انفجارهای «نشتی گاز»؛ نهفقط آسمان، بلکه زمین ایران هم دست اسرائیل است؟

با پایان جنگ ۱۲روزه، انتظار میرفت آرامشی نسبی بر فضای ایران حکمفرما شود. اما آنچه در عمل رخ داده، زنجیرهای از انفجارهای مهیب در نقاط مختلف کشور است.
با پایان جنگ ۱۲روزه، انتظار میرفت آرامشی نسبی بر فضای ایران حکمفرما شود. اما آنچه در عمل رخ داده، زنجیرهای از انفجارهای مهیب در نقاط مختلف کشور است.
حکومت در تمامی موارد، علت را «نشتی گاز» اعلام کرده، اما برای افکار عمومی، این توضیح نهتنها قانعکننده نیست، بلکه پرسشهای بیشتری را نیز برانگیخته است.
نشتی گاز یا عملیات موساد؟
شدت تخریب، مکان وقوع انفجارها و ابهام در روایت رسمی، تحلیلگران و شهروندان را به این فکر واداشته که آیا با مرحلهای جدید از جنگ مواجهایم؟ آیا عملیات پنهانی اسرائیل همچنان ادامه دارد؟ یا این وقایع، محصول سهلانگاری، فساد ساختاری و فروپاشی زیرساختهای کشور است؟ و اگر چنین است، مسئول مستقیم آن کیست جز حاکمیت؟
«ترکیدن لولهها» و اصرار بر بیخطر بودن
مقامات حکومتی و شرکت ملی گاز اعلام کردهاند که سالانه بیش از دو هزار و ۱۹۶ حادثه گازی در کشور ثبت میشود؛ یعنی بهطور متوسط، روزانه شش حادثه.
بهگفته آنان، تمام این موارد ناشی از سهلانگاری شهروندان یا فرسودگی تاسیسات بوده و هیچ نشانهای از خرابکاری یا حملات خارجی مشاهده نشده است. حتی در مورد برج پامچال در چیتگر تهران که به سازمان قضایی نیروهای مسلح وابسته است، اعلام شد مالک واحد مقصر بوده و حادثه امنیتی نبوده است.
روایتی که با واقعیت جور درنمیآید
شواهد و مستندات میدانی، روایت رسمی را زیر سوال میبرد. تصاویر منتشرشده از انفجار چیتگر، بیشتر به هدفی نظامی که با دقت بمباران شده شباهت دارد تا یک حادثه ناشی از نشتی گاز.
واحدی که منفجر شده، خالی از سکنه، ناتمام و بدون اتصال به شبکه گاز بوده است. همین موضوع، گمانهها درباره خرابکاری یا انفجار عمدی را تقویت میکند.
در تبریز نیز تناقضگویی میان روایت امنیتی (امحای مواد منفجره اسرائیلی) و روایت صنعتی (تعویض مخزن نیتروژن)، سردرگمی بیشتری ایجاد کرده است.
زیرساختهای فرسوده یا عملیاتهای پنهان؟
نمیتوان ضعف ساختاری زیرساختهای کشور را نادیده گرفت. سالهاست که متخصصان درباره گازکشیهای غیراصولی، ساختمانهای فاقد ایمنی، و استانداردهای پایین در ساختوساز هشدار میدهند.
وقتی خود شرکت گاز اعلام میکند که سالانه هزاران حادثه ثبت میشود، طبیعی است که هر جرقهای میتواند به فاجعه بدل شود. اما چرا این حجم از حوادث، دقیقاً پس از آتشبس افزایش یافته؟ و چرا برخی ساختمانهای خاص هدف قرار گرفتهاند؟
سکوت رسانههای حکومتی
رسانههای حکومتی در مواجهه با این وقایع، رویکردی کاملاً منفعل و هماهنگ اتخاذ کردهاند: اعلام «نشتی گاز» و سپس سکوت. نه میزگرد تحلیلی، نه گزارش میدانی، نه پرسشگری. در مقابل، تنها رسانههای مستقل و شبکههای اجتماعی هستند که به بررسی ابعاد پنهان این انفجارها میپردازند. این سانسور گسترده، خود بهتنهایی دلیلی برای افزایش بیاعتمادی عمومی است.
مردم؛ قربانیان بیدفاع
چه علت این انفجارها خرابکاری خارجی باشد، چه فرسودگی داخلی، در نهایت این مردماند که جان، خانه و آرامش خود را از دست میدهند. کودک مشهدی، زنان مجروح در قم، ساکنان شوکهشده چیتگر… همگی قربانیاند.
در برابر این رنج، حاکمیت یا سکوت میکند، یا اتهام میزند، یا روایتی ناقص ارائه میدهد که خود نیاز به پاسخگویی دارد.
ایران روی بشکه باروت
واقعیت تلخ آن است که شهروندان ایرانی، پس از پایان جنگ، در آرامش زندگی نمیکنند، بلکه در حال عبور از آتشبس به آشوباند؛ وضعیتی که در آن، خطر نه از آسمان، بلکه از زیر زمین و درون دیوارهای خانهها میآید.
تا زمانی که شفافیت، پاسخگویی و اولویتدادن به ایمنی و جان مردم جای خود را به پنهانکاری، سرکوب حقیقت و بیمسئولیتی داده باشد، ایران روی بشکهای از باروت خواهد ماند.
دلیل واقعی انفجارهای اخیر
اگر روایت رسمی درست باشد، باید از ضعف مهندسی، استانداردهای پایین و فروپاشی ساختاری در حوزهٔ ایمنی عمومی ترسید.
اگر روایت خرابکاری درست باشد، باید پذیرفت که ایران وارد مرحلهای از جنگ پنهان دائمی شده است.
در هر دو صورت، شهروند ایرانی، بیخبر، بیپناه و بیاطلاع، در خط مقدم ایستاده است. آیا این فقط نشتی گاز بود یا چیز بیشتری؟ شاید مهمترین چیزی که این روزها در ایران نشت میکند، اعتماد عمومی است.
اینها پرسشهایی است که در «برنامه با کامبیز حسینی» مطرح شد. امشب در «برنامه» از شما پرسیدیم: انفجارهای اخیر «نشتی گاز» بودهاند یا روایت واقعی چیز دیگری است؟ محسن مهیمنی، مهمان اصلی برنامه بود و مخاطبان از سراسر جهان به پرسش برنامه پاسخ دادند.
«برنامه با کامبیز حسینی» دوشنبه تا جمعه، ساعت ۱۱ شب به وقت تهران، بهصورت زنده از تلویزیون ایراناینترنشنال پخش میشود.