سفارت آلمان در تهران، هشدار وزرات خارجه این کشور را درباره سفر به ایران تکرار کرد.
این سفارت در صفحه ایکس خود به افرادی که قصد دارند زمینی به ایران سفر و از آن عبور کنند توصیه کرد از این کار منصرف شوند.
وزارت خارجه آلمان روز جمعه بیانیهای منتشر کرده و به شهروندان این کشور هشدار داد که ایران را ترک کنند چراکه ممکن است در معرض «خطر دستگیری خودسرانه و محکوم شدن به حبسهای طولانی» باشند.
این وزارتخانه از طریق ایمیل به آلمانیهای مقیم ایران گفت پس از حمله احتمالی ایران به اسرائیل، باید منتظر «واکنش سریع» اسرائیل بود که میتواند حمله مستقیم به قلب ایران باشد و در ادامه از آنان خواست تا زمانیکه فرصت خروج دارند ایران را ترک کنند.
پیش از آن وزارت خارجه اتریش از شهروندان خود در ایران خواسته بود که به دلیل تنشهای احتمالی، این کشور را ترک کنند.
چند کشور دیگر نیز در روزهای گذشته درباره خطرات سفر به ایران به شهروندان خود هشدار داده بودند.

در ادامه فشارها بر بهائیان در ایران، دادگاه تجدیدنظر استان تهران حکم ۹ سال حبس، شش سال محرومیت از حقوق اجتماعی و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جزای نقدی کیوان رحیمیان، شهروند بهائی محبوس در زندان اوین را عینا تایید کرد. این حکم روز ۱۸ فروردین صادر و در زندان به او ابلاغ شده است.
در حکم صادر شده از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران آمده که با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی پنج سال زندان برای این شهروند بهائی قابل اجرا خواهد بود.
رحیمیان در بهمن ماه ۱۴۰۲ با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران بابت اتهام «فعالیت آموزشی یا تبلیغی انحرافی مغایر یا مخل به شرع مقدس اسلام» به پنج سال حبس، شش سال محرومیت از حقوق اجتماعی و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی و برای اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل چهار سال حبس محکوم شد.
این شهروند بهائی در تاریخ ۲۷ تیر ماه امسال به اتهام «تبلیغ آئین بهایی از طریق کلاسهای روانشناسی» به دست نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
رحیمیان، مترجم، روانشناس و از استادان دانشگاه مجازی بهائیان ایران است که پیش از این نیز سابقه بازداشت و تحمل حبس داشته است.
او در سال ۱۳۹۶ پس از تحمل پنچ سال حبس به اتهام تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی، از زندان رجاییشهر کرج آزاد شد.
رحیم رحیمیان، پدر کیوان رحیمیان، در ۱۵ فروردین سال ۱۳۶۳ به دلیل بهائی بودن تیرباران شد.
پیکر او هرگز به خانوادهاش تحویل داده نشد و احتمال میرود در آرامگاه خاوران به خاک سپرده شده باشد.
آفاق خسرویزند، مادر کیوان رحیمیان، روز سهشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ از دنیا رفت و پیکرش بدون اطلاع و اجازه خانواده، در گورستان خاوران به خاک سپرده شد.
همسر او، فرشته سبحانی نیز ۱۲ سال پیش درگذشت.
رحیمیان روز هفتم فروردین امسال در نامهای از زندان اوین که برای زادروز همسر درگذشتهاش نوشت، به گوشههایی از نقض حقوق خانوادهاش در دوران جمهوری اسلامی پرداخت.
او در این نامه از ممنوعالقلم شدن همسرش، اخراج دخترش از دانشگاه و ادامه محرومیت از تحصیل شهروندان بهائی در دانشگاههای ایران نوشت.
بهائیان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان ایران هستند که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به طور سیستماتیک هدف آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
در یک سال گذشته فشار نهادهای امنیتی و قضایی بر شهروندان بهائی تشدید شده است.
