نرگس محمدی در گفتوگو با آنجلینا جولی از زندان: مردم ایران پیروز خواهند شد
دیکتاتوری مردم را زندانی، شکنجه و اعدام، دانشگاه را پادگان و آزادی بیان را تهدید میکند. فراتر از اینها، زندگی را نابود میسازد اما در نهایت مردم پیروز خواهند شد.
این تفسیرِ گویا از آنچه دیکتاتوری بر سر جوامع میآورد بخشی از گفتوگوی نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح، از زندان اوین با آنجلینا جولی است. این مصاحبه روز چهارشنبه اول آذر و در آستانه برگزاری مراسم اهدای جایزه نوبل صلح در نشریه «تایم» منتشر شد.
نرگس محمدی نمیتواند در مراسم اهدای جایزه در اسلو که روز دهم دسامبر (۱۹ آذر ۱۴۰۲) برگزار میشود شرکت کند. این در حالی است که سازمان عفو بینالملل روز چهارشنبه با انتشار بیانیهای نسبت به وضعیت سلامت این فعال مدنی و حقوق بشری زندانی ابراز نگرانی کرد و خواهان آزادی بیقید و شرط او شد.
محمدی در حال حاضر به دلیل دفاع از حقوق بشر، حکم زندانش را در زندان اوین تهران میگذراند. او به دلیل عوارض اعتصاب غذای اخیر خود و ضرب و جرح و بدرفتاری بسیاری که در زندان متحمل شده است، در وضعیت نامناسبی قرار دارد.
آنجلینا جولی، بازیگر مطرح آمریکایی که فعالیتهای حقوق بشری میکند، از نرگس محمدی چنین یاد کرده است: «او یک ریاضیدان، فیزیکدان، عاشق آواز خواندن و کوهنوردی است. او به من گفت که در هر کشور دیگری میتوانست زندگی بسیار متفاوتی داشته باشد اما اوضاع سیاسی ایران چارهای جز مبارزه برای او باقی نگذاشت.»
این هنرمند سرشناس ادامه داد: «او که تمام زندگی خود را وقف مبارزه برای آزادی و برابری در کشورش کرده است میگوید اگر دوباره به نقطه شروع بازگردد، همان انتخابها را با عزم و اراده بیشتر انجام خواهد داد.»
به گفته آنجلینا جولی، محمدی که سرسختانه میخواهد پیروزی حق بر استبداد را با چشمان خود ببیند، گفته است: «دیوارهای زندان هرگز سد راه من نخواهد شد.»
جولی یادآور شد محدودیتهای ارتباطی نرگس با دنیای خارج، از زمان دریافت جایزه نوبل تشدید شده است. برای همین سوالات را از طریق خانوادهاش برای او ارسال کرده و قبل از اینکه خط تلفن بهطور ناگهانی قطع شود، توانسته است با او صحبتی داشته باشد.
در ادامه بخشهایی از این گفتوگو آمده است.
آنجلینا جولی: من همیشه دوست داشتم به ایران سفر کنم و امیدوارم روزی بتوانم به این کشور بیایم. وقتی به دوران کودکیتان فکر میکنید، چه چیزهایی، چه تلخ و چه شیرین به ذهنتان میرسد تا به ما تصویری از زندگی یک خانواده ایرانی بدهد؟
نرگس محمدی: من در خانوادهای متوسط به دنیا آمدم. در ایران روابط خانوادگی قوی است. خانواده مادرم از نظر سیاسی فعال و متعهد بودند. پدربزرگم از تجار سرشناس بازار قیصریه زنجان و پسر و نوههایش از فعالان سیاسی بودند. آنها که اکثرا در دانشگاههای معتبر ایران تحصیل کرده بودند، طرفدار دموکراسی و مخالف استبداد محسوب میشدند. حیاط بزرگ خانه مادربزرگم پر از خاطرات کودکیمان است.
در انقلاب ۱۳۵۷ بسیاری از اعضای خانواده مادرم و برخی از اعضای خانواده پدرم به زندان افتادند. این اتفاقات دنیای کودکی من را به دنیای مبارزه و مقاومت پیوند زد. بسیار کوچک بودم که حکومت، پسر یکی از خالههایم و دخترخاله دیگرم را که هر دو معلم بودند، اعدام کرد.
بسیاری از خانوادهها در دهه ۱۹۸۰ وضعیت مشابهی را تجربه کردند؛ هر چند هیچ کدام از این سختیها مانع از شادی و تلاش خانواده پرجمعیت ما نشد. نگاه ما به آینده بسیار خوشبینانه بود و من این را مدیون آموزههای خانوادهام هستم.
مادر و خالههایم به آواز خواندن، رقصیدن و نواختن ساز دایره علاقه داشتند. مادرم تمام نیرو، عشق و محبتش را با چهار فرزندش تقسیم میکرد.
بسیاری از خانوادهها دارای اعتقادات مذهبی بودند اما با مفهوم حکومت دینی جمهوری اسلامی موافق نبودند. با گذشت زمان و با تجربه استبداد حکومت دینی، از آن فاصله گرفتند و سرانجام مقابلش قیام کردند. به عنوان مثال، حکومت دینی به مردان اجازه میدهد تا چهار ازدواج همزمان داشته باشند و مرد را به عنوان سرپرست خانواده قلمداد میکند اما واقعیت این است که انجام چنین کاری در جامعه غیراخلاقی دانسته میشود و با فرهنگ ایرانی سازگاری ندارد. دختران با حمایت خانوادهها، به ویژه مادران، در دانشگاهها تحصیل کردند و مشغول به کار شدند. تا زمانی که من وارد دانشگاه شدم، تعداد دانشجویان دختر بیشتر از پسران بود.
پدرم بسیار مهربان، بردبار و باملاحظه بود. او نه تنها با حضور ما در دانشگاه، اقامت در خوابگاه یا اجاره آپارتمان در شهری دیگر مخالفت نکرد بلکه تمام هزینههای تحصیلمان را نیز برعهده گرفت. این امر در خانواده و آشنایان ما رایج بود؛ در حالی که ما در شهرستان زندگی میکردیم.
یادم میآید مادرم حتی از پوشیدن جوراب سیاه خودداری میکرد چه برسد به لباس سیاه. حکومت دینی ما را مجبور به پوشیدن مانتو و شلوار و روسری تیره و سیاه کرد. ارزشهای خانوادههای ایرانی با ارزشهایی که حکومت ترویج میکرد بسیار متفاوت بود.
تصویری که حکومت ظالم از مردم و جامعه ایران به جهانیان میدهد با فرهنگ زنده، پویا و باملاحظه مردم و جامعه ایران همخوانی ندارد. اکثریت جامعه ایران با حجاب اجباری مخالفاند اما حکومت، زنان را به خاطر عدم رعایت آن، زندانی و از حقوق اجتماعی محروم میکند. ایرانیان هرگز شعار «مرگ بر آمریکا» سر نمیدهند. این حکومت است که چنین دروغی را به جهانیان منعکس میکند.
