ارتش لبنان روز یکشنبه خبر داد در حمله اسرائیل به جنوب این کشور، دستکم یک سرباز لبنانی کشته و ۱۸ نفر دیگر زخمی شدند.
به گفته ارتش لبنان، اسرائیل روز یکشنبه یک مرکز نظامی را در شهر العامریه در منطقه صور لبنان هدف قرار داد.
این حمله خسارات زیادی به مرکز نظامی العامریه وارد کرد.
حال شماری از سربازان مجروح ارتش لبنان وخیم گزارش شده است.
ارتش اسرائیل هنوز در مورد این حادثه واکنشی نشان نداده است.

یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، قتل تسوی کوگان، خاخام یهودی در امارات متحده عربی را یک «جنایت تروریستی بزدلانه و نفرتانگیز ضدیهودی» توصیف کرد.
او در بیانیهای گفت: «دولت اسرائیل تا زمانی که عاملان این جنایت تاوان اعمالشان را نپردازند، آرام نخواهد گرفت و سکوت نخواهد کرد.»
پیشتر برخی رسانههای اسرائیل گفته بودند جمهوری اسلامی در ربودن این خاخام یهودی ساکن امارات دست داشته است.
کوگان شهروند دوتابعیتی اسرائیلی – مولداویایی، نماینده گروه خیریه یهودی ارتدوکس «حباد» در امارات و ساکن ابوظبی بود که از روز پنجشنبه ناپدید شد.
صبح روز یکشنبه دفتر نخستوزیری و وزارت امور خارجه اسرائیل در بیانیهای مشترک، از پیدا شدن جسد کوگان در امارات خبر دادند و قتل او را تایید کردند.
در این بیانیه تاکید شد که اسرائیل از تمام امکانات موجود برای بازخواست عاملان این جنایت استفاده خواهد کرد.
تیم لندرکینگ، نماینده ویژه آمریکا در امور یمن، به فایننشال تایمز گفت روسیه در حال گسترش روابط خود با حوثیهاست و گفتوگوهایی میان آنها درباره انتقال تسلیحات در جریان است.
او افزود: «ما میدانیم که پرسنل روسی در صنعا حضور دارند و در حال تعمیق این گفتوگوها هستند. نوع تسلیحاتی که در این مذاکرات مورد بحث قرار میگیرد بسیار نگرانکننده بوده و ممکن است به حوثیها امکان دهد تا کشتیها را در دریای سرخ و حتی فراتر از آن هدف قرار دهند.»
فایننشال تایمز در این گزارش خبر داد که روسیه صدها مرد یمنی را برای جنگ در اوکراین جذب کرده است و افزود این اقدام نشاندهنده روابط رو به گسترش مسکو با حوثیهای مورد حمایت جمهوری اسلامی است.
این مزدوران یمنی بهطور اجباری به خدمت نظامی روسیه برده شده و به خطوط مقدم جنگ اوکراین اعزام میشوند.
این نیروها به فایننشال تایمز گفتند که تحت حمایت یک شرکت مرتبط با حوثیها به روسیه سفر کردهاند و به آنها وعده شغل با حقوق بالا و حتی شهروندی روسیه داده شده بود.


چهارشنبه شب ۲۳ آبان ۱۴۰۳، لحظهای که خبر مرگ کیانوش سنجری در استودیوی لندن به گوشم رسید، چیزی فراتر از یک شوک خبری بود؛ پیامها و توییتها یکی پس از دیگری میآمدند. ذهنم درگیر این بود که چقدر این خبر قطعی است و تا چه حد میتوان به اطلاعات اولیه اعتماد کرد.
همزمان، در برنامه درباره افزایش خودکشی در نوجوانان با فروغ کنعانی، پژوهشگر اجتماعی، صحبت میکردم که نهایتا او خبر مرگ کیانوش سنجری را اعلام کرد.….روزنامهنگاری هستم که به اجبار از حوزه کاری و جامعهای که دغدغهش را دارم٬ دورم. این دوری، هرچند مانعی جدی در مسیر کار حرفهایام بوده، اما هرگز باعث نشده است از تلاش برای جستجوی حقیقت با ابزارهایی که در اختیار دارم، دست بکشم؛ درست مانند بسیاری از همکارانم در رسانههای خارج از ایران.
