محکومیت شش شهروند بهائی به مجموعا ۳۲ سال حبس

در ادامه آزار و اذیت سیستماتیک بهائیان از سوی جمهوری اسلامی، شش شهروند بهائی مجموعا به ۳۲ سال و ۱۰ ماه حبس محکوم شدند.

در ادامه آزار و اذیت سیستماتیک بهائیان از سوی جمهوری اسلامی، شش شهروند بهائی مجموعا به ۳۲ سال و ۱۰ ماه حبس محکوم شدند.
ارسلان یزدی، سعیده خضوعی، ایرج شکور و پدرام عبهر هر کدام به شش سال حبس تعزیری و سمیرا ابراهیمی و صبا سفیدی هر کدام به چهار سال و پنج ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
علاوه بر حبس، دادگاه حکم به توقیف و مصادره اموال این شش نفر داده است.
این حکم اخیرا از سوی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به ریاست علی مظلوم صادر و به این شهروندان ابلاغ شده.
خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه سوم آبان خبر داد این شش نفر به مواردی چون «عضویت در گروههای مخالف و معاند نظام»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «فعالیت آموزشی یا تبلیغی انحرافی مغایر یا مخل به شرع مقدس اسلام» و «اجتماع و تبانی علیه نظام» متهم شدهاند.
به گفته نزدیکان این افراد، تنها دلیل انتساب چنین اتهاماتی «بهائی بودن» و ادعای حکومت مبنی بر تبلیغ «فرقه ضاله بهائیت» است.
جلسه دادگاه این شش شهروند بهائی اوایل شهریور امسال در تهران برگزار شد.
آنان طی سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بازداشت و پس از گذراندن چند ماه در زندان اوین تهران با قید وثیقه آزاد شده بودند.
در ادامه اعمال فشار بر شهروندان بهائی از سوی جمهوری اسلامی، روز یکم آبان ۱۰ زن بهائی ساکن اصفهان به دست نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
بر اساس گزارش هرانا، تاکنون از دلایل بازداشت و محل نگهداری آنان اطلاعی حاصل نشده است.
روز ۲۹ مهر نسیم ثابتی، آزیتا فروغی، رویا قانع عزآبادی و سهیلا احمدی، شهروندان بهائی ساکن مشهد از سوی دادگاه انقلاب این شهر هر کدام به سه سال و هشت ماه حبس محکوم شدند.
حدود دو هفته پیش نیز چهار شهروند بهائی به نامهای شادی شهیدزاده، منصور امینی، عطاءالله ظفر و ولیالله قدمیان در دادگاه تجدیدنظر مجموعا به ۱۲ سال حبس محکوم شدند.
اواخر شهریور، جامعه بهائیان آمریکا در بیانیهای اعلام کرد سرکوب بهائیان در ایران ادامه داشته و ۶۰ نفر از این شهروندان بازداشت و املاک ۵۹ شهروند بهائی دیگر توقیف شده است.
همان زمان مجلس نمایندگان آمریکا با تصویب قطعنامهای آزار و اذیت بهائیان از سوی حکومت ایران را محکوم کرد و از جمهوری اسلامی خواست زندانیان بهائی و سایر افرادی را که به دلیل مذهبشان بازداشت هستند، آزاد کند.
این قطعنامه از دولت آمریکا خواست ناقضان حقوق بهائیان در ایران را تحریم کند.
بر اساس گزارش هرانا، شهروندان بهائی در ایران به شکلی سیستماتیک از آزادیهای مرتبط با باورهای دینی محروماند.
منابع غیررسمی میگویند بیش از ۳۰۰ هزار شهروند بهائی در ایران زندگی میکنند اما قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتیگری را به رسمیت میشناسد.
بهائیان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان ایران هستند که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به طور سیستماتیک هدف آزار و اذیت قرار گرفتهاند.

کمبود معلم در آموزش و پرورش در ایران تبدیل به بحرانی جدی شده است و با گذشت بیش از یک ماه از آغاز سال تحصیلی، برخی کلاسها در مدارس کشور همچنان بدون آموزگار هستند. مقامهای جمهوری اسلامی تعداد کنونی این کلاسها را ۱۰ هزار مورد اعلام کردهاند.
