از فشار حداکثری تا تقابل حداکثری؛ ترامپ درباره مذاکره با ایران چه گفته و چه میگوید؟
از لحظهای که دونالد ترامپ کارزارش برای دور اول ریاست جمهوری را آغاز کرد، توافق هستهای با جمهوری اسلامی در صدر حملات کلامی او بوده است. از توصیف برجام به عنوان «بدترین توافق تاریخ» تا اجرای سیاست «فشار حداکثری»، ترامپ همواره سیاستی تقابلی و پرتنش در برابر تهران اتخاذ کرده است.
در لابهلای هشدارها و تهدیدهای ترامپ، همواره رگههایی از آمادگی برای مذاکره نیز به چشم خورده است.
مرور اظهارات او از سال ۲۰۱۵ تا آوریل ۲۰۲۵، روایتی منسجم از فراز و فرودهای دیدگاه مردی به دست میدهد که توافق با ایران را «فاجعهبار» دانسته اما آن را برای جلوگیری از فاجعهای بزرگتر، «لازم» میداند.
۲۰۱۵–۲۰۱۶؛ انتقادات انتخاباتی از توافق هستهای با ایران
از آغاز کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری، ترامپ توافق جامع اقدام مشترک (برجام یا توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که تحت ریاستجمهوری باراک اوباما منعقد شد) را با لحنی تند مورد انتقاد قرار داد.
در ژوییه ۲۰۱۵، همزمان با نهایی شدن این توافق، ترامپ آن را «بدترین توافقی که تاکنون مذاکره شده» توصیف کرد.
او گفت که دولت اوباما امتیازات زیادی داده و بارها به رفع تحریمها و داراییهای مالی آزادشده ایران در قالب این توافق اشاره کرد.
ترامپ در تجمعی در واشینگتن در سپتامبر ۲۰۱۵ گفت: «هرگز، من هرگز در زندگیام معاملهای مانند توافق هستهای با ایران ندیدهام که با مذاکراتی این چنین ناشیانه صورت گرفته باشد.»
او دیپلماتهای آمریکایی درگیر در توافق برجام را «افراد بسیار احمق» نامید.
سال بعد، با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶، ترامپ قول داد که در صورت پیروزی، این توافق را لغو خواهد کرد.
در سخنرانی مشهوری در کنفرانس آیپک در ۲۱ مارس ۲۰۱۶، او تاکید کرد: «اولویت شماره یک من، برچیدن توافق فاجعهبار با ایران است».
در طول سال ۲۰۱۶، او برجام را «یکطرفه» و «وحشتناک» خواند و پیشبینی کرد که این توافق، برنامه هستهای ایران را متوقف نخواهد کرد بلکه تهران را جسورتر خواهد ساخت.
دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون، نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ در آمریکا
۲۰۱۷؛ سال نخست ریاستجمهوری و رویکرد اولیه به برجام
ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ در حالی وارد کاخ سفید شد که همچنان نسبت به توافق هستهای تردید داشت؛ حتی در شرایطی که گفته میشد ایران به تعهداتش پایبند بوده است.
در آوریل ۲۰۱۷، دولت او تایید کرد که ایران از نظر فنی به برجام پایبند است اما این تایید با لحنی همراه شد که بر خصومت با توافق تاکید داشت.
او سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۷، این توافق را در برابر رهبران جهان محکوم کرد و آن را «یکی از بدترین و یکطرفهترین معاملاتی که ایالات متحده تاکنون وارد آن شده» خواند.
او گفت که این توافق «مایه شرمساری ایالات متحده» است: «ما نمیتوانیم اجازه بدهیم رژیم جنایتکار ایران به اقدامات بیثبات کنندهاش ادامه دهد، در حالی که در حال دنبال کردن برنامه موشکی خطرناک خود است. ما نمیتوانیم به توافقی پایبند باشیم، اگر پوششی باشد برای برنامه نهایی (سلاح) هستهای.»
تنها یک ماه بعد، در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷، ترامپ استراتژی جدید خود را در قبال ایران اعلام کرد و از تایید برجام خودداری کرد.
او در نطقی از کاخ سفید گفت: «ما نمیتوانیم و نخواهیم توانست این تایید را انجام دهیم زیرا با وجدانی آسوده نمیتوانیم به توافقی ادامه دهیم که منافع امنیتی ایالات متحده را تامین نمیکند.»
او همچنین تهدید کرد که اگر کنگره و متحدان اروپایی نتوانند بندهای «اشتباه» توافق، نظیر بندهای مربوط به پایان محدودیتها و برنامه موشکی ایران را اصلاح کنند، ایالات متحده از آن خارج خواهد شد.
۲۰۱۸؛ خروج از برجام و آغاز «فشار حداکثری»
پس از ماهها هشدار، ترامپ در سال ۲۰۱۸ به تهدید خود عمل کرد. در تاریخ هشتم می ۲۰۱۸، او بهطور رسمی اعلام کرد ایالات متحده از توافق هستهای ایران خارج میشود.
ترامپ در سخنرانی تلویزیونی از کاخ سفید گفت: «امروز اعلام میکنم که ایالات متحده از توافق هستهای ایران خارج میشود.»
او این توافق را «توافقی یکطرفه و وحشتناک» خواند که «هرگز نباید بسته میشد» و گفت که بر اساس آن اجازه داده شده ایران دوباره فعالیتهای هستهای را از سر گیرد.
ترامپ ضمن امضای فرمانی برای بازگرداندن تحریمها گفت: «آمریکا گروگان باجخواهی هستهای نخواهد شد.»
او همچنین وعده داد که اگر ایران واقعا برنامه هستهای خود را متوقف کند، آماده مذاکره درباره توافقی بهتر خواهد بود.
در هفتهها و ماههای بعد، دولت ترامپ تحریمهایی را علیه بخشهای بانکی، نفتی و صنعتی ایران اعمال کرد.
