صفحه توماج صالحی از کارشکنی دادگاه انقلاب در روال اداری پرونده این خواننده خبر داد

صفحه توییتر توماج صالحی از کارشکنی نهادهای امنیتی و عوامل قضایی دادگاه انقلاب استان اصفهان در روال اداری پرونده این خواننده رپ خبر داد.

صفحه توییتر توماج صالحی از کارشکنی نهادهای امنیتی و عوامل قضایی دادگاه انقلاب استان اصفهان در روال اداری پرونده این خواننده رپ خبر داد.
طبق این گزارش، در حالیکه دو هفته از نقض حکم اعدام صادرشده علیه توماج صالحی از سوی دیوانعالی قضایی میگذرد، مسئولان قضایی دادگاه انقلاب استان اصفهان از اعلام وصول پرونده سر باز میزنند تا توماج را بیشتر در حبس نگهدارند.

یکی از سخنگویان وزارت خارجه آمریکا درباره معرفی پزشکیان به عنوان رییس دولت تازه جمهوری اسلامی، به ایراناینترنشنال گفت: «همانطور که نامزدهای انتخابات گفتهاند، سیاست جمهوری اسلامی را رهبر آن مشخص میکند و انتخابات تاثیر چشمگیری بر رویکرد واشینگتن درباره تهران نخواهد داشت.»
این سخنگوی وزارت خارجه این اظهارات را در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال درباره واکنش ایالات متحده به اعلام رسمی پیروزی مسعود پزشکیان در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران بیان کرد.
در پاسخ مکتوب وزارت خارجه آمریکا تاکید شده «انتخابات در ایران آزاد و منصفانه نبود و بخش چشمگیری از مردم ایران در آن شرکت نکردند و آمریکا انتظار ندارد که این انتخابات در رویکرد جمهوری اسلامی و احترام به حقوق بشر مردم ایران تغییری بنیادین ایجاد کند.»
دور اول انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری ایران با مشارکت ۳۹.۹۲ درصدی به پایان رسید که پایینترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی بود. در دور دوم، آمار رسمی که بر درستی آن تردیدهایی جدی وارد شده است، نشاندهنده افزایش ۱۰ درصدی تعداد رایدهندگان است، اما همچنان بیش از ۵۰ درصد از واجدین شرایط، از شرکت در انتخابات خودداری کردند.
سخنگوی وزارت خارجه همچنین با اشاره به «نگرانیهای آمریکا درباره عدم تغییر رفتار جمهوری اسلامی»، گفت با وجود این «ایالات متحده به دیپلماسیای متعهد میماند که هر زمانی منافع این کشور را پیش ببرد.»
پیشتر هم نبیله مصرالی، سخنگوی مسئول روابط خارجی و امور امنیتی اتحادیه اروپا، ضمن تبریک پیروزی مسعود پزشکیان در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری در ایران، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ما آمادهایم تا در راستای سیاست اتحادیه اروپا مبنی بر تعامل انتقادی، با دولت جدید تعامل داشته باشیم.»
جواد ظریف هم با انتشار پیامی به زبان انگلیسی در شبکه اجتماعی ایکس درباره معرفی مسعود پزشکیان به عنوان رییس جمهوری بعدی نوشت: «جهان باید با احترام متقابل، شرایط برابر و به رسمیت شناختن نقش ایران در جهان، به ما گوش فرا دهد و با ما وارد تعامل شود.»
به نوشته ظریف، با آمدن پزشکیان، جمهوری اسلامی برای «برخورد با چالشهای خود، تقویت روابطش با کشورهای همسایه و تقویت نقشاش در نظم جهانی جدید، متحدتر، مصممتر و آمادهتر است.»
اما دولت اسرائیل در واکنش خود به نتیجه انتخابات، بر تحریم گسترده رایگیری از سوی مردم تمرکز کرد. یسرائیل کاتس، وزیر خارجه اسرائیل با اشاره به مشارکت پایین در انتخابات ایران، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «مردم ایران از طریق انتخابات، پیام روشنی را درباره خواستههایشان برای تغییر و مخالفت با رژیم آیتالله ارسال کردند.»