هیچوقت فکر میکردید شما را زندانی کنند؟ آیا این زندگی که در پیش گرفتهاید همانی است که تصورش میکردید؟
من در دبیرستان رشته ریاضی و فیزیک خواندم و در دانشگاه، فیزیک کاربردی را به عنوان رشته تحصیلی انتخاب کردم. همه عموزادههایم چه زن و چه مرد در دانشگاه تحصیل کردند. مادرم جز درس خواندن از ما انتظار دیگری نداشت. قصد داشتم تا مقطع دکتری، فیزیک را ادامه دهم. در دانشگاه در کلاسهای آواز هم شرکت کردم. گروه کوهنوردی دخترانهای تشکیل دادم که تا آن زمان در دانشگاه وجود نداشت و یک تشکل دانشجویی مستقل برای فعالیتهای دانشجویی ایجاد کردیم.
شیفتگی من به «نظریه نسبیت» انیشتین و «اصل عدم قطعیت» هایزنبرگ بهعنوان یکی از ضروریترین نتایج مکانیک کوانتوم آنقدر زیاد بود که آزمایشهای نادری را در آزمایشگاههای اپتیک، لیزر، فیزیک و شیمی انجام دادم. وقتی دانشگاه میخواست تعدادی از دانشجویان را برای آزمایش فیزیک هستهای در فیزیک کاربردی از قزوین به تهران بفرستد، من جزو اولین داوطلبان بودم.
دهه ۱۹۹۰ دوره اعتراضات دانشجویی، جنبشهای زنان و گسترش جامعه مدنی بود. آينده تحصيلات دانشگاهی من به شدت تحت تاثير حوادث سياسی و اجتماعی پرفراز و نشيب ايران در اين دوره قرار گرفت. ایجاد موسسات و تشکلها برای دانشجویان و زنان و شرکت در فعالیتهای روزنامهنگاری برای کمک به ایجاد و تشکیل جامعه مدنی از چنان اهمیتی برخوردار بود که مسوولیتی تاریخی بر دوش ما نهاد.
اشتیاق و احساس مسوولیت من نسبت به ایجاد دموکراسی ریشه در مفاهیم «جامعه مدنی»، «دموکراسی» و «حقوق بشر» داشت که اصول اصلی زمان ما بود. من از سالهای کودکی شاهد اعدام، زندان، شکنجه و نقض حقوق زنان در مدرسه، خیابان و جامعه بودم. من در کنار برادر و همسر برادرم بارها از سوی «کمیتههای انقلاب» و پلیس اخلاق بازداشت شده بودم. حقوق بشر برای من به اندازه نفس کشیدن برای زنده ماندن ضروری بود.
من همیشه فکر میکنم اگر در یک کشور اروپایی یا آمریکایی به دنیا آمده بودم و زندگی متفاوتی داشتم، میتوانستم یک فیزیکدان فعال در یک دانشگاه یا آزمایشگاه باشم و از حقوق بشر و صلح نیز دفاع کنم اما واقعیت این است که زندگی، من را به سمتی سوق داد که در جامعه ایران و همچنین در سطح جهانی مدافع حقوق بشر شوم.
چه کسانی بیشترین تاثیر را در شکلگیری شخصیت شما و تبدیلشدنتان به چنین زن فوقالعادهای داشتند؟
تاریخ سرزمین من مملو از مبارزات زنان آزادیخواه و سنتشکن است که تا به امروز و جنبش «زن، زندگی، آزادی» ادامه داشته است. اشعار فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی، نقش مقتدرانه و سرکش طاهره قرهالعین و نیز نقش زنانی چون فرخرو پارسا (اولین وزیر زن) و ژینوس نعمت محمودی (بنیانگذار سازمان هواشناسی ایران) انکارناپذیر و بسیار تاثیرگذار است.
هنوز عکس فروغ فرخزاد در حال کشیدن سیگار در اتاق برادرم و شعرهای او را که نمایانگر وجوه فرهنگ فمینیستی است به یاد دارم. به یاد دارم خواهرم چگونه شجاعت قمرالملوک وزیری برای خواندن تصنیف «مرغ سحر» در میان مردان و بدون حجاب در هتل بزرگ لالهزار را تحسین میکرد. در دانشگاه با صدیقه دولتآبادی آشنا شدم که از حامیان سرسخت آزادی زنان بود. وقتی شیرین عبادی برنده جایزه نوبل صلح شد، تاثیر چشمگیر او را در پیشرفت فرهنگ حقوق بشر در جامعهمان دیدم.
زنان خانواده من شجاع، پرتلاش و مقاوم، تحصیلکرده، شاغل و تاثیرگذارند. اعضای زن خانواده ما، چه قبل و چه بعد از انقلاب ۱۳۵۷ برای رسیدن به تحصیلات عالی و ورود معنادار به جامعه تلاش کردند. من فکر میکنم این یک استراتژی هوشمندانه، هدفمند و موفقیتآمیز برای شکستن موانع علیه زنان بود. زنان در ایران میدانند که هرگز ظلم و تبعیض را به هیچ شکل تحمل نخواهند کرد.
من این امکان را داشتهام که با زنان در کمپهای پناهندگان در سراسر جهان وقت بگذرانم. آنها به دلیل خشونت یا آزار و اذیت آواره شدهاند و خانهها و آزادیهای خود را از دست دادهاند. بنابراین شباهتهایی میان شما وجود دارد. من معمولا از بیباکی آنها و روحیهشان که اجازه نمیدهند تحت تاثیر تجاربشان قرار گیرد، شگفتزده میشوم. چگونه در چنین شرایط سختی روحیهتان را حفظ میکنید؟
در مجموع از سال ۲۰۱۲، من در کنار بیش از ۸۰۰ همسلولی زندانی بودهام. قرار دادن یک زندانی زن سیاسی در کنار زنان متهم به قتل، سرقت و قاچاق مواد مخدر میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد. از بیرون حتی امکان همزیستی برای ما غیرممکن به نظر میرسید اما زندگی با تمام زیبایی و ظرافتهایش در داخل دیوارها و پشت میلههای زندان ادامه دارد.
روز ۲۴ دسامبر ۲۰۱۹ (سوم دی ۱۳۹۸) پس از ضرب و شتم شدید وارد زندان زنجان شدم. یکی از اتهامات من علاوه بر اعتراض به کشتار مردم در آبان، برپایی مجالس رقص و سرود در بند زنان زندان اوین در دوره زندان قبلیام بود. در زندان زنجان از ظرف و ظروف به عنوان ساز استفاده میکردم و با زنان زندانی میرقصیدم و آواز میخواندم. یک بار، در میانه رقص، سرپرست از بلندگو اعلام کرد که رقصیدن را متوقف کنیم.
در بخش سیاسی، برگزاری جلسات بحث، مطالعات گروهی، تجمعات اعتراضی، اعلامیهها و شرکت در اقدامات مقاومتی زمینههای مشترکی را ایجاد کرد که میتوانست زندگی جمعی را تقویت کند. گرچه جهتگیریهای مختلف سیاسی و ایدئولوژیهای متضاد میتواند منجر به اختلاف شود اما ما با تاکید بر مشترکات خود، زندگی در آنجا را زندهتر کردیم. به اعتقاد من زندگی و مقاومت به هم گره خوردهاند. گاهی زنان با عقاید و گرایشهای مختلف در زندان آنقدر به هم نزدیک میشوند که احساس میکنم اگر این اتفاق در جامعه هم بیفتد بالاخره میتوانیم به جوامع و آرمانهای انسانیمان برسیم.