در هفتم اوت ۲۰۱۸، همزمان با آغاز موج اول تحریمها، ترامپ در توییتی نوشت: «اینها تندترین تحریمهایی هستند که تاکنون اعمال شدهاند و در نوامبر، تحریمهای شدیدتری در راه است. هر کسی با ایران معامله کند، با ایالات متحده معامله نخواهد کرد.»
پس از آنکه حسن روحانی، رییسجمهوری وقت ایران، آمریکا را تهدید کرد که با «دم شیر» بازی نکند، ترامپ در ۲۲ ژوییه ۲۰۱۸ توییتی با حروف بزرگ منتشر کرد: «هرگز و هرگز ایالات متحده را تهدید نکن، وگرنه بلایی سرتان خواهد آمد که کمتر کسی در تاریخ متحمل شده است. ما دیگر آن کشوری نیستیم که حرفهای جنونآمیزتان را درباره خشونت و مرگ تحمل میکرد. حواست را جمع کن.»
۲۰۱۹؛ تشدید تنشها و دعوت به مذاکره
سال ۲۰۱۹، فشار حداکثری به اوج رسید.
۱۹ می، ترامپ توییت کرد: «اگر ایران بخواهد بجنگد، این پایان رسمی ایران خواهد بود. هرگز ایالات متحده را تهدید نکنید!»
در ژوئن همان سال، ایران یک پهپاد آمریکایی را سرنگون کرد و ترامپ در آخرین لحظه حمله تلافیجویانه را لغو کرد.
او توییت کرد: «شب گذشته برای حمله متقابل به سه موضع مختلف، دستمان روی ماشه بود اما وقتی پرسیدم چند نفر جان میبازند، یک ژنرال پاسخ داد ۱۵۰ نفر. ۱۰ دقیقه پیش از حمله، آن را متوقف کردم.»
ترامپ در عین حال تاکید کرد که ایران تحت فشار اقتصادی، ناچار به مذاکره خواهد شد.
او در ژوییه ۲۰۱۹ گفت: «ایران دارد سقوط میکند؛ من نمیخواهم سقوط کند ولی بهزودی تماس خواهند گرفت و خواهند گفت بیایید توافق کنیم.»
ترامپ همچنین در مصاحبهای با انبیسی گفت حاضر است بدون پیششرط با ایران دیدار کند: «هر وقت بخواهند، من میپذیرم؛ بدون پیششرط.»
او همچنین گفت تمایل دارد با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی یا حسن روحانی، ربیس جمهوری ایران گفتوگو کند.
ترامپ اعلام کرد برنامه موشکی ایران یکی از مسائلی است که باید درباره آن مذاکره شود و هرگونه توافق با تهران باید شامل موضوع موشکهای بالستیک ایرانی نیز باشد.
قاسم سلیمانی
۲۰۲۰؛ سال پایانی و مواجهه نظامی
سوم ژانویه ۲۰۲۰، ترامپ فرمان ترور قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران را صادر کرد. در پاسخ، ایران پایگاههای آمریکایی در عراق را هدف قرار داد.
ترامپ در نطق هشتم ژانویه ۲۰۲۰ گفت: «تا زمانی که من رییسجمهورم، ایران هرگز به سلاح هستهای دست نخواهد یافت.»
او اضافه کرد: «باید توافقی فراگیر و واقعی با ایران منعقد کنیم که برای جهان امنتر باشد.»
در مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۰، ترامپ بارها گفت: «اگر پیروز شویم، ایران خیلی سریع پای میز مذاکره میآید. آنها دارند صبر میکنند که با جو بایدن مذاکره کنند.»
در مناظره نهایی آن سال نیز او گفت: «در اولین ماه ریاستجمهوری دوم من، توافق جدید خواهیم داشت. آنها التماس خواهند کرد.»
۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴؛ انتقادات از دولت بایدن
ترامپ که از کاخ سفید خارج شد، از همان آغاز به انتقاد از سیاستهای بایدن پرداخت.
او در فوریه ۲۰۲۱ گفت: «بایدن در حال بازگشت به همان توافق بد است.»
ترامپ مدتی بعد در گردهمایی محافظهکاران آمریکا با «فاجعهبار» تلقی کردن توافق هستهای و انتقاد از سیاست بایدن در قبال ایران گفت: «حالا بایدن دست به دامن اوپک شده و در برابر ایران به التماس افتاده تا به توافق فاجعهبار هستهای بازگردد.»
در سپتامبر ۲۰۲۳، بایدن با آزادسازی شش میلیارد دلار دارایی مسدودشده ایران در قبال آزادی پنج زندانی آمریکایی موافقت کرد.
ترامپ در واکنش به این توافق، بایدن را «بیکفایت» خواند و خواستار برکناری او شد.
او افزود: «جو بایدن فریبکار چقدر رشوه میگیرد؟ ما تجارت گروگانگیری با ایران انجام دادیم. زمانی که رییسجمهور بودم، ۵۸ گروگان را در ازای هیچ پولی پس گرفتم. جمهوریخواهان همین حالا خواستار متمم ۲۵ شوند.»
ترامپ در شبکه اجتماعی خود، تروثسوشال (Truth Social) نوشت: «بایدن برای پنج نفر، شش میلیارد دلار پرداخت کرد. ایران حالا با خیال راحت گروگان میگیرد.»
او پس از حمله حماس به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ هم گفت: «پولهایی که بایدن به ایران داد، به حماس رسید. این یک رسوایی است.»
جو بایدن
۲۰۲۴؛ کارزار انتخاباتی دوم
در کمپین انتخاباتی ۲۰۲۴، ترامپ وعده داد که ایران را مهار خواهد کرد.
۲۶ سپتامبر در جریان یک نشست مطبوعاتی در شهر نیویورک، او گفت مذاکره به دلیل تهدید ناشی از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای کاملا ضروری است.
ترامپ در جواب این سوال که آیا با تهران به توافق میرسد یا خیر، پاسخ داد: «معلوم است! من این کار را انجام میدهم. باید توافق کنیم زیرا عواقب غیرقابل تحملی خواهد داشت. ما باید توافق کنیم.»
