سینمای زیرزمینی ایران در جشنوارههای جهانی ۲۰۲۵

حضور پرشمار فیلمهای سینمای زیرزمینی ایران در جشنوارههای جهانی و دریافت جوایز متعدد از جمله نخل طلای جشنواره کن، مهمترین جشنواره سینمایی جهان، سال ویژهای را برای سینمای ایران رقم زد.

حضور پرشمار فیلمهای سینمای زیرزمینی ایران در جشنوارههای جهانی و دریافت جوایز متعدد از جمله نخل طلای جشنواره کن، مهمترین جشنواره سینمایی جهان، سال ویژهای را برای سینمای ایران رقم زد.
امسال نیز به مانند سال گذشته میلادی، فیلمهای رسمی سینمای ایران که با مجوز و با حجاب اجباری ساخته شدهاند، بخت چندانی در جشنوارههای جهانی و اکران سینماها در کشورهای مختلف نداشتند و در عوض سینمای زیرزمینی ایران به اوج رسید، از جمله با موفقیت فیلم «یک تصادف ساده» ساخته جعفر پناهی که نه تنها نخل طلای کن امسال را نصیب برد، بلکه حالا در پایان سال به جرگه مطرحترین فیلمها در فصل جوایز بدل شده و بعید نیست که سهمی در جوایز اسکار و گلدن گلوب هم برای خود دست و پا کند.
سینمای اجتماعی و نسل جوان
«سانشاین اکسپرس»، ساخته امیرعلی نوایی فیلم زیرزمینی بود که در بخش اصلی جشنواره روتردام به نمایش درآمد؛ فیلمی که هم در فرم و هم محتوا قرار نیست دنبالهروی جریان مرسوم باشد و از نقطه آغاز تا انتها با فضای عجیبی روبهرو هستیم که به غایت به جامعه پیچیده، تو در تو و چند لایه امروز ایران شبیه است که حالا اینجا در قطاری به سوی ناکجا در حرکت به نظر میرسد.
«جماعت» ساخته سهند کبیری هم که در بخش «آینده روشن» جشنواره روتردام به نمایش درآمد هم فارغ از محدودیتهای دست و پا گیر سعی دارد بخشی از تاریخ اجتماعی ایران امروز را که بیش از چهار دهه در سینمای رسمی سانسور شده بود، با مخاطبش در میان بگذارد و در این راه ابایی ندارد که تصویری صاف و صادق و بدون پردهپوشی از روابط اجتماعی نسلی را عیان کند که به همه باید و نبایدهای معمول در جامعه بسته ایران نه میگوید و خواهناخواه راه خود را میجوید.

پای سینمای اجتماعی ایران با فیلم «هزار و یک فریم» ساخته مهرنوش علیا به جشنواره برلین هم رسید؛ فیلمی که به شکل زیرزمینی در ایران ساخته شده و دخترانی که در فیلم میبینیم، حجاب اجباری ندارند. از این رو فیلم در فضای راحتتری پیش میرود که با درونمایه فیلم پیوند دارد، اما از طرف دیگر مضمون فیلم میتواند به عنوان مدرکی دال بر فساد در سینمای ایران، مورد سوءاستفاده حکومت و تندروهایش قرار بگیرد؛ حکومتی که از ابتدای انقلاب تا به امروز با فاسد خواندن محیط سینمای ایران، در پی محدود کردن دستاندرکاران آن است، تا جایی که در اوایل دهه شصت برای هر فیلم یک ناظر اخلاقی تعیین میکرد تا روابط زنان و مردان را کنترل کند.
جشنواره ونیز امسال میزبان دو فیلم اجتماعی زیرزمینی بود: «کمدی الهی» و «درون امیر». کمدی الهی ساخته علی عسگری در واقع ادامهای است بر فیلمهای قبلی این فیلمساز که این بار شخصیتر شده و مشکلات فیلمسازی در ایران و درگیری با سانسور را با طنزی ظریف به تصویر میکشد.
«درون امیر» ساخته امیر عزیزی هم سعی دارد تصویری از زندگی زیرزمینی تهران امروز را ثبت کند.

