عباس نیلفروشان،معاون عملیات سپاه هم در حمله اسرائیل کشته شده است
احمد پورخاقان، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی کشته شدن عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران، در حمله اسرائیل به بیروت را تایید کرد. او گفت نیلفروشان «نیلوفروشان مهمان مردم لبنان بوده که در حمله اسراییل به لبنان شهید شده است.»
حسن نصرالله، رهبر ۶۴ ساله حزبالله لبنان ششم مهر ۱۴۰۳در بیروت کشته شد. ۴۲ سال پس از آنکه در ۲۱ سالگی نماینده روحالله خمینی در لبنان شد و ۳۳ سال پس از آنکه با حمایت جمهوری اسلامی به دبیرکلی حزبالله لبنان رسید. داستان زندگی نصرالله چطور به جمهوری اسلامی گره خورد؟
حسن نصرالله نهم شهریور ۱۳۳۹ در لبنان متولد شد. پدرش میوه فروش بود و او فرزند بزرگ خانوادهای ۱۱ نفره بود. تولد و کودکی او با درگیریهای اسرائیل و لبنان همراه بود. سال ۱۳۵۳، موسی صدر و مصطفی چمران، دو ایرانی هوادار خمینی در لبنان جنبش «امل» را بهراه انداختند، نصرالله در سال ۱۳۵۴ و در ۱۵ سالگی به این جریان پیوست.
کودکی حسن نصرالله
در ۱۶ سالگی با توصیه نامه محمد غروی که مسجد صور را به نمایندگی از موسی صدر اداره میکرد به عراق رفت. در نجف، عباس موسوی مسئول معرفی طلبههای جدید بود و از همینجا آشنایی نصرالله و موسوی آغاز شد. موسوی برای نصرالله ۱۶ ساله کمی پول و محل اقامت در نجف فراهم کرد و آموزش او را هم بر عهده گرفت.
در سال ۱۳۵۷، همزمان با انقلاب ایران، نصرالله تحصیلات مقدماتی حوزوی خود در نجف را به پایان رساند. این زمان مصادف با فشار حکومت صدام به روحانیون شیعه بود. نصرالله از نجف به بعلبک لبنان بازگشت.
نصرالله به همراه پسرش «هادی»، او مهرماه سال ۱۳۷۵ در درگیری با اسرائیل، وقتی ۱۸ ساله بود، کشته شد
نصرالله سال ۱۳۵۷ با فاطمه یاسین ازدواج کرد. آنها صاحب چهار فرزند شدند. پسر بزرگ نصرالله به نام هادی نصرالله مهرماه سال ۱۳۵۷ در درگیری با نیروهای اسرائیلی کشته شد. در زمان مرگ هادی نصرالله ۱۸ ساله بود. سه فرزند دیگر او محمدجواد، زینب و محمدعلی نام داشتند. از بین سه فرزند باقیمانده، مرگ زینب نصرالله همراه با پدرش تایید شده است.
از راست به چپ: عباس موسوی، عماد مغنیه، حسن نصرالله
با پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷، در سال ۱۳۶۰ نصرالله به دیدار خمینی رفت. خمینی به او اجازه در امور حسبیه و شرعیه داد. در این تاریخ نصرالله فقط ۲۱ سال داشت.
سال ۱۳۶۳ و در میانه جنگ ایران و عراق، با حمایت جمهوری اسلامی حزبالله لبنان تشکیل شد. دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی از همان زمان این گروه را به عنوان گروهی متاثر از «انقلاب اسلامی» سال ۱۳۵۷ در لبنان معرفی میکرد.
نصرالله هم از همان ابتدا به عضویت حزبالله لبنان درآمد. او سال ۱۳۶۸، حدودا همزمان با آغاز رهبری علی خامنهای در ایران، به ایران رفت و در حوزه علمیه قم به تحصیل پرداخت.
صبحی طفیلی عمامه سفید، حسن نصرالله عمامه مشکی
از زمان تاسیس حزب الله تا سال ۱۳۷۰، صبحی طفیلی دبیرکل حزبالله لبنان بود. شورای اجرایی حزبالله لبنان، سال ۱۳۷۰ با برکناری او، عباس موسوی، استاد قدیمی نصرالله را جایگزین او کرد.
موسوی کمتر از یکسال دبیرکل حزبالله لبنان بود. بهمنماه ۱۳۷۰ در حمله هلیکوپترهای اسرائیلی کشته شد. جای او را حسن نصرالله ۳۱ ساله در لبنان گرفت.
