مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی: به ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد ایران دسترسی نداریم
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت که آژانس به ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد ایران دسترسی ندارد.
گروسی گفت که در نامهای به عراقچی خواستار بازدید آژانس از تاسیسات اتمی ایران شده اما عراقچی هنوز به این نامه پاسخ نداده است.
او ادامه داد: «میتوانیم یک نتیجهگیریهایی کنیم که سانتریفیوژها، که ماشینهای حساسی هستند، آسیب جدی دیدهاند، اگر نابود نشده باشند.»
پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، تصاویر ماهوارهای نشان میدهند برخی حملات از سوی ایران به خطا رفتهاند و تأسیسات هستهای در این کشور آسیب دیدهاند. به نظر میرسد دو دشمن قدیمی اکنون از جنگی سخت و کوتاه بیرون آمدهاند.
به گزارش فایننشال تایمز، پس از پایان دور تازهای از درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، دو طرف مشغول ارزیابی تلفات و خسارات واردشده به زیرساختهای دفاعی، اطلاعاتی و هستهای خود هستند.
گزارشهای اولیه حاکی از آن است که هزینه حملات در ایران بسیار بالا بوده است. سامانههای پدافند هوایی این کشور از کار افتاده، بسیاری از فرماندهان ارشد نظامی کشته شدهاند و برنامه هستهایاش دستکم با آسیبهایی جدی مواجه شده است.
فایننشال تایمز نوشت که در سوی دیگر، خسارات واردشده به اسرائیل همچنان در هالهای از ابهام است: «بخشی به دلیل سانسور نظامی در داخل این کشور و بخشی نیز بهسبب نبود تصاویر ماهوارهای مستقل از مناطق هدف قرار گرفته.»
حملات ناموفق ایران، تلفات بالای غیرنظامی در اسرائیل
در نخستین روزهای درگیری، گزارشهایی مبنی بر کشته شدن اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران منتشر شد اما او پس از پایان این درگیری نظامی، در تجمعی در مرکز تهران حضور یافت که به گفته مقامات جمهوری اسلامی، به مناسبت «پیروزی در دفع حملات اسرائیل» برگزار شد.
ظهوری که بهنوعی نشانهای از پیچیدگی روایتها و عدم شفافیت وضعیت میدانی دو طرف تلقی میشود.
تهران گفته است در حملات به اسرائیل موفق به هدف قرار دادن مقر موساد در منطقه گلیلوت، ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل در تلآویو و چند مرکز مهم اطلاعاتی و انرژی شده است اما تصاویر ماهوارهای و ویدیوهای در دسترس عموم، عمدتا نشاندهنده خطا در اصابت موشکها و خسارات وارد شده به مناطق مسکونی بودهاند.
برای نمونه، موشکهایی که گفته میشد به سمت پارک فنآوری ارتش اسرائیل در بئرشبع شلیک شده بودند، یک ساختمان مسکونی در نزدیکی آن را هدف قرار دادند.
چهار موشک ایرانی نیز که به سوی مقر موساد پرتاب شده بودند، به ساختمانی در آن سوی اتوبان برخورد کردند. مقامات اسرائیلی اعلام کردند محل اصابت، یک پارکینگ اتوبوس خالی بوده است.
همچنین یکی از موشکها در فاصله ۳۰۰ متری از ساختمان کریا، مرکز فرماندهی ارتش اسرائیل، فرود آمد.
با وجود پیشرفته بودن پدافند اسرائیل، ارتش این کشور اعلام کرده که این سامانهها «غیرقابل نفوذ نیستند».
در مجموع، اسرائیل توانسته است حدود ۹۰ درصد از ۵۵۰ موشک شلیکشده از سوی ایران را رهگیری کند.
با این حال، دستکم ۲۸ نفر در اسرائیل کشته و بیش از هزار و ۴۰۰ نفر (اغلب بهصورت سطحی) مجروح شدند.
هزاران خانه و خودرو نیز آسیب دیده یا ویران شدهاند.
جیم لمسون، تحلیلگر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و پژوهشگر مرکز مطالعات منع گسترش تسلیحات هستهای جیمز مارتین معتقد است: «در مورد ایران، مشکل اصلی دقت است.»
