شهروندان پرشماری، با یادآوری شرایط اقتصادی و توصیههای مکرر مقامها به تحمل ، این گونه فساد را در مقابل وضعیت معیشتی خود قرار داده و پیام واضحی به عرصه عمومی منتقل کردند.
نوع واکنشی که کاربران برای انتقاد و اعتراض به این موضوع انتخاب کردند، زبانی از طعنه و کنایه و خشم داشت.
بسیاری از شهروندان عکسی از امضایشان منتشر کرده و نوشتند «این امضای من، میتوانید آن را جعل کنید تا زمینی هم گیر من بیاید.»
اما چرا این بار امضاها صدای اعتراض جامعه شدند؟
کاظم صدیقی وقتی با بازتاب گسترده زمینخواری خود مواجه شد، در نخستین واکنشهایش سعی کرد از خود در بهنام زدن باغ حوزه علمیه اعلام برائت کند. حوزه علمیهای که خودش موسس و متولی آن است و اسناد میگویند حضورا در فرایند انتقال مالکیت باغ نقش داشته و حتی پول آن را که حدود ۶ میلیارد بوده به شکل نقد دریافت کرده است. صدیقی گفت که امضای او جعل شده و خودش از این موضوع خبر نداشته است.
او در نامه ای به دادستان تهران در جایگاه شاکی نشست و گفت که برای ثبت موسسهای با هدف به نام زدن باغ، این جعل امضا صورت گرفته است.
بیچاره کسانی که پشتش نماز میخوانند
روایت صدیقی مورد اعتماد مخاطبان قرار نگرفت و حتی فاصله شدید آن با شواهد و اسناد مورد توجه قرار گرفت. از یک سو،کاربران در شبکههای اجتماعی مختلف نبود صداقت در این مقام مذهبی-سیاسی و ابهام حقوقی و قانونی در صحبتهای او را یادآوری کردند و یادآوری کردند که «بیچاره مردمی که پشت این فرد نماز میخوانند.»
جاعل «رابینهود» بود؟
شماری از مخاطبان هم طعنهآمیز پرسیدند که چطور میشود کسی امضای شخص دیگری را جعل کند و در آن به جای آنکه سودی به خود برساند، زمینی را به نام شخص دیگر بزند.
همین بود که بعضی کاربران به طعنه و کنایه نوشتند احتمالا جاعل امضا «رابینهود» بوده است. صدیقی خودش گفته بود فردی که «امین حوزه علمیه» بوده این امضا را جعل کرد.
سازمان ملل متحد در وبسایتش در زمینه اقدام رسانههای اجتماعی علیه فساد نوشته که رسانههای اجتماعی به دلیل اینکه ساختار کنترلی سلسلهمراتبی ندارد، بیش از رسانههای سنتی مورد توجه قرار میگیرند. این نهاد اشاره کرده که حتی ممکن است پلتفرمهای مجازی افکار عمومی را به نحوی به حرکت در آورند که مشارکت شهروندان را در مسائل خاص افزایش دهد و در صورت رسیدن به سطحی خاص این امر منجر به اعتراضات و تغییرات در حکومت میشود.