مهناز طراح: ما در زندان با هر گرایش و تفکری در مناسبتهای مختلف با هم میرقصیم
مهناز طراح، فعال سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، با نوشتن نامهای در واکنش به برخی از انتقادها به ویدیویی از رقص شماری از زنان این زندان، نوشته است: «ما را قضاوت میکنید و نمیدانید پیش از شما از سوی قضات جمهوری اسلامی همین طور ناعادلانه قضاوت شدهایم.»
این زندانی سیاسی که پیشتر در یکی از نامههایش از زندان خود را «یک زندانی مشروطهخواه» معرفی کرده است، در ادامه نامه خود با اشاره به دشواریهای زندان و رنجی که بر زنان محبوس در زندان اوین تحمیل میشود، نوشته است «ما میرقصیم، ما در زندان میخوانیم و میرقصیم ولی در همان زندان که شما هتل میخوانید دلتنگی عزیزانمان را تاب میآوریم، بیمار از بیمار پرستاری میکند و برای یک اعزام درمانی، و نه حتی مرخصی درمانی، باید ماهها دوندگی کنیم.»
مهناز طراح، آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش«زن، زندگی، آزادی» بازداشت و تا اواخر بهمن همان سال که در جریان عفو عمومی آزاد شد، در زندان «قرچک» محبوس بود.
این زندانی سیاسی یک بار دیگر در آبان ۱۴۰۲ بازداشت شد و دیماه همان سال، به حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هشت ماه حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه زندان محکوم شد و حکم او در پی تسلیم به رای به دو سال و نه ماه زندان کاهش پیدا کرد و اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین است.
طراح در نامه خود با اشاره به اینکه زندانیان سیاسی و عقیدتی در بند زنان زندان اوین جز آن دسته از زندانیان هستند که مشمول هیچکدام از حقوق قانونی یک زندانی مانند مرخصی و آزادی مشروط نمیشوند، نوشته است «ما تنها بند زندان در سراسر ایران هستیم که آخر هفتهها تلفن قطع است و و دور روز متوالی از دنیای بیرون بیخبریم. ولی با هر گرایش و تفکری در مناسبتهای مختلف با هم میرقصیم زیرا در این گوشه از خاک فقط خودمان را داریم و بس.»
او در ادامه با اشاره به جریانهای مختلف همبندیهای خود به چپها، مشروطهخواهان و اصلاحطلبان اشاره کرده و با توصیفی که از هر کدام از این طیفها ارائه میدهد تاکید می کند که شناخت بیرونی از آنها بسیار اندک است و قضاوتها بر اساس همین شناخت نادرست صورت میگیرد.
مهناز طراح پیشتر هم در دو نامه دیگر به وضعیت همبندی هایش واکنش نشان داده بود. او در نامه نخست خود که ۴ مرداد سال جاری منتشر شد نسبت به بیتوجهی جامعه بینالمللی به وضعیت زنان زندانی و در خطر اعدام بودن سه زن همبندیاش در اوین اعتراض کرد.
طراح در نامه خود خود به صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی اعتراض کرد و تجربه زیسته خود با این زندانی زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین را روایت کرد و در نامهاش از عزیزی به عنوان نمادی از ایستادگی در برابر جور جباران یاد کرد.
این زندانی سیاسی در پایان نامه تازه خود با اشاره به همراهی زنان زندانی سیاسی با هم در شادیها و رنجها نوشته است «با هم میرقصیم و با هم گریه میکنیم، ولی شما همان گوشه از رقص ما را ببینید و اگر توانستید یک روز و شب از انفرادی همراه با بازجوییهای طولانیمدت به شیوه جمهوری اسلامی را تاب بیاورید، آنگاه ما را قضاوت کنید.»
اختصاصی- محبوبه رضایی، فعال سیاسی پادشاهیخواه محبوس در زندان اوین، در نامهای با اشاره به برخی از واکنشها به انتشار ویدیویی از رقص زنان این زندان، نوشته «از زندان اوین و با صدای بلند فریاد میزنم حکومتی که مجیدرضاها و نیکاها را به قتل رسانده با هیچ رقصی سفیدرو نخواهد شد.»
این زندانی سیاسی در ادامه نوشته این گزاره که رقصیدن در زندان موجب سفیدشویی جمهوری اسلامی میشود «گزارهای برای به بیراهه بردن مبارزه ما علیه حاکمیت است و هرکس به آن دامن بزند همدست حکمرانان.»
در روزهای اخیر، درز و انتشار بخشهایی از دو ویدیوی تقطیع شده از بند زنان زندان اوین که به نظر میرسد مربوط به زمستان ۱۴۰۲ باشد در شبکههای اجتماعی بحثبرانگیز شده است. در این ویدیوها، شماری از زنان زندانی سیاسی و عقیدتی از جریانهای مختلف، آواز خوانده و شادمانه میرقصند.
