حمله اوکراین به نفتکش روسیه در مدیترانه؛ پوتین تهدید به واکنش بسیار شدید کرد
یک مقام رسمی اوکراین اعلام کرد که این کشور برای نخستین بار یک نفتکش «ناوگان سایه» روسیه را در دریای مدیترانه با پهپادهای هوایی هدف قرار داد. این اقدام حاکی از شدت گرفتن حملات کییف به انتقال دریایی نفت روسیه است.
یک مقام سرویس امنیتی اوکراین (اسبییو) جمعه ۲۸ به رویترز گفت که این عملیات شامل اقدامات «چندمرحلهای» بوده است.
بر اساس این اظهارات، این نفتکش که «قندیل» نام دارد در زمان حمله خالی بود و در آبهای بیطرف در فاصلهای بیش از دو هزار کیلومتر از اوکراین با پهپادها هدف قرار گرفته و دچار آسیبهای جدی شده است.
یک مقام از یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز به خبرگزاری رویترز گفت: «این کشتی در حال بازگشت به بندری است که در حال حاضر ناشناخته است.»
بر اساس دادههای شرکت «مارینترافیک» که اطلاعات تردد دریایی را ثبت میکند، این نفتکش در ساعت ۱۳:۳۰ جمعه به وقت گرینویچ در نزدیکی سواحل لیبی قرار داشته است.
مقام اوکراینی که نخواست نامش فاش شود، بهطور دقیق مشخص نکرد که کشتی در زمان حمله دقیقا کجا بوده یا این حمله چه زمانی رخ داده است.
تصاویر هوایی ارائهشده از سوی این منبع آگاه، یک انفجار کوچک روی عرشه یک نفتکش را نشان میداد.
رویترز با مقایسه این تصاویر با تصاویر آرشیوی تایید کرد که کشتی همان «قندیل» است، اما نتوانست زمان یا مکان آن را راستیآزمایی کند.
حملات مکرر اوکراین به نفتکشها و تاسیسات دریایی روسیه
اوکراین در طول سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ به پالایشگاههای نفت روسیه حمله کرده است، اما در هفتههای اخیر بهطور محسوسی کارزار خود را گسترش داده و سکوهای نفتی در دریای خزر را هدف قرار داده و مسئولیت حملات پهپادهای دریایی به سه نفتکش در دریای سیاه را بر عهده گرفته است.
طولانیترین شبهای سال که از راه میرسد، انسانها در گوشههای مختلف جهان کاری شبیه به هم میکنند: چراغی روشن میکنند، کنار هم مینشینند و به تولد دوباره نور فکر میکنند. در ایران و برای ایرانیان نامش یلداست، در جهان مسیحی جشنهای کریسمس برگزار میشود و در شمال اروپا، یول.
در نگاه نخست، یلدا، کریسمس و یول، سه مناسبت کاملا جدا از هم به نظر میرسند؛ یکی ریشه در ایران باستان دارد، دیگری مهمترین جشن جهان مسیحی است و سومی در سنتهای کهن اسکاندیناوی شکل گرفته است.
اما اگر لایههای دینی و ملی متاخر را کنار بزنیم و به ژرفای تاریخ بنگریم، به یک نقطه مشترک میرسیم: انقلاب زمستانی، طولانیترین شب سال و دغدغهای انسانی که از هزاران سال پیش ذهن بشر را به خود مشغول کرده است: دوام آوردن در برابر تاریکی و سرما.
تابآوری در برابر اضطراب جمعی
در همه تمدنهای باستانی نیمکره شمالی، کوتاه شدن روزها و طولانی شدن شبها نه فقط یک پدیده طبیعی، بلکه تجربهای وجودی بوده است.
سرمای کشنده، کمبود غذا، مرگ دامها و تهدید بقا، زمستان را به فصل اضطراب جمعی بدل میکرده.
انقلاب زمستانی اما نشانهای امیدبخش بوده است؛ لحظهای که انسان درمییافت از این پس، روزها دوباره بلندتر خواهند شد.