این مقام اسرائیلی با اشاره به «ضرورت تروریستی اعلامکردن سپاه پاسداران از سوی جامعه بینالملل»، تاکید کرد جامعه جهانی باید «خواستار لغو برنامه اتمی و قطع حمایت [حکومت] از سازمانهای تروریستی شود. چون این تنها فرصت برای تحقق تغییر است.»
این درخواستها در حالی مطرح شده که پزشکیان پیشتر در جریان کارزار انتخاباتی خود گفته بود که برنامهای ندارد و سیاستهای خامنهای را اجرا خواهد کرد.
رهبر جمهوری اسلامی، ظهر شنبه ۱۶ تیر پیامی برای پایان انتخابات ریاست جمهوری منتشر و به مسعود پزشکیان توصیه کرد راه ابراهیم رئیسی را ادامه دهد. دفتر علی خامنهای اعلام کرد مسعود پزشکیان و سعید جلیلی عصر روز شنبه به طور جداگانه با رهبر جمهوری اسلامی دیدار کردهاند.
مسعود پزشکیان هم پس از دیدار با علی خامنهای در سخنرانی پس از پیروزی خود که در محل دفن روحالله خمینی برگزار شد، گفت: «اول باید از خامنهای تشکر کنم. قطعا اگر او نبود، تصور نمیکنم به این راحتی اسم من از صندوقها درمیآمد.»
پزشکیان همچنین با اشاره به نام خمینی به عنوان «امام شهیدان»، گفت با او پیمان میبندد که راه او و راه شهیدان را همچنان ادامه دهد و اجازه ندهد که مسیر، از راه شهیدان و صادقان درستکار منحرف شود.

«برای اینکه همه چیز واقعا دستنخورده بماند، همه چیز باید ظاهرا تغییر کند.» نتایج انتخابات ریاست جمهوری یادآور این عبارت بهیادماندنی از رمان «یوزپلنگ» اثر جوزپه لامپدوزا است.
جمهوری اسلامی نوعی «خودکامگی انتخاباتمحور» است، یعنی نظامی سیاسی که برای تضمین بقا و مشروعیت بخشیدن به خود از انتخابات بهره میبرد.
میتوان چنین حکومتی را به مغازهای تشبیه کرد که مالکان و مدیرانش به طور موسمی و ادواری، ویترین مغازه را تغییر میدهند، اما نه کالای جدیدی عرضه میکنند و نه به مشتری تخفیف میدهند. هدف صرفا جلب مشتری و جلوگیری از رکود و برچیده شدن بساط کسب و کار است و بس.
پیپا نوریس، استاد نامدار سیاست تطبیقی در دانشگاه هاروارد، در کتاب «چرا صحتِ انتخابات مهم است؟» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد، «مغالطه انتخاباتگرایی» را این چنین تعریف میکند: «نفس برگزاری انتخابات، فارغ از چگونگی برگزاری آن، خودبهخود کنش سیاسی را به سوی رقابتهای مسالمتآمیز میان نخبگان هدایت میکند و به فرد پیروز مشروعیت عمومی میبخشد.»
به عبارت دیگر، مروجان این مغالطه، که در اوایل دهه ۱۹۹۰ رایج شد، انتخابات را شرط لازم و کافی برای دموکراتیزاسیون میدانند. اما نوریس تاکید میکند که تجربیات کشورهای گوناگون نشان داده است که «هرچند انتخابات برای حکمرانی دموکراتیک لازم است اما بدون توسعه و تحکیم بسیاری از دیگر نهادها، از جمله قوانین و مقررات برای حفظ موازنه، قوه مقننه کارآمد و فراگیر، قانونمداری، قوه قضاییه مستقل، و حکومتی قادر به ارایه خدمات عمومیِ اساسی، کافی نیست.»
به نظر نوریس، در «خودکامگیهای انتخاباتمحور»، نتیجه انتخابات«به علت نقض موازین بینالمللی انتخابات، و توسعهنیافتگی دیگر نهادهای دموکراتیک، مخدوش است. در این حکومتها، هدف از برگزاری انتخابات سرپوش نهادن بر سلطه پایدار احزاب حاکم است زیرا مشروعیت مردمی حاصل از انتخابات، فشارهای داخلی و بینالمللی برای انجام اصلاحات لیبرال را کاهش میدهد.»