محبوبه رضایی نامه خود را با نقل جمله «دوست ندارم بر سر مزارم گریه کنن... {دوست دارم} قرآن نخونن، نماز نخونن، شادی کنن!» از مجیدرضا رهنورد، معترض سیاسی که در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی اعدام شد، نوشته «این جمله از مجیدرضا رهنورد، سنت ما برای مبارزه علیه ستم است.»
این زندانی پادشاهیخواه در ادامه نامه خود با اشاره به آموختههایش از زندان نوشته «زندان به من آموخت که برای دستیابی به عدالت و آزادی پیش از هر چیزی میبایست متحد شد و نشکست، متحد شد و برخاست، برخاستن با جمع متکثری که با وجود اختلاف نظرهای متعدد همه بر سر یک چیز اجماع داریم: اینها باید بروند!»
محبوبه رضایی آبان ۱۴۰۲ در یک پرونده مشترک همراه با سمانه نوروزمرادی و رضا محمدحسینی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ۲۶ سال و پنج ماه حبس محکوم شد که هفت سال و ۹ ماه آن قابل اجراست.
محبوبه رضایی نخستین بار در اردیبهشت ۹۶ بازداشت و خرداد ۱۴۰۱ پس از تحمل پنج سال حبس از زندان عادلآباد آزاد شد. او در ایام حبس پیشین خود مدتی به زندان بوشهر تبعید و پس از ۹ ماه مجددا به شیراز بازگردانده شده بود.
این زندانی سیاسی در سال ۱۴۰۰ در یک پیام صوتی از زندان بوشهر که در ایراناینترنشنال منتشر شد، درباره تعرض به زنان زندانی صحبت کرد و چند روز بعد برای مدتی دسترسیاش به تلفن قطع شد.
این زندانی سیاسی در ادامه نامه خود با اشاره به اینکه او اهل دیار رقص و پایکوبی است، نوشته است «قریب به دوسال است هزاران کیلومتر از خانوادهام دور هستم و از حق دیدار مادرم که تنها داراییام است محروم ماندهام اما این محرومیتها ما را خسته نخواهد کرد، همچنان با شادی بیشتری دست در دست خواهرانم خواهم رقصید.»
او در پایان نامهاش با اشاره به شب صدرو حکم اعدام پخشان عزیزی، یکی دیگر از زنان محبوس در بند زنان زندان اوین، نوشته «نامهام را با یادآوری شبی که حکم اعدام پخشان عزیزی صادر گردید به اتمام میرسانم؛ پخشان کل میکشید و با رقص فریاد میزدیم: سر برود، جان برود، آزادی از بین نرود.»
قباد مرادی، سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، از شیوع بالای آنفلوآنزای فصلی، موسوم به «آنفلوآنزای اچوانانوان»، در ایران خبر داد.
مرادی شنبه ۱۵ دیماه در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا هشدار داد شیوع آنفلوآنزای اچوانانوان احتمالا تا پایان ماه جاری ادامه خواهد داشت.
این مقام وزارت بهداشت با بیان اینکه سهم آنفلوآنزا از بیماریهای تنفسی حدود ۲۲ درصد است، گفت کشور با حجم انبوهی از بیماران مبتلا به آنفلوآنزا روبهرو شده و ۴۰ درصد افرادی که به دلیل عفونتهای تنفسی در مراکز درمانی بستری میشوند، مبتلا به این بیماری هستند.
پیش از این در ۱۳ دیماه، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، به نقل از برخی متخصصان از گسترش موج آنفلوآنزا و تکمیل بخشهای آیسییو بیمارستانهای کشور خبر داده بود.
در آذرماه نیز سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت گفته بود روند ابتلا به آنفلوآنزا در ایران افزایشی است و الگوی آن شباهت زیادی به سالهای پیش از همهگیری کرونا دارد.
مرادی در ادامه مصاحبه خود با ایسنا گفت افراد مبتلا به بیماریهای زمینهای، بهویژه سالمندان، افراد دارای نقص سیستم ایمنی، مبتلایان به عفونتهای تنفسی، مبتلایان به دیابت و فشار خون و زنان باردار جزو گروههای پرخطر آنفلوآنزا محسوب میشوند.
این متخصص اپیدمیولوژی با بیان اینکه بهترین زمان تزریق واکسن آنفلوآنزا شهریور و مهر است، توصیه کرد گروههای پرخطر بیماری آنفلوآنزا در صورت در دسترس بودن واکسن این بیماری، نسبت به تزریق آن اقدام کنند.
