«باغی میان دو خیابان؛ چهار هزار و یک روز از زندگی کامران دیبا» عنوان کتابی خواندنی است که تاکنون چهار بار در ایران تجدید چاپ شده و تصویر روشن و جذابی از کامران دیبا، معمار طراز اول و اولین مدیر موزه هنرهای معاصر تهران ترسیم میکند.
دیبا طی چهار هزار و یک روز کار در ایران، آثار شگفتانگیزی از خود به جا گذاشت: از موزه هنرهای معاصر تهران (که به زیبایی موزه گوگنهایم نیویورک را با سنتها و آداب و نوع زندگی اجتماعی در ایران پیوند میزند) گرفته تا پارک شفق و فرهنگسرای نیاوران و شوشتر نو.
همگی این آثار حکایت از معماری بسیار تیزهوش، باسواد و کم نظیر دارد که از غرب وام میگیرد و میآموزد (از سالهای جوانیاش در نیویورک) اما الزاما غربزده و شیفته بیچون و چرای غرب نیست و موفق میشود آموختههایش را با سنتها و نگاه ایرانی جامعه پیوند بزند. او به مانند بسیاری از روشنفکران آن دوره، فریفته خلق و چپ و توده و لنین و استالین و مائو نمیشود. به رغم نسبتش با ملکه ایران فرح دیبا، دختر عمویش، از سلطنت و قدرت حاکم برای پیشبرد اهدافش سوءاستفاده نمیکند و گاه حتی در برابر تصمیم اشتباه شاه و اطرافیانش میایستد؛ مثل مخالفت با تغییر اطراف حرم امام هشتم شیعیان در مشهد. از طرف دیگر طوفان ویرانگر مذهب و انقلاب اسلامی فعالیتش را در ایران متوقف میکند تا آنجا که بعد از مهاجرت هم معماری را کنار میگذارد؛ و چه حیف.
کامران دیبا نمونه نسل شگفتانگیزی است که فهم و درک درستی هم از غرب و هم از مردمان کشور خودش با آداب و سنتهای خاص خود دارد و در ترکیبی نادر و غریب، به دستاورد غبطه برانگیزی میرسد که به گمانم هیچ معمار ایرانی سده بیستم به آن دست نیافت.
نمونه روشنش عمارت موزه هنرهای معاصر تهران است که بسیار پیشروتر از زمان ساختش به نظر میرسد و هنوز یکی از زیباترین و کارآمدترین معماریها در تهران پیش و پس از انقلاب محسوب میشود که ساختارش ترکیبی است از پشتبامهای گلی ایرانی در شهرهایی چون یزد و کاشان با معماری غربی که در یک چرخش عظیم رو به پایین در راهروهای طولانی خود تمام گالریها را به ترتیب رو در روی مخاطبش قرار میدهد.
دیبا که شیفته معماری موزه گوگنهایم در نیویورک میشود، با رویای داشتن چنین موزهای به ایران باز میگردد. او بسیار جلوتر از زمان خودش- حتی در مقایسه با اروپا- خوب میداند که گنجینهای از نقاشیهای قرن بیستم چقدر میتواند با ارزش باشد. خلاف تصور، راه افتادن پروژه و تأمین بودجه آن سالها طول میکشد (دیبا توضیح میدهد که دیدارش با پهلبد، وزیر فرهنگ، به جایی نمیرسد) اما بالاخره با کمک فرح دیبا (پهلوی) ملکه هنردوستی که بسیاری از تحولات هنری شگفتانگیز نیمه دوم دهه ۴۰ و همین طور دهه ۵۰ را در ایران رقم زد؛ از افتتاح تئاتر شهر و تأسیس کارگاه نمایش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا جشن هنر شیراز این پروژه هم میسر شد و موزه هنرهای معاصر با این عمارت زیبا با مدیریت خود کامران دیبا به ثمر رسید: («اگه اشارهت به رابطه من با قدرته که خیلیا فکر می کنن یک دلیل موثری بوده، من انکارش نمیکنم ولی اون رابطه به هیچ وجه کیفیت کار منو تضمین نمیکرد. مثل این که کتاب و مداد و انتشارات رو در اختیار نویسندهای بگذارن، ولی اون باید بلد هم باشه از خودش یک اثری رو به وجود بیاره.»ص ۱۲۱)
با حسن نیت و هوش و فهم درست کامران دیبا، ایران صاحب گنجینهای از نقاشیهای قرن بیستم، به ویژه آثار بعد از جنگ دوم جهانی شد؛ از نقاشیهای پیکاسو و جکسون پولاک تا مارک روتکو و فرانسیس بیکن که مهمترین و بزرگترین گنجینه آثار هنری نیمه دوم قرن بیستم در خارج از جهان غرب را شکل داد؛ گنجینهای که با استفاده از فرصت استثنایی بالا رفتن قیمت نفت و شکوفایی اقتصادی در ایران، و رکود اقتصادی در جهان و پایین آمدن قیمت آثار هنری شکل گرفت و حالا با ارزش میلیاردها دلار، در زیرزمین موزه هنرهای معاصر تهران خاک میخورد (از جمله تابلوی دوران طلایی اثر آندره دورن که به خاطر برهنگی تاکنون هیچگاه به نمایش درنیامده یا اثر سه تکهای از فرانسیس بیکن که تنها دو تکه آن نمایش داده شد!)
