همنسلان من شاید تصویر صف طولانیِ جلوی نخستین شعبه مکدونالد در مسکو را به یاد بیاورند: ۳۱ ژانویه ۱۹۹۰ میلادی. میخائیل گورباچف با قول اصلاحات گسترده روی کار آمده بود و درهای اتحاد جماهیر شوروی را به روی «مظاهر سرمایهداری» باز کرد، اما برای نجات دولت کمونیستی دیر شده بود.
مردمانی که هفت دهه قهرمانسازی و دشمنسازی را تجربه کرده بودند، حالا به چیزی جز آنکه مثل ساکنان آنسوی دیوار آهنین زندگی کنند رضایت نمیدادند. مثل جوانهای امروز ایران «زندگی معمولی» میخواستند.
حاکمان مستبد گاه در مواجهه با نارضایتی گسترده فضای بسته را برای نمایش هم که شده کمی باز میکنند و سپس از ترس اینکه کنترل اوضاع از دستشان خارج شود، با همان آزادی نمایشی هم بهشدت برخورد میکنند؛ و اینگونه کلاهشان را باد میبرد.
جمهوری اسلامی ایران و اتحاد جماهیر شوروی، علیرغم تفاوت ماهوی در ایدئولوژی، از لحاظ ساختاری، بهویژه در حوزه نظام سیاسی و سرکوب آزادیها، شباهتهای بسیاری دارند. قدرت در نهادهای خاص، نظیر پولیتبورو و حزب کمونیست در شوروی و شورای نگهبان و دفتر رهبری در ایران متمرکز است. رقابت سیاسی واقعی نیست. و نهادهای انتخابی زیر سایه نهادهای غیر انتخابی قرار دارند.
در شوروی، مخالفان را به اسم «دشمنان خلق و انقلاب» سرکوب میکردند. دغدغه حکومت حفظ انقلاب و دستاوردهای آن بود و شهروندان راهی جز فرمانبری یا پذیرش تاوان سرپیچی نداشتند. در ایران نیز مخالفان را با تکیه بر یک ایدئولوژی مرکزی (اسلام سیاسی) سرکوب میکنند.
در شوروی، نهاد گلاولیت متصدی اصلی سانسور و نظارت بر نویسندگان و مطبوعات بود. در ایران، این نقش به عهده وزارت ارشاد، شورای نظارت بر فضای مجازی و نهادهای مشابه است. اما همانطور که در شوروی، نسل جوان به فرهنگ غربی روی آورد و از کمونیسم دور شد، در ایران هم جوانان نمادهای انقلاب اسلامی، از حجاب اجباری تا ادبیات مذهبی، را کنار گذاشتهاند.
ایران پس از قتل حکومتی مهسا امینی و اعتراضات ۱۴۰۱، بیشباهت به سالهای پایانی شوروی نیست. اگر زمانی رونالد ریگان، رئیسجمهور آمریکا درباره شوروی جوک میگفت، در ماهها و سالهای آخر خود مردم شوروی دولت کمونیستی را مسخره میکردند. در ایران امروز نیز چادر، عمامه و ریش دیگر کارکردهای نمادین دهه شصت را ندارند.
نسل جوان ایرانی، همچون جوانان شوروی دهه ۸۰، هر روز با فضای بیرون از مرزها آشناتر میشود هرچه دسترسی به فنآوری آسانتر و نسل جوان با دنیای خارج آشناتر شده، فاصله باورها و ارزشهای این نسل با نسل حاکمان هم بیشتر شده است. دیگر از دور هم میتوان دید که شعار «یا روسری یا توسری» بر این نسل کارگر نیست. خفقان دهه اول انقلاب به این سادگی برنمیگردد.
امیل دورکیم، جامعهشناس نامدار فرانسوی، میگوید شکاف میان نسلها در بُعد هویتی و فرهنگی، ساختارهای اجتماعی را عمیقا متاثر میکند. وقتی این شکاف به حدی برسد که اختلاف به تقابل آرمانها بدل شود، یکی از آن دو باید از میدان به در شود.