نصرالله بلافاصله پس از انتصاب به عنوان دبیرکل حزبالله ۱۲ اسفند ۱۳۷۰ راهی تهران شد و با علیاکبر ولایتی، وزیر امورخارجه وقت جمهوری اسلامی دیدار کرد. در این دیدار ولایتی تاکید کرد که روابط جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان برادرانه است و ادامه خواهد داشت.
اولین سفر نصرالله به ایران کمی پس از انتخاب به عنوان دبیرکل حزبالله لبنان- ۱۲ اسفند ۱۳۷۰
نصرالله در ابتدای کار خود به عنوان دبیرکل حزبالله، توانست این گروه را به عنوان گروهی سیاسی وارد عرصه کند. پس از شرکت حزب الله در انتخابات او در سفری به تهران به دیدار خامنهای رفت و در آن دیدار گزارشی از فعالیتهای سیاسی خود در لبنان به رهبر تازهکار جمهوری اسلامی ارائه داد. خامنهای با تمجید از موفقیت سیاسی او، خواهان حمایت بیشتر از حزبالله لبنان شد.
سفر نصرالله به تهران ، ۱۳ مهر ۱۳۷۱، و دیدار با علی خامنهای در کنار علی اکبر ولایتی
سفرهای نصرالله به تهران همچنان ادامه داشت. با پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات سال ۱۳۷۶، روابط جمهوری اسلامی با حزبالله لبنان همچنان مستحکم ادامه یافت. مهرماه ۱۳۷۶، چندماه پس از آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی، نصرالله از اولین مهمانان خارجی خاتمی بود. در دیدار ۲۱ مهر ۱۳۷۶، خاتمی با ابراز تسلیت به مناسبت مرگ هادی نصرالله، فرزند ارشد حسن نصرالله، با تاکید بر حمایت همه جانبه جمهوری اسلامی از حزب الله لبنان، آن را مظهر مقاومت نامید.
دیدار محمد خاتمی با حسن نصرالله، ۲۱ مهر ۱۳۷۶
۱۷ تیر ۱۳۷۹ نصرالله باز به تهران آمد. در این سفر او یک برنامه جانبی هم داشت؛ به دعوت مصطفی معین، وزیر وقت علوم دولت اصلاحات، به دانشگاه تربیت مدرس رفت. در این مراسم مصطفی معین با اشاره به اینکه «هیچکدام از ما شعار امروز ایران، فردا فلسطین در طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی در متن گستردهترین تظاهرات مردمی را فراموش نکردیم» گفت: «تشکیل جنبش حزب الله لبنان، استمرار مبارزات فلسطینیان و حرکت انتفاضه در درون سرزمینهای اشغالی بود»
معین با تقدیم عضویت افتخاری هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس به نصرالله گفت: «افتخار نظام آموزش عالی کشور ماست که نخستین دکترای افتخاری خود را به آقای نلسون ماندلا اعطا و امروز هم جناب سیدحسن نصرالله را به عضویت افتخاری این دانشگاه نائل کند.»
تقدیم عضویت افتخاری دانشگاه تربیت مدرس توسط مصطفی معین به حسن نصرالله، ۱۷ تیر ۱۳۷۹
روابط نصرالله و جمهوری اسلامی در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد مثل گذشته گرم و صمیمی بود. سال ۱۳۸۳، سال مهمی برای نصرالله بود. با ترور رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان انگشت اتهام به سمت حزبالله نشانه رفته بود.
از آنجا که رفیق حریری تلاشهایی برای محدود کردن قدرت سیاسی و نظامی این گروه انجام داده بود، ترور او هم به این گروه نسبت داده شد.
با اینحال حزبالله توانست در انتخابات پارلمانی دوباره موفق باشد. پس از این پیروزی، در مرداد ۱۳۸۴، به ایران آمد. همزمان با لبنان در ایران هم دولت تغییر کرده بود. احمدینژاد رییس جمهوری با مواضع بسیار تند علیه اسرائیل به قدرت رسیده بود.
آخرین سفر رسمی نصرالله به ایران، مرداد ۱۳۸۴
نصرالله ضمن دیدار با احمدینژاد با خامنهای هم دیدار کرد. این آخرین سفر رسمی نصرالله به تهران بود. یکبار هم در سال ۱۴۰۰، خبرهایی از سفر مخفیانه او به تهران منتشر شد. با این حال هرگز این سفر تایید نشد.
اظهارات درباره جمهوری اسلامی و اعتراضات ایران
پس از آنکه نصرالله حضور در انظار عمومی را متوقف کرد، از طریق سخنرانیهای ویدیویی به بیان رویکرد حزبالله پرداخت.
در ایران چیزی به نام تمدن پارسی نیست- سال ۱۳۸۹، یکسال پس از آغاز جریان اعتراضی در ایران با عنوان جنبش سبز، که یکی از شعارهای آن «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» بود، ویدیوهایی از نصرالله منتشر شد.