در یکی از تازهترین نمونههای نقض حقوق بهائیان در ایران، ایراناینترنشنال روز ۲۳ فروردین در گزارشی نوشت کیفرخواست پرونده ۱۵ زن بهائی به اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و مشارکت در انجام فعالیت تبلیغی و آموزشی انحرافی مغایر با شرع مقدس اسلام» در دادسرای اصفهان صادر شد.
۱۲ شهروند بهائی ساکن قائمشهر نیز برای روزهای ۲۸ فرودین تا ۱۸ اردیبهشت به دادگاه انقلاب ساری احضار شدهاند.
سه همپروندهای دیگر آنها به دلیل شرکت کردن در مراسم شامی که با تولد بنیانگذاران آیین بهائی مصادف شده بود، به جریمههای نقدی ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومانی محکوم شدند.
سازمان دیدهبان حقوق بشر روز ۱۳ فروردین امسال در گزارشی با عنوان «چکمه روی گردنم: جنایت مقامهای ایران در آزار و اذیت بهائیان» اعلام کرد اقدامهای جمهوری اسلامی علیه بهائیان، مصداق جنایت علیه بشریت است.
جامعه جهانی بهائی در آذر ۱۴۰۲ هشدار داده بود حکومت برای اعمال فشار بر این اقلیت دینی به روشهای خشنتری روی آورده که این موضوع نشاندهنده تشدید سیاست سرکوب سیستماتیک علیه بهائیان است.
اردیبهشت ۱۴۰۲، کمیسیون آزادی بینالمللی مذاهب آمریکا در گزارش سالانه خود از دولت این کشور خواست موضوع سرکوب اقلیتهای دینی در ایران را به دادگاه کیفری بینالمللی ارجاع دهد و از این دادگاه بخواهد تا مقامهای جمهوری اسلامی به خاطر نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت مورد پیگرد قرار بگیرند.
منابع غیررسمی میگویند بیش از ۳۰۰ هزار شهروند بهائی در ایران زندگی میکنند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی را به رسمیت میشناسد.
نورنیوز، رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی در ایکس نوشت: «تجربه تعاملات سیاسی با کشورهای غربی به ایران آموخته که درباره درخواست خویشتنداری آنها، همواره باید بدبین و ظنین بود.»
این رسانه با اشاره به تجربه برجام، نوشت: «قدرتهای غربی، خویشتنداری در قبال تامین منافع را نه رفتاری از جنس "تعامل برد-برد"، بلکه وظیفهای یکسویه برای ایران میدانند.»
دولتهای غربی مانند آلمان و بریتانیا روز ۲۳ فروردین، در گفتوگو با حسین امیرعبداللهیان از جمهوری اسلامی خواستند از خود خویشتنداری نشان دهد.
دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا همان زمین در ایکس نوشت برای امیرعبداللهیان روشن کرده است که ایران نباید خاورمیانه را وارد یک درگیری گستردهتر کند: «من عمیقا نگران احتمال اشتباه محاسباتی هستم که منجر به خشونت بیشتر شود.»
روسیه که روابطی نزدیک و تنگاتنگ با جمهوری اسلامی دارد هم از همه کشورهای منطقه خواست از خود خویشتنداری نشان دهند.
دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین روز ۲۳ فروردین در یک نشست خبری گفته بود: «در حال حاضر برای همه بسیار مهم است که خویشتنداری کنند تا وضعیت به بیثباتی کامل اوضاع در منطقه منجر نشود.»

موسیقی رپ در سال گذشته و پس از خیزش «مهسا »، بازتاب اعتراضات مردم ایران در خیابان بود. زبان گویای نسل آزادیخواهی که خشمشان را همراه با شعار «نه به جمهوریاسلامی» فریاد زدند.
تعداد فراوان ترانههای رپی که در این خیزش ساخته و با استقبالی بینظیر روبهرو شدند، گواه این موضوع است.