سایت فرارو روز چهارشنبه سوم آبان در گزارشی به بررسی این بحران پرداخت و به نقل از برخی مدیران پیشین آموزش و پرورش، بینظمیهای مکرر در وعدههای وزیر و نبود برنامهریزی دقیق برای حل معضلات وزارتخانه تحت سرپرستی رضا مرادصحرایی را دلیل آن دانست.
طبق آنچه مقامهای جمهوری اسلامی طی روزهای گذشته گفتهاند، مدارس ایران با کمبود دستکم ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار معلم روبهرو هستند که نسبت آن در استانهای مختلف، با هم تفاوت دارد.
در استان تهران میزان کمبود معلم حدود چهار هزار نفر برآورد شده است.
استان سیستان و بلوچستان بهعنوان یکی از مناطق محروم در حوزه آموزش و پرورش نیاز به ۱۵ هزار معلم دارد.
محمدحسن آصفری، نماینده مجلس شورای اسلامی به تازگی گفته بود اکثر شهرستانها به ویژه در بخشهای روستایی با کمبود معلم مواجه هستند و گاهی از «معلمان بازنشسته» یا از معلمان به صورت «دو شیفته» استفاده میشود.
به گفته او، از ابتدای مهر امسال ۲۳ هزار کلاس درس با مشکل نداشتن آموزگار مواجه بودهاند اما اکنون تعداد کلاسهای بیمعلم به ۱۰ هزار مورد رسیده است.
این اعداد هماکنون بالا و قابل توجه به نظر میرسند اما پیشبینیها حاکی از روند صعودی و نگرانکننده آن در سالهای آتی است.
محمدرضا فلاحی، دبیر سابق شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان چندی پیش گفته بود کمبود معلم در سال ۱۴۰۶ به حدود ۴۰۰ هزار نفر خواهد رسید.
در عین حال رشد جمعیت در کشور هم طی چهار سال آتی به گفته او به «قله» میرسد.
فرارو نوشت همین نرخهای نگرانکننده سبب شد ماه گذشته دستکم ۳۰ نماینده مجلس طرح استیضاح مرادصحرایی را امضا کنند؛ گرچه این طرح هنوز به مرحله اقدام نرسیده است.
بر اساس این گزارش، چندی پیش وزیر آموزش و پرورش وعده داد مشکل کلاسهای درس بدون معلم تا ۱۵ مهر ساماندهی شود اما مهر به پایان رسید و خبری نشد.
یکی دیگر از وعدههای بینتیجه مربوط به اظهارات میثم لطیفی، رییس سازمان اداری و استخدامی است که گفته بود ۱۰ هزار معلم جدید در فرآیند تکمیل ظرفیت آزمون استخدامی آموزش و پرورش در مدارس کشور حاضر میشوند و تا پایان مهر هیچ کلاسی بدون معلم نخواهد بود.
با وجود این وعدهها، بحران کمبود معلم تا جایی پیش رفته که بر اساس گزارش اخیر «شرق»، مدیران مدارس برای اینکه کلاس درسی بیمعلم نماند، «دست به دامن» خانوادهها و معلمان بازنشسته شدهاند.
این روزنامه به نقل از خانواده دانشآموزان نوشت که مدیران از آنها خواستهاند تا به کلاس رفته و درسهای سال گذشته را برای دانشآموزان مرور کنند.
بنا بر گزارش فرارو به نقل از کارشناسان حوزه آموزش و پرورش، بخشی از مشکلات فعلی این وزارتخانه به بازنشستگی گسترده معلمها در سالهای قبل و توقف جذب معلم از سوی دولت برمیگردد.
این در حالی است که طی سالهای گذشته آموزش و پروش با در نظر نگرفتن شروطی مانند داشتن کارت پایان خدمت، دستکم ۲۵ هزار طلبه را در راستای اسلامی کردن مدارس به استخدام این وزارتخانه درآورده است.

روزنامه هممیهن در گزارشی با عنوان «عبور از ملی شدن نفت» نوشت با نهایی شدن مصوبات لایحه برنامه هفتم توسعه، نفت دیگر جزو «انفال» نخواهد بود. بر اساس این گزارش، احتمالا امتیاز اکتشاف، توسعه و بهرهبردای از میدانهای نفتی بهنام خصوصیسازی، به نهادهای وابسته به حکومت واگذار میشود.