ویدیوهایی که تاریخ آن مربوط به سال ۱۳۸۸ بود. در یکی از آنها نصرالله با اشاره به ایدئولوژی مذهبی جمهوری اسلامی گفت: «در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمیشود. آنچه در ایران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری است.»
خواهر، پدر و مادر حسن نصرالله
نصرالله در ادامه به تمجید از رهبران جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: «بنیانگذار جمهوری اسلامی پدر در پدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. امروز رهبر در جمهوری اسلامی، امام سید خامنه ای قریشی هاشمی، فرزند پیامبر خدا و فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهراست که عرب بودند. شاید منظور ایران باشد.»
واکنش به جنبش سبز- در ویدیوی دوم، او با اشاره به اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفت: «بعضیها رویای پایان انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را در ایران در سر پروراندند اما این رؤیاها سراب است. این ایرانی که خیلی ها در دنیا رخدادهای اخیرش را بزرگنمایی کردند، من تاکید میکنم که این ایران، نظام و حکومت و مردم و نخبگانش به برکت وجود رهبری حکیم، شجاع، رحیم، مدیر و مدبر، رهبری تاریخی که جناب امام سید خامنهای (که سایه اش پاینده باد) است.»
تامین بودجه از ایران- در یک سخنرانی نصرالله در تیرماه ۱۳۹۵ در اوج تلاشهای دولت حسن روحانی برای برقراری مجدد ارتباط با غرب، نصرالله به تامین مالی از سوی جمهوری اسلامی اشاره و گفت: «بودجه و هزینه و خرج و خورد و خوراک و سلاح و موشکهای حزب الله از جمهوری اسلامی میرسد.»
او ادامه داد: «تا زمانی که ایران پول داشته باشد، یعنی ما پول داریم.» این سخنان نصرالله در آن زمان برای دولت روحانی دردسرهایی ایجاد کرد.
درباره مهسا امینی- حدودا دو هفته پس از قتل حکومتی مهسا امینی، نصرالله در یک سخنرانی در تاریخ نهم مهر ۱۴۰۱ به اعتراضات واکنش نشان داد. او گفت: «به دلیل مرگ مبهم خانم مهسا امینی، کشورهای غربی غوغا به راه نداختهاند، در حالی که تهران تاکید کرده است که بدون هیچ سوگیری تحقیقات در این باره را به سرانجام خواهد رساند.»
نصرالله با اشاره به انفجار یک مرکز آموزشی شیعیان در افغانستان گفت: «بیش از ۵۰ بیگناه شهید شدند، اما کوچکترین صدایی از کسی در نیامد، ولی در خصوص فوت خانم مهسا امینی، این حادثه به شکل وسیعی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.»
نصرالله خطاب به «دوستداران جمهوری اسلامی» هم گفت: «غمگین نباشد، حاکم حقیقی ایران امام مهدی است است و این حکومت قویتر و راسختر از هر زمان گذشته است، در گذشته نیز حوادثی دشوارتر از این روزها در ایران روی داده است. ایرانی کشوری نیرومندی است و به حکمت رهبر و مردم مخلصش هرگز امکان غلبه بر آن وجود ندارد.»
شماری از داوطلبان آزمون استخدامی آموزش و پرورش با گزینشهای دهه شصتی و با کد ۱۹ از حضور در مدارس جا ماندهاند. شرکت نکردن در انتخابات، نماز جمعه و راهپیماییها، پوشیدن شلوار لی، تسلط نداشتن بر معنای قرآن و گذاشتن کامنت در فضای مجازی، برخی دلایل رد شدنشان در گزینش عنوان شده است.
روزنامه اعتماد، روز هفتم مهرماه در گزارشی با بیان اینکه هنوز هیچ مرجع رسمی آمار ردصلاحیت داوطلبان آزمون استخدامی آموزش و پرورش که ذیل کد ۱۹ قرار گرفته را اعلام نکرده، نوشت تعداد کسانی که براساس گزینشهای دهه شصتی از حضور در مدارس جا ماندهاند، بالاست.
این گزارش با با اشاره به شکلگیری گروههای مجازی متقاضیان رد شده نوشت: «یکی از گروههای مجازی که در این باره شکل گرفته، حدود هزار و ۸۰۰ عضو دارد و البته چندی قبل هم یکی از نمایندگان مجلس از قول وزیر آموزش و پرورش برای پذیرفته شدن پنج هزار نفر از ردشدگان خبر داد. بنابراین آمار هشت هزار نفری عبدالرضا داوری در توییتر، خیلی هم دور از انتظار نیست.»
