عصر چهارشنبه تنها چند بلوک دورتر از کاخ سفید، دو عضو گارد ملی در خیابانهای مرکزی پایتخت آمریکا هدف قرار گرفتند. مهاجم جوان ۲۹ ساله افغان به نام رحمنالله لکنوال بود؛ فردی که سپتامبر ۲۰۲۱ و پس از سقوط کابل، در چارچوب برنامه "Operation Allies Welcome" وارد آمریکا شده بود.
لحظاتی پس از تیراندازی، نیروهای امنیتی با تبادل آتش او را زخمی و بازداشت کردند. دو عضو گارد ملی آمریکا نیز بهشدت زخمی شدند که یکی از آنها در اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد.
این حادثه هم بهدلیل مکان وقوع آن، چند قدمی نماد قدرت سیاسی آمریکا، و هم بهدلیل هویت مهاجم و نقش نیروهای گارد ملی، بهسرعت از یک جنایت خیابانی به یک پرونده امنیت ملی تبدیل شد؛ پروندهای که اکنون مرکز مناقشه سیاسی، مهاجرتی و حقوقی در ایالات متحده است.
روایت یک روز پرتنش در پایتخت
به گفته افبیآی، این حمله «هدفمند» و «از پیش برنامهریزیشده» بود. این ارزیابی بر اساس مسیر حرکت مهاجم، زمانبندی دقیق و انتخاب محل تیراندازی ارائه شد؛ منطقهای که در روزهای اخیر بهصورت غیرعادی میزبان هزاران نیروی نظامی بود.
از دو ماه پیش، به دستور دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، بیش از ۲۲۰۰ عضو گارد ملی در واکنش به افزایش جرم و اغتشاشات پراکنده در واشینگتن مستقر شده بودند؛ موضوعی که از همان ابتدا بحثبرانگیز بود و با مخالفت شهردار و فعالان حقوق مدنی روبهرو شد.
مهمتر اینکه تنها شش روز پیش از این واقعه، یک قاضی فدرال حکم داده بود استقرار گسترده گارد ملی «نقض قانون خودگردانی» واشینگتن است، هرچند اجرای حکم تا پایان فرایند تجدیدنظر به حالت تعلیق درآمد.
در این فضای پرتنش، تیراندازی اخیر برای بسیاری حکم بنزینی بر آتش اختلافات داشت: آیا حضور گارد ملی پایتخت را امنتر کرده یا خود به نشانهای از نظامیسازی دولت تبدیل شده است؟
واکنش کاخ سفید؛ روایت امنیت، مهاجرت و «بازنگری کامل»
ترامپ بلافاصله پس از حادثه در بیانیهای تند، این حمله را «یک اقدام تروریستی» توصیف کرد و مهاجم را «حیوانی که نباید هیچگاه وارد آمریکا میشد» خواند.
او اعلام کرد دولتش قصد دارد تمام پروندههای مهاجرتی شهروندان افغانستان را که از سال ۲۰۲۱ وارد آمریکا شدهاند، «بهطور کامل بازنگری کند».
همزمان وزارت امنیت داخلی ایالات متحده اعلام کرد پذیرش درخواستهای مهاجرت جدید از افغانستان تا اطلاع ثانوی تعلیق میشود؛ تصمیمی که موجی از نگرانی در میان جامعه افغانهای ساکن آمریکا به وجود آورد.
کمی بعد، دولت آمریکا دستور داد ۵۰۰ نیروی جدید گارد ملی به واشینگتن اعزام شوند. این تصمیمها پیامی روشن داشت: دولت قصد دارد مساله امنیت داخلی و مهاجرت شهروندان افغانستان را بهطور مستقیم به یکدیگر گره بزند.
ابعاد مهاجرتی حادثه؛ سیاستی که میتواند سرنوشت هزاران نفر را تغییر دهد
این حادثه بار دیگر بحث درباره مهاجرت از افغانستان را در مرکز سیاست آمریکا قرار داد. جمهوریخواهان سختگیر میگویند برنامه ۲۰۲۱ دهها هزار فرد را بدون بررسی کافی وارد کشور کرده و باید مورد «بازنگری گسترده» قرار گیرد.
در مقابل، کارشناسان مهاجرت و مدافعان حقوق پناهندگان بر این باورند که دولت در حال استفاده از این حادثه برای ایجاد تغییرات رادیکال در سیاستهای مهاجرتی است؛ رویکردی که بیش از همه، پناهجویانی را هدف میگیرد که هیچ نقشی در این واقعه نداشتهاند.
منتقدان میگویند این سیاست واکنشی میتواند روند چندساله حمایت آمریکا از متحدان افغان خود، از جمله مترجمان، کارمندان محلی و خانوادههایشان، را به خطر بیندازد.