در جریان خبر مرگ کیانوش سنجری، شاهدانی بودند که ادعا میکردند پس از توییتهای آقای سنجری با او تماس گرفتهاند او را ملاقات کردهاند. همزمان، فعالانی خارج از ایران نیز پیگیر وضعیت او بودند. برای گردآوری روایتهای دست اول، گفتوگویی زنده (اسپیس) در ایکس برگزار کردم. هدف اصلی من این بود که فضایی فراهم کنم تا شاهدان آن روز بتوانند بدون واسطه، روایتهای خود را مطرح کنند. تلاش کردم خارج از ماجرا باقی بمانم؛ تنها بشنوم، سوالاتی که در اذهان عمومی مطرح بود را بپرسم و به کسانی که سوالاتی داشتند نیز فرصت پرسیدن بدهم.
در همین حال باید شرایط روحی شاهدان را هم در نظر میگرفتم. شاهدانی که تحت تاثیر شوک اولیه مرگ کیانوش سنجری بودند. شاهدانی که در این گفتوگو شرکت داشتند، تأکید کردند که مادر کیانوش در محل بوده و برادر کیانوش هم حضور داشته است. در همین حال یکی از سوالات کلیدی، مربوط به توییتی از کیانوش سنجری بود که بسیاری آن را به مرگ مادر او تعبیر کرده بودند. سوالی که خودم هم در گفتوگوی زنده مطرح کردم.
اظهارات ضد و نقیض برخی فعالان سوالها درباره مادر و برادر کیانوش سنجری را بیشتر کرد. تلاش کردم از منابع دیگر و مورد اعتماد٬ مطمئن شوم. شماره تماس برادرش را پیدا کردم و با او تماس گرفتم. مجید سنجری، برادر کیانوش، تایید کرد که مادرشان زنده است و برای رفع هرگونه شک، از مردم دعوت کرد فردا به مزار کیانوش بروند. برای انتشار صدای مجید سنجری، اجازه مستقیم از او گرفتم. سوالات و شایعات پیرامون خانواده سنجری به سرعت ادامه داشت. از همکارم کوروش صحتی٬ که از ۲۵ سال پیش کیانوش، مجید و مادرشان را میشناخت، در ساعات اولیه پس از مرگ کیانوش با خانواده او در ارتباط بود و اطلاعات نزدیکی از شرایط آنها داشت، خواستم برای شفافسازی شرایط و پاسخ به سوالاتی که در افکار عمومی مطرح شده بود، در برنامه «تیتراول» حضور پیدا کند٬ که لطف کرد و پذیرفت. همچنین از او خواستم که مجید سنجری را برای انجام یک مصاحبه متقاعد کند. مجید سنجری ابتدا مایل به انجام مصاحبه نبود. اما با افزایش شایعات و اتهامات، تصمیم او تغییر کرد. آنطور که متوجه شدم٬ حتی مادر کیانوش هم مایل بود که مشخص شود کیانوش فرزند او بوده و شایعات پایان پیدا کند.
مصاحبه با فردی که عزیزش را از دست داده (با هر درجه از صمیمیت)، مسئولیت و حساسیت زیادی دارد. هر سوال باید با درک شرایط روحی مصاحبهشونده مطرح شود تا همزمان با دریافت اطلاعات، به احساسات خانواده هم احترام گذاشته شود. خانوادهای که همزمان با مرگ عزیزشان مجبور به اثبات نسبت فامیلیشان با او شدهاند.
پس از انتشار مصاحبه با مجید سنجری، برخی مخاطبان در فضای مجازی ادعاهایی درباره او و لحنش در این مصاحبه مطرح کردند. بهعنوان یک روزنامهنگار، وظیفه من روشنسازی حقایق است، نه قضاوت درباره احساسات یا رفتار افراد. لحن و رفتار افراد در چنین شرایطی٬ ممکن است دلایل متعددی داشته باشد که خارج از حوزه مسئولیت و تخصص من است.
در گزارشها و روایتهایی که منتشر کردهام، هرگز ادعا نکردهام که تمام ابعاد مرگ کیانوش سنجری روشن و بیابهام است. برعکس، بارها تاکید کردهام که ابهاماتی در این ماجرا وجود دارد؛ ابهاماتی که بعضا حتی برای خانواده هم مطرح است و در گزارش هم به آن اشاره شد.پوشش این اتفاق دردناک یادآوری میکند که روزنامهنگاری تنها در پاسخ دادن به سوالات خلاصه نمیشود، بلکه گاهی وظیفه آن٬ طرح سوالات جدید است. گاهی اوقات، حقیقت بهگونهای است که با ارائه آن، نه همه پاسخها، بلکه پرسشهای بیشتری در ذهن شکل میگیرد. این پرسشها به خودی خود میتوانند ارزشمند باشند، چرا که ما را به فهم عمیقتری از واقعیتها نزدیک میکنند.