طبق این گزارش، در دو هفته گذشته بیش از ۲۰ نفر از داوطلبان آزمون آموزش و پرورش که با گزینشهای دهه شصتی از ورود به مدارس جا ماندهاند در تماس با اعتماد، خواستار پیگیری وضعیت و تعیین تکلیفشان شدند.
روز سوم مهرماه امسال، یکی از داوطلبان آزمون استخدامی آموزش و پرورش به سایت «دیدهبان ایران» گفت که بهخاطر اینکه در یک عکس با تیشرت آستین کوتاه بوده، توبیخ شده است.
یک داوطلب دیگر نیز گفته بود مسئول گزینش به او گفته «اقرار کن که در سال ۱۴۰۱، چه استوریهایی را در اینستاگرام منتشر کردهای؟»
علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان، روز ۱۹ شهریور امسال گفت باید در روند جذب معلمان و مدیران مدارس «حساسیت» نشان داد و «تمام معلمان از شناسنامه دقیق علمی و اخلاقی برخودار باشند».
دلایل رد شدن در گزینش
اعتماد در گزارش روز هفتم مهرماه خود با اشاره به اینکه ایجاد محدودیت در مدارس و افزایش بار سیاستهای رسمی، فضای حاکم بر جامعه در دهه ۶۰ را به ارمغان خواهد آورد، برخی از دلایل رد صلاحیت داوطلبان آزمون استخدامی آموزش و پرورش با عنوان رد شدن «ذیل کد ۱۹» را اعلام کرد.
یکی از داوطلبان رد صلاحیت شده در استان خراسان رضوی، گزینشها را ظلم آشکار در حق داوطلبین دانست و از «پوشیدن شلوار لی در جلسه آزمون کتبی، عدم شرکت در انتخابات ۱۴۰۰، عدم شرکت در نماز جمعه، عدم تسلط کافی به معنای قرآن» به عنوان دلایل رد صلاحیت خود نام برد.
حضور کمرنگ در اجتماعات (راهپیماییها)، نوشتن یک کامنت در فضای مجازی، قضای نماز، اشتباه وضو گرفتن، جا انداختن تشهد، نداشتن چادر، پیدا بودن ریشه مو در عکس کارت ملی، داشتن نماز قضا، داشتن تتوی ابرو، حضور کمرنگ در نماز جمعه به ویژه برای بانوان بچهدار، ریش پروفسوری در عکس کارت ملی، بستن کراوات در عکس پروفایل، احساس گزینشگر مبنی بر داشتن رژ لب در روز گزینش، نپوشیدن چادر در کوه، داشتن ناخنکاشت، عدم پاسخ صحیح به چند سوال احکام، بررسی چتهای خصوصی در فضای مجازی، عکس پروفایل چندین سال قبل و عدم صداقت، برخی دیگر از دلایل رد صلاحیت متقاضیان عنوان شده است.
این اولین بار نیست که گزارشهایی درباره تلاش جمهوری اسلامی برای رد صلاحیت متقاضیان استخدامی در آموزش و پرورش منتشر میشود.
در دیماه سال گذشته نیز شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان گزارش داد که در آزمونهای استخدامی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۲ حدود سه تا شش هزار داوطلب به دلایل سیاسی و مذهبی در گزینش رد شدند.
در این گزارش آمده بود که آنها با درج کد ۱۹ در پرونده که شامل «نخواندن نماز، حضور کمرنگ در نمازهای جماعت و جمعه و راهپیماییهای حکومتی، حضور کمرنگ یا عدم حضور در انتخابات، اظهارنظر سیاسی در فضای مجازی، تن ندادن به حجاب اجباری مورد نظر حکومت و عمل نکردن به احکام مذهبی» میشد، رد گزینش شدند.
داوطلب دیگری از فارغالتحصیلان دانشگاه فردوسی و تبریز که جزو استعدادهای درخشان است، درباره روند جلسه گزینش خود به اعتماد گفت: «سختترین سوالات احکام و سیاسی را از من پرسید. بعد هم درباره علت کد خوردن من گفتند که گفتی در مسافرت و روی کوه زمانی که با بچه هستی چادر نداری پس نمره حجاب برتر نیاوردی یا نماز جمعه کم شرکت میکنی. همچنین با من دعوا کرد که چرا در مدرسه پسرانه کلاس اول، چادر سر نکردی.»
طبق گزارش اعتماد، یک روحانی نیز به دلیل اینکه در روز گزینش بدون لباس روحانیت به جلسه گزینش رفته، کد خورده و رد صلاحیت شده است.