بر اساس مواد سه و ۱۵ برنامه هفتم توسعه، حق انحصاری استفاده از میدانهای نفتی دیگر در اختیار دولت نخواهد بود و بخش خصوصی نیز میتواند در این حوزهها فعال شود.
هممیهن نوشت دولت نفت را نه انفال، بلکه آن را دارایی خود میداند و با هدف تسویه بدهی ۱۰۰ میلیارد دلاری خود، قصد دارد امتیاز آن را به صندوق توسعه ملی واگذار کند. این صندوق هم اختیار خواهد داشت تا اکتشاف، توسعه و بهرهبرداری از میدانهای نفتی را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد.
«انفال» اصطلاحی قرآنی درباره تمام اموال و ثروتهای عمومی جامعه اسلامی است که مالک خصوصی ندارند.
سپردن اختیار این میدانهای نفتی به بخش خصوصی در شرایطی است که امکان حضور سرمایهگذار خارجی در ایران نیست و سرمایهگذار «واقعی» نیز توان و قدرت حضور را در پروژههای بزرگ اقتصادی ندارد.
هممیهن با اشاره به این موارد، درباره احتمال واگذاری امتیاز نفت به «نهادهای نزدیک به قدرت» اظهار نگرانی کرد.
در بخشی از این گزارش، با اشاره به تجربههای مشابه گذشته آمده است که با نهایی شدن این مصوبات، انتظار دیگری جز افزایش قدرت و ثروت صاحبان کنونی پروژههای بزرگ نفتی نمیرود.
از سوی دیگر داوود منظور، رییس سازمان برنامه و بودجه، در توضیح مصوبه دیگر این لایحه، از اختصاص پنج درصد از بودجه سنواتی برای تقویت بنیه دفاعی خبر داد.
او محل تامین این پنج درصد را از درآمد حاصل از فروش نفت، درآمدهای مالیاتی و واگذاری داراییهای سرمایهای دولت اعلام کرد.
در سالهای اخیر فراتر از سقف قانون بودجه، ارقامی چند میلیارد دلاری با هدف آنچه تقویت بنیه دفاعی نامیده شده در اختیار نیروهای نظامی جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
به طور مثال در بودجه امسال حدود سه میلیارد یورو فراتر از رقم سقف بودجه به نیروهای مسلح اختصاص یافت.
جزییات لایحه برنامه هفتم توسعه از حدود ۲۰ روز قبل در صحن علنی مجلس در حال بررسی و تصویب است.

روز دوشنبه اول آبان جلسه شورای عالی نظارت بر انتخابات اتاق بازرگانی ایران برگزار شد. رسانههای نزدیک حکومت از ابطال نتایج و برکناری حسین سلاحورزی، رییس اتاق بازرگانی خبر دادند. در مقابل، سلاحورزی گفت نشست بی هیچ «صورتجلسه و امضایی» بعد از خروج برخی اعضا، بینتیجه پایان یافت.
هر دو سوی ماجرا اخبار ضد و نقیضی از جلسه روز گذشته شورای عالی نظارت بر انتخابات اتاق بازرگانی ایران منتشر کردند که مشابه خبرهای متناقض درباره استعفای سلاحورزی در اواسط تیر ماه است.
پس از گذشت بیش از ۱۳۰ روز از برگزاری انتخابات هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران، همچنان نتیجه این انتخابات مبهم و نامشخص است.
به دنبال انتخاب سلاحورزی، رسانههای وابسته به حکومت به انتشار اسنادی پرداخته و گفتند او بهخاطر «مواضع ضدانقلابیاش» برای ریاست اتاق بازرگانی رد صلاحیت شده بود.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) همان زمان نوشت دولت به دلیل «رویکرد ضد فساد» در این زمینه با نهادهای امنیتی همنظر است.
با ادامهدار شدن این تنشها، این خبرگزاری شامگاه دوشنبه اول آبان نوشت در جلسه شورای عالی نظارت بر انتخابات اتاق بازرگانی ایران، حسین سلاحورزی که «بهطور غیرقانونی به ریاست اتاق بازرگانی رسیده بود»، برکنار شد.