ما دور هم جمع میشویم تا تولدهایمان، حتی تولد فرزندانمان را جشن بگیریم. صدای آواز و شادی ما به بخش مردانه زندان میرسد. نگهبانان مرد از این موضوع شکایت دارند. صدایی که آنها را آزار میدهد صدای زندگی پر جنبوجوش ماست.
وقتی خودم را جای شما قرار میدهم، تحمل جدایی از فرزندان و نگرانی برای آنها به نظرم بسیار سخت میرسد. چگونه با این موضوع کنار میآیید؟ آیا میتوانید با خانواده خود صحبت کنید؟
پس از تولد دوقلوهایم، علی و کیانا، سه بار بازداشت شدم. بار اول که زندانی شدم فرزندانم سه سال و پنج ماهه بودند. کیانا تحت عمل جراحی قرار گرفته و مدام در آغوش من بود. ناگهان شبانه نیروهای امنیتی مرد به خانه ما هجوم بردند و من دستگیر شدم.
من نمیتوانم احساساتم را در آن لحظات برای شما با کلمات بیان کنم. کیانا تب داشت و نمیخواست من را رها کند. دستهای کوچکش که از تب میسوخت، به گردنم چسبیده بود. مجبور شدم با دستانم قلاب انگشتهای کوچکش را باز کنم و او را به آغوش همسرم، تقی بسپارم. کیانا اشک میریخت و گریه میکرد و میگفت مامان نرو! در میان آن مردان پرخاشگر و بیرحم، علی را بلند کردم و روی تخت خواباندم اما کیانا میدانست اتفاق بدی در شُرُف وقوع است و چشمانش را نمیبست. مجبور شدم جلوی چشمان تبدارش از خانه بیرون بروم. از پلهها پایین رفتم. کیانا صدا زد مامان بیا من را ببوس. به مرد خشن نگاه کردم و او به من اشاره کرد که بروم. با عجله از پلهها برگشتم و کیانا را بوسیدم. پاهایم احساس ضعف میکرد. یک بار دیگر از پلهها پایین رفتم. گریههای کیانا بلندتر شد: مامان نرگس بیا من را ببوس. یک بار دیگر از پلهها بالا رفتم و او را بوسیدم. نمیدانم چگونه توانستم دوباره از پلهها پایین بروم.
زمانی که برای بار دوم زندانی میشدم، تقی ایران را ترک کرده بود. علی و کیانا پنج سال و پنج ماه داشتند. نیروهای امنیتی برای دستگیری من به خانه مادرم یورش بردند.
در سومین و آخرین خداحافظیمان فرزندانم هشت سال و پنج ماه داشتند. خودم آنها را به مدرسه بردم. نیروهای امنیتی حیاط و خانه را محاصره، دستگیر و زندانیام کردند.
دو ماه بعد علی و کیانا از ایران رفتند. شب پرواز آنها برای من به اندازه یک عمر گذشت. ۲۶ تیر ۱۳۹۴ ساعت پنج صبح، لحظه خروج علی و کیانا از ایران بود که حتی از هفت آذر ۱۳۸۵ و روز تولدشان هم برای من فراموشنشدنیتر است.
بازداشت شدن در مقابل چشمان فرزندانم، تحمل سلولهای انفرادی، ندیدن چهره و نشنیدن صدایشان، فراتر از هر کلمه، منطق و باوری غیرقابل تحمل است.
اما در تمام این سالها آرزوی آزادی و برابری در سرزمینم و احقاق حقوق بشر و دموکراسی در جامعهام به تحمل این رنج برای من معنا بخشیده است.
از ۲۶ تیر ۹۴ تا ۲۶ تیر ۹۵ و همچنین از مرداد ۹۸ تا مرداد ۹۹ از تماس با علی و کیانا محروم بودم و تا به امروز این ممنوعیت ادامه دارد. بارها درخواست کردهام که اجازه برقراری تماس تلفنی را با آنها داشته باشم اما این درخواست رد شده است. رویاها تنها نقطه ارتباط من با علی و کیانا هستند اما هر بار که آنها را در رویاهایم میبینم، هنوز هم چهرههای زمان هشت سالگیشان را دارند ... وقتی برای آخرین بار از نزدیک آنها را دیدم.
بسیاری از ما نمیتوانیم تصور کنیم به خاطر اعتقاداتمان زندانی شویم و در کشورهایی زندگی میکنیم که خطری برای ابراز عقایدمان وجود ندارد اما احساس میکنم اکنون که زنان بیش از هر زمان دیگری در سراسر جهان زندانی هستند، صرفا به خاطر اعتقادشان به برابری اساسی و حقوق بشر است. برداشت شما از علل ریشهای شرایط کنونی چیست و جوامع چگونه میتوانند تغییر کنند؟ آیا دلیلی برای خوشبین بودن میبینید؟
من فمینیستی هستم که معتقدم خشونت علیه زنان یکی از رایجترین، ریشهدارترین و تاریخیترین اشکال سرکوب است. نهادهای مذهبی، اقتصادی و دولتی قدیمیتر و قدرتمندتر از نهادهای حقوق بشری هستند. اجتنابناپذیر است که در بررسی علل ظلم بر زنان، با ریشه آن یعنی نهادهای مذهبی، اقتصادی و حکومتی مواجه شویم و این امر زمینه را برای مبارزهای چالشبرانگیز و سخت فراهم میکند.
مبارزه ما برای لغو حجاب اجباری، مبارزه با دیکتاتوری حکومت دینی است که اکنون منجر به شکلگیری یک جنبش بزرگ و انقلابی شده است. به اعتقاد من دموکراسی و حقوق بشر، بدون احقاق حقوق زنان غیرممکن است و این احقاق حقوق زنان است که میتواند دموکراسی را تضمین کند.
من به تحولات آینده در ایران، خاورمیانه و جهان بسیار امیدوارم و این تغییرات نیازمند اقدام و تلاش و مجاهدت بیشتر است. امید به چنین دستاوردی برای من انگیزه مقاومت و مبارزه را افزایش میدهد. من به خوبی میدانم که پیروزی آسان نیست اما قطعی است.
بسیاری از ما از شجاعت زنان ایران و بسیاری از مردانی که از آنها حمایت میکنند، شگفت زدهایم و از دیدن واکنش خشونتآمیز مقامات عصبانی هستیم. آیا حرفی برای هموطنان خود یا حتی کسانی که شما را به ناحق زندانی کردهاند، دارید؟
زنان و جوانان در ایران، رادیکالترین، گستردهترین و تاثیرگذارترین نیروها برای تغییر و گذار عمیق در جامعه هستند. جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» آرایش و صفبندی نیروهای سیاسی، گرایشهای فکری و حتی لایههای جامعه دینی را تحت تاثیر قرار داده است. اکنون زمان قیام، ایستادن و مقاومت است.