سایت دیدهبان ایران ۱۰ آبان نوشت تمامی سه تا چهار میلیون نفری که هر سال باید در فصل سرد واکسن آنفلوآنزا تزریق کنند، به کمبود این واکسن در داروخانهها عادت کردهاند و این مشکل به بخشی از «روتین» سالانه آنها تبدیل شده است.
کمیاب یا نایاب شدن شماری از داروها در ایران طی چند سال گذشته بارها به بحرانی جدی بدل شده است.
محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، شهریورماه از کمبود بیش از ۳۰۰ قلم دارو در کشور خبر داد.
اردیبهشتماه نیز هادی احمدی، مدیر روابط عمومی انجمن داروسازان ایران، با اشاره به کمبود ۳۰۰ قلم دارو در داروخانههای کشور تاکید کرد مشکل داروخانهها «دخالت ارگانهای غیرمرتبط در حوزه سلامت» است.
ایراناینترنشنال به اطلاعاتی اختصاصی دست یافته که نشان میدهد یگان ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران، با ایجاد سه جوخه ترور موسوم به «شبکه آلمان» در تلاش برای حذف مخالفان ایرانی خارج از کشور و شهروندان یهودی در سراسر اروپا بوده است.
یک منبع اطلاعاتی غربی و یک منبع در سپاه پاسداران به ایراناینترنشنال گفتند یکی از برنامههای این شبکه توطئه ترور شاهین نجفی، رپر سرشناس ایرانی مخالف حکومت، بود که شکست خورد.
بر اساس این اطلاعات، یک عامل ترور قرار بود ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۲، همزمان با سالگرد خیزش انقلابی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، شاهین نجفی را در سالن تئاتر ام اگی در شهر هانوفر آلمان ترور کند.
شاهین نجفی در پاسخ به درخواست ایراناینترنشنال برای اظهار نظر گفت در آن شب، کنسرت فضایی غیرعادی داشت و تدابیر امنیتی پلیس بهشدت افزایش یافته بود.
بخش امور جنایی و تروریسم پلیس فدرال آلمان به ایران اینترنشنال گفت این نهاد «به خاطر حفاظت از دادهها، در مورد اطلاعات شخصی اظهار نظر نمیکند.»
۱۲ سال پیش، رسانههای وابسته به سپاه پاسداران گفته بودند شاهین نجفی به دلیل خواندن آهنگی به نام نقی که در آن به امام یازدهم شیعیان اشاره کرده بود، «مرتد» شناخته شده است.
خبرگزاری فارس هم گزارش داد برای قتل شاهین نجفی «جایزه مردمی» تعیین شده است.
بر اساس اطلاعات منابع ایراناینترنشنال، عامل ترور در شب برگزاری کنسرت به نزدیکی سالن رسید، اما با افزایش ناگهانی تدابیر امنیتی، در تماسی تلفنی از تهران دستور لغو عملیات را دریافت کرد.
طراحان ترور به این نتیجه رسیدند که توطئه احتمالا لو رفته است و برای جلوگیری از افشای کل شبکه، ترجیح دادند ماموریت را لغو کنند.
عامل ترور، دستور را از رامین یکتاپرست دریافت کرده بود، گنگستر ۳۶ ساله ایرانی-آلمانی که اردیبهشتماه به دست عوامل منتسب به موساد در تهران کشته شد.
همان زمان یک منبع اروپایی به ایراناینترنشنال گفت او همراه با یک عضو دیگر سپاه پاسداران در تهران هدف حمله قرار گرفته و احتمالا در نتیجه عملیات موساد حذف شده است.
روزنامه واشینگتن پست اسفندماه ۱۴۰۱ به نقل از پنج مقام امنیتی آلمان و دو مقام اطلاعاتی غربی خبر داد رامین یکتاپرست مظنون اصلی سازماندهی حمله به یک مرکز یهودیان در شهر اسن آلمان بوده است.
حلقه رابط یگان۸۴۰نیروی قدس سپاه و مزدوران ایرانی-اروپایی
یک منبع اروپایی به ایراناینترنشنال گفت ترور ناموفق شاهین نجفی یکی از پروژههای پنهانمانده از یگان ۸۴۰ سپاه پاسداران بود، واحدی سری که مسئول انجام ترورهای برونمرزی علیه اهداف غربی، اسرائیلی و همینطور مخالفان حکومت ایران است.
ریاست یگان ۸۴۰ را یزدان میر بر عهده دارد. مشهورترین عملیات شکستخورده این گروه، برنامهریزی برای ترور یک دیپلمات اسراییلی در استانبول، یک روزنامهنگار فرانسوی و یک ژنرال آمریکایی در خاک آلمان بود که لو رفت، زمانی که موساد در عملیاتی ضدجاسوسی در خاک ایران، از منصور رسولی، قاچاقچی همکار سپاه پاسداران، بازجویی کرد.