او همچنین گفت که اگر در سال ۲۰۲۰ پیروز شده بود، آماده بود «در عرض یک هفته پس از انتخابات» با ایران به توافق برسد: «ایران با ما توافق میکرد چرا که برای آنها هم بسیار عالی بود. تنها [شرط این توافق این بود] که آنها نباید سلاح هستهای داشته باشند.»
ژانویه تا مارس ۲۰۲۵؛ بازگشت به قدرت و ادامه فشار
ترامپ در نطق تحلیف خود در ژانویه ۲۰۲۵ گفت: «ما هرگز اجازه نخواهیم داد بزرگترین حامی تروریسم در جهان به خطرناکترین سلاحها دست یابد.»
او بلافاصله دستور داد تمام تحریمها علیه تهران باقی بماند و گفت: «ایران یا برنامه [هستهای]اش را متوقف میکند یا با عواقب شدید مواجه خواهد شد.»
۱۵ مارس ۲۰۲۵، پس از حملات حوثیهای یمن به کشتیها در دریای سرخ، ترامپ دستور حملات هوایی گستردهای را علیه اهداف حوثی صادر کرد و به جمهوری اسلامی به عنوان حامی اصلی حوثیها، هشدار داد که در صورت ادامه حمایت از این گروه، با «عواقب شدیدی» مواجه خواهد شد.
۳۰ مارس ۲۰۲۵، ترامپ در مصاحبهای تلفنی با انبیسی نیوز تهدید کرد: «اگر آنها با ما به یک توافق نرسند، بمباران میشوند. طوری بمباران میشوند که تا به حال شبیه آن را ندیده باشند.»
هفتم آوریل ۲۰۲۵، ترامپ در دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، اعلام کرد: «ما در حال انجام مذاکرات مستقیم با ایران هستیم و این مذاکرات آغاز شده است و روز شنبه (۲۳ فروردین) ادامه خواهد یافت. جلسه بسیار مهمی داریم و خواهیم دید که چه پیش خواهد آمد.»
او همچنین گفت: «فکر میکنم همه موافقاند که رسیدن به یک توافق، گزینهای ترجیحی است.»
ترامپ تاکید کرد که این مذاکرات در سطح بسیار بالا برگزار میشود: «بعضیها میگویند که مذاکرات از طریق واسطه و با شراکت کشورهای دیگر خواهد بود. خیر، ما با آنها مستقیما در تماس هستیم. شاید بتوانیم به توافق برسیم که برای ایران توافق خیلی خوبی خواهد بود ولی باید ببینیم چه پیش میآید.»
ترامپ هشدار داد که در صورت عدم موفقیت مذاکرات، ایران با خطرات جدی مواجه خواهد شد: «اگر مذاکرات موفقیتآمیز نباشد، فکر میکنم ایران در خطر بزرگی خواهد بود. خطر بسیار بزرگ. چون آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند. فرمول پیچیدهای نیست. ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد. به همین سادگی.»
۹ آوریل ۲۰۲۵، ترامپ اعلام کرد که در صورت نیاز به اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی، اسرائیل نقش ایفا خواهد کرد: «درباره ایران، اگر نیاز به اقدام نظامی باشد، اقدام نظامی میکنیم. اسرائیل هم حتما نقش مهمی ایفا خواهد کرد، رهبر این اقدام خواهد بود.»
او گفت: «البته کسی ما را رهبری و هدایت نمیکند، ما هرچه بخواهیم انجام میدهیم.»
علیرغم تهدیدها، ترامپ گفت که تمایل به دستیابی به توافق دارد و مردم ایران را محترم میداند: «من میخواهم وضع ایران خوب باشد. تنها مساله این است که آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند. میدانید، مردم ایران فوقالعادهاند و بسیار باهوش هستند. آنها مردم باهوشی هستند اما در وضعیت دشوار و تحت حکومت بدی قرار دارند و آنها میفهمند و به نظرم رهبری جمهوری اسلامی ایران هم میفهمد. من خواسته زیادی ندارم. فقط میگویم که آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند.»
۱۰ آوریل ۲۰۲۵، ترامپ در بیانیهای اعلام کرد: «ایران نباید اراده ما را آزمایش کند. صلح از طریق قدرت بازگشته است و ما هرگز اجازه نخواهیم داد ایران، جهان را با سلاح هستهای تهدید کند.»
مواضع ترامپ در قبال برنامه و توافق هستهای ایران طی ۱۰ سال گذشته، در اصول بنیادین مانند مخالفت با دستیابی تهران به سلاح هستهای، ثابت مانده اما تحت تاثیر موقعیت سیاسی، تحولات منطقهای و رقابتهای انتخاباتی، تغییراتی تاکتیکی نیز داشته است.
او از تهدید به «بمباران بیسابقه» تا ابراز «احترام به مردم ایران» و دعوت به مذاکره، تمام ابزارهای گفتمانی خود را برای اعمال فشار و ساختن یک «توافق بهتر» به کار گرفته است اما اکنون پرسش این است: آیا توافقی جدید در راه است یا فشار حداکثری ترامپ این بار به تقابل حداکثری منجر خواهد شد؟
پس از مخالفت مجلس با تغییر ساعت رسمی کشور در نیمه اول سال بهدلیل «وارداتی بودن»، اکنون در پی ارسال یک لایحه دوفوریتی به مجلس، مصطفی رجبی مشهدی مدیرعامل شرکت توانیر میگوید چنین تغییری باعث صرفهجویی در مصرف برق بهاندازه نیروگاه اتمی بوشهر صرفهجویی میشود.
رجبی مشهدی، جمعه ۲۲ فروردین، گفت که در صورت تغییر ساعت رسمی کشور، «برآورد شده که حدود یک درصد و یا بیشتر از آن در اوج بار شبانه تاثیرگذار است.»