تهران امروز
«بیداد» ساخته سهیل بیرقی که در جشنواره کارلوویواری، بزرگترین جشنواره اروپای شرقی و مرکزی- جایزه ویژه هیئت داوران را به دست آورد، تصویر عریان و بی پردهای بود از تهران امروز؛ داستان دختری از نسل زد به نام ساتی که عاشق خوانندگی است و همه تلاشهایش برای گرفتن مجوز به جایی نمیرسد و او هم تن نمیدهد به همخوانیهایی که در آن حتی صدای او شنیده نمیشود. ساتی تصمیم میگیرد در خیابان بخواند. از این رو تصمیم او به تصمیم یک نسل پیوند میخورد: مطالبه حق خود از طریق خیابان.
«تهران، کنارت» دومین فیلم علی بهراد هم در جشنواره کارلوویواری به نمایش درآمد. فیلمی که تصویری عریان از نسل جوان در تهران امروز ارائه میدهد و به همین دلیل در ایران اجازه نمایش ندارد.
«دوگانه» ساخته عباس نظام دوست (نمایش در جشنواره تالین) و «میان رویا و امید» ساخته فرنوش صمدی (نمایش در جشنواره تورنتو) هم سعی داشتند تصویری از زندگی معاصر در تهران امروز را ثبت کنند.

تجربهگرایی
شهرام مکری در تازهترین ساختهاش با نام «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» که در تاجیکستان ساخته شده، از محدودیتهای سینمای ایران نظیر حجاب اجباری گریخته و در فیلمی تجربی، ساختار بسیار پیچیدهای را بنا میکند.این فیلم هم ادامهای است بر آثار قبلی او با همان سبک و سیاق: نماهای بلند(و گاه بسیار بلند که در هر دو بخش اول فیلم بدون قطع روایت میشود)، داستان پیچ در پیچ و تو در تو و روایت دایرهوار که در آن اتفاقات و وقایع به نقطههای قبلی خود باز میگردند.
علی فرهمند در اولین فیلم خود با نام «تنها صداست که میماند» که در جشنواره پکن نمایش داده شد، ضمن کنار گذاشتن حجاب اجباری، داستان انتزاعی غریبی را به شکل سیاه و سفید و بدون دیالوگ شکل می دهد با ارجاع های متعدد به تاریخ سینما.

سینمای مهاجرت
فیلمسازان مهاجر هم امسال حضور چشمگیری در جشنوارههای جهانی داشتند. «مردهشور» تازهترین فیلم عبدالرضا کاهانی که با تلفن همراه ساخته شده در جشنواره ادینبورگ درخشید؛ فیلمی که در آن همان شخصیت ساده، اما غریب و دوستداشتنی فیلم قبلی با عنوان زیارتگاه (با بازی همان بازیگر، نیما صدر) گویی از پرده سینما بیرون آمده و حالا در فیلم تازه هم ظاهر شده است، این بار مردی مردهشور در کانادا که به شکلی برای سفارت ایران کار میکند و مردهها را به شکل سنتی و مذهبی میشوید.
«ژرفنای شب» ساخته فرهاد ویلکیجی در خارج از کشور قتلهای زنجیرهای را دستمایه قرار داد و سپیده فارسی با مستندی به نام «روحت را در دستت بگیر و قدم بزن» با موضوع فلسطین در جشنواره کن شرکت کرد.

انقلاب و ایران
همایون غنیزاده در دومین فیلمش «آه، چه روزهای خوشی بود» که نخستین نمایش جهانیاش را در جشنواره تالین تجربه کرد، چهار بازیگر شناخته شده(علی نصیریان، نوید محمدزاده، پیمان معادی و گلشیفته فراهانی) را در کنار شیرین نشاط (هنرمند و فیلمساز شناختهشده)، تکتک در جایی از این جهان در جلوی دوربین نشانده تا مکالمه بسیار پیچیدهای را شکل دهند، مکالمهای که داستان یک خانواده را به داستان یک انقلاب پیوند میزند.

سینمای مستند
سعید نوری در فیلمی به نام «تهران تاریخ ناتمام»، یک فیلم آرشیوی با کنار هم قرار دادن بخشهایی از فیلمهای سینمای پیش از انقلاب خلق کرد که در جشنواره روتردام به نمایش درآمد. مهرداد اسکویی بافیلم «ماه و روباه صورتی» جایزه بهترین فیلم جشنواره ایدفا- مهمترین جشنواره سینمای مستند جهان- را به دست آورد؛ فیلمی که داستان زندگی یک دختر افغانستانی در ایران و تلاشاش برای مهاجرت به اروپا را تصویر میکند. «گذشته آینده استمراری» ساخته فیروزه خسروانی هم که مشکلات اجتماعی- سیاسی ایران و در نتیجه آن، مهاجرت و دور بودن افراد از خانوادهشان را دستمایه قرار میدهد، در بخش دیگری از جشنواره ایدفا، جایزهای را به خود اختصاص داد.