ما اکنون به یک نیروی تاثیرگذار و شناخته شده در جهان تبدیل شدهایم و این برای جامعه ما فرصتی است تا جهشی به سوی دموکراسی، آزادی، برابری و حقوق بشر داشته باشد. ما آرزوی «گذار مسالمتآمیز از رژیم استبدادی مذهبی» را داریم و تا رسیدن به هدف این جنبش یعنی دموکراسی و حقوق بشر، به مبارزه ادامه خواهیم داد.
ماجرای غمانگیز آرمیتا گراوند را دنبال کردم که مانند مهسا ژینا امینی در برخورد با پلیس اخلاق جان باخت. شما در این مورد چه چیزهایی شنیدهاید؟ اگر اظهارنظر در این مورد برای شما خطری نداشتهباشد.
درد این حادثه، هولناک، عمیق و بیرحمانه بود زیرا دولت سعی کرد با فریب، دروغ و دورویی از افشای حقیقت جلوگیری کند. تلاش دولت برای پنهان کردن حقیقت، وحشتناکتر و دردناکتر از اقداماتش برای حذف مخالفان و معترضان است.
تهدیدهای بیرحمانه نیروهای امنیتی مانع از بیان داستان آرمیتا توسط همکلاسیها و همراهانش شد. وقتی خانواده او مقابل دوربینهای حکومتی قرار گرفتند، نتوانستند برای نجات جان دختر عزیزشان فریاد بزنند. حکومت این پیام هولناک را به جامعه داد که میتواند فرزندان ما را بکشد و حتی اجازه ندهد حقیقت و درد خود را فریاد بزنیم.
درد بزرگ در اینجا، پنهانسازی حقیقت از سوی رژیمی است که اساس آن بر دروغ و فریب بنا شده است.
آیا جایزه نوبل صلح معنای خاصی برای شما دارد؟ برای افرادی که برای اولین بار از فعالیتهای شما باخبر میشوند، چیزی وجود دارد که بخواهید آنها بدانند؟
ما مردم ایران توانستیم مطالبه ملی خود را به یک فریاد تبدیل کنیم که نام جنبش ما شد. فریاد «زن، زندگی، آزادی» از تریبون نوبل صلح، پیامی بسیار پرمعنا برای مردم ایران بود که صدایشان به گوش جهانیان رسیده است. انتخاب یک فعال حقوق بشر به عنوان برنده جایزه نوبل صلح، اصالت و مشروعیت را برای جنبشهای اجتماعی و اعتراضی در ایران و خاورمیانه به ارمغان میآورد. جنبشهایی که هدفشان ایجاد تغییرات اساسی در جهت دستیابی به دموکراسی و حقوق بشر است. همچنین عزم و تلاش لازم برای ایجاد یک جامعه مدنی را که پیشنیاز لازم برای دموکراسی است، تقویت خواهد کرد.
از طریق خواهرم متوجه شدم که علی و کیانا وقتی در مدرسه بودند، درباره جایزه نوبل صلح من شنیدهاند. این روزها وقتی زندانی جدیدی وارد زندان میشود به من میگوید که با فرزندانم مصاحبه میشود. با خودم فکر میکنم وقتی آنها از ایران میرفتند هنوز نمیتوانستند فارسی را درست صحبت کنند اما حالا وقتی میشنوم برای آزادی من با آنها مصاحبه میکنند، قلبم پر از هیجان میشود.
وقتی شنیدم جایزه نوبل صلح را دریافت کردهام، نام مهسا ژینا امینی از اعماق وجودم بیرون آمد. این حرکت مزین به نام زیبای اوست و من این جایزه را به او تقدیم میکنم.
دیکتاتوری مردم را زندانی، شکنجه و اعدام، صدای مخالفان را خاموش، آزادی بیان و عقیده را تهدید و دانشگاهها را تبدیل به پادگان و محیطهای امنیتی کرده است. نویسندگان را محدود و کتابها و روزنامهها را سانسور میکند اما علاوه بر اینها، خود زندگی را نیز نابود میسازد. دیکتاتوری عشق را در دل جوانان حبس میکند، دنیای کودکان را پاره میکند، شادی را به زنجیر میکشد و رویاها را به حسرت تبدیل میکند. دیکتاتوری و جنگ دو روی یک سکه هستند.
ما گرفتار یک حکومت استبدادی دینی هستیم و تا زمانی که از حکومت دینی و استبداد گذر نکنیم، به دموکراسی و آزادی و برابری که روز باشکوه پیروزی است نخواهیم رسید.
در آن روز، آزادی را در آغوش میکشیم و سرود شیرین پیروزی را در حالی میخوانیم که در خیابانها و کوچههای شهرهایمان میرقصیم و شادی میکنیم. در آن روز دستان کسانی را که از سراسر جهان از ما حمایت کردند، به گرمی خواهیم فشرد. باشد که دستان ما در دست یکدیگر بماند، زیرا حمایت شما قدرت ما را تقویت میکند.
تعدادی از خلبانان هواپیماهای مسافربری از وجود اختلالهای «غیرقابل تصور» مسیریابی در آسمان خاورمیانه خبر دادهاند. تحقیقات مستقل در این زمینه نشان میدهند منبع برخی از این اختلالات عمدی، منطقهای در حاشیه شرق تهران است.
اوایل مهر، وبسایت فوربز با انتشار گزارشی به نقل از کنسرسیوم بینالمللی «آپسگروپ» از وجود اختلال شدید در سیستمهای ناوبری هواپیماهای تجاری در آسمان مرزی ایران و عراق خبر داد.
این اختلالها موجب شد دستکم ۲۰ هواپیمای مسافربری از مسیر اصلی خود منحرف شوند.
اندکی پس از آن، سازمان هوانوردی فدرال آمریکا با انتشار بیانیهای نسبت به خطرات ایمنی پرواز هواپیماهای غیرنظامی در منطقه یاد شده هشدار داد.
گزارش جدید منتشر شده از سوی مجله وایس نشان میدهد جمهوری اسلامی مسوول ارسال این پارازیتهای عمدی و مخرب روی سیستم ناوبری هواپیماهای مسافربری است.
تاد هامفریز، استاد دانشکده مهندسی هوافضای دانشگاه تگزاس گفت این نتیجهگیری بر اساس بررسی دادههای خام سیستمهای ناوبری چند هواپیمای به پرواز درآمده در منطقه به دست آمده است.
با اینحال به گفته او، تاکنون اطلاعاتی در خصوص نهادهای مسوول ایجاد این اختلالها منتشر نشده است.
برخی هواپیماهای منحرف شده طی ماههای گذشته به طور ناخواسته وارد آسمان پروازی ایران شدهاند؛ رویدادی که فارغ از مباحث فنی، امنیت جان مسافران را به خطر میاندازد.
برخی خلبانان پروازهای مسافربری در خاورمیانه گفتهاند این حملات حالا از اختلال در سامانه جیپیاس فراتر رفته و حتی سیستم ناوبری پشتیبان هواپیماهای مسافربری را نیز از کار میاندازد.
این اتفاق از منظر فنی، منجر به «کور شدن» هواپیماها میشود.
نگران کنندهترین جنبه این حملات به اختلال روی سامانه مرجع اینرسیایی (IRS) برمیگردد که از اجزای کلیدی ناوبری هواپیماهاست.
اختلالات مورد اشاره، اغلب در آسمان عراق، قاهره و اسرائیل گزارش شدهاند.
