تیم لندرکینگ، نماینده ویژه آمریکا در امور یمن، به فایننشال تایمز گفت روسیه در حال گسترش روابط خود با حوثیهاست و گفتوگوهایی میان آنها درباره انتقال تسلیحات در جریان است.
او افزود: «ما میدانیم که پرسنل روسی در صنعا حضور دارند و در حال تعمیق این گفتوگوها هستند. نوع تسلیحاتی که در این مذاکرات مورد بحث قرار میگیرد بسیار نگرانکننده بوده و ممکن است به حوثیها امکان دهد تا کشتیها را در دریای سرخ و حتی فراتر از آن هدف قرار دهند.»
فایننشال تایمز در این گزارش خبر داد که روسیه صدها مرد یمنی را برای جنگ در اوکراین جذب کرده است و افزود این اقدام نشاندهنده روابط رو به گسترش مسکو با حوثیهای مورد حمایت جمهوری اسلامی است.
این مزدوران یمنی بهطور اجباری به خدمت نظامی روسیه برده شده و به خطوط مقدم جنگ اوکراین اعزام میشوند.
این نیروها به فایننشال تایمز گفتند که تحت حمایت یک شرکت مرتبط با حوثیها به روسیه سفر کردهاند و به آنها وعده شغل با حقوق بالا و حتی شهروندی روسیه داده شده بود.


چهارشنبه شب ۲۳ آبان ۱۴۰۳، لحظهای که خبر مرگ کیانوش سنجری در استودیوی لندن به گوشم رسید، چیزی فراتر از یک شوک خبری بود؛ پیامها و توییتها یکی پس از دیگری میآمدند. ذهنم درگیر این بود که چقدر این خبر قطعی است و تا چه حد میتوان به اطلاعات اولیه اعتماد کرد.
همزمان، در برنامه درباره افزایش خودکشی در نوجوانان با فروغ کنعانی، پژوهشگر اجتماعی، صحبت میکردم که نهایتا او خبر مرگ کیانوش سنجری را اعلام کرد.….روزنامهنگاری هستم که به اجبار از حوزه کاری و جامعهای که دغدغهش را دارم٬ دورم. این دوری، هرچند مانعی جدی در مسیر کار حرفهایام بوده، اما هرگز باعث نشده است از تلاش برای جستجوی حقیقت با ابزارهایی که در اختیار دارم، دست بکشم؛ درست مانند بسیاری از همکارانم در رسانههای خارج از ایران.
در جریان خبر مرگ کیانوش سنجری، شاهدانی بودند که ادعا میکردند پس از توییتهای آقای سنجری با او تماس گرفتهاند او را ملاقات کردهاند. همزمان، فعالانی خارج از ایران نیز پیگیر وضعیت او بودند. برای گردآوری روایتهای دست اول، گفتوگویی زنده (اسپیس) در ایکس برگزار کردم. هدف اصلی من این بود که فضایی فراهم کنم تا شاهدان آن روز بتوانند بدون واسطه، روایتهای خود را مطرح کنند. تلاش کردم خارج از ماجرا باقی بمانم؛ تنها بشنوم، سوالاتی که در اذهان عمومی مطرح بود را بپرسم و به کسانی که سوالاتی داشتند نیز فرصت پرسیدن بدهم.
در همین حال باید شرایط روحی شاهدان را هم در نظر میگرفتم. شاهدانی که تحت تاثیر شوک اولیه مرگ کیانوش سنجری بودند. شاهدانی که در این گفتوگو شرکت داشتند، تأکید کردند که مادر کیانوش در محل بوده و برادر کیانوش هم حضور داشته است. در همین حال یکی از سوالات کلیدی، مربوط به توییتی از کیانوش سنجری بود که بسیاری آن را به مرگ مادر او تعبیر کرده بودند. سوالی که خودم هم در گفتوگوی زنده مطرح کردم.