جنیفر گاندی و الن لاست-اوکار، دو استاد علوم سیاسی در دانشگاه ییل، در مقاله «انتخابات در نظامهای خودکامه» که ۲۰۰۹ منتشر شد، توضیح میدهند که برگزاری انتخابات با کمترین میزان رقابت سیاسی به حکومتهای خودکامه اجازه میدهد که بین تاییدصلاحیتشدگان و ردصلاحیتشدگان و همچنین میان موافقان و مخالفان شرکت در انتخابات (حامیان تحریم و تحریمشکنان) تفرقه بیندازند، با نظارت بر کارزارهای انتخاباتی و بررسی میزان مشارکت و نتایج رایگیری اطلاعات مهمی درباره موافقان و مخالفان خود گردآوری کنند، و در عین حال با کشاندن مردم به پای صندوقهای رای مشروعیت کسب کنند و احتمال اعتراضات خشونتآمیز را کاهش دهند.
با توجه به اینکه در این نظامها، مقامهای منتخب قدرت محدودی دارند و بخش عمدهای از قدرت و منابع اقتصادی و نظامی و اطلاعاتی همچنان در دست مقامهای منتصب (هسته سخت حاکمیت) باقی میماند، گاندی و لاست-اوکار نتیجه میگیرند که برگزاری انتخابات نه تنها تهدیدی برای نظامهای خودکامه به شمار نمیرود بلکه در اکثر موارد از طریق مشروعیتبخشی به تثبیت این حکومتها کمک میکند.
جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی با تداوم مناقشه هستهای با غرب، تشدید بیسابقه مخاصمه با اسرائیل و احتمال به قدرت رسیدن ترامپ، و در سطح داخلی با تعمیق مشکلات گسترده اقتصادی، کاهش چشمگیر میزان مشارکت در انتخابات پنج سال اخیر و از همه مهمتر ظهور خیزش و گفتمان انقلابی «زن، زندگی، آزادی» مواجه بود و در نتیجه با چنان بحران مشروعیتی دست و پنجه نرم میکرد که رهبر و سپاه چارهای جز تغییر ویترین نداشتند و با اکراه به انبارگردانی و بیرون آوردن اصلاحطلبان از پستوی نظام تن دادند.
بنابراین، عجیب نیست که شورای نگهبان تنها سه سال پس از رد صلاحیت مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری قبلی، این بار صلاحیت او را تایید کرد. نهادهای بالادستیِ نظام روند انتخابات را به گونهای طراحی و هدایت کردند که حضور پزشکیان به ابزاری برای «تحریمشکنی» انتخاباتی تبدیل شد زیرا بر دودستگی میان موافقان و مخالفان تحریم انتخابات افزود، مخالفان حکومت را درگیر منازعهای فرسایشی با اصلاحطلبان تحریمشکن کرد و سرانجام میزان مشارکت در مرحله دوم انتخابات را اندکی افزایش داد.
اما مشروعیت حکومت چنان مخدوش است که رهبر نظام مجبور شد برای سرپوش نهادن بر گستردگی تحریم انتخابات به ترفندی مضحک متوسل شود و صرفا به مجموع تعداد آرای ثبتشده در دو مرحله اشاره کند.
نه تنها «ساختار» جمهوری اسلامی انحصار بخش عمدهای از قدرت و منابع مالی و نظامی در دست رهبر، سپاه و نهادهای انتصابی را تضمین میکند بلکه اصلاحطلبان نیز همواره، از جمله در هفتههای اخیر، خود را «آخرین خاکریز نظام» خواندهاند و پزشکیان هم به صراحت تاکید کرده است که «سیاستهای کلی مقام معظم رهبری، میثاق مشترک ماست.»
به این ترتیب با توجه به سابقه اصلاحطلبان، دل بستن به «عاملیت» آنها برای ایجاد تغییری معنادار در ساختار این نظام به هیچ وجه معقول نیست.
همچون دیگر نظامهای تمامیتخواه، جمهوری اسلامی نیز اصلاحپذیر نیست و سرانجام روزی سقوط خواهد کرد. اصلاحطلبانِ تحریمشکن که به سودی کوتاهمدت دست یافتهاند در بلندمدت بیش از پیش زیان خواهند دید و بر اثر تشدید بحران مشروعیت و ناکارآمدی حکومت، تهمانده سرمایه اجتماعی خود را هم از دست خواهند داد.