مجلس شورای اسلامی در اواخر سال ۱۴۰۱ تصمیم گرفت اختیار دولت در زمینه تغییر رسمی ساعت کشور را در اختیار بگیرد و قانون تغییر ساعت را با توجیه «وارداتی» و «غیربومی» بودن لغو کرد.
این قانون از سال ۱۳۸۶ تصویب و اجرا شده بود.
مجلس در آن زمان، از «بر هم خوردن نظم خانوادهها، ساختارشکنی، عدم ارتباط آن با صرفهجویی اقتصادی، بر هم خوردگی ساعت زیستی بدن» و البته «انجام دقیق اعمال دینی» مانند «نماز» بهعنوان دلایل تصمیم خود برای عدم تغییر ساعت یاد کرد.
در پی آن، در دو سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ ساعت رسمی کشور در نیمه اول سال تغییر نکرد.
سال ۱۴۰۲، دولت طرح تغییر ساعت کار ادارات و مراکز دولتی را به مجلس ارائه کرد که با موافقت نمایندگان تصویب شد تا خدمات عمومی و دولتی از نیمه خرداد تا ۱۵ شهریور همان سال از ساعت شش صبح ارائه شود.
پس از سه هفته اعتراض کارمندان، سرانجام دولت از مصوبه خود در مورد تغییر ساعت کاری ادارات عقبنشینی کرد و سران قوا تصمیم به بازگشت ساعات کاری ادارات به حالت سابق گرفتند.
اما در جلسه چهارشنبه ۲۰ فروردین امسال هیئت دولت لایحه دو فوریتی واگذاری اختیار تعیین ساعت رسمی کشور به دولت تصویب شد تا هیئت وزیران بتواند در زمینه تغییر ساعت رسمی کشور تصمیمگیری کند.
مدیرعامل توانیر گفت: « در صورت تصویب این لایحه در مجلس، دولت میتواند متناسب با شرایط روز و نیازهای شبکه برق، درباره تغییر ساعت تصمیمگیری کند.»
رجبیمشهدی تاکید کرد: «ما در آستانه فصل گرم سال هستیم؛ فصلی که همواره با چالش تامین برق مواجهایم. هر اقدامی که بتواند فشار را از روی شبکه بردارد، برای ما ارزشمند است. در کنار توسعه نیروگاهها و مدیریت مصرف، سیاستهایی مانند تغییر ساعت نیز میتوانند بخشی از راهحل باشند.»
مدافعان تغییر ساعت رسمی در ایران میگویند که اگر ساعت رسمی کشور در فصلهای بهار و تابستان یک ساعت جلو کشیده شود، بخشی از فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی زودتر به پایان میرسد و تقاضا برای استفاده از وسایل برقی، روشنایی و سرمایش در ساعات اوجبار کاهش مییابد.
اواخر اسفندماه، محمود نجفی عرب، رییس اتاق بازرگانی تهران، با ارسال نامههایی به مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف، با اشاره به بحران کمبود انرژی، خواستار اصلاح قانون و بازگشت اجرای تغییر ساعت رسمی کشور شد.
او حذف قانون تغییر ساعت را خلاف تجربههای جهانی و توصیههای کارشناسان خواند و گفت اجرای مجدد این قانون میتواند تا سقف سه درصد از مصرف کل، صرفهجویی ایجاد کند.
نتیجه کالبدشکافی پیکر جمشید شارمهد، فعال سیاسی جانباخته در زندان جمهوری اسلامی، جمعه ۲۲ فروردین در مراسم یادبود او، از سوی مقامهای قضایی آلمان قرائت شد. بر اساس این گزارش، چندین عضو داخلی بدن شارمهد پیش از انتقال پیکرش به آلمان، خارج شدهاند.
غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، پنجشنبه ۲۱ فروردین در گفتوگو با نشریه ولت ضمن انتقاد شدید از دولت آلمان اعلام کرد که برلین همکاریهای لازم را برای انتقال پیکر پدرش به آلمان نداشته است.
او همچنین تاکید کرد که دستگاه دیپلماسی آلمان به قدر کافی برای نجات جان پدر ربوده شده و زندانیاش در ایران تلاش نکرده است.
غزاله شارمهد ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در گفتوگو با ایراناینترنشنال تایید کرد که پیکر پدرش از ایران به آلمان منتقل شده است.
او همزمان برلین را متهم کرد که از جمهوری اسلامی «دستور میگیرد» و با انتقاد از سیاستهای دولت آلمان در قبال حکومت ایران گفت: «آلمان نوکر جمهوری اسلامی است و از تهران دستور میگیرد.»
جمشید شارمهد، شهروند ۶۹ ساله متولد ایران با تابعیت آلمانی، دو دهه ساکن آمریکا بود و ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ در جریان سفری از آلمان به هند، پس از یک توقف سه روزه در امارات متحده عربی، به دست ماموران جمهوری اسلامی در دبی ربوده و به ایران منتقل شد.
خبرگزاری میزان هفتم آبان در گزارشی درباره شارمهد نوشت: «با حکم دادگاه صالح محکوم و در تاریخ هفت آبان ۱۴۰۳، ... به سزای اعمالش رسید.»
مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، ۲۴ بهمن با انتشار گزارشی درباره مرگ شارمهد در زندان جمهوری اسلامی، گفت که از زمان ربایش او در امارات متحده عربی تا زمان مرگش، حقوق اساسی این شهروند نقض شد.
ساتو گفت: «حق حیات، حق دادگاه منصفانه، حق آزادی بیان و حق محافظت در برابر بازداشت خودسرانه از جمله حقوق نقض شده شارمهد بود.»
غزاله شارمهد که ساکن کالیفرنیاست، ۱۹ بهمن به ایراناینترنشنال گفته بود برای احراز هویت نیاز به کالبدشکافی است و این کار هفته آینده انجام خواهد شد.
قرار بود که او پس از احراز هویت جسد پدرش، روند قضایی شکایت از جمهوری اسلامی را در آلمان آغاز کند.