متن گفتوگوی رضا دانشور با کامران دیبا به همراه متنهایی که خود دیبا در توضیح برخی مسایل نوشته، آمیخته شده- و به رغم ناهمگونی و گاه نامشخص بودن فرق مصاحبه و نوشتار توضیحی و حتی بریده روزنامه- در نهایت کتاب جذاب و خواندنیای را شکل داده که تصویر کامل و روشنی از یک روشنفکر طراز اول ترسیم میکند. دیبا همه چیز را گام به گام با طمأنینه توضیح میدهد. از غره شدن و توضیح اضافی خبری نیست و از سویی توضیحات او همه موارد مهم را درباره آثارش در برمیگیرد.
ابتدا توضیح میدهد که خلاف تصور، فرح دیبا به دلیل مشکل داشتن رضا شاه با خانواده دیبا که به شاهان قاجاری نزدیک بودند، از فرصت دادن به خانوادهاش ابا داشت و اگر سماجت و پیگیریهای خود کامران دیبا نبود، هیچ کدام از این پروژههایش به ثمر نمیرسید.
دیبا در حین توضیح آن روزها، گاه به بحثهای تحلیلی طراز اولی میرسد و توضیح میدهد که چطور از معماری ایرانی در آثارش سود میجوید، یا چطور به ایرادات معماری مجتمعهای مسکونی حومه پاریس - که مشکلات اجتماعی دههها بعد این کلانشهر را رقم زد- واقف است، و چگونه از انتقادات عمدتا چپها جان سالم به در برد و در نهایت زمان ثابت کرد حق با اوست (رییس دوسالانه پاریس در روزنامه لوموند: «چه ربطی بچه ایرانی به کار پیکاسو و پولاک دارد؟» صفحه ۱۴۰).
دیبا میفهمد و اصرار دارد که بچه ایرانی هم میتواند به پیکاسو وپولاک ربط داشته باشد. او با هوشمندی از تلفیق فرهنگها حرف میزند و این که خرید و نمایش هنر مدرن در ایران، چه تأثیر شگفتانگیزی بر نقاشان ایرانی خواهد گذاشت. او سالها پیش از بسیاری از کشورهای غربی حس کرده بود که موزهای از هنر معاصر میتواند به یک جاذبه توریستی بدل شود. در عین حال، با حذف سنتها و هر آن چه که به زندگی عادی و معمولی جامعه مربوط بود مخالفت میکرد. در دربار در برابر گروهی از مهندسان که میخواستند تمام بازار و محوطه کنار حرم امام رضا در مشهد را خراب کنند، به جد ایستاد، هرچند در نهایت به دلیل فرمان شاه موفق نشد («میدونی همه مشکل ما یک نسل مدرن سطحی بود. سطحینگری و ظاهرسازی. یکی از دعواهای ما این بود.... به این بهانهها میخوان یک چیزهایی رو که مردم باهاش زندگی کردن و مأنوس هستن از بین ببرن و همه رو بکنن تو آپارتمان، بولوار، میدون، فواره... در هر صورت اون بافت اطراف حرم حال داشت، زیبا بود کوچه پسکوچههای تنگ و گشاد و متنوع... به نظرم اونجا یه صدا بود شور و هیجان بود حالا بوی چلوکباب هم میاومد، بوی فاضلاب هم میاومد. بعضی جاهاش هم بوی دارچین و بوی دکان عطاری. اون زندگی بود. شما نمیتونین این رو با گل و بلبل و فواره عوض کنید.» ص ۱۳۴ و ۱۳۵)