دختران و پسران ایرانی که با وجود دشواریهای معیشتی، به هر بهانهای میرقصند و شادی میکنند، مثل صف جلوی مکدونالد در مسکو (یا شاید مثل انفجار چرنوبیل چند سال پیش از آن) نشانهاند. نشانههایی که رهبران روس زیر فرش زدند که همه چیز را عادی جلوه دهند. تنها چند بهار پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی.
کشور در شرایطی از بلاتکلیفی و تعلیق قرار گرفته است. هیچکس بهدرستی نمیداند که ایران بهسوی مذاکره حرکت میکند یا بهسمت جنگ، چرا که تمامی امور به تصمیم علی خامنهای بستگی دارد.
این وضعیت غیرقابل پیشبینی باعث شده که بسیاری از فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یا متوقف شوند یا بهشدت کند پیش بروند. تنها روندی که همچنان بدون تغییر ادامه دارد، سرکوب، محدودیتها و تضییع حقوق شهروندان است.
در این میان مسعود پزشکیان، که مطیع خامنهای است، عملا به نسخهای شکستخوردهتر از محمد خاتمی و حسن روحانی تبدیل شده است، روندی که روزبهروز خشم عمومی را افزایش میدهد. دیگر مردم ایران صرفا ناراضی نیستند؛ آنها خشمگیناند و این خشم را میتوان در گفتوگوهای روزمره مشاهده کرد.
شش ماه از آغاز به کار دولت پزشکیان گذشته است، اما هیچ تحول مثبتی در کشور رخ نداده و همه در انتظار نتیجه تقابل خامنهای و دونالد ترامپ هستند.
سخنان اخیر خامنهای نیز کمکی به روشن شدن مسیر جمهوری اسلامی نکرده است. برخی تحلیلگران اظهارات وی را نشانهای از آمادگی برای مذاکره دانستهاند، درحالیکه برخی دیگر آن را استمرار سیاستهای ضدآمریکایی نظام تلقی کردهاند.
این بلاتکلیفی موجب رکود شدید در کشور شده و تنها روندی که با قوت ادامه دارد، فشار بر مردم است.
از سوی دیگر، مشخص نیست که ترامپ چه نوع مذاکرهای را میطلبد. احتمال دارد شروطی را مطرح کند که پذیرفتن آن برای جمهوری اسلامی دشوار باشد. در عین حال، سیاستهای او در قبال ایران همچنان مبهم باقی مانده و تنها موضع صریح او جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای است.
این شرایط انتظاری و تعلیق که کشور را در حالتی از رکود فرو برده، نهتنها امور مهم کشور را متوقف کرده، بلکه اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم را نیز وخیمتر کرده است.
صادرات نفت ایران که تحت تحریمهای شدید قرار دارد، بهصورت مخفیانه ادامه دارد، اما انتظار میرود که با بازگشت ترامپ بهتدریج کاهش یابد.
بخش عمدهای از درآمدهای نفت نیز از سوی فرماندهان سپاه و وابستگان حکومت به هدر میرود.
وضعیت بورس، سرمایهگذاری و تولید نیز در ابهام مطلق قرار دارد و قیمت کالاهای اساسی روزبهروز افزایش مییابد. نرخ دلار و سکه به رکوردهای جدیدی رسیدهاند، درحالیکه مردم با بحران تامین نیازهای اولیه خود، از جمله مواد غذایی، و حتی تامین سیب زمینی و پیاز مواجهاند.
در چنین فضایی، بسیاری از مردم به این نتیجه رسیدهاند که چه مذاکره انجام شود و چه نه، جمهوری اسلامی برای آنها غیرقابل تحمل است.
آنان از سالها مذاکرات، توافقات و شکستهای مکرر خسته شدهاند و دیگر امیدی به بهبود اوضاع ندارند. تجربه دو دهه گذشته نشان داده که فارغ از نتیجه مذاکرات، زندگی مردم همواره در بحران بوده است.
