وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: مهمترین افتخار، نشاندن لبخند رضایت بر چهره خامنهای است
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در مراسم معارفه مدیران جدید و پیشین «موسسه ایران» گفت: «ما افتخار سربازی رهبر معظم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را با هیچ موردی عوض نمیکنیم.»
او افزود: «مهمترین افتخار نشاندن لبخند رضایت بر چهره خامنهای است.»
عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، در خطبههای نماز جمعه ۲۴ فروردین خود گفت باید با زندانیان سیاسی و معترضان گفتوگو شود. او تاکید کرد که در نظام اسلامی، حاکم تنها نمایندگی مردم را انجام میدهد.
مولوی عبدالحمید گفت: «خلیفه مسلمین و امیرالمونین نیز از سوی مردم انتخاب میشود نه از سوی خدا.»
او در صحبتهایش به اعتراضات مردم به سیاستهای جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت مردم دو-سه سال است اعتراض داشتهاند و خواستههایشان را مطرح کردهاند که باید صدایشان شنیده میشد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبههای نماز جمعه ۱۷ فروردین خود با بیان اینکه باید حرف مردم شنیده شود و اصلاحات مورد نظرشان انجام شود، گفته بود وقتی شهروندان اصلاحات میخواستند اصلاحطلبان موفق نشدند و مردم از اصلاحات بریدند.
اسماعیلزهی در بخش دیگری از خطبههای نماز جمعه ۲۴ فروردین خود با اشاره به اینکه اجرای احکام دین نباید با خشونت باشد، گفت در ماه رمضان در ایران و زاهدان افراد زیادی بودند که روزه نگرفتند و نباید با آنان با زور رفتار کرد و باید آنان را به روزه ترغیب کرد.
مولوی عبدالحمید در این باره با اشاره به اینکه کوششهای مدنی را تایید میکند و خشونت را از هیچ طرفی نمیپذیرد، تاکید کرد خشونت، خشونت به بار میآورد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان با اشاره به صحبتهای یکی از مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه «با افراد مسلح و خشونتطلب گفتوگو نمیکنیم»، گفت این پرسش مطرح است که: «آیا با کسانی که سلاح ندارند و اعتراض داشتند گفتوگو شده و آیا با زندانیان سیاسی گفتوگو شده است؟»
عبدالحمید بار دیگر در صحبتهایش گفت با خشونت از هر طرفی که باشد مخالف است.
او تاکید کرد خشونت را نه از جانب حکومت و نه از جانب مردم قبول نمیکند و کسانی که نارضایتی دارند را به گفتوگو تشویق میکند.
عبدالحمید اسماعیلزهی روز ۱۷ فروردین نیز به حمله جیشالعدل به مقرهای نظامی جمهوری اسلامی در استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد و گفت: «ما همیشه از ناامنی هراس داریم و با خونریزی موافق نیستیم.»
او به هر دو طرف توصیه کرد به جای برخورد و درگیری، «با گفتوگو و نه با گلوله»، مشکلات را حل کنند.
روز پنجشنبه ۱۶ فروردین گروه جیشالعدل به مقرهای نظامی در شهرهای چابهار و راسک حمله کرد.
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، روز شنبه ۱۸ فروردین اعلام کرد شمار اعضای کشتهشده سپاه پاسداران و فرماندهی انتظامی (فراجا)، در درگیری با گروه جیشالعدل در چابهار و راسک به ۱۶ تن رسید.
از میان این افراد ۱۲ نفر عضو سپاه پاسداران و چهار نفر دیگر از عوامل انتظامی بودند.
در این حملات ۱۸ عضو جیشالعدل کشته شدند.
روز جمعه ۲۴ فروردین، نیروهای نظامی و سرکوبگر همچون هفتههای گذشته همزمان با برگزاری نماز جمعه زاهدان در خیابانهای این شهر حضور گستردهای داشتند.
رسانه حالوش که خبرهای استان سیستان و بلوچستان را پوشش میدهد، با انتشار ویدیویی در کانال تلگرام خود نوشت گروهی از نیروهای سرکوبگر از سپاه سلمان، از کمربندی به داخل شهر و سمت مسجد مکی اعزام شدند.
در ماههای گذشته، شهروندان زاهدانی پس از یک سال اعتراض و تجمع خیابانی پیوسته، به توصیه مولوی عبدالحمید راهپیمایی سکوت برگزار کردند.
جمعههای اعتراضی زاهدانیها از هشتم مهر سال ۱۴۰۱ و پس از وقایع جمعه خونین این شهر آغاز شد.
