انفجار معدن معدنجوی طبس که به جان باختن ۵۳ نفر و مصدوم شدن شماری دیگر انجامید، مرگبارترین حادثه معدن در ایران طی دو دهه اخیر بود. با گذشت ۵۰ روز از این رخداد، مجروحان همچنان با مشکلات متعددی از جمله سردرد، گیجی، بیاشتهایی، تنگی نفس و بیحسی در دست و پا مواجه هستند.
وضعیت حقوق و قراردادهای معدنچیان مانند بسیاری از کارگران در اصناف دیگر ناعادلانه توصیف میشود.
دادههای مرکز آمار ایران مربوط به شاغلان بخش معدن در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد در معادن در حال بهرهبرداری ایران، در مجموع دستکم ۱۳۴ هزار و ۳۵۸ نفر فعالیت میکنند؛ هر چند فعالان کارگری بر این باورند که آمار دقیقی از کارگران شاغل در معدنها به دلیل نداشتن قرارداد و فصلی بودن برخی معادن، وجود ندارد.
به گفته فعالان کارگری، شرایط کارگران معدن با توجه به سختی کار و مشکلات جسمی ناشی از این کار، سالهاست بدون تغییر مانده و با بیتوجهی کارفرما و حکومت ادامه یافته است.
یک فعال کارگری با اشاره به این که کارگران به تناسب فعالیت و سختی کار حقوق نمیگیرند، به ایراناینترنشنال گفت: «کارگری داریم با ۲۰ سال سابقه که حقوقش ۱۵ میلیون تومان است. آیا این حقوق کفاف زندگی او و خانواده را میدهد؟ پاسخ مشخص است. خیر.»
معدن یورت یکی از معادن استان گلستان است که ۴۳ کارگر و مهندس در سال ۹۶ در این معدن جان باختند.
یکی از کارگران این معدن میگوید یکی از اقوامش را در همین حادثه از دست داد.
به گفته این کارگر، از آن زمان تا به حال فکری به حال حقوق و بیمه کارگران این معدن نشده است: «تازهواردها هفت تا ۹ میلیون حقوق میگیرند و مثلا کارگران قدیمیتر ممکن است تا ۱۶ میلیون حقوق و مزایا بگیرند اما این حقوق کفاف زندگی را نمیدهد.»
این کارگر میگوید که در روستا زندگی میکند و قاعدتا هزینهها پایینتر از شهر است اما همچنان این حقوق باعث شده که او به مغازهداران محل مقروض باشد.
ایمنی، از حرف تا عمل
هر کارگر در معدن باید دستکم لباس محافظ، دستکش، کفش، کلاه، محافظ چشم و گوش و ماسک تنفسی در اختیار داشته باشد.
در هر تونلی باید سنسور گاز نصب شده باشد و دستگاه خود ایمن برای کارگران مشغول به کار، جایگذاری شده باشد. اما آنچه از کارگران دیده و شنیده میشود، حکایت دیگری است.
یکی از کارگران معدن در کلات میگوید لباس ایمنی و ماسک شوخی است: «من تمام این سالها تنها کلاه ایمنی داشتم؛ آن هم خدا پدر بازرس را بیامرزد که کارفرما را به دلیل نبود کلاه ایمنی کافی جریمه کرد.»
یکی دیگر از کارگران معدن میگوید: «باید همه کسانی که دم از ایمن بودن معادن میزنند، یک بار همراه یکی از ما کارگران به داخل معدن بیایند و در عمق ۳۰۰ تا ۴۰۰ متری در تاریکی کار کنند تا بفهمند ایمنی کجاست.»
یک فعال کارگری با تاکید بر این که ایمنی تنها در قوانین گنجانده شده است و عملا اجرا نمیشود، میگوید که کارگران معدن، بیتعارف روزانه با خطر مرگ مواجه هستند: «خفگی، سوختگی و زیر آوار ماندن صدها متر زیر زمین و در تاریکی، مشکل شنوایی و تنفسی و مواردی از این دست، دیگر مشکلات کارگران هستند.»
یک فعال کارگری در یکی از شهرهای غربی ایران میگوید کارگران معدن به دلیل شرایطشان باید هر شش ماه یک بار تحت نظر پزشک قرار بگیرند و شنوایی، بینایی و سیستم تنفسی آنها چک شود اما بسیاری از کارگران عملا از پس هزینهها برنمیآیند و چکاپ را انجام نمیدهند.
یکی از این کارگران میگوید هزینه تمامی آزمایشهایی که پزشک سه ماه پیش برایش نوشته است، بیش از حقوق ۱۵ میلیون تومانی او شده است: «دکتر گفته خلط سیاه، ناشی از کار در معدن بدون ماسک تنفسی است و ممکن است اگر پیگیری نشود، به سرطان مبتلا شوم.»
با وجود این وضعیت، این کارگر توان مالی تامین هزینه مورد نیاز برای آزمایشها را ندارد.
یکی دیگر از کارگران معدن با اشاره به مشکلات بهداشتی کارگاه، به ایراناینترنشنال میگوید کارگران در این معدن هر روز پس از کار در محیط کارگاه دوش میگیرند اما «از حدود یک سال پیش کارفرما اعلام کرد شامپو و برخی شویندههای مورد نیاز ما گران شده و عملا در حمام کارگاه، برای شستوشو فقط آب داریم.»