مردم اکنون میدانند که توافق یا عدم توافق، در نهایت تفاوت چندانی در سرنوشتشان نخواهد داشت. حتی اگر تحریمها کاهش یابد و ایران بتواند نفت بفروشد، این درآمدها صرف مردم نخواهد شد، بلکه یا به نیروهای نیابتی منطقهای همچون حزبالله و حماس خواهد رسید یا از سوی مقامات حکومت در داخل خرج خرید وفاداری نیروهای سرکوبگر یا حیفومیل خواهد شد.
به همین دلیل، بسیاری به این باور رسیدهاند که اصلاح شرایط دیگر ممکن نیست و تنها راهحل، پایان دادن به حاکمیت جمهوری اسلامی است. این نگاه در میان مردم، چه در فضای عمومی و چه در فضای مجازی، بهوضوح دیده میشود.
برای بسیاری از مردم، دیگر اهمیتی ندارد که مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه برسد یا خیر، زیرا تجربه گذشته ثابت کرده که جمهوری اسلامی تغییر نخواهد کرد. این حکومت در شرایط ضعف از طریق مذاکره و سازش فشارهای بینالمللی را کاهش میدهد ودر موقعیت قدرت، مجددا سیاستهای خصمانهاش را تشدید میکند.
این بیاعتمادی عمومی، نتیجه سالها وعدههای عملنشده و سوءاستفادههای مقامات از بحرانهای داخلی و خارجی است.
مردم اکنون بیش از هر زمان دیگری خشمگین و ناامیدند، و این احساسات بهطور گسترده در جامعه طنینانداز شده و حتی در ادبیات تندتر و گزندهتر مردم نسبت به شخص خامنهای آشکار شده است.
برخی اقلام خوراکی و ضروری خانوارها در ایران، از مهر تا بهمن ۱۴۰۳، طی تنها سه ماه، دو تا دو نیم برابر افزایش قیمت داشتند. این درحالی است که گزارشهای رسمی، این افزایش قیمتها را منعکس نمیکند و برای نمونه، مرکز آمار قیمت رسمی روغن را که ۱۵ درصد افزایش، دو درصد گزارش کرده است.
مرکز آمار جمهوری اسلامی گزارشی با عنوان «متوسط قیمت کالاهای خوراکی منتخب در مناطق شهری کشور– دی ۱۴۰۳»، که دهم بهمن ۱۴۰۳ منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش، ۵۳ قلم مواد غذایی در دیماه ۱۴۰۳ نسبت به زمان مشابه سال ۱۴۰۲، به طور میانگین حدود ۳۷ درصد افزایش قیمت داشته است.
این مرکز در گزارش تورم (شاخص قیمت مصرف کننده) خود که سوم بهمنماه منتشر شد، تورم نقطه به نقطه دیماه ۱۴۰۳ را حدود ۳۲ درصد اعلام کرد. در این گزارش تورم بخش خوراکیها در دیماه ۱۴۰۳ نسبت به دیماه ۱۴۰۲، حدود ۲۷ درصد اعلام شد.
تغییرات یک ساله قیمت ۱۵ محصول در بازار ایران. قیمتها به تومان
از بازار تا گزارش رسمی
بررسی ایران اینترنشنال از قیمت ۱۵ قلم از اقلام مصرفی خانوارهای ایرانی، نشان میدهد افزایش قیمت در بازار، با این گزارش تفاوت آشکاری دارد.
قیمت پوشک بچه با نشان «مای بیبی»، در حال حاضر نسبت به مهرماه ۱۴۰۳، حدودا دو برابر شده است و نسبت به بهمنماه سال گذشته، افزایش ۱۴۰ درصدی داشته است.
در گزارش مرکز آمار، افزایش قیمت برنج خارجی در دیماه ۱۴۰۳، نسبت به دیماه سال گذشته، حدود ۲۲ درصد اعلام شده است، اما بررسی بازار نشان میدهد یک کیسه برنج پاکستانی ۱۰ کیلویی که بهمنماه سال گذشته ۶۵۰ هزار تومان بود، هم اکنون در بازار حدود یک میلیون و ۷۵۰ هزار تومان به فروش میرسد؛ این یعنی افزایش حدود ۱۷۰ درصدی.