در جریان جمعه خونین زاهدان، ماموران نظامی و امنیتی با گلولههای جنگی به سمت شهروندان و نمازگزاران شلیک کردند و بیش از ۱۰۰ نفر را کشته و دهها تن دیگر را نابینا، قطع نخاع و مجروح کردند.
یک روز پس از انتشار خبر تروریستی شناختن لشکر زینبیون، وابسته به سپاه پاسداران از سوی پاکستان، ابراهیم رئیسی با همتای پاکستانی خود گفتوگو کرد. با وجود انتقاد رسانههای داخلی و حکومتی از تصمیم اسلامآباد، رئیسی در گفتوگوی خود با آصفعلی زرداری، به این موضوع اشارهای نکرد.
روز پنجشنبه این خبر منتشر شد که پاکستان، لشکر «زینبیون» را به عنوان «سازمانی تروریستی» معرفی کرده است.
مقامات جمهوری اسلامی تا کنون به این خبر واکنشی نشان ندادهاند اما صبح روز ۲۴ فروردین خبری درباره گفتوگوی تلفنی ابراهیم رئیسی با همتای پاکستانیاش منتشر شد.
بر اساس خبری که طرف ایرانی درباره این صحبت تلفنی منتشر کرده است، رئیسی به رییسجمهوری پاکستان گفت: «قدرتهای سلطهگر با فتنهانگیزی بهدنبال شکاف بین دو ملت ایران و پاکستان هستند.»
او بدون اشاره به تروریستی خواندن «زینبیون» از سوی پاکستان گفت: «باید با تقویت همکاریها در مبارزه مشترک با تروریسم، مانع تحقق خواست دشمنان و ارتقای دوستی میان تهران و اسلامآباد شویم.»
پایگاه اطلاعرسانی ریاست دولت جمهوری اسلامی نوشت آصفعلی زرداری، رییسجمهوری پاکستان نیز در این صحبت تلفنی از «اشتیاق فراوان» اسلامآباد برای گسترش روابط خود با تهران گفته است.
بر اساس این گزارش، زرداری تاکید کرد: «همکاریهای امنیتی برای مبارزه با تروریسم و جلوگیری از آسیب رساندن این مساله به روابط دوستانه دو طرف باید تقویت شود.»
به گفته رسانههای ایران، رئیسی قرار است «به زودی و با دعوت زرداری» سفری به پاکستان داشته باشد.
در فقدان اظهارنظر رسمی جمهوری اسلامی، رسانههای داخلی و وابسته به حکومت، «تروریستی شناختن زینبیون از سوی پاکستان را اقدامی عجیب» خواندند.
این رسانهها مدعی شدند گروه زینبیون نقشی اساسی در «مبارزه با داعش» در سوریه داشته است و افزودند پاکستان باید بهجای آن، گروه جیشالعدل را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار میداد.
اصطلاحاتنیوز متن پست مصطفی نجفی، پژوهشگر سیاست خارجی را بازنشر کرد که در آن نوشته است: «دولت پاکستان در حالی لشکر زینبیون را در فهرست تروریستی خود قرار داده است که خبری از درج جیشالعدل در این فهرست نیست.»
نجفی این اقدام را «قابل فهم» خواند و آن را در «چارچوب پیامدهای تنش اخیر میان دو کشور» ارزیابی کرد.
روابط میان پاکستان و ایران از دی ماه سال گذشته و در پی حملات متقابل نظامی سپاه پاسداران و ارتش پاکستان به خاک دو کشور، وارد تنشهایی کمسابقه شد.
سپاه پاسداران ۲۶ دی ماه به ایالت بلوچستان پاکستان حمله کرد و گفت یک گروه شبهنظامی سنیمذهب بلوچ را هدف قرار داده است.
در واکنش به این حمله، پاکستان روز پنجشنبه ۲۸ دی، با انجام یک حمله نظامی گفت «مواضع تروریستها» را هدف قرار داده است.
لشکر زینبیون، گروهی شبهنظامی است که پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای جنگیدن در این کشور ایجاد شد.
این لشکر متشکل از شیعیان پاکستانی، آوارگان جنگی اهل افغانستان و ساکن پاکستان و پاکستانیهای مقیم ایران است.
سپاه پاسداران از این لشکر برای حمایت از حکومت بشار اسد، رییسجمهوری سوریه در مبارزه با مخالفانش استفاده میکند.
