سلامی، فرمانده کل سپاه: دشمن دیگر جایی برای فرار ندارد
حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه «حزبالله ارادهاش را به اسرائیل تحمیل کرد»، گفت: «دشمن فرسوده است و نمیداند چه میکند و دیگر جایی برای فرار ندارد و امروز جبهه مقاومت در اوج قدرت است.»
او ادامه داد: «دشمنان منفور و مضطرب شدهاند و این داستان ادامه دارد.»
مهدی فلاحمیری، دادستان رشت، گزارشهای منتشر شده درباره گروگانگیری ۲۹ ماهه مرتضی علمخواه، وکیل دادگستری در رشت و هشت عضو خانواده او را تایید کرد و گفت که گروگانگیرها اعضای این خانواده را به دفتر اسناد رسمی برده و اموال آنها را به نام خودشان ثبت کرده بودند.
فلاحمیری، یکشنبه ۱۶ دی گفت که علت طولانی شدن این ماجرا، اشکال در انتقال یکی از املاک این خانواده بوده است.
بیاطلاعی از این گروگانگیری پس از حدود سه سال و آزاد بودن این افراد با وثیقه با وجود سابقه گروگانگیری قبلی در هشتگرد، پرسشهای مختلفی را ایجاد کرده و روایت دادستان رشت و رسانهها از نحوه لو رفتن این موضوع نیز متفاوت است.
به گفته دادستان رشت، گروگانگیرها دو برادر مجرد و یک زن هستند که به دلیل گروگانگیری در شهرستان هشتگرد به هشت سال زندان محکوم شده و مخفیانه در رشت زندگی میکردند.
مرتضی علمخواه، وکیل دادگستری، پیش از این گفته بود همراه هشت تن از اعضای خانوادهاش، از بهمن ۱۴۰۰ به مدت ۲۹ ماه گروگان گرفته شده بودند و گروگانگیران پس از شکنجههای فراوان، تمام اموال آنها را تصاحب کردند.
علمخواه، همسرش، سه فرزند ۷/۵ ساله، ۱۴/۵ ساله و ۱۹ ساله، برادر همسر، خواهر همسر و پدر و مادر همسر او، کسانی بودند که در ۲۹ ماه گروگان گرفته شده بودند.
زن گروگانگیر با خانواده آشنا بوده
به گفته دادستان رشت، زن گروگانگیر از چند سال قبل با مادر خانواده ارتباط داشته و با ترفندی، همسر و مادر زن وکیل را به خانه دو گروگانگیر برده و آنها را با ریختن دارو در آبمیوه، بیهوش کرده است.
فلاحمیری توضیح نداد که این زن پیش از این به چه دلیلی با مادر این خانواده ارتباط داشته است.
علمخواه گفته بود: «زن سرکرده گروگانگیران آشنا بود. مادر همسرم سالها در همین خانهای که ساکن هستیم مراسم مذهبی در اعیاد و سوگواریها برگزار میکرد واین زن هم حدود ۱۳ سال همراه مادرش در این مراسم حاضر میشد.»
رسانهها نیز نوشتند که زن گروگانگیر حسابدار شرکتی در هشتگرد بوده که صاحب کارخانهای را که در آن کار میکرده، (همراه سایر اعضای باند) به گروگان گرفته، آنها حدود ۱۲ روز بعد نجات پیدا کردهاند و گروگانگیران نیز دستگیر اما با قرار وثیقه آزاد شدند.
به گفته دادستان رشت، گروگانگیرها به این وکیل و خواهر و برادر همسر او پیام دادهاند که حال مادر همسر او بد شده است و با همین ترفند، خواهر و برادر همسر را نیز به آن جا کشانده، بیهوش میکنند و گروگان میگیرند.
او گفت که این زن سپس به منزل این خانواده مراجعه میکند و به بهانه پیشگیری از کرونا به سه فرزند آنها نیز قرص بیهوشی میدهد و بعد از بیهوش شدن آنها، بقیه اعضای خانواده را نیز به منزل خودشان که یک خانه دو طبقه است، منتقل میکنند.
به این ترتیب این خانواده در تمام مدت ۲۹ ماه در خانه دو طبقه خودشان در محله منظریه رشت به گروگان گرفته شده بودند.
علمخواه گفته است که گروگانگیرها آنها را جداگانه با تسمه کمربندی و زنجیر میبستند و به آنها دارو داده و هر وقت به هوش میآمدند کمی غذا به ایشان میدادند.