کارگری با اشاره به مشکلات شنوایی که برای او پیش آمده است، میگوید: «یک سال است شنوایی گوش سمت راستم بهشدت کم شده و پزشک گفته دلیل آن صدای بلند و فعالیت بدون محافظ گوش است.»
درخواست برای تهیه محافظ گوش و تنفس برای کارگران در این معدن در یکی از مناطق مرکزی تهران از سوی کارفرما رد شده است.
فعالان کارگری بر این باورند که با توجه به نگاه امنیتی جمهوری اسلامی به همه مسائل، بحث کارگران معدن هم در زمره مباحث امنیتی گنجانده شده است و به همین دلیل، هر اعتراض یا انتقادی از سوی کارگران، با توبیخ و اخراج مواجه میشود.
وضعیت ایمنی کارگران معدن ایران، چین و بریتانیا
بحث ایمنی معادن در کشورهای غربی مانند استرالیا و بریتانیا بسیار جدی پیگیری میشود.
بریتانیا از جمله کشورهایی است که از تجهیزات ایمنی پیشرفته و فنآوری نظارتی مثل سیستم هشدار، تهویه مناسب و تجهیزات نجات بهرهمند است.
کارگران در صورت بروز هر مشکلی، در سریعترین زمان متوجه میشوند و اقدامات لازم را انجام میدهند.
برای کارگران و کارفرمایان، به صورت مستمر دوره آموزش ایمنی برگزار میشود و همین مساله باعث کاهش حوادث شده است.
وضعیت چین اما همانند ایران، بسیار نگرانکننده است.
نبود ایمنی کافی، معادن کوچک و غیرقانونی و نبود نظارت کافی، از جمله دلایل وقوع حوادث معدن در چین و مرگ کارگران است.
هر چند مقامات چین تاکید دارند آمار مرگ و میر و حوادث معدن در این کشور در سالهای اخیر نسبت به دو دهه پیش به مراتب کمتر شده اما این کشور همچنان یکی از بالاترین آمار مرگ و میر کارگران را به خود اختصاص داده است.
در ایران هم وضعیت مشابهی وجود دارد و به گفته فعالان کارگری، آمار برخی حوادث معدن به ویژه اگر معادن کوچک باشند، چندان راهی به رسانهها نمییابند.
حکومت ایران بر خلاف شعار دفاع از قشر کمدرآمد، عملا با کارفرمایانی که قوانین را زیر پا میگذارند همراه شده و معدنچیان بدون حامی، به دلیل غم نان و برای تامین معیشت، وارد تونلهای مرگ میشوند.
خبرگزاریهای داخلی از احتمال آغاز خاموشیهای زمانبندی شده از فردا خبر دادند. دو روز قبل مسعود پزشکیان دستور داد مازوتسوزی در سه نیروگاه متوقف و به جای آن خاموشی زمانبندی شده اعمال شود. در کنار مسائل فنی، دستاوردسازی حامیان دولت از این رویکرد، قابل توجه است.
روز ۱۷ آبان، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم در حساب شبکه ایکس خود با انتشار پستی نوشت که میتوان برای مدتی محدود، «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد. همزمان خبرگزاریهای رسمی اعلام کردند به دستور رییسجمهوری، مازوتسوزی در سه نیروگاه اراک، اصفهان و کرج متوقف میشود.
بر اساس گزارشها، وزارت نیرو مکلف شده است ناترازی انرژی را از طریق قطع برق و تعیین برنامه شفاف خاموشی برق و اطلاع قبلی آن به مردم، رفع کند.
روز شنبه ۱۹ آبان، خبرگزاریهای داخلی نوشتند با توجه به اهمیت تامین برق در کشور و ناترازی موجود در حوزه تامین سوخت نیروگاهها و دستور رییسجمهوری مبنی بر جلوگیری از مازوتسوزی، احتمالا از روز ۲۰ آبان، برنامه منظم خاموشی خانگی در سراسر کشور منتشر خواهد شد.
برنامه خاموشیها بین ساعت ۹ تا ۱۷ خواهد بود و توزیع بیبرقی به صورت برنامهریزی شده و منظم صورت میگیرد.
ماجرا چیست؟
طبق آمارهای شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی، ابتدای شهریور سال ۱۴۰۳ مقدار ذخایر گازوئیل نیروگاهی یک میلیارد و ۸۱۰ میلیون لیتر بود که این عدد در مقایسه با شهریور سال گذشته، ۴۳ درصد کاهش داشته است.
همچنین در ابتدای شهریور سال ۱۴۰۳، ذخایر مازوت نیروگاهی یک میلیارد و ۴۰۸ میلیون لیتر بود که نسبت به شهریور سال گذشته، ۲۳ درصد کاهش نشان میدهد.
در مجموع و با احتساب مازوت و گازوئیل نیروگاهی، ذخایر سوخت مایع نیروگاهی کشور در شهریور ۱۴۰۳ نسبت به شهریور سال گذشته، ۳۶ درصد کاهش داشته است.