دیبا در توضیح ترکیب سنت و مدرنیسم در کارش میگوید: «الان که نگاه میکنم- اون وقت ممکنه آگاهانه نبوده- میبینم راهی رو رفتهام که میخواستم نو، مدرن و آوانگارد باشه و رفتارم در این راه حاصل یک برداشت دیالکتیک زمانی- تاریخی بوده. یک جامعه سنتی بوده و ما بهش آگاهی داشتیم، بعد خب مدرنیسم بوده که بهش کشش داشتیم و لزومشو حس میکردیم و کار من یک سنتزی از این دو. برای این که فکر میکردم یک ریشههایی رو نمیخوام قطع کنم. اون ریشهها چی بودن؟ اون فرهنگ اصیل وطنی بوده که من میشناختم مخصوصا تو معماری.» (ص ۵۷).
هر چه به انتهای کتاب نزدیکتر میشویم، دریغ و حسرت خواننده بیشتر میشود؛ این که چطور تهران به «یک شهر از دست رفته» (ص ۱۹۰) در معماری بدل شده و این که یک انقلاب واپسگرا چگونه جلوی حرکت درست مرکز شگفتانگیزی چون موزه هنرهای معاصر را گرفت (که خود نمادی است از جلوگیری از حرکت رو به جلو در همه زمینههای دیگر و بازگشت به سدهها قبل با تبلیغات ایدئولوژیک، اقتصاد ویران و اضافه بر آن کنکاش حکومت در زندگی شخصی آدمها از جمله در مسأله حجاب).
علیرضا سمیع آذر- تنها مدیر موجه موزه هنرهای معاصر تهران در دوران پس از انقلاب که برای اولین بار نمایشگاهی از گنجینه موزه برپا کرد- در موخرهای بر کتاب به شکلی به این حسرت اشاره دارد: «اکنون میتوان اندیشید که اگر این تلاش، مستقل از تلاطمهای سیاسی اجتماعی مقارن با انقلاب اسلامی، چند سالی دیگر تداوم مییافت، حالا خیلی از محققین و علاقهمندان به هنر مدرن غربی مجبور بودند برای مشاهده نزدیک بهترین نمونههای این هنر به ایران سفر کنند.» (ص ۲۳۰)
یافتههای یک پژوهش در ایران نشان میدهد وخامت اوضاع اقتصادی منجر به افزایش آمار نزاعهای جمعی در استانهای مختلف کشور شده است.
نتایج این تحقیق در مقالهای با عنوان «رابطه شاخصهای کلان اقتصادی با نزاع جمعی» در آخرین شماره فصلنامه علمی «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی» منتشر شده است.
این مقاله با استناد به دادههای سازمان پزشکی قانونی ایران نوشت میزان نزاع در کشور بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ رشد داشته است.
تعداد نزاعهای جمعی؛ منبع: فصلنامه علمی «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
تحلیل جامعهشناختی افزایش نزاع در بازه زمانی سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ و ارتباط آن با شاخصهای اقتصادی، محور اصلی این مقاله است.
در این مقاله آمده است: «با نابهسامانی اقتصادی (بیسازمانی اقتصادی) به دلیل افزایش بیکاری، تورم و شکاف طبقاتی و همچنین کاهش تابآوری اجتماعی، بیثباتی ذهنی، احساس کمیابی منابع (بحران تولید، توزیع و مصرف) و احساس بیهنجاری اقتصادی، رفتارهای اجتماعی مردم، رادیکالی، خشنتر و پرخاشگرتر شده است.»
بر اساس یافتههای این پژوهش، نرخ نزاع از ۶/۶۹ مورد در هر ۱۰۰۰ نفر در سال ۱۳۹۵ به ۷/۲۲ مورد در سال ۱۳۹۸ رسیده که بنا بر شاخصهای علمی، نشاندهنده یک روند «کاملا صعودی» است.