دیگر خبرگزاریهای نزدیک به نهادهای امنیتی همچون تسنیم و فارس با انتشار خبری مشابه، کار بررسی انتخابات هیات رییسه اتاق بازرگانی را تمام شده دانستند.
این دومین جلسه شورای عالی نظارت بر انتخابات اتاق بازرگانی ایران بود.
جلسه نخست نیز بدون نتیجه روشنی به پایان رسیده بود.
انتشار اخبار مربوط به برکناری رییس منتخب اتاق بازرگانی ایران، با واکنش سلاحورزی روبهرو شد.
او در حساب خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «بخش خصوصی ایران همچنان در کنار حاکمیت در خدمت به اقتصاد کشور فعال است. به خبرسازیهای نادرست توجهی نکنید.»
احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد و سخنگوی اقتصادی دولت که از جمله حاضران در جلسه دوشنبه شب شورای عالی نظارت بر انتخابات بود، در نشستی خبری گفت که به برکناری حسین سلاحورزی رای مثبت داده است.
او گفت که نهاد نظارتی دو بار پیش از برگزاری انتخابات در روزهای ۱۷ و ۲۰ خرداد اعلام کرده بود صلاحیت سلاحورزی قابل تایید نیست.
با وجود این، حسین میرمحمد صادقی، رییس انجمن نظارت بر انتخابات اتاق ایران در واکنش به اخبار منتشر شده درباره ابطال انتخابات هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران، تاکید کرد عملکرد این انجمن در انتخابات اتاق ایران «عمل به مُرِ قانون» بود.
به گفته او، اسامی نامزدان انتخابات هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران برای پرسش درباره تایید صلاحیت به مراجع نظارتی ارسال شد و بر اساس مادهای از آییننامه اگر ظرف ۱۰ روز پاسخی از سوی این مراجع ارسال نشود، به منزله تایید صلاحیت افراد است.
میرمحمد صادقی توضیح داد که در این مدت رد صلاحیتی انجام نشد.
از سوی دیگر خاندوزی گفت در جلسه روز گذشته مصوبهای نوشته شد که او و رییس سازمان استاندارد امضایش کردند. او مدعی شد: «منتها زمان میبرد که همه اعضای جلسه آن را امضا کنند.»
به گفته خاندوزی، مصوبه به محض نهایی شدن از سوی وزیر صنعت، معدن و تجارت (صمت) به عنوان رییس هیات عالی نظارت اعلام میشود.
پیش از برگزاری جلسه شورای عالی نظارت بر انتخابات هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران، عباس علیآبادی، وزیر صمت گفته بود: «ما مطابق قانون عمل میکنیم و هنوز در این زمینه به جمعبندی نهایی نرسیدهایم.»
خبرگزاری مهر در گزارش خود از جلسه شورای عالی نظارت نوشت یکی از وزیران نیز جلسه را پیش از اتمام و امضای صورتجلسه ترک کرد.

وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات با مصوبه مجلس، مکلف به هماهنگی و همکاری با وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و سازمان پدافند غیرعامل شد. وظیفه این وزارتخانه، ارائه خدمات «امنسازی» و امنیت سایبری دستگاههای اجرایی عنوان شده است.
نمایندگان مجلس در جلسه علنی روز سهشنبه دوم آبان خود با تصویب بند «الف» ماده ۱۰۳ لایحه برنامه هفتم توسعه این وظیفه را به وزارت ارتباطات محول کردند.
وزارت ارتباطات همچنین باید بهطور سالانه امنیت سایبری دستگاههای اجرایی را رتبهبندی کند. این امر باید مطابق با استانداردها و ضوابط مصوب کمیته دائمی پدافند غیرعامل کشور باشد که از سوی شورای عالی فضای مجازی ابلاغ میشود.
حمله سایبری به سایتهای سازمانها، نهادهای دولتی و وزارتخانههای جمهوری اسلامی در یک سال گذشته و طی خیزش انقلابی ایرانیان شدت بیشتری گرفت.
هک شدن ۵۰۰ سرور، کامپیوتر، سایت و سامانه وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در اول مهر امسال یکی از جدیدترین این حملات سایبری است که منجر به افشای بیش از ۲۰ هزار سند شد.