پیش از قرار گرفتن نام لشکر زینبیون در فهرست سازمانهای تروریستی و همزمان با تشدید تنشها میان تهران و اسلامآباد، اوایل بهمن سال ۱۴۰۲ اداره مبارزه با تروریسم پاکستان از بازداشت یک «تروریست آموزشدیده» در این لشکر خبر داد.
رسانههای پاکستانی به نقل از این اداره نوشتند که فرد متهم، در جریان یورش نیروهای امنیتی به منطقه بازار سرباز در کراچی بازداشت شد و اعتراف کرد که در حال جمعآوری اطلاعات مهم برای استخبارات یک «کشور متخاصم همسایه» بوده است.
در بیانیه اداره مبارزه با تروریسم پاکستان از سازمان اطلاعاتی خاصی نام برده نشد.
پاکستان اعلام کرده بود این فرد بهطور مستقیم با رویداد حمله به تقی عثمانی، مفتی اعظم این کشور ارتباط داشته است.
مفتی عثمان، قاضی پیشین دادگاه عالی پاکستان و عضو دائمی آکادمی بینالمللی فقه اسلامی سازمان همکاری اسلامی بود که دوم فروردین سال ۱۳۹۸ به او سوءقصد شد.
پلیس پاکستان در آن زمان اعلام کرد این حمله تلاشی آشکار برای بر هم زدن صلح و دامن زدن به تنشهای فرقهای در این کشور بوده است.
در بهمن ۱۳۹۹ نیز نیروهای امنیتی پاکستان از دستگیری یک عضو لشکر زینبیون در ایالت سند پاکستان خبر دادند و اعلام کردند او چهارمین فرد دستگیر شده در پاکستان طی دو ماه به اتهام عضویت در لشکر زینبیون بوده است.
مقامهای امنیتی پاکستان گفتهاند افراد دستگیر شده پیشتر در ایران آموزش نظامی دیدهاند.
حدود دو سال پس از دستگیری تعدادی از اعضای گروه زینبیون، رسانههای پاکستان از کشف یک شبکه پولشویی جمهوری اسلامی خبر دادند که در هفت سال گذشته «پولهای هنگفتی» بین این کشور، ایران و عراق جابهجا کرده است.
کاظم صدیقی، رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر که پس از افشای زمینخواریاش، باز هم امامت نماز جمعه تهران به او سپرده شد، در نخستین جملات خطبههای روز ۲۴ فروردین به قدردانی از حمایتهای حکومتی از خود پرداخت و با انتقاد از مخالفانش گفت نباید «برادر» خود را له کرد.
در حالی که تصاویر منتشر شده در رسانهها نشان دادند تعداد نمازگزاران در نماز جمعه او به میزان قابل توجهی کاهش داشت، صدیقی در واکنش به اعتراضات گسترده به زمینخواری و فساد خود گفت: «دشمن نمیتواند ما را از چشم یکدیگر بیندازد.»
عبدالرضا داوری، فعال سیاسی اصولگرا در حساب ایکس خود نوشت: «در ابرشهر ۹ میلیونی تهران، فقط ۱۴۲ نمازگزار تا پایان خطبه اول کاظم صدیقی، در نماز جمعه امروز حضور یافتهاند. یعنی از بین هر ۵۰ هزار شهروند تهرانی بالای ۱۵ سال، فقط یک نفر در نماز جمعه به امامت کاظم صدیقی حاضر شده است؛ حتی حزباللهیها و مذهبیهای سنتی هم به امامت صدیقی معترضاند.»
صدیقی در سخنانش به رسانههای اجتماعی حمله کرد و گفت: «شبکههای مجازی قتلگاه جوانها و مسلخ آبروهاست.»
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در آخرین سخنرانی خود بدون اشاره به موضوع صدیقی، در میان دانشجویان در سخنانی مشابه گفته بود برخی نوشتهها و سخنان «مصداق گناه» است.
صدیقی در اولین واکنش به تغییر مالکیت زمین متعلق به حوزه علمیه «امام خمینی» در منطقه ازگل تهران و زدن آن به نام خود و پسرانش، آن را تکذیب کرد و حتی از «جعل امضا» سخن گفت اما بعد گفت یک فرد «امین حوزه» این انتقال را انجام داده و او از آن مطلع نبوده است.
صدیقی در یک ویدیو هم گفته بود: «بوقهای تبلیغاتی رسانهای دشمن به میدان آمدند و در یک جنگ روایتها و جنگ رسانهای، عواطف مردم ما را مورد هجمه قرار دادند.»
با این حال گزارشهای تکمیلی نشان داد او شخصا در دفترخانه اسناد رسمی حاضر شده و اسناد انتقال ملک را امضا کرده بود.