دادستان رشت نیز گفت که گروگانگیرها در تمام بخشهای خانه دوربین نصب کرده بودند و تمام حرکات افراد خانواده را رصد میکردند.
گزارشهای متناقض درباره نحوه اطلاع از گروگانگیری
بیاطلاع ماندن نیروهای انتظامی و دیگر نهادها از سرنوشت این خانواده به مدت حدود سه سال، ابهامات زیادی را درباره این پرونده ایجاد کرده است؛ به خصوص این که کودکان این خانواده دو سال به مدرسه نرفتهاند.
با این حال دادستان رشت گفت که این خانواده از قبل تصمیم به مهاجرت داشتهاند و پس از تماس فامیل، گروگانگیرها آنها را تهدید جانی میکردند که به اقوام خود اعلام کنند مهاجرت کردهاند.
فلاحمیری درباره نحوه اطلاع از موضوع گروگانگیری گفت که فردی «در جریان ملاقات مردمی دستگاه قضایی استان»، مراجعه و اعلام کرد اعضای یک خانواده چند وقتی است گروگان گرفته شدهاند.
پیش از این برخی رسانهها نوشته بودند که درگیری بین گروگانگیران باعث رفتن یکی از آنها به بیمارستان شده و با لو رفتن فیلمهای موبایل او، این جریان آشکار شده است.
علمخواه گفته بود که شش یا هفت نفر در جریان این پرونده دستگیر شدهاند که همگی به جرم خود اعتراف کرده و خواستار بخشش شدهاند.
دادستان رشت تعداد دقیق افراد بازداشت شده را اعلام نکرد و تنها گفت: «عقبه تیم گروگانگیری با دو نفر در کرج در ارتباط بودهاند که این افراد هم با دستور قضایی دستگیر شدند.»
او افزود که دستور بازبینی دوربینهای نصب شده در محل گروگانگیری صادر شده تا مشخص شود چند نفر با گروگانگیرها در ارتباط بودهاند.
مرگ مادربزرگ در مدت گروگانگیری
به گفته دادستان رشت، گروگانگیرها سال ۱۴۰۱ به پسر کوچک این خانواده داروهایی میدادهاند که غش کند و به والدین او میگفتند که مادربزرگش او را جادو کرده است.
او گفت که به همین دلیل بین والدین کودک و مادربزرگ او درگیری ایجاد میشود و در پی این درگیری، مادربزرگ خانواده فوت میکند.
همسر مرتضی علمخواه درباره مرگ مادرش در دوران گروگانگیری گفت: «[گروگانگیرها] گفتند ما یک تیم مجهز هستیم و این اورژانس هم در اختیار ماست. بنابراین زمانی که اورژانس آمد ما از ترس نتوانستیم حرفی بزنیم.»
در ادامه سیاستهای مهاجرستیزانه جمهوری اسلامی و همزمان با افزایش فشارها بر مهاجران اهل افغانستان در ایران، محمدتقی نقدعلی، نایبرییس اول کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی، اعلام کرد با هر آنچه که حضور اتباع خارجی در ایران را تثبیت کند، مخالف است.
نقدعلی یکشنبه ۱۶ دیماه در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا تاکید کرد با طرحی که برخی نمایندگان در خصوص «کارت اقامت موقت» اتباع ارائه کردهاند، کاملا مخالف است و آن را طرحی «بسیار بد و غلط» میداند.
او این طرح را باعث بر هم خوردن «بافت جمعیتی کشور» و ایجاد «مشکلات امنیتی، اقتصادی و مسائل دیگر» خواند و افزود: «اتباع خارجی غیرمجاز کاملا باید اخراج شوند و تبعه خارجی مجاز هم باید در مدت محدودی بلافاصله پس از اتمام مجوز حضور، از کشور خارج شود.»
مقامهای جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بارها از عباراتی همچون «طرد شدن» و «رد مرز اتباع غیرمجاز» برای اعلام خبر اخراج شهروندان افغانستانی از ایران استفاده کردهاند.
۱۵ دیماه، نادر یاراحمدی، رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور، از اخراج حدود سه میلیون نفر از «اتباع غیرمجاز» طی سه سال گذشته خبر داد و گفت: «شرایط سخت حاکم بر افغانستان منجر به ورود مجدد این افراد به داخل ایران شده که با پیگیری نیروی انتظامی شاهد اخراج آنها خواهیم بود.»
نایبرییس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در ادامه سخنان خود با بیان اینکه در قانون تابعیت ایران اصل بر «نَسَب» است، نه «خاک»، گفت: «قانون تابعیت در ایران بر اساس اصل نسبی است و یکی از والدین باید ایرانی باشد.»