اندکی بعد حسن صیادخدایی، یکی از ماموران ارشد یگان ۸۴۰ در تهران ترور شد. کمتر از یک ماه بعد، حسین طائب از ریاست سازمان اطلاعات سپاه پاسداران برکنار شد.
دو منبع به ایراناینترنشنال گفتند یک مقام ارشد یگان ۸۴۰ مسئول عملیاتهای جدید این گروه در خاک اروپا است. روزنامه دیلی میل آبانماه به نقل از یک منبع اطلاعاتی غربی، او را محسن بزرگی نامید، اما بر اساس اطلاعات اختصاصی ایراناینترنشنال، نام واقعی این مامور ارشد سپاه پاسداران محسن علینژاد کری بزرگ است.
او متاهل است و دو فرزند دارد و در محله نارمک تهران زندگی میکند. محسن علینژاد کری بزرگ مسئول شبکه موسوم به آلمانیهاست.
در مراودات درونسازمانی، محسن را بزرگ صدا میزنند، اما رامین یکتاپرست شماره او را با نام سید در گوشی تلفنش ذخیره کرده بود.
بزرگ کسی است که اهداف را انتخاب و برنامههای عملیاتی را تایید میکند. او با مجموعهای وسیع از مزدوران ایرانی و خارجی کار میکند که در مجموعه سپاه، سربازان بزرگ خوانده میشوند.
سرتیم محافظان محسن فخریزاده و دیگر اعضای شبکه آلمان
دو منبع به ایراناینترنشنال گفتند حامد اصغری، سرتیم محافظ محسن فخریزاده، چهره برجسته برنامه هستهای نظامی ایران که چهار سال پیش به دست موساد ترور شد، عضو دیگر شبکه بزرگ در واحد ۸۴۰ سپاه پاسداران است.
او یکی از محافظهای باسابقه و مشهور مقامهای ایرانی است، زمانی مسئولیت حفاظت از منوچهر متکی، وزیر خارجه پیشین ایران، و اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی، را برعهده داشت و بعدا هم محافظ فخریزاده شد.
او در جریان ترور فخریزاده خودش را روی او انداخت و بر اثر اصابت چهار تیر مجروح شد. با این حال او مدتها تحت بازجویی قرار گرفت و کارش را از دست داد.
اما اسفندماه ۱۴۰۰ در دولت ابراهیم رئیسی، بهعنوان سرپرست مدیریت ورزش و سلامت سازمان منطقه آزاد قشم منصوب شد. به گفته منابع ایراناینترنشنال، اصغری رابطه تناتنگی با رامین یکتاپرست داشت و در شبکه موسوم به آلمان فعالیت میکرد. او در تدارک یک توطئه ترور دیگر هم علیه شاهین نجفی بود.
شبکه سربازان بزرگ چهار عضو دیگر هم دارد، خلیل در آلمان و ایران زندگی میکند و تدارک نقشههای رامین یکتاپرست را بر عهده داشت.
مهدی عزیز بنکدار مسئول جمعآوری اطلاعات گروه است که رامین او را به نیروی قدس سپاه پاسداران وصل کرد. او در تلاش برای ترور جوزف شوستر، مدیر شورای مرکزی یهودیان آلمان، با پهپاد بود که ناکام ماند.
در آن زمان یکتاپرست توانسته بود قطعات پهپاد مورد نظر را در بستههای اسباببازی و با کامیون از مرز ترکیه به آلمان برساند.
عضو دیگر گروه روزبه علیزاده نام دارد؛ او بخشی از شبکه پولشویی برای تامین مالی عملیاتهای تروریستی بوده نه خود عملیاتها. او یکبار به ترکیه سفر کرد تا مواد مخدر را با طلا معامله کند.
و عضو آخر هم پاشان فشا نام دارد، صاحب شرکتی در آلمان که فقط شش ماه پاییز و زمستان کار میکند و در شش ماه دیگر در خدمت شبکه آلمان است.
جوخه پاکستانیهای شبکه آلمان
البته که همه سربازان بزرگ، ایرانی نیستند. یک منبع اطلاعاتی غربی و یک منبع در سپاه پاسداران به ایراناینترنشنال گفتند علینژاد کری بزرگ یک زیرشبکه به نام شبکه پاکستانیها دارد. آنها دو سال پیش قرار بود در کنگو چند هدف یهودی و آمریکایی را ترور کنند.
در هدایت شبکه پاکستانیها دو نفر به محسن علینژاد کری بزرگ کمک میکنند؛ علی تنهایی و حمید زراعتی که ارتباطاتی با جامعهالمصطفی دارند، نهادی آموزشی زیر نظر حکومت که به دنبال صدور اسلام شیعی در کشورهای مختلف جهان، بهویژه آفریقا است و یکی از مهمترین پوششهای جمهوری اسلامی برای عملیاتهای تروریستی و برونمرزی به شمار میرود.
