کمیته حمایت از روزنامهنگاران: بازداشت پرویز صداقت ادامه سرکوب منتقدان در ایران است
کمیته حمایت از روزنامهنگاران با انتشار بیانیهای خواستار آزادی فوری پرویز صداقت و تمامی پژوهشگران و نویسندگانی شد که بهدلیل تحلیلهای اجتماعی و اقتصادی در بازداشت به سر میبرند.
سارا القضا، مدیر منطقهای خاورمیانه و شمال آفریقا در کمیته حمایت از روزنامهنگاران تاکید کرد که زندانی کردن اندیشمندان مستقلی همچون صداقت، تلاشی برای جرمانگاری تفکر انتقادی و روزنامهنگاری مستقل است. کمیته حمایت از روزنامهنگاران اعلام کرد سالها حکومتداری ضعیف، تورم فزاینده و فساد ساختاری، شکاف میان مردم و حکومت را افزایش داده و به ناامیدی گسترده دامن زده و بازگشت تحریمهای سازمان ملل در ماه سپتامبر، مشکلات اقتصادی را تشدید کرده است. شایان ذکر است که علاوه بر پرویز صداقت، شیرین کریمی، نویسنده و مترجم فمینیست و مهسا اسداللهنژاد، جامعهشناس نیز بازداشت شدهاند. ماموران امنیتی با یورش به منزل هِیمَن رحیمی، پژوهشگر و تحلیلگر، وسایل الکترونیکی او را ضبط کردهاند. همچنین محمد مالجو، نویسنده و تحلیلگر چپگرا، احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته است.
آتش شاکرمی، هنرمند، فعال مدنی و خاله نیکا شاکرمی، از جانباختگان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، از اجرای حکم ٣٨ ضربه شلاق خود خبر داد.
این فعال مدنی در صفحه اینستاگرام خود نوشت این حکم دوشنبه ۱۹ آبان در دادسرای انقلاب ویژه نیابت تهران اجرا شد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، مریم کیانارثی، وکیل شاکرمی، در زمان اجرای حکم همراه او در دادسرا حضور داشت اما تلاشهای حقوقی برای توقف یا تعویق اجرای حکم بینتیجه ماند.
در همین حال جمعی از فعالان مدنی از جمله پرستو فروهر، معصومه قاسمیپور، سپیده قلیان، سپیده ابطحی، سیما شاهمرادی و مریم طباطبایی، برای اعلام همبستگی با این هنرمند، در برابر ساختمان دادسرا حاضر شدند اما ماموران امنیتی و انتظامی از ورود آنها به داخل دادسرا ممانعت کردند.
این فعال مدنی پيشتر در پی شکایت خواهرش، نسرين شاكرمى، با رای دادگاه كيفرى خرمآباد بابت اتهام «نشر اكاذيب» به ٣٨ ضربه شلاق و بابت اتهام «افترا» به پرداخت ۵۱ ميليون تومان جزاى نقدى محكوم شده بود. اين راى در دادگاه تجديدنظر عينا تاييد شد.
بر اساس روایتی که مینا اکبری، روزنامهنگار و فیلمساز در اینستاگرام خود منتشر کرده، از نخستین ساعات صبح چند خودروی پلیس و ون در محل دادسرا مستقر و شماری از نیروهای لباسشخصی نیز در اطراف آن حضور داشتند و عکاسان و فیلمبردارانی وابسته به نیروهای امنیتی، از همراهان شاکرمی تصویربرداری میکردند.
به نوشته اکبری، محدودیت ورود به دادسرا در این روز تشدید شده و به مراجعان گفته شده بود تنها افرادی که «پرونده فعال و کارت ملی» دارند میتوانند وارد شوند.
یکی از مراجعان به او گفته است که نگهبانان هشدار دادهاند در صورت تجمع یا اعتراض، احتمال بازداشت جمعی حاضران وجود دارد.