اظهارات ضد و نقیض برخی فعالان سوالها درباره مادر و برادر کیانوش سنجری را بیشتر کرد. تلاش کردم از منابع دیگر و مورد اعتماد٬ مطمئن شوم. شماره تماس برادرش را پیدا کردم و با او تماس گرفتم. مجید سنجری، برادر کیانوش، تایید کرد که مادرشان زنده است و برای رفع هرگونه شک، از مردم دعوت کرد فردا به مزار کیانوش بروند. برای انتشار صدای مجید سنجری، اجازه مستقیم از او گرفتم. سوالات و شایعات پیرامون خانواده سنجری به سرعت ادامه داشت. از همکارم کوروش صحتی٬ که از ۲۵ سال پیش کیانوش، مجید و مادرشان را میشناخت، در ساعات اولیه پس از مرگ کیانوش با خانواده او در ارتباط بود و اطلاعات نزدیکی از شرایط آنها داشت، خواستم برای شفافسازی شرایط و پاسخ به سوالاتی که در افکار عمومی مطرح شده بود، در برنامه «تیتراول» حضور پیدا کند٬ که لطف کرد و پذیرفت. همچنین از او خواستم که مجید سنجری را برای انجام یک مصاحبه متقاعد کند. مجید سنجری ابتدا مایل به انجام مصاحبه نبود. اما با افزایش شایعات و اتهامات، تصمیم او تغییر کرد. آنطور که متوجه شدم٬ حتی مادر کیانوش هم مایل بود که مشخص شود کیانوش فرزند او بوده و شایعات پایان پیدا کند.
مصاحبه با فردی که عزیزش را از دست داده (با هر درجه از صمیمیت)، مسئولیت و حساسیت زیادی دارد. هر سوال باید با درک شرایط روحی مصاحبهشونده مطرح شود تا همزمان با دریافت اطلاعات، به احساسات خانواده هم احترام گذاشته شود. خانوادهای که همزمان با مرگ عزیزشان مجبور به اثبات نسبت فامیلیشان با او شدهاند.
پس از انتشار مصاحبه با مجید سنجری، برخی مخاطبان در فضای مجازی ادعاهایی درباره او و لحنش در این مصاحبه مطرح کردند. بهعنوان یک روزنامهنگار، وظیفه من روشنسازی حقایق است، نه قضاوت درباره احساسات یا رفتار افراد. لحن و رفتار افراد در چنین شرایطی٬ ممکن است دلایل متعددی داشته باشد که خارج از حوزه مسئولیت و تخصص من است.
در گزارشها و روایتهایی که منتشر کردهام، هرگز ادعا نکردهام که تمام ابعاد مرگ کیانوش سنجری روشن و بیابهام است. برعکس، بارها تاکید کردهام که ابهاماتی در این ماجرا وجود دارد؛ ابهاماتی که بعضا حتی برای خانواده هم مطرح است و در گزارش هم به آن اشاره شد.پوشش این اتفاق دردناک یادآوری میکند که روزنامهنگاری تنها در پاسخ دادن به سوالات خلاصه نمیشود، بلکه گاهی وظیفه آن٬ طرح سوالات جدید است. گاهی اوقات، حقیقت بهگونهای است که با ارائه آن، نه همه پاسخها، بلکه پرسشهای بیشتری در ذهن شکل میگیرد. این پرسشها به خودی خود میتوانند ارزشمند باشند، چرا که ما را به فهم عمیقتری از واقعیتها نزدیک میکنند.
من بهعنوان یک روزنامهنگار، نمیتوانم ادعا کنم که تمام پاسخها را در اختیار دارم. وظیفه من تنها این است که حقایق را، تا جایی که میتوانم و ابزارها اجازه میدهند، گردآوری و مستند کنم. اینکه این حقایق چه پرسشهایی را در ذهن مخاطب ایجاد میکنند یا چگونه او را به جستوجوی بیشتر وا میدارند، بخشی از همان فرآیندی است که به آگاهی عمومی منجر میشود.روزنامهنگاری واقعی، نه به دنبال جلب رضایت همه، بلکه متعهد به شفافیت و روشنگری است. رسالت آن، بازگو کردن واقعیتها است، حتی اگر این واقعیتها ناخوشایند یا چالشبرانگیز باشند.
ارتش اسرائیل تایید کرد که شامگاه شنبه، گذرگاه جوسیه در مرز سوریه و لبنان را هدف قرار داده است و افزود که این گذرگاه برای انتقال سلاح به حزبالله استفاده میشد.
ارتش اسرائیل ماه گذشته نیز به این گذرگاه حمله کرده بود.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که هواپیماهای جنگندهاش زیرساختهای نظامی اطراف این گذرگاه را هدف قرار دادهاند که از آنها برای انتقال تسلیحات از سوریه به لبنان استفاده میشد.
اسرائیل در ماههای اخیر چندین گذرگاه دیگر میان لبنان و سوریه را نیز در چارچوب تلاش جمهوری اسلامی برای تامین تسلیحاتی حزبالله، هدف حمله قرار داده است.

قلعه ساسانی ایزدخواست در استان فارس که از آن بهعنوان نخستین بنای طبقاتی خشت و گلی دنیا نام برده میشود، بهدلیل نفوذ رطوبت از چند قسمت دچار شکافهای عمیقی شده است. این قلعه که قدمت آن به هزار و ۷۰۰ سال پیش میرسد، بهدلیل نداشتن بودجه کافی در معرض تخریب و نابودی قرار گرفته است.