آپسگروپ در هفتههای اخیر بیش از ۵۰ مورد از این نوع حملات را فهرست کرده است.
شواهد نشان میدهند این اختلالات سه نوع متفاوت دارند و رفتهرفته پیچیدهتر از گذشته میشوند.
هامفریز با بیان اینکه ارسال پارازیت روی جیپیاس یک رویداد رایج در خاورمیانه، بهخصوص در آسمان سوریه است، حملات جدید را نشاندهنده «تشدید قابل توجه پیچیدگی این اختلالات» دانست.
به گفته او، از کار انداختن سیستم ناوبری اصلی و پشتیبان هواپیماها خطری جدی برای ایمنی پروازهای تجاری است.
اثرات این رویدادها نیز بسیار فراتر از پارازیتهای سنتی و رایج در منطقه است.
صنعت هوانوردی هنوز راهکار قابل اتکایی برای این چالش جدی پیدا نکرده است.
در حال حاضر خدمه پروازی در مناطقی که با این نوع اختلالات مواجه میشوند راهی جز اتکا به راهنمایی مراکز کنترل ترافیک هوایی ندارند. راهحلی که در بلندمدت و به ویژه در مسیرهای پروازی پرترافیک، چندان اجرایی نیست.
اردیبهشت ۱۴۰۰ نشریه کانادایی «کینگ ویکلی سنتینل» گزارش داد سپاه پاسداران در جریان شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی، سیستم ناوبری آن را با ایجاد پارازیت از کار انداخته بود.
روزنامه اعتماد با انتشار آخرین تصاویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه نوشت: «در یک سال اخیر، آب دریاچه ارومیه حدود ۸۰ درصد خشک شده و حالا فقط چهار درصد از سطح آب دریاچه به جا مانده که مساوی با مرگ قطعی ششمین دریاچه آب شور جهان و بزرگترین دریاچه داخلی ایران است.»
بر اساس این تصاویر، از آبان ۱۴۰۱ تا آبان ۱۴۰۲ از سطح ۸۷۸ کیلومتر مربعی آب دریاچه ارومیه تنها ۱۷۰ کیلومتر مربع باقی مانده است.
«اعتماد» این تصاویر را موید مرگ دریاچه ارومیه دانسته و نوشته است این تصاویر در حالی منتشر شده که سخنگوی صنعت آب شهریور ماه سال گذشته مدعی شده بود دریاچه ارومیه خشک نشده، شایعات منتشر شده در خصوص خشک شدن کامل آن صحت ندارد و هماکنون حجم این دریاچه به یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون متر مکعب رسیده است.
طبق آخرین گزارش مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف با عنوان «آنالیز تراز، سطح و حجم دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهوارهای» که آبان امسال منتشر شده، تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۴ تا سال ۱۴۰۲ با استفاده از ماهواره LANDSAT بررسی شده است.
دادههای این گزارش نشان میدهند آبان ماه ۱۳۹۴ دریاچه ارومیه به بدترین وضعیت رسیده بود و سطح آب آن به ۶۹۳ کیلومتر مربع کاهش یافته بود.
به استناد این دادهها، در ۲۵ سال اخیر و از سال ۱۳۷۷ تاکنون، ۹۷ درصد از سطح آب دریاچه ارومیه کاسته شده است.
نویسندگان این گزارش با نگاهی به این تصاویر ماهوارهای، امید بستن به احیای دریاچه به دلیل مشکلات ناشی از سوءمدیریتها و تامین نشدن اعتبارات مورد نیاز احیا را بیفایده دانستهاند.
این شرایط در حالی است که علی سلاجقه، رییس سازمان حفاظت محیط زیست ایران، پیشتر در شهریور ماه امسال با اشاره به نگرانیها نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه گفته بود: «خبرهای خوشی در مورد دریاچه ارومیه خواهیم شنید. خوشبختانه خبری از مرگ دریاچه ارومیه نیست.»
تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه
نویسندگان این گزارش در ادامه به تعویق افتادن احیای دریاچه ارومیه را عامل به وجود آمدن تبعات گسترده بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و سرمایهسوزی اجتماعی در افکار عمومی دانستهاند.
نویسندگان این گزارش هشدار دادهاند بستر خشکشده دریاچه ارومیه آن را به یک کانون بسیار بزرگ تولید گردوغبار در محدوده شمال غرب تبدیل میکند.
آنها اضافه کردهاند نمکی بودن بستر خشک شده این دریاچه خسارات بهداشتی، صنعتی، اجتماعی و اقتصادی متعاقب بروز توفانهای گردوغبار برخاسته از آن را تشدید کرده و غیرقابل جبران میکند.
۲۷ مهر ماه ویدیویی برای ایراناینترنشنال ارسال شد که نشان میداد دریاچه ارومیه به شورهزار بزرگی تبدیل شده است.
پیش از این و در خرداد ماه امسال، عیسی کلانتری، رییس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست در گفتوگو با خبرآنلاین گفته بود در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه، مردم تبریز باید طی ۱۰ سال شهر را تخلیه کنند.
به گفته او خشک شدن دریاچه ارومیه باعث میشود گرد و غبار نمکی آن تا ۴۰۰ کیلومتر برود.
اعلام جرم علیه کسانی که موجب مرگ دریاچه ارومیه شدند
پیشتر و در ۲۵ مرداد امسال، رییس هیات مدیره کانون وکلای دادگستری استان آذربایجان غربی از اعلام جرم این کانون علیه «مسببان خشک شدن دریاچه ارومیه» خبر داده بود.
علی علیزاده تاکید کرده بود کانون وکلای دادگستری علیه «اقدامات سلبی و ایجابی منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه و به هم خوردن تعادل اکولوژیکی که باعث تهدید و مرگ زیست بوم این پهنه طبیعی شده» اعلام جرم خواهد کرد.
به گفته او، اتهامهای مطرح شده شامل «ترک فعل، سهلانگاری، تخریب منابع آبی، عدم تخصیص حقابه، برداشتهای غیرمجاز، حفر چاههای غیرمجاز، توسعه کشاورزی سنتی و اجرا نکردن طرحهای مدرن کشاورزی منطبق با تغییرات اقلیمی» است.
همچنین علیه افراد حقیقی و حقوقی، نهادها، موسسات، ارگانهای دولتی و غیردولتی، واحدهای تولیدی زیانده و مخرب محیط زیست (چه مشغول به فعالیت و چه مقامات و شخصیتهای سابق و اسبق) «جرمانگاری» انجام شده و این موضوع از سوی کانون وکلا پیگیری میشود.
اعتراضها به خشک شدن دریاچه ارومیه
روز دوشنبه ۲۳ مرداد ماه زنان تبریزی در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه با سر دادن شعارهایی از جمله «دریاچه ارومیه تشنه است»، مقابل استانداری آذربایجان شرقی تجمع کردند.
آنها روز شنبه ۲۱ مرداد ماه نیز در تجمعی دیگر در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه مقابل ساختمان ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان آذربایجان شرقی تجمع کرده و شعارهایی چون «اروم گولی سوسوزدی» [دریاچه اورمیه تشنه است] سر دادند.