بر اساس این گزارش، حدود ساعت ۱۲:۲۰، شاکرمی پس از اجرای حکم، در حالی که لبخندی آرام بر چهره داشت، همراه وکیلش از ساختمان دادسرا خارج شد.
اکبری نوشت که کیانارثی به حاضران گفته است: «متاسفانه با وجود تمام تلاشها نتوانستیم جلوی توقف اجرای حکم را بگیریم.»
او در ادامه با توصیف وضعیت شاکرمی نوشت: «آن لبخند آرام در برابر چشمان مضطرب همراهان، نشانه مقاومت و آرامش در اوج خشونت بود؛ لحظهای که شاید بیش از هر خبر و بیانیهای، تصویر عریان خشونت و شجاعت را در کنار هم نشان میداد.»
انتشار خبر اجرای حکم شلاق شاکرمی با واکنش گسترده فعالان مدنی روبهرو شد. بسیاری از آنان با توجه به غیرانسانی بودن حکم شلاق، پس نگرفتن شکایت را نوعی همدستی با خشونت توصیف کردند.
اجرای حکم شلاق شاکرمی در حالی صورت گرفت که کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به صراحت استفاده از مجازاتهای تحقیرآمیز و نافی کرامت انسانی، همچون شلاق را ممنوع کرده و ایران از معدود کشورهایی است که کماکان از مجازاتهای تحقیرآمیز استفاده میکند.
نیکا شاکرمی که پس از جانباختن به یکی از نمادهای برجسته خیزش ژینا بدل شد، دختر ۱۶ سالهای بود که در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ جان خود را از دست داد و خانوادهاش ۹ روز پس از ناپدید شدن او، پیکرش را در یک سردخانه یافتند.
پژوهشی تازه بر اساس سفرنامههای اروپایی نشان میدهد در عصر قاجار، هزاران کودک در کارگاههای تاریک و خانههای اعیان به کار گرفته میشدند؛ کودکانی با دستمزد ناچیز و بدون آموزش و سرگرمی که بار اقتصاد فرسوده و طبقاتی آن دوره را بر دوش میکشیدند.
این پژوهش که در آخرین شماره مجله «مطالعات ایرانی» دانشگاه باهنر کرمان منتشر شد، تصویری روشن از وضعیت فراموششده کودکان کار در دوره قاجار ارائه میکند؛ گروهی که در روایتهای رسمی تاریخ ایران تقریبا نادیده گرفته شدهاند.
فائزه شجاعینیا، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه الزهرا و فرهاد دشتکینیا، دانشیار تاریخ دانشگاه باهنر، این مطالعه را با هدف بازخوانی جایگاه اجتماعی و اقتصادی کودکان کار در ساختار طبقاتی عصر قاجار و بررسی نقش آنان در چرخه تولید و خدمات انجام دادند.
کودکان در دو دنیای نابرابر
بر اساس یافتههای این تحقیق، کودکان در آن دوره در دو عرصه اصلی صنایع دستی و مشاغل خدماتی به کار گرفته میشدند. در هر دو عرصه، فقر، حقوق ناچیز و کار طاقت فرسا چهره مشترک زندگی آنان بود.
خانوادههای فرودست زیر فشار قحطیهای پیاپی و بحرانهای اقتصادی ناچار بودند کودکان خود را راهی بازار کار کنند.
سفرنامهنویسانی که از ایران قاجار دیدن کردند، بارها به حضور پررنگ کودکان در فعالیتهای اقتصاد آن مقطع زمانی پرداختهاند؛ موضوعی که در منابع فارسی آن دوره کمتر بازتاب یافته است.
همدان، حدود سال ۱۳۰۰ خورشیدی
کودکان زیر سقف کارگاههای تاریک
بخش مهمی از یافتهها به کارگاههای قالیبافی، شالبافی و صنایع نساجی اختصاص دارد.