تنهایی و زراعتی از مراکز دانشگاهی جامعهالمصطفی برای انجام ترور نیرو جذب کردند، از جمله سه پاکستانی: عباس حیدر و سید دانیال مهدی مشهور به ایفرانی، دو عامل ترور که در ایران زندگی کرده و آموزش نظامی دیدهاند. نفر سوم هم که مهدی حسن نام دارد، در سوریه آموزش دید و سپس به کنگو منتقل شد.
جوخه لهستانیهای شبکه آلمان
بر اساس اطلاعاتی که یک منبع اطلاعاتی غربی در اختیار ایراناینترنشنال قرار داد، شبکه بزرگ در یگان ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران با یک گروه مافیای لهستانی هم همکاری میکند، باندی متشکل از افرادی که توانایی تولید پهپادهای بمبگذاری شده را دارند.
دو عضو این گروه به نامهای روبرت و میکائیل به ایران رفتند و با ماموران مسئول خود دیدار کردند. آنها قرار بود یک هدف اسرائیلی را در ورشو ترور کنند، اما موفق نشدند.
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بارها از مافیاهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی برای حذف مخالفان خود استفاده کرده است.
مردادماه ۱۴۰۱، سه تبعه اهل گرجستان و جمهوری آذربایجان و اعضای یک باند تبهکاری در اروپای شرقی قصد داشتند مسیح علینژاد، روزنامهنگار و فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی را در نیویورک ترور کنند که دستگیر شدند.
فروردینماه امسال هم دو تبعه رومانی با کارد به پوریا زراعتی، مجری شبکه ایراناینترنشنال، در مقابل خانهاش در جنوب لندن حمله کردند. آنها دیماه در رومانی دستگیر شدند.
به گفته این منبع و منبع دیگری در سپاه پاسداران، با شکستهای پی در پی عملیاتهای ترور در خاک اروپا، شبکه آلمان برنامهای برای توسعه پهپادها با قابلیت پیشرفته شناسایی چهره را در پیش گرفته است.
رامین یکتاپرست، گنگستری که عامل نیروی قدس شد
اما موثرترین فرد این گروه رامین یکتاپرست بود و مزدورانی که او برای یگان ۸۴۰ اجیر کرده بود، چند عملیات علیه اهداف یهودی در خاک آلمان انجام دادند، از جمله حمله ناموفق به کنیسه یهودیان در بوخوم و تیراندازی به سوی یک کنیسه در شهر اسن.
در جریان حمله بوخوم، پلیس آلمان یک متهم ایرانی به نام بابک جی ۳۵ ساله را دستگیر کرد. مقامهای امنیتی با بررسی تلفن همراه او به این نتیجه رسیدند که او از یکتاپرست دستور گرفته است.
در آن زمان، مقامهای امنیتی آلمان گفتند به یک شبکه سازمانی رسیدهاند که سپاه پاسداران برای عملیات علیه مراکز یهودی در آلمان تشکیل داده و عامل اصلیاش، یکتاپرست است.
پس از انتشار این خبر، یکتاپرست که پیش از حمله به کنیسهها به ایران گریخته بود، در صفحه اینستاگرامش پلیس آلمان را تحقیر کرد و گفت چون جمهوری اسلامی و آلمان از توافقنامه استرداد متهمان برخوردار نیستند، نمیتوانند او را به آلمان بازگردانند.
رامین یکتاپرست
یکتاپرست متهم اصلی پرونده یک قتل فجیع دیگر بود. او ارتباطات گستردهای با باندهای تبهکاری آلمان داشت و در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ هم یک روسپیخانه را در شهر لورکوزن اداره میکرد.
او بعدها به یکی از باشگاههای مشهور تبهکاری موتورسواران پیوست، باشگاه موتورسواران «فرشتههای جهنم» که اعضایش عاشق موتورسواری و موسیقی راک و البته درگیر جرمهای متنوعی از قاچاق رمزارز گرفته تا سایتهای شرطبندی هستند.
یکتاپرست در دادگاهی در آلمان متهم شد که یکی دیگر از اعضای این باشگاه به نام کای ام را کشته، جسدش را قطعه قطعه کرده و هر تکهاش را در یک نقطه از رودخانه راین انداخته است.
یکتاپرست که در آستانه دستگیری بود، به ایران گریخت.
اما ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، یکتاپرست در تهران هدف چهار گلوله قرار گرفت و کشته شد. پس از انتشار خبر دست داشتن موساد در قتل او، خبرگزاری تسنیم انتساب او به سپاه پاسداران را رد کرد و گفت او در جریان یک درگیری بر سر «مسائل شخصی» کشته شده است.
