تصاویر ماهوارهای از حمله اسرائیل به پایگاه ساخت و پرتاب موشک سپاه در شاهرود
آسوشیتدپرس با استناد به تصاویر شرکت ماهوارهای پلنتلبز گزارش داده حمله بامداد پنج آبان اسرائیل به ایران احتمالا به یک پایگاه استراتژیک سپاه پاسداران در شاهرود استان سمنان آسیب جدی زده است که از آن احتمالا برای ترکیب و ریختهگری سوخت جامد موشکهای بالستیک استفاده میشود.
بر اساس این گزارش، جمهوری اسلامی پیشتر درباره فعالیت پایگاه موشکی شاهرود اطلاعرسانی نکرده بود.
مقامهای جمهوری اسلامی، در خبرهای منتشر شده پس از حمله اسرائیل نیز تنها از استانهای تهران، ایلام و خوزستان بهعنوان اهداف عملیات اسرائیلیها نام بردند و به شاهرود اشارهای نکردند.
به گفته آسوشیتدپرس، این حمله ممکن است توان سپاه پاسداران را در تولید موشکهای بالستیک سوخت جامدی که به آن برای بازدارندگی در برابر اسرائیل نیاز دارد، محدودتر کند.
تهران مدتها به این زرادخانه موشکی متکی بوده است، چرا که به دلیل تحریمهای غرب، امکان خرید سلاحهای پیشرفتهای را ندارد که مشابهش از سوی اسرائیل و همسایگان عرب خلیج فارس از ایالات متحده خریداری شده است.
یکشنبه شش آبان نیز تصاویر ماهوارهای دیگر پلنتلبز از اماکنی در ایران منتشر شده بود که اسرائیل به آنها حمله کرد و در نتیجه این حملات آسیب جدی دیدهاند.
این اهداف شامل سایتهای تولید موشک، تاسیسات ترکیبکننده سوخت موشک و اماکن توسعه تسلیحات هستهای در حوالی تهران مانند خجیر، پارچین و طالقان است.
تخریب ساختمان اصلی پایگاه شاهرود
جمهوری اسلامی میگوید سرعت این دو موشک میتواند به ۱۵ برابر سرعت صوت برسد و از هر دو در حملات تهران به اسرائیل استفاده شده است.
تصاویر ماهوارهای پلنتلبز که آسوشیتدپرس تحلیل کرده نشان میدهند ساختمانی اصلی در مرکز فضایی شاهرود تخریب شده و سایه اسکلت باقیمانده آن قابل مشاهده است.
چندین خودرو در اطراف محل تخریب دیده میشوند که احتمالا متعلق به مقاماتی هستند که برای بررسی خسارات به پایگاه شاهرود آمدهاند. همچنین تعدادی خودرو، بیشتر از حالت عادی، در ورودی اصلی سایت پارک شدهاند.
بر اساس تصاویر به نظر میرسد که سه ساختمان کوچک در جنوب سازه اصلی و یک آشیانه دیگر در شمال شرقی ساختمان اصلی نیز ظاهرا آسیب دیده است.
بنا بر این گزارش، طی ماههای اخیر در پایگاه شاهرود ساختوساز د رجریان بوده و ساختمانهاو سیلوهای جدیدی ساخته شدهاند.
تهران تاکنون هدف قرار گرفتن شاهرود را تایید نکرده اما با توجه به خسارات وارد شده به چندین سازه، به نظر میرسد که حمله اسرائیل شامل ضربات دقیق به این پایگاه بوده است.
تصاویر با وضوح پایین که پس از حمله گرفته شدهاند، نشانههایی از خسارات در سایت را نشان میدهند که پیش از حمله وجود نداشتهاند و این امر احتمال آسیب دیدن آنها را بر اثر حمله موشکی اسرائیل تقویت میکند.
فابیان هینز، کارشناس موشکی و پژوهشگر در موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی که در زمینه ایران تحقیق میکند به آسوشیتدپرس گفت با توجه به اینکه این ساختمان بزرگ با خاکریزهای خاکی احاطه شده بود، نشان میدهد که با مواد منفجره قوی سر و کار داشته است و برای همین پایگاه شاهرود احتمالا مرکز فعالیتهای ترکیب و ریختهگری سوخت جامد بوده است.
