مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، شنبه ۱۵ آذر در مراسمی دستور افتتاح و آغاز بهرهبرداری رسمی از طرح انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران را صادر کرد.
این پروژه قرار است با هزینه ۳۵ هزار میلیارد تومان و مشارکت عمده شرکت فولاد مبارکه، به طول ۸۰۰ کیلومتر در مسیر سیرجان تا اصفهان اجرا شود.
هدف پروژه «تامین آب پایدار برای صنایع استان اصفهان» اعلام شده است.
بر اساس طرح دولت، با آغاز بهرهبرداری از این طرح، وابستگی کامل فولاد مبارکه و بخش قابل توجهی از صنایع منطقه به آب زایندهرود قطع میشود.
پزشکیان در مراسم افتتاح طرح گفت با اجرای آن، «سهم زیستمحیطی رودخانه و حقابه مردم منطقه نیز محفوظ خواهد ماند».
اما پژوهشگران معتقدند این طرح که برای هر متر مکعب آن بین سه تا شش دلار هزینه لازم است، نهتنها تضمینی برای حفظ حقابهها ایجاد نمیکند، بلکه مشکل آب در مبدا و مقصد را تشدید خواهد کرد.
دخالت پرهزینه در نظام هیدرولوژیک کشور
منصور سهرابی، متخصص بومشناسی و محیط زیست، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، این پروژه را «دخالت ساختاری پرریسک در نظام هیدرولوژیک و بومشناختی کشور» خواند و هشدار داد انتقال آب میتواند مشکلاتی اساسی را هم در مبدا و هم در مقصد به وجود آورد.
او توضیح داد در مقصد، وابستگی آبی شکل میگیرد و همین وابستگی در بلندمدت دوباره به توسعه نامتوازن و بحرانی جدید منجر میشود.
به گفته سهرابی، این طرح «هزینهزا و غیرعلمی» است و شورابههای ناشی از شیرینسازی «میتواند اکوسیستم دریای عمان و زنجیره غذایی ماهیان را مختل کند».
سهرابی افزود دولت بهجای اصلاح الگوی کشت، بازچرخانی و تصفیه فاضلاب، به سراغ پروژههایی میرود که «برای سود شرکتهای مافیایی وابسته به سپاه» طراحی شدهاند؛ پروژههایی که هزاران میلیارد تومان هزینه میبلعند اما نگاه دانشمحور در آنها وجود ندارد.
تشدید «توهم دارایی» در اصفهان
روزبه اسکندری، پژوهشگر محیط زیست، در مصاحبه با ایراناینترنشنال، این طرح را «پروژهای بسیار بزرگ و در ذات خود ضد محیطزیستی» خواند؛ طرحی که به گفته او، «پانسمانی بر زخم ورشکستگی آبی» است.
او توضیح داد آبی که قرار است در دریای عمان نمکزدایی شود، برای شرب نیست و تنها برای صنعت، آن هم فولاد، مصرف میشود.
به گفته اسکندری، مسیر لولهگذاری آسیبهای جبرانناپذیر محیط زیستی به اکوسیستم، گونههای جانوری و خاک وارد میکند؛ آن هم در کشوری که سالی دو میلیارد مترمکعب خاک از دست میدهد.
این پژوهشگر هشدار داد انتقال آب، مقصد را دچار «توهم دارایی» میکند و باعث تجمع صنایع و جمعیت در نقطهای میشود که «ظرفیت ندارد».
این شیوه به گفته او و بسیاری از کارشناسان، نه عاقلانه است، نه به صرفه، و نه دوای درد خشکسالی و ورشکستگی آبی.
ورشکستگی آبی به معنای ناتوانی در بازگرداندن آب برداشتشده به آبخوانها و به عبارت دیگر، بیلان منفی آب است؛ موضوعی که کارشناسان محیط زیست از مدتها پیش درباره پیامدهایش هشدار دادهاند.
در اصفهان که یکی از بحرانیترین نقاط کانونی ایران از نظر ورشکستگی آبی است، تنها در کشاورزی ۱.۴ میلیارد مترمکعب آب برای محصولاتی استفاده میشود که از نظر ارزش قابل دفاع نیستند.
به باور اسکندری، دولت بهجای اینکه صنایع را به تصفیه پساب و دادن حقابه رودخانه و تالاب گاوخونی وادار کند، میکوشد صورتمساله را پاک کند.
انتقال آب راهحل نیست
سهرابی و اسکندری بر این نکته مشترک تاکید کردند که انتقال آب راهحل پایدار نیست.
این دو پژوهشگر تاکید کردند شیرینسازی و انتقال آب، «ناپایدار و ناسازگار با محیط زیست» است و حتی اگر برای مدتی کوتاه نیاز صنایع را تامین کند، در بلندمدت راهکار نخواهد بود.
آنها راهحل را در آبخوانداری، بازچرخانی آب و اصلاح الگوی مصرف میدانند؛ نه در پروژههایی که منافعی زودگذر برای نهادهای امنیتی ایجاد میکند.