جشن گرفتن این لحظه، جشن گرفتن بازگشت نظم، نور و زندگی بود.
یلدا؛ پیروزی نور بر تاریکی در سنت ایرانی
یلدا در سنت ایرانی دقیقا در همین بستر شکل گرفت. این شب، بلندترین شب سال، بر اساس باورهای کهن ایرانی زمانی است که اهریمن و نیروهای تاریکی در اوج قدرت قرار میگیرند. اما درست در دل همین لحظه و تاریکی، نوید تولد نور نهفته است.
در آیین مهر یا میتراییسم که پیش از اسلام در ایران و بخشهایی از امپراتوری روم رواج داشت، میترا، ایزد خورشید و پیمان، در همین شب زاده میشود.
تولد میترا به معنای پیروزی نور بر تاریکی است؛ مفهومی که در یلدا به شکل بیداری تا سپیدهدم، گردهمایی خانوادگی، روشن کردن شمع و خوردن میوههای سرخرنگ مانند انار، تجسم یافته است.
سرخی انار، رنگ خون و خورشید، نماد زندگی در دل شب سرد و تیره است.
کریسمس؛ بازتعریف کهن نور در قالب مسیحی
کریسمس هم اگرچه امروز به عنوان جشن تولد عیسی مسیح شناخته میشود، از نظر تاریخی و زمانی بهشدت به این سنتهای پیشامسیحی گره خورده است.
در اناجیل، تاریخ دقیقی برای تولد عیسی ذکر نشده و پژوهشگران معتقدند انتخاب ۲۵ دسامبر بیشتر یک تصمیم فرهنگی و سیاسی بوده تا تاریخی.
این تاریخ تقریبا با انقلاب زمستانی و جشنهای خورشیدی در امپراتوری روم همزمان بود؛ از جمله جشن «سول اینویکتوس» یا «خورشید شکستناپذیر» که تولد دوباره خورشید را گرامی میداشت.
کلیسای اولیه با همزمان کردن تولد مسیح با این مناسبتها، هم پذیرش آیین جدید را آسانتر کرد و هم مفاهیم کهن نور و رستگاری را در قالبی مسیحی بازتعریف کرد.
از این منظر، عیسی مسیح نیز همچون میترا، به عنوان «نور جهان» معرفی میشود؛ نوری که در تاریکترین فصل سال زاده میشود تا امید را بازگرداند.
شمعهای کریسمس، چراغانیها، ستاره بالای درخت کریسمس و حتی مفهوم هدیه دادن، همگی در امتداد همین نمادپردازی نور در برابر تاریکی قابل فهماند.
ستارهای که راه را نشان میدهد، یادآور خورشیدی است که دوباره مسیر خود را در آسمان پیدا میکند.
یول؛ فراخواندن خورشید در شمال اروپا
در شمال اروپا، جایی که زمستانها طولانیتر و تاریکترند، همین دغدغه به شکل جشن یول بروز پیدا کرده است.
یول در سنتهای «ژرمنی و نورس»، جشنی چندروزه بود که حول انقلاب زمستانی برگزار میشد.
در این جشن، مردم آتشهای بزرگ روشن میکردند، کندههای عظیم چوب را میسوزاندند و گرد هم میآمدند تا با نور و گرما، تاریکی را پس بزنند.
در باورهای کهن، این کنده صرفا وسیلهای برای گرما نبود، بلکه نمادی آیینی بهشمار میرفت. روشن کردن آن به معنای فراخواندن خورشید و کمک به بازگشت نور بود؛ نوعی مشارکت نمادین انسان در چرخه طبیعت.
باور داشتند هرچه کنده بزرگتر باشد و مدت بیشتری بسوزد، سال پیش رو پربرکتتر خواهد بود.
خاکستر کنده یول نیز مقدس تلقی میشد و آن را برای محافظت از خانه، افزایش باروری زمین و دور نگه داشتن نیروهای شر به کار میبردند.