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، روز ۱۵ شهریور امسال خبر داد که در دولت ابراهیم رئیسی به دلیل تاثیرات گزینشی جدید، بهویژه عضویت در بسیج، تعداد افرادی که با نمرات علمی پایین در آزمونهای معلمی و دانشگاه فرهنگیان پذیرفته شدند افزایش یافته است.
تاکید گزینش باید بر صلاحیت علمی باشد
محمد رضا نیکنژاد، کارشناس آموزش و پرورش است که تجربه گزینشهای دهه شصتی را در سال ۷۰ تا ۶۹ داشته به اعتماد گفت: «آن گزینشهای سفت و سخت اوایل انقلاب- که شاید به خاطر شرایط خاص آن زمان کمی قابل درک بود- اگرچه در این سهدهه از بین نرفته و کمرنگ شده بود اما در دولت سیزدهم شدت زیادی پیدا کرد.»
نیکنژاد با اشاره به اینکه در این دوره حتی احکام سنگینی که به معلمها داده شد هم بیسابقه بود و برخورد با فرهنگیانی که در تجمعات شرکت کردند و اعتراض داشتند هم شدید بود، گفت که در گذشته اگر کد ۱۹ وجود داشت باید به سمت حرفهایتر شدن معلم میرفت اما در دولت سیزدهم مسائل عجیبی مطرح شد و پروفایل دانشجومعلمها را هم چک میکنند.
داوطلبان آزمون استخدامی آموزش و پرورش طی چهار ماهه گذشته کارزارهایی برای رفع کد ۱۹ آزمون استخدامی آموزگاری آموزش و پرورش و تعیین تکلیف در این باره در «کارزار نت» به راه انداختهاند.
اعمال فشار و تلاش حکومت برای سرکوب معلمان و فعالان صنفی در دهههای گذشته سابقه داشته اما در سالهای گذشته و به ویژه پس از اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» شمار زیادی از معلمان احضار، بازداشت و با احکام سنگین حبس مواجه شدهاند.
از پاییز ۱۴۰۱ تا کنون دهها معلم به دلیل فعالیتهای صنفی و همراهی با خیزش انقلابی، با حکم هیات رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش از کار تعلیق یا به صورت دائمی اخراج شدند.
جمهوری اسلامی در سالهای گذشته تلاش کرده با استخدام طلبههای حوزههای علمیه، نیروهای حکومتی را وارد بدنه آموزش و پرورش کند.
وزارت دادگستری آمریکا روز جمعه، شش مهر، اعلام کرد که یک شهروند آمریکایی ایرانی به نام ابوذر رحمتی، ۴۲ ساله و پیمانکار سابق اداره هوانوردی فدرال، به اقدام و توطئه علیه آمریکا بهعنوان مامور دولت ایران متهم شد.
ابوذر رحمتی که ساکن ایالت ویرجیینیا است، روز جمعه در دادگاهی در ناحیه کلمبیا حاضر شد.
بر اساس کیفرخواستی که برای ابوذر رحمتی صادر شده، او حداقل از دسامبر ۲۰۱۷ تا ژوئن ۲۰۲۴، با مقامات دولت ایران و ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی در تماس بوده و همراه آنان توطئه کرده است تا از طرف آنها در ایالات متحده اقدام کند.
در این کیفرخواست به شماری از اقدامات و تماسهای رحمتی اشاره و گفته شده است که او از جمله از طریق ملاقات با افسران اطلاعاتی جمهوری اسلامی در ایران، برقراری ارتباط با همدستان با استفاده از یک داستان پوششی برای پنهان کردن اقدامات خود، دسترسی به اطلاعات حساس غیرعمومی، بهدست آوردن مطالب منبع باز و غیرعمومی در مورد صنعت انرژی خورشیدی ایالات متحده و ارائه آن به دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی علیه آمریکا اقدام کرده است.
متیو جی اولسن، دستیار دادستان کل از بخش امنیت ملی وزارت دادگستری، گفت: «هماطور که گفته شد متهم با مقامات و ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی توطئه کرده است. او حتی برای استخدام بهعنوان پیمانکار دولت ایالات متحده دروغ گفته است تا پس از آن، اطلاعات حساس دولتی را با جمهوری اسلامی به اشتراک بگذارد.»
او افزود: «هنگامی که ماموران ناشناس ایران یا هر دولت خارجی دیگری به دنبال نفوذ به شرکتها یا سازمانهای دولتی آمریکایی باشند، وزارت دادگستری از همه ابزارهای موجود برای شناسایی و محاکمه آنها استفاده خواهد کرد.»
متیو گریوز، دادستان منطقه کلمبیا، نیز گفت: «این فرد به نفوذ به یک آژانس آمریکایی به قصد ارائه اطلاعات حساس حیاتی برای امنیت ملی ما به جمهوری اسلامی متهم شده است.»