به گفته او، موشکهای ایران در آزمایشهای کنترلشده دقتی در چند ده متر دارند اما عملکرد آنها در میدان نبرد بسیار ضعیفتر بوده است.
حملات دقیق اسرائیل، کشته شدن فرماندهان ارشد و آسیب به تأسیسات هستهای
برخلاف حملات پراکنده و غیرمؤثر جمهوری اسلامی، حملات اسرائیل به ایران هم دقیقتر و هم ویرانگرتر بودند.
بنا بر گزارش مقامهای محلی، در تهران حدود ۱۲۰ ساختمان بهطور کامل تخریب و حدود ۵۰۰ ساختمان دیگر بهشدت آسیب دیدند.
برخی از این ساختمانها در اطراف فرودگاه مهرآباد و دانشگاه رجایی قرار داشتهاند.
بنا بر اعلام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در ایران، در جریان این حملات ۶۲۷ نفر کشته و چهار هزار و ۸۷۰ نفر مجروح شدند.
بخشی از این حملات شامل عملیات هدفمند برای کشتن فرماندهان ارشد نظامی و عوامل برنامه هستهای بوده است. در میان کشتهشدگان، نامهایی چون محمد باقری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران و امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، دیده میشود.
در میانه درگیری، اسرائیل دامنه هدفگیری خود را از زیرساختهای هستهای و موشکی به نمادهای حاکمیتی گسترش داد و از جمله صداوسیمای جمهوری اسلامی و زندان اوین را هدف گرفت.
در حالی که آمریکا و اسرائیل تاکید کردند هدف اصلیشان (تخریب توانایی تهران برای تولید سلاح هستهای) تا حد زیادی محقق شده، گزارشهای اولیه نهادهای اطلاعاتی چندان قطعی نبودهاند.
گزارشی مقدماتی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا میگوید که برنامه هستهای ایران «کمتر از شش ماه» عقب افتاده است و بمبها اگرچه ورودیها و سیستم تهویه تأسیسات را بستهاند اما سالنهای زیرزمینی غنیسازی را کاملا تخریب نکردهاند.
با این حال، کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل چهارشنبه اعلام کرد حمله آمریکا به سایت فُردو باعث نابودی زیرساختهای حیاتی و «از کار افتادن کامل» این مرکز غنیسازی شده است.
تصاویر ماهوارهای از سایت فردو که در عمق نیمکیلومتری زمین قرار دارد، ورودیهای پُر شده با خاک و حفرههایی را نشان میدهند که ممکن است محل اصابت بمبهای هدایتشونده ۳۰ هزار پوندی آمریکا باشند.
همچنین، راههای دسترسی به این سایت آسیب دیدهاند.
تهران اعلام کرده تأسیسات فردو و نطنز از مدتها پیش تخلیه شده بودند و آسیبی جدی ندیدهاند. سرنوشت بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا (که در صورت تصمیم سیاسی میتواند به چند بمب اتمی تبدیل شود)، همچنان نامعلوم است.
در اصفهان نیز تصاویر ماهوارهای حاکی از تخریب چند ساختمان در مرکز تحقیقات هستهای جمهوری اسلامی است.
محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی، سهشنبه وعده داد که زیرساختهای هستهای در ایران بازسازی خواهند شد. تأسیساتی که تهران بر «صلحآمیز بودن» فعالیت آنها تاکید دارد.
به دنبال حملات اسرائیل، سامانههای پدافند هوایی و برنامه موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی نیز آسیب جدی دیدهاند.
بهگفته لمسون، بیش از نیمی از انبارهای موشکهای بالستیک در مناطق غربی و مرکزی ایران آسیب دیدهاند. یک مقام نظامی اسرائیلی هم گفته است دستکم ۵۰ درصد از پرتابگرهای موشک بالستیک ایران از بین رفتهاند.
فایننشال تایمز نوشت که یکی از مراکز بزرگ ذخیره و پرتاب موشک در نزدیکی کرمانشاه که بهعنوان پایگاه لجستیکی موشکهای فاتح و ذوالفقار شناخته میشود، نابود شده است.