اریک وویار، نویسنده سرشناس فرانسوی، در کتاب «راه و رسم زمانه» که جایزه گنکور سال ۲۰۱۷ را برای او به ارمغان آورد، توصیفی از نخبگان حامی فاشیسم در دوران آلمان نازی ارائه میکند که میتوان آن را در مورد اصلاحطلبان تحریمشکن نیز صادق دانست: «ما هرگز دو بار در یک ورطه سقوط نمیکنیم. اما همیشه به شکل یکسانی سقوط میکنیم، به شکلی مضحک و مخوف.»

از روز شنبه شانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ مسعود پزشکیان رییس دولت جمهوری اسلامی ایران است؛ مردی که در مناظرههای انتخاباتی و سخنرانیهای خود درباره زنان ایران از موضع پدری در دستگاه فکری پدرسالاری صحبت میکرد.
چهرهای که در ارتباط با موضوع پوشش گفت: «اگر اشکالی هست، دختران و زنان ایران را ما تربیت کردیم. بهجای نقد خودمان به آنها میتازیم.» پزشکیان همچنین اشاره کرد که «با هرگونه برخورد خشن با هر انسانی مخالفم، چه رسد به زن!»
در چنین دستگاه فکری، حق زنان برای انتخاب پوشش به رسمیت شناخته نمیشود و برای تحمیل حجاب، رویکرد توجیهی حجاب و تربیت زن محجبه از کودکی، اتخاذ میشود و با خشونت علیه زنان از زاویه صغیر دانستن و ضعیف بودن زنان مخالفت میکند.
این نگاه تربیتی، با سخن گفتن و تذکر زبانی آغاز میشود اما بر اساس آیه ۳۴ سوره «نسا» به گشت ارشاد و کتک زدن زنان هم میانجامد: «... و زنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را با زدن، تنبیه کنید...»
در انتخابات اخیر، جدا از تمام تغییراتی که به وضوح در جامعه ایران دیده میشود، شاهد تعداد بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند، بودیم و هستیم که سهم بالایی از آنان زنان هستند.
زنان با کنشورزی جدیدی که در واقع خودداری از مشارکت سیاسی منفعل، اینجا یعنی رای دادن، صحنه را دوباره به عرصه نمایش قدرت نهفته خود که بسیاری از آن غافل بودهاند، تبدیل کردهاند.
به نظر میرسد زنان به دلیل درک موقعیت ممتاز و جدیدی که به بهای گزافی به دست آوردهاند، در عین حال به نوعی خودباوری نیز دست یافتهاند که آنها را تشویق کرده که صحنه را واگذار نکنند و از بسترهای جدید برای تداوم تاثیرگذاریشان بهره ببرند.
پیش از این نیز اصلاحطلبان بارها از مساله حقوق زنان سواستفاده کردند و پس از رسیدن به قدرت، در برخورد با این موضوع با اصولگرایان به توافق رسیدند و مسائل مربوط به برابریخواهی را کنار گذاشتند.
برای زنان، تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت است، تفاوتی ندارد کدام جناح دولت را در دست داشته باشد.
مهمترین مطالبه زنان امروز این است که خودشان، به عنوان انسانی آگاه و صاحب اختیار تعیین کننده سرنوشت خودشان باشند. میخواهند خودشان نقشهایی که در زندگی مایل به ایفای آن هستند و سبک زندگی خود را انتخاب کنند.
زنان میخواهند بابت انتخاب آزادانه سبک زندگی که میتواند بسیار هم متکثر باشد و از ارزشهای جدید اجتماعی-فرهنگی در جهان امروز برخاسته باشد، دچار چالش و تحقیر و محدودیت نشوند.

با وجود اینکه هنوز اطلاعات مشارکت در انتخابات به تفکیک جنسیت در دست نیست، اما به عنوان مثال میتوان به نمونه کرمانشاه اشاره کرد.
دبیر ستاد انتخابات استان کرمانشاه به تفکیک آرا بر اساس جنسیت و سن و سال رایدهندگان اشاره کرد و گفت بر اساس استعلامهای گرفته شده، تاکنون بیش از ۵۴ درصد رایدهندگان مرد، ۴۶ درصد زن و بیشترین گروههای سنی رایدهنده بین ۳۵ تا ۴۵ ساله بودهاند.