۸۰ درصد برق در ایران به وسیله نیروگاههای حرارتی تولید میشود که این نیروگاهها برای این تولید، بدون ایجاد وضعیت ناسالم آلودگی هوا، عمدتا به گاز متکیاند. در وضعیتی که گاز یا گازوئیل در دسترس نباشد، نیروگاهها به سمت استفاده از مازوت حرکت میکنند.
در مازوت مقادیر بالایی گوگرد و سایر ترکیبات سمی وجود دارد که سوزاندن آن منجر به تولید حجم زیادی از ذرات معلق و گازهای سمی میشود. این آلایندهها تاثیری مستقیم بر آلودگی هوا دارند و افزایش آنها در هوای تنفسی، خطر بیماریهای تنفسی و قلبی-عروقی را افزایش میدهد.
زمستان سال ۱۴۰۱ نیز خاموشیهای گستردهای در سراسر کشور رخ داد که علت آن ناتوانی شبکه تولید و انتقال در تامین گاز نیروگاهها بود.
نرسی قربان، کارشناس حوزه انرژی، پنجم شهریور ۱۴۰۳ در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا ضمن تاکید بر این که حل مشکل صنعت گاز نیازمند توسعه تعاملهای بینالمللی است، گفت: «آنطور که در دولت قبل نیز مطرح شد، نیازمند ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز برای احیا هستیم که این موضوع تاکنون محقق نشده و اکنون احتمالا به بیش از این رقم نیاز داریم.»
تشکر از دولت بابت خاموشی
چهرههای دولتی، رسانههای وابسته به دولت و حامیان پزشکیان در تلاشاند اعمال خاموشیهای زمانبندی شده و سراسری را که یادآور سالهای دهه ۶۰ است، علاوه بر توجیه، ستایش کنند.
در این رابطه علی ربیعی، دستیار پزشکیان در حساب شبکه ایکس خود، با ستایش دستور او، آن را «شجاعانه» توصیف کرد.
شینا انصاری، معاون پزشکیان و رییس سازمان حفاظت محیط زیست، بدون اشاره به اعمال خاموشیها، از دستور توقف مازوتسوزی از سوی پزشکیان سپاسگزاری و ابراز امیدواری کرد تلاش دولت برای رفع ناترازی، در آینده به نتیجه برسد.
محمد فاضلی، از چهرههای فعال ستاد انتخابات پزشکیان، در حساب توییتری خود پا را فراتر گذاشت و نوشت: «اگر دولت به مازوت نسوزاندن، خاموشی دادن محدود و توضیح دادن به مردم پایبند بماند، سه کار مهم کرده است: ۱. به سلامت اولویت داده ۲. ناترازی را زیر فرش پنهان نکرده ۳. فشار اجتماعی برای حل مساله از راه درست را به جان خریده. و این به رسمیت شناختن مساله، گامی در راه صداقت و حل کردن است.»
علی متقیان، مدیرعامل موسسه فرهنگی-مطبوعاتی ایران، صاحب امتیاز روزنامه ایران، ارگان مطبوعاتی دولت که همین سه روز پیش به این سمت منصوب شد، در سرمقاله امروز روزنامه ایران با عنوان «دولت صادق، وعده صادق» با ستایش پزشکیان، خطاب به منتقدان او نوشت: «منتقدان دولت باید به جای بیانصافی در قضاوت، از این تصمیم شجاعانه با وجود احتمال بروز برخی مشکلات در کوتاه مدت حمایت کنند تا امکان تداوم چنین تصمیمات شجاعانهای در آینده و در حوزههای مهمی چون اصلاحات اقتصادی، بیش از پیش تقویت شود.»
آرمین و هاتف، متهمان ردیف اول و دوم سرقت از صندوق امانات بانک ملی شعبه دانشگاه، در دادگاه کیفری یک استان تهران به قطع دست محکوم شدند. این افراد از سوی دیوان عالی کشور نیز با اتهام افساد فیالارض مواجه هستند که میتواند برای آنها به صدور احکام سنگین نظیر اعدام بینجامد.
روزنامه اعتماد در شماره روز ۱۹ آبان خود نوشت که «آرمین و هاتف»، متهمان ردیف اول و دوم سرقت از صندوق امانات بانک ملی شعبه دانشگاه، روز ششم آبان امسال از سوی شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور با اتهام «افساد فیالارض» مواجه شدهاند.
طبق این گزارش، آنها اواخر شهریور امسال در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند و با اتهام «سرقت حدی» به قطع دست محکوم شدند.
اعتماد با بیان این که این پرونده از لحاظ حقوقی با نقصهایی روبهرو است، نوشت: «باید دید روند پرونده چگونه جلو میرود و شعبه همعرض بعد از رسیدگی به پرونده چه حکمی را صادر میکند.»
امین گلریز، وکیل آرمین، متهم ردیف اول این پرونده، با اشاره به نقصهای موجود میگوید: «یک رفتار نمیتواند همزمان دو مجازات داشته باشد. اگر دست متهم باید قطع شود پس سرقت حدی است و نمیتواند افساد فیالارض باشد یا برعکس. اگر افساد فیالارض است، نمیتواند سرقت حدی باشد.»