اعتراضها به خشک شدن دریاچه ارومیه و نگرانی درباره تبعات آن مانند طوفانهای نمکی در شرایطی است که مقامهای جمهوری اسلامی این اتفاق را «امری عادی» در جهان خوانده و در مورد احیای دریاچه به امیدواری برای «بارش باران در پاییز» بسنده کرده بودند.
از جمله علی سلاجقه، رییس سازمان محیط زیست که مرداد ماه امسال از مدیریت آبهای بارشی بهعنوان یکی از اولویتهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه نام برده و گفته بود: «امیدواریم در پاییز با بارش خوب، وضعیت دریاچه ارومیه تغییر کند.»
موضوع خشک شدن دریاچهها و تالابها منحصر به دریاچه ارومیه نیست و در چند دهه گذشته، شادگان، هورالعظیم، بختگان، تشک، پریشان، هامون، جازموریان، گاوخونی و دهها دریاچه و تالاب دیگر در نقاط مختلف کشور با چالشی مشابه مواجه بوده و هستند.
نمایندگان آمریکا و اتحادیه اروپا در نشست شورای حکام آژانس انرژی اتمی از تهران خواستند همه برنامه تولید غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم خود را متوقف کند. یک دیپلمات اروپایی به ایراناینترنشنال گفت جو حاکم بر این نشست درباره ایران انتقادی است.
این دیپلمات اروپایی در پاسخ به خبرنگار ایراناینترنشال درباره بررسی برنامه هستهای جمهوری اسلامی در شورای حکام گفت: «در این نشست بسیاری از اعضا با توجه به گزارش مدیر کل نسبت به اقدامات ایران موضع انتقادی دارند.»
او درباره تصمیم احتمالی شورای حکام درباره ایران نیز گفت: «به نظر نمیرسد در این مرحله قطعنامهای صادر شود اما به احتمال زیاد کشورها به صورت مستقل قطعنامه صادر خواهند کرد.»
پیشتر نماینده ایالات متحده آمریکا در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نماینده اتحادیه اروپا در این نشست روز پنجشنبه دوم آذر ضمن انتقاد از توسعه برنامه هستهای جمهوری اسلامی خواستار آن شدند که تهران همه برنامه تولید غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم خود را متوقف کند.
در بیانیه لورا هولگیت، نماینده آمریکا آمده بود هیچ کشوری که عضو معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای است اورانیوم ۶۰ درصد غنی شده تولید نمیکند چرا که به طور منطقی کاربرد صلحآمیز و غیرنظامی ندارد.
نماینده آمریکا با ارجاع به گزارش رافائل گروسی تاکید کرد: «همانطور که گزارش مدیرکل آژانس روشن میکند، ایران به توسعه برنامه هستهای خود از جمله با نصب سانتریفیوژهای پیشرفتهتر و انباشت اورانیوم بسیار غنیشده که هیچ هدف صلحآمیز معتبری برای آن ندارد، ادامه میدهد.»
او با تاکید بر اینکه جامعه بینالمللی بر تعهدات پادمانی ایران متمرکز است، تصریح کرد: «به همین منظور ایالات متحده یک میلیون یورو بودجه خارج از بودجه خود، برای کمک به آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نظر میگیرد تا فعالیتهای راستیآزمایی و نظارت خود را برای سال آینده در ایران انجام بدهد.»
به گفته گروسی، اجرایی نشدن تعهدات ایران برای آژانس محدودیت ایجاد کرده است.
بر پایه گزارش گروسی، نماینده آمریکا در نشست شورای حکام آژانس بار دیگر از ایران خواست تمام تولید اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد را متوقف کند.
بر اساس تاکید آمریکا، جمهوری اسلامی از اوایل سال ۲۰۲۱، قطعات پیشرفته سانتریفیوژ را تولید کرده و غنیسازی اورانیوم و تولید آب سنگین را بدون ارائه دادههای نظارتی یا سوابق مربوطه به آژانس ادامه داده است.
نماینده آمریکا با استناد به گزارش گروسی افزود که ایجاد یک خط پایه راستیآزمایی جدید برای این فعالیتها چالشهای بزرگی را به همراه خواهد داشت.
آمریکا همچنین از ایران خواست در ارائه تمام دادههای مرتبط به طور کامل با آژانس همکاری کند: «واشینگتن مشتاقانه منتظر گزارشهای بیشتر مدیرکل درباره این موضوعات است.»
نماینده اتحادیه اروپا در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در بیانیهای تصریح کرد: «اقدامات هستهای ایران هیچ توجیه غیرنظامیای ندارد و ادامه آن خطر اشاعه هستهای را به دنبال دارد.»
در این بیانیه از شتاب برنامه هستهای ایران به شدت ابراز نگرانی و صادر نشدن ویزا برای بازرسان آژانس به شدت محکوم شده است.
اتحادیه اروپا از ایران خواست به سوالات پادمانی آژانس درباره تاسیسات هستهای تورقوز آباد و ورامین پاسخ بدهد.
نماینده اتحادیه اروپا در بیانیه خود به هنگام بررسی برنامه هستهای ایران و انطباق آن با معاهده عدم اشاعه هستهای تصریح کرد: «اروپا از عدم حل و فصل مسایل پادمانی بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نگران است.»
در این بیانیه، اتحادیه اروپا تصریح کرده است کار فنی بازرسان آژانس مشمول تفسیرهای سیاسی مقامهای جمهوری اسلامی نمیشود و از تهران خواسته شده است اجرای پروتکل الحاقی را از سر بگیرد.
گروسی در گزارش تازه خود اخراج تعدادی از «بازرسان باتجربه» آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران را به شدت محکوم کرد و گفت این اقدام جمهوری اسلامی «بیسابقه» و مخالف روح همکاریای است که برای اجرای موافقتنامه جامع پادمان به آن نیاز است.
جمهوری اسلامی روز ۲۶ شهریور ماه مجوز فعالیت هشت بازرس آژانس در ایران را با تابعیت فرانسوی و آلمانی لغو کرد.
محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی با دفاع از تصمیم تهران گفت دلیل این اقدام، سیاسیکاری این بازرسان بوده است.
در بیانیه نماینده اتحادیه اروپا در نشست شورای حکام آژانس از تهران خواسته شده است پروتکل الحاقی را اجرا و به تعهدات خود ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بازگردد.
پیش از این و در اولین روز نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین، پایتخت اتریش، سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا از جمهوری اسلامی خواستند با آژانس همکاری کند.
این کشورهای اروپایی عضو برجام در بیانیه خود ضمن تاکید بر لزوم «خودداری ایران از تشدید برنامه هستهای» تصریح کردند: «انتظار میرود تهران برای احیای کامل سطح همکاریهای توافق شده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به منظور راستیآزمایی و نظارت موثر [بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی] اقداماتی سریع و معنادار انجام دهد.»
پیش از این و در روز ۲۵ آبان، خبرگزاری رویترز نوشت گزارشهای محرمانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهند ایران به اندازه کافی اورانیوم غنیشده تا خلوص ۶۰ درصد برای سه بمب اتمی در اختیار دارد و هنوز هم در مورد مسایل کلیدی با آژانس همکاری نمیکند.