صدیقی در بازگشت خود به نماز جمعه تهران گفت: «برای افرادی که از من دفاع کردند دعا میکنم. آنها که از من دفاع کردند فحش هم خوردند.»
صدیقی در حالی که به دلیل این فساد اقتصادی به صورت گسترده مورد انتقاد بود، در دو مراسم خامنهای در هفتههای اخیر حاضر شد.
او هم در سخنرانی نوروزی رهبر جمهوری اسلامی و هم در دیدار مقامهای حکومت با خامنهای حاضر بود.
صدیقی در نماز جمعه بار دیگر از خامنهای عذرخواهی کرد و گفت: «افرادی که ما را میدیدند گریه میکردند، عذرخواهی میکنم که با یک غفلت و کمتوجهی باعث این همه هجمه به ملت ایران شدم.»
اواخر اسفند سال گذشته اسنادی منتشر شدند که نشان میدادند کاظم صدیقی از طریق تاسیس یک شرکت خانوادگی به نام «پیروان اندیشههای قائم»، باغی را به مساحت چهار هزار و ۲۰۰ متر مربع در کنار حوزه علمیه «امام خمینی» در ازگل تصاحب کرده است.
روز پنجشنبه، انتشار اطلاعیه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه درباره حضور صدیقی در نماز جمعه تهران، واکنش گسترده شماری از کاربران رسانههای اجتماعی و فعالان سیاسی و مدنی در ایران را برانگیخت.
یاشار سلطانی، روزنامهنگاری که با انتشار اسنادی برای اولین بار پرونده زمینخواری صدیقی را رسانهای کرد، در این زمینه نوشت نماز «دشمنشکن جمعه» به امامت کاظم صدیقی، تبدیل به اقدامی «وحدتشکن» شده است.
او در ادامه این اتفاق را به «جریان نفوذی» نسبت داد که به گفته او موقعیت فرماندهان سپاه پاسداران را به موساد اطلاع دادهاند و افزود: «[آیا این جریان] نمیتواند در تصمیمسازی برای تشدید گشت ارشاد و تعیین امام جمعه موثر باشد؟»
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، در واکنش به این موضوع نوشت که بازگشت صدیقی «دهنکجی به مردم» است و افزود: «به نظر میرسد عدهای عزمشان را جزم کردهاند که هیچ اعتباری برای هر امر معتبری باقی نگذارند.»
عباس عبدی، فعال سیاسی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که «معنای روشن» بازگشت صدیقی این است: «آنچه افشا شده از نظر آقایان هیچ چیز جدیدی نیست. همه موارد را میدانستند یا این رفتار را ناقض عدالت به عنوان شرط امامت جمعه نمیدانند.»
او در ادامه گفت: «طبعا سایر ائمه جمعه تهران و کشور هم با چنین گزارههایی هماهنگ هستند.»
حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق که نقطه عطفی در چارچوب استراتژی مقابله اسرائیل با دکترین جنگهای نیابتی تهران بود، نبرد تهران و تلآویو را از حالت جنگ در سایه خارج کرده و جمهوری اسلامی را در برابر یک معمای راهبردی گیجکننده قرار داده است.
آیا جمهوری اسلامی به رغم دریافت ضربه باید همچنان به نبرد در سایه با اسرائیل ادامه دهد یا باید برای پاسخ متناسب به اسرائیل، آماده جنگ آشکار و مستقیم با این کشور شود؟
اسرائیل در حالی به جنگ در متن و نه در سایه با جمهوری اسلامی رفته است که توانسته قوای نظامی حماس را در غزه تا حدی (نه به طور کامل) تضعیف کند، بازدارندگی نسبی در برابر حزبالله در جبهه شمال اسرائیل را حفظ کند یا دستکم نبردها را در آن جبهه زیر آستانه جنگ تمام عیار نگه دارد و به رغم فشارهای بینالمللی علیه اقدامات اسرائیل و بروز اختلافات بین واشنگتن و تل آویو برای عملیات نظامی در رفح نیز آمادهسازیهایی انجام دهد.
اسرائیل اگرچه هنوز به تمامی اهداف راهبردی اصلی خود در جنگ با حماس دست نیافته اما جنگ در غزه همچنان ادامه دارد و اسرائیل در تلاش است به تدریج با ادامه نبردها در غزه و مدیریت جنگ در جبهههای ثانویه، به تدریج بازدارندگی از دست رفتهاش را احیا کند.