خبرگزاری ایلنا، روز چهارم آذر در گزارشی نوشت که درحالحاضر نفوذ رطوبت به خاک زیر قلعه سبب شکافهای عمیقی از چند جبهه مختلف در قلعه ایزدخواست شده است.
طبق این گزارش، با گذشت چهار ماه از وعده استاندار و مدیرکل اداره میراثفرهنگی فارس برای پرداخت بودجه ۱۰ میلیارد تومانی برای استحکامبخشی و حفاظت از قلعه، همچنان محقق و تصویب نشده است.
اکنون کارشناسان میراثفرهنگی، بهدلیل پیش رو بودن فصل بارندگی، بهشدت نگران ریزش نخستین آپارتمان خشت و گلی جهان در ایزدخواست هستند.
کاروانسرای ایزدخواست در فهرست ۵۴ کاروانسرای جهانی قرار دارد. قلعه ایزدخواست نیز یکی از آثار شاخص کشور است که بعد از ارگ بم دومین بنای خشتی جهان است. این بنا به لحاظ طبقاتی بودن، نخستین بنای طبقاتی خشتی است که نمونهای ندارد.
داوود جعفرنژاد، مدیر پایگاه ملی ایزدخواست، با اشاره به شکافهای جداره این قلعه گفت که درحالحاضر شکافهایی که در جداره قلعه و بخشی به سمت رودخانه است، بیشتر شده است.
جعفرنژاد اضافه کرد که قلعه ایزدخواست در وهله اول نیازمند تثبیت است و هنوز کار اجرایی آن بهدلیل هزینه بسیار بالا و محقق نشدن بودجههای وعده داده شده، صورت نگرفته است.
به گفته جعفرنژاد، اعتباراتی که در سالهای گذشته در خصوص مرمت این قلعه اختصاص یافته بود، صرف جداره سنگی مقابل قلعه شد و مرمتهایی در داخل قلعه و در اتاقهای نسبتا سالمتر انجام شد، در حد تخصیص اعتبارات مورد مرمت قرار میگرفت تا بیش از آن آسیب نبیند.
این اولین بار نیست گزارشی درباره خطر تخریب بافتها آثار تاریخی ارزشمند در ایران منتشر میشود.
طی چهار دهه گذشته، بارها تخریب آثار و بافتهای تاریخی ارزشمند ایران از سوی مقامها و نهادهای جمهوری اسلامی خبرساز شده است.
آثار و محوطههای تاریخی استان فارس نیز در این سالها با چالشهای عمدهای مواجه بودهاند.
بیشتر بخوانید: خطر نابودی نقاشی ۱۷۰۰ ساله با کاهگلکشی شهر باستانی گور در فیروزآباد
پس از پیدا شدن جسد خاخام یهودی در امارات متحده عربی، شورای امنیت اسرائیل هشدار سفر به امارات را تکرار کرد و افزود که همچنان تهدیداتی علیه شهروندان اسرائیل و یهودیان در این کشور وجود دارد.
طبق اعلام این شورا، امارات در سطح سه هشدار سفر قرار دارد، به این معنا که باید از هرگونه سفر غیرضروری به این کشور خودداری شود.
همچنین از مسافران خواسته شده از انتشار مطالب در شبکههای اجتماعی خودداری و پروفایلهای خود را در فضای مجازی، در حالت خصوصی و قفل قرار دهند.

اسرائیل در روزهای اخیر حملات سنگینی را علیه حزبالله لبنان انجام داده است. در یکی از این حملات، ساختمانی هشتطبقه در بیروت با استفاده از بمبهای سنگرشکن کاملاً تخریب شد. هدف این عملیات، محمد حیدر، فرمانده بخش عملیاتی حزبالله بود.
حیدر از معدود فرماندهان ارشد حزبالله است که هنوز زنده است. این در حالی است که سایر فرماندهان ارشد این گروه، نظیر فؤاد شکر، فرمانده شاخه نظامی حزبالله، ابراهیم عقیل، جانشین وی، و علی کرکی، فرمانده جبهه جنوب، در حملات اخیر اسرائیل کشته شدهاند.
در حال حاضر، محمد حیدر و طلال حمیه، مسئول بخش امنیت خارجی حزبالله، از معدود فرماندهان ارشد باقیمانده این گروه هستند. آمریکا برای بازداشت طلال حمیه جایزهای ۷ میلیون دلاری تعیین کرده است. تصاویر او در کنار فؤاد شکر که چهار ماه پیش توسط اسرائیل کشته شد، نشان از جایگاه بالای او در ساختار حزبالله دارد.