این تاییدی است بر سطح پایین مشارکت زنان در این انتخابات. زنانی که در دو دهه گذشته از جنبش «سبز» تا «زن، زندگی، آزادی» از رهبران جنبش محسوب میشوند و صدای آنها بلندتر از هر زمانی به گوش میرسد.
وقتی جامعه ایران امید به اصلاح را آغاز کرد، زنان و جوانان از اولین گروههای حامی آن بودند و در میان رایدهندگان به خاتمی گروه اصلی را تشکیل میدادند. اکنون نیز که تصمیم اکثریت مردم بر تحریم انتخابات نمایشی بوده است، زنان و جوانان در پیشانی این تصمیم قرار گرفتهاند.
در این رویکرد، تحریم انتخابات یک کنش سیاسی در چهارچوب تعریف نافرمانی مدنی است؛ نافرمانی که در حدود دو سال گذشته زنان ایرانی بیشتر از هر گروه دیگری در خیابانهای ایران به تصویر کشیدهاند و در این انتخابات هم نشان دادند که «زن، زندگی، آزادی» تنها یک شعار نیست بلکه مانیفست مقاومت در برابر استبداد است.

خبرگزاری دولتی ایرنا با اشاره به افزایش مصرف ماده «گل» گزارش داد گاهی مصرفکنندگان حتی در گلدانها ماریجوانا میکارند تا نیازی به ساقی نداشته باشند یا خودشان بفروشند. در این گزارش با اشاره به فراگیر شدن مصرف گل در ایران آمده در برخی تورهای مسافرتی روی قلیان افراد گل میگذارند.
ایرنا در گزارش خود نوشت که اگر نهادهای مربوطه و رسانهها به درستی به نقش خود در زمینه عوارض گل، عمل میکردند، مصرف گل به مرز نگرانکننده نمیرسید و سن استعمال آن پایین نمیآمد.
این گزارش با تاکید بر اینکه برخی سازمانهای مربوطه حاضر نیستند آمار رسمی جدیدی از مصرف گل منتشر شود، اضافه کرد که آنها تلاش در پنهانکاری دارند و آمارها مربوط به سالهای پیشین است.
روز نهم تیرماه امسال، عباس آزادی، معاون دانشگاه علوم پزشکی کاشان با بیان اینکه شاهد افزایش مصرف ماده مخدر گل به خصوص در بین جوانان هستیم»، گفت: «این ماده مخدر توهمزا به راحتی قابل تهیه و مصرف بوده و همین امر باعث گرایش روزافزون افراد به آن شده است.»
ایرنا روز ۲۹ خردادماه امسال در گزارشی دیگر با اشاره به افزایش میزان مصرف ماریجوانا در کشور طی سالهای اخیر، نوشت مرکز ملی مطالعات اعتیاد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران با بررسی ۹۰ مطالعه صورت گرفته در مورد مصرف ماده گل اعلام کرد ۱.۳ درصد مردان ایرانی و ۰.۲ درصد زنان ایرانی، ماده اعتیادآور گل را مصرف میکنند.
سال گذشته نیز آماری از سوی رامین رادفر، پژوهشگر حوزه اعتیاد اعلام شد که طبق آن از هر شش جوان یک نفر در ایران ماریجوانا مصرف میکند.
گل که با نامهای دیگری مانند ماریجوانا، وید، علف و کانابیس هم شناخته میشود، بنا بر گزارش موسسه تحقیقات، رهیافتها و مطالعات بینالمللی مواد مخدر (کادراس)، بعد از تریاک و شیشه بیشترین فراوانی مصرف را دارد.
بر اساس آمار این موسسه، هر چند مصرف تریاک با ۵۰ درصد همچنان در رتبه اول مواد اعتیادآور است اما شیشه با ۱۲ درصد و گل با ۹ درصد در ردههای بعدی قرار دارند.
روزنامه اعتماد آبانماه ۱۴۰۲ در گزارشی درباره مصرف مواد مخدر در ایران به نقل از حمیدرضا صرامی، مدیركل پیشین تحقیقات ستاد مبارزه با مواد مخدر، نوشت که کانابیس به اولین ماده مصرفی در جمعیت دانشآموزی دوره دوم متوسطه و هنرستانهای كشور و جمعیت دانشجویی دانشگاههای دولتی كشور تبدیل شده است.