حکم قطع دست برای این افراد در حالی صادر شده که کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که جمهوری اسلامی آن را امضا کرده، صراحتا اعمال مجازاتهای موهن و غیرانسانی را ممنوع کرده است و حکم قطع دست، در زمره چنین مجازاتهایی قرار میگیرد.
این گونه مجازاتها ناقض اصل حفظ کرامت انسانی است که یکی از اصول بنیادین حقوق بشر به شمار میرود.
ایران یکی از معدود کشورهایی است که از مجازاتهای قطع عضو در مورد برخی جرایم استفاده میکند و به کنوانسیون بینالمللی منع شکنجه نپیوسته است.
رسانههای ایران خرداد ماه امسال نوشتند که سارقان بانک ملی شعبه دانشگاه تهران، از طریق در پشتی ساختمان واقع در پارکینگ داخلی، وارد شده و پس از برش دادن در گاوصندوقی بزرگ و بر هم زدن رمز آن، به محوطه صندوق امانات راه یافتند.
بر اساس این گزارشها، ۲۵۰ صندوق امانات تخریب و محتویات ۱۶۹ صندوق تخلیه شد.
به دنبال این ماجرا، مالباختگان و مشتریان بانک ملی در مقابل شعبه دانشگاه، تجمع و اعتراض کردند.
گلریز با بیان این که پرونده سرقت از صندوق امانات بانک ملی دو بخش دارد، گفت که بخش اول حکم دادگاه کیفری یک استان مبنی بر قطع دست است که سرقت حدی در نظر گرفته شده و پس از فرجامخواهی، در روند تعیین شعبه برای رسیدگی از سوی دیوان عالی کشور است.
این وکیل دادگستری در خصوص بخش دوم پرونده نیز گفت که دادگاه انقلاب، ارکان جرم را محرز ندانسته و اقدام به برائت کرده اما دیوان عالی کشور به خاطر گستردگی ابعاد جرم، این حکم را نقض کرده و به شعبه همعرض دادگاه انقلاب ارجاع داده است.
او با تاکید بر این که شعبه همعرض میتواند از استدلال دیوان عالی کشور تمکین کند و رای دهد یا میتواند معتقد باشد پرونده از مصادیق افساد فیالارض نیست و اقدام به صدور حکم برائت کند، گفت: «پرونده هنوز در روند بررسی قرار دارد.»
وکیل متهم ردیف اول این پرونده با برشمردن قیدهای اتهام افساد فیالارض گفت: «هر رفتاری موجب اخلال در نظم عمومی کشور شود، افساد فیالارض نیست.»
مالباختگان سرقت از صندوق امانات بانک ملی طی ماههای گذشته بارها با برگزاری تجمعات اعتراضی خواستار برگردانده شدن اموال خود شدند.
با وجود افزایش میزان سرقتها در ایران، دستبرد به بانکهای دولتی پیش از این بسیار کمسابقه بوده و به سرقت بردن صندوق امانات بانکها نیز کمتر روی داده است.
در یکی از موارد گزارش شده، فروردین ۹۸ بانک اقتصاد نوین اعلام کرد دستبرد به صندوق امانات این بانک ناموفق بوده و سارقان دستگیر شدند.
رسانهها در ایران خبر دادند ۷۰ نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه تربیت دبیر رجایی تهران، بامداد شنبه ۱۹ آبان دچار مسمومیت غذایی شده و به مراکز درمانی منتقل شدند. طبق گزارشهای منتشر شده، این دانشجویان پس از خوردن شام خوابگاه که تن ماهی و پوره سیب زمینی بوده است، مسموم شدهاند.
سایت رکنا در گزارشی به نقل از دانشجویانی که شاهد این رخداد بودهاند، نوشت که شام شب ۱۸ آبان خوابگاه دانشجویی دانشگاه تربیت دبیر رجایی تهران، تن ماهی و پوره سیب زمینی بود و دانشجویان با خوردن آن از ساعت چهار صبح روز شنبه با مسمومیت غذایی مواجه شدند و به سرپرست خوابگاه مراجعه کردند.
همزمان، بابک یکتاپرست، سخنگوی سازمان اورژانس کشور شمار دانشجویانی را که در این خوابگاه دچار مسمومیت شدهاند، ۳۶ تن اعلام کرد و گفت پس از اعلام گزارش، آمبولانسهای اورژانس به محل اعزام شده و همه دانشجویان مسموم برای طی کردن مراحل درمانی به مراکز درمانی منتقل شدند.
مسمومیت دانشجویان در پی سرو غذای مسموم در خوابگاههای دانشجویی پیش از این نیز سابقه داشته و اعتراضاتی را به همراه داشته است.
روز ۹ آبان، گروههای تلگرامی دانشجویان دانشگاه صنعتی همدان از مسموم و بستری شدن تعدادی از دانشجویان این دانشگاه خبر دادند و اعلام کردند علت مسمومیت دانشجویان، غذای دانشگاه بوده است.
پس از اعلام این خبر، دانشگاه صنعتی همدان در اطلاعیهای اعلام کرد تعدادی از دانشجویان این دانشگاه ظهر ٩ آبان با علائم ناراحتیهای گوارشی به بیمارستان طرف قرارداد دانشگاه منتقل شدند.