«کنده یول» یک معنا داشت: روشنایی باید شبهای طولانی زمستان را تاب بیاورد.
تزیین خانه با شاخههای همیشهسبز، مانند کاج و صنوبر، نیز ریشه در باور به تداوم زندگی در دل سرما دارد؛ گیاهانی که حتی در زمستان نمیمیرند و نشانهای از جاودانگیاند.
روایت مشترک انسانی: امید در دل تاریکی
آنچه این سه جشن را بهطور شگفتانگیزی به هم پیوند میدهد، نه شباهتهای ظاهری، بلکه یک روایت مشترک انسانی است.
انسان، فارغ از جغرافیا و دین، در برابر طبیعت ناتوان بوده و برای معنا دادن به ترسهایش، داستانهایی از تولد، رستاخیز و پیروزی نور ساخته است.
یلدا با شعر و قصه، یول با آتش و گردهمایی، و کریسمس با آیین مذهبی و نمادهای خانوادگی، همگی پاسخهایی متفاوت به یک پرسش مشترکاند: چگونه میتوان در تاریکترین شبها، امید را زنده نگه داشت؟
امروز، وقتی خانوادهای ایرانی در شب یلدا فال حافظ میگیرد، یا خانوادهای مسیحی درخت کریسمس را میآراید، یا خانوادهای اسکاندیناویایی شمعهای یول را روشن میکند، شاید کمتر کسی به این پیوندهای عمیق تاریخی بیندیشد.
اما در پس همه این تفاوتها، یک تجربه مشترک انسانی جریان دارد؛ تجربهای که یادآوری میکند تاریکی هر چقدر هم طولانی باشد، سرانجام جایش را به نور خواهد داد.
این شاید کهنترین و جهانشمولترین داستانی باشد که بشر تا امروز برای خود روایت کرده است.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، در گفتوگو با شبکه انبیسی نیوز، احتمال وقوع جنگ با ونزوئلا را رد نکرد. او در پاسخ به این پرسش که آیا توقیف نفتکشهای ونزوئلا میتواند به جنگ منجر شود، گفت در این باره صحبت نمیکند، اما در پاسخ به پرسش بعدی تاکید کرد که چنین احتمالی وجود دارد.
ترامپ گفت: گفت: «نه، این احتمال را منتفی نمیدانم.»
ترامپ روز سهشنبه دستور «محاصره» نفتکشهای تحریمشدهای را صادر کرد که از ونزوئلا رفتوآمد میکنند؛ اقدامی که به گفته مقامهای آمریکایی با هدف افزایش فشار بر نیکلاس مادورو، رییسجمهور ونزوئلا، انجام شده است. آمریکا همچنین بهتازگی یک نفتکش را که در نزدیکی ونزوئلا توقیف شده بود، مصادره کرده است.
رییسجمهوری آمریکا تاکید کرد که توقیف نفتکشها ادامه خواهد یافت و نفتکشهای بیشتری مصادره میشوند. او در عین حال از پاسخ صریح به این پرسش که آیا برکناری نیکلاس مادورو هدف نهایی سیاستهای واشینگتن است یا نه، خودداری کرد.
پایگاه خبری واینت گزارش داد جمهوری اسلامی پیش از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، در حال تحقیق درباره توسعه نسل چهارم تسلیحات هستهای بر اساس همجوشی خالص بود.
بر پایه این گزارش که جمعه ۲۸ آذر منتشر شد، تحقیقات در ایران درباره نوعی سلاح هستهای کاملا جدید صورت گرفته که تاکنون هیچ کشوری موفق به تولید آن نشده است.
در این گزارش آمده است: «این نوع همجوشی به اورانیوم یا پلوتونیوم نیاز ندارد و تقریبا هیچگونه تشعشع یا آلودگی رادیواکتیوی بر جای نمیگذارد.»
این گزارش در شرایطی منتشر شد که در روزهای اخیر، گمانهزنیها درباره سرنوشت برنامه هستهای جمهوری اسلامی و واکنش احتمالی آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپایی به آن بالا گرفته است.