«همیشه رپ واسه من یه استعداده،
که درون من مثل اسب میشتابه،
این کار واسه من همیشه یه افتخاره،
اما سرکوب که واسه انتقامه»
این بخشی از ترانه رپ اعتراضی به نام «بیابان» است که امیرارسلان اژدهاکش ۱۴ ساله در تابستان ۱۴۰۱ نوشت و آن را در استودیوی کوچکی در شهر جلفا ضبط کرد تا روزی به همان زودی آن را منتشر کند.
امیرارسلان نام هنری «طومار» را برای خودش انتخاب کرده بود و آرزویش این بود که روزی رپر شناختهشدهای شود و از رنجهای آمیخته به خشم مردم ایران بخواند. او را در اعتراضات مهرماه ۱۴۰۱ و بعد از قتل حکومتی مهساژینا امینی در شهر جلفا بازداشت کرده و دو ماه در زندان پیربنو در شیراز نگه داشتند.
این رپر نوجوان ساعتهای طولانی شکنجه روحی و جسمی شد. او بعد از آزادی از زندان بیآنکه سخنی به زبان بیاورد، همچنان با آثار ناشی از شکنجهها درگیر بود و در نهایت در عصر روزی در آبانماه ۱۴۰۲ در پشت بام خانهاش در شیراز به زندگی خود پایان داد.
به گفته دوستان امیرارسلان او بعد از بازداشت تصمیم داشت ترانه اعتراضی که خوانده بود را منتشر کند، اما فشارهای روانی بازجو که همچنان بعد از بازداشت ادامه داشت، فرصت این کار را به او نداد.
سرکوب رپرها
با شروع خیزش مهسا در ایران، جوانان و نوجوانان بسیاری از شهرهای مختلف با خواندن ترانههای رپ اعتراضی نسبت به کشتار و بازداشت همنسلانشان و وحشیگری حکومت واکنش نشان دادند.
تعدادی از آنها که از طریق صفحات اینستاگرام یا توییتر و یا کانالهای تلگرامشان تکآهنگهای رپ خود را منتشر کرده بودند، احضار، بازداشت و ممنوعالخروج شدند. برخی از آنها هم برای همیشه از حضور در فضای مجازی منع شدند.
توماج صالحی و سامان یاسین هر دو در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شدند و اکنون نیز در زندانند. حکومت آنها را در زندان به سختی شکنجه جسمی و روحی کرد. سامان یاسین را مدتی به بیمارستان بیماران روانپزشکی منتقل کردند و انگشتان دست توماج را شکستند.

از میان کسانی که خبر بازداشتشان رسانهای شد، میتوان به صادق زیلابی رپر ایذهای در اهواز، میلاد جلیلی، معروف به «ایلشن» در تبریز و «دورچی» در تهران اشاره کرد. اما این بازداشتها و سرکوبها نه تنها از محبوبیت رپ اعتراضی کم نکرد که با بالا گرفتن سرکوب حکومت در خیابان و بازداشتگاهها علیه مردمی که آزادیخواهی را فریاد میزدند، موجب شکلگیری شاخههای موسیقی رپ و هیپهاپ در شهرها و استانهای مختلف شد.
دهههفتادیها، هشتادیها و نودیها در میتینگهای رپ، همدیگر را پیدا کردند و خشمشان را از خیابان به کلمات آوردند و فریاد زدند.
دهنکجی رپ اعتراضی به حکومت
بسیاری از کشته شدگان و دستگیرشدگان خیزش «زن، زندگی، آزادی» هم مخاطب و دوستدار موسیقی رپ بودند؛ مهرشاد شهیدینژاد، نیکا شاکرمی، عرفان رضایی و سیاوش محمودی. این را میشود از پستهایشان در شبکههای اجتماعی یا تصاویری که خانواده و دوستانشان آن را منتشر کردهاند، دریافت.
عرفان رضایی ۲۰ ساله، جوان کشته شده در اعتراضات در لاهیجان در صفحهاش در شبکه اجتماعی اکس درباره علاقهاش به رپ فارسی نوشته بود. سیاوش محمودی در ویدیویی که مادرش، لیلا سعادتی در اینستاگرام منتشر کرده، تکهای از موزیک رپ رضا پیشرو را میخواند. پیمان قلیپور، برادر پژمان قلیپور نیز در سالگرد کشته شدن برادرش به دست جمهوریاسلامی یک تکآهنگ رپ منتشر کرد و در آن از دادخواهی برای خون برادرش گفت.