گزارش مرکز آمار میگوید افزایش قیمت گوشت گوسفندی، در دیماه ۱۴۰۳، نسبت به دیماه ۱۴۰۲، حدود ۲۷ درصد بوده است. اما یک بسته سه کیلویی گوشت سردست گوسفندی، در بهمنماه ۱۴۰۳، نسبت به بهمنماه ۱۴۰۲، ۸۱ درصد افزایش قیمت داشته است.
افزایش قیمت در همهمه قیمت بنزین، آلودگی هوا، مذاکرات و جنگ
در شرایطی که افکار رسانهها بیشتر به موضوع مذاکرات، افزایش قیمت دلار، بنزین، احتمال جنگ و… میپردازند، در سطح بازار قیمتها نه تنها طی یک سال، بلکه در سه ماهه و نه ماهه سال جاری افزایش چشمگیری داشته است.
میانگین افزایش قیمت همین ۱۵ قلم بررسی شده در اینجا در بهمنماه ۱۴۰۳، نسبت به مهرماه ۱۴۰۳، حدود ۴۴ درصد و نسبت به خردادماه سال جاری حدود ۶۰ درصد بوده است.
مورد عجیب روغن و دارو
از نیمه دیماه ۱۴۰۳، شرکتهای تولید روغن خوراکی شروع به افزایش قیمتهای خود کردند و در نهایت ستاد تنظیم بازار با اطلاعیه رسمی، در ۲۴ دیماه افزایش قیمت انواع روغن مایع و جامد برای مصارف خانگی را تا ۱۵ درصد تایید کرد.
اما آخرین گزارش مرکز آمار اعلام کرده است قیمت روغن مایع و جامد نباتی، در دیماه نسبت به آذرماه ۱۴۰۳، حدود دو درصد افزایش داشته است.
دارو هم شرایط مشابهی داشت؛ همزمان با ستاد تنظیم بازار، سازمان غذا و دارو هم به بسیاری از کارخانجات عرضه کننده دارو، مجوز افزایش قیمت تا پنج برابر یا ۴۰۰ درصد را داد. اما گزارش تورم مرکز آمار، تورم بخش بهداشت و درمان در دیماه ۱۴۰۳، نسبت به آذرماه را حدود دو درصد ثبت کرده است.
بدیهی است که بهداشت و درمان محدود به قیمت دارو نیست و قیمت دارو هم از سوی بیمهها پوشش داده میشود. اما افزایش قیمت ۴۰۰ درصدی، طبیعتا باید خود را بیشتر از دو درصد در این بخش نشان دهد.
«تلویزیون ۴» یکی از دو شبکه بزرگ و سراسری سوئد، خبر داد که روزبه پارسی، رییس بخش خاورمیانه انستیتوی سیاست خارجی در سوئد و برادر تریتا پارسی، رییس پیشین نایاک، با یک شبکه وزارت خارجه جمهوری اسلامی که هدف آن تاثیر بر سیاستهای کشورهای غربی بوده، مرتبط بوده است.
در مهرماه ۱۴۰۲، یک گزارش تحقیقی مشترک ایران اینترنشنال و سمافور، که با بررسی هزاران ایمیل دیپلماتهای ایرانی تهیه شده است، شبکهای از دانشگاهیان و تحلیلگران اندیشکدهها را افشا کرد که از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای گسترش قدرت نرم تهران ایجاد شده بود.
«تلویزیون ۴» در گزارش خود به گزارش ایران اینترنشنال اشاره کرده است و با استناد به ایمیلهایی که ایران اینترنشنال در اختیار آنها قرار داد، حضور شبکه نفوذ ایران در سوئد را بررسی کرده است.
وزارت خارجه ایران در اواخر سال ۱۳۹۲ حلقهای از تحلیلگران و محققان خارج کشور را تحت عنوان «طرح کارشناسان ایران» (The Iran Experts Initiative) یا «شبکه جوانان» تشکیل داد و طبق اسناد بررسی شده، برای سالهای متمادی از این شبکه برای گسترش حوزه نفوذ خود در صحنه جهانی استفاده کرد.
