با آن که چندین سال از زمان ساخت «قاتل و وحشی» میگذرد، این فیلم کماکان در داخل ایران توقیف است و حتی با آن که قرار بود تنها یک نمایش برای اهالی سینما و منتقدان در بخش جنبی جشنواره فیلم فجر سال گذشته داشته باشد، اما باز در آخرین لحظات از نمایش فیلم جلوگیری شد.
به نظر میرسد دلیل توقیف فیلم خشونت آن باشد، اما شورای سیاستگذاری سینمایی ضمن اعطای پروانه نمایش فیلم در جشنوارههای خارج از ایران(که امسال اولین نمایش این فیلم در جشنواره فیلمهای ایرانی نیویورک رقم خورد)، دلیل توقیف آن در داخل ایران را حجاب نداشتن لیلا حاتمی با سر تراشیده در فیلم دانست، در حالی که حتی در دهه شصت، فریماه فرجامی در فیلم «سرب» با سر تراشیده در فیلم ظاهر شده است.
اما این ششمین فیلم حمید نعمت الله شبیه فیلم دیگری از سینمای ایران نیست و حتی تشابه چندانی با سایر آثار سازندهاش ندارد: یک فیلم عجیب که قرار است تماشاگرش را با فضای متفاوتی روبرو کند که پیشتر در سینمای ایران سابقه نداشته است.
همین رویکرد، خشونت عیان و کم نظیری را در فیلم شکل میدهد که شاید به راحتی بتوان آن را خشنترین فیلم تاریخ سینمای ایران دانست: نمایش قتل با جزئیات دقیق و درگیریهای فیزیکی دو نفره که به کشتار با وسایل دمدست - از مجسمه تا حتی یک مداد تراشیده شده- میانجامد.
از این رو تماشای فیلم کار سادهای نیست و فیلمساز عامدانه میخواهد مرزها را بشکند تا به نمایش درونیات چند شخصیتی برسد که حالا دست بر قضا همه در یک خانه به هم رسیدهاند و از ابتدا مشخص است که سرانجام تلخ و تکاندهندهای در انتظار همه آنها خواهد بود.
فیلم با یک مقدمه آغاز میشود، جایی که چند شخصیت خلافکار به داخل یک خانه میرسند و از طرفی زنی به نام زیبا- با بازی دیدنی لیلا حاتمی- در راه مهیا کردن عروسی دخترش، به طور اتفاقی برای ترمیم یک گوشواره راهش به همین خانه ختم میشود؛ جایی که قتل و کشتار پیش از رسیدن زن آغاز شده و حالا این زن هم در این خانه داخل ماجرا میشود.
فیلم از درون به خشونت تکاندهندهای میرسد که در نگاه اول میتواند برای قصد و غرض فیلمساز کافی باشد، اما او به همین مقدار قانع نیست و تماشاگر را مجبور به تماشای جزئیاتی میکند که تماشایش گاه آزارنده است.
به جز نماهای معرفی شخصیتها در خارج از خانه، همه چیز به داخل همین خانه ختم میشود و فیلم تا انتها در درون همین خانه قدیمی باقی میماند.
میتوان فیلم را استعاری فرض گرفت و این خانه کهنه را ایران خطاب کرد، اما به نظر میرسد فیلمساز پیش از هر نوع برداشت نمادین، در صدد ساخت یک فیلم اسلشر - با تمام ویژگیها و خصوصیات مختص این ژانر- است و هر نوع تمثیل و استعاره، در فضایی که فیلم در آن میگذرد(و در نحوه کارگردانی و پیشبرد داستان) رنگ میبازد و فیلمساز را در ساخت نوعی فیلم متفاوت - که در سینمای ایران سابقه ندارد- ذوقزده نشان میدهد، تا آنجا که فیلم از هر نوع ویژگی ایرانی تهی میشود: این داستان و فضا میتواند در هر کشور دیگری رخ دهد و «قاتل و وحشی» چندان نمایشگر روحیات، شخصیتها و فضای ایرانی نیست.
فیلم در لایههایی به یک تقابل طبقاتی نظر دارد: آدمهای خلافکاری که با فقر بزرگ شدهاند، یک خانم متشخص از طبقه مرفه را گیر انداختهاند و به نوعی ناخودآگاه در حال انتقامگیری هستند.
فیلم علاقه زیادی به ربط دادن ماجرا به مشکلات کودکی شخصیتها و نوعی تحلیل فرویدی از آنها دارد، اما در این زمینه آنچنان که باید به عمق نمیرود.
در عین حال فیلم خواهناخواه درباره مردسالاری و سلطه حرف میزند که البته مایهای است جهانشمول و نه فقط مختص ایران. فیلم یک زن را در چنبر جهان مردانه اسیر میکند تا با توهینها و شکنجههای آنها روبرو شود.
در طول فیلم دو زن و دو مرد در برابر هم قرار میگیرند. رابطه قدرت در میان این دو مرد به مسئله اصلی بدل میشود و فیلم روایتگر تلاش هر دو آنها برای نمایش قدرتشان است، تا آنجا که هر دو دیالوگهای روشنی درباره رییس بودن - و این که تصمیم با اوست- دارند و چندین بار در صحنههای مختلف به این نکته برمیگردند.
از طرف دیگر با دو زن روبرو هستیم. در وهله اول به نظر میرسد زنی که همسر قاتل است و خودش هم به نوعی قربانی خشونت، در جایی به زن اسیر کمک خواهد کرد، اما فیلم فضای دیگری را ترسیم میکند که اساساً این دو زن را در برابر هم قرار میدهد: هم موضوع مثلث عشقی را پیش میکشد - که در میان این چهار نفر، دو مثلث عشقی متفاوت پیش میآید و حسادتهای مربوط به آن، بخشی از روابط را پیش میبرد- و هم خواهناخواه این دو نوع زن در برابر هم قرار میگیرند: زنی که به همه چیز تن میدهد و زنی که در برابر شرایط میایستد.
این تقابل به بخش مهمی از فیلم بدل میشود که حالا - از پس اتفاقات اجتماعی مهمی که پس از ساخت این فیلم در سال ۱۳۹۸ اتفاق افتاده- میتواند تاویلپذیر هم باشد.