در کارگاههای قالیبافی مناطقی چون اراک، کرمان و خراسان، کودکان ۵ تا ۷ ساله در کنار بزرگسالان روی دارهای بلند مینشستند، ساعتهای طولانی کار میکردند و در فضایی پر از گرد و غبار و هوای بسته، روزانه تنها چند قران دستمزد میگرفتند.
در صنعت شالبافی کرمان که محصول آن به اروپا راه یافت، نیروی کار اصلی کودکان بودند.
آنان از سپیده صبح تا پس از غروب در اتاقهای نمور و بدون نور کافی کار میکردند و بهدلیل سوء تغذیه و بیماریهای تنفسی، بسیاری پیش از رسیدن به بزرگسالی از پا میافتادند.
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در کارگاههای ابریشم و بافت پشم خبر میدهند. انگشتان ظریف و سرعت عمل آنان بهانهای بود تا کارفرمایان کودکان فقیر را «کارگر مناسب» بدانند؛ تعبیری که خشونت نهادی در مناسبات کار آن دوره را آشکار میکند.
کودکانی در خدمت شکوه اشراف
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در خانههای شاه و شاهزادگان خبر میدهند. در آن زمان، هرچه تعداد «غلامان و ندیمههای خردسال» در خانهای بیشتر بود، نشانه منزلت بالاتر صاحبخانه محسوب میشد.
این کودکان کارهایی چون پذیرایی، نگهبانی، خدمترسانی و همراهی زنان خانه را انجام میدادند و در مقابل، تنها خوراک و سرپناه میگرفتند.
بسیاری از آنان از خانوادههای فقیر به امید زندگی بهتر به خانههای اعیان سپرده میشدند، اما در عمل از هرگونه اختیار و آینده محروم میماندند.
حتی زمانی که ارباب هزینه لباس یا ازدواجشان را پرداخت میکرد، رابطه قدرت دستخوش تغییر نمیشد و «کودکخدمتکار» همچنان در جایگاه پایین باقی میماند.
کودکی حذفشده از متن تاریخ
مرور دهها سفرنامه فرنگیان خلأ جدی تاریخنگاری کودکی در ایران آن زمان را برجسته میکند.
کودکان کار در عصر قاجار در شرایط سخت، با دستمزد ناچیز، بدون حمایت حقوقی، و با خطر بیماری و مرگ زودرس زندگی میکردند و از آموزش رسمی، تفریح و تجربه معمول کودکی بیبهره بودند.
پژوهشگران تاکید میکنند که با آغاز دوره پهلوی اول و شکلگیری نهادهای آموزشی و قوانین جدید، معنای کودکی بهتدریج دگرگون شد. هرچند این تغییرات در عمل فراگیر نشد، اما نشان داد دولت مدرن در حال بازتعریف جایگاه کودک در جامعه است.
بر اساس این پژوهش، بازخوانی سفرنامههای فرنگیان یادآور مسیری است که جامعه ایرانی در فهم حقوق کودکان و ارزش دوران کودکی طی کرده است.
بازگشت به این روایتهای تاریخی میتواند زمینهای برای درک عمیقتر از چگونگی شکلگیری مفهوم «کودکی» در ایران معاصر فراهم کند.
بیش از ۲۰۰ زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین به انتقال همراه با ضربوشتم احسان افرشته، زندانی سیاسی محکوم به اعدام و تعداد دیگری از همبندیهایش از جمله مهدی فرید و بهزاد پناهی به مکان نامعلوم، اعتراض کردند.
حساب ایکس مهدی محمودیان، زندانی سیاسی محبوس در اوین، دوشنبه ۱۹ آبان نوشت این حرکت اعتراضی زندانیان قرار است در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، در سهشنبه ۲۰ آبان به شکل جدیتر پیگیری شود.
محمودیان اعلام کرد گارد زندان با همراهی ماموران به بند محل نگهداری افرشته یورش برده و او را پس از ضربوشتم شدید، در حالیکه با سر و صورت خونآلود از دیگر زندانیان درخواست کمک میکرد، به مکان نامعلومی منتقل کردند.