طبق یکی از دو گزارشی که رویترز مشاهده کرده، ذخایر اورانیوم تا ۶۰ درصد غنیشده ایران از آخرین گزارش در ۱۳ شهریور به ۱۲۸/۳ کیلوگرم افزایش یافته است. این میزان بیش از سه برابر ۴۲ کیلوگرمی است که طبق تعریف آژانس در صورت غنیسازی بیشتر، از نظر تئوریک برای تولید یک بمب هستهای کافی است.
آزار زنان از سوی حجاببانان در متروی تهران واکنشهای متعددی در پی داشته است. دیدهبان ایران نوشت نه شهرداری تهران و نه وزیر کشور مسوولیت این نیروها را گردن نمیگیرند. عضو شورای شهر تهران روز دوم آذر گفت اگر حجاببانها نیروی مردمی هستند، بدون مجوز نمیتوانند در مترو مستقر شوند.
هفته گذشته تصاویری از حضور گسترده نیروهای حجاببان در ورودی متروهای تهران به ویژه ایستگاه تئاترشهر منتشر شد که علاوه بر کاربران شبکههای اجتماعی، برخی رسانهها و چهرههای جریان نزدیک به راس حکومت و مشهور به اصولگرا نیز از این روند انتقاد کردند.
روزنامه فرهیختگان روز ۲۵ آبان با اشاره به مردانی که از مسافران فیلم میگیرند، آن را ناقض قوانین شخصی و حریم خصوصی خواند و نوشت: «این تصاویر دقیقا برای چه کاری استفاده خواهند شد و به دست کدام نهاد میرسند؟»
ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران روز پنجشنبه دوم آذر به دیدهبان ایران گفت: «داریم پیگیری میکنیم تا ببینیم ماجرا از کجا و چگونه است.»
او با اشاره به صحبتهای احمد وحیدی، وزیر کشور در مورد حضور حجاببانها در مترو گفت باید ابعاد این مساله بررسی شود.
امانی در عین حال تاکید کرد سخنان وحیدی به ابهامهای موجود دامن زده است.
وحیدی روز چهارشنبه اول آبان در گفتوگو با خبرنگاران در حاشیه جلسه هیات دولت، سازماندهی حکومتی این گروهها را رد کرد و مدعی شد این گروهها مردمی هستند.
او گفت: «ما مجوز خاصی برای این کار صادر نکردهایم. در واقع تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر ظاهرا گروههای مردمی اقدام میکنند و کارشان در این چارچوب است.»
وحیدی مدعی شد مردم میتوانند با «الفاظ و ادبیات خوب» صرفا تذکر لسانی بدهند و اقداماتشان در این حد مجاز است و نیازی به دریافت مجوز ندارد.
امانی درباره این بخش از اظهارات وحیدی و تاکید علیرضا زاکانی، شهردار تهران بر خودجوش بودن حجاببانها گفت: «اگر نیروهای مردمی هستند، بدون مجوز نمیتوانند در مترو مستقر شوند.»
از سوی دیگر بر اساس تصاویر منتشر شده، هم نیروهای زن و هم نیروهای مرد مستقر در مترو «یونیفرم و آرم» دارند که به گفته امانی این مساله باید «پیگیری و روشن» شود.
زاکانی روز اول آذر به سایت جماران گفت شهرداری مجوز «تذکر حجاب» را در برخی ایستگاههای مترو تهران نداده است.
او همزمان این اتفاق را بیاشکال خواند و گفت: «اگر کسی در مترو بخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، آیا میتوانیم بگوییم این کار را انجام ندهد؟»
روزنامه همشهری، ارگان رسمی شهرداری تهران، روز چهارشنبه در گزارشی با عنوان «عزیزم شالت ...» مدعی شد حجاببانها «گروههای مردمی و تشکلیافتهای» هستند که با عنوان «سفیران هدایت» و «در غیاب نهادهای مسوول» به صورت «خودجوش و هماهنگ» عمل میکنند.
این گزارش مدعی شد تذکرهای این افراد «به دور از تحکم و توسل به زور و قوه قهریه» و با زبانی «ساده و مهربان» داده میشود.
انکار تنش در مترو و برخورد قهری حجاببانها با زنان از سوی شهرداری
همشهری ادعا کرد اگر زنی بیتوجه به تذکر شفاهی «بانوان سفیر هدایت» رد شود، فرد دیگری دخالت نمیکند و هیچ کسی دنبال عابران راه نمیافتد تا به زور حجاب سرشان کند.
همشهری همچنین ایجاد تنش در مترو از سوی حجاببانها را «دروغ» توصیف کرد.
این در حالی است که کانال تلگرامی خبرنامه امیرکبیر روز شنبه در همین زمینه نوشت فضای مترو تئاتر شهر «بسیار متشنج» شده، عدهای از «نیروهای آتش به اختیار» با مردم درگیر شدهاند و شعارهایی علیه زنان بدون حجاب اجباری دادهاند.
از سوی دیگر هفته گذشته تصاویر و اطلاعاتی به ایراناینترنشنال رسید که نشان میداد حجاببانها گروههایی از زنان و مردان با لباسهای فرم نیروی پلیس یا در قالب لباس شخصی هستند که در ایستگاههای مختلف مستقر شده و در بدو ورود مسافران از آنان فیلمبرداری میکنند و به زنانی که به حجاب اجباری تن ندادهاند، تذکر میدهند.
به گفته شهروندان، در صورتی که فرد مخالف حجاب اجباری به تذکر نخست بیتوجهی کند، تعداد حجاببانها همراه با فیلمبرداران بیشتر و پیگیری آنان شدیدتر میشود.
در تذکر سوم، این افراد دنبال زنان راه میافتند که گزارشها حاکی از برخوردهای توهینآمیز و فیزیکیشان است.
فعالان مدنی فیلمبرداری این نیروها از شهروندان را برخلاف حقوق حریم خصوصی افراد دانستند.
در بخشی از گزارش همشهری به نقل از یکی از «حجاببانان» آمده است: «اگر تذکر ما پاسخگو نباشد با دوربینهایی که تصاویر را ضبط کردهاند، چهره را شناسایی میکنیم و معرفی به مراجع قضایی انجام میشود.»
ادعای استفاده از دوربین برای شناسایی چهره در حالی است که در تحقیقات مربوط به مرگ آرمیتا گراوند، مقامات جمهوری اسلامی وجود دوربین در مترو را انکار کردند.
با وجود برخوردهای امنیتی و سرکوبگرانه از سوی حکومت، مبارزه مدنی زنان مخالف حجاب اجباری ادامه دارد.
بسیاری از آنان میگویند از حق خود برای آزادی پوشش صرفنظر نمیکنند.
در آستانه ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، پیشنویس قطعنامه پیشنهادی پارلمان اروپا در محکومیت اعمال خشونت علیه زنان و مدافعان حقوق زنان در ایران منتشر شد. این قطعنامه بازداشت خودسرانه اتباع اتحادیه اروپا به وسیله جمهوری اسلامی را محکوم کرد.