خبرگزاری دانشجو، وابسته به بسیج دانشجویی، ۱۷بهمن گزارش داده بود که جمهوری اسلامی پیکر جمشید شارمهد را در چارچوب «رویههای قضایی و دیپلماتیک» به آلمان تحویل داده است.
ارگان خبری وابسته به بسیج با اشاره به اینکه روند انتقال پیکر شارمهد به آلمان، در پاسخ به تقاضای خانواده او صورت گرفت، در گزارش خود نوشت او پیش از اجرای حکم اعدام در زندان درگذشت.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، ۲۱ آبان درباره انتقال پیکر شارمهد گفت که اگر درخواستی برای انتقال جسد او باشد، با توجه به قوانین داخلی ایران انجام خواهد شد.
خاورمیانه بار دیگر به صحنه تنشهای چندلایه سیاسی، نظامی و دیپلماتیک تبدیل شده است. تبادل بیسابقه پیام میان ایران و آمریکا، پرده از آغاز فصل تازهای در رویارویی میان تهران و واشینگتن برداشت؛ فصلی که از دیپلماسی پنهان آغاز شده و اکنون به آستانه یک تقابل نظامی آشکار نزدیک میشود.
رهبر جمهوری اسلامی که پیشتر گفتوگو با واشینگتن را «غیرشرافتمندانه» میخواند و قاتلان قاسم سلیمانی را فاقد مشروعیت مذاکره میدانست، این بار در چرخشی آشکار مجوز گفتوگو را صادر کرده؛ اقدامی که بسیاری آن را در راستای تاکتیک «مذاکره برای مذاکره» و تلاشی برای خرید زمان و مدیریت بحران فعلی میدانند.
اما شرایط امروز با گذشته تفاوتهای اساسی دارد. کاخ سفید دیگر در دست جو بایدن و تیم سیاسی او نیست و رییسجمهوری در آمریکا بر سر کار است که نه به برجام پایبند است و نه به صبر راهبردی اعتقاد دارد.
اعلام آغاز مذاکرات مستقیم از سوی ترامپ در دیدار با بنیامین نتانیاهو، همراه بااعزام ناوهای هواپیمابر به منطقه و استقرار بمبافکنهای بی-۲ در پایگاه دیگو گارسیا، پیامی چندلایه به تهران مخابره میکند؛ فشار دیپلماتیک شدید در کنار آمادگی برای اقدام نظامی.
همزمان، نتانیاهو با اشاره به «مدل لیبی» برای مهار برنامه هستهای ایران، گزینهای را مطرح میکند که در تهران نه به عنوان الگویی موفق، بلکه کابوس سقوط معمر قذافی را در ذهن حاکمان ایران تداعی میکند.
در ایران، خامنهای در پیام نوروزیاش با یادآوری دهه ۶۰ خورشیدی، تلاش کرد وضعیت فعلی را در بستری تاریخی روایت و تفسیر کند. اما حتی در سطوح رسمی نظام نیز افرادی چون محمدرضا عارف، معاون اول دولت مسعود پزشکیان، شرایط را از آن دوران هم دشوارتر توصیف کردهاند.
ایران امروز علاوه بر تمام مشکلات دهه ۶۰، درگیر تورم شدید، فساد ساختاری، رکود اقتصادی، کاهش سرمایه اجتماعی و انزوای منطقهای و جهانی است. مجموعهای از بحرانهای تو در تو که رهبر جمهوری اسلامی را در برابر انتخابی تاریخی قرار داده است، نه میان دو گزینه خوب و بد، بلکه میان دو گزینه بد و بدتر برای نظام؛ پذیرش شروط سنگین آمریکا یا ورود به تقابلی نظامی که عواقبش پیشبینیناپذیر است.
محور اصلی خواستههای ترامپ، تعطیلی کامل برنامه هستهای است؛ برنامهای که دهههاست نظام جمهوری اسلامی آن را در قالب «حقوق مسلم ملت ایران» معرفی کرده و میلیاردها دلار صرف توسعه آن نموده است.
اما در واقعیت، این پروژه بیشتر از آنکه در خدمت تولید انرژی باشد، پوششی برای ساخت و تولید سلاح هستهای بوده است، پوششی که علیرغم تضمین تامین سوخت نیروگاه بوشهر از سوی روسیه، با اصرار بر غنیسازی داخلی، بهطور مداوم توجیه شده است.
نقشه راه فرایند غنیسازی در ایران
فرایند غنیسازی اورانیوم در جمهوری اسلامی، بر پایه نقشه راهی طراحی شده که از مدل عبدالقدیر خان، پدر برنامه هستهای پاکستان، الهام گرفته است، مسیری پلکانی و مرحله به مرحله که با غنیسازی ۳.۵ درصدی برای مصارف نیروگاهی آغاز شد.
در ادامه، نظام با توجیه نیازهای راکتور تحقیقاتی تهران، سطح غنیسازی را به ۲۰ درصد رساند. گام بعدی، به پشتوانه طرحی از سوی مجلس و به بهانه تولید «سوخت پیشرانههای زیردریایی»، دستیابی به سطح ۶۰ درصدی بود.
اما آنچه در این میان اهمیت دارد، رسیدن از غنای ۲۰ درصد به ۶۰ درصد است. تحولی کلیدی که به لطف استفاده از سانتریفوژهای پیشرفته، عملا جمهوری اسلامی را به آستانه توانمندی ساخت سلاح هستهای رسانده است.
اکنون، رسیدن به غنیسازی ۹۰ درصدی تنها به تصمیم نهایی رهبر نظام وابسته است، تصمیمی که ممکن است در قالب یک فتوا، نهتنها مشروعیت دینی، بلکه اولویت ایدئولوژیک نیز بیابد.