مایک هاکبی، سفیر ایالات متحده در اسرائیل، ۲۷ آذر برنامه هستهای تهران را محور اصلی نگرانیهای امنیتی منطقه دانست و گفت امیدوار است تهران «به خود بیاید» و از مسیری که میتواند به یک درگیری جدید منجر شود، عقبنشینی کند.
تهران در این طرح به دنبال چه بود؟
واینت در ادامه نوشت با توجه به پیچیدگی فنی بسیار بالای همجوشی خالص، انگیزه حکومت ایران از ورود به این حوزه پژوهشی بهطور دقیق مشخص نیست.
این رسانه اسرائیلی چند سناریوی احتمالی را در این خصوص مطرح کرد؛ از جمله اینکه این تحقیقات ممکن است با هدف منحرف کردن توجهها از ادامه تمایل تهران به تولید تسلیحات هستهای متعارف انجام شده باشد.
سناریوی دیگر، تلاش جمهوری اسلامی برای عبور از محدودیتها و چارچوبهای نظام بینالمللی عدم اشاعه سلاحهای هستهای، از طریق ورود به حوزه همجوشی خالص است.
واینت افزود هدف از این تحقیقات ممکن است انباشت دانش و تجربه علمی باشد تا در صورت تغییر محاسبات در آینده، جمهوری اسلامی بتواند مسیر دستیابی به سلاح اتمی را کوتاهتر کند.
همچنین احتمال میرود تمرکز حکومت ایران نه بر عملیسازی همجوشی خالص، بلکه بر کسب مهارت و تجربه در حل مسائل فوقپیچیده فیزیک هستهای بوده باشد.
۲۶ آذر، گیدئون سعار، وزیر خارجه اسرائیل، جمهوری اسلامی را «تهدیدی برای ثبات منطقه» خواند و تاکید کرد تهران همچنان در پی ساخت سلاح اتمی است.
گزارش واشینگتنپست درباره فعالیتهای هستهای ایران
روایت واینت تا حد زیادی با گزارش اخیر روزنامه واشینگتنپست همخوانی دارد.
این روزنامه پیشتر نوشت نهادهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل از سال ۲۰۲۳ شروع به جمعآوری اطلاعاتی کردهاند که نشان میدهد عوامل برنامه اتمی جمهوری اسلامی همزمان چند مسیر بالقوه برای دستیابی به سلاح هستهای را بررسی کردهاند؛ از جمله مفاهیمی مبتنی بر همجوشی.
بر اساس ارزیابی نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده، پژوهشگران وابسته به حکومت ایران همزمان با این مطالعات، به بررسی یک سلاح شکافت هستهای سادهتر نیز پرداختهاند؛ مسیری که از نظر فنی قابلیت تحقق در بازه زمانی کوتاهتری را دارد.
این در حالی است که تحقیقات مرتبط با همجوشی بیشتر بهعنوان مسیری «بلندپروازانه» ارزیابی شده است.
واشینگتنپست افزود تحلیلگران آمریکایی و اسرائیلی معتقدند ساخت سلاحی مبتنی بر همجوشی «فراتر از توان ایران» است.
موسسه علوم و امنیت بینالملل ۲۷ آذر با استناد به تصاویر ماهوارهای جدید گزارش داد حکومت ایران میکوشد بقایای تاسیسات نطنز را از دید ناظران پنهان کند.
ارتش اسرائیل اعلام کرد حدود یک سال پیش، در عملیاتی محرمانه در شمال لبنان، یکی از اعضای کلیدی «پرونده دریایی محرمانه حزبالله» را بازداشت و برای بازجویی به اسرائیل منتقل کرده است.
در این اطلاعیه که جمعه ۲۸ آذر منتشر شد، آمده است نیروهای یگان ویژه دریایی «شایتت ۱۳ (تکاوران دریایی)» با هدایت بخش اطلاعات دریایی ارتش اسرائیل، عملیاتی به نام «پشت سر» را در منطقهای در نزدیکی شهر بترون، در فاصله حدود ۱۴۰ کیلومتری از مرزهای اسرائیل، اجرا کردند.
