چگونه جمهوری اسلامی در نبرد چند دهه‌ای با اسرائیل شکست خورد

نشریه فارن‌افرز در تحلیلی مفصل با عنوان «چگونه ایران شکست خورد»، نوشت که مجموعه‌ای از تصمیمات اشتباه تندروهای جمهوری اسلامی در تهران، موجب از بین رفتن دهه‌ها سرمایه راهبردی و فروپاشی نظام بازدارندگی ایران شده است.

بر اساس این گزارش، حملات هوایی اسرائیل در ۲۳ خرداد به تاسیسات هسته‌ای، سایت‌های موشکی و انبارهای سوخت حکومت ایران، و همچنین ترور ده‌ها مقام ارشد نظامی، از جمله محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، نقطه عطفی در تغییر توازن قوا به نفع تل‌آویو بوده است.

به نوشته فارن‌افرز، رژیم جمهوری اسلامی پس از سال‌ها تلاش برای ساخت شبکه‌ای از گروه‌های نیابتی و ذخیره‌سازی گسترده موشکی، در نهایت با قمار پرریسک خود پس از حمله ۷ اکتبر حماس، همه این سرمایه‌گذاری‌ها را بر باد داد.

فارن‌افرز می‌نویسد جمهوری اسلامی در واکنش به درگیری حماس و اسرائیل، به جای حفظ فاصله، دست به تحریک و تجهیز گروه‌های نیابتی مانند حزب‌الله، حوثی‌ها و شبه‌نظامیان عراقی زد. اما حملات متقابل اسرائیل به غزه، لبنان و سوریه، شبکه فشار منطقه‌ای ایران را به شدت تضعیف کرد و سقوط غیرمنتظره حکومت بشار اسد، ضربه‌ای اساسی به مسیر انتقال سلاح و نفوذ منطقه‌ای تهران وارد آورد.

در ادامه، جمهوری اسلامی با انجام بزرگ‌ترین حملات موشکی تاریخ خود به اسرائیل در ماه‌های آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ تلاش کرد بازدارندگی از دست‌رفته را احیا کند، اما سامانه‌های دفاعی اسرائیل با پشتیبانی ارتش آمریکا تقریبا تمام موشک‌ها و پهپادها را رهگیری کردند و حملات تهران شکست خورد.

فارن‌افرز در ادامه نوشت که حملات متقابل اسرائیل به خاک ایران، به‌ویژه در اکتبر، بسیاری از تاسیسات نظامی، سامانه‌های پدافند هوایی و کارخانه‌های تولید سوخت موشکی ایران را نابود کرد و برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را به‌شدت عقب راند. ترور فرماندهانی چون امیرعلی حاجی‌زاده، معمار استراتژی موشکی سپاه، ضربه‌ای راهبردی به ساختار تصمیم‌گیری دفاعی ایران وارد کرد؛ ضربه‌ای که به‌سادگی قابل جبران نیست.

به گفته نویسنده، هرچند رهبران جمهوری اسلامی از جمله حسین سلامی در ماه‌های آغازین سال ۲۰۲۵ ادعا می‌کردند که بقاء نظام نشانه پیروزی راهبردی است، اما با کشته شدن او و ده‌ها مقام ارشد دیگر، این ادعا بیش از هر زمان دیگری در تردید قرار گرفته است.

نویسنده فارن‌افرز در پایان تاکید می‌کند که جمهوری اسلامی اکنون در یک دوراهی تاریخی قرار دارد: یا باید از ایدئولوژی‌های بنیادگرای خود فاصله بگیرد و از طریق مصالحه، به جامعه بین‌الملل بازگردد، یا اینکه با تشدید جنگ و احتمالا تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای، وارد مسیر خطرناک انزوای کامل شود. به باور این تحلیل، ساختار منطقه‌ای تحت نفوذ جمهوری اسلامی دیگر وجود ندارد و آنچه باقی مانده، نظامی است که باید بین انزوا یا تغییر بنیادین یکی را انتخاب کند.