پس از این رخداد، دانشجویان دانشگاه صنعتی همدان روز ۱۲ آبان در اعتراض به مسمومیت گسترده دانشجویان از خوردن غذای دانشگاه امتناع کردند.
آنها در اعتراض به کیفیت پایین غذا، سینیهای غذا را در محوطه بیرونی و در مسیر سلف سرویس تا امور دانشجویی قرار دادند.
روز ۱۴ آبان نیز خبرنامه دانشجویان امیرکبیر در گزارشی نوشت پس از حذف یارانه غذای دانشجویان دانشگاه الزهرا در تهران، علاوه بر ارائه مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته، در سالاد وعده غذایی این دانشگاه حشرات مختلف دیده شده است.
این تشکل صنفی روز ۱۹ آبان نیز با اشاره به مسموم شدن ۷۰ نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه تربیت دبیر رجایی تهران، نوشت: «هرچه زمان میگذرد بیشتر مشخص میشود که جان و امنیت دانشجویان برای دولت وفاق ملی و وزیر علوم پزشکیان ارزشی ندارد.»
دانشجویان دانشگاه الزهرا، مهر ماه سال گذشته نیز به کیفیت بد غذای سلف اعتراض کرده و سینیهای خود را روی زمین چیدند.
پس از انتشار گزارش خودکشی آیناز کریمی، دانشآموز ۱۷ ساله، بهدلیل اعمال خشونت و تهدید مدیر مدرسه و بهخاطر آنچه «رعایت نکردن شئونات با داشتن لاک ناخن و موهای رنگ شده» خوانده شد، امیرحسین جمشیدی، مدیر آموزش و پرورش کازرون، خبر خودکشی را تایید کرد و گفت موضوع در حال پیگیری است.
جمشیدی روز ۱۹ آبان با بیان این که این دختر جوان روز ششم آبان در انبار منزل پدری خود دست به خودکشی زده است، گفت موضوع از سوی دستگاه قضایی در حال بررسی است و تاکنون هیچ نظری از سوی این دستگاه اعلام نشده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، روز ۱۷ آبان در گزارشی نوشت که چند روز پیش در روستای دریس، از توابع شهرستان کازرون، آیناز کریمی، دانشآموز کلاس دوازدهم و «نوجوانی پرامید به آینده»، با خشونت و تهدید مدیر مدرسه به دلیل «رعایت نکردن شئونات» و داشتن لاک ناخن و موهای رنگشده روبهرو شد.
طبق این گزارش، خانم رحیمی، مدیر مدرسه، برای سرکوب این دختر، حتی با برادرش تماس گرفت و او را از مدرسه بیرون کرد و در نتیجه این فشار و بازخواستهای خانواده و بر اساس سنتهای سختگیرانه محلی، در نهایت او به زندگیاش پایان داد.
به توصیه کارشناسان اگر با کسی یا کسانی روبهرو میشوید که از جملهها و عبارتهایی نشاندهنده افسردگی یا تمایل به پایان زندگی استفاده میکنند، از آنان بخواهید با پزشک متخصص معتمد، نهادهایی که در این زمینه فعالیت میکنند یا فردی مورد اعتماد درباره نگرانیهایشان صحبت کنند. اگر به خودکشی فکر میکنید، در ایران با اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان با بیان این که در این میان، خبری از پیگیری مسئولان نیست، نوشت: «آموزش و پرورش کازرون و مسئولان آن، بهجای دفاع از حقوق دانشآموزان، سکوت کردهاند و به حفظ میز و مقام خود راضیاند.»
این تشکل صنفی با طرح این پرسش که آیا نباید به جای پنهانکاریهای همیشگی، این زخمهای عمیق را برای همیشه ریشهکن کرد و به جای دفنکردن این مسائل، تحلیل و پیشگیری کرد، نوشت: «برخوردهای ایدئولوژیک و سرکوبگرانه در مدارس، نه تنها آینده دانشآموزان را به تاراج میبرد بلکه به از دست رفتن جان و انگیزه آنها نیز منجر میشود.»
این شورا در ادامه خواستار پایان دادن به سیاستهای ایدئولوژیک، حذف نگاه تحقیرآمیز به دانشآموزان و احترام به آزادیهای فردی و حقوق انسانی آنان شد و خاطرنشان کرد که سیستم آموزش و پرورش باید از ابزار سرکوب و کنترل ایدئولوژیک دور شود و به جایش نگاهی انسانی و دانشمحور جایگزین شود.
ویدیوهای منتشر شده در رسانههای اجتماعی، مراسم خاکسپاری آیناز کریمی در شهرستان کازرون را نشان میدهند.
پیش از این در روز ۱۵ آبان، خبرگزاری رکنا گزارش داد که آرزو خاوری، دختر دانشآموز ۱۶ ساله اهل افغانستان، در شهرری تهران، به دلیل فشارهای مسئولان مدرسه برای تحمیل پوشش اجباری، خودکشی کرد.
پدر آرزو خاوری که در خیابان «فدائیان اسلام» خودکشی کرد، به رکنا گفت که در مدرسه او را اذیت کردند و به من هم گفتند: «دخترت بهجای شلوار فرم، شلوار لی پوشیده بود.»
