رشنو در این پست اینستاگرامی که روز یکشنبه منتشر کرد، چگونگی بازداشت خود در شامگاه ۲۵ تیر سال گذشته را توضیح داده است.
او نوشت که در نیمهشب وقتی در خانهاش بود، «دستی با مشت در را میکوبید که خانم ما از نیروی انتظامی اومدیم، باز کن و تنی پشت در داشت میلرزید که چرا باید خانم مورد نظر آنها باشد که یاد بیآرتیِ هشتونیم صبحِ همان روز افتاد.»
در همان زمان، ویدیویی در رسانههای اجتماعی منتشر شد که مقاومت یک زن در مقابل تذکر حجاب زنی دیگر را در یک اتوبوس بیآرتی در تهران نشان میداد و در نهایت مسافران فرد تذکردهنده را از اتوبوس بیرون کردند.
نام فرد تذکردهنده رایحه ربیعی اعلام شد و برخی مقامهای حکومتی از جمله رییس سازمان تبلیغات اسلامی از رفتار او تقدیر کردند.
اما خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، پس از انتشار این ویدیو نوشت که زن معترض به تذکر حجاب اجباری تا پیش از غروب همان روز دستگیر شده است.
رشنو در ادامه توضیح خود از چگونگی بازداشتش نوشت زمانی که صدای در زدن را شنید به بالکن خانهاش رفت و کمک خواست، اما «یکهو صدای چند نفری که پایین بالکن ایستادهبودند بلند شد که جیغ نکش وگرنه میایم بالا و گردنت رو میشکنیم. دوباره جیغ که صدای مهیب و چرکی جیغ را قطع کرد. نصفِ در باز شدهبود و سوتِ جیغ مانندی همه چیز را در سکوت فرو برد.»
او که عکسی از شکسته شدن در خانهاش را نیز همراه با این پست منتشر کرده، افزود: «فریاد میزدم و کمک میخواستم و همسایهها فرو رفته در لختهٔ بیچارهگی از بالکن و پشتبام با بُهت نگاه میکردند. از اینجا برایم سفید است تا جایی که گوشهٔ هال، دستبند زده و نشسته، زنی داشت توی سر و صورتم میزد و چند مرد لگد میزدند. آن تکهٔ زمانِ سفید انگار نوعی مرگ بود و در آن شب مغز برای دقایقی هیچ چیز را ثبت نکرده بود.»
رشنو نوشت: «حدود ده، دوازده نفر، شاید هم بیشتر یا کمتر توی خانه هر سوراخی را وارسی میکردند. یک نفر فیلم میگرفت. دو نفر دفتر و دستک داشتند. اما تحقیرِ من تقسیم شده بود بین همهشان. هر کسی سهم خودش را برداشته بود و چیزی میگفت.»
این هنرمند و شاعر همچنین نوشت: «دیگر در آن «خانه عزیز کوچه رحمانی» نیستم. اما هنوز هم وقتی کلید میاندازم به درِ خانه، منتظرم کسی توی خانه باشد. هرچند آدم کم کم یاد میگیرد چطور ترسش را بغل کند و با آن زندگی کند. و چطور وقتی سرش را روی بالشت میگذارد، منتظر باشد هر آن یک تبر بخورد وسط در. گرفتنِ گوشههای آن شب ۲۵ تیر و پهن کردنش برای دیگری یا خط به خط کردنش یا حتی دیدن این عکس، تا همین چند روز پیش برایم ممکن نبود.»
او با شرح آسیبهای جسمی و روحی که در دوران بازداشت دید، ادامه داد: «کابوس ماند و میماند. «ما» نیز مانده و ایستادهایم.»