واقعیت این است که اسرائیل پس از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ که باعث به چالش کشیده شدن بنیادیترین اصول دکترین امنیتی- نظامی اسرائیل از زمان نخستوزیری بن گوریون تا امروز شد، با یک نبرد موجودیتی روبهرو است. نبرد موجودیتی اسرائیل فقط با حماس بهعنوان عامل اصلی حمله «تروریستی» هفتم اکتبر نیست، بلکه از نگاه اسرائیل اینطور به نظر میرسد که این نبرد موجودیتی با جمهوری اسلامی است؛ حکومتی که علنا خواهان نابودی اسرائیل است. حمله هفتم اکتبر در راستای همین هدف جمهوری اسلامی صورت گرفت.
از این رو اسرائیل با درک این موضوع که در برابر یک معادله بازدارندگی پیچیده، سخت و خطرناک با جمهوری اسلامی در بطن یک نبرد موجودیتی با تهران و کل «محور مقاومت» قرار دارد، به این نتیجه رسیده که میتواند بازدارندگی از دست رفتهاش را به تدریج هم در غزه در برابر حماس و هم در برابر جمهوری اسلامی احیا کند، ولی در این مسیر نیاز داشت تا با یک اقدام نظامی شاخص و غافلگیر کننده، قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی را تضعیف کند یا به آن ضربه کاری یا مهلک بزند.
منطق راهبردی- نظامی اصلی پشت حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، در درجه اول تغییر موازنه بازدارندگی به نفع اسرائیل بود.
در درجه دوم اسرائیل قصد دارد تهران را در دو راهی «واکنش- عدم واکنش» یا بازی دو سر باخت قرار دهد؛ به این معنا که بر اساس تئوری زنجیره واکنش که نگارنده برای نخستین بار مطرح کرده است، اسرائیل میکوشد جمهوری اسلامی را در وضعیت تنگنا یا در برابر معمای راهبردی سختی قرار دهد که اگر به اقدام نظامی اسرائیل واکنش نظامی مستقیم، متناسب و همسنگ نشان دهد، زنجیره واکنش فعال میشود و سلسله واکنشهای نظامی رد و بدل شده، در نهایت میتواند بقای جمهوری اسلامی در داخل ایران را با خطر جدی روبهرو کند.
اگر هم تهران پاسخ غیرمتناسب یا ضعیف نشان دهد، اولا بازدارندگی از دست رفته برای حکومت با واکنش نامتناسب و ضعیف احیا نمیشود، دوم اینکه اسرائیل با دیدن ناتوانی جمهوری اسلامی در ارائه پاسخ مستقیم و متناسب میتواند با فراغ بال، قدرت و مانور بیشتری تهران را به گوشه رینگ ببرد و تهدیدهای ترکیبی جمهوری اسلامی را در حوزه های اتمی، موشکهای بالستیک، پهپادی و مداخلات منطقهای مهار کند.
اسرائیل بر اساس دکترین مابام (جنگ در میان جنگها به زبان عبری) که هدفش مقابله با تثبیت حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه است و نیز با تکیه بر دکترین اختاپوس که با هدف ضربه به برنامه اتمی، موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی در داخل خاک ایران انجام میگیرد، قادر خواهد بود در صورت خودداری تهران از بازی با ریسک بالا با اسرائیل، وضعیت را به قدری برای تهران دشوار کند که فراتر از مهار تهدیدهای ترکیبی عمل کرده، بقای جمهوری اسلامی را در نتیجه اقدامات بعدی خود با خطر جدی روبهرو کند.
به عبارت دیگر اسرائیل بسته به نوع، ماهیت، ابعاد و قدرت واکنش جمهوری اسلامی یا در صورت عدم واکنش متناسب تهران، میتواند به ایجاد یک واقعیت جدید در ایران کمک کند؛مشروط بر اینکه در درجه اول واقعا بخواهد بر اساس منافع خود صرفا به احیای بازدارندگی و تضعیف دکترین جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی (قطع پاهای اختاپوس) بسنده نکند و به دنبال پیروزی قاطع در نبرد موجودیتی با کل محور مقاومت و نیز کمک به روند سرنگونی جمهوری اسلامی باشد (کور کردن چشم اختاپوس).
در این میان ذکر دو نکته ضروری است.