من بهعنوان یک روزنامهنگار، نمیتوانم ادعا کنم که تمام پاسخها را در اختیار دارم. وظیفه من تنها این است که حقایق را، تا جایی که میتوانم و ابزارها اجازه میدهند، گردآوری و مستند کنم. اینکه این حقایق چه پرسشهایی را در ذهن مخاطب ایجاد میکنند یا چگونه او را به جستوجوی بیشتر وا میدارند، بخشی از همان فرآیندی است که به آگاهی عمومی منجر میشود.روزنامهنگاری واقعی، نه به دنبال جلب رضایت همه، بلکه متعهد به شفافیت و روشنگری است. رسالت آن، بازگو کردن واقعیتها است، حتی اگر این واقعیتها ناخوشایند یا چالشبرانگیز باشند.
ارتش اسرائیل تایید کرد که شامگاه شنبه، گذرگاه جوسیه در مرز سوریه و لبنان را هدف قرار داده است و افزود که این گذرگاه برای انتقال سلاح به حزبالله استفاده میشد.
ارتش اسرائیل ماه گذشته نیز به این گذرگاه حمله کرده بود.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که هواپیماهای جنگندهاش زیرساختهای نظامی اطراف این گذرگاه را هدف قرار دادهاند که از آنها برای انتقال تسلیحات از سوریه به لبنان استفاده میشد.
اسرائیل در ماههای اخیر چندین گذرگاه دیگر میان لبنان و سوریه را نیز در چارچوب تلاش جمهوری اسلامی برای تامین تسلیحاتی حزبالله، هدف حمله قرار داده است.

قلعه ساسانی ایزدخواست در استان فارس که از آن بهعنوان نخستین بنای طبقاتی خشت و گلی دنیا نام برده میشود، بهدلیل نفوذ رطوبت از چند قسمت دچار شکافهای عمیقی شده است. این قلعه که قدمت آن به هزار و ۷۰۰ سال پیش میرسد، بهدلیل نداشتن بودجه کافی در معرض تخریب و نابودی قرار گرفته است.
خبرگزاری ایلنا، روز چهارم آذر در گزارشی نوشت که درحالحاضر نفوذ رطوبت به خاک زیر قلعه سبب شکافهای عمیقی از چند جبهه مختلف در قلعه ایزدخواست شده است.
طبق این گزارش، با گذشت چهار ماه از وعده استاندار و مدیرکل اداره میراثفرهنگی فارس برای پرداخت بودجه ۱۰ میلیارد تومانی برای استحکامبخشی و حفاظت از قلعه، همچنان محقق و تصویب نشده است.
اکنون کارشناسان میراثفرهنگی، بهدلیل پیش رو بودن فصل بارندگی، بهشدت نگران ریزش نخستین آپارتمان خشت و گلی جهان در ایزدخواست هستند.
کاروانسرای ایزدخواست در فهرست ۵۴ کاروانسرای جهانی قرار دارد. قلعه ایزدخواست نیز یکی از آثار شاخص کشور است که بعد از ارگ بم دومین بنای خشتی جهان است. این بنا به لحاظ طبقاتی بودن، نخستین بنای طبقاتی خشتی است که نمونهای ندارد.
داوود جعفرنژاد، مدیر پایگاه ملی ایزدخواست، با اشاره به شکافهای جداره این قلعه گفت که درحالحاضر شکافهایی که در جداره قلعه و بخشی به سمت رودخانه است، بیشتر شده است.
جعفرنژاد اضافه کرد که قلعه ایزدخواست در وهله اول نیازمند تثبیت است و هنوز کار اجرایی آن بهدلیل هزینه بسیار بالا و محقق نشدن بودجههای وعده داده شده، صورت نگرفته است.
به گفته جعفرنژاد، اعتباراتی که در سالهای گذشته در خصوص مرمت این قلعه اختصاص یافته بود، صرف جداره سنگی مقابل قلعه شد و مرمتهایی در داخل قلعه و در اتاقهای نسبتا سالمتر انجام شد، در حد تخصیص اعتبارات مورد مرمت قرار میگرفت تا بیش از آن آسیب نبیند.
این اولین بار نیست گزارشی درباره خطر تخریب بافتها آثار تاریخی ارزشمند در ایران منتشر میشود.
طی چهار دهه گذشته، بارها تخریب آثار و بافتهای تاریخی ارزشمند ایران از سوی مقامها و نهادهای جمهوری اسلامی خبرساز شده است.
آثار و محوطههای تاریخی استان فارس نیز در این سالها با چالشهای عمدهای مواجه بودهاند.
بیشتر بخوانید: خطر نابودی نقاشی ۱۷۰۰ ساله با کاهگلکشی شهر باستانی گور در فیروزآباد





