فواد چوبین: اطلاعات سپاه مادر کیان را وادار کرده صفحه اینستاگرامش را ببندد

فواد چوبین، از خانوادههای دادخواه، در شبکه ایکس نوشت: «اطلاعات سپاه با تهدید، ماهمنیر مولائیراد، مادر کیان پیرفلک را وادار به بستن صفحه شخصیاش در اینستاگرام کرده است.»

فواد چوبین، از خانوادههای دادخواه، در شبکه ایکس نوشت: «اطلاعات سپاه با تهدید، ماهمنیر مولائیراد، مادر کیان پیرفلک را وادار به بستن صفحه شخصیاش در اینستاگرام کرده است.»
ماهمنیر مولائیراد نیز در یک استوری اینستاگرامی نوشت: «به دلایلی مجبورم تنها صفحه رسمی خود را که برای زنده نگه داشتن یاد کیان و پویای عزیزم بود، ببندم.»

همزمان با افزایش نگرانی درباره افزایش موارد زنکشی به دست مردان خانواده در ایران، دو زن دیگر نیز در شهرهای مراغه و کردکوی بهدست همسران خود به قتل رسیدند.
قتل مادر با سلاح سرد مقابل چشم فرزندان
رسانههای ایران گزارش دادند که یک مرد در شهرستان کردکوی در استان گلستان، همسر ۳۵ ساله خود، به نام فاطمه ب.، را مقابل چشمان دو فرزند خردسالشان با سلاح سرد به قتل رساند.
طبق این گزارشها، شوهر مقتول اعتیاد دارد و این زوج چندین سال بود که با هم اختلافات طولانی داشتند. فاطمه که برای امرار معاش فرزندانش کار میکرد، قصد طلاق داشت و به همین دلیل خانه خود را ترک کرده و در منزل پدرش ساکن شده بود.
طبق این گزارشها، هنگامی که فاطمه برای برداشتن برخی وسایلش به خانه بازگشت بین او و همسرش مشاجره رخ داد و شوهرش ابتدا با ضربه تبر و سپس با آجر او را به قتل رساند. فرد قاتل متواری است و جستوجوی پلیس برای یافتن او ادامه دارد.
خفه کردن با روسری
از سوی دیگر، فرمانده انتظامی شهرستان مراغه در آذربایجان شرقی نیز از قتل یک زن ۳۲ ساله بهدست شوهرش با انگیزههای خانوادگی خبر داد.
این زن از دیماه مفقود شده بود و جستوجوی پلیس برای یافتن او ادامه داشت. شوهر این زن پس از بازداشت اعتراف کرد که بهدلیل اختلاف خانوادگی همسرش را با یک روسری در کارگاه بلوکزنی خفه کرده است.
نگرانیها از افزایش موارد زنکشی
روزنامه اعتماد شنبه ۱۳ بهمن در گزارشی از قتل هفت «زن و دختر» به دست مردان خانواده طی دو هفته اول بهمن خبر داد. انگیزه وقوع این قتلها «ناموسی یا اختلافات خانوادگی» عنوان و باعث شده است نگرانیها درباره بالا رفتن آمار زنکشی در ایران افزایش یابد.
بر اساس این گزارش، این زنان طی روزهای شنبه شش بهمن تا پنجشنبه ۱۱ بهمن بهدست بستگان خود در شهرستانهای «اسدآباد، بروجرد، پیرانشهر، شوشتر، کرمانشاه و مراغه» به قتل رسیدند.
اعتماد در گزارش خود با استناد به مقالههای دانشگاهی درباره قتل زنان و دختران در ایران، نوشت اینگونه قتلها تا قبل از سال ۱۴۰۰ سالانه بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد اعلام میشد و استانهایی همچون ایلام، خوزستان، سیستان و بلوچستان و کردستان، در رده بالاتری نسبت به استانهای دیگر قرار داشتند.