در تبریز نیز حمله به یک کارخانه ساخت پهپاد وابسته به نیروی هوافضای سپاه پاسداران باعث انفجارهای زنجیرهای و آتشسوزیهای چندساعته شد.
جاستین برانک، کارشناس آکادمی سلطنتی خدمات متحد بریتانیا گفت: «واضح است که شبکه پدافند هوایی ایران بهشدت تضعیف شده، تا حدی که نیروی هوایی اسرائیل میتواند روزانه جنگندههای تاکتیکی و حتی پهپادهای ارتفاع متوسط را وارد آسمان ایران کند.»
او افزود: «این وضعیت باعث میشود که هم برنامه دفاع هوایی و هم برنامه هستهای در ایران، در آینده در برابر حملات احتمالی اسرائیل آسیبپذیر باقی بمانند.»
در پی حملات سنگین آمریکا و اسرائیل به زیرساختهای حیاتی ایران و توافق آتشبس میان تهران و تلآویو، غیبت علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در انظار عمومی برای نزدیک به یک هفته، به شایعات گسترده در سطوح مختلف حاکمیت و جامعه دامن زده است.
بهگزارش نیویورکتایمز، در حالیکه مردم ایران و نخبگان سیاسی در انتظار موضعگیری رهبر جمهوری اسلامی در قبال تحولات اخیر هستند، مقامات رسمی هیچ نشانی از سلامت یا حضور او ارائه نکردهاند. مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار خامنهای، در پاسخ به پرسش تلویزیون دولتی درباره وضعیت رهبر، تنها به لزوم «دعا» و اقدامات امنیتی گسترده برای حفاظت از او اشاره کرد.
بر اساس این گزارش، خامنهای که طبق روال، فرماندهی کل نیروهای مسلح را برعهده دارد و تصمیمگیر نهایی درباره مسائل کلان است، نه درباره حمله موشکی جمهوری اسلامی به پایگاه آمریکا در قطر و نه درباره توافق آتشبس با اسرائیل اظهارنظری نداشته است. غیبت او در میانه بحرانی کمسابقه، موجب تشدید نگرانیها بین حامیان او درباره شرایط جسمانی و میزان نقشآفرینیاش در هدایت کشور شده است.
چهار مقام ارشد جمهوری اسلامی به این روزنامه گفتهاند که در غیاب خامنهای، رقابت میان جناحهای سیاسی برای بهدستگیری قدرت آغاز شده است. بهگفته این منابع، «جناح معتدل» به رهبری مسعود پزشکیان، رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران، که خواهان بازگشت به مذاکرات با ایالات متحده است، در حال حاضر دست بالا را دارد. پزشکیان در جلسه هیئت دولت، بدون اشاره مستقیم به رهبر، از ضرورت تغییر در سبک حکمرانی سخن گفت و آن را «فرصتی طلایی» برای اصلاحات توصیف کرد.
در مقابل، سعید جلیلی و جریانی که نیویورکتایمز آن را تندرو نامیده ضمن مخالفت با آتشبس و مذاکره مجدد با غرب، رئیس دولت و وزیر خارجه را به بیکفایتی سیاسی متهم کردهاند. این در حالیست که علی احمدنیا، رئیس ارتباطات دولت، این حملات را «پازل دشمن» توصیف کرده و منتقدان را هدف قرار داده است.
در ادامه گزارش به نقل از فرزند یکی از فرماندهان سپاه آمده است که مقامهای نزدیک به سپاه پاسداران نگران ادامه تهدید ترور خامنهای حتی در دوران آتشبس هستند و تدابیر امنیتی شدید از جمله قطع ارتباطات خارجی اتخاذ شده است. با وجود این، برخی تحلیلگران معتقدند خامنهای ممکن است از محل اختفایش همچنان در تصمیمگیریها نقش ایفا کند.
صنم وکیل، مدیر بخش خاورمیانه در اندیشکده چتمهاوس، با اشاره به وضعیت حساس کنونی هشدار داد: «اگر تا روز عاشورا که امسال در اوایل ژوئیه برگزار میشود، خامنهای در انظار عمومی ظاهر نشود، این نشانهای بدی خواهد بود. او باید خودش را نشان دهد.»