او افزود: «این در حالی بود که از قبل از این حمله، در دیگر سالنها توسط نگهبانان بسته شده بود. زندانیان دیگر از پشت میلهها با شعار علیه خامنهای و مسئولان قضایی و زندان، به این رفتار خشونتبار و غیرانسانی اعتراض کردند.»
همزمان، سایت حقوق بشری هرانا گزارش داد در جریان انتقال افرشته به مکان نامعلوم، یکی از زندانیان دچار تشنج شد و ماموران با خشونت او را به بهداری منتقل کردند.
هرانا نوشت نیروهای گارد صبح دوشنبه با هدف انتقال افرشته وارد بند هفت شدند؛ این اقدام با اعتراض گسترده زندانیان و سردادن شعار از سوی آنها همراه شد و ماموران پس از درگیری، زندانیان را به هواخوری منتقل کرده و درهای سالنها را بستند.
زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، طی هفتههای اخیر و در چند نوبت با مقاومت در برابر ماموران از انتقال افرشته برای اجرای حکم جلوگیری کرده بودند.
افرشته (افراشته) اوایل سال ۱۴۰۳، پس از بازگشت از ترکیه به ایران بازداشت و اواخر خردادماه سال جاری، با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد.
این حکم در مرحله فرجامخواهی و نخستین اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور تایید شد و اکنون در مرحله دوم اعاده دادرسی، به شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور ارجاع شده است.
محمودیان در ادامه نوشت چند زندانی دیگر از جمله فرید و پناهی، دیگر زندانی محکوم به اعدام، بدون اطلاع قبلی از سالن ملاقات به مکان نامعلوم منتقل شدهاند.
به نوشته محمودیان، زندانیان در اعتراض به این اقدام مقامات زندان با امتناع از دریافت غذا، دست به نافرمانی مدنی زدند.
این زندانی سیاسی هشدار داد طبق روال چند سال اخیر، زندانیان محکوم به اعدام معمولا ابتدا به زندان قزلحصار کرج منتقل و سپس برای اجرای حکم «غیرانسانی و جنایتآمیز» اعدام، برده میشوند.
قزلحصار کرج یکی از مخوفترین زندانهای ایران است که بسیاری از احکام اعدام زندانیان با اتهامات مختلف در آن اجرا میشود.
هرانا ۱۷ مهرماه در گزارشی به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام خبر داد که در یک سال گذشته (۱۹ مهر ۱۴۰۳ تا ۱۶ مهر ۱۴۰۴) دستکم هزار و ۵۳۷ نفر در ایران اعدام شدهاند.
در این گزارش آمده است که زندان قزلحصار کرج با ۱۸۳ اعدام، بیشترین آمار اجرای احکام اعدام در یک سال گذشته را داشته است.
در حال حاضر علاوه بر زندانیان جرایم عمومی که روزانه در زندانهای ایران به دار آویخته میشوند، حدود ۷۰ زندانی در زندانهای سراسر کشور با اتهامات سیاسی، در خطر تایید یا اجرای حکم اعدام قرار دارند و بیش از ۱۰۰ تن نیز با اتهامات مشابه با خطر صدور حکم مرگ روبهرو هستند.
یک رسانه عربی گزارش داد که دهها تن از اعضای ارشد حزبالله لبنان برای پنهان کردن هویت خود در عراق، ایران و لبنان تحت بازسازی چهره قرار گرفتهاند. برخی از این فرماندهان در جنگ سال گذشته با اسرائیل زخمی شدهاند.
این گزارش در شرایطی منتشر شده که تنشها در طول مرز لبنان و اسرائیل در هفتههای اخیر بار دیگر افزایش یافته است.
شبکه خبری الحدث به نقل از منابع آگاه نزدیک به این گروه لبنانی گزارش داد که دهها عضو ارشد حزبالله که در حملات اخیر اسرائیل زخمی شدهاند، از جمله چند فرمانده میدانی، برای انجام جراحیهای پلاستیک به عراق و ایران منتقل شدند.