طبق بررسیهای اعتماد از این مقالهها، قتلهایی با «انگیزههای ناموسی» یا «اختلافات خانوادگی» در این استانها با «نگرش مثبت» رخ میدهند؛ بهگونهای که متهم یا متهمان به جنایتی که مرتکب شدهاند، «افتخار» میکنند.
در یکی از موارد زنکشی، یک زن جوان ۲۷ ساله و جنین هشت ماههاش، ۱۱ بهمن، در ماهیدشت کرمانشاه بهدلیل «شرکت در یک مهمانی در خانه بستگان خود» از سوی بستگان همسرش با سلاح گرم به قتل رسیدند.
دهم بهمن نیز عاطفه زغیبی، زن ۱۷ ساله، در بخش شعیبیه شهرستان شوشتر در استان خوزستان، در حالی که نوزاد خود را در آغوش داشت، با شلیک ۱۶ گلوله بهدست پدر و برادرش به قتل رسید.
طبق گزارش رکنا، این دختر دو سال پیش با مرد جوانی که قصد ازدواج با او را داشت، فرار کرده بود و همسرش یکسال قبل در یک نشست عشایری مبلغ شش میلیارد ریال به خانواده او پرداخت کرد تا اختلافات حل و ازدواجشان به رسمیت شناخته شود، اما پدر عاطفه بهرغم دریافت وجه، تهدید کرده بود که دخترش را خواهد کشت.
در هشتم بهمن، یک زن جوان بهدست همسرش در شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان به قتل رسید.
در شهرستان بروجرد در لرستان نیز یک مرد ٣٧ ساله هفتم بهمن، همسرش را بهدلیل «اختلافات خانوادگی» و با استفاده از سلاح گرم به قتل رساند و پس از آن جان خود را هم گرفت.
در همان روز یک زن ٣٧ ساله اهل مراغه بهدست همسر ۴۳ سالهاش و بهدلیل «اختلافات خانوادگی» با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید.
ششم بهمن نیز دو زن به دست مردان خانواده خود در کرمانشاه و پیرانشهر به قتل رسیدند. در نخستین مورد سیما مرادی، ٣٥ ساله، اهل روستای چغاکبود اسلامآباد غرب (شاباد) به همراه دو فرزند ۹ ساله و ۱۶ ساله خود با شلیک گلوله بهدست پدر خانواده به قتل رسیدند.
کانی عبداللهی، دختر نوجوان ۱۷ ساله اهل روستای ماشکان شهرستان پیرانشهر نیز همان روز بهدست پدرش با ضربات چاقو و «با انگیزه ناموسی» به قتل رسید.
سایت حقوق بشری هرانا، ۱۳ بهمن در گزارشی نوشت که مقتول در حال مکالمه تلفنی با یک پسر از اهالی روستا بود که پدرش از این موضوع مطلع شد و دختر نوجوان خود را هدف ضربات چاقو قرار داد و به قتل رساند.
روزنامه هممیهن در گزارشی درباره قتل کانی عبداللهی نوشت که با توجه به موارد نسبتا مشابه قبلی مانند قتل دختر عموی کانی، دختران این روستای کوچک اضطراب گرفتهاند و میترسند که نکند این بلا بر سر آنان هم بیاید.
شکنجه، تجاوز، آزار جنسی، خودکشی یا قتل زنان در ایران، بارها و بارها گزارش شدهاند.
روزنامه اعتماد ۲۸ آبان گزارش داد در سه ماه نخست سالهای ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، دستکم ۸۵ زن و دختر بهدست شوهر، پدر، برادر و مردان نزدیک به آنها کشته شدند.
تیر ماه سال ۱۴۰۲ نیز روزنامه شرق خبر داد از خرداد ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۲، در هر چهار روز بهطور میانگین یک مورد زنکشی در ایران رخ داده است.