همزمانی «افزایش قابل ملاحظه» آمار نزاع و وخیمتر شدن شرایط اقتصادی ایران، نکته حائز اهمیت در این پژوهش است.
منبع: فصلنامه علمی «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
از میان شاخصهای اقتصادی بررسی شده در این مقاله، تورم از «بیشترین قدرت تبیینکنندگی» در ارتباط با رشد آمار نزاعهای جمعی برخوردار است.
آمار رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۵، تورم ۹ درصد بوده اما در روندی صعودی در سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به ترتیب به ۹/۶، ۳۱/۲ و ۴۱/۲ درصد افزایش یافته است.
به گزارش همشهریآنلاین، متوسط نرخ فروش دلار در سال ۱۳۹۵، سه هزار و ۶۴۴ تومان بوده که این عدد در سال ۱۳۹۸ به ۱۲ هزار و ۹۱۸ تومان رسیده است.
کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت کالاها بر اثر تورم در نهایت شکاف طبقاتی را در پی داشته و دارد.
به گفته این مقاله پژوهشی، از عوامل تاثیرگذار اجتماعی در بروز نزاع و رفتارهای خشن، اختلاف طبقاتی میان افراد بوده است: «... بر هم خوردن تعادل اقتصادی میان مردم یک جامعه و حذف شدن طبقه متوسط. این موضوع سبب شکلگیری واکنشهای خشن در اقشار فقیرتر نسبت به سایر افراد جامعه میشود.»
این مطالعه نشان داده است بیکاری دومین عامل اقتصادی تاثیرگذار در افزایش نرخ نزاع به شمار میرود و بین این دو متغیر، ارتباط آماری معناداری وجود دارد.
در این پژوهش آمده است: «بیکاری یکی از عوامل مهم در قطع ارتباط و سپس بروز خشونت است، چون به موازات کاهش در سطح روابط، میزان اعتماد هم کاهش مییابد و در چنین شرایطی، امکان بروز هر نوع رفتار خشونتآمیز اعم از نزاع و درگیری را میتوان پیشبینی کرد.»
بر این اساس، بیکاری میتواند به طرد اجتماعی منجر شود و در نتیجه فرد را به حاشیه جامعه براند.
این پدیده افراد را از مشارکت فعال و کامل در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باز میدارد و آنها به تدریج در پی انزوا و کاهش سطح فعالیتهای اقتصادی، به سوی خشونت سوق داده میشوند.
این مقاله افزود: «دسته خاصی از بزرگسالان جوان بیکار، در خطر تبدیل شدن به بخشی از یک طبقه هستند که افرادش به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در حاشیه قرار دارند و امکان آشوبگری و رفتارهای وندالیستی در بین آنها بیشتر میشود و امنیت عمومی را با تهدید مواجه میکنند.»
اسماعیل جهانی دولتآباد، دانشیار گروه تاریخ و جامعهشناسی دانشگاه محقق اردبیلی، طاها عشایری، استادیار گروه تاریخ و جامعهشناسی دانشگاه محقق اردبیلی و حسین حیدری، استادیار گروه جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی این پژوهش را انجام دادهاند.
تاثیر عوامل اقتصادی بر افزایش نزاعها در ایران در مطالعات دیگری نیز نشان داده شده است.
پیشتر و در سال ۱۴۰۰، مژده کیانی و محمد فاضلی در پژوهشی به بررسی نزاعهای دستهجمعی در اهواز پرداختند.
یافتههای این پژوهش نشان داد عوامل اقتصادی مهمترین دلیل وقوع نزاعها در این شهر هستند.
اصغر میرفردی و آسیه صادقنیا نیز در مقاله دیگری در سال ۱۳۹۱، نزاعهای جمعی در شهرستان بویراحمد را تحلیل کردند و نوشتند: «جوانان، مردان، مجردها، روستایيان و افراد دارای پايگاه اقتصادی پايين، به ميزان بسيار بالايی در نزاعهای دستهجمعی شركت داشتهاند.»