«شبکه جوانان» همزمان دامنه نفوذ خود را به اندیشکدههای اروپایی نیز گسترش داد و بر اساس ایمیلها، با برخی از تحلیلگران ایرانی آنها رابطه برقرار کرد؛ از جمله الی گرانمایه، معاون رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا، روزبه پارسی، رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه امور بینالملل سوئد و عدنان طباطبایی، از بنیانگذاران و مدیر عامل مرکز تحقیقات کاربردی همکاری با شرق.
روزبه پارسی از موسسه امور بینالملل سوئد در پاسخ به سوال ایراناینترنشنال درباره این ایمیلها گفته بود: «این برای تحلیلگران و دانشگاهیان امری کاملا طبیعی است که با مقامات و متخصصان طرفهای مختلف در یک مذاکره یا تنش دیدار کنند تا بتوانند تجزیه و تحلیل خود را غنیتر کنند.»
روزبه پارسی در پاسخ به شبکه «تلویزیون ۴» ارتباطاتش با «شبکه جوانان» را تایید کرده و در عین حال گفته که هدف از آن دسترسی به مقامات جمهوری اسلامی برای درک چگونگی رفتارهای آنها بوده است.
پارسی با اشاره به ضرورت ملاقات به همه افراد به تلویزیون ۴ سوئد گفت: «بحث بر سر این است که سعی کنی بین خطوط را بخوانی و برای خواندن بین خطوط باید با همه جور افرادی ملاقات کنی، اعم از رسمی و غیررسمی، چه از ایران باشند یا عربستان سعودی یا هر جای دیگر. تا ببینی چه میشنوند، چطور فکر میکنند، و پشت یک عبارت چه چیزی ممکن است پنهان شده باشد.»
ایده تشکیل «شبکه جوانان» برای اولین بار در اواخر سال ۱۳۹۲ از سوی سعید خطیبزاده، از اعضای موسسه مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، مطرح شد.
خطیبزاده هفته گذشته به عنوان رییس مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه ایران منصوب شد.
در اسناد به دست آمده، نام آرین طباطبایی رئیس دفتر معاون وزیر دفاع آمریکا در امور عملیات ویژه و جنگهای محدود به چشم میخورد.
یکی دیگر از اعضای اصلی شبکه، علی واعظ بود. رابرت مالی او را در سال ۱۳۹۱ در گروه بینالمللی بحران استخدام کرده بود.
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در تیر ماه سال جاری، پس از تعلیق مجوز امنیتیاش در پی تحقیقاتی که درباره عملکرد او آغاز شده بود به مرخصی اجباری فرستاده شد. علت قطعی تعلیق او هنوز اعلام نشده است.
مکاتبات پارسی پس از حضور در نشست هتل پاله-کوبورگ وین
اسناد نشان میدهد که در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳، اعضای این گروه برای اولین بار در اتاقی در هتل پاله-کوبورگ وین و با حضور محمد جواد ظریف جمع شدند. بر اساس این گزارش، روزبه پارسی در این جلسه حاضر بود.
پاله-کوبورگ محلی بود که ایران و کشورهای عضو برجام در سال ۱۳۹۳ نیز مذاکرات هستهای را برگزار کردند.
بعد از نشست وین، مکاتبات بین این تحلیلگران و وزارت خارجه ایران افزایشی بیسابقه یافت.
تحلیلگران مقالات منتشر شده خود درباره ایران را در رسانههای غربی با مقامات وزارت خارجه ایران به اشتراک میگذاشتند.
ایده تشکیل «شبکه جوانان»از سوی سعید خطیبزاده مطرح شد
در ۲۵ فروردین ۱۳۹۴ (۱۴ آوریل ۲۰۱۵)، خطیبزاده فهرستی از مقالات و مصاحبههایی را که اعضای «طرح کارشناسان ایران»، در هفته بعد از بیانیه لوزان منتشر کرده بودند، به مصطفی زهرانی، مدیرکل سابق امور راهبردی وزارت خارجه ایران و مشاور محمدجواد ظریف، ایمیل کرد.