پدر این دختر دانشآموز با اشاره به این که اولین بار نبوده که با دخترش در مدرسه بدرفتاری میکردند، خاطرنشان کرد که سال گذشته هم به بهانههای مختلفی مانند این که چرا کمی از موهایش بیرون میزده، قصد داشتهاند از ثبتنام او در مدرسه جلوگیری کنند.
پس از انتشار این گزارش و واکنشهای گسترده در شبکههای اجتماعی، اداره آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در اطلاعیهای مرگ این دانشآموز اهل افغانستان را تایید کرد و نوشت: «این دانشآموز پس از ترک مدرسه بر اثر سقوط از ارتفاع یک ساختمان مسکونی مصدوم شد و پس از انتقال فوری به بیمارستان، جان خود را از دست داد.»
تجربههای پرتکرار
به دنبال وقوع این خودکشیها، ایراناینترنشنال از مخاطبان خود پرسید چه تجربهای از فشار برای حجاب به دختران در مدارس دارند؟
شهروندان در بخش عمدهای از پیامهای خود به ایراناینترنشنال به مرور تجربههای ناخوشایند از فشار بر دانشآموزان با شیوههای مختلف در مدارس سراسر ایران پرداختند و تاکید کردند که تا وقتی همه با هم متحد نشوند، این فشارها ادامه خواهد داشت.
مخاطبی با بیان این که همواره در مدرسه ترس از ناظم داشته است، گفت: «ما همیشه در مدرسه ترس از ناظم داشتیم. معلمها در کلاس که دوربین هم نداشت به دانشآموزان گیر میدادند و ناظم بالای سر دانشآموزان میآمد. انگار که جرمی مرتکب شده باشیم میدویدیم و سریع مقنعه سرمان میکردیم که مبادا اخراج شویم.»
شهروندی هم گفت در برخی مدارس عدهای معلم یا ناظم هستند که هر چه جمهوری اسلامی میگوید انجام میدهند و حتی کاسه داغتر از آش میشوند.
شهروند دیگری با بیان اینکه این سالها به نسبت دهه ۶۰ شرایط بهتر شده است، میگوید: «در دهه ۶۰ حتی اجازه پوشیدن کاپشن يا جوراب رنگ شاد هم نمیدادند و پاچههای شلوار باید به گشادی دامن بود و هر روز صبح اندازه میگرفتند.»
این شهروند اضافه کرد که خود به خاطر بردن یک مجله ورزشی «دنیای ورزش» به مدرسه، به مدت سه روز اخراج شده و شرایط به شدت دچار خفقان و اختناق بوده است.
شهروند دیگری با بیان این که نوهاش کلاس چهارم ابتدایی است، میگوید: «او همیشه وقتی به خانه میآید از معلم خود گلایه میکند و تاکید میکند که در مدرسه و در سر کلاس درس به او گفتهاند چرا روسریات عقب است و موهایت پیداست؟ چرا روپوش اینطور است و باید بلندتر باشد.»
این شهروند با اشاره به این که با این موضوع حواس نوهاش از درس و تحصیل پرت میشود گفت: «با این همه هزینه سنگین واقعا بچهها نمیتوانند سواد خوبی کسب کنند و با صرف عمر و هزینه از همه موارد نتیجه خوب حاصل نخواهد شد. این روش استعمار، خرافات و بیسوادی است.»
برخی هم با بیان این که فشار برای حجاب همواره در مدارس ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی زیاد بوده، گفتهاند سختتر از این وضعیت، عقاید عقبماندهای است که به دانشآموزان در دورههای مختلف تحمیل کردهاند: «مثلا به دانشآموزان میگفتند شلوار لی نپوشید یا لاک به ناخن نزنید چون گناه دارد.»
یک شهروند که دو دختر دبیرستانی دارد، میگوید مدرسه در جمهوری اسلامی به پادگان بدل شده و باعث نابودی روح و روان دانشآموزان و پرخاشگر و عصبی شدن آنها میشود.
مخاطبی دیگر نیز در پیام خود به ایراناینترنشنال میگوید: «هر کجا فشار و جبر باشد جواب معکوس میدهد. همانطوری که پای بگذارند روی تن مار و فشار بیاورند نیش میزند، آدمی هم همینطور است و در نهایت دوام نمیآورد و خشم خود را جور دیگری بروز میدهد.»
افزایش فشار بر دانشآموزان
طی ماههای گذشته گزارشهای بسیاری درباره افزایش فشارها به دانشآموزان برای تحمیل حجاب اجباری و رفتار خشن مدیران مدارس با آنها منتشر شده است.
علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، مهر ماه امسال در یک سخنرانی برای دانشآموزان به مناسب بازگشایی مدارس گفت که اولویت این وزارتخانه برپایی نماز و برنامههای دینی است.
محمدحسین پورثانی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش، روز ششم اردیبهشت امسال با بیان این که ۱۶ طرح «عفاف و حجاب» در مدارس در حال اجراست، گفت: «جمهوری اسلامی میخواهد دختر ایرانی کنشگر باشد.»
همانزمان ویدیوهایی به ایراناینترنشنال رسید که نشان میدادند دانشآموزان مدرسه دخترانه «کمالی دهقان» در شهرک رازی کرج، در اعتراض به رفتار خشن مدیر این مدرسه و فشارهای او در مورد حجاب اجباری، از رفتن به سر کلاس خودداری کرده و با درآوردن مقنعه، در حیاط مدرسه تجمع کردند.