به گفته او، جعبههای بزرگی که در کنار ساختمان اصلی در تصاویر دیده میشوند احتمالا متعلق به موتور موشکهای بالستیک «خیبرشکن» و «فتاح ۱» هستند.
ایران میگوید این موشکها قادر به رسیدن به سرعت ۱۵ ماخ، یعنی ۱۵ برابر سرعت صوت هستند. گفته شده از این موشکها در دو حمله ایران علیه اسرائیل در سال جاری استفاده شده است.
نگرانیهای آمریکا درباره برنامه فضایی سپاه پاسداران
ارزیابی تهدید جهانی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در سال ۲۰۲۴هشدار داد ادامه برنامه توسعه حاملهای پرتاب ماهواره ایران «زمان لازم برای تولید» یک موشک بالستیک قارهپیما را کاهش میدهد، زیرا از فنآوری مشابهی استفاده میکند.
آسوشیتدپرس نوشته موشکهای بالستیک قارهپیما میتوانند برای پرتاب سلاحهای هستهای استفاده شوند و ایران اکنون پس از فروپاشی توافق هستهای خود با قدرتهای جهانی، در حال تولید اورانیوم نزدیک به سطح درجه تسلیحاتی است.
رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها هشدار داده است که تهران به اندازه کافی اورانیوم غنیشده برای «چندین» سلاح هستهای در اختیار دارد، اگر تصمیم به تولید آنها بگیرد.
جمهوری اسلامی همواره انکار کرده است که به دنبال سلاحهای هستهای است و میگوید برنامه فضایی آن، مانند فعالیتهای هستهایاش، صرفا برای مقاصد غیرنظامی است. پارچین، یکی از دو پایگاه نظامی نزدیک تهران که اسرائیل هدف گرفت، و یکی از ساختمانهای آن تخریب شد از جمله تاسیسات مرتبط با برنامه هستهای ایران است.
به گفته هینز: «مانند برنامه هستهای ایران، شما خود سیستم را نمیسازید، بلکه تمام فنآوری را تحت پوشش یک برنامه غیرنظامی توسعه میدهید.»سپس، ایران میتواند تصمیم بگیرد که به دنبال سلاح برود یا از دانش خود به عنوان یک ابزار چانهزنی با غرب بر سر تحریمهای بینالمللی استفاده کند.
حزبالله لبنان روز سهشنبه هشتم آبان شیخ نعیم قاسم را به عنوان دبیرکل جدید خود معرفی کرد. بنا بر برخی گزارشها، او که تا پیش از این معاون حسن نصرالله، رهبر کشته شده حزبالله بود، ۱۴ مهر ماه و با هواپیمای عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، از بیروت به تهران منتقل شده است.
مقامها و منابع رسمی، گزارشها درباره انتقال قاسم به تهران را تایید یا تکذیب نکردهاند.
اگر دبیرکل جدید حزبالله در ایران مستقر شده باشد، به این ترتیب هدایت این گروه شیعه در لبنان، از راه دور خواهد بود.
نصرالله، رهبر پیشین گروه حزبالله، ماه گذشته در حمله اسرائیل به بیروت کشته شد.
قاسم پس از نصرالله، عباس الموسوی و صبحی طفیلی، چهارمین فردی است که به سمت دبیرکلی حزبالله لبنان میرسد.
آخرین مواضع نعیم قاسم
قاسم روز ۱۷ مهر و ۱۱ روز پس از کشته شدن نصرالله، زمانی که خبرها درباره هدف قرار گرفتن هاشم صفیالدین، جانشین احتمالی نصرالله از سوی اسرائیل منتشر شد، در مکانی نامعلوم در مقابل دوربین ظاهر شد و از تلاشهای نبیه بری، رییس پارلمان لبنان و متحد حزبالله برای تضمین آتشبس حمایت کرد.
او در این سخنرانی برای اولین بار از هر گونه اشاره به لزوم رسیدن به توافق آتشبس در جنگ غزه به عنوان پیششرط برای توقف حملات این گروه علیه اسرائیل صرفنظر کرد و در عین حال جنگ میان حزبالله و اسرائیل را به رقابتی تشبیه کرد که هدف آن «اولین گریه» است.
او گفت در این میان هر کس زودتر گریه کند، تسلیم شده است.