گروههای حقوق بشری هشدار دادهاند نباید میلیونها مهاجر را قربانی رفتار فردی یک نفر کرد، بهویژه در حالی که بسیاری از افغانهایی که در سالهای اخیر وارد آمریکا شدهاند، خود قربانی تروریسم و خشونت طالبان بودهاند.
حتی برخی مقامات امنیتی سابق تاکید کردهاند که برنامه غربالگری مهاجران افغان یکی از سختگیرانهترین برنامههای مهاجرتی تاریخ ایالات متحده بوده است.
زنجیره پیامدها اما تنها به مهاجران ختم نمیشود؛ در سطح بینالمللی نیز این واقعه میتواند بهانهای برای کاهش یا توقف همکاری آمریکا با برنامههای جهانی اسکان پناهندگان باشد.
این برنامه از سال ۲۰۲۱ تاکنون یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی واشینگتن در قبال افغانستان بوده است.
در سطح منطقهای این حادثه میتواند پیامدهای گستردهتری به همراه داشته باشد. کشورهای همسایه افغانستان، از جمله پاکستان، ایران و کشورهای آسیای مرکزی که خود با موجهای مهاجرت، گروههای مسلح و رقابتهای ژئوپلیتیک درگیر هستند، این حادثه را بهعنوان نشانهای از شکنندگی نظم امنیتی پساآمریکا در افغانستان دنبال میکنند.
پاکستان احتمالا تلاش خواهد کرد از این واقعه بهعنوان سند جدیدی برای هشدار به آمریکا دربارۀ خطر رادیکال شدن جوانان افغان بهره ببرد تا روابط امنیتی خود با واشینگتن را بازتعریف کند.
ایران، از سوی دیگر، ممکن است این حادثه را نشانهای از ناکامی سیاستهای آمریکا در افغانستان معرفی کند، بهویژه در رسانههایی که خروج آمریکا را عامل اصلی بحران منطقهای میدانند.
در سطح وسیعتر، حادثه اخیر میتواند به ایجاد فشارهای دیپلماتیک بر کشورهای غربی برای تشدید غربالگری امنیتی مهاجران و پناهجویان افغان منجر شود و حتی ممکن است در اروپا موج جدیدی از قوانین سختگیرانه را علیه پناهجویان به راه بیندازد.
در جهان چندقطبی امروز، هر رویداد امنیتی در واشینگتن میتواند بخشی از جدال بزرگتر روایتها شود: آمریکا آن را نشانه ضرورت سختگیری بیشتر میبیند؛ رقبای ژئوپولیتیک آن را نشانهای از شکست سیاستهایش معرفی میکنند، و در این میان، سرنوشت میلیونها مهاجر و پناهجو زیر سایه رقابت قدرتها شکل میگیرد.
این حادثه بهظاهر کوچک از همین امروز بخشی از بازی بزرگتر استراتژیک در آسیای جنوبی و خاورمیانه شده است.
ابعاد امنیتی؛ آیا گارد ملی راهحل است یا بخشی از مشکل؟
پس از این حمله، موافقان استقرار گسترده گارد ملی در پایتخت گفتند این حادثه ثابت میکند که تهدید تروریسم «در خانه» و «در چند قدمی کاخ سفید» واقعی است، بنابراین واشینگتن نیازمند یک نیروی ثابت و آموزشدیده است.
اما مخالفان میگویند حضور گارد ملی نهتنها امنیت را تضمین نمیکند، بلکه فضا را ملتهبتر و روابط میان دولت فدرال و شهروندان را پرتنشتر کرده است.
تحلیلگران امنیتی معتقدند استفاده از گارد ملی برای ماموریتهای انتظامی در شهری مانند واشینگتن باید آخرین گزینه باشد، زیرا حضور گسترده نیروهای نظامی در پایتخت میتواند پیام سیاسی نادرستی ارسال کند؛ هم به شهروندان و هم به جهان.
از سوی دیگر، پرسشها درباره اینکه چگونه مهاجم توانست در یک منطقه بسیار حفاظتشده عملیات کمین را اجرا کند، باعث انتقاد از نهادهای اطلاعاتی شده است.
برخی کارشناسان میگویند دولت بهجای تقویت توان اطلاعاتی پلیس و نهادهای مدنی امنیتی، تمرکز خود را بیش از حد بر ارتش و گارد ملی قرار داده است.
واکنشها در کنگره نیز بهشدت حزبی بود. جمهوریخواهان حادثه را شاهدی بر «شکست کامل سیاست مهاجرتی دولت بایدن» دانستند و خواستار بازنگری فوری در سیاستهای مربوط به پناهجویان شدند.
دموکراتها اما هشدار دادند استفاده ابزاری از این واقعه برای پیشبرد دستورکارهای ضد مهاجرتی میتواند کشور را دچار شکافهای اجتماعی عمیقتری کند.