بر اساس کیفرخواست، رحمتی از خرداد ۱۳۸۸ تا اردیبهشت ۱۳۸۹ بهعنوان ستوان یکم در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت کرده است.
سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار داد.
به گفته وزارت دادگستری آمریکا، ابوذر رحمتی پس از ترخیص از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد انجام خدمت سربازی خود در سپاه پاسداران به دولت ایالات متحده دروغ گفت تا از جمله بتواند بهعنوان پیمانکار دولت آمریکا استخدام شود.
وزارت دادگستری آمریکا افزود: «رحمتی در مرداد ۱۳۹۶، خدمات خود را از طریق یک مقام ارشد دولت ایران که قبلا در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کار میکرد و رحمتی قبلا با او در دانشگاه تحصیل کرده بود، به دولت ایران پیشنهاد کرد. چهار ماه بعد، در آذر ۱۳۹۶، رحمتی به ایران سفر کرد و در آنجا با ماموران اطلاعاتی و مقامات دولتی دیدار کرد و موافقت کرد که اطلاعاتی در مورد صنعت انرژی خورشیدی ایالات متحده به دست آورد و این اطلاعات را در اختیار مقامات جهوری اسلامی قرار دهد.»
به گفته وزارت دادگستری ایالات متحده، پس از بازگشت رحمتی به ایالات متحده در دی ماه ۱۳۹۶، او اطلاعات حساس مربوط به صنعت انرژی خورشیدی ایالات متحده را به دست آورد و آنها را در اختیار یک مقام دولتی ایران قرار داد.
براساس این بیانیه، ابوذر رحمتی باز هم به ایران سفر کرد و در اردیبهشت ۱۴۰۱ پس از بازگشت به ایالات متحده، اطلاعات بیشتری در مورد انرژی خورشیدی، پنلهای خورشیدی، فرودگاههای ایالات متحده، و برجهای کنترل ترافیک هوایی ایالات متحده را برای برادرش که یکی از همدستانش بود، ارسال کرد تا او این اطلاعات را به نمایندگی از رحمتی در اختیار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی قرار دهد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، حدود ۴۰ زندانی سیاسی و عقیدتی در سالن ۱۵ زندان مرکزی کرج بهسر میبرند. این زندانیان با محرومیتها، محدودیتها و مشکلات مختلفی در ایام حبس مواجهاند و نقض مداوم حقوق زندانیان، تحمل حبس را برای آنها دشوارتر کرده است.
این زندانیان که به دلیل بیان عقاید و فعالیتهای سیاسی و مدنی خود در زندان هستند، طی هفتههای گذشته با محدودیتهای تازهای از سوی مسئولان زندان مرکزی کرج مواجه شدهاند.
طبق اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، حق تماس تلفنی تمامی آنها از روز ۳۱ شهریور به سه بار در هفته کاهش پیدا کرده و زندانیان تنها در روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه، مجاز به تماس با خانوادهها و وکلای خود هستند.
یک منبع نزدیک به خانواده یکی از این زندانیان در گفتوگو با ایراناینترنشنال از تشدید محدودیت تماس زندانیان با خانوادههای خود، بهعنوان تلاش مسئولان زندان و نهادهای امنیتی برای اعمال شکنجه روانی بیشتر بر آنها نام برد.
به گفته این منبع آگاه، مسئولان زندان درباره دلیل افزایش محدودیت تماس زندانیان، به آنها گفتهاند این تصمیم در پی رسانهای شدن صدای یکی از زندانیان این بند در شهریورماه اتخاذ شده است.
ایراناینترنشنال در دی ماه ۱۴۰۲ از محرومیت زندانیان بهائی محبوس در زندان مرکزی کرج از امکانات حداقلی خبر داد.
در این گزارش آمده بود که این زندانیان در سالن ۱۵ و در بندی نگهداری میشوند که نسبت به دیگر بندهای زندان به مراتب وضعیت بدتری دارد و از امکانات کمتری برخوردار است.
عفیف نعیمی، پیام ولی، کامیار حبیبی، سامان استوار، ماشاالله کرمی، سرین کرتیس (بدیعی) و مهرداد بختیاری، شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی محبوس در سالن ۱۵ زندان مرکزی کرج هستند.
نعیمی، ولی، حبیبی و استوار از شهروندان بهائی زندانی، ماشاالله کرمی، پدر محمدمهدی کرمی، معترض اعدام شده در خیزش مهسا، مهرداد بختیاری، عموی پویا بختیاری، از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ و سرین کرتیس (بدیعی)، معروف به «شاهزاده سرین»، شهروند دو تابعیتی ایرانی-نیوزیلندی همگی در این بند بهسر میبرند.