نقدعلی اضافه کرد: «صرف اینکه فرد در خاک ایران متولد شده باشد، شناسنامه ایرانی صادر نمیشود. برای اتباع خارجی مانند افغانستانیها، شناسنامه ایرانی صادر نمیشود.»
پیشتر در ۱۴ مهر، ولیالله بیاتی، سخنگوی کمیسیون امور داخلی مجلس، اعلام کرد بر اساس طرح ساماندهی اتباع خارجی، دیگر چیزی تحت عنوان اقامت دائم اتباع در ایران وجود ندارد و تنها سه نوع اقامت موقت شامل یک ساله، سه ساله و احتمالا هفت ساله پیشبینی شده است.
در ماههای گذشته و به دنبال تشدید سیاستهای مهاجرستیزانه جمهوری اسلامی علیه شهروندان اهل افغانستان در ایران، گزارشهای زیادی از برخوردهای توهینآمیز با مهاجران اهل افغانستان منتشر شده است.
در پی شدت گرفتن این برخوردها، کارزارهایی افغانستیزانه با هدف اخراج مهاجران از ایران در شبکههای اجتماعی به راه افتاده است.
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی، با نگارش نامهای تجربه زیسته خود با شماری از زنان زندانی در ایران را روایت کرد. او با تاکید بر اینکه شرایط زندانها و بازداشتگاهها با هم متفاوت است، نوشت طی سالها زیستن در فضای امنیتی زندانها به این باور رسیده که حال خوب زندانیان نقطه مرگ ستمگر است.
ایرایی در این نامه که یکشنبه ۱۶ دیماه در اینستاگرام او منتشر شد، به برخی صحبتهای مطرح شده پس از انتشار ویدیویی از رقص زنان زندانی سیاسی همبندش در زندان اوین واکنش نشان داد.
این زندانی سیاسی در این نامه تجربهها و مشاهدات خود از زیستن همراه با رنج، مقاومت، امید و شادی همبندیهایش، از جمله زنان محکوم به اعدام، در زندانهای اوین، فرچک ورامین و آمل را روایت کرد.
او با روایت بخشی از ایام حبس خود در زندانهای قرچک و آمل نوشت شماری از زنان همبندی محکوم به اعدامش تا آخرین ساعتهای مانده به اجرای حکمشان نیز با وجود رنج بسیاری که بر دوش میکشیدند، شاد بودند.
در روزهای گذشته، درز و انتشار بخشهایی از دو ویدیوی تقطیع شده از بند زنان زندان اوین که به نظر میرسد مربوط به سال ۱۴۰۲ باشد، در شبکههای اجتماعی بحثبرانگیز شد.
در این ویدیوها، شماری از زنان زندانی سیاسی و عقیدتی از جریانهای مختلف، آواز میخوانند و شادمانه میرقصند.
ایرایی در نامهاش درباره «معصومه زارعی»، زنی که حدود یکسال با او در زندان آمل هماتاقی بود، نوشت: «چند روز بعد قرار بود اعدامش کنند، اما با شوری وصفناشدنی بچهها را که پنهانی اشک میریختند، از تختها بیرون کشید. آهنگ مازندرانی پخش میشد. معصومه شمالی نبود، اما مثل بقیه "دریم" میرقصید. میگفت در زندان و از بچهها یاد گرفته. در اوج اندوه همه شاد بودند.»
ایرایی اردیبهشت ۱۴۰۱ پس از تحمل سالها حبس از زندان آزاد شد اما حدود چهار ماه بعد، در رابطه با خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» مجددا بازداشت و این بار با حکم قطعی پنج سال حبس زندانی شد.
ایرایی در نامه خود درباره ایام حبس تازهاش نوشت: «بند زنان اوین بعد از شیرین علمهولی اولین باری است که دو محکوم به اعدام دارد. پخشان عزیزی و وریشه مرادی که احکامشان صادر شده و نسیمه اسلامزهی با نوزادی در زندان و کودکی که بعد از یک سال و نیم از بهزیستی به خانواده تحویل داده شد، در خطر ابلاغ حکمی نگرانکننده است.»
این زندانی سیاسی با بیان اینکه عزیزی و مرادی سال گذشته بعد از ماهها از انفرادی به بند زنان اوین منتقل شدند، افزود: «حال و هوای بند را عوض کردند. برای بچهها دستمال سر کردی درست کردند، کلاس رقص کردی برگزار کردند. مناسبتها را جشن گرفتند و از مقاومت در مناطقی گفتند که مبارزه رسم و آیین زندگیِ مردمانش است.»