او ۱۰ سند جداگانه در فرمت ورد را به این ایمیل ضمیمه کرد که هر کدام به نام یکی از اعضای این شبکه بود، از جمله علی واعظ، آرین طباطبایی، عدنان طباطبایی، دینا اسفندیاری، الی گرانمایه و روزبه پارسی.
زهرانی یکی از مقالات خود را برای تریتا پارسی، برادر روزبه، فرستاده بود
در این میان، زهرانی نیز از دوستی خود با تحلیلگران برای دعوت به نشستهای اندیشکدههای مطرح و درخواست چاپ مقالاتش در رسانههای معتبر برای ارتقای جایگاه خود در دانشگاههای ایران استفاده کرد.
در ۱۰ تیر ۱۴۰۱ (اول ژوئیه ۲۰۲۱)، او یکی از مقالات خود را برای تریتا پارسی، برادر روزبه، و معاون اجرایی موسسه کشورداری مسئولانه کویینسی فرستاد و گفت که به مشاوره و کمک نیاز دارد.
او نوشت: «مقاله ضمیمه شده، توسط من نوشته شده و انتشار آن در مجلهای با رتبهبندی آیاسآی، به من برای تبدیل شدن به یک استاد تمام کمک میکند. آیا توصیهای در این زمینه دارید؟ وقت من هم کم است.»
تریتا پارسی، رئیس سابق شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک)، در جواب برای بحث در مورد مقاله و «رویدادهای اخیر» خواستار گفتوگو با زهرانی از طریق اسکایپ یا گوگلمیت شد. پارسی به تقاضای ایراناینترنشنال برای اظهارنظر در این مورد، پاسخی نداد.
مصطفی زهرانی یا ترکزهرانی، در سال ۱۳۸۰ در نمایندگی دائم ایران در سازمانملل در نیویورک کار میکرد.
زهرانی به عنوان یکی از اعضای سپاه پاسداران و یک دیپلمات کهنهکار جمهوری اسلامی، در حمایت از این شبکه و تامین منابع مالی آن نقش مهمی داشته و به عنوان رابط بین اعضای شبکه و ظریف عمل کرده است.
حسین صمصامی، نماینده مجلس شورای اسلامی، از افزایش بیش از ۱۰ برابری هزینه واردات لوازم پزشکی، به دلیل نوسان و افزایش نرخ ارز رسمی خبر داد و گفت بیمارستانها دیگر توان خرید این تجهیزات را ندارند.
این نماینده مجلس چهارشنبه دهم بهمن گفت بیمهها عمدتا توان پرداخت این هزینهها را ندارند و برای همین، دامنه تاثیرات بحران گرانی ارز از معیشت مردم به مسئله مرگ و زندگی رسیده است.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی فروردین امسال نرخ تورم سالانه در سال ۱۴۰۲ را ۵۲/۳ درصد اعلام کرد که بالاترین نرخ تورم سالانه رسمی اعلام شده از سوی دولت، از ۸۰ سال قبل تاکنون به شمار میرود.
گروه «بهداشت و درمان» در آمارهای سالهای گذشته همواره یکی از بالاترین درصدهای تورم را به خود اختصاص دادهاند.
صمصامی با اشاره به جزییات گرانی تجهیزات پزشکی، برای نمونه به افزایش قیمت دریچه تاوی قلب اشاره کرد که از ۱۰۵ میلیون به بیش از یک میلیارد تومان رسیده است.
به گفته او، بخشی از تفاوت قیمتها به مساله خرید تجهیزات پزشکی با دلار ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی و دلار با نرخ بازار آزاد برمیگردد.
هر دلار در بازار آزاد ارز ایران اکنون به قیمت حدود ۸۴ هزار تومان معامله میشود.
به گفته صمصامی، دستگاه سیتیاسکن با افزایش ۲/۵ برابری، از ۵/۹ میلیارد به ۱۴/۲ میلیارد تومان و سیتیاسکن آنژیو ۲۵۶ از ۲۸ میلیارد تومان به ۶۷ میلیارد تومان رسیده است.