یکم: جمهوری اسلامی به دلیل ضربهای که از سوی اسرائیل متحمل شده و بر اساس قاعده بازی، هیچ راهی ندارد جز اینکه پاسخ نظامی مستقیم، متناسب و همسطح با اقدام این کشور نشان دهد. هرگونه واکنش نظامی از سوی تهران که زیر آستانه بازی با ریسک بالا باشد، منجر به تغییر موازنه یا معادله بازدارندگی به نفع تهران نخواهد شد. معمای راهبردی بزرگ پیش روی تهران اما این است که همانند بازی شطرنج، تهران اکنون باید حرکت زوگ زوئنگ (ZugZwang) یا حرکت اکراهی زیانبار را انجام دهد. به بیان دیگر، واکنش نظامی جمهوری اسلامی اگرچه یک الزام است، یک قمار بزرگ برای تهران نیز محسوب میشود.
از منظر رئالیستی محض، جمهوری اسلامی برای واکنش نظامی متناسب و مستقیم به یک خلاقیت ناب نیاز دارد. این خلاقیت نیازمند زمان است اما این واکنش از نظر راهبردی نباید به تاخیر بیفتد چون اسرائیل به تدریج در حال احیا و حتی تثبیت بازدارندگی مطلوب خود است و چنانچه زمان بیشتری داشته باشد، ضربات بعدیاش در راستای دکترین مابام و اختاپوس، مرگبارتر و محکمتر خواهد بود.
با در نظر گرفتن ملاحظات بالا واکنشهای جمهوری اسلامی را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
واکنش مستقیم و احتمالا متناسب خود جمهوری اسلامی: رونمایی از بمب اتم، حملات موشکی و پهپادی به خاک اسرائیل، حمله به مواضع اسرائیل در بلندیهای جولان، حمله به میدان گازی کاریش در دریای مدیترانه و حمله موشکی یا پهپادی به منافع اسرائیل در منطقه (از جمله سفارتخانهها یا دفاتر دیپلماتیک و تجاری).
واکنش مستقیم و احتمالا متناسب از طریق نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی: حملات از طریق نیابتیها در سوریه و عراق علیه مواضع اسرائیل در جولان، حمله تروریستی به سفارتخانههای اسرائیل، حمله از طریق نیروهای حزبالله در اسرائیل، فعالتر کردن جنگ در جبهه کرانه باختری با گردانهای الاقصی و ...
واکنش غیرمستقیم و نامتناسب از طریق خود جمهوری اسلامی یا با کمک نیروهای نیابتی: حملات موشکی و پهپادی عمدتا علیه مواضع نیروهای آمریکایی در منطقه یا حمله به منافع/تاسیسات زیرساختی کشورهای عربی مثل امارات و عربستان (مشابه حملات آرامکو)
عدم واکنش: ممکن است جمهوری اسلامی تحت فشار آمریکا نتواند واکنش مطلوب و الزامآور را نشان دهد که در این صورت ضربه بزرگ حیثیتی به جمهوری اسلامی و دکترین جنگهای نیابتیاش وارد خواهد شد و راه برای اسرائیل در وارد کردن ضربات بیشتر به جمهوری اسلامی فراهمتر میشود.
درباره واکنش احتمالی جمهوری اسلامی باید خاطر نشان کرد که ممکن است جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به اسرائیل تاکتیک سووارم (Swarm) یا حملات پشهای علیه اسرائیل را یا خودش بهطور مستقیم یا تنها از طریق نیروهای نیابتیاش در منطقه در دستور کار قرار دهد.
تاکتیک سووارم یا حملات پشهای به حملات همزمان موشکی و پهپادی از چندین نقطه در منطقه علیه اسرائیل با هدف اشباع کردن یا از کار انداختن کارآمدی حداکثری سامانههای پدافند موشکی و پهپادی اسرائیل اطلاق میشود. این حمله چندجبههای به شهرهای مختلف اسرائیل اگر از درون خاک ایران نیز انجام شود، با توجه به اظهارات صریح مقامات ارشد اسرائیل (یوآو گالانت وزیر دفاع و ییسرائیل کاتز وزیر خارجه اسرائیل) میتواند عکسالعمل بزرگتر اسرائیل به صورت حمله به زیرساختهای نظامی سپاه یا حمله به تاسیسات اتمی در داخل خاک ایران به همراه داشته باشد.
دوم: بازی شطرنج اسرائیل با جمهوری اسلامی به گونهای در حال پیگیری است که اسرائیل با اقدامات اخیرش، از جمله تغییر تاکتیک در سوریه به سمت فاز تلفاتگیری مستقیم از فرماندهان ارشد نیروهای قدس سپاه، قصد دارد و تا حدی موفق شده جمهوری اسلامی را از منطقه خاکستری در چارچوب دکترین جنگهای نیابتی تهران خارج کند.