با این حال در آگهی ترحیم یکتاپرست، مرگش «عروج شهادتگونه» نامیده شد و او را در قطعه ۱۹ بهشت زهرا، متعلق به کشتهشدگان سپاه و بسیج، دفن کردند.
به گفته منابع ایراناینترنشنال، مرگ او اگرچه ضربهای کاری به شبکه آلمان، زیر مجموعه یگان ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران بود، اما این شبکه همچنان فعال است.
مرتضی علمخواه، وکیل دادگستری در رشت، گفت به همراه هشت تن از اعضای خانوادهاش، از بهمن ۱۴۰۰ به مدت ۲۹ ماه به گروگان گرفته شده بودند و گروگانگیران پس از شکنجههای فراوان، تمام اموال آنها را تصاحب کردند.
علمخواه شنبه ۱۵ دیماه در مصاحبه با روزنامه جامجم گفت گروگانگیران طی این بازه زمانی چشم به اموال آنها داشتند و پول، طلا، خانه، ماشین، دفتر کار، تلفن همراه، لباس و هر چیزی را که ارزش مالی داشت، به نام خود منتقل کردند.
این وکیل دادگستری در پاسخ به این پرسش که چگونه از دست گروگانگیران نجات پیدا کردند، افزود: «بین آنها بر سر تقسیم پول و اموال اختلاف افتاد و کار به شکایت کشید. وقتی گروگانگیران از یکدیگر شکایت کردند، موبایلشان در اختیار بازپرس پرونده قرار گرفت. با تحقیقات انجامشده، پلیس متوجه عمق فاجعه و گروگانگیری شد و ما را نجات داد.»
او با بیان اینکه از تعداد دقیق گروگانگیران اطلاعی ندارد، گفت شش یا هفت نفر در جریان این پرونده دستگیر شدند که همگی به جرم خود اعتراف کرده و خواستار بخشش شدهاند.
علمخواه ۱۵ دیماه در گفتوگوی دیگری با روزنامه «هفت صبح» خبر داد گروگانگیرها در مجموع بیش از «۳۰ میلیارد» ضرر مالی به آنها وارد کردند.
او با بیان اینکه مادر همسرش در ایام گروگانگیری نتوانست فشار روحی و روانی و شکنجهها را تحمل کند و درگذشت، گفت گروگانگیرها خودشان را جای فرزند این زن مسن جا زدند و پس از خاکسپاری، هیچ مراسمی برای او گرفته نشد.
این وکیل دادگستری در پاسخ به این پرسش که چگونه در این مدت طولانی کسی متوجه این ماجرا نشد، گفت گروگانگیران از طریق موبایل شخصی آنها به هر کس که پیگیرشان میشد، میگفتند از رشت رفتهاند و علاقهای به ادامه ارتباط با سایرین ندارند.
خبرگزاری فارس: شکایتی در خصوص گروگانگیری ۲۹ ماهه در رشت ثبت نشده
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، در گزارشی با عنوان «چه کسی واقعیت را میگوید؟»، نوشت در خصوص «۲۹ ماه گروگانگیری در خانه» شکایتی ثبت نشده است.
فارس با اشاره به اینکه ۲۹ ماه گروگانگیری یک خانواده ۹ نفره موضوعی است که ابهامات فراوانی دارد، افزود از یکسو ادعای افرادی مطرح است که میگویند در اسارت بودهاند و از سوی دیگر، با اینکه پدر خانواده میگوید وکیل دادگستری است، در طول این مدت هیچ اقدامی صورت نداده و حتی پس از آزادی نیز شکایتی ثبت نکرده است
این خبر نخستین بار ۱۱ دیماه در خبرگزاری رکنا منتشر شد و در آن آمده بود که اعضای این خانواده به مدت نزدیک به سه سال در منزل شخصیشان در منطقه منظریه رشت زندانی شده بودند.
رکنا در گزارش خود نوشت گروگانگیران با مدیریت دقیق و برنامهریزی شده توانستند طی ۲۹ ماه اعضای خانواده را با استفاده از داروهای روانگردان، خوابآور و شکنجههای غیرانسانی از مسیر طبیعی زندگی منحرف کنند.
بر اساس این گزارش، این تیم علاوه بر حبس و آزارهای جسمی و روانی، بهطور سیستماتیک اقدام به انتقال قانونی اموال منقول و غیرمنقول خانواده کردند.
در آغاز سال ۲۰۲۴، به نظر میرسید جمهوری اسلامی در موقعیت قدرتمندی قرار دارد. هر روز بر توانمندیهای هستهای حکومت ایران افزوده میشد، متحدان منطقهایاش از جبهههای مختلف به اسرائیل فشار میآوردند و شرکای یمنیاش، حوثیها، جریان تجارت در دریای سرخ را مختل کرده بودند.
