اصلاح ساختاری که پزشکیان میگوید به دنبال آن است، در گروی چالش اقتدار رهبر جمهوری اسلامی، نهادهای رانتی ولایی و جناح مغلوبی است که خود را دولت در سایه میخواند، زیرا ابعاد گسترده و همچنین عمق فساد مدیریتی- اقتصادی و همچنین سیاسی در حاکمیت ولایی اینک به امری پذیرفته شده تبدیل شده است.
گزارشهای منتشرشدهی سازمان جهانی شفافیت در سالهای اخیر نیز نشان میدهد که اقتصاد ایران، بیش از گذشته در گرداب فساد مدیریتی- اقتصادی ساختاری فرو رفته است.
مقامها و رسانههای حکومتی هم در سالهای اخیر پروندههای بیشتری در خصوص فساد مدیریتی-اقتصادی را نسبت به دهههای نخستین جمهوری اسلامی گزارش میکنند. البته پروندههای متعدد و پرشمار فساد در قوه قضاییه تنها قله کوه یخ را به نمایش میگذارد و در برگیرنده همه جرائم مربوط به این نوع فساد نیست.
فساد مدیریتی-اقتصادی نیز همچون هر رفتار مجرمانهای در شبکه غیررسمی و زیرزمینی شکل میگیرد و کشف و گزارش و پیگیرد قضایی آن -به خصوص در شرایط سرکوب سازمانهای مردمنهاد جامعه مدنی و رسانههای مستقل و آزاد- به سادگی صورت نمیگیرد.
توافق گستردهای میان اقتصاددانها وجود دارد که فساد مدیریت یکی از موانع مهم توسعه اقتصادی پایا (پایدار)، پویا (درونزا) و موزون (عادلانه) است. در یک تعریف ساده، فساد مدیریتی- اقتصادی یعنی بهکارگیری منابع و امکانات اقتصادی مشاع عمومی برای منافع شخصی، گروهی و فرقهای و البته به زیان اکثریت شهروندان.
فساد مدیریتی-اقتصادی دارای همبستگی تنگاتنگی با سایر انواع فساد به خصوص، فساد سیاسی و انتخاباتی است. این فساد با سواستفاده از قدرت آمیخته است و به یک معنا با جلوهای گوناگون مصادره حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عمومی به سود جماعت اندک که اهرمهای قدرت را در اختیار دارند، مرتبط است.
ابرچالش پزشکیان در تقابل با فساد
فساد مدیریتی-اقتصادی میتواند در اشکال و سطوح مختلفی رخ دهد. همچنین انواع فسادهای مدیریتی-اقتصادی علیرغم همپوشی آنها میتواند برپایه معیارهای گوناگونی از قبیل گستردگی، سطح حکومتی، ریشهها، نهادینهشدگی و پیامدها طبقهبندی شود.
در یک تقسیمبندی، فساد مدیریتی-اقتصادی به جزیی، سیستمی و ساختاری تقسیم میشوند. اما تفکیک میان این سه عرصه بسیار دشوار است و معمولا هر سه نوع فساد مدیریتی-اقتصادی میتواند همزمان هم رُخ دهد.
فساد جزیی، فرایند مصادره منابع اقتصادی عمومی برای سود شخصی کارگزاران حکومت در سطوح پایین نظام اداری است و مسیر آن از پایین به بالاست. این نوع فساد به تخلفات کوچک و فردی اشاره دارد و منافع شخصی یا گروهی را تامین میکند و معمولا گاهگاه خود را اینجا و آنجا نشان میدهد.
فساد سیستماتیک معمولا در میان میانمدت ادامه مییابد و گسترده است و نیاز به اصلاحات گسترده و تغییرات نظام مدیریت دارد. معاملات پشت پرده، تبانیهای اقتصادی و سیاسی، اختصاص بودجههای کلان به پروژههای ناکارآمد نهادهای مذهبی و سیاسی و فرهنگ فساد و رشوهخواری در سطوح بالای سازمان از جمله ویژگیهای فساد سیستماتیک هستند.
فساد ساختاری به شدت گسترده، پایدار و نهادینه است و به هنجار و فرهنگ حاکمیت تبدیل شده است. این امر در حاکمیت ولایی یعنی نظامی که قدرت سیاسی و مذهبی در یکدیگر آمیخته شده و ولی فقیه -که دارای بسط ید و ولایتش موصوف به مطلقه است- و توزیع منابع اعم از منابع مالی و مشاغل و مناصب را در اختیار دارد، مشخصهای از ساختار حاکمیت است.