نشریه فارنافرز در تحلیلی مفصل با عنوان «چگونه ایران شکست خورد»، نوشت که مجموعهای از تصمیمات اشتباه تندروهای جمهوری اسلامی در تهران، موجب از بین رفتن دههها سرمایه راهبردی و فروپاشی نظام بازدارندگی ایران شده است.
بر اساس این گزارش، حملات هوایی اسرائیل در ۲۳ خرداد به تاسیسات هستهای، سایتهای موشکی و انبارهای سوخت حکومت ایران، و همچنین ترور دهها مقام ارشد نظامی، از جمله محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، نقطه عطفی در تغییر توازن قوا به نفع تلآویو بوده است.
به نوشته فارنافرز، رژیم جمهوری اسلامی پس از سالها تلاش برای ساخت شبکهای از گروههای نیابتی و ذخیرهسازی گسترده موشکی، در نهایت با قمار پرریسک خود پس از حمله ۷ اکتبر حماس، همه این سرمایهگذاریها را بر باد داد.
فارنافرز مینویسد جمهوری اسلامی در واکنش به درگیری حماس و اسرائیل، به جای حفظ فاصله، دست به تحریک و تجهیز گروههای نیابتی مانند حزبالله، حوثیها و شبهنظامیان عراقی زد. اما حملات متقابل اسرائیل به غزه، لبنان و سوریه، شبکه فشار منطقهای ایران را به شدت تضعیف کرد و سقوط غیرمنتظره حکومت بشار اسد، ضربهای اساسی به مسیر انتقال سلاح و نفوذ منطقهای تهران وارد آورد.
در ادامه، جمهوری اسلامی با انجام بزرگترین حملات موشکی تاریخ خود به اسرائیل در ماههای آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ تلاش کرد بازدارندگی از دسترفته را احیا کند، اما سامانههای دفاعی اسرائیل با پشتیبانی ارتش آمریکا تقریبا تمام موشکها و پهپادها را رهگیری کردند و حملات تهران شکست خورد.
فارنافرز در ادامه نوشت که حملات متقابل اسرائیل به خاک ایران، بهویژه در اکتبر، بسیاری از تاسیسات نظامی، سامانههای پدافند هوایی و کارخانههای تولید سوخت موشکی ایران را نابود کرد و برنامه هستهای جمهوری اسلامی را بهشدت عقب راند. ترور فرماندهانی چون امیرعلی حاجیزاده، معمار استراتژی موشکی سپاه، ضربهای راهبردی به ساختار تصمیمگیری دفاعی ایران وارد کرد؛ ضربهای که بهسادگی قابل جبران نیست.
به گفته نویسنده، هرچند رهبران جمهوری اسلامی از جمله حسین سلامی در ماههای آغازین سال ۲۰۲۵ ادعا میکردند که بقاء نظام نشانه پیروزی راهبردی است، اما با کشته شدن او و دهها مقام ارشد دیگر، این ادعا بیش از هر زمان دیگری در تردید قرار گرفته است.
نویسنده فارنافرز در پایان تاکید میکند که جمهوری اسلامی اکنون در یک دوراهی تاریخی قرار دارد: یا باید از ایدئولوژیهای بنیادگرای خود فاصله بگیرد و از طریق مصالحه، به جامعه بینالملل بازگردد، یا اینکه با تشدید جنگ و احتمالا تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای، وارد مسیر خطرناک انزوای کامل شود. به باور این تحلیل، ساختار منطقهای تحت نفوذ جمهوری اسلامی دیگر وجود ندارد و آنچه باقی مانده، نظامی است که باید بین انزوا یا تغییر بنیادین یکی را انتخاب کند.
ترامپ محاکمه نتانیاهو را پیگرد مغرضانه خواند و خواستار لغو فوری محاکمه نخستوزیر اسرائیل یا عفو او شد. ترامپ در تروثسوشال گفت از احضار نتانیاهو به دادگاه پس از آنکه اسرائیل با «رهبری قدرتمند» نتانیاهو یکی از بزرگترین لحظات تاریخیاش را تجربه کرده، شگفتزده شده است.