با توجه به شرایط موجود در ابتدای سال ۲۰۲۴، چنین تصور میشد که راهبرد علی خامنهای، رهبر ۸۵ ساله جمهوری اسلامی، در گسترش نفوذ خارجی و تحکیم قدرت داخلی بهخوبی پیش خواهد رفت.
اما این سال تغییرات بزرگی به همراه داشت.
حماس و حزبالله لبنان، دو گروه مورد حمایت تهران، در برابر حملات اسرائیل تضعیف شدهاند. در همین حال، شورشیان اسلامگرای مخالف جمهوری اسلامی موفق شدند حکومت خاندان اسد را که از مهمترین متحدان منطقهای تهران به شمار میرفت، سرنگون کنند.
کامران متین، استاد روابط بینالملل در دانشگاه ساسکس، در گفتوگو با پادکست «چشمانداز ایران» ایراناینترنشنال تاکید کرد ایران اکنون وارد سالی سرنوشتساز شده است.
متین در همین رابطه گفت: «مجموعه این رویدادها شرایط بسیار دشواری را برای جمهوری اسلامی رقم زده، بهویژه آنکه با توجه به کهولت سن و وضعیت سلامتی رهبر حکومت، رویارویی با این چالشها پیچیدهتر از قبل شده است.»
راهبرد منطقهای و بینالمللی حکومت ایران ارتباط تنگاتنگی با چگونگی مهار اوضاع و تحکیم قدرت در داخل کشور دارد.
بخشی از ساز و کار جمهوری اسلامی این است که مشکلات داخلی را نتیجه تحریمها و درگیریهای منطقهای معرفی میکند و وعده میدهد که سرمایهگذاری در برنامه هستهای و تامین مالی گروههای نیابتی میتواند جایگاه کشور را در منطقهای پرتنش تقویت کند.
متین معتقد است این منطق دیگر کارایی خود را از دست داده و «جذابیت» قدرت منطقهای ایران رو به کاهش است.
بر اساس گزارش بنیاد دفاع از دموکراسیها، اندیشکده مستقر در واشینگتن، از ۲۶ دسامبر سال گذشته تا دوم ژانویه سال جاری میلادی (از ششم تا ۱۳ دیماه)، ۵۴ اعتراض ضد حکومتی در ایران برگزار شده است.
این شرایط نشان میدهد جمهوری اسلامی اکنون با واقعیت تلخ کاهش قدرت و نفوذ خود رو در رو شده است.
به دنبال توافق یا ساخت بمب اتمی؟
حاکمان ایران اکنون گزینههای محدودی در اختیار دارند. آنها بهصورت همزمان با بحران شدید اقتصادی، سقوط کمسابقه ارزش ریال، بحران انرژی که به اعتراضات مردمی دامن زده و از دست رفتن قدرت منطقهای خود دست و پنجه نرم میکنند، قدرتی که پیش از این دشمنان را به عقبنشینی وا میداشت.
آنها اکنون بر سر دوراهی قرار دارند؛ یا باید برای دستیابی به سلاح هستهای بکوشند تا امنیت خود را تضمین کنند یا باید در برابر دونالد ترامپ کوتاه بیایند و هویت «ضد امپریالیستی» خود را به خطر بیندازند.
انتخاب تهران از میان این گزینهها احتمالا به رویکرد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی بستگی خواهد داشت، حکومتی که به گفته سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، برای ترور او برنامهریزی کرده بود.
ترامپ که دولت آتی خود را با مخالفان تندروی جمهوری اسلامی شکل داده، پیشتر در واکنش به طرح تهران برای ترورش، ایران را به نابودی کامل تهدید کرده بود.
دستکم انتظار میرود ترامپ با بازگشت به کاخ سفید، سیاست فشار حداکثری را با شدت بیشتری از سر بگیرد و با اعمال تحریمهای اقتصادی گستردهتر، فشار مضاعفی بر اقتصاد بحرانزده و حاکمان ایران وارد کند.
متین با اشاره به شرایط کنونی جمهوری اسلامی گفت: «مشخص نیست ایران چگونه میتواند از موضع قدرت با آمریکا و قدرتهای غربی مذاکره کند و امتیازی از آنها بگیرد.»
مقامهای جمهوری اسلامی و رسانههای وابسته به حکومت با اشتیاق بیشتری درباره گفتوگو با ترامپ صحبت میکنند و از شعارهای پیشین خود درباره «مقاومت» و «رویارویی» فاصله میگیرند.
متین معتقد است این تغییر رویکرد میتواند نشانهای از ترس در میان حاکمان و درک آنها از موقعیت تضعیفشده و شکنندهشان باشد.