قاسم صادقی، رییس اداره امور دندانپزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، پیش از این گفته بود که با قطع ارز ترجیحی دندانپزشکی از مهر ۱۳۹۸، قیمتها در برخی مواد هشت تا ۱۰ برابر افزایش یافت.
محمد رئیسزاده، رییس کل سازمان نظام پزشکی، اواخر دی امسال وجود ۲۵۰ میلیون دندان پوسیده در ایران را نگرانکننده خواند و دلیل آن را هزینههای بالای دندانپزشکی در کشور ذکر کرد.
از سوی دیگر، صنف پزشکان، تعرفههای تعیین شده برای خدمات پزشکی را هماهنگ با افزایش نرخ تورم نمیدانند و به آن معترض هستند.
رئیسزاده حدود سه هفته پیش گفته بود پزشکان عمومی به دلیل این تعرفههای پایین، تمایلی به انجام کار پزشکی یا ادامه تحصیل و دریافت تخصص ندارند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران گزارش داد که با تعطیلی پروژه پترو آرمند لردگان، حدود ۶۰۰ کارگر این مجتمع تولیدی کریستال و پودر ملامین، از کار بیکار شدهاند.
این نهاد صنفی، چهارشنبه دهم بهمن در گزارشی از این رویداد با عنوان بخشی از «دومینوی تعطیلی پروژههای تولیدی نزدیک به بهرهبرداری در دولت مسعود پزشکیان» نام برد.
این مجتمع تولیدی از مرداد امسال تعطیل و دلیل آن، کمبود ۲۳ میلیون دلار سرمایه برای تکمیل و راهاندازی از سوی شرکت بالادستی (پترول) اعلام شد.
به گفته اتحادیه آزاد کارگران، این تعطیلی در شرایطی اتفاق افتاد که پروژه پترو آرمند لردگان، ۷۰ درصد از پیشرفت ساخت و تجهیز خود را پشت سر گذاشته است.
از مرداد امسال تاکنون صدها کارگر این شرکت بیکار شده و در وضعیتی بلاتکلیف قرار دارند.
بر اساس مذاکرات میان کارگران و مسئولان پروژه و مصوبات شورای تامین، قرار بود از تیر تا مهر امسال، بیمه و حقوق پایه کارگران پرداخت شود اما این پرداختها تاکنون انجام نشده است.
کارگران درباره این موضوع به اداره کار و قوه قضاییه جمهوری اسلامی هم شکایت کردهاند اما به گفته آنان، هیچ یک از این مراجع، پاسخگویشان نیستند.
بر اساس گزارشها، کارفرما با خلف وعده در توافق و با هدف اخراج و قطع رابطه کاری با کارگران، پرداخت مطالبات آنها را منوط به «امضای تسویه حساب پایان کار» کرده و صراحتا گفته است: «تا تسویه نکنید ریالی به حسابتان واریز نخواهد شد.»
به گفته کارگران مجتمع پترو آرمند، با وجود پیشرفت ۷۰ درصدی و این که این شرکت قرار بوده سال آینده راهاندازی شود و به تولید برسد، «مسئولان کشور به دنبال زمینگیر کردن و تعطیلی آن» هستند.
از سال گذشته گزارشهای متعددی درباره تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی و صنعتی به دلیل بحران مالی و اخراج و بیکاری کارگران منتشر شد که از جمله آنها، بیکاری ۳۵۶ کارگر کارخانه صنایع خمیر و کاغذ دیبای شوشتر و اخراج بیش از ۵۰۰ کارگر نساجی شهر بروجرد بود.
مرکز آمار ایران، خرداد امسال چکیده طرح آمارگیری نیروی کار را منتشر کرد و نوشت نرخ بیکاری در سال ۱۴۰۲ برابر ۸/۱ درصد بوده است.
بر اساس این گزارش، جمعیت کشور در سن کار (۱۵ سال به بالا) در سال ۱۴۰۲ حدود ۶۴ میلیون و ۵۵۰ هزار نفر بوده که از این تعداد ۲۶ میلیون و ۶۳۸ هزار نفر شاغل بودند.