این انتقال تحت نظارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران انجام شده است.
بر اساس این گزارش، کسانی که امکان انتقال به خارج را نداشتند، درمان خود را در کلینیکهای تحت مدیریت حزبالله در داخل لبنان دریافت کردند.
به گفته این منابع، حتی برخی از فرماندهانی که زخمی نشده بودند نیز به عنوان اقدامی پیشگیرانه برای پنهان کردن چهره خود در حملات احتمالی آینده اسرائیل، تصمیم به انجام چنین عملهایی گرفتند.
در هفتههای اخیر اسرائیل برخی از فرماندهان نظامی حزبالله را هدف قرار داده و اعلام کرده که این گروه مشغول بازسازی خود است.
بر اساس گزارشها، حزبالله علیرغم آتشبس، به طور فعال در حال احیای زرادخانه و ساختار فرماندهی خود است.
مقامات اسرائیلی میگویند این گروه هنوز مقدار زیادی راکت، موشک و پهپاد در اختیار دارد و کادر فرماندهی آن در جنوب لبنان اکنون شامل افسران جوانتری است که پس از تلفات سنگین در جنگ سال گذشته علیه اسرائیل ترفیع گرفتهاند.
پیشتر نیز جمهوری اسلامی بسیاری از اعضای حزبالله لبنان را پس از انفجار پیجرها تحت عمل جراحی قرار داده بودند.
مهرماه سال گذشته، رسانههای ایران خبر دادند که پسران علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در بیمارستانهای تهران از مجروحان انفجار وسایل ارتباطی حزبالله عیادت و یک قرآن و یادداشت خامنهای را به آنان اهدا کردند.
خامنهای در این پیام نوشته بود: «از امتحان الهی سربلند بیرون آمدید» و «صبر و استقامت شما یکی از برترین جهادهاست.»
وزارت خزانهداری آمریکا ۱۵ آبان در اقدامی برای حمایت از خلع سلاح حزبالله، چند عضو فعال این گروه در حوزه مالی را تحریم کرد. آنها در سال ۲۰۲۵ میلادی دهها میلیون دلار از ایران به حزبالله منتقل کردهاند.
جان هرلی، معاون وزارت خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، گفته جمهوری اسلامی امسال با وجود تحریمها، حدود یک میلیارد دلار برای حزبالله ارسال کرده است.
با شدت گرفتن بحران بیآبی در ایران و ناکارآمدی جمهوری اسلامی در مهار آن، شمار گزارشهای رسانههای داخلی درباره عوامل این بحران افزایش یافته است. بر اساس یکی از این گزارشها، تعداد چاههای آب در ایران ۲.۵ برابر کل کشورهای خاورمیانه است.
خبرگزاری رکنا دوشنبه ۱۹ آبان گزارش داد در حالی که کشورهای خاورمیانه در مجموع حدود ۴۰۰ هزار چاه آب دارند، شمار چاههای فعال و نیمهفعال در ایران به بیش از یک میلیون حلقه میرسد.
بر اساس این گزارش، نیمی از چاههای ایران یعنی حدود ۵۰۰ هزار حلقه به شکل غیرمجاز حفر شدهاند.
رکنا نوشت این ارقام نشان میدهند که آخرین ذخایر آبهای زیرزمینی کشور در حال نابودی است و برنامهای جدی برای توقف این روند وجود ندارد.
در روزهای اخیر، ابعاد تازهای از بحران کمآبی در ایران آشکار شده و این وضعیت زنگ خطر جدی را برای زندگی روزمره مردم و تداوم فعالیت بسیاری از صنایع به صدا درآورده است.
مسعود پزشکیان ۱۵ آبان گفت اگر در آذرماه باران نبارد، آب در تهران جیرهبندی خواهد شد و اگر باز هم باران نبارد، باید برای تخلیه تهران اقدام کرد.