وفا احمدپور، خواننده رپ اعتراضی معروف به «وفادار» در بهمن ۱۴۰۲ بازداشت و بعد از مدتی با قرار وثیقه آزاد شد. او حالا در انتظار برگزاری دادگاهش است. وفادار موزیکی به نام «ایرانبانو» خوانده که درباره حجاب اجباری و به حراج گذاشتن سرمایههای ملی ایران به دست جمهوریاسلامی است.
وفادار چندی پیش درباره موج موسیقی رپ اعتراضی در خیزش مهسا گفت: «آن روزها هر رپری بنا به وظیفه یا احساسی که به جامعه داشت، خودش را در شرایطی میدید که لااقل یک کار رپ اعتراضی-سیاسی در رزومه کاریاش باشد. این طور شد که حتی آنها که بیشتر رپ عاشقانه میخواندند هم، اعتراضی خواندند.»
او درباره زبان جدید و بیسانسوری که موسیقی رپ در خیزش مهسا آن را طی کرد و با استقبال گسترده مواجه شد، نیز گفت: «بعضی تغییرات چنان جامعه را زیر و رو میکند که هیچ رسانهای نمیتواند زبان گویای آن باشد و فقط رپ اعتراضی میتواند آن احساس را به شنونده منتقل کند.»

جمهوریاسلامی بارها نشان داده که از رپ اعتراضی به دلیل طرفداران بالای آن میان نسل جدید میترسد. در دهه هشتاد که رپ اعتراضی در حال پا گرفتن در ایران بود، استودیوها را یک به یک بست و خوانندگانی که چارهای جز فعالیت زیرزمینی نداشتند را بازداشت کرد و فراری داد.
وفادار درباره سرکوب رپرها در ایران میگوید: «از بازداشت و بیکاری و فراریشدن بگیرید تا بیپولی و نداشتن اسپانسر. از طرف دیگر حکومت ما را بازداشت میکند و وقتی مجبورمان میکند تا همکاری کنیم یا اینکه ایران را ترک کنیم، اما ما همکاری نمیکنیم و در ایران میمانیم، شروع به بیاعتبار کردن ما میکند. این کاری است که سعی کردند در مورد توماج صالحی هم انجام دهند.»
وجدان رپر نمیپذیرد که از درد جامعه نگوید
خوانندگان موسیقی رپ در ایران به دنبال گرفتن مجوز حکومتی برای انتشار کارهایشان نبودهاند و همواره فعالیتهایشان را به طور زیرزمینی ادامه دادند.
این تن ندادن به سانسور و دهنکجی به جمهوریاسلامی یکی دیگر از عواملی است که حکومت را از رپرها دچار هراس و نگرانی میکند. تعداد بالای دنبالکنندگان رپرها در پلتفرمهایی از جمله ساندکلود، اسپاتیفای و یوتیوب و واکنشهای بالایی که در روزهای خیزش مهسا میگرفتند، گویای تاثیرگذاری عمیقشان در جامعه است.
رپرها همواره از سوی رسانههای جریان اصلی نادیده گرفته میشوند، در حالی که یکی از بزرگترین جریانات تاثیرگذار در فرایندهای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران هستند.
افراسیاب، خواننده رپ اعتراضی که یک تکآهنگ با عنوان «فریاستایل بشردوستانه» با توماج صالحی منتشر کرده، در گفتوگو با ایراناینترنشنال درباره موج گسترده رپهای اعتراضی در روزهای خیزش مهسا گفت:«به نظرم یک رپر واقعی در چنین برههای اگر تعهدی به جامعه داشته باشد، وجدانش قبول نمیکند که در موزیکهایش از مسائل و مشکلات روز جامعه نگوید. از طرفی اگه دقت کنید دغدغههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در موزیکهای رپ نسبت به سایر سبکها بیشتر است، چون رپ اصولا زبان بدون سانسور جامعه است.»
