تحلیل

خدعه تازه خامنه‌ای؛ تلاش برای تبرئه جمهوری اسلامی و ثبت شکست به نام ایران و ملت ایران

جمشید برزگر
جمشید برزگر

روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی

علی خامنه‌ای در دومین پیام ویدیویی خود از زمان آغاز جنگ با اسرائیل، ضمن پافشاری بر مواضعی که نتایجش همین حالا کاملا پدیدار شده، در خدعه و نیرنگی تازه کوشید با تبرئه جمهوری اسلامی شکست حقارت‌بار خود را به نام ایران و ملت ایران ثبت کند.

پیام ویدیویی خامنه‌ای که آشکارا در جایی بیرون از محل سکونت همیشگی او ضبط شده، به احتمال قریب به یقین تا امروز اولین و تنها سخنرانی اوست که در آن حتی یک بار هم به «جمهوری اسلامی»، «انقلاب اسلامی» و یا نهادهای وابسته به آن مثل سپاه پاسداران اشاره نکرده و در مقابل تا توانسته از «ایران» و «ملت ایران» نام برده است.

او که از اولین دقایق حمله اسرائیل به پناهگاه گریخته و از نزدیک به یک هفته قبل در انظار عمومی ظاهر نشده بود، پس از شش روز سکوت خود را شکست تا با محتمل‌تر شدن سرنگونی جمهوری اسلامی صرفا بر میزان و حجم هزینه‌های تحمیلی بر ایران و ملت ایران بیفزاید.

جدایی و تمایز ملت ایران با جمهوری اسلامی واقعیتی است که کمتر ایرانی ممکن است امروز آن را درنیافته نباشد؛ حکومتی که تفاوتی با فرقه‌ای تبهکار و سازمانی تروریستی ندارد و تنها فرقش با همتایانش در این است که نزدیک به نیم قرن کشوری، آن هم با تاریخ و فرهنگ و ثروت ایران، را اشغال کرده است.

پیام دوم خامنه‌ای، یک روز پس از سخنان به‌شدت تحقیرآمیز دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، خطاب به شخص او منتشر شده است.

ترامپ سه‌شنبه ۲۷ خرداد نه تنها خواستار «تسلیم کامل و بدون قید و شرط» علی خامنه‌ای و جمهوری اسلامی شد، بلکه خیلی روشن گفت که « به‌اصطلاح رهبر معظم» زنده بودنش در همین روزها را هم مدیون اوست: «ما دقیقاً می‌دانیم که به‌ اصطلاح "رهبر معظم" کجا پنهان شده است. او هدفی آسان است، اما آنجا در امان است. ما قصد نداریم او را از بین ببریم، حداقل فعلاً نه.» 

نه دونالد ترامپ نه بنیامین نتانیاهو، دست‌کم تا کنون، خواستار تسلیم جمهوری اسلامی و رهبرش شده‌اند و هرگز از تسلیم شدن ملت ایران و یا شکست ایران سخن نگفته‌اند، اما خامنه‌ای می‌کوشد این روایت را با روایت جعلی و دلخواه خود عوض کند تا شاید به یاری همان مردمی که حتی در این شرایط نیز سرکوب قرار دارند، بازداشت می‌شوند، اینترنت و ارتباطشان با جهان قطع می‌شود، پناهگاهی ندارند و با انواع مشکلات کمرشکن برای زندگی روبه‌رو هستند، بقای خود را تضمین کند.

خامنه‌ای برخلاف مردم بی‌پناهی که جمهوری اسلامی جنگ را بر آنان تحمیل کرده، در پناهگاهی به خیال خود امن و در میانه بی‌سابقه‌ترین حملات به نقاط مختلف ایران، همچنان رجز می‌خواند اما این بار که ناتوانی، ضعف مطلق و در هم شکستن توهم اقتدار نظام مقدسش آشکار شده، می‌کوشد هزینه تصمیمات و اقدامات ویرانگر خود را به نام ایران و ملت ایران هزینه کند.

در حالی که پوشالی بودن تمام ادعاها و دروغ‌های خامنه‌ای و کارگزارانش درباره توان نظامی جمهوری اسلامی در همان اولین ساعت حمله اسرائیل آشکار شد، در حالی که حکومت در کمتر از چهار روز تقریبا تمامی فرماندهان ارشد سپاه خود را از دست داد، در حالی که ایران به سرزمینی کاملا بی‌دفاع و آسمانی باز برای جنگنده‌ها و پهپادهای مهاجم بدل شده، در حالی که علاوه بر تمامی بیدادهای نیم قرن گذشته جمهوری اسلامی بار دیگر مصیبت جنگ با تمام هزینه‌های دردناکش بر ملت ایران تحمیل شده، خامنه‌ای همچنان با رجزخوانی و لاف‌های بی‌پشتوانه به آمریکا هشدار می‌دهد و عملا بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان را به حمله به خاک ایران تشویق می‌کند.

چنین رفتاری مصداق بارز خیانت به کشور در زمان جنگ است و نه تنها علی خامنه‌ای، بلکه همه کسانی که در جمهوری اسلامی همچنان در پی فریب «ملی» خواندن این جنگ آن هم صرفا با هدف نجات و ادامه بقای جمهوری اسلامی هستند و برای پایان دادن به این حکومت با مردم همراه نمی‌شوند، در این خیانت شریک و طبعا در قبال آن پاسخگو خواهند بود.

جمهوری اسلامی تا همین جا هم در تحقیرآمیزترین شکل ممکن از کشوری که سودای محو و نابودی‌اش را همه این سال‌ها در سر پرورانده بود، شکست خورده است اما به‌نظر می‌رسد اعتراف به این شکست چنان تلخ و سنگین و نابودگر است که خامنه‌ای ترجیح می‌دهد آمریکا را نیز از نظر نظامی درگیر این جنگ کند تا صرفا شکست خود را صرفا شکست در برابر آمریکا نشان دهد، حتی اگر چنین اقدام ضدملی و خائنانه‌ای به قیمت کشته شدن شهروندان بی‌دفاع و بی‌پناه ایران و ویرانی هر چه بیشتر ایران و زیرساخت‌هایش تمام شود.

خامنه‌ای ظاهرا ترجیح می‌دهد سرنوشت حسن نصرالله را پیدا کند و در مخفیگاه خود کشته شود تا همچون معمر قذافی به دست مردمی نیفتد که عمری در حق آنان جنایت و خیانت کرده است، یا همچون صدام حسین با خفت از سوراخی بیرون کشیده و دادگاهی شود.

برای پایان دادن قطعی به این همه ویرانی و مصیبت که نیم قرن است بر ایران آوار شده، تنها و تنها یک راه وجود دارد: سرنگون کردن جمهوری اسلامی و اداره کردن ایران به دست خود ایرانیان از آنچه که خامنه‌ای خود به صراحت آن را «چنگ انقلاب اسلامی» خوانده بود.

حذف نام جمهوری اسلامی و متعلقاتش از سخنرانی علی خامنه‌ای، و توسل به نام ایران و ملت ایران، خدعه بی‌نتیجه‌ای است که این واقعیت را چه در ذهن ایرانیان و چه در میدان رویدادها و حوادث تغییر نمی‌دهد که جمهوری اسلامی، سرشتی سراسر بیگانه با ایران و ایرانیان دارد و هرگز نمی‌توان و نباید این دو را با هم یکی انگاشت.