رحیمیان در این نامه از تحمل ۴۵ روز حبس در سلول انفرادی، ۵۰ روز بیخبری خانواده، درگذشت مادرش آفاق خسرویزند و محکوم شدنش به ۹ سال حبس، به عنوان برخی از سختیهای متحمل شده در ۳۶۵ روز گذشته نام برد.
این زندانی بهائی با بیان اینکه وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده، نوشت: «ملاقات حضوری از پنج هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده است.»
رحیمیان درباره وضعیت بهداشت و تغذیه زندانیان در اوین هم نوشت: «برای استفاده از سرویس بهداشتی که پنج سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست. مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم، شش عدد مرغ کامل میدهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر میدهند.»
این شهروند بهائی در تاریخ ۲۷ تیر ماه ۱۴۰۲ به اتهام «تبلیغ آئین بهایی از طریق کلاسهای روانشناسی» به دست نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
رحیمیان در بهمن ماه ۱۴۰۲ با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، بابت اتهام «فعالیت آموزشی یا تبلیغی انحرافی مغایر یا مخل به شرع اسلام» به پنج سال حبس، شش سال محرومیت از حقوق اجتماعی و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی و برای اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل چهار سال حبس محکوم شد.
این حکم روز ۱۸ فروردین امسال از سوی دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد و پنج سال از میزان حبس صادره برای او قابل اجراست.
رحیمیان در نامهاش با اشاره به اینکه در این یک سال شرایط او و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهائی و غیر بهائی تغییر چندانی نکرده، تاکید کرد: «کماکان در بر همان پاشنه میچرخد و نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی گریبانگیر کل جامعه است.»
این شهروند بهائی روز هفتم فروردین هم در نامهای از زندان اوین که برای زادروز همسر درگذشتهاش نوشت، به گوشههایی از نقض حقوق خانوادهاش در دوران جمهوری اسلامی پرداخت.
این زندانی بهائی در نامه تازه خود با طرح این پرسشها که آیا با روی کار آمدن مسعود پزشکیان، به عنوان رییسجمهور این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با جامعه تجدیدنظر کند، مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند و آزادیهای فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند، نوشت: «پاسخ تجربه چهل و پنج سالهام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو میکنم چنین اتفاقی بیفتد.»