استراتژی جنگ در منطقه خاکستری همان تداوم سیاست «نه جنگ نه صلح» علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و حفظ اصل «صبر استراتژیک» در چارچوب دکترین جنگهای نیابتی این کشور است. اکنون اسرائیل در منطقه خاکستری یا در وضعیت نه جنگ نه صلح با جمهوری اسلامی نبرد نمیکند.
اسرائیل سعی می کند تهران را از این منطقه خارج و وادار به جدال مستقیم با اسرائیل کند؛ چون تلآویو میداند حکومت در تهران در ابعاد داخلی و خارجی در موضع ضعف قرار دارد و نبرد مستقیم با اسرائیل برای تهران با در نظر گرفتن حمایت آمریکا از اسرائیل و برخوردار نبودن حکومت از پشتوانه عظیم تودهها بسیار گران و پرهزینه تمام خواهد شد.
همچنین اسرائیل از فرصت پیشآمده استفاده میکند تا در صورت واکنش یا بازی با ریسک بالای جمهوری اسلامی، تاسیسات اتمی در ایران را هدف قرار دهد تا تهدید اتمی این کشور را مهار کند.
از این رو اسرائیل بر اساس ارکان اصلی مندرج در تئوری زنجیره واکنش، از جمله رکن فریب راهبردی و عنصر آشوب- جنگ (Myatezh Voina) به سبک روسی، توانسته دستکم تا الان جمهوری اسلامی را دچار نوعی استیصال ادراکی- روانی کند و تهران را در شرایطی قرار دهد که نتواند به راحتی از منظر راهبردی- نظامی تصمیم درست را بگیرد بدون اینکه با هر تصمیمی بقایش به خطر بیفتد، حیثیتش زیر سوال برود و ضعیف نشان داده شود.
به هر تقدیر واقعیت این است که جمهوری اسلامی با گذشت ۴۵ سال از حیاتش اکنون با بزرگترین و سرنوشتسازترین معمای راهبردی دست و پنجه نرم میکند. اسرائیل در راستای دکترین مابام و اختاپوس، توپ را در زمین جمهوری اسلامی قرار داده و متناسب با واکنش/عدم واکنش تهران عکسالعمل نشان خواهد داد.
فارغ از اینکه در نبرد اسرائیل و حماس در غزه شاهد آتشبس موقت یا دائمی باشیم و صرف نظر از نوع و ابعاد واکنش تهران و سوای اینکه بنیامین نتانیاهو در اسرائیل در مسند قدرت باقی بماند، بعید بهنظر می رسد که نبرد اسرائیل با جمهوری اسلامی در منطقه خاکستری باقی بماند. اینکه هدف راهبردی اصلی و کلان اسرائیل صرفا زدن پاهای اختاپوس در ایران است یا کور کردن چشم اختاپوس، پرسش مهم و سرنوشتسازی است.
با این حال به نظر میرسد منطقه خاورمیانه و جهان در ضعیت آشوب تمامعیار به سر میبرد و چون منطقه درگیر نوعی معادله بازدارندگی سخت، پیچیده و خطرناک بین تهران و تلآویو است، احتمال بروز جنگ برای حل این معادله از هر زمان دیگری بالاتر است.
چنین معما یا معادله بازدارندگی، به شکل نسبتا مشابه بین روسیه و ناتو نیز در جنگ اوکراین مشاهده میشود. اما اکنون عزم اسرائیل برای حل این معادله بازدارندگی به نفع خودش جزم بهنظر میرسد. جمهوری اسلامی هم برای حل این معادله دیگر نمیتواند بر صبر استراتژیک تکیه کند. اسرائیل صبر استراتژیک تهران را به طور چالشبرانگیزی آزمایش و دکترین جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی را تضعیف کرده است.
شاید نخستین بار است که تئوری جنگ و آشوب نیز نمیتواند بقای جمهوری اسلامی را تضمین کند و تئوری زنجیره، واکنش چالشی جدیای برای تهران ایجاد کرده است.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا به همتای اسرائیلی خود گفت اسرائیل میتواند به حمایت کامل واشینگتن از این کشور در برابر حمله احتمالی جمهوری اسلامی اطمینان کند. همزمان گزارشهایی از حمله قریبالوقوع احتمالی ایران، تا ۴۸ ساعت آینده، به اسرائیل منتشر شده است.
آستین روز پنجشنبه با یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، درباره تحولات منطقه و واکنش احتمالی جمهوری اسلامی به حمله دمشق گفتوگو کرد.