ترامپ گفت: «من و نتانیاهو با هم از جهنم گذشتیم؛ در نبردی سخت با دشمن دیرینه و باهوش اسرائیل، یعنی ایران. نتانیاهو در این راه نهایت توان، هوشمندی و قدرت را در عشق به سرزمین مقدس نشان داد.»
او افزود: «نتانیاهو در تاریخ اسرائیل جنگجویی بینظیر بوده است و نتیجه چیزی شد که هیچکس فکرش را نمیکرد؛ نابودی کامل یکی از بزرگترین و قدرتمندترین سلاحهای هستهای جهان که بهزودی قرار بود ساخته شود.»
ترامپ با اشاره به اینکه هر کس جای نتانیاهو بود، با «خسارت، شرمساری و هرجومرج» روبهرو میشد، گفت: «ما عملا برای بقا و ادامه حیات اسرائیل میجنگیدیم و در تاریخ اسرائیل هیچکس سختتر یا کارآمدتر از نتانیاهو نجنگیده است.»
رییسجمهوری آمریکا افزود: «شاید هیچکس را نشناسم که بتواند هماهنگتر از نتانیاهو با من کار کند. این آمریکا بود که اسرائیل را نجات داد، و حالا این ایالات متحده خواهد بود که نتانیاهو را نجات میدهد.»
روزنامه واشینگتنپست در گزارشی با طرح این پرسش که چرا شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در جریان درگیری دوازدهروزه میان حکومت ایران و اسرائیل سکوت کردند، نوشت: نقش پررنگ این گروهها در سیاست و اقتصاد عراق از دلایل اصلی بیمیلی آنها برای ورود به جنگ بوده است.
این روزنامه چهارشنبه چهارم تیر در گزارشی تحلیلی به در همتنیدگی منافع جمهوری اسلامی با آمریکا در عراق اشاره کرد و نوشت در حالی که گروههای نیابتی ساخته جمهوری اسلامی میتوانستند اهداف ایالات متحده در عراق را هدف بگیرند، سکوتی معنادار پیشه کردند.
واشینگتنپست با اشاره به اینکه دولت عراق بودجهای بالغ بر سه میلیارد و ۵۰۰ هزار دلار برای پرداخت دستمزد و تامین نیازهای این گروهها در نظر گرفته است، نوشت: «این گروهها میدانند که اگر موقعیتشان تضعیف شود، این بودجه در معرض خطر قرار خواهد گرفت.»
در ادامه این گزارش آمده است: «گروههای نیابتی حامی [حکومت] ایران اکنون از این کشور مستقل و به بازیگران کلیدی در حکومت عراق تبدیل شدهاند، میلیاردها دلار از بودجه دولت نصیبشان میشود، شبکههای تجاری گستردهای را اداره میکنند و نفوذ سیاسی بیسابقهای دارند.»
لاهیب هیگل، تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران برای عراق، میگوید: «این گروهها از طریق فعالیتهای تجاری و همینطور با نفوذ سیاسی در بخشهای مختلفی از دولت عراق ریشه دواندهاند. چرا باید حاضر شوند این موقعیت را از دست بدهند؟»
البته او هشدار میدهد که افزایش تنشها ممکن است در نهایت سبب شود که این گروهها به خشونت متوسل شوند، اما «تا جایی که بتوانند، در سکوت خواهند ماند.»
حذف پدرخواندهها و از دست رفتن امکان کنترل گروههای نیابتی
شبهنظامیان عراق در میان تمام گروههای نیابتی وابسته به جمهوری اسلامی در منطقه تنها گروهی به شمار میآیند که تجربه درگیری مستقیم با آمریکا را دارند.
این گروهها پس از کشته شدن قاسم سلیمانی و المهندس در حمله پهپادی آمریکا بهمرور تغییر کردند و از نهادهایی صرفا نظامی و کاملا وابسته به جمهوری اسلامی به نهادهایی با استقلال عملیاتی تبدیل شدند.