کشته شدن تعداد زیادی از فرماندهان ارشد و حتی رهبران درجهیک حزبالله، همچون حسن نصرالله و هاشم صفیالدین، جانشین او، یک شکست بزرگ برای جمهوری اسلامی محسوب میشود. اما این شکست تنها بخشی از آسیبهایی است که جمهوری اسلامی در ماههای اخیر از اسرائیل متحمل شده است. عملکرد اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، بهعنوان مسئول اصلی این شکستها، در مرکز انتقادات قرار دارد.
تحلیلگران معتقدند که اشتباهات استراتژیک قاآنی، هم برای گروههای نیابتی جمهوری اسلامی و هم برای خود نظام، فاجعهبار بوده است. او تصور میکرد که حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میتواند ضربهای مهم به این کشور وارد کند و موقعیت خود را نزد رهبری جمهوری اسلامی تقویت کند اما محاسبات او بهشدت اشتباه بود.
قاآنی تصور میکرد که حماس پس از حمله به اسرائیل میتواند گروگانهایی بگیرد و اسرائیل نیز همانند حملات گذشته، پس از چند هفته بمباران نوار غزه، وارد مذاکره برای آتشبس شود. این محاسبات اشتباه، یادآور تبادل گلعاد شالیط، سرباز اسرائیلی، با بیش از هزار زندانی فلسطینی در سال ۲۰۱۱ است اما شرایط این بار متفاوت بود. اسرائیل نهتنها رهبران و فرماندهان ارشد حماس، همچون اسماعیل هنیه، یحیی سنوار و صالح العاروی را از بین برد، بلکه تیپها و گردانهای نظامی این گروه را تا مرز نابودی پیش برد و دولت حماس در غزه را منهدم کرد.
تضعیف حزبالله و شکست محاسبات خامنهای و سپاه
جمهوری اسلامی پس از حمله هفتم اکتبر حماس، تلاش کرد حزبالله را نیز وارد درگیری با اسرائیل کند. در ابتدا، حزبالله با شلیک موشکها و راکتهایی به شمال اسرائیل، خوشبینی کاذبی در تهران ایجاد کرد. علی خامنهای و فرماندهان سپاه معتقد بودند که حزبالله با در اختیار داشتن بیش از ۱۵۰ هزار موشک، میتواند اسرائیل را دچار بحران کند اما اسرائیل با حملات سنگین، این محاسبات را نیز باطل کرد.
اسرائیل ابتدا هشدار داد که در صورت ادامه حملات، پاسخ سختی به حزبالله خواهد داد. فرماندهان حزبالله و سپاه، با اعتماد به برآوردهای خامنهای، این هشدارها را جدی نگرفتند اما اسرائیل با اقداماتی بیسابقه، از جمله انفجار پیجرها و کشته و مجروح کردن گسترده اعضای حزبالله نشان داد که توانایی مدیریت این تهدیدات را دارد. نیروی هوایی اسرائیل با استفاده از بمبهای سنگرشکن، حسن نصرالله و هاشم صفی الدین رییس شاخه نظامی این گروه را هدف قرار داد و آنها را به قتل رساند.
حالا کشتهشدن رهبران ارشد حماس و حزبالله، که مهمترین گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه بودند، جمهوری اسلامی را در شرایط بیسابقهای قرار داده است. جمهوری اسلامی که این گروهها را بهعنوان سپر دفاعی خود میدید، اکنون با مواجهه مستقیم با اسرائیل روبهروست. از سوی دیگر، شکستهای اخیر، همزمان با پیروزی احتمالی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، جمهوری اسلامی را در موقعیت دشوارتری قرار داده است. بشار اسد نیز از جنگ جمهوری اسلامی و حزبالله با اسرائیل فاصله گرفته و احتمال حمله اسرائیل به حشد شعبی دیگر گروه نیابتی جمهوری اسلامی نیز وجود داد.
شکستهای پیدرپی جمهوری اسلامی در مقابل اسرائیل، نشاندهنده ضعفهای ساختاری در استراتژیهای نظامی و محاسبات اشتباه فرماندهان آن است. عملکرد اسماعیل قاآنی و سایر فرماندهان سپاه، نهتنها گروههای نیابتی جمهوری اسلامی را تضعیف کرده، بلکه موقعیت خود نظام را نیز بهشدت متزلزل کرده است. در حالی که اسرائیل به حملات خود ادامه میدهد، جمهوری اسلامی با چالشهایی جدی در عرصه نظامی و دیپلماتیک روبهروست.