پنتاگون با صدور بیانیهای درباره این گفتوگو اعلام کرد دو طرف در مورد «تعهد آهنین» ایالات متحده به امنیت اسرائیل در برابر تهدیدات ایران و نیروهای نیابتیاش تبادل نظر کردند.
در بیانیه وزارت دفاع آمریکا آمده است آستین با تکرار پیام صریح پیشین جو بایدن، رییسجمهوری ایالات متحده به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به گالانت اطمینان داد که «اسرائیل میتواند برای دفاع از خود در برابر حملات ایران، از حمایت کامل ایالات متحده مطمئن باشد».
روز گذشته وبسایت اینترسپت گزارش داد جمهوری اسلامی تهدید کرده است اگر آمریکا در برابر هر گونه اقدام تلافیجویانه ایران در واکنش به حمله به دمشق به اسرائیل در دفاع از خود کمک کند، به نیروهای آمریکا در منطقه حمله خواهد کرد.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی روز عید فطر درباره حمله دمشق اعلام کرد که اسرائیل باید «تنبیه» شود.
دوشنبه هفته گذشته، کنسولگری ایران در دمشق هدف حمله قرار گرفت و چندین فرمانده ارشد و پرسنل نیروی قدس از جمله فرمانده ارشد این نیرو در حوزه سوریه و لبنان کشته شدند.
اسرائیل رسما مسوولیت این حمله را بر عهده نگرفته و اعلام کرده است به هر حملهای از سوی ایران پاسخ مستقیم خواهد داد.
وزیر دفاع اسرائیل در این زمینه به همتای آمریکایی خود گفت: «حمله مستقیم ایران مستلزم پاسخ مناسب اسرائیل به ایران است.»
در ادامه بیانیه وزارت دفاع آمریکا آمده است دیدار ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه (سنتکام) از اسرائیل جلو افتاده تا بتواند با رهبری نظامی اسرائیل دیدار و درباره «تهدیدات امنیتی فعلی» گفتوگو کند.
کوریلا که در ماههای اخیر به طور منظم به اسرائیل سفر کرده، روز پنجشنبه وارد اسرائیل شد.
رسانهها خبر دادند سفر او به اسرائیل برای گفتوگو درباره تهدید جمهوری اسلامی به حمله تلافیجویانه انجام شده است.
روزنامه والاستریت ژورنال روز پنجشنبه گزارش داد اسرائیل برای حمله مستقیم از سوی ایران در ۲۴ تا ۴۸ ساعت آینده آماده میشود.
این روزنامه به نقل از یک منبع آگاه افزود تهران هنوز در این زمینه تصمیمی نگرفته است.
در روزهای اخیر، گزارشهای اطلاعاتی ایالات متحده نشان دادهاند حمله به منافع اسرائیل از سوی ایران یا نیروهای نیابتیاش ممکن است قریبالوقوع باشد.
منابع آگاه گفتهاند به نظر میرسد این حمله میتواند در داخل مرزهای اسرائیل به وقوع بپیوندد.
یک مقام آمریکایی که از این موضوع مطلع است، به والاستریت ژورنال گفت گزارشهای اطلاعاتی جدید آمریکا نشان میدهند به جای دیگر کشورها، حمله احتمالی ایران «احتمالا در خاک اسرائیل» باشد.
سفارت آمریکا در اسرائیل روز پنجشنبه اعلام کرد کارمندان این سفارت و اعضای خانوادههای آنان تا اطلاع ثانوی از هر گونه سفر شخصی به خارج از مرکز اسرائیل منع خواهند شد.
حساب ایکس وزارت امور خارجه نیوزیلند، روز جمعه در ارتباط با حمله احتمالی تلافیجویانه جمهوری اسلامی به اسرائیل نوشت: «نیوزیلند نگران گزارشهایی است که نشان میدهند ایران در حال برنامهریزی برای حمله تلافیجویانه علیه اسرائیل است.»
وزارت امور خارجه نیوزیلند افزود: «ما قویا از بازیگران منطقهای میخواهیم حداکثر خویشتنداری را به خرج دهند و از تشدید تنش اجتناب کنند.»
کشورهای دیگری چون روسیه و آلمان نیز از جمهوری اسلامی خواستهاند در این زمینه خویشتنداری کند.
وزیر امور خارجه استرالیا نیز در تماسی تلفنی از حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی خواست تا تهران از نفوذ خود در منطقه برای ارتقای ثبات استفاده کند و باعث تشدید تنش نشود.