اعتماد همان زمان گزارش داد که طبق آمارهای سال ۱۳۹۵، حدود ۱۵ درصد از مصرفكنندگان ماریجوانا، دانشجویان و ۳.۷ درصد دانشآموزان هستند.
بنابر گزارشها، اولین كشفیات ماریجوانا در ایران، اوایل دهه ۱۳۹۰ صورت گرفت و مصرف این ماده تا امروز روند رو به رشد داشته است.

بررسی آمار ارائهشده وزارت کشور از میزان مشارکت مردم در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری نشان میدهد، این آمار با گزارشهای میدانی و تصاویر رسیده از حوزههای رایگیری در تضاد است. مخاطبان ایراناینترنشنال هم این آمار را دروغ و فریب حکومت برای ترمیم مشروعیت از دست رفته خود دانستند.
آنها در توضیح مشاهدات خود از خلوت و خالیبودن شعبههای اخذ رای در شهرهای مختلف کشور خبر داده و تاکید کردند که دور دوم انتخابات از دور اول هم خلوتتر بود و آمار اعلامشده درست نیست.
طبق آمار نهایی وزارت کشور، از مجموع ۳۰ میلیون و ۵۳۰ هزار و ۱۵۷ رای اخذ شده، ۶۰۷ هزار و ۵۷۵ تن رای باطله دادند و تعدای آرای باطله به نصف میزان دور اول انتخابات رسید.
مسعود پزشکیان ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار و ۴۰۳ رای (معادل ۵۳.۶ درصد) کسب کرد و جانشین ابراهیم رئیسی شد و سعید جلیلی با ۱۳ میلیون و ۵۳۸ هزار و ۱۷۹ (معادل ۴۴.۳ درصد) در رتبه دوم قرار گرفت.
با در نظر گرفتن آمار رسمی ۶۱ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۳۲۱ نفر واجد شرایط رای دادن، نرخ مشارکت در این انتخابات حدود ۴۹.۸ درصد اعلام شد.
تردیدها درباره میزان مشارکت اعلامشده در دور دوم انتخابات
آمار رسمی اعلامشده از سوی وزارت کشور جمهوری اسلامی نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد مردم ایران، انتخابات نظام را تحریم کردند.
در این دور هم مثل دور اول، درباره میزان مشارکت اعلام شده تردیدهای جدی به وجود آمد.
بیشتر بخوانید: ابهامها درباره آمار رسمی دور دوم انتخابات؛ نصف شدن آرای باطله در یک هفته
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، صبح جمعه ۱۵ تیرماه پس از انداختن رای خود به صندوق گفت: «شنیدم که شوق و علاقه مردم بیشتر از قبل است؛ خدا کند اینجور باشد و اگر اینجور باشد خرسندکننده است.»
مشخص نیست این صحبتهای خامنهای در لحظات آغازین رایگیری بر چه اساسی مطرح شد و بر همین اساس درباره آمارهای ارائهشده از سوی او تردیدهای جدیدی وجود دارد.
گزارشهای میدانی، روایت شاهدان عینی و تصاویری که از حوزههای مختلف رایگیری در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شد، نشان میداد که مشارکت پایین مردم در دور دوم انتخابات از دور نخست کمتر شد.
مصطفی مهرآیین، جامعهشناسی که پیشتر مردم را به تحریم انتخابات دعوت کرده بود، با اشاره به رایگیری برای انتخاب جانشین رئیسی، در شبکه ایکس نوشت: «با اطمینان میگویم «نه» مردم به وضعیت سیاسی فعلی کشور بزرگتر از «نه» دور اول انتخابات است.»
کیانوش سنجری، فعال سیاسی و خبرنگار آزاد، پس از تمدید مهلت رایگیری در روز جمعه با انتشار ویدیویی از مشاهداتش در شعبههای اخذ رای، در حساب ایکس خود نوشت: «به عنوان یک شهروند ایرانی کنجکاو شدم ببینم داخل شعبههای رایگیری، که نمایش تلویزیونی ندارند، چه خبر است.»