او درباره بازتاب فضای اعتراضی خیابانها در خیزش مهسا به موسیقی رپ میگوید: «زبان رپ خیلی رُک و بیپرده است و مطابق زبان نسل امروز، همین باعث شده که نسل امروز ارتباط بیشتری با این سبک برقرار کند. برای همین در روزهای اعتراضات بچههایی که بیرون بودند از موزیکهای رپ اعتراضی استقبال میکردند.»
او یکی دیگر از دلایل این استقبال را خودآموز بودن رپ میداند و میگوید: «رپ خودآموز است و همین باعث میشود که خیلیها به راحتی وارد این سبک شوند. چون نسل جدید خیلی رپ را دنبال میکنند، پس به طور ناخودآگاه با ریتم آن آشنا هستند و همین باعث میشود که یک سری افراد اشتیاق پیدا کنند که رپ بخوانند.»
افراسیاب درباره تلاش جمهوریاسلامی برای منحرف کردن جریان موسیقی رپ اعتراضی میگوید: «ما همچنان تلاشمان این است که اصالت رپ را حفظ کنیم و نگذاریم حکومت توسط رپرهای وابسته به خودش، این فضا را به دست بگیرد.»
یکی دیگر از پدیدههای رپ فارسی در خیزش «زن، زندگی، آزادی» حضور و تاثیرگذاری خوانندگان رپ فارسی بود. سوگند، مدگل، جاستینا سه رپری بودند که ترانههایشان با استقبال فراوانی روبهرو شد. حتی سوگند از طریق صفحهاش در شبکه اجتماعی ایکس اخبار اعتراضات در شهرهای مختلف را پوشش میداد.
بایکوت رپرهایی که سمت حکومت ایستادند
موسیقی رپ فارسی بعد از خیزش مهسا شرایط جدیدی را تجربه کرد. خط قرمزهای زبانی شکسته شد و شجاعت و آزادیخواهی دهه هفتادیها و هشتادیها در مقابل سرکوب و کشتار نیروهای حکومتی را به شکل عریان بازتاب داد.
از کلمات رکیک علیه نیروهای حکومتی شعار ساخته شد و این شعارها به خیابانها راه پیدا کرد و بارها از زبان مردم فریاد زده شد. از شعارهای اعتراضی که از موسیقی رپ به خیابانهای ایران راه یافت، این بیت از رپری به نام «شایع» بود که میگفت: «امسال میده کشته سپاه، مرگ بر کل نظام».
یکی دیگر از اتفاقاتی که در آن روزها و در جریان موسیقی رپ فارسی رخ داد، بیاعتبار شدن رپرهای حکومتی بود. تینای ۱۷ ساله که سالهاست طرفدار این موسیقی است، در گفتوگو با ایراناینترنشنال به یکی از گروههای رپ اشاره کرده و میگوید این گروه را «نه تنها من که خواهر ۲۶ سالهام هم دنبال میکرد و طرفدارش بود، اما اعضای این گروه در اوج اعتراضات و گلوله خوردن مردم در خیابان از سپاه و آخوندها حمایت کردند و از آنجا به بعد ما و دوستانمان آنها را خط زدیم.»
تینا درباره فضای آن روزها میگوید که در روزهای اوج اعتراضات، وقتی موزیکهای هیچکس یا سورنا، فدایی، رضا پیشرو را در ماشینش با صدای بلند پخش میکرده، چقدر با واکنشهای مثبت مردم و به ویژه همنسلانش مواجه میشده است: «گوش دادن به این موزیکها هر کسی را که پر از خشم و امید برای براندازی بود، مصممتر میکرد. ما تشنه شنیدن این موزیکها بودیم و هر روز در کوچه و خیابان و مدرسه و گوش میدادیم و بعضی وقتها مقنعههایمان را برمیداشتیم و همراه با آن شعار میدادیم.»