پیش از آن، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بر ضرورت رعایت حجاب اجباری تاکید کرد و از دستگاههای حکومتی خواست در این زمینه فعالانهتر عمل کنند.
مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه، در واکنش به بیانیه وزارت دادگستری آمریکا درباره توطئه جمهوری اسلامی برای ترور دونالد ترامپ، رییسجمهوری منتخب آمریکا، گفت حکومت آیتالله میخواهد ترامپ را بکشد چون او تهدیدی برای بقای این رژیم است.
روبیو که با یک برنامه تلویزیونی گفتوگو میکرد با اشاره به اینکه منبع اصلی بیثباتی و خشونت در خاورمیانه، آیتاللههای ایران هستند، گفت: «تنها چیزی که برای حکومت ایران، حتی بیشتر از تبدیل شدن آنها به قدرتمندترین کشور در خاورمیانه، اهمیت دارد، بقای رژیم و حفظ قدرت است. فکر میکنم دونالد ترامپ تهدیدی برای این موضوع است و به همین دلیل است که آنها میخواهند او را بکشند.»
زلمی خلیلزاد، نماینده سابق آمریکا در امور افغانستان، در حساب ایکس خود خواستار بررسی جدی توطئه سپاه پاسداران برای ترور ترامپ و پاسخگو کردن جمهوری اسلامی شد
استیون چونگ، مدیر ارتباطات ترامپ، روز جمعه با اشاره به اینکه رییسجمهور منتخب از طرح ترور مطلع است، به رسانهها گفت: «هیچ چیزی رییسجمهور ترامپ را از بازگشت به کاخ سفید و بازگرداندن صلح به سراسر جهان باز نخواهد داشت.»
راب کیسان، مامور ویژه واحد مبارزه با تروریسم افبیآی، در ویدیویی که روز جمعه در حساب افبیآی نیویورک در شبکه ایکس منتشر شد، گفت این پرونده نمونهای از «تلاش فاحش دیگر» حکومت ایران برای ساکت کردن منتقدان و هدف قرار دادن آمریکاییهایی است که در خاک آمریکا از حقوق قانونی خود استفاده میکنند.
کیسان در ادامه با اشاره به وظیفه افبیآی برای حفاظت از مردم آمریکا، گفت: «همانطور که ما به ماموریت خود برای حفاظت از مردم آمریکا ادامه میدهیم، افبیآی به طور جدی در پی اجرای عدالت علیه هر کسی خواهد بود که تلاش کند با استفاده از خشونت، آزادیها و سبک زندگی ما را نقض کند.»
واکنش انجمن قلم آمریکا به توطئه ترور
انجمن قلم آمریکا با ابراز نگرانی شدید از توطئه جدید برای ترور مسیح علینژاد، بر لزوم ادامه تلاشهای دولت آمریکا برای جلوگیری از تهدیدهای فراملی علیه نویسندگان و چهرههای مخالف در تبعید تاکید کرد.
انجمن قلم آمریکا از مقامهای جمهوری اسلامی خواست به «تلاشهای هولناک» خود برای ساکت کردن و حتی کشتن کسانی که حاکمیت آنها را به چالش میکشند، پایان دهند.
واکنش بنیاد حقوق بشر آمریکا
بنیاد حقوق بشر آمریکا با محکوم کردن توطئه جدید «رژیم دیکتاتوری» جمهوری اسلامی برای ترور مسیحعلینژاد، تکرار این توطئه را برای دولت بایدن خجالتآور خواند و گفت تا زمانیکه دولت آمریکا اقدام قاطع در پیش نگیرد و برای تهران مشخص نکند که چنین رفتارهایی برایش پیامد دارد، جمهوری اسلامی در ادامه توطئه علیه مسیح علینژاد گستاختر خواهد شد.
این بنیاد افزود: «این چرخه ترورهای نافرجام تنها زمانی متوقف میشود که دولت آمریکا با اقدام قاطع در مقابل حکومت ایران بایستد و به آنها بفهماند که چنین اقدامهایی قابل تحمل نیست.»
واکنش مسیح علینژاد به توطئه ترور
مسیح علینژاد، عصر جمعه، با نوشتن پستی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت افبیآی او را از توطئه حکومت ایران برای کشتنش مطلع کرده است.
علینژاد با اشاره به اینکه از شنیدن این خبر شوکه شده است نوشت: «متوجه شدم که شخصی که مامور به ترور دونالد ترامپ بود، ماموریت داشت من را هم در خاک آمریکا به قتل برساند. مظنونین حتی جلوی خانه من در بروکلین نیز رفته بودند.»
این روزنامهنگار تبعیدی در ادامه ضمن تشکر از نیروهای امنیتی برای حفاظت از جانش، خواستار اقدام جدیتر دولت آمریکا شده است «من از دولت ایالات متحده و رئیسجمهور آینده آمریکا میخواهم که در مقابله با تروریسم قاطع باشد. جمهوری اسلامی فقط یک زبان را میفهمد: زبان فشار.»