سجاد جیاد، تحلیلگر موسسه سنچری اینترنشنال مستقر در نیویورک، به واشینگتنپست میگوید: «ترور سلیمانی و المهندس، مهمترین اهرمهای کلیدی کنترل جمهوری اسلامی بر این گروهها را از میان برداشت. نبودن یک چهره پدرخواندهوار باعث شد این گروهها مسیر مستقلتری را در پیش بگیرند.»
به نوشته واشینگتنپست، این گروهها اکنون در تار و پود حاکمیت عراق نفوذ دارند و به قدرتهای اقتصادی و بازوهای اجرایی نظام سیاسی تبدیل شدهاند.
کتائب حزبالله به هشداری بسنده کرد
واشینگتنپست در بخشی از این گزارش عملکرد کتائب حزبالله، یکی از فعالترین بازوهای شبهنظامی جمهوری اسلامی در منطقه، حین درگیریهای اخیر را مرور کرده و نوشته است: «پس از عبور بمبافکنهای آمریکا از آسمان عراق برای حمله به زیرساختهای هستهای در ایران، گروه کتائب حزبالله در بیانیهای محتاطانه، تنها بر ناتوانی عراق در کنترل حریم هواییاش تأکید کرد و هشدار داد که این ناتوانی، کشور را آسیبپذیر کرده است.»
در این بیانیه آمده بود: «نیروهای آمریکایی مستقر در عراق راه را برای این تجاوز هموار کردند، چرا که کنترل آسمان عراق در دست آنهاست. اگر خواهان آن هستیم که عراق به میدان نبرد تبدیل نشود، پس باید نقش نیروهای خارجی را در خاک و آسمان خود مهار کنیم.»
به گفته لاهیب هیگل، این واکنشهای از سر احتیاط از بیمیلی این گروهها برای درگیری شدن در جنگی حکایت دارد که مشابه آن، حزبالله را در لبنان فلج کرده است.
او به واشینگتنپست میگوید: «هرقدر هم که در ظاهر از ایران حمایت کنند، شکافها محسوساند؛ شکافهایی که از زمان ترور سلیمانی پدید آمد و پس از حمله هفتم اکتبر به اسرائیل عمیقتر شد.»
جمهوری اسلامی عراق را امن میخواهد
نکته کلیدی دیگری که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته، سود جمهوری اسلامی از ثبات و امنیت در عراق است.
یک مقام ارشد عراقی که نخواست نامش فاش شود، به واشینگتنپست گفت: «جمهوری اسلامی میخواهد عراق از این درگیریها دور بماند، چون ثبات عراق برای امنیت ملی و اقتصاد ایران اهمیت حیاتی دارد.»
در شرایطی که کشورهای غربی تلاش کردهاند حکومت ایران را با تحریمها منزوی کنند، عراق به شاهرگ حیاتی اقتصادی ایران تبدیل شده است.
بر اساس یافتههای پژوهشگران اندیشکده چتمهاوس، عراق نهتنها شریک تجاری مهمی برای ایران محسوب میشود، بلکه از معدود راههای دسترسی این کشور به اقتصاد جهانی است؛ جمهوری اسلامی از صرافیهای عراقی برای انتقال پول و از بنادر عراق برای تغییر برند محمولههای نفتی تحریمی استفاده میکند.
سجاد جیاد معتقد است که نیروهای مسلح وابسته به حکومت ایران در حال حاضر در حاشیه خواهند ماند: «شاید ایران این نیروها را بهعنوان گزینهای برای مراحل بعدی حفظ کرده باشد. بهنظر میرسد ایران نمیخواهد همه برگهای خود را یکباره بازی کند.»
مقام ارشد عراقی نیز تحلیل مشابهی دارد: «این گروهها، آخرین برگ ایران هستند.»
یک مقام رسمی در گروه عصائب اهل الحق – یکی دیگر از گروههای حامی حکومت ایران که نقشی در دولت عراق نیز دارد – در گفتوگویی اعلام کرد که جناحهای مسلح «در حالت آمادهباش و انتظار هوشیارانه» به سر میبرند. او گفت: «ما نمیخواهیم وارد جنگ شویم، اگرچه جناحهای مقاومت آماده پاسخگویی هستند ... اما این موضوع به روند تحولات و تأثیر آن بر عراق بستگی دارد.»