در قطعنامه پارلمان اروپا با اشاره به بدتر شدن مداوم وضعیت حقوق بشر در ایران و محکومیت «قتل وحشیانه زنان از جمله آرمیتا گراوند و مهسا ژینا امینی» آمده است که جمهوری اسلامی باید فورا تمامی مدافعان حقوق بشر و قربانیان بازداشتهای خودسرانه را آزاد کند.
نرگس محمدی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی، نسرین جوادی و بهاره هدایت، فعالان مدنی محبوس در زندان اوین، از جمله کسانی هستند که پارلمان اروپا خواستار آزادی فوری آنها شد.
ادای احترام پارلمان اروپا به زنان شجاع ایرانی
پارلمان اروپا اعطای جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳ به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی و اهدای جایزه ساخاروف سال ۲۰۲۳ اتحادیه اروپا به مهسا ژینا امینی و زنان ایرانی را ادای احترام به زنان شجاع ایرانی توصیف کرد.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی در اوین، روز ۱۴ مهر برنده جایزه نوبل صلح سال ۲۰۲۳ شد.
بر اساس اعلام کمیته نوبل، او به دلیل مبارزهاش با ظلم علیه زنان ایرانی و تلاش برای ارتقای حقوق بشر و آزادی برای همه، شایسته دریافت این جایزه شناخته شد.
جایزه ساخاروف اتحادیه اروپا روز پنجشنبه ۲۷ مهر به مهسا ژینا امینی و خیزش «زن، زندگی، آزادی» تعلق گرفت.
در بخشی از قطعنامه پارلمان اروپا، بازداشت همراه با ضرب و شتم نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر به دلیل شرکت در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند محکوم شده است.
ستوده ۲۴ آبان امسال پس از ۱۷ روز بازداشت با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد.
سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی
این قطعنامه از بازداشت یوهان فلودروس، دیپلمات سوئدی در ایران به عنوان نمونهای از سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی یاد و آن را محکوم کرد.
مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضاییه روز ۱۷ آبان بدون اشاره به نام یوهان فلودروس، گفته بود که «کیفرخواست پرونده زندانی سوئدی صادر و پرونده او به دادگاه ارسال شده اما موارد اتهامی بعدا اعلام خواهد شد».
در بخش دیگری از این قطعنامه از اتحادیه اروپا خواسته شد در راستای مقابله با سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی با ایجاد یک کارگروه ویژه در مورد ایران به خانوادههای بازداشتشدگان کمک کند و اقداماتی از جمله صدور هشدارهای مضاعف در مورد بازدید از ایران را برای جلوگیری موثر از گروگانگیری بیشتر آغاز کند.
آزادی فوری و بدون قید و شرط یوهان فلودروس، احمدرضا جلالی، جمشید شارمهد و ناهید تقوی از دیگر خواستههای مطرح شده در این قطعنامه است.
احمدرضا جلالی، پزشک و محقق مدیریت بحران با تابعیت سوئدی و جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی، دو تن از شهروندان دوتابعیتی زندانی در ایران هستند که به اعدام محکوم شدهاند.
ناهید تقوی، زندانی ۶۸ ساله ایرانی-آلمانی است که مهر ماه سال ۱۳۹۹ در تهران بازداشت و محکومت ۱۰ سال و هشت ماه حبس خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکند.
جمهوری اسلامی با بازداشت خودسرانه اتباع خارجی یا شهروندان دوتابعیتی در تلاش برای اعمال فشار بر کشورهای غربی به منظور برآوردن خواستههای خود است.
افزایش نگرانکننده اعدامها در ایران
پارلمان اروپا در بخش دیگری از این قطعنامه اعلام کرد اقدام جمهوری اسلامی در بازداشت خودسرانه، خودداری از درمانهای ضروری، خشونت پلیس، شکنجه، صدور احکام اعدام و افزایش نگرانکننده اعدامها را بهشدت محکوم میکند.
پیش از این و در روز دوشنبه ۲۲ آبان، سازمان حقوق بشر ایران در گزارشی نوشت از آغاز جنگ در غزه ۱۱۴ نفر در ایران اعدام شدهاند.
خبرگزاری هرانا نیز در گزارشی نوشت در بازه زمانی ۱۰ اکتبر ۲۰۲۲ تا هشت اکتبر ۲۰۲۳، دستکم ۶۵۹ شهروند از جمله ۱۷ زن و یک «کودک-متهم» در ایران اعدام شدند. به نوشته این خبرگزاری حکم هفت نفر از اعدامشدگان در ملاء عام اجرا شده است.
به نوشته این نهاد حقوق بشری، شمار اعدامشدگان طی این مدت در مقایسه با زمان مشابه در سال گذشته حدود ۲۴ درصد افزایش داشته است.
بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل، از یک ژانویه ۲۰۱۲ تا ۳۱ ژوییه ۲۰۲۳، بیش از پنج هزار نفر شامل دستکم ۵۷ کودک در ایران به دار آویخته شدهاند.
پیش از این آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در جدیدترین گزارش درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، افزایش اعدامها را نگرانکننده و هشداردهنده خوانده بود.
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل
پارلمان اروپا از مقامات ایران خواست به هیات حقیقتیاب سازمان ملل در مورد ایران اجازه دسترسی کامل و بدون مانع برای انجام تحقیقات مستقل بدهند.
روز یکشنبه ۲۸ آبان، کاظم غریبآبادی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی با اشاره به «گزارش کمیته حقیقتیاب شورای حقوق بشر سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی در خرداد ماه»، گفت که جمهوری اسلامی هرگز «کمیته به اصطلاح حقیقتیاب» را به رسمیت نخواهد شناخت.
در قطعنامه پارلمان اروپا از کشورهای اروپایی خواسته شده با ایجاد یک کارگروه، از مدافعان حقوق بشر و برندگان جایزه نوبل حمایت کرده و صدور ویزا و کمکهای اضطراری را برای پناهندگان و کسانی که در معرض خطر هستند، تسهیل کنند.
درخواست برای آغاز تحقیقات جنایی در مورد جنایات ارتکابی به وسیله مقامهای جمهوری اسلامی، شناسایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی و ادامه تحریم مسوولان دخیل در نقض حقوق بشر در ایران از جمله علی خامنهای، ابراهیم رئیسی و محمدجعفر منتظری، رییس دیوان عالی کشور و دادستان سابق کل کشور، موارد دیگری است که در این قطعنامه آمده است.
پیش از این و در آبان ماه امسال، نوربرت روتگن، نماینده پارلمان فدرال آلمان با اشاره به گزارش والاستریت ژورنال مبنی بر آموزش نیروهای حماس به وسیله سپاه پاسداران گفته بود: «اتحادیه اروپا و آلمان دیگر منتظر چه سندی هستند تا سپاه پاسداران را در فهرست گروههای تروریستی قرار بدهند؟»
پیشتر و در سالگرد «قتل» مهسا ژینا امینی شورای اروپا چهار فرد و شش نهاد جمهوری اسلامی را که در نقض جدی حقوق بشر دست داشتهاند، تحریم کرده بود.
کمیته سوم هفتادوهشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز در روز ۲۵ آبان امسال قطعنامه پیشنهادی کانادا را درباره نقض حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی با ۸۰ رای موافق، ۲۹ رای مخالف و ۶۵ رای ممتنع تصویب کرد.