در جریان این عملیات، «عماد امهز» که ارتش اسرائیل او را «عضو کلیدی زیرساخت دریایی حزبالله» معرفی کرده، بازداشت و برای بازجویی به اسرائیل منتقل شد.
بر اساس این گزارش، امهز در چارچوب فعالیت خود در واحد موشکهای ساحل به دریای حزبالله (واحد ۷۹۰۰)، دورههای تخصصی دریایی را در ایران و لبنان گذرانده و برای اجرای عملیاتهای دریایی علیه اهداف اسرائیلی و بینالمللی آموزش دیده بود.
به گفته ارتش اسرائیل، او همچنین در یک موسسه دریایی غیرنظامی به نام «مارستی» در لبنان آموزش دیده که به گفته این نهاد نظامی، نمونهای از «سوءاستفاده حزبالله از نهادهای غیرنظامی برای پوشش فعالیتهای نظامی» است.
اسرائیل و لبنان هفتم آذر ۱۴۰۳ برای برقراری آتشبس و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد به توافق دست یافتند.
بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱، حزبالله باید نیروهای خود را به شمال رودخانه لیتانی (حدود ۳۰ کیلومتری مرز اسرائیل) منتقل کند و بدین ترتیب، تنها ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل) اجازه استقرار در جنوب این کشور را دارند.
اسرائیل نیز موظف است از جنوب لبنان عقبنشینی کند اما نظامیان اسرائیلی همچنان در پنج نقطه راهبردی در این منطقه حضور دارند.
ارتش اسرائیل اعلام کرده که امهز در جریان بازجویی، به نقش محوری خود در «پرونده دریایی محرمانه» حزبالله اعتراف کرده و اطلاعاتی حساس درباره این پروژه ارائه داده است.
به گفته ارتش اسرائیل، هدف این پرونده که یکی از طرحهای «فوقسری و بسیار حساس» حزبالله بوده، ایجاد «زیرساخت تروریسم دریایی سازمانیافته در پوشش غیرنظامی» علیه اهداف اسرائیلی و بینالمللی بوده است.
در این بیانیه آمده است که این پروژه از برنامههای «فوقسری و محدود» حزبالله بوده و مستقیما تحت هدایت حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، فواد شکر، فرمانده ارشد نظامی و رییس بخش راهبردی حزبالله و علی عبدالحسن نورالدین، مسئول پرونده دریایی محرمانه، قرار داشته است.
به گفته ارتش اسرائیل، با «حذف زنجیره فرماندهی مسئول این پرونده» و اطلاعات بهدستآمده از بازجویی امهز، روند پیشرفت این پروژه دریایی در نقطهای حساس متوقف شده و امکان تثبیت آن در ساختار حزبالله از بین رفته است.
همچنین اعلام شد که این پرونده دریایی محرمانه و سایر واحدهای دریایی حزبالله، با «حمایت مالی و ایدئولوژیک ایران» ادامه داشته و منابع مالی آن، بهجای بازسازی لبنان، صرف «فعالیتهای تروریستی حزبالله» شده است.
ارتش اسرائیل در پایان تاکید کرد «در تمامی جبههها» و با استفاده از «روشها و ابزارهای متنوع»، به اقدام علیه آنچه تهدید شهروندان اسرائیل میداند، ادامه خواهد داد.
در هفتههای اخیر، مساله خلع سلاح گروههای مسلح در لبنان، از جمله حزبالله، به یکی از محورهای اصلی و تاثیرگذار بر فضای سیاسی این کشور تبدیل شده است.
دولت لبنان ۱۶ مرداد کلیات طرح آمریکا برای خلع سلاح حزبالله را تصویب کرد.
منوچهر متکی، نماینده مجلس و وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به گزارش پارلمان بریتانیا مبنی بر تهدیدات امنیتی جمهوری اسلامی، لندن را «مجری سیاستهای آمریکا» خواند و گفت این اقدام نیز احتمالا از سوی واشینگتن «دیکته شده» است.