قاسم تاکید کرد که حزبالله حتی با وجود حملات سنگین و آسیبهای وارد شده از سوی اسرائیل، همچنان تواناییهای نظامی خود را حفظ کرده و مصمم است به مبارزه ادامه دهد.
او در سخنانی در روز ۹ مهر با اشاره به این که کاری که حزبالله انجام میدهد حداقلی است گفته بود: «ما میدانیم که این نبرد ممکن است طولانی باشد.»
قاسم پیش از این و در تابستان ۱۳۹۰ در مراسمی از پیشنهاد چند میلیارد دلاری به حزبالله برای بازسازی جنوب لبنان در ازای خلع سلاح این گروه خبر داده و گفته بود: «اما ما به آنها گفتیم که نیازی به [پول] نداریم و مقاومت بدون توجه به عواقب آن ادامه خواهد داشت.»
رابطه شیخ با جمهوری اسلامی
شیخ قاسم از حامیان سرسخت جمهوری اسلامی و از معتقدان نظریه «ولایت فقیه» است. او جمهوری اسلامی را بهعنوان ستون اصلی محور مقاومت و حامی اصلی حزبالله معرفی و بارها بر حمایتهای تهران از مقاومت لبنان و منطقه تاکید کرده است.
قاسم معتقد است جمهوری اسلامی نهتنها از لحاظ نظامی و مالی بلکه از نظر ایدئولوژیک نیز به حزبالله الهام میبخشد.
به گفته قاسم، حزبالله تحت تاثیر آموزههای «انقلاب اسلامی» و رهبری روحالله خمینی و علی خامنهای قرار دارد و «ولایت فقیه الگویی برای هدایت و انسجام جبهه مقاومت» است.
او گفته حضور همیشگی حزبالله در صحنه مقاومت، مدیون ایستادگی استراتژیک و حمایتهای جمهوری اسلامی از این گروه در برابر فشارهای آمریکاست.
نعیم قاسم کیست؟
قاسم، یکی از چهرههای برجسته مقاومت در لبنان است که در سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳ میلادی) در کفر فیلا در جنوب لبنان متولد شد.
کودکی و نوجوانی او در شرایط سخت این منطقه که از فقر و جنگهای مداوم آسیب میدید، سپری شد.
او در رشته شیمی در دانشگاه لبنان در بیروت تحصیل کرده و در کنار آن به مطالعات اسلامی پرداخته و توانسته به یکی از تئوریسینها و رهبران مذهبی-سیاسی حزبالله تبدیل شود.
قاسم متاهل و دارای شش فرزند است و اکانتهایی در یوتیوب و فیسبوک داشته که همگی بسته شدهاند.
او همچنین نویسندهای پرکار است و بیش از ۱۲ کتاب در موضوعات مذهبی و سیاسی منتشر کرده است که از جمله آنها میتوان به «حزبالله: داستانی از درون» اشاره کرد.
قاسم در این کتاب، اساس و ایدئولوژی حزبالله را -همانطور که تصور میکند- بازگو کرده است.
قاسم در جنبش امل
قاسم یکی از بنیانگذاران اتحادیه دانشجویان مسلمان لبنان بود که در دهه ۵۰ خورشیدی تاسیس شد. او زمانی که امام موسی صدر رهبری جنبش امل را در دست داشت به این گروه پیوست.
این روحانی لبنانی پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، با ترک جنبش امل در جلساتی شرکت کرد که منجر به تشکیل حزبالله لبنان با حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ خورشیدی شد.
قاسم در حزبالله
نعیم قاسم از شبکه علمای تندرو از جمله عباس الموسوی، صبحی الطفیلی، محمد یزبک، ابراهیم امین السید و حسن نصرالله بود که حزبالله را تاسیس کردند.
او اول خرداد ۱۳۷۰ و در دومین اجلاسیه حزبالله به عنوان معاون دبیرکل این حزب انتخاب شد. آن زمان دبیرکل حزبالله عباس الموسوی بود.
پس از ترور الموسوی در زمستان ۱۳۷۰، نصرالله جانشین او شد و قاسم در سمت معاونت او به فعالیتهای خود ادامه داد.
مدتهاست که قاسم به عنوان یکی از سخنگویان برجسته حزبالله فعالیت و با رسانههای خارجی مصاحبه میکند.