پایگاه خبری تجارتنیوز دی ماه ۱۴۰۲ از افزایش هشت درصدی نزاع و درگیری در ایران طی هفت سال گذشته خبر داد.
بر اساس دادههای سازمان پزشکی قانونی کشور، در پنج ماه اول سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۹۷ هزار نفر به دلیل نزاع و درگیری به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند.
آمار ارائه شده نشان میدهد از سال ۱۳۹۸ تا کنون، شمار کسانی که به دلیل دعوا به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند، همواره افزایش یافته است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بار دیگر اسرائیل را تهدید به حمله کرد و با اشتباه خواندن اقدام اسرائیل در حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق گفت:«اسرائیل باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.»
او صبح روز چهارشنبه، ۲۲ فروردین، در خطبههای نماز عید فطر در مصلای تهران اشارهای به ابعاد و چگونگی حملات تلافیجویانه جمهوری اسلامی نکرد و صرفا همان سخنان کلی را در این زمینه تکرار کرد که دیگر مقامهای حکومتی در روزهای اخیر گفته بودند.
علی خامنهای در سخنرانی خود گفت: «صهیونیستها به کنسولگری ما حمله کردند، یعنی به خاک ما حمله کردند. این عرف دنیا است.»
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود نامی از هفت عضو سپاه پاسداران، از جمله محمدرضا زاهدی، فرمانده سپاه در لبنان و سوریه که در حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق کشته شدند، نبرد اما گفت:« ما داغدار شهیدانمان شدیم. البته اینها کسانی بودند که یک عمر دنبال شهادت دویدند. ما داغدار شدیم، اما آنها کامیاب شدند.»
خامنهای گفت:« امسال ماه رمضان حوادث خونبار غزه کام مسلمانان را در سراسر جهان تلخ کرد. لعنت خدا بر رژیم غاصب صهیونیست.»
او با انتقاد از دولتهای غربی و از جمله آمریکا و بریتانیا، آنها را متهم کرد که صرفا در کلام سخنی گفتهاند اما در عمل نه تنها مانع کشتار فلسطینیها در غزه نشدند، بلکه در این جهت به اسرائیل کمک هم کردند.
علی خامنهای، بار دیگر تمدن غرب را مورد حمله قرار داد و گفت:«دولتهای غربی در حوادث امسال ذات شریر تمدن غربی را به دنیا نشان دادند. ما میگفتیم، منتقدین تمدن غربی میگفتند که این تمدن بر پایه جدایی از معنویات بنا شده است و از آن انتظار خیر نمی توان داشت، اما در این حوادث، دولت های غربی این ذات شریر را به جهانیان نشان دادند.»
او بدون آنکه به کشتار زنان، کودکان و جوانان در خیابانها، زندانها و حتی بیمارستانهای ایران اشاره کند، به انتقاد از اسرائیل و حامیانش پرداخت و گفت:« کودک می کشند در آغوش مادر، بیمار می کشند در بیمارستان. زورشان به مردان مقاومت نمی رسد می افتند به جان زن و کودک و پیر.»
در جریان اعتراضات در سالهای اخیر، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی با دستور مستقیم و حمایت آشکار علی خامنهای، صدها نفر از جوانان، زنان و کودکان ایرانی را کشته و هزاران نفر دیگر را بازداشت کردهاند.
رهبر جمهوری اسلامی با دروغین دانستن بحث حقوق بشر افزود:« کجا هستند آن کسانی که آهنگ ناهنجارشان درباره حقوق بشر گوش دنیا را کر میکند؟ اینها بشر نیستند؟ حقوق ندارند؟»
او در پایان سخنرانی خود بار دیگر هواداران حکومت جمهوری اسلامی را به وحدت فراخواند و گفت:«فعالان سیاسی، اجتماعی و رسانهای بدانند که توفیق در توحید کلمه است.»
خامنهای گفت:«اختلاف نظر سیاسی و غیرسیاسی اشکالی ندارد، اما درگیری و یقهگیری و وحدت را شکستن، به زیان دنیا و آخرت شماست.»