با وجود آنکه ایران در میانه یکی از شدیدترین بحرانهای آبی تاریخ خود قرار دارد، صادرات محصولات آببر از کشور همچنان در جریان است.
رکنا در ادامه گزارش خود نوشت پشت هر کیلوگرم هندوانه، خیار یا پرتقالی که از مرزهای ایران عبور میکند، هزاران لیتر آب پنهان وجود دارد.
طبق برآوردهای این رسانه، به ازای هر یک دلار ارزی که از صادرات میوه و سبزیجات نصیب کشور میشود، حدود ۵۸۰۰ لیتر آب زیرزمینی از بین میرود و این یعنی ایران در واقع «بهجای میوه، آب میفروشد».
در بخشی از گزارش رکنا آمده است بحران آب در ایران دیگر نه تنها یک مساله زیستمحیطی که بحرانی امنیتی، اقتصادی و اجتماعی به شمار میرود؛ چرا که خشک شدن زمین آغاز فروپاشی معیشت است و مهاجرتهای اجباری را در پی دارد.
این رسانه هشدار داد: «با هر چاه غیرمجاز جدید، آینده یک روستا و شاید بخشی از تمدن ایران باستان فرو میریزد.»
کاهش ۳۱ درصدی حجم منابع آب تجدیدپذیر
عبدالجلال ایری، سخنگوی کمیسیون عمران مجلس، ۱۹ آبان در صحن علنی مجلس درباره بحران آب هشدار داد و گفت منابع آب تجدیدپذیر کشور حدود ۳۱ درصد کاهش یافته است.
او توضیح داد حجم منابع آب تجدیدپذیر کشور که پیشتر حدود ۱۳۰ میلیارد مترمکعب بود، اکنون به کمتر از ۹۰ میلیارد مترمکعب رسیده است.
ایری افزود نسبت مصرف به منابع نیز به حدود ۹۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که این رقم طبق استاندارد جهانی نباید از ۴۰ درصد فراتر برود.
با وجود هشدارهای مکرر متخصصان در طول سالها و دهههای گذشته، نظام حکمرانی آب در جمهوری اسلامی بهجای سرمایهگذاری و هزینهکرد در زیرساختها، به سدسازی و حفر چاههای عمیق مشغول شده و علت بحران را به کاهش بارشها تقلیل داده است.
اعتراض دانشجویان
با تداوم قطع و جیرهبندی آب در خوابگاههای دانشگاه الزهرا، جمعی از دانشجویان این دانشگاه شامگاه ۱۸ آبان تجمع اعتراضی برگزار کردند.
دانشجویان با سر دادن شعارهایی از جمله «ما منتظر حقمان هستیم، هیچجا نمیرویم، همینجا هستیم»، خواستار رفع محدودیتهای اعمالشده در دسترسی به آب شدند.
بر اساس گزارشهای دانشجویان، آب حمامهای خوابگاه تنها بین ساعات ۸ تا ۱۰ شب باز است و در سایر ساعات شبانهروز قطع میشود.
پیش از این تجمع نیز تصاویری از صف دانشجویان در محوطه خوابگاه دانشگاه الزهرا برای دریافت بطریهای آب معدنی منتشر شده بود.
خبرنامه امیرکبیر نوشت در پی قطع آب، برای هر دانشجو سهمیه محدودی از آب معدنی اختصاص داده شده است.
عباس علیآبادی، وزیر نیرو، ۱۸ آبان از قطعی شبانه آب در کشور خبر داد و از مردم خواست ذخیرهساز خانگی نصب کنند.
این در حالی است که تامین هزینه خرید و نصب تجهیزات ذخیره آب برای همه مردم ایران امکانپذیر نیست و پیشتر گزارشهایی از افزایش قیمت این تجهیزات بهدلیل توصیه دولت به خرید آنها منتشر شده بود.