او همچنین عضو مجلس شورای حزبالله است و مسئولیت نظارت بر فعالیتهای پارلمانی و دولتی آن را بر عهده دارد.
او تا پیش درگیریهای سنگین میان اسرائیل و حزبالله و در غیاب نصرالله، بهطور منظم در رسانهها حضور مییافت و به بیان مواضع این گروه نزدیک و مورد حمایت کامل جمهوری اسلامی درباره مسائل مختلف لبنان و منطقه میپرداخت.
ناظر مدارس جامعه المصطفی در لبنان
قاسم از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۷ رییس انجمن معارف دینی اسلامی بود و بعدتر مشاور مدارس المصطفی در لبنان شد.
مدارس المصطفی مجموعهای از مدارس دینی و آموزشی هستند که با هدف تربیت طلاب علوم دینی در لبنان فعالیت میکنند. این مدارس به موسسه جامعه المصطفی العالمیه، مستقر در تهران و تحت نظارت دفتر رهبر جمهوری اسلامی، وابستهاند.
مدارس مورد اشاره تلاش میکنند با رویکردی ایدئولوژیک، جوانان لبنانی و حتی دیگر کشورهای منطقه را با مبانی اندیشه شیعی و آموزههای اسلامی آشنا کنند.
آنها به دلیل ارتباطات ایدئولوژیک، حمایتهای مالی و معنوی که از جمهوری اسلامی دریافت میکنند.
سال ۱۳۹۹ وزارت خزانهداری آمریکا جامعه المصطفی العالمیه را تحریم و اعلام کرد این نهاد در سراسر جهان شعبه دارد و به عنوان منبع جمعآوری اطلاعات برای سپاه پاسداران فعالیت و زمینه جذب نیروی شبهنظامی تحت فرماندهی سپاه قدس را فراهم میکند.
کدام کشورها قاسم را تحریم کردهاند؟
آمریکا و شرکای آن در مرکز تامین مالی و هدف قرار دادن تروریسم (TFTC) که شامل عربستان سعودی، بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی است، قاسم را در سال ۱۳۹۷ در لیست تحریمهای خود قرار دادند.
علاوه بر آن کشورهای خلیج فارس بخشهایی از گروه حزبالله را تحریم و دستور مسدود شدن داراییها و حسابهای بانکی قاسم را صادر کردهاند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دوشنبه هفتم آبان در سخنرانی خود در پارلمان این کشور اعلام کرد عملیات اخیر اسرائیل بهشدت به تواناییهای نظامی جمهوری اسلامی آسیب زده است.
او گفت حمله اسرائیل «سیستمهای دفاعی ایران» و «توانایی رژیم آیتالله در تولید موشکهای بالستیک» را با موفقیت هدف قرار داد و به آنها «آسیب واقعی» وارد کرد.
نتانیاهو افزود: «اینها ماشینهای تراشکاری نبودند که ما به آنها [در ایران] حمله کردیم، آزمایشگاههای کوچک مواد منفجره در کرانه باختری یا نوار غزه نبودند. اینها کارخانههای صنعتی مرگ بودند.»
جنگندههای ارتش اسرائیل بامداد شنبه پنجم آبان در عملیاتی تلافیجویانه به دهها هدف نظامی در ایران حمله کردند.
به گفته او، این جنگندهها بر فراز آسمان تهران به پرواز درآمدند و اهدافی را در این منطقه بمباران کردند.
با وجود تلاشهای مقامها و رسانههای جمهوری اسلامی برای کوچک جلوه دادن عملیات اسرائیل، تصاویر ماهوارهای منتشر شده از اهداف اسرائیل در ایران، از اهمیت این تاسیسات و میزان تخریبهای احتمالی حکایت دارند.
این اهداف شامل سایتهای تولید موشک، تاسیسات ترکیبکننده سوخت موشک و اماکن توسعه تسلیحات هستهای است.
تاسیسات هستهای طالقان در ۱۵ کیلومتری سد جاجرود، سه ساختمان در ارتباط با تولید موتور موشک، مجتمع نظامی بزرگ پارچین، و دو ساختمان در مجتمع خجیر در نزدیکی تهران از سوی اسرائیل هدف قرار گرفتند.