علینژاد همچنین با تاکید بر اینکه نمیخواهد بمیرد، یادآوری کرده «من به آمریکا آمدم تا از حق آزادی بیان خود طبق متمم اول قانون اساسی استفاده کنم، من نمیخواهم بمیرم. میخواهم با استبداد مبارزه کنم و شایسته امنیت هستم ... من از دولت ایالات متحده درخواست دارم که امنیت ملی آمریکا را تامین کند.»
دادستانی فدرال نیویورک، دو هفته پیش هم در کیفرخواستی روحالله بازقندی، رییس پیشین اداره ضدجاسوسی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، را به مشارکت در «طرح ترور» مسیح علینژاد متهم کرده بود.
تکذیب توطئه ترور از سوی وزرات خارجه جمهوری اسلامی
به گزارش رسانههای داخلی ایران، اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، آنچه را «ادعای مداخله ایران در تلاش برای سوقصد به مقامهای سابق یا کنونی آمریکا» رد کرده و گفته اینها «کاملا بیاساس و مردود» است.
بقائی در ادامه با اشاره به اینکه نادرستی «طرح اتهامهای مشابه در ادوار گذشته» اثبات شده است، کیفرخواست وزارت دادگستری آمریکا را به اسرائیل ربط داده است «تکرار این ادعا در برهه زمانی کنونی، توطئهای مشمئزکننده از جانب محافل صهیونیستی و ضد ایرانی برای پیچیدهتر کردن مسائل فیمابین آمریکا و ایران است.»
توطئه ترور دونالد ترامپ
وزارت دادگستری ایالات متحده، جمعه ۱۸ آبان با انتشار بیانیهای با اشاره به کیفرخواست دادگاه فدرال منهتن، خبر داده بود یک مقام ناشناس در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سپتامبر گذشته به یک رابط، به نام فرهاد شاکری، دستور داده است تا طرحی را برای نظارت و در نهایت کشتن ترامپ تهیه کند.
به گفته وزارت دادگستری ایالات متحده این مقام سپاه پاسداران به فرهاد شاکری گفته بود که اگر تا پیش از انتخابات نتواند ترامپ را ترور کند، این اقدام تا پس از انتخابات ریاست جمهوری به تعویق خواهد افتاد زیرا به گفته او، ترامپ در انتخابات شکست خواهد خورد و ترور او آسانتر خواهد شد.
در بیانیه وزارت دادگستری گفته شده است که شاکری پیشتر در این زمینه به افبیآی گفته بود که قصد ندارد در مهلت هفت روزهای که مقام سپاه پاسداران به او داده بود، طرحی برای کشتن ترامپ ارائه کند.
توطئه برای کشتن مسیح علینژاد
بر اساس بیانیه وزارت دادگستری ایالات متحده فرهاد شاکری، ۵۱ ساله از ایران، کارلایل ریورا، معروف به «پاپ»، ۴۹ ساله از بروکلین نیویورک، و جاناتان لودهولت، ۳۶ ساله از استاتن آیلند نیویورک، روز جمعه همچنین به دخالت در طرح ترور یک شهروند آمریکایی با اصالت ایرانی در نیویورک متهم شدند.
ریورا و لودهولت روز پنجشنبه، ۱۷ آبان، دستگیر و در دادگاه منطقهای جنوب نیویورک حاضر شدند و تا زمان محاکمه در بازداشت خواهند بود. فرهاد شاکری همچنان متواری و احتمالا ساکن ایران است.
در بیانیه وزارت دادگستری آمریکا گفته شده «دو عضو شبکه شاکری، لودهولت و ریورا، به دستور شاکری، طی ماهها یک شهروند آمریکایی با اصالت ایرانی را که در ایالات متحده زندگی میکند، تحت نظر قرار دادند.»
در این بیانیه از این شهروند آمریکایی- ایرانی تنها بهصورت «قربانی-۱» یاد و گفته شده که او یکی از منتقدان صریح حکومت ایران است و پیشتر نیز جمهوری اسلامی برای ربودن و یا قتل او تلاش کرده بود.
به گفته وزارت دادگستری آمریکا، شاکری به ریورا و لودهوت وعده داده بود تا در ازای یافتن محل سکونت و قتل «قربانی-۱» به آنها ۱۰۰ هزار دلار بپردازد.
در این بیانیه گفته شده است که شاکری، لودهولت و ریورا در طی تلاشهایشان برای پیدا کردن و کشتن «قربانی-»۱، پیامها و عکسهایی درباره پیشرفت کارشان رد و بدل کردند.
برای مثال، فوریه ۲۰۲۴، ریورا و لودهولت برای دریافت پول به شاکری پیام دادند و سپس به دانشگاه فیرفیلد که قرار بود «قربانی-۱» در آنجا حضور یابد، سفر کردند و از آنجا عکس گرفتند.
بر اساس گزارشها، از پایان ماه سپتامبر تا امروز، شاکری پنج بار، از جمله روز بعد از اینکه ماموریت ترور ترامپ به او محول شد با ماموران فدرال صحبت کرده است.
گفته میشود شاکری تلاش میکرد با جلب نظر بازپرسان فدرال و همکاری با آنان، از آنها برای کاهش حکم یک نفر که در حال حاضر در زندانی در ایالات متحده است، کمک بگیرد.