حمله نظامی؛ نقطه بیبازگشت؟
غنیسازی اورانیوم، فرایندی پیچیده و چندمرحلهای است که به طور کلی در سه مرحله انجام میشود:
• تبدیل سنگ معدن به کیک زرد مراکز تولید کیک زرد: o کارخانه فرآوری اردکان o تأسیسات گچین بندرعباس
• تبدیل کیک زرد به گاز UF₆ مرکز تولید: o تاسیسات UCF اصفهان
• غنیسازی اورانیوم با گازدهی سانتریفیوژها مراکز تولید: o تاسیسات نطنز ( در زیر زمین و بخش مهم و بزرگ فرآیند غنیسازی) o تاسیسات فردو (در دل کوه و فوق امنیتی)
برنامه هستهای ایران از اواخر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بهطور موازی در دو مسیر پیش رفته است: یکی پروژه نظامی تولید چاشنی و کلاهک هستهای موسوم به «آماد»، و دیگری غنیسازی تحت لوای تولید سوخت.
تامین زیرساختهای این برنامه، از تجهیزات فوقپیشرفته گرفته تا مواد اولیه خاص، عمدتا از شرکتهای بزرگ غربی با تکیه بر بازار سیاه و واسطههای خارجی انجام میگرفت.
تا پیش از افشای برنامه هستهای ایران از سوی مجاهدین خلق، جمهوری اسلامی بهراحتی میتوانست این اقلام را از بازارهای جهانی تهیه کند. اما پس از افزایش تحریمها، مسیر خرید مستقیم مسدود شد و نظام ناچار شد از شبکههای قاچاق با هزینههای چندبرابری استفاده کند.
هزینههایی که در دوران دولت احمدینژاد و به لطف درآمدهای نفتی بالا قابل تامین بود، اما با اعمال تحریمهای بینالمللی و کاهش درآمدها، دیگر این امکان به سادگی وجود ندارد. زیرا هم منابع مالی محدودتر شدهاند و هم شبکههای تامین در معرض اشراف اطلاعاتی فزاینده کشورهای غربی و اسرائیل قرار گرفتهاند.
در چنین شرایطی، یک حمله نظامی محدود اما دقیق میتواند بخش قابلتوجهی از زیرساختهای حیاتی برنامه هستهای ایران را از بین ببرد و برخلاف ادعای مقامات جمهوری اسلامی، بازسازی سریع این تاسیسات صرفا با تکیه بر دانش فنی و بدون تجهیزات و مواد پیشرفته ممکن نیست.
این زیرساختها در طول سالها، با صرف هزینههای هنگفت و از طریق شبکهای پیچیده و اغلب غیرقانونی از تامین تجهیزات و مواد حساس شکل گرفتهاند؛ مسیری که دیگر در کوتاه مدت قابل دسترس نیست و احیای آن، اگر هم ممکن باشد، نیازمند زمان، منابع و شرایطی است که جمهوری اسلامی در حال حاضر در اختیار ندارد.
سناریوی احتمالی خامنهای
با نگاهی به الگوی رفتاری گذشته خامنهای که تبحر خاصی در انتخاب بدترین گزینهها دارد، رهبر جمهوری اسلامی ممکن است حمله محدود نظامی را فرصتی برای «پایان آبرومندانه» پروژه هستهای قلمداد کند.
سناریویی که در آن، با نمایش چهرهای مقاوم و قربانیشده، و با وعده توخالی بازسازی برنامه هستهای، این پروژه را به تدریج تعطیل کند و همزمان با استفاده از فضای امنیتی ناشی از درگیری خارجی، فضای سرکوب داخلی را گسترش دهد.
اما این تحلیل خامنهای ممکن است خطایی مرگبار برای حکومت او باشد. زیرا اگر اعتراضات خیابانی گسترده با حملات خارجی همزمان شود، ایران ممکن است تجربهای شبیه به سوریه داشته باشد، و رهبر آن نیز سرنوشتی چون بشار اسد پیدا کند.
در این میان، ترامپ با آگاهی از واکنش منفعلانه جمهوری اسلامی در مقابل آخرین حمله اسرائیل، با طراحی دقیق شرایط، در تلاش است جمهوری اسلامی را به نقطه بیبازگشت بکشاند.
رییس جمهور آمریکا میداند شروطش پذیرفتنی نیست، اما هدفش آمادهسازی افکار عمومی برای توجیه حمله است. در چنین شرایطی، خامنهای نیز در صدد است تا مسئولیت شکست احتمالی مذاکرات را به گردن دولت میانهرو پزشکیان و چهرههایی چون محمدجواد ظریف بیندازد و بار دیگر این گزاره را تقویت کند که مذاکره با آمریکا بیحاصل، غیرشرافتمندانه و ننگآور است.
اکنون رهبر جمهوری اسلامی با انتخابی تعیینکننده مواجه است؛ مدلی چون قذافی، با پایاندادن صلحآمیز به برنامه هستهای، یا مسیری مانند اسد، با پافشاری بر حفظ ساختار و پذیرش هزینههای سنگین آن.
آنچه روشن است، هر گزینهای را که انتخاب کند، تصمیم نهایی درباره آینده ایران نه در دفتر رهبری، بلکه با اراده و تصمیم مردم ایران شکل خواهد گرفت، مردمی که چهار دهه بار بحرانها را بر دوش کشیدهاند و حالا سزاوار آیندهای روشن و مستقلاند.
رویترز به نقل از تحلیلگران و دیپلماتها گزارش داده تصمیم واشنگتن برای عدم هماهنگی با کشورهای اروپایی درباره مذاکراتش با ایران در روز شنبه، از نفوذ آمریکا میکاهد و در نهایت احتمال اقدام نظامی آمریکا و اسرائیل علیه تهران را افزایش میدهد.
سه دیپلمات اروپایی به رویترز گفتند آمریکا پیش از آنکه دونالد ترامپ، رییسجمهور این کشور، روز سهشنبه مذاکرات با ایران در عمان را اعلام کند، هیچ اطلاعی به کشورهای اروپایی درباره این مذاکرات نداده بود؛ در حالیکه این کشورها برگ برنده مهمی برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه تهران در اختیار دارند.