تاکید نتانیاهو بر ادامه مقابله با گروههای نیابتی و برنامه هستهای جمهوری اسلامی
نتانیاهو در ادامه سخنرانی خود در پارلمان اسرائیل به راهبرد بلندمدت این کشور در قبال جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن در منطقه پرداخت و ابراز امیدواری کرد اهداف این راهبرد بهزودی محقق شوند.
او این اهداف را «برچیدن محور شرارت، قطع بازوهای آن در شمال و جنوب، گرفتن بهای سنگین از ایران و بازوهای آن، و جلوگیری از دستیابی [تهران] به سلاح هستهای» برشمرد.
نخستوزیر اسرائیل همچنین در اظهاراتی در نشست فراکسیون لیکود در پارلمان این کشور، بر ضرورت مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی تاکید کرد.
نتانیاهو گفت: «من از برنامه هستهای ایران دست برنداشتهام و این موضوع در خط مقدم ذهن ماست.»
دیدار علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از نمایشگاه دستاوردهای هستهای حکومت ایران، ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
جامعه جهانی در سالهای اخیر کوشیده است از دستیابی حکومت ایران به تسلیحات هستهای جلوگیری کند.
بر اساس آخرین گزارشهای محرمانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی همچنان برنامه تولید اورانیوم با غنای بالای خود را که میتواند برای ساخت سلاح هستهای به کار گرفته شود، ادامه میدهد.
آژانس بینالمللی در یکی از این گزارشها، میزان ذخیره اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در ایران را ۱۶۴.۷ کیلوگرم برآورد کرده است.
اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصدی را به سرعت و با طی چند مرحله کوتاه میتوان به اورانیوم با خلوص ۹۰ درصدی تبدیل کرد که در تولید سلاح هستهای کاربرد دارد.
نتانیاهو در اظهارت خود در پارلمان این اسرائیل همچنین تاکید کرد پس از پایان مناقشه کنونی، حماس نباید کنترل نوار غزه را در دست داشته باشد و حزبالله نیز باید از مرزهای شمالی اسرائیل به عقب رانده شود.
در روزهای اخیر، جامعه جهانی و بسیاری از سیاستمداران لبنانی خواستار اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل شدهاند.
آموس هوخشتاین، فرستاده ویژه دولت آمریکا، هم چهارم آبان تاکید کرد ارتش لبنان باید در جنوب این کشور مستقر شود.
قطعنامه ۱۷۰۱ حزبالله را ملزم به عقبنشینی به ساحل شمالی رودخانه لیتانی میکند. بر اساس این قطعنامه، ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل باید به جای حزبالله در جنوب لبنان مستقر شوند.
علی خامنهای در مواقعی که تصمیمگیری سخت میشود، از پذیرش مسئولیت طفره میرود. حالا که اسرائیل به جمهوری اسلامی حمله کرده، این سوال در ذهن بسیاری شکل گرفته که آیا جمهوری اسلامی به این حمله پاسخ خواهد داد یا خیر؟
در ساعات اولیه پس از حمله اسرائیل در روز شنبه، حامیان نظام تلاش کردند این حمله را بیاهمیت جلوه دهند و فضا را طوری نشان دهند که نیازی به واکنش متقابل نیست. سکوت فرماندهان سپاه پاسداران و مقامات جمهوری اسلامی هم این ذهنیت را تقویت کرد که جمهوری اسلامی قصد ندارد پاسخی بدهد.
اما با سخنان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در روز یکشنبه فضای تردید و دودلی در میان طرفداران نظام به وجود آمده است. خامنهای در صحبتهایش صراحتا حاضر نشد اعلام کند که آیا جمهوری اسلامی به حمله اسرائیل پاسخ خواهد داد یا نه. او توپ را به زمین شورای عالی امنیت ملی و دولت انداخت و مسئولیت تصمیمگیری را به آنان واگذار کرد.
این اقدام خامنهای نشان میدهد که او میخواهد از مسئولیت تصمیمگیری در این باره شانه خالی کند تا در صورت به دست آمدن هر نتیجهای، بتواند مسئولیت را به گردن نهادهای دیگر بیندازد.
اگر شورای عالی امنیت ملی تصمیم به واکنش نظامی بگیرد و کشور وارد جنگ با اسرائیل و آمریکا شود، خامنهای خواهد گفت که این تصمیم او نبوده و مسئولان چنین تصمیمی گرفتهاند. اگر هم تصمیم گرفته شود که به حمله پاسخ ندهند، او به تندروها و نیروهای ارزشی خواهد گفت که خود او آماده جنگ بوده اما مسئولان دیگری مانع شدهاند.