رهبر جمهوری اسلامی در ابتدای سخنرانی خود با اشاره به گسترش آنچه آن را روزهخواری در ملاء عام در ماه رمضان خواند، گفت:«جمهوری اسلامی به دنبال آن نیست که همه را به زور دیندار کند، اما در مقابل شکستن هنجارهای دینی هم وظیفهای دارد.»
او از دستگاههای مختلف قضایی و امنیتی خواست که با این به گفته او «هنجارشکنی»ها به شدت برخورد کنند.
پیشتر یکی از فعالان سیاسی هوادار جمهوری اسلامی در توصیف رفتار شهروندان در ماه رمضان گفته بود: «شاهد وسیعترین موج روزهخواری علنی در تاریخ جمهوری اسلامی هستیم.»
خامنهای در هفتههای گذشته همچنین بر ضرورت رعایت حجاب اجباری تاکید کرده و از دستگاههای حکومتی خواسته بود که در این زمینه فعالانهتر عمل کنند.
دادگاه رسیدگی به پرونده پولاد عمروف و رفعت امیروف، دو متهم به توطئه ترور مسیح علینژاد، در نیویورک برگزار شد. قاضی پرونده اعلام کرد که محاکمه متهمان ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ از سر گرفته خواهد شد. دولت آمریکا نیز قرار است شواهد جدیدی در مورد طرح ترور علینژاد به دادگاه ارائه کند.
ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) اعلام کرد دولت این کشور تسلیحات و مهمات ضبط شده از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به اوکراین انتقال داده است تا در این کشور برابر تهاجم روسیه و برای دفاع از خود به کار گرفته شوند.
سپاه پاسداران این تسلیحات و مهمات را در مقاطع زمانی مختلف برای حوثیهای یمن ارسال کرده بود اما محمولهها در میانه راه، به دست نظامیان آمریکایی مستقر در منطقه مصادره شدند.
سنتکام روز سهشنبه ۲۱ فروردین در بیانیهای در رسانه اجتماعی ایکس نوشت این تسلیحات شامل پنج هزار کلاشنیکف، مسلسل، تفنگ برای تکتیرانداز و آرپیجی و همچنین بیش از ۵۰۰ هزار گلوله بودند که از چهار کشتی مختلف کشف شدند که قصد انتقال آنها را به یمن داشتند.
این محمولهها در فاصله زمانی یکم خرداد ۱۴۰۰ تا ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ شناسایی و ضبط شدند.
دولت آمریکا که مالکیت این محمولهها را روز ۱۰ آذر ۱۴۰۲ با حکم وزرات دادگستری این کشور علیه سپاه پاسداران به دست آورده بود، آنها را در ۱۶ فروردین سال جاری در اختیار اوکراین قرار داد.
ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا در بیانیه خود اقدام سپاه پاسداران را در قاچاق سلاح به یمن مغایر با قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد دانست.
این قطعنامه که در سال ۲۰۱۵ به تصویب رسید، بر منع اقدامات بیثباتکننده در یمن نظیر ارسال تسلیحات به این کشور تاکید میکند.
تجمع حوثیهای یمن در حمایت از فلسطین، صنعا، ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
در ادامه بیانیه سنتکام آمده است واشینگتن خود را متعهد میداند تا در کنار متحدان و شرکای خود، با «جریان مرگبار» کمکهای تسلیحاتی ایران در منطقه مقابله کند و در این راه، از کلیه ابزارهای قانونی، از جمله تحریمهای آمریکا و سازمان ملل بهره میگیرد.
سنتکام پشتیبانی حکومت ایران از گروههای مسلح در خاورمیانه را تهدیدی علیه امنیت منطقهای و بینالمللی توصیف کرد و گفت اقدامات جمهوری اسلامی خطری برای شهروندان، دیپلماتها و نظامیان آمریکا و متحدان آن به شمار میرود.
آمریکا در مهر ماه سال گذشته نیز حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار گلوله را که نیروی دریایی این کشور از سپاه پاسداران توقیف کرده بود، در اختیار ارتش اوکراین قرار داد.
از زمان آغاز مناقشه حماس و اسرائیل، حوثیهای یمن، از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی، با حمله به کشتیهای بینالمللی در دریای سرخ، تنگه بابالمندب و خلیج عدن، امنیت دریانوردی را در منطقه به خطر انداختهاند.