با تصمیم سران قوا در جمهوری اسلامی، قرار است در مجمع عمومی ایرانخودرو، درباره اعضای هیئت مدیره آن تصمیمگیری شود و احتمالا یک صندلی دیگر به شرکتهای اقماری کروز برسد. رسانههای اصلاحطلب این رخداد را «تاریخساز» خوانده و منتقدان به آن حمله کردهاند. این یک صندلی چرا مهم است؟
قرار است انتخابات برای تعیین اعضای هیئت مدیره چهارشنبه ۱۷ بهمن برگزار شود.
از حدود ۱۵ سال پیش، در راستای اجرای سیاست «خصوصیسازی» سهام ایرانخودرو نیز مانند سایر شرکتهای مصادرهای در جمهوری اسلامی به شرکتهای موسوم به «بخش خصوصی» واگذار شد.
یکی از این شرکتها «کروز» نام داشت؛ مجموعهای که در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق، تاسیس شد و ابتدا در تولید قطعات لوازم خانگی فعال بود، اما به یکباره در اواخر دولت اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۴، با تولید یک «شاسی» پنل پیکان، توانست با ایرانخودرو مشارکت کند و خود را قطعهساز بنامد.

دوشنبه شب ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا، در نامهای خطاب به رئیس هیئت تجدیدنظر شورای رقابت، از آن خواست موضوع واگذاری مدیریت و تتمه سهم دولت در ایرانخودرو به «بخش خصوصی» را تسهیل کند.
متعاقب همین نامه، قرار است چهارشنبه ۱۷ بهمنماه، مجمع عمومی ایرانخودرو برگزار شود؛ مجمعی که پیشبینی میشود در آن برای انتخاب هیپت مدیره تصمیمگیری شود.
شرکت کروز، بهعنوان یکی از دو غول قطعهساز ایران که قطعات دو شرکت ایرانخودرو و سایپا را تامین میکند، از دولت دوم محمود احمدینژاد به تدریج اقدام به خرید سهام ایرانخودرو با شرکتهای اقماری خود کرد؛ به نحوی که هماکنون حدود ۳۰ درصد سهام ایرانخودرو در اختیار شرکتهای وابسته به کروز است.

هم مشتری هم خریدار
از آنجا که کروز بهواسطه تامین قطعات ایرانخودرو، قاعدتا با این شرکت تعارض منافع دارد، از ابتدای خریداری سهام ایرانخودرو، شورای رقابت و بسیاری از کارشناسان نسبت به این اقدام کروز هشدار دادند.
موضوع تعارض منافع، اصلی پذیرفته شده در اکثر کشورهای جهان برای جلوگیری از فساد است؛ به این معنی که در اینجا، کروز بهعنوان فروشنده قطعات به ایرانخودرو، نمیتواند با تصاحب مدیریت و مالکیت مشتری خود (ایرانخودرو)، هم مشتری باشد هم فروشنده.

با وجود این، از همان دهه ۹۰ شمسی که کروز بهطور خزنده در پی خرید سهام ایرانخودرو بود، حامیان آن استدلال میکردند که کروز تنها سهامدار ایرانخودرو است، اما در مدیریت آن نقشی ندارد، بنابراین تعارض منافعی به وجود نخواهد آمد.
اما اکنون در سال ۱۴۰۳، پس از حدود ۱۵ سال خرید سهام خزنده، حالا کروز مدعی مدیریت ایرانخودرو شده است؛ ادعایی که پشتیبانی سران سه قوه را به همراه دارد.

فساد در کروز
کشور دو قطعهساز عمده دارد که سایر قطعهسازان یا وابسته به آنها هستند یا اصولا با فاصله بسیار زیاد با آنها، قدرت رقابت با آنها را ندارند؛ کروز و عظام.
عظام متعلق به عباس ایروانی است، که رد پای او از قاچاق آثار خطی، تا گردشگری و حتی دلالی آثار هنری از جمله حراج تهران به چشم میخورد و در چندین مورد در دادگاه متهم به فساد اقتصادی کلان شده است.
کروز، متعلق به دو خانواده محمد علیپور فطرتی، با تابعیت ایرانی- کانادایی و حمید کشاورز توچایی با تابعیت ایرانی- امریکایی است.
پرونده فساد این دو خانواده در کروز از سال ۱۴۰۰ به جریان افتاد. در جریان دادگاه، مشخص شد کروز به حسین فریدون، برادر حسن روحانی رشوه داده است. همچنین این شرکت در انتخابات نیز دخالت داشته و کمکهای مالی کلانی به کمپینهای انتخاباتی در جمهوری اسلامی کرده است. این خانوادهها با رسول دانیالزاده، متهم پرونده اکبر طبری، هم روابط مالی داشتند.