خامنهای که در امور عادی کشور مستقیما مداخله میکند، اینبار که طبق قانون اساسی مسئولیت جنگ و صلح بر عهده اوست، تلاش کرده بااحتیاط رفتار کند و امکان بازی را برای خود در هر دو سناریو فراهم سازد. این در حالی است که مردم با تجربه سالها از اینگونه رفتارها، متوجه هستند که او قصد فرار از مسئولیت را دارد.
این اولینبار نیست که خامنهای چنین رویکردی را در پیش گرفته است. در ماجرای اعتراضات مردمی و ضد حکومتی آبان ۱۳۹۸، وقتی افزایش قیمت بنزین به اعتراضات گسترده منجر شد، او خود را کنار کشید و گفت که در تصمیمگیری درباره قیمت بنزین دخالتی نداشته و این تصمیم سران قوا بوده است.
رفتار مشابه دیگری از او زمانی مشاهده شد که دونالد ترامپ در سال ۱۳۹۷ اعلام کرد قصد خروج از برجام را دارد.
در آن زمان، خامنهای گفت که از ابتدا با توافق برجام به شکل موجودش مخالف بوده و مسئولان به حرف او گوش ندادهاند. این در حالی است که همه میدانند توافق برجام بدون نظر و تایید خامنهای ممکن نبود. حسن روحانی و محمدجواد ظریف با مجوز او به مذاکره با آمریکا رفتند و در تمام مراحل، نتایج مذاکرات به خامنهای گزارش میشد. حتی علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه سابق، فاش کرد که پیش از روی کار آمدن دولت روحانی، خامنهای او را مامور کرده بود مذاکرات محرمانهای را با آمریکا در عمان آغاز کند.
این نمونهها نشان میدهند خامنهای در مواقع حساس، مسئولیتگریزی میکند و گرفتن تصمیمات دشوار را به دیگران وا میگذارد. اکنون که او قدرت نظامی اسرائیل را در حملات اخیر به تاسیسات موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی دیده و احتمال ورود آمریکا به درگیری وجود دارد، از تصمیمگیری قطعی طفره میرود.
جالبتر آن است که خامنهای تصمیمگیری را به شورای عالی امنیت ملی واگذار کرده، در حالی که تمام اعضای این شورا منصوبان او هستند. بنابراین، در نهایت تصمیمگیری درباره حمله یا عدم حمله به اسرائیل همچنان در اختیار شخص اوست اما او با این روش تلاش میکند از تبعات احتمالی تصمیمگیری مستقیم خود فرار کند.
در همین حال، محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی که از منصوبان نزدیک به خامنهای است، اعلام کرده جمهوری اسلامی باید به اسرائیل پاسخ دهد. با این اوصاف، مشخص است که اگر تصمیم به حمله گرفته شود، این تصمیم در نهایت از سوی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران، از جمله قالیباف، اتخاذ خواهد شد.
در این شرایط نقش نهادهایی مانند دولت صرفا در تامین بودجه و اجرای دستورات خواهد بود.
این هم خود مسالهای مهم است چرا که با خزانهای خالی، جمهوری اسلامی با چالشی جدی در تامین هزینههای جنگ روبهروست.
مقامات جمهوری اسلامی در ساعات اولیه عمدتا در برابر حمله اسرائیل سکوت کردند. در فضای رسانههای اجتماعی همچون تلگرام، اینستاگرام و ایکس، هواداران نظام تلاش کردهاند نشان دهند حمله اسرائیل موفق نبوده و نیازی به پاسخ متقابل نیست. حتی برخی مجریان صداوسیما به تمسخر این حملات پرداختند.
مقامهای جمهوری اسلامی در گذشته بارها تهدید کرده بودند به هر گونه حملهای پاسخ قاطع خواهند داد اما اکنون به نظر میرسد به دلیل موقعیت ضعیفتری که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد، ممکن است وارد روند ادامه درگیری با اسرائیل نشود؛ چرا که یک جنگ گسترده میتواند بقای نظام را با تهدید جدی مواجه کند.