بلِیز میشتال، معاون سیاستگذاری در موسسه یهودی امنیت ملی آمریکا به رویترز گفت: «ایالات متحده برای ورود به روند مذاکرات با ایران، به یک راهبرد دیپلماتیک هماهنگ با متحدان اروپایی خود نیاز دارد.»
او افزود: «این هماهنگی برای اطمینان از اعمال حداکثر فشار و دادن شانس موفقیت به هرگونه گزینه دیپلماتیک، حیاتی است.»
ترامپ که بهمنماه کمپین «فشار حداکثری» بر تهران را دوباره برقرار کرد، چهارشنبه تهدید خود به استفاده از نیروی نظامی علیه ایران در صورت توقف نیافتن برنامه هستهای این کشور را تکرار کرد و گفت اسرائیل «رهبر» این اقدام خواهد بود.
غرب به ایران مظنون است که در پی دستیابی به سلاح هستهای است؛ اتهامی که تهران آن را رد میکند.
تهدید بازگرداندن تحریمها با هدف فشار به ایران برای عقبنشینی از برخی مواضع طراحی شده، اما به گفته دیپلماتها هنوز بحث دقیقی درباره راهبرد با آمریکاییها انجام نشده است.
از آنجا که آمریکا در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای برجام با ایران خارج شد، دیگر نمیتواند از مکانیسم بازگردانی فوری تحریمها (Snapback) در شورای امنیت سازمان ملل استفاده کند.
بنابراین، بریتانیا، آلمان و فرانسه، که به تروئیکای اروپایی شهرت دارند، تنها طرفهای باقیمانده در توافق هستند که هم توانایی و هم علاقه به پیگیری مکانیسم بازگردانی تحریمها را دارند.
از این رو، تحلیلگران تاکید دارند هماهنگی واشنگتن با این کشورها ضروری است. اسرائیل، دشمن دیرینه ایران، نیز از تروئیکا خواسته این مکانیسم را فعال کند.
به گفته این سه دیپلمات در گفتگو با رویترز، این سه کشور به ایران اطلاع دادهاند که قصد دارند تا پایان ژوئن این مکانیسم را فعال کنند. ایران در پاسخ هشدار داده در صورت انجام این اقدام، پیامدهای سختی خواهد داشت و دکترین هستهای خود را بازنگری خواهد کرد.
یکی از دیپلماتهای ارشد اروپایی به رویترز گفت: «تروئیکای اروپایی به آمریکا اعتماد ندارد، چون بدون مشورت با آنها ابتکار عمل را در دست گرفته است.»
ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هستهای که روسیه و چین نیز آن را امضا کرده بودند، خارج کرد. این توافق در ازای رفع تحریمها، فعالیتهای هستهای ایران را محدود کرده بود. روسیه مخالف بازگرداندن تحریمهاست.
بر اساس مفاد این توافق، شرکتکنندگان میتوانند در صورتی که موفق به حل اختلافها از طریق سازوکار حلوفصل نشوند، فرایند ۳۰ روزه بازگرداندن تحریمها را آغاز کنند. اما این فرصت در ۱۸ اکتبر، همزمان با پایان توافق، منقضی میشود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داده از زمان خروج آمریکا از توافق در سال ۲۰۱۸، ایران از محدودیتهای غنیسازی اورانیوم عبور کرده و اکنون در حال تولید ذخایری با خلوص شکافتپذیر بسیار بالاست.
قدرتهای غربی میگویند که این میزان از غنیسازی از نظر قدرتهای غربی توجیهی برای استفاده غیرنظامی ندارد و به سطح مورد نیاز برای ساخت سلاح نزدیک است.
مسیر یکجانبه
رویکرد دولت آمریکا یادآور دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ است، زمانی که او نیز مذاکرات با ایران را به صورت یکجانبه در اولویت قرار داد.
ترامپ همین رویکرد را در قبال جنگ اوکراین نیز اتخاذ کرده، جایی که واشنگتن گفتوگوهای مستقیم با مسکو را آغاز کرده و اروپاییها را به حاشیه رانده است.
مقامهای اروپایی گفتهاند که دیدارهایی با همتایان آمریکایی داشتهاند، اما این دیدارها به اندازه کافی عمیق نبوده است.
به گفته سه مقام تروئیکای اروپایی، حتی ترتیب دادن یک نشست درباره ایران با مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در حاشیه نشست وزرای خارجه ناتو در هفته پیش از اعلام ترامپ دشوار بود.
وزارت خارجههای بریتانیا، فرانسه و آلمان وقتی درباره اطلاع داشتن از مذاکرات عمان سؤال شد، پاسخ مستقیمی ندادند.
سخنگوی وزارت خارجه بریتانیا گفت: «ما همچنان متعهد به استفاده از هر ابزار دیپلماتیک برای جلوگیری از توسعه سلاح هستهای توسط ایران هستیم، از جمله مکانیسم بازگردانی تحریمها در صورت لزوم.»
ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه نیز روز چهارشنبه تنها به گفتن اینکه «با علاقه» از مذاکرات مطلع شدهاند، بسنده کرد.
کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا به پرسشها درباره مکانیسم بازگردانی تحریمها یا هماهنگی با اروپاییها فورا پاسخ ندادند.
مذاکرات مستقیم اروپا و ایران
اروپاییها که از سال ۲۰۰۳ به عنوان سهگانه تروئیکای اروپایی با ایران بر سر پرونده هستهای گفتوگو میکردند، نقش خود را در حل بحران ضروری میدانند. در توافق برجام، یک امتیاز کلیدی برای ایران، امکان تجارت با اروپا بود.
در ماههای اخیر، اروپاییها از جمله در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و با اعمال تحریمهای جدید علیه برنامه موشکی بالستیک ایران، به آمریکا برای فشار به ایران کمک کردهاند.