محرومیت از دسترسی به کتابخانه، سالن ورزشی، باشگاه و فروشگاه زندان، محرومیت از حق اعزام به مرخصی، محرومیت از رسیدگی پزشکی مناسب و پایین بودن سرانه فضای در دسترس، از جمله مشکلاتی است که این زندانیان از آنها رنج میبرند.
یکی از اعضای خانواده یک زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی کرج در رابطه با این وضعیت به ایراناینترنشنال گفت: «مسئولان زندان یک رویه کلی را در مورد همه زندانیان در پیش گرفتهاند و بهطور مداوم با درخواستهای مرخصی یا آزادی با پابند الکترونیکی مخالفت میکنند.»
به گفته این منبع آگاه، مسئولان زندان هر گاه با اعتراض زندانیان مواجه شدهاند، در نهایت آنها را به مددی، دادستان کرج ارجاع دادهاند و پیگیریها در دادستانی نیز بیفایده بوده است.
این منبع مطلع، افزود: «مسئولان زندان با این اقدامات تمام قدرت و زورشان را به کار بستهاند تا هر قدر که میتوانند به آزار و اذیت زندانیان و خانوادهها بپردازند.»
محدودسازی فضا
گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال حاکی از آن است که سالن ۱۵ زندان مرکزی کرج نسبت به دیگر بندهای این زندان بسیار کوچکتر است و فضای مناسب به ازای هر نفر وجود ندارد.
همخوان نبودن سرانه فضای در دسترس زندانیان نسبت به گستردگی محیط زندان بر خلاف ماده ۳۴ آییننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور است.
بر اساس این آییننامه، چنانچه ظرفیت و فضای فیزیکی زندان قابلیت اجرای مفادی همچون طرح طبقهبندی را نداشته باشد، مدیر زندان موظف است با هماهنگی مدیرکل زندانهای استان، با ایجاد تغییر در معماری محیط، فضای لازم را برای سکونت زندانیان و متهمان در شرایط مطلوب فراهم کند.
این موضوع تا به امروز از سوی مسئولان زندان مرکزی کرج، در خصوص زندانیان سیاسی و عقیدتی انجام نشده است.
بهداشت نامناسب و غذای بیکیفیت
زندانیان سیاسی و عقیدتی بارها نارضایتی خود را از غذای بیکیفیت و وضعیت بد بهداشتی محل حبس خود در زندان مرکزی کرج اعلام کردهاند.
این موضوع همواره با بیتوجهی مسوولان زندان همراه بوده و زندانیان برای تهیه غذای باکیفیت مجبور به خرید از فروشگاه زندان شدهاند.
در ماههای گذشته گزارشهای زیادی از زندانهای سراسر ایران درباره کیفیت پایین غذا، حذف برخی اقلام از جیره غذایی، بهداشت نامناسب در برخی بندها و سایر مشکلات منتشر شده است.
ایراناینترنشنال در تیر ماه ۱۴۰۳ از محرومیت زندانیان قزلحصار کرج از دسترسی مستمر به آب آشامیدنی و سالم خبر داد و نوشت وجود مشکلات دیگر از جمله «شیوع ساس و شپش» در زندانهای مختلف ایران، در سالهای گذشته نیز گزارش شده است.
این گزارشها همواره با انکار مسئولان زندانها، سازمان زندانها، قوه قضائیه و دیگر دستگاههای متولی جمهوری اسلامی در این زمینه روبهرو شده است.
آنها با شیوههای مختلف از جمله پروندهسازی برای زندانیانی که درباره مشکلات زندانها افشاگری کردند، تمام سعی خود را برای پاک کردن صورت مساله و خاموش کردن صدای اعتراض زندانیان به کار بستهاند.
در یکی از این موارد، با وجود اطلاعرسانی چندین زندانی سیاسی درباره وجود ساس در زندان اوین، خبرگزاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی، روز ۲۴ اردیبهشت این موضوع را تکذیب کرد و بازداشتگاه اوین را «یکی از پاکیزهترین و منظمترین زندانهای سطح کشور» خواند.
وضعیت زندانیان زندان مرکزی کرج نشان میدهد که مسئولان زندان بر خلاف قوانین داخلی و بینالمللی، محدودیتهای بسیاری را بر زندانیان اعمال کرده و با تامین نکردن نیازهای اولیه آنها، جان و سلامتیشان را به خطر انداختهاند.
وزارت خزانهداری آمریکا روز جمعه ششم مهر در بیانیهای اعلام کرد هفت تن از عوامل جمهوری اسلامی را به دلیل تلاش برای تاثیرگذاری و مداخله در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۴ تحت تحریم قرار داده است.