اما بزرگترین شکست جمهوری اسلامی شاید در این باشد که بخش قابل توجهی از مردم، در این موقعیت حساس، از حکومت حمایت نکردند.
در شبکههای اجتماعی – که بازتابی از صدای مردماند – واکنشهای زیادی مشاهده میشود که نقطه مشترک آنها انتقاد از جمهوری اسلامی است.
هر حکومتی در زمان درگیری با دشمن خارجی انتظار دارد مردم در کنارش بایستند اما چرا این بار چنین اتفاقی برای جمهوری اسلامی نیفتاد؟
مهمترین دلیل این است که مردم احساس میکنند مشکلات و مسائل آنها برای حکومت اهمیتی ندارد. در نتیجه، مردم هم مسائل حکومت را مساله خود نمیدانند.
اکنون میان حکومت و مردم شکافی عمیق ایجاد شده و نظام جمهوری اسلامی بخش مهمی از مشروعیت و کارآمدی خود را از دست داده است.
وظیفه اصلی هر حکومتی حل مشکلات مردم است اما مردم میبینند که نه تنها مشکلات آنها حل نمیشود بلکه حکومت خود به منبع مشکلات و آزار و اذیت آنها تبدیل شده است.
مردم با خود میگویند: «حکومتی که مشکلات روزمره ما را حل نمیکند، چرا باید از آن در برابر حمله اسرائیل دفاع کنیم؟»
آنها به بیتوجهی حکومت به مشکلات اقتصادی، بیکاری، گرانی و تورم اشاره میکنند و میپرسند چرا باید نگران آن باشند که اسرائیل چه آسیبی به جمهوری اسلامی وارد میکند؟
سپاه پاسداران و دیگر دستگاههای امنیتی نیز که هر فرصتی را برای سرکوب اعتراضات داخلی غنیمت میشمارند، از نگاه مردم به نماد سرکوب و بیرحمی تبدیل شدهاند.
بسیاری از مردم معتقدند که این دستگاهها به جای دفاع از ملت، به سرکوب و کشتار جوانان و معترضان مشغولاند و در نتیجه، برخی از مردم حتی از حملات اسرائیل به سپاه پاسداران استقبال کرده و معتقدند این حملات باید شدیدتر میبود.
یکی از مسائل مهم دیگر که خشم عمومی را برانگیخته، هزینههای سنگینی است که جمهوری اسلامی به بهانه دفاع از ایران بر مردم تحمیل میکند. سیاستهای ضد اسرائیلی و ماجراجویانه حکومت در منطقه، از جمله در غزه و لبنان، بدون نظرخواهی از مردم اجرا میشوند.
مقامات نظام از جمله عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، مدعیاند که مردم حاضرند هزینه این سیاستها را بپردازند اما در واقع، مردم احساس میکنند این سیاستها تنها منافع حکومت را تامین کرده و امنیت و رفاه شهروندان را به خطر انداخته است.
در چنین فضایی، طبیعی است که بسیاری از مردم احساس کنند جمهوری اسلامی نماینده واقعی آنان نیست و در نتیجه، دلیلی برای حمایت از آن در برابر حمله اسرائیل نمیبینند.
یک مقام پیشین و یک مقام کنونی اسرائیل در مصاحبه با شبکه خبری سیانان گفتند تعدادی از جنگندههای اسرائیلی در جریان حمله به اهداف نظامی جمهوری اسلامی، وارد حریم هوایی ایران شدند.
سیانان روز یکشنبه ششم آبان نوشت این اقدام از «توانایی نظامی قابلتوجه اسرائیل علیه ایران» حکایت دارد.
این رسانه افزود حدود ۱۰۰ جنگنده اسرائیلی در این ماموریت مشارکت داشتند اما همه آنها وارد حریم هوایی ایران نشدند.
ایراناینترنشنال اولین رسانه ای بود که پنجم آبان به نقل از یک منبع آگاه اسرائیلی گزارش داد جنگندههای اف-۳۵ اسرائیل در حمله اخیر، برای نخستین بار به حریم هوایی ایران ورود پیدا کردند.
به گزارش ایراناینترنشنال، این جنگندهها بر فراز آسمان تهران به پرواز درآمدند و اهدافی را در این منطقه بمباران کردند.
در زمان حمله اسرائیل، عدهای نیز در رسانههای اجتماعی از شنیدن صدای جنگنده در تهران خبر داده بودند.