متکی، جمعه ۲۸ آذر در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت، وابسته به مجلس شورای اسلامی، گفت: «موجودیت انگلیس یک تهدید دائمی برای کل جامعه بشری است، چرا که اینها ثابت کردند از زمان ایجاد، هم در زمینه روابط خارجی و هم در حوزه سیاست داخلی، هیچ کارنامهای جز استعمار، سرکوب و غارت سرمایههای ملتهای دیگر ندارند.»
او با اشاره به نقش بریتانیا در حمله نظامی به عراق افزود: «انگلیسیها در کنار جورج بوش با اسناد ادعایی و جعلی و بدون اجازه شورای امنیت به عراق حمله کردند. حال این افراد با این پرونده در جایگاهی نیستند که در مورد کشورها اظهار نظر کنند و بهتر است به تاریخ سراسر جرم و غارت خود نگاه کنند و سیاست خود را اصلاح کنند.»
وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی اضافه کرد: «هر اقدام فتنهگرایانه و استعماری در کشور ما با نقشآفرینی انگلیس همراه بوده و از گذشته هر آشوبی رخ میداد میگفتند کار کار انگلیسیها است.»
او افزود: «به پارلمان این کشور متذکر میشوم که پاک کردن صورت مساله مشکلی را حل نمیکند.»
این اظهارات در حالی مطرح شد که پیشتر روزنامه بریتانیایی تایمز، گزارش داد نمایندگان حزب محافظهکار پارلمان بریتانیا از دولت این کشور خواستهاند برای مقابله با آنچه «ناوگان سایه ایران» خوانده میشود و با دور زدن تحریمهای بینالمللی به تامین مالی جمهوری اسلامی کمک میکند، اقدامات قاطعتری در پیش گیرد.
بر اساس این گزارش، با وجود بازگشتن تحریمها علیه جمهوری اسلامی در ماه سپتامبر، سیاستمداران محافظهکار بریتانیایی اقدامهای موجود برای محدود کردن درآمدهای نفتی حکومت ایران را ناکافی میدانند.
پریتی پاتل، نماینده پارلمان بریتانیا از حزب مخالف، دولت را متهم کرده است که با دنبال نکردن الگوی ایالات متحده در قبال کشتیهای حامل نفت جمهوری اسلامی، در مواجهه با تهدیدها علیه بریتانیا تعلل میکند.
منتقدان دولت کییر استارمر هشدار دادهاند که حکومت ایران همچنان از طریق صادرات نفت، بهویژه به چین، میتواند اقتصاد و برنامههای تسلیحاتی خود را بازسازی کند.
متکی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به روابط لندن و واشینگتن گفت: «انگلیس مدعی است که برای مهار آمریکا باید پابهپای او حرکت کند اما سوابق نشان میدهد که آمریکا بر سیاستهای لندن تسلط دارد.»
این نماینده مجلس افزود: «در حقیقت امروز انگلیس مجری سیاستهای آمریکاست. هر وقت موضع آمریکا در اروپا تضعیف میشد انگلستان از او حمایت میکرد. بنابراین این اقدام اخیر نیز احتمالا از سوی آمریکا دیکته شده است.»
طبق برآوردهای تایمز، جمهوری اسلامی تنها در ماه اکتبر حدود ۶۷ میلیون بشکه نفت صادر کرده و بخش عمده این صادرات با استفاده از نفتکشهای موسوم به «ناوگان سایه» انجام شده است. شناورهایی که بهطور خاص برای دور زدن تحریمهای بینالمللی و فرار از ردیابی فعالیت میکنند.
در همین حال، دولت آمریکا ۲۷ آذر اعلام کرد ۲۹ نفتکش دیگر از ناوگان سایه و شرکتهای مدیریتی مرتبط با آنها را بهدلیل انتقال صدها میلیون دلار فرآورده نفتی ایران تحریم کرده است. اقدامی که به گفته مقامهای آمریکایی، با هدف محروم کردن حکومت ایران از درآمدهایی انجام میشود که صرف برنامههای نظامی و تسلیحاتی میشوند.