مهیار ۱۷ ساله که در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» همراه با یکی از دوستانش یک تکآهنگ برای اعتراضات ساخته و منتشر کرده، به ایران اینترنشنال گفت: «میتوانم بگویم الان کف جامعه و نسل دهه ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ نزدیک هشتاد درصد رپ گوش میدهند. قشرهای کم درآمدتر همینطور. از وقتی که میشود از ساندکلود و اسپاتیفای با ساختن موزیک درآمدزایی کرد، خیلی از همنسلان من به فکر ساختن موزیک برای رپ افتادهاند.»
اتحاد رپرها برای ایران
در خیزش مهسا، رپرها در اتحادی بینظیر خشم مردم و اتحادشان را علیه حکومت فریاد زدند. ۳۹ رپر مطرح از شهرهای مختلف داخل و خارج ایران تک آهنگ اعتراضی را منتشر کردند که زبان گویای اتحاد مردم ایران بود.
مهیار درباره حاشیههای فراوانی که ناگهان گریبان رپ فارسی را گرفت، میگوید: «جمهوریاسلامی در اتاق فکرهایش برای نابود کردن همبستگی میان رپرها و مردم برای بیان اعتراض و خشمشان، همان روش همیشگیاش را پیش گرفت و شروع به تفرقهافکنی کرد.»
او درباره این اختلافافکنیهای حکومت اشاره کرد که «ناگهان در میان رپرهایی که همه همصدا با هم فریاد نه به جمهوریاسلامی سر میدادند، عدهای شروع به ساختن دعوای ساختگی کردند و یک جنگ بیخود راه انداختند تا بخش زیادی از فضای سیاسی را از بین بردند. دیس و دیسبکهای الکی که همه ساخته و پرداخته حکومت بود.»
خشم از حکومت، خمیرمایه رپ اعتراضی است. میتینگهای رپ در شمال و جنوب و شرق و غرب ایران، مکانی برای شکلگیری جریانهای آزادیخواهی است که در موسیقی رپ فعالیت میکنند. این ترانهها و خشم و اعتراض عریان در آنها شاید تنها راوی باشد که حقیقت مبارزه نسلی آزادیخواه را برای آیندگان بازگو کند.
پس از انتشار خبر توقیف کشتی مرتبط با اسرائیل در تنگه هرمز، دانیل هاگاری، سخنگوی ارتش اسرائیل هشدار داد: «تهران عواقب تشدید تنشها را متحمل خواهد شد.»
او در پیامی ویدیویی بدون اشاره مستقیم به این توقیف از سوی سپاه پاسداران گفت: «ما برای محافظت از اسرائیل در برابر هرگونه حمله احتمالی جمهوری اسلامی و پاسخگویی به آن آمادهایم.»
هاگاری همچنین تاکید کرد که نیروهای دفاعی اسرائیل همراه با متحدانش برای مواجهه با هر سناریویی آماده است.

یسرائیل کاتس، وزیر امور خارجه اسرائیل در واکنش به توقیف کشتی تجاری مرتبط با کشورش در تنگه هرمز در ایکس نوشت که ایران «کشتی باری غیرنظامی پرتغالی» متعلق به یکی از اعضای اتحادیه اروپا را «با ادعای مالکیت اسرائیل» توقیف کرده است.
او در ادامه گفت: «رژیم جنایتکار علی خامنهای با نقض قوانین بینالمللی، دزدی دریایی میکند.»
کاتس بار دیگر با «منشن» کردن حساب ایکس علی خامنهای نوشت: «رژیم آیتالله خامنهای رژیمی جنایتکار است که از جنایات حماس حمایت میکند.»
وزیر امور خارجه اسرائیل از اتحادیه اروپا و جهان آزاد خواست فورا سپاه پاسداران را بهعنوان «سازمان تروریستی» اعلام و ایران را هماکنون تحریم کنند.
شرکت اماسسی بعدازظهر شنبه ۲۵ فروردین، «ربوده شدن کشتی خود از سوی سپاه پاسداران» را تایید کرد.
بر اساس این گزارش، کشتی اماسسی اِریز با ۲۵ خدمه از سوی جمهوری اسلامی توقیف شده است.