پیشتر ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در اطلاعیهای اعلام کرده بود اسرائیل «از راه دور» با استفاده از فضای در اختیار ارتش آمریکا در عراق در ۱۰۰ کیلومتری مرز ایران، اهدافی را در داخل کشور هدف قرار داد.
در این اطلاعیه آمده است هواپیماهای ارتش اسرائیل «از راه دور، تعدادی موشک دوربرد هواپایه را که دارای سر جنگی بسیار سبک در حدود یکپنجم کلاهک موشکهای بالستیک ایرانی میباشد، به سمت برخی از رادارهای مرزی در استانهای ایلام، خوزستان و اطراف استان تهران پرتاب نمودند».
ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی افزود حملات اسرائیل به دلیل «عملکرد بهموقع پدافند هوایی کشور» خسارات «محدود و کماثری» به دنبال داشت و «چند سامانه راداری آسیب دیدند که تعدادی بلافاصله ترمیم و برخی نیز در حال ترمیم هستند».
با وجود تلاشهای مقامها و رسانههای جمهوری اسلامی برای کوچک و کماهمیت جلوه دادن عملیات اسرائیل، تصاویر ماهوارهای منتشر شده از اهداف اسرائیل در ایران، از اهمیت این تاسیسات و میزان تخریبهای احتمالی حکایت دارند.
تصاویر شرکت ماهوارهای پلنت لبز (Planet Labs) و یک شرکت تجاری ناشناس دیگر از اماکنی در ایران که اسرائیل به آنها حمله کرد، در رسانههای اجتماعی منتشر شده و مورد تحلیل کارشناسان نظامی قرار گرفته است.
این اهداف شامل سایتهای تولید موشک، تاسیسات ترکیبکننده سوخت موشک و اماکن توسعه تسلیحات هستهای است.
تاسیسات هستهای طالقان در ۱۵ کیلومتری سد جاجرود، سه ساختمان دیگر در ارتباط با تولید موتور موشک، مجتمع نظامی بزرگ پارچین، و دو ساختمان در مجتمع خجیر در نزدیکی تهران از سوی اسرائیل در این عملیات هدف قرار گرفتند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز ششم آبان برای اولین بار به حمله اسرائیل به اهداف نظامی در ایران واکنش نشان داد.
او گفت: «شرارت دو شب پیش اسرائیل نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچکانگاری، باید خطای محاسباتی اسرائیل به هم بخورد و قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند.»
خامنهای افزود: «کیفیت فهماندن قدرت و اراده ملت به اسرائیل را باید مسئولان تشخیص دهند و آنچه را که صلاح این ملت و کشور است، انجام گیرد.»
مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، هم در سخنانی حمله اسرائیل را «تجاوز» خواند و آمریکا را به «تحریک» اسرائیل متهم کرد.
او تاکید کرد حکومت ایران «طالب جنگ» نیست اما «پاسخ مناسبی» به اسرائیل خواهد داد.
پزشکیان افزود: «آنها قول داده بودند در برابر خویشتنداری ما جنگ را تمام کنند، اما به قولشان عمل نکردند.»
رییس دولت جمهوری اسلامی روز هشتم مهر نیز گفته بود آمریکا و اروپا در ازای خویشتنداری تهران در برابر کشته شدن اسماعیل هنیه، رهبر پیشین حماس، وعده «آتشبس» در غزه را داده بودند اما این وعدهها «تماما دروغ» بود.
رسانهها در ایران روز ششم آبان خبر دادند یکی از مجروحان حمله اسرائیل بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد. رسانهها نام این فرد را اللهوردی رحیمپور عنوان کردند.
اخبار ضد و نقیضی درباره نظامی یا غیر نظامی بودن او منتشر شده است. صابریننیوز این فرد را «نگهبان شرکت پیمانکاری» معرفی کرد.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، هم نوشت: «او غیرنظامی است و از پرسنل ارتش نبود.»
با مرگ او، آمار رسمی کشتهشدگان در حمله اسرائیل به پنج نفر افزایش یافت. پیشتر کشته شدن چهار نیروی ارتش جمهوری اسلامی با نامهای سجاد منصوری، مهدی نقوی، حمزه جهاندیده و محمد مهدی شاهرخیفر تایید شده بود.