غلامرضا جلالی، رییس سازمان پدافند غیرعامل، روز دوشنبه یکم آبان خبر داد طی یک سال گذشته «۱۰ حمله سایبری اساسی» به زیرساختهای حیاتی کشور «کشف و خنثی» شده است.
به گفته او، پس از حمله حماس به اسرائیل «دشمن» تلاشهایی برای حملات سایبری انجام داد که «همه آنها دفع شد».
پیشتر هم وزارت ارتباطات اعلام کرده بود در سال گذشته بیش از هزار حمله سایبری را دفع کرده است.
در آماری متفاوت، فروردین امسال امیر محمدزاده لاجوردی، رییس هیات مدیره شرکت ارتباطات زیرساخت گفت که در سال ۱۴۰۱ «هشت هزار و ۳۲۱ حمله مهم سایبری» به شبکه زیرساختی ایران دفع شده است.
در یک سال گذشته، سایت سازمان ثبت احوال، اپليكيشن «تپسی»، اپلیکیشن خرید و پرداخت آنلاین و موبایلی «هفهشتاد»، سیستم تشخیص چهره «بهنما» وابسته به بانک پاسارگاد، ۱۸ شركت بيمه، بنیاد «شهید و امور ایثارگران»، وزارت امور خارجه و ... هک شدند.
یکی از مهمترین نمونههای هک در سال گذشته مربوط به سایت و ۱۲۰ سرور نهاد ریاستجمهوری بود که منجر به انتشار دهها سند و اطلاعات مهم و محرمانه درباره مسایل مهم از جمله خیزش انقلابی ایرانیان شد.
هک سیستم سازمان زندانها و زندان اوین نیز حاوی اسنادی مهم به ویژه در زمینه «آموزش شلیک مستقیم به سینه توسط گروه ضربت» و «ضرب و شتم» در زندانهای جمهوری اسلامی بود.
بسیاری از کارشناسان، حملات هکری پیاپی به مراکز حساس و مهم جمهوری اسلامی را شکست پدافند غیرعامل حکومت ارزیابی کردند که مجموعهای پر سر و صداست.

پس از قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، عده زیادی آن را شبیه قتلهای زنجیرهای دانستند. این تشبیه قوه قضاییه را برآشفت و سخنگویش آن را «شایعهسازی مغرضانه» با اهداف سیاسی و امنیتی دانست. برای برخورد با برخی رسانههای بازتابدهنده این مقایسه، پرونده قضایی تشکیل شده است.
مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضاییه روز سهشنبه دوم آبان در نشست خبری هفتگی خود گفت: «عدهای از افراد و جریانات خاص سیاسی بدون اینکه سند و مدرکی داشته باشند در اقدامی هماهنگ و همسو با جریانات ضدمردمی تلاش کردند نوک پیکان قتل را قبل از پیدا شدن سرنخها به سمت نظام اسلامی ببرند.»
تاکید او بر شناسایی و بازداشت عوامل اصلی قتل مهرجویی و محمدیفر پس از ۷۲ ساعت از وقوع حادثه در شرایطی است که ابراز تردیدها درباره روایتهای رسمی از این قتل و متهمان آن ادامه دارد.
عدهای ابعاد این واقعه را بزرگتر از پروژه قتلهای زنجیرهای با هدف ارعاب روشنفکران و دگراندیشان خواندهاند و گفتهاند حکومت قصد دارد با این سلاخی به تمامی جامعه حس ناامنی و ترس تزریق کند.
در جریان قتلهای زنجیرهای از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، احمد تفضلی، حمید حاجیزاده و فرزند خردسالش کارون، علیاکبر سعیدی سیرجانی، احمد میرعلایی و شماری دیگر به شکلی فجیع کشته شدند.
در واکنش به این مقایسه، ستایشی روز سهشنبه گفت که قوه قضاییه ضمن هشدار به افراد و برخی رسانههای «شایعهساز»، به منظور «تشکیل پرونده برای برخی از آنها» اقدام کرده است.
روز ۲۶ مهر و همزمان با خاکسپاری مهرجویی و همسرش، احمد وحیدی، وزیر کشور در حاشیه جلسه هیات دولت گفت اینکه سلاخی این دو را به قتلهای زنجیرهای نسبت میدهند «اظهارات ناصحیحی» است.