انتقال تسلیحات و مهمات جمهوری اسلامی به اوکراین همزمان با همراهی حکومت ایران با مسکو است. تهران از متحدان اصلی روسیه در جنگ با اوکراین بوده است.
جمهوری اسلامی متهم است پهپادهای انتحاری شاهد ۱۳۱ و شاهد ۱۳۶ را به روسیه ارسال کرده تا در جریان عملیات نظامی در اوکراین مورد استفاده قرار گیرند.
شبکه تلویزیونی اسکاینیوز ۲۰ دی ماه سال گذشته گزارش داد حکومت ایران یک پهپاد تهاجمی جدید به نام شاهد ۱۰۷ طراحی کرده که قرار است در جنگ روسیه علیه اوکراین به کار گرفته شود.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در اولین سفر خود به سوریه پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، آمریکا را به موافقت با انجام این حمله متهم کرد. او همزمان ساختمان جدیدی را به عنوان کنسولگری ایران در دمشق افتتاح کرد.
امیرعبداللهیان روز دوشنبه ۲۰ فروردین در یک نشست خبری مشترک با فیصل مقداد، وزیر امور خارجه سوریه در دمشق گفت: «به نظر نمیرسد [بنیامین] نتانیاهو بدون چراغ سبز آمریکا قادر به انجام چنین کاری بوده باشد.»
او برای این ادعای خود مدرکی را ارائه نکرد و صرفا گفت صادر نکردن بیانیه از سوی آمریکا در محکومیت این حمله «نشانهای از چراغ سبز آمریکا به اسرائیل» است.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی اضافه کرد که آمریکاییها با ارسال پیامی به ایران گفتهاند هیچ هماهنگیای بین آنها با اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران در دمشق وجود نداشته است.
روز دوشنبه امیرعبداللهیان کنسولگری جدید ایران در دمشق را با حضور همتای سوری خود افتتاح کرد.
ساختمان کنسولگری جدید در نزدیکی (چند ۱۰ متری) ساختمان ویران شده در حمله هفته گذشته واقع شده است.
در جریان حمله روز دوشنبه ۱۳ فروردين به ساختمان کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق هفت نفر از فرماندهان و افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشته شدند.
امیرعبداللهیان در دمشق، بدون ارائه جزییات خاصی در این زمینه گفت: «چگونگی پاسخ به اسرائیل در میدان تعریف شده و در میدان روشن خواهد شد.»
همزمان با سفر امیرعبداللهیان به دمشق، حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در یک سخنرانی تلویزیونی در مراسم یادبودی که در حومه جنوبی بیروت برای محمدرضا زاهدی برگزار شد، هدف قرار دادن مستشاران و فرماندهان سپاه پاسداران در کنسولگری تهران در دمشق را «بزرگترین تجاوز سالهای اخیر اسرائیل در سوریه » توصیف کرد.
رسانههای لبنانی در گزارشهای خود گفتند سفر عبداللهیان به دمشق برای تاکید بر «اعتماد میان دو کشور» صورت گرفته است چرا که به گفته آنها: «سپاه پاسداران در تحقیقات خود به شواهد محکمی دست یافته مبنی بر اینکه برخی مقامات امنیتی سوریه، حضور فرماندهان سپاه قدس در کنسولگری را برای اسرائیل فاش کردهاند.»
هفته گذشته، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در پیام تسلیت خود در مورد این حمله، اسرائیل را تهدید کرد و نوشت که اسرائیل «مجازات» و «پشیمان» خواهد شد.
وبسایت عربی «جاده ایران» به نقل از یک منبع آگاه دیپلماتیک که هویت او را فاش نکرده، نوشت که جمهوری اسلامی به آمریکا اطلاع داده که در صورت برقراری آتشبس در غزه، از پاسخ به حمله هوایی علیه کنسولگری خود در دمشق خودداری خواهد کرد.
پس از انتشار این گزارش، جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، روز دوشنبه ۲۰ فروردین گفت حاضر نیست درباره پیامی که جمهوری اسلامی به آمریکا فرستاده سخن بگوید اما تاکید کرد اگر تهران واقعا به دنبال آتشبس است باید به حماس فشار بیاورد تا با آتشبس موافقت کند.