خامنهای ماه گذشته پس از سقوط حکومت اسد در سخنرانی خود برای جمعیتی اندوهگین، اسرائیل و ایالات متحده را مسئول ناتوانی جمهوری اسلامی در کمک به نجات این متحد دیرینهاش دانست.
متین در تحلیل این سخنرانی که در آن خبری از لحن همیشگی رهبر جمهوری اسلامی نبود، افزود: «خامنهای عملا این ناتوانی را پذیرفت و گفت که آمریکاییها و اسرائیلیها تمام راهها را بسته بودند.»
حوثیها، آخرین بازمانده «محور مقاومت»
ضعف و آسیبپذیری کنونی جمهوری اسلامی، فرصتی بیسابقه برای آمریکا فراهم کرده تا تهران را با یک انتخاب دشوار روبهرو کند؛ یا باید دست از حمایت از متحدان منطقهایاش بردارد یا خطر رویارویی نظامی را به جان بخرد.
متین درباره این تغییر موازنه خاطرنشان کرد: «با توجه به اینکه اسرائیل عملا نیروهای نیابتی ایران را خنثی کرده، ترامپ تمایل بیشتری برای رویارویی با ایران دارد.»
حوثیهای یمن که اکنون آخرین متحد نظامی قدرتمند جمهوری اسلامی در منطقه محسوب میشوند، احتمالا اولین هدف فشارهای آمریکا خواهند بود.
این گروه که از حمایت تسلیحاتی و مالی تهران برخوردار است، از آغاز جنگ غزه تاکنون با موشک و پهپاد حملات پیوستهای را علیه اسرائیل انجام داده و اقدامات خود را نشانهای از همبستگی با فلسطینیان میداند.
بر اساس آمار مرکز پایش حملات دریایی موسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک، حوثیها از نوامبر ۲۰۲۳ تا امروز، ۱۰۶ حمله تایید شده علیه کشتیهای تجاری در منطقه انجام دادهاند.
متین در مصاحبه با ایراناینترنشنال به وضعیت این گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی پرداخت و گفت اسرائیل و ائتلاف به رهبری آمریکا اخیرا حملات خود علیه حوثیها را تشدید کردهاند.
با توجه به تضعیف موقعیت حکومت ایران احتمال دارد حوثیها نیز بهتدریج مجبور به عقبنشینی شوند. به نظر میرسد توقف ارسال تسلیحات پیشرفته جمهوری اسلامی به حوثیها، یکی از محورهای اصلی مذاکرات آینده میان تهران و واشینگتن باشد.
دور شدن روسیه از جمهوری اسلامی، پیامد غیرمستقیم پیروزی ترامپ
بازگشت ترامپ به کاخ سفید خبر بد دیگری برای جمهوری اسلامی به همراه دارد که شاید در نگاه اول چندان آشکار نباشد.
با توجه به اینکه پایان دادن به جنگ اوکراین یکی از وعدههای انتخاباتی اصلی ترامپ بوده، چنانچه او در این مسیر موفق شود، جمهوری اسلامی یکی از مهمترین اهرمهای نفوذش بر روسیه را از دست خواهد داد، شراکتی راهبردی که تا امروز به تهران امکان میداد خود را بهعنوان قدرتی جهانی مطرح کند.
این موضوع میتواند ضربهای کاری به موقعیت حکومت ایران وارد کند.
متین در همین رابطه گفت: «به احتمال زیاد روسیه روابط خود را با غرب و بهویژه آمریکا بازسازی خواهد کرد. این بدان معنا است که روسیه دیگر نیازی به پاسخگویی به درخواستهای ایران در ازای تامین پهپاد و سایر تسلیحات برای استفاده در اوکراین نخواهد داشت.»
وزارت امور خارجه اوکراین در اوایل سپتامبر ۲۰۲۴ اعلام کرد روسیه از سال ۲۰۲۲، هشت هزار و ۶۰ پهپاد شاهد ساخت ایران را به سوی اوکراین شلیک کرده است.
سوریه که پیشتر یک کشور تحت نفوذ حکومت ایران به شمار میرفت، یکی دیگر از عوامل پیونددهنده مسکو و تهران بود.
متین به ایران اینترنشنال گفت: «هر دو کشور در حمایت از رژیم اسد مشارکت داشتند. اکنون هیچکدام در آنجا حضور ندارند. آنچه واقعا ایران و روسیه را به هم پیوند میدهد، تنش گستردهای است که هر یک از این کشورها با غرب و آمریکا دارند.»
به نظر میرسد با کاهش نفوذ جمهوری اسلامی، ناآرامیهای داخلی و شکست متحدان در سراسر منطقه، سال ۲۰۲۵ سالی تعیینکننده برای حکومت ایران خواهد بود.