کارگردان این سریال هوانگ-دونک-هیوگ میگوید قصدش از ساخت این سریال به نمایش گذاشتن رقابت شدید در زندگی در دنیای سرمایهداری بوده، اما از شخصیتهایی استفاده کرده که در دنیای واقعی با آنها سروکار داریم. این سریال با نقدهای متفاوتی روبرو شده است. در ادامه خلاصه یک نقد از نیویورک تایمز را میخوانید.
اگر با خود فکر کردهاید که باید سریال جدید شبکه نتفلیکس، بازی مرکب را تماشا کنید و تاکنون یا خوششانس و یا زیادی محتاط بودهاید که موفق به تماشای آن نشدهاید، به جز مواردی که در ادامه برخی از آنها برشمرده میشود چیز زیادی از دست ندادهاید.
قهرمانان بدشانس داستان در بازی مرکب، در جزیرهای دورافتاده، مجبور میشوند برای بقا نسخههای پیچیده و مرگباری از بازیهای دوران کودکی را که برخی از آنها برای بینندگان غربی آشنا و برخی دیگر، مانند بازی مرکب، مخصوص کره جنوبی هستند را بازی کنند.
سریال بازی مرکب هیچ چیز جدیدی که قبلا نمیدانستید یا ندیدهاید را نشان نمیدهد؛ طراحی پر زرق و برق و نه چندان جالب تولید و طراحی لباس سریال که شاید نمونههایی از آن را در رسانههای اجتماعی دیده باشید یکی از دلایل جذابیت سریال است و البته وجود عنصر بازی در آن که به نظر میرسد دلیل اصلی جذابیت در میان نوجوانان بوده است.
در این بازی اتحادها به سرعت شکل میگیرد و تغییر میکند؛ بازیکنان آرایش واقعی خود را نشان میدهند و بازندگان بلافاصله به ضرب گلوله کشته میشوند. این سریال ۹ قسمتی هم به مسابقههای واقعی تلویزیونی شباهت دارد و هم دارای هیجان برنامههای ورزشی تلویزیونی و الکترونیکی است.
سریال بازی مرکب یک ملودرام کاملا سنتی و قابل پیشبینی است که هسته اصلی شخصیتهای آن مستقیما از فیلمنامههای جنگی هالیوودی الهام گرفتهاند. یک رهبر قوی و ساکت، یک خارجی بداخلاق و یک پیرمرد مهربان و معصوم که نقش تماشاگر را در بازی دارد. کاراکترها چند آدم رذل هستند که در طول داستان هیچ پیشرفت غافلگیرکنندهای در شخصیت آنها دیده نمیشود و همه آنها به ترتیب اهمیتی که در سیر داستان دارند و همانگونه که تماشاگر پیشبینی میکند، میمیرند.
این نوع پیشبینیپذیری عملا در سراسر سریال بازی مرکب دیده میشود. هویت استاد بازیهای نقاب دار معروف به فرانت من (Front Man) در بیشتر قسمتهای فصل با اینکه باید یک راز باشد، روشنی قابل حدس است. مرگ یکی از شخصیتهای دلسوز در خارج از صحنه، در بازی که پر است از کشت و کشتار، نشانهای است آشکار برای حدس اینکه این شخصیت باز میگردد.
تصاویر خیرهکننده، جنبه علمی تخیلی و رمز و راز گونه داستان، همه به جذابیت و پربیننده بودن بازی مرکب کمک میکند. هرچند نتفلیکس از اعلام عدد واقعی بازدید سریال سر باز میزند.
اما چیزی که احتمالا به این سریال برتری میدهد جنبهای از آن است که منتقد نیویورکتایمز بیش از هر چیزی آن را در مورد سریال دوست ندارد: تظاهر به نمایش وجود یک پدیده اجتماعی معاصر؛ ارائه یک روکش نازک برای توجیه کشتار بیامان که بارزترین ویژگی نمایش است.
موضوع داستان تفسیری است بر اساس طبقهبندیهای سفت و سخت اجتماعی در کره جنوبی. در تمثیل داستان، بازیکنان در بازی آشکارا نماد بازندگان در بازی تقلبی اقتصاد کرهاند که این شانس را دارند در ظاهر بر اساس شایستگی بیشتر در یک بستر برابر (مانند بازی مرکب) برنده شوند، اما برای آن خطر مرگ تقریبا قطعی را به جان میخرند.
اما کاری که بازی مرکب به خوبی انجام میدهد پنهان کردن خشونت است که نماهای آن در مقیاس خود بیش از حد آزاردهنده است. موافقان میتوانند استدلال کنند که ترکیب فضای تجاری داستان با کاربرد مبالغهآمیز تکنیکهای کارتونی در قتلها جنبه زیباییشناختی دارد، اما هیچ چیز خشونت روی صفحه نمایش را توجیه نمیکند. کشتنها با کمترین هراس و احساس انجام میشوند. تنها چیزی که مهم است، رضایت از شمارش اجساد است.