مریم شکرانی، روزنامهنگار هم با اشاره به رییسجمهور شدن پزشکیان در حساب ایکس خود نوشت: «حالا که مسعود پزشکیان رییسجمهور شد، دستکم هر اتفاقی افتاد این جمله را نمیشنویم که فرق دارد چه کسی رییسجمهوری باشد.»
شکرانی با بیان اینکه هر خبرنگار آزادهای فارغ از جناحبندی، منتقد دولتها و سیاستهای نادرست میماند، افزود اسامی مبلغان در خاطرتان باشد.
بیشتر بخوانید: تلاش ناکام جمهوری اسلامی برای جبران شکست برابر ملت ایران
سعید دهقان، وکیل و مدیر پروژه تاریخ شفاهی حقوق بشر ایران با انتشار مطلبی در حساب ایکس خود نوشت: «از امروز باید به فکر تمام مسائل مهمی باشیم که حتی اگر پزشکیان منتخب بیش از ۲۵ درصد از مردم هم بود و تحریمیها هم کمتر از ۶۰ یا ۵۱ درصد بودند، باز هم ادعا و توان و امکان حل آنها را نداشت.»
این وکیل دادگستری از «رفع موانع ساختاری بر سر یک زندگی معمولی، آزادی زندانیان سیاسی و لغو اعدامها» به عنوان مواردی که رییسجمهوری تازه دولت جمهوری اسلامی، توان و امکان حل آنها را ندارد، نام برد.
رضا شفاخواه، وکیل دیگری هم خطاب به کسانی در انتخابات شرکت کردند و درباره مطالبهگری از پزشکیان صحبت میکنند، در حساب ایکس خود نوشت: «بسمالله. افتضاح انحلال دستوری جمعیت امام علی را در وزارت کشور روحانی بررسی و لغو کنید. به سازمانهای مردم نهاد اجازه فعالیت دهید. همین حالا چندین انجیاو در صف لغو مجوز هستند.»
مخاطبان ایراناینترنشنال: جمهوری اسلامی آمار انتخابات را جعل میکند
از مخاطبان ایراناینترنشنال پرسیدیم آمار اعلامشده از انتخابات چهقدر با مشاهدات شما از مراکز رایگیری همخوانی دارد؟
یکی از شهروندان در پیامی صوتی به ایراناینترنشنال با اشاره به سخنان خامنهای در زمان آغاز دور دوم انتخابات که گفت شنیده مشارکت مردم بیشتر از دور اول شده، با طعنه گفت: «هنوز آماری نیامده بود. مگر اینکه امدادهای غیبی به او گفته باشند.»
یکی از شهروندان با ارسال پیامی صوتی روایت کرد: «این رژیم بر پایه دروغ و فریب بنا شده و آمار انتخابات ریاستجمهوری را هم بیشتر اعلام کرده است.»
شهروند دیگری با ارسال ویدیویی تاکید کرد آمار اعلامشده یعنی مشارکت ۵۰ درصدی، با مشاهدات مردم و حتی با آمارهای خود نظام همخوانی ندارد.
بسیاری از مخاطبان گفتند با در نظر گرفتن مشاهداتشان از شعبههای خالی رایگیری، اعلام مشارکت ۵۰ درصدی به شائبه دستکاری در ارقام دامن میزند.
بر اساس آمار رسمی حدود ۶۱ میلیون در ایران واجد شرایط رای دادن هستند. نرخ مشارکت در دور نخست انتخابات نیز با در نظر گرفتن آرا باطله ۳۹.۹۲ درصد و بدون لحاظ کردن آرا باطله ۳۸.۲ درصد بود.
بررسی آمار ارائهشده از سوی وزارت کشور هم با توجه به نامتناسب بودن این آمار با مشاهدات و گزارشهای میدانی و تصاویر رسیده از حوزههای رایگیری، به پرسشهای بسیاری درباره اعتبار آمار رسمی درباره این انتخابات دامن زد.
اکنون با اعلام نرخ مشارکت دور دوم، نصف شدن تعداد آرای باطله و افزایش شش میلیونی مجموع آرا، در حالی که هیچ گزارش مستقلی افزایش نرخ مشارکت را در دور دوم نسبت به دور اول تایید نمیکند، بسیاری در صحت آمار تردید دارند.