این نفتکشها، همانند «قندیل» با پرچم عمان، بخشی از «ناوگان سایه» روسیه هستند؛ کشتیهایی که بدون نظارت و رعایت مقررات بینالمللی و با وجود تحریمهای غرب، مقادیر زیادی نفت را صادر میکنند.
ناوگان سایه شبکهای از نفتکشها، شرکتهای پوششی و عملیات لجستیکی پنهانی است که کشورهای تحت تحریم مانند روسیه و جمهوری اسلامی ایران برای صادرات نفت از آن استفاده میکنند.
دادههای مارینترافیک نشان میدهد «قندیل» از بندر سیکا در هند عازم بندر اوست-لوگای روسیه در دریای بالتیک بوده است.
هند که خریدار عمده نفت روسیه است، تحت فشار دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، قرار گرفته تا خرید نفت خود از روسیه را کاهش دهد.
رویترز نوشت که حمله به «قندیل» هم به این دلیل که در فاصلهای دور از اوکراین در مدیترانه انجام شد و هم به خاطر استفاده از پهپادهای هوایی اهمیت دارد.
استفاده فزاینده اوکراین از پهپادها
گروه بریتانیایی مدیریت ریسک دریایی «ونگارد» در این زمینه اعلام کرد: «این تحول نشاندهنده گسترش آشکار استفاده اوکراین از سامانههای پهپادی علیه داراییهای دریایی مرتبط با شبکه صادرات نفت تحریمشده روسیه است.»
اسبییو، نهاد امنیتی عظیمی که پشت این حمله قرار دارد، حملات بسیار پیچیدهای از جمله قاچاق دهها پهپاد برای عملیات بهمنظور نابودی بمبافکنهای راهبردی در پایگاههای هوایی بسیار دور از خط مقدم در ماه ژوئن علیه روسیه انجام داده است.
همچنین از دسامبر ۲۰۲۴ تاکنون مجموعهای از انفجارهای مشکوک روی نفتکشهایی که به بنادر روسیه رفتوآمد داشتهاند رخ داده است.
اوکراین نه مسئولیت این حوادث را تایید کرده و نه رد، اما منابع امنیت دریایی گمان میکنند کییف پشت آنها بوده است؛ برخی از آنها شامل مینهای چسبان روی کشتیها در مدیترانه بودهاند.
طی هفته اخیر، دو نفر از خدمه نفتکش «والری گورچاکوف» با پرچم روسیه، در حمله پهپادی اوکراین به بندر روستوف-نا-دونو در جنوب روسیه کشته شدند.
واکنش پوتین
ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، در واکنش به حمله اوکراین به نفتکش روسی در دریای مدیترانه گفت مسکو در این موارد، همیشه واکنش نشان میدهد و «بسیار شدیدتر» علیه اوکراین حمله میکند.
پیشتر پوتین در واکنش به حملات پهپادی اوکراین به نفتکشهای «ناوگان سایه» روسیه در دریای سیاه تهدید کرده بود که دسترسی کییف به دریا را قطع خواهد کرد.
رییسجمهوری روسیه همچنین در نشست خبری خود بر شروط خود برای پایان دادن به جنگ در اوکراین پافشاری و اتحادیه اروپا را به تلاش برای «سرقت آشکار در روز روشن» از داراییهای روسیه متهم کرد.
ترامپ برای دستیابی به یک توافق صلح، طرفین درگیر در اوکراین را تحت فشار قرار داده است. اما کییف و مسکو یکدیگر را متهم میکنند که در پی صلح نیستند.
پیش از این و در فروردینماه، روسیه و اوکراین برای آتشبس دریایی به توافق رسیده بودند.
آن آتشبس در حالی صورت گرفته بود که دریای سیاه در مرکز تنشهای شدید بین دو کشور قرار داشت.