وریشه مرادی و پخشان عزیزی
ایرایی که سومین سال از دوران محکومیتش را سپری میکند، با بیان اینکه حتی در زندانهای امنیتی نیز میتوان فضای اختناق را شکست، اضافه کرد زندانیان سیاسی با وجود سالها حبس همواره تلاش میکنند راه عبور از محدودیتها را پیدا کنند و به یکدیگر یاد بدهند.
پیش از این مهناز طراح، فعال سیاسی محبوس در زندان اوین، با نوشتن نامهای در واکنش به برخی انتقادها از ویدیوی رقص شماری از زنان زندانی یادآور شد: «ما را قضاوت میکنید و نمیدانید پیش از شما، از سوی قضات جمهوری اسلامی همینطور ناعادلانه قضاوت شدهایم.»
محبوبه رضایی، زندانی سیاسی همبند ایرایی، نیز ۱۵ دیماه در نامهای در همین رابطه نوشت: «از زندان اوین و با صدای بلند فریاد میزنم حکومتی که مجیدرضاها و نیکاها را به قتل رسانده، با هیچ رقصی سفیدرو نخواهد شد.»
ایرایی در پایان نامه خود با اشاره به اینکه در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی بسیاری شکنجه شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند یا به قتل رسیدند، افزود: «شرایط مبارزه همیشه و برای همهمان یکسان نیست، اما مهم این است که ایستادگیمان از یک جنس است.»
هادی حقشناس، استاندار گیلان، اعلام کرد عمق تالاب انزلی که زمانی بیش از ۱۰ متر بود، اکنون در بسیاری از نقاط به کمتر از ۲۰ سانتیمتر رسیده و حتی در برخی نقاط کاملا خشک شده است.
او یکشنبه ۱۶ دی درباره علت خشک شدن تالاب انزلی گفت: «دریاچه ارومیه و تالاب انزلی با هم متفاوت هستند. دریاچه ارومیه به دلیل نرسیدن آب خشک شد. به تالاب انزلی آب وارد میشود، اما به دلیل وجود رسوب در تالاب، آب به سمت دریا میرود. ماندگاری آب در تالاب انزلی ناچیز است.»
حقشناس افزود: «راهحل اصلی این است که پساب صنعتی تصفیه شود، تصفیهخانه شهرک صنعتی رشت تکمیل گردد و طرح تصفیهخانهها در رشت، انزلی، صومعهسرا، ماسال، فومن، رضوانشهر و شفت اجرا شود.»
پیشتر در تیرماه، حمیدرضا فتحشیرین، مدیرعامل اتحادیه قایقرانان شهرستان انزلی، نسبت به اتخاذ تصمیمات نادرست در ساختارهای مدیریتی فاقد تجربه هشدار داد و گفت «تمام فاضلاب» را بدون مدیریت وارد تالاب انزلی میکنند.
تالاب انزلی بیش از ۲۴ هزار هکتار مساحت دارد که قسمتی از آن به پیربازار و زرجوب میرسد و بخشی از فاضلاب مرکز استان وارد آن میشود.
به گفته فتحشیرین، این قسمت تالاب آلوده است، ماهی و جاندار دیگری در آن وجود ندارد و هر زمانی که باران میبارد، فاضلاب به سمت دریا حرکت میکند: «کشاورزان هم از همین آب که فاضلاب وارد آن شده، برای آبیاری محصولات خود استفاده میکنند و همین محصول بهوسیله مردم مصرف میشود.»
استاندار گیلان در ادامه سخنان خود اذعان کرد طرحهای آب و فاضلاب و تصفیهخانههای صنعتی و خانگی در این استان اجرا نشده یا نیمهکاره مانده است.
او که پیشتر هشدار داده بود رشت و انزلی تا سه سال آینده «غیرقابل سکونت» خواهد شد، درباره این اظهار نظر خود گفت: «عدد سه نمادین است، بحث اصلی این است که فاضلابهای انسانی، فاضلاب بخش کشاورزی و پساب شهر صنعتی از شهرها و روستاهای رشت، انزلی، صومعهسرا، ماسال، فومن، شفت و… به همراه فاضلاب تعداد قابل توجهی از روستاهای دیگر، از طریق رودخانههایی مثل زرجوب و گوهررود به سمت تالاب انزلی میروند.»