در دوران خلا سیاست خارجی آمریکا پس از پیروزی ترامپ در انتخابات تا پیش از آغاز رسمی دوره ریاستجمهوریاش، اروپاییها تلاش کردند ابتکار عمل را به دست بگیرند و از سپتامبر گفتوگوهایی را با ایران را آغاز کردند که همچنان ادامه دارد.
به گفته دیپلماتها، مقامهای ایرانی در این گفتوگوها اغلب درباره دولت جدید آمریکا از همتایان خود سوال کردهاند.
یک مقام جمهوریاسلامی به رویتز گفت: «ایران معتقد است گفتوگو با تروئیکای اروپایی و دیگر طرفهای توافق هستهای میتواند به کاهش تنشها بر سر برنامه هستهای کمک کند و مکمل گفتوگو با آمریکا باشد.»
آکسیوس، به نقل از یک دیپلمات اروپایی و یک منبع آگاه به موضوع، گزارش داده که ایران در نظر دارد در جریان مذاکراتش با آمریکا، پیشنهاد همکاری طرفین برای رسیدن به یک توافق هستهای موقت را مطرح کند؛ توافقی که بتواند زمینه را برای مذاکرات درباره یک توافق جامعتر فراهم کند.
آکسیوس به نقل از منابع خود گزارش داده مقامات ایران معتقدند رسیدن به یک توافق هستهای پیچیده و فنی ظرف دو ماه واقعبینانه نیست و به زمان بیشتری نیاز دارند تا از تشدید تنشها جلوگیری کنند.
دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا، برای دستیابی به یک توافق جدید هستهای با ایران، ضربالاجلی دوماهه تعیین کرده است.
در عین حال، او دستور داده که نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه تقویت شوند تا در صورت شکست دیپلماسی، گزینه نظامی روی میز باقی بماند.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران، به آکسیوس گفت: «ایرانیها ظاهرا معتقدند رسیدن به یک توافق پایدار در بازه زمانی مورد نظر ترامپ بعید است. بنابراین شاید لازم باشد یک توافق موقت بهعنوان ایستگاهی در مسیر توافق نهایی مدنظر قرار گیرد.»
جزئیات احتمالی یک توافق موقت
بر اساس گزارش آکسیوس، توافق موقت میان ایران و آمریکا میتواند شامل اقدامات زیر باشد:
* تعلیق بخشی از فعالیتهای غنیسازی اورانیوم ایران
* رقیقسازی ذخایر اورانیوم غنیشده تا سطح ۶۰ درصد
* افزایش دسترسی بازرسان سازمان ملل به تأسیسات هستهای ایران
کارشناسانی که با آکسیوس صحبت کردهاند، گفتهاند این اقدامات تنها اندکی زمان گریز ایران برای ساخت بمب اتمی را افزایش میدهد، اما میتواند به اعتمادسازی اولیه برای مذاکرات توافق جامع کمک کند.
این توافق موقت همچنین ممکن است شامل تمدید مکانیسم ماشه برا بازگشت خودکار تحریمها (Snapback) شود.
مکانیسم ماشه سازوکاری است که در توافق برجام گنجانده شد تا اگر ایران تعهداتش را نقض کند، تحریمهای شورای امنیت بهطور خودکار بازگردد. این مکانیسم در ۲۶ مهر سال جاری منقضی میشود.
فرانسه، بریتانیا و آلمان به ایران گفتهاند که اگر تا ۹ تیرماه سال جاری (پایان ماه ژوئن) توافق جدیدی حاصل نشود، مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد.
توافق موقت احتمالا با درخواست ایران برای تعلیق کارزار «فشار حداکثری» ترامپ علیه اقتصاد ایران همراه خواهد بود. اما مشخص نیست که ترامپ حاضر به چنین عقبنشینی باشد یا نه.
دولت ترامپ این هفته، دو دور جدید تحریم علیه شرکتها و افراد ایرانی مرتبط با برنامه هستهای و صنعت نفت وضع کرده است.
پیشنهاد ایران برای یک توافق موقت ممکن است شک و تردیدهای بیشتری در درون دولت ترامپ درباره نیات رهبران ایران ایجاد کند؛ اینکه آیا آنها بهدنبال وقتکشی هستند یا واقعا قصد دارند برنامه هستهایشان را محدود کنند.
روند تحولات
استیو ویتکاف، نماینده ویژه کاخ سفید، قرار است شنبه در عمان با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، دیدار و گفتوگو کند.
در حالی که آمریکا میگوید این گفتوگوها مستقیم خواهند بود، ایران تاکید دارد که مذاکرات از طریق میانجیگری عمان انجام خواهد شد.
ترامپ روز چهارشنبه در دفتر بیضی به خبرنگاران گفت: «زمان کمی داریم… اما نه خیلی کم. وقتی مذاکرات را شروع میکنی، خیلی زود میفهمی که آیا روند خوب پیش میرود یا نه. بنابراین جمعبندی نهایی، وقتی خواهد بود که احساس کنم مذاکرات خوب پیش نمیرود.»
ترامپ افزود: «خواست اصلی من این است که ایران هرگز به سلاح هستهای دست پیدا نکند. اما اگر مجبور به اقدام نظامی شویم، اقدام خواهیم کرد. اسرائیل هم قطعاً در این عملیات نقش خواهد داشت – شاید حتی رهبریاش را بر عهده بگیرد. اما هیچکس ما را هدایت نمیکند؛ ما خودمان تصمیم میگیریم که چه کاری انجام دهیم.»
در سمت ایران هم پنجشنبه، علی شمخانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی ایران و مشاور کنونی رهبر جمهوری اسلامی در امور سیاست خارجی، هشدار داد که ادامه تهدیدهای نظامی علیه ایران ممکن است منجر به اقدامات بازدارنده شود.
او تلویحا تهدید کرد که ایران ممکن است بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را اخراج کند و همکاری با این نهاد نظارتی را متوقف نماید و حتی مواد غنیشده را به مکانهایی امن، خارج از نظارت سازمان ملل، منتقل کند.