این وزارتخانه در بیانیه خود نوشت: «عوامل تحت حمایت حکومت ایران مجموعهای از فعالیتهای سایبری مخرب، مانند عملیات هک و افشای اطلاعات و حملات فیشینگ هدفمند را به انجام رساندند تا اعتماد به فرآیندها و نهادهای انتخاباتی آمریکا را تضعیف و در کارزارهای سیاسی دخالت کنند.»
بنا بر اعلام وزارت خزانهداری آمریکا، یک عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نام مسعود جلیلی با همراهی دیگر اعضای این نهاد نظامی، از دستکم ماه مه سال جاری میلادی در تلاش حکومت ایران برای مداخله در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده دست داشته است.
این وزارتخانه افزود جلیلی و تیم او چند حساب کاربری متعلق به مقامات و مشاوران یکی از کارزارهای انتخاباتی آمریکا را هدف گرفتند و به منظور تاثیرگذاری بر این رقابتها، دادههای سرقتشده را در اختیار دستاندرکاران رسانهها و برخی افراد قرار دادند.
وزارت خزانهداری آمریکا در بیانیه خود مشخص نکرد عوامل سپاه پاسداران دادههای کارزار کدام یک از نامزدهای انتخابات این کشور را به سرقت برده بودند.
افبیآی و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا روز ۲۹ مرداد در بیانیهای مشترک اعلام کردند جمهوری اسلامی مسئول تلاشهای اخیر برای هک کردن ستادهای انتخاباتی ترامپ و بایدن-هریس بوده است.
روزنامه نیویورک تایمز هم روز ۱۴ شهریور نوشت جمهوری اسلامی با تعداد زیادی از وبسایتهای جعلی و حملات هکری، تلاشهای خود را برای بیاعتبار کردن دموکراسی آمریکا و احتمالا تغییر نتایج انتخابات به ضرر دونالد ترامپ شدت بخشیده است.
دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل ضمن رد گزارشها در مورد هک کمپین انتخاباتی ترامپ تاکید کرد تهران هدف و انگیزهای برای دخالت در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ندارد.
وزارت خزانهداری آمریکا در ادامه بیانیه خود از قرار گرفتن شش تن دیگر از عوامل حکومت ایران در فهرست تحریمهای واشینگتن خبر داد.
علی مهدویان، فاطمه صادقی، الهه یزدی، سیدمهدی رحیمی حاجیآبادی، رحمتالله عسکریزاده و محمدحسین عبدالرحیمی همگی از کارکنان شرکت «ایمننت پاسارگاد» هستند که در کارزار جمهوری اسلامی برای تاثیرگذاری در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ نقش داشتند.
وزارت خزانهداری ایالات متحده در این ارتباط نوشت حدودا بین ماههای اوت و نوامبر ۲۰۲۰، شرکت ایمننت پاسارگاد یک عملیات آنلاین را «برای ارعاب و اعمال نفوذ بر رایدهندگان آمریکایی، تضعیف اعتماد به انتخابات و ایجاد تفرقه» در این کشور رهبری میکرد.
بر اساس تحریمهای جدید واشینگتن، تمام اموال و منافع این افراد در آمریکا یا تحت مالکیت شهروندان آمریکایی مسدود میشوند.
همچنین موسسات مالی و افرادی که در معامله با این عوامل جمهوری اسلامی مشارکت میکنند، در معرض تحریمهای آمریکا خواهند بود.
خبرگزاری رویترز روز ۱۶ شهریور به نقل از یک مقام ارشد اطلاعاتی ایالات متحده گزارش داد جمهوری اسلامی، روسیه و چین میکوشند انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را تحت تاثیر قرار دهند.
این مقام اطلاعاتی گفت حکومت ایران در مقایسه با دورههای گذشته فعالتر شده و تلاشهای خود را برای مداخله در انتخابات ریاستجمهوری و کنگره آمریکا افزایش داده است.
بردلی اسمیت، سرپرست معاونت وزارت خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، روز ششم مهر با اشاره به تحریمهای جدید این کشور علیه عوامل جمهوری اسلامی گفت: «دولت ایالات متحده به نظارت دقیق بر تلاشهای بازیگران بدخواه برای نفوذ یا مداخله در یکپارچگی انتخابات ما ادامه میدهد.»
انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده روز ۱۵ آبان (پنجم نوامبر) برگزار میشود و دونالد ترامپ، به نمایندگی از حزب جمهوریخواه، و کامالا هریس، به نمایندگی از حزب دموکرات، بهعنوان دو نامزد اصلی در آن به رقابت خواهند پرداخت.