او هدف «شایعهسازان» از مشابه دانستن قتل مهرجویی و همسرش را با قتلهای زنجیرهای، «ناامنسازی روانی جامعه» دانست و گفت: «جای سوال است که چرا این مسایل مطرح میشود؟»
روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران روز شنبه ۲۹ مهر در گزارشی خواهان برخورد قوه قضاییه با کسانی شده بود که سلاخی مهرجویی و محمدیفر را با قتلهای زنجیرهای مقایسه کردند.
در بخشی از این مطلب آمده بود: «دستگاه قضایی نباید تنها ناظر بر حاشیههای مطرح شده باشد؛ حاشیههایی که با محوریت طرح انتساب این دو قتل به ساختار حاکمیت تلاش کرد پرونده معروف قتلهای زنجیرهای را نبش قبر کند.»
یکی از نخستین رسانههایی که از این شباهت صحبت کرد، روزنامه کیهان است که مدیرمسوول آن را علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی منصوب میکند.
این روزنامه دو روز پس از کشته شدن مهرجویی و همسرش نوشت: «آیا مسوولان محترم امنیتی و اطلاعاتی کشور، میان قتل مهرجویی و قتل مجید شریف در سال ۱۳۷۷ تشابهی نمیبینند؟»
کیهان مدعی شد مهرجویی در جریان خیزش انقلابی «رسانههای صهیونیستی را با قاطعیت رانده بود» و قتلش به شریف از این جهت شباهت دارد که او دو کتاب روژه گارودی، «دانشمند ضد صهیونیست فرانسوی» را به فارسی ترجمه کرد.
حسامالدین آشنا، معاون وقت وزارت اطلاعات در دوره وقوع قتلهای زنجیرهای نیز در شبکه اجتماعی ایکس از قتل مهرجویی و همسرش با عنوان «ترور» یاد کرد و نوشت: «نباید از هیچ یک از احتمالات داخلی و خارجی غافل شد.»
مقایسه قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر با آن حوادث از سوی مخالفان جمهوری اسلامی عمدتا به این دلیل است که این دو از معترضان به سیاستهای حکومت بودند و به شکلی مشابه با قتلهای سیاسی-زنجیرهای، با ضربههای چاقو یا جسم برنده دیگر به ناحیه گردن کشته و سلاخی شدند.
کانون نویسندگان ایران روز ۲۴ مهر درباره این «جنایت هولناک» یادآور شد جمهوری اسلامی ید طولایی در تعقیب و آزار و حتی قتل نویسندگان و هنرمندان آزادیخواه دارد.
مانی حقیقی، کارگردان سینما در واکنش به این قتل مشکوک، احتمال سیاسی بودن آن را مطرح کرد و گفت فقط ٢۵ سال از قتلهای زنجیرهای میگذرد.
داریوش مهرجویی، سینماگر برجسته ایران و همسرش وحیده محمدیفر، فیلمنامهنویس، شامگاه ۲۲ مهر در ویلای شخصیشان واقع در زیبادشت شهرستان فردیس استان البرز به قتل رسیدند.
پیکر آنها را دخترشان مونا، ساعت ۲۲:۲۵ همان شب در حالی پیدا کرد که با ضربههای چاقو یا جسم برنده دیگر به ناحیه گردن کشته شده بودند.
پزشکی قانونی علت مرگ این دو نفر را «خونریزی شدید به دلیل جراحات وارده به واسطه برخورد چاقو یا جسم برنده و نوک تیز به بدن» اعلام کرد.
پس از انتشار جزییاتی از قتل فجیع این دو نفر، پلیس و دادگستری استان البرز از بازداشت چندین متهم خبر دادند و در نهایت روز ۲۷ مهر اعلام شد «تمام عوامل قتل مهرجویی و همسرش» دستگیر شدهاند.
با وجود آنکه هنوز چهار متهم دستگیر شده دادگاهی و به پروندهشان رسیدگی نشده، مقامهای جمهوری اسلامی برخلاف رویههای قانونی، اغلب از دستگیرشدگان با عنوان «قاتل» یاد میکنند.