اسفندماه ۱۴۰۲، سفیر ژاپن در تهران از آمادگی کشورش برای همکاری در احیای دریاچه ارومیه و تالابهای مختلف، از جمله تالاب انزلی، خبر داد.
دریاچه ارومیه و تالاب انزلی تنها اکوسیستمهای رو به نابودی ایران نیستند و کارشناسان و فعالان محیط زیست نسبت به خشک شدن چندین تالاب دیگر در سراسر کشور هشدار دادهاند.
۱۱ دیماه، اسماعیل مختارپور، معاون اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران، از کاهش شدید آب سفرههای زیرزمینی در شرق این استان خبر داد و اعلام کرد فرایند خشک شدن تالاب بینالمللی میانکاله با وجود اجرای طرح آبخیزداری در منطقه بالادست، شدت گرفته است.
او اضافه کرد شرایط زیستی پرندگان مهاجر به دلیل کمبود آب در این تالاب با خطر جدی مواجه شده و بهطور قطع خطر گسترش ریزگرد در میانکاله تا چند سال آینده دور از انتظار نیست.
بهمن ۱۴۰۱، معاون وقت محیط زیست مازندران گفته بود ۱۵ هزار هکتار، معادل ۳۰ درصد، از تالاب میانکاله خشک شده است.
تالاب میانکاله از دهستان میانکاله در شهرستان بهشهر تا آشوراده در استان گلستان وسعت دارد. این منطقه به دلیل داشتن پهنه آبی مناسب با ذخایر غذایی غنی و آبزیان، هر ساله پذیرای بیش از ۳۰ تا ۴۰ گونه از پرندگان مهاجر زمستانگذران و بیش از ۱۰۰ گونه از پرندگان بومی آبزی و کنارآبزی است.
گروهی از مرمتگران پس از بازدید میدانی بهمنظور بررسی روند مرمت مدرسه خان شیراز، بندکشی با سیمان سفید در این بنای تاریخی را «فاجعه مرمتی» خواندند.
خبرگزاری ایلنا یکشنبه ۱۶ دیماه در گزارشی درباره روند مرمت مدرسه خان شیراز نوشت شماری از مرمتگران پس از بازدید میدانی از این بنای تاریخی ارزشمند، خواستار ارائه گزارش به وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای صدور دستور بررسی ابعاد این شیوه مرمتی شدند.
این مرمتگران با نامناسب خواندن وضعیت این بنای تاریخی هشدار دادند اداره کل میراث فرهنگی استان فارس بدون هیچ مطالعهای، اقدام به مرمت و بندکشی این بنای تاریخی با سیمان سفید کرده است.
مدرسه خان شیراز متعلق به دوره صفویه و محل تدریس ملاصدرا، فیلسوف شهیر ایرانی، بوده است.
کارشناسان از این مکان بهعنوان مهمترین عنصر و قدیمیترین بنای شاخص بافت تاریخی شیراز نام میبرند.
زهره بزرگمهری، مرمتگر پیشکسوت ایرانی، در رابطه با وضعیت مرمت مدرسه خان به ایلنا گفت پس از مشاهده چندین بنای تاریخی در شیراز متوجه شده که در این مکان بهاشتباه ملات زدهاند و این روند حتما باید اصلاح شود.
او با بیان اینکه استفاده از سیمان سفید در بندکشی این بنای منحصر بهفرد تاریخی، قطعا روالی منطقی نیست، افزود: «درست کردن ملات گچ نیمپخته نیمکوب به اضافه شیرآهک و خردهسنگ کار خیلی سخت و خاصی نیست که مرمتگر نتواند انجام دهد تا از سیمان سفید استفاده کند.»
یکی دیگر از پیشکسوتان مرمت در وزارت میراث فرهنگی نیز با تاکید بر اینکه بندکشی صورتگرفته در این اثر تاریخی کیفیت ندارد، در مصاحبه با ایلنا گفت: «رطوبت در بخش زیادی از بنای مدرسه خان است، به طوری که بخشهای زیادی از این جدارههای سنگی کاملا در اثر رطوبت صعودی دچار تورق، پوسیدگی و فرسودگی شده است.»
این نخستین بار نیست که گزارشی درباره خطر مرمت غیراصولی و تخریب آثار تاریخی ارزشمند در ایران منتشر میشود.
طی چهار دهه گذشته، بارها تخریب آثار و بافتهای تاریخی ارزشمند ایران، از جمله آثار و محوطههای تاریخی استان فارس، از سوی نهادهای جمهوری اسلامی خبرساز شده است.