با آنکه شورای رقابت، پیشتر تصریح کرده بود کروز بهدلیل تعارض منافع نمیتواند مالکیت ایرانخودرو را در اختیار داشته باشد، حالا سران سه قوه تصویب کردهاند که نه تنها واگذاری مالکیت ایرانخودرو به کروز منعی ندارد، بلکه باید موانع تصاحب صندلیهای هیئت مدیره ایرانخودرو از سوی این شرکت هم برداشته شود.

افبیآی با انتشار تصاویر دو مقام اطلاعاتی ارشد جمهوری اسلامی که در ربودن رابرت باب لوینسون، شهروند آمریکایی، در سال ۱۳۸۵ دست داشتهاند، اعلام کرد به هرگونه اطلاعاتی در خصوص این دو نفر و همچنین سرنوشت لوینسون تا ۲۵ میلیون دلار پاداش تعلق خواهد گرفت.
افبیای سهشنبه ۱۶ بهمن در اطلاعیهای نوشت محمد باصری و احمد خزایی که از ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند، در «ربودن، بازداشت و مرگ احتمالی» لوینسون نقش ایفا کردهاند.
افبیآی از عموم مردم خواست اطلاعات خود را درباره این دو مقام حکومت ایران یا سرنوشت لوینسون با این سازمان به اشتراک بگذارند و از پاداشی تا سقف ۲۵ میلیون دلار بهرهمند شوند.
۵ میلیون دلار از این جایزه از سوی افبیآی و ۲۰ میلیون دلار دیگر آن در چارچوب برنامه «پاداش برای عدالت» وزارت امور خارجه آمریکا تامین خواهد شد.
لوینسون مامور اداره مبارزه با مواد مخدر در افبیآی بود که ۱۸ اسفند ۱۳۸۵ پس از پرواز از دبی به کیش، در این جزیره ناپدید شد.
پیشتر و در شهریور ۱۴۰۲، خانواده لوینسون از تحریمهای ایالات متحده علیه وزارت اطلاعات و محمود احمدینژاد، رییس پیشین دولت جمهوری اسلامی، بهدلیل دست داشتن در «بازداشتهای غیرقانونی» استقبال کردند و گفتند: «تا زمانی که رژیم ظالم ایران بهطور کامل پاسخگو نشود، آرام نخواهیم گرفت.»
سانجای ویرمانی، مدیر ویژه بخش ضد تروریسم دفتر افبیآی در واشینگتن، ۱۶ بهمن بر «تعهد راسخ» این سازمان برای بازگرداندن لوینسون به خانوادهاش تاکید کرد.
او افزود تحقیقات افبیآی همچنان در حال کشف «سرنخها و اطلاعات جدید» در پرونده لوینسون است و این سازمان «تمامی گزینهها را برای پاسخگو کردن همه مقامهای ایرانی مرتبط با ربودن او» به کار خواهد گرفت.

در اطلاعیه افبیآی همچنین آمده است که هر چند مقامهای اطلاعاتی ارشد جمهوری اسلامی دستور ربودن و بازداشت لوینسون را صادر کردند اما حکومت ایران به مدت حدودا ۱۸ سال، از ارائه اطلاعات درباره سرنوشت این شهروند آمریکایی خودداری کرده و حتی با هدایت کارزار انتشار اطلاعات نادرست، کوشیده است از پذیرش مسئولیت شانه خالی کند.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده، اسفند ۱۳۹۹ وعده داد جمهوری اسلامی را برای پاسخگویی درباره سرنوشت لوینسون تحت فشار قرار دهد.
خانواده لوینسون در نهایت در سال ۱۳۹۹ خبر درگذشت او را اعلام کردند.
باصری و خزاعی چه کسانی هستند؟
افبیآی در اطلاعیه خود نوشت باصری در «فعالیتهای ضد جاسوسی در داخل و خارج از ایران و همچنین تحقیقات حساس در ارتباط با مسائل امنیت ملی ایران» مشارکت داشته است.
او همچنین بهطور مستقیم با مقامهای اطلاعاتی سایر کشورها برای «ضربه زدن به منافع ایالات متحده» همکاری کرده است.
به گفته افبیآی، خزایی نیز در چندین نوبت در راس هیئت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برای«ارزیابی اوضاع امنیتی» راهی سایر کشورها شده است.

دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا پیشتر و در دسامبر ۲۰۲۰، باصری و خزایی را در فهرست تحریمهای خود قرار داده بود.
اطلاعیه افبیآی در حالی منتشر میشود که در هفتههای اخیر، گمانهزنیها درباره مذاکرات احتمالی میان دولت دونالد ترامپ و حکومت ایران بالا گرفته است.
خانواده لوینسون اسفند ۱۴۰۰ تاکید کردند هر گونه توافق هستهای با جمهوری اسلامی باید شامل آزادی همه گروگانهای آمریکایی و پاسخگویی تهران درباره سرنوشت لوینسون باشد.

مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود در مجلس، از فساد هزار و ۴۰۰ میلیارد تومانی در واردات برنج خبر داد و گفت در این پرونده برنج خارجی را در هر تن ۳۰۰ دلار گرانتر خریدهاند.
لاهوتی در جلسه سهشنبه ۱۶ بهمن صحن علنی مجلس، با اشاره به پرونده واردات ۶۰ هزار تن برنج آلوده که در شعبه ۹ دادیاری بندرعباس در حال رسیدگی است، گفت که یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار سرمایه کشور به جیب «یک عده مفت خور» رفت.
رسانههای ایران ۱۰ بهمن بر اساس گزارشهای میدانی خبر دادند قیمت برنج در بازار بهطور قابل توجهی افزایش یافته است.
بر اساس گزارشها، قیمت برنج خارجی درجه یک نسبت به سال گذشته ۱۹.۵ درصد افزایش یافته است. قیمت برنج ایرانی نیز که حداکثر کیلویی ۱۱۰ هزار تومان بود، اکنون به مرز ۲۰۰ هزار تومان نزدیک شده است.
این نخستین بار نیست که موضوع فساد در دستگاههای حاکمیتی جمهوری اسلامی خبرساز میشود.
در یکی از پروندههای فساد، هفتم بهمن قاضی پرونده فساد ۳/۴ میلیارد دلاری در پرونده واردات چای، موسوم به «چای دبش»، در جریان برگزاری بیست و سومین جلسه دادگاه هشدار داد جایگاه اداری و مشخصات اجتماعی متهمان این پرونده نباید علنی و منتشر شود.
پرونده «چای دبش» ۶۱ متهم دارد که ۱۸ تن از آنها مرتبط با گروه دبش و سایرین از مدیران بانکها و وزارتخانههای کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت (صمت) هستند.
لاهوتی در بخشی از صحبتهای ۱۶ بهمن خود در مجلس، با اشاره به پرونده فساد «چای دبش» خطاب به وزیر جهاد کشاورزی گفت: «انتظار داشتیم زمانی که جنایت چای دبش را میدانستید، بازار را به نحوی مدیریت میکردید که دیگر چای وارد نمیکردید.»
او با بیان اینکه در دوره مدیریت قزلجه در وزارتخانه جهاد کشاورزی حدود ۴۱ هزار تن چای دیگر وارد کشور شده است، از این موضوع بهعنوان «ظلم به کشاورز» یاد کرد.
نماینده لنگرود در مجلس با اشاره به اختلاف قیمتی ۳۰۰ دلاری هر تن برنج وارداتی با برنج تولید داخل، گفت: «متاسفانه در این نابسامانی ارزی چیزی حدود یک میلیارد و ۳۰۰ هزار دلار سرمایه کشور خرج این واردات میشود، در حالی که میتوانید این پول را به تعاونی روستایی بدهید تا برنج را از کشاورز بخرد و با قیمت مناسب در بازار توزیع کند.»
موضوع فساد در واردات برنج در حالی خبرساز شده است که ۱۵ بهمن و با ادامه افزایش قیمتها و تداوم گرانی مواد غذایی در ایران، رضا کنگری، رییس اتحادیه بنکداران مواد غذایی از انحصار در بازار برنج خبر داد.
در ۱۸ آذر ۱۴۰۲، «اعتماد آنلاین» با انتشار یک اینفوگرافی نوشت اختلاسگران در حال رقابت با هم برای چپاول پول مردم ایران هستند.
این رسانه ۱۴ اختلاس و پرونده فساد مالی بزرگ را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۴۰۲ فهرست کرد که کمترین آن مربوط به پرونده چهار میلیارد تومانی شهرام جزایری در سال ۱۳۸۱ و بیشترینش مربوط به چای دبش است.
بیشتر بخوانید: شهرام دبیری و حمید پورمحمدی؛ دو متهم فساد اقتصادی معاون پزشکیان شدند

کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در پنجاهوچهارمین هفته با اعتصاب غذای جمعی از زندانیان زندان گنبدکاووس، به ۳۵ زندان کشور گسترش یافت. اعضای این کارزار در بیانیهای تبدیل شدن آن به یک کنش همگانی را نشاندهنده «اعتراض به تمامیت حکومتی مستبد» دانستند که بدون اعدام دوام نمیآورد.
در بیانیه این کارزار که نسخهای از آن سهشنبه ۱۶ بهمن به دست ایراناینترنشنال رسید، آمده که از ابتدای بهمن تاکنون، بیش از ۳۰ زندانی از جمله یک زن در زندانهای ایران به دار آویخته شدند.
این بیانیه از صدور حکم اعدام برای منوچهر فلاح، یکی از اعضای خود به عنوان «اقدامی ضدانسانی» نام برد و تاکید کرد که این زندانی سیاسی در «یک روند دادرسی بسیار ناعادلانه، مبهم و بدون حضور وکیل»، به اعدام محکوم شده است.
فلاح که تیر ماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از پایان بازجوییها به زندان لاکان رشت منتقل شد، ۱۴ بهمن با حکم شعبه دوم دادگاه انقلاب این شهر به اتهام «محاربه از طریق اقدام علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم شد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که با هدف اعتراض به اعدامهای گسترده در ایران شکل گرفت و هفته گذشته به اولین سالگرد خود رسید، در بیانیه این هفته خود هدف حکومت از این احکام و «اتهامات خودسرانه و سیستماتیک» را «ایجاد وحشت در جامعه و جلوگیری از اعتراضات خیابانی و قیام»، عنوان کرد.
نویسندگان بیانیه این هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تاکید کردند: «فراموش نکنیم علی خامنهای پیشتر اذعان کرده بود که قضات در احکام خود هیچ توجه و اعتنایی به مبانی حقوق بشر بینالمللی نداشته باشند.»
این بیانیه ضمن قدردانی از فعالیتهای حمایتگرانه در فضای اجتماعی و رسانهای و تجمعات خارجی و داخلی اقشار مختلف در سالگرد این کارزار، اظهار امیدواری کرده است این حمایتها در راستای دفاع از حق حیات و مبانی حقوق بشر تداوم داشته باشد.
اعتصاب غذای زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از نهم بهمن ۱۴۰۲ با شدت گرفتن موج اعدامها در ایران، با درخواست توقف صدور و اجرای این احکام، از سوی زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزلحصار آغاز شد.
در هفتههای بعد، زندانهای دیگری به این کارزار پیوستند و اکنون در پنجاهوچهارمین هفته، زندانیان محبوس در ۳۵ زندان سراسر ایران دست به اعتصاب غذا زدهاند.
بندهای زنان، چهار و هشت زندان اوین، واحدهای دو و چهار قزلحصار، مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز، نظام شیراز، بندهای زنان و مردان عادلآباد شیراز، برازجان، رامهرمز، بم، کهنوج، طبس، جوین، وکیلآباد مشهد، قائمشهر، بندهای مردان و زنان لاکان رشت، رودسر، حویق تالش، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، سقز، بانه، مریوان، کامیاران و گنبدکاووس، زندانهایی هستند که به این کارزار پیوستهاند.





