همزمان با برگزاری مراسم دفن غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیای سپاه پاسداران که در حمله اخیر اسرائیل به مواضع نظامی جمهوری اسلامی کشته شد، مادر او در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا از سابقه فعالیتهای تخریبی فرزندش پیش از انقلاب سخن گفت.
او اظهار داشت که رشید پس از اعلام مبارزه از سوی روحالله خمینی، در سازماندهی اقدامات ضد حکومت پهلوی نقش داشت و در فعالیتهایی چون پخش اعلامیه و همچنین مشارکت در بمبگذاری در محل برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در تخت جمشید حضور داشته و بازداشت شده است.

علاءالدین بروجردی، رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، در گفتوگو با صداوسیما اعلام کرد جمهوری اسلامی از این پس بدون پذیرش هیچ شرطی برنامه غنیسازی اورانیوم را با هر درصدی ادامه خواهد داد و تنها خط قرمز ایران، تولید سلاح هستهای است.
او با حمله به رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفت گزارشهای آژانس «سیاسی و مغرضانه» بوده و گروسی با اقداماتش «آغازگر جنگ علیه ایران» بوده است.
بروجردی تاکید کرد جمهوری اسلامی نیازی به همکاری با آژانس ندارد و این نهاد باید ایران را مانند دیگر کشورها «بدون تبعیض» بپذیرد.
او همچنین گفت طبق قانون جدید مجلس، دسترسیهای آژانس قطع شده و هرگونه استفاده از ریزپرندهها باید با مجوز و شناسنامه انجام شود.
بروجردی افزود در جنگ اخیر «تمام ظرفیت ناتو علیه ایران به کار گرفته شد» و محدودیتهای اینترنتی اعمالشده را نیز «به نفع جامعه» توصیف کرد.

کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفتاد و پنجمین هفته خود با اعتصاب غذای زندانیان در ۴۷ زندان سراسر کشور ادامه پیدا کرد.
در بیانیه هفتاد و پنجمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که سهشنبه ۱۰ تیرماه منتشر شد، با اشاره به اینکه از ابتدای سال جاری دستکم ۴۲۴ تن در زندانهای ایران به دار آویخته شدهاند، نسبت به افزایش سرکوب و گسترش اجرای اعدام هشدار داده شده است.
این کارزار در بیانیه خود نوشت تصویب مصوبه اخیر مجلس در جهت افزایش سرکوب و تشدید اعدامها، بهویژه علیه مخالفان و زندانیان سیاسی، در کنار روند افزایشی اجرای احکام اعدام، نشان از جامعهای انفجاری و وجود حکومتی سرکوبگر و نامشروع دارد که برای حفظ بقای خود، «حق حیات» شهروندان را قربانی میکند.
بر اساس قانون جدید مجلس، هرگونه فعالیت «اطلاعاتی و جاسوسی و اقدام عملیاتی» برای اسرائیل، آمریکا یا «سایر رژیمها و گروههای متخاصم یا برای هر یک از عوامل وابسته به آنها برخلاف امنیت کشور یا منافع ملی»، افساد فیالارض محسوب شده و مشمول مجازات «اعدام» است.
اعضای این کارزار با اشاره به اینکه در هفتههای اخیر موج گستردهای از بازداشتها در شهرهای مختلف به بهانههای واهی سیاسی و امنیتی صورت گرفته است، اعلام کردند: «این امر باعث نگرانی جدی ما نسبت به سرنوشت بازداشتشدگان شده است.»
آنها هشدار دادند بیم آن میرود که بسیاری از بازداشتشدگان با اتهامات سنگین مواجه شده و از حق دادرسی عادلانه محروم شوند.
جمهوری اسلامی از آغاز جنگ با اسرائیل موج گستردهای از بازداشت شهروندان از جمله فعالان مدنی، شهروندان یهودی، بهائی و خارجی را در ایران به راه انداخته است.
ششم تیر ماه، سایت حقوق بشری هرانا گزارش داد از بامداد ۲۳ خرداد و با آغاز حملات هوایی اسرائیل به ایران، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بیش از هزار و ۵۹۶ نفر را بازداشت کردهاند.
همزمان با ادامه «سهشنبههای نه به اعدام»، ویدیوی رسیده نشان میدهد خانواده وحید بنیعامریان، زندانی سیاسی، سهشنبه ۱۰ تیر با در دست داشتن پلاکاردهایی علیه اعدام، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و لغو احکام اعدام شدند.
وحید بنیعامریان به همراه پنج زندانی سیاسی دیگر به اتهام «بغی از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام» به اعدام محکوم شدهاند.
در هفتهها و ماههای گذشته نیز تجمعات مشابهی از سوی خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، در تهران و دیگر شهرهای ایران شکل گرفت.
زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در بخش دیگری از بیانیه خود با تاکید بر اینکه جان زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیش از پیش در خطر است، بار دیگر خواستار لغو مجازات اعدام و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی شدند.
اعتصاب غذای زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از نهم بهمن ۱۴۰۲ با درخواست توقف صدور و اجرای این احکام آغاز شد و در هفتاد و دومین هفته آن زندانیان محبوس در ۴۷ زندان سراسر ایران دست به اعتصاب غذا زدهاند.
ابراهیم عزیزی، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با صداوسیما گفت گزارشهای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بستر حملات اسرائیل به تاسیسات ایران را فراهم کرد.
او تاکید کرد تعلیق همکاری با آژانس به قانون تبدیل شده و تا زمانی که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران تضمین نشود، هیچگونه همکاری از سر گرفته نخواهد شد.
عزیزی هشدار داد که اجرای این قانون الزامآور است و ترک فعل در این زمینه جرم محسوب میشود.
عزیزی اضافه کرد این تصمیم در پاسخ به نقض حقوق هستهای ایران اتخاذ شده و تهران برای گامهای بعدی نیز آماده است.
او همچنین در خصوص مکانیسم ماشه گفت: موضوع مکانیسم ماشه را برای مراحل بعدی گذاشتهایم اما دست ما برای اقدامات بعدی پر است.

از آخرین حضور علنی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ۲۱ روز گذشته است. آخرین بار او روز چهارشنبه، ۲۱ خرداد، دو روز پیش از آغاز حمله اسرائیل، در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی دیده شد.
خامنهای پس از آن، نه تنها در هیچ مراسم علنی حضور نیافته، بلکه به نظر میرسد به یک مخفیگاه زیرزمینی منتقل شده باشد؛ جایی که بتواند از خطر بمب افکنها و پهپادهای اسرائیلی در امان بماند.
این وضعیت برای رهبری که بارها گفته بود در روز جنگ لباس رزم خواهد پوشید، پیامدهای سنگین تبلیغاتی و سیاسی دارد. در حالی که بیش از ۱۰ روز از پایان جنگ میگذرد، خامنهای هنوز به فضای عمومی بازنگشته و این غیبت، حتی بهنوعی در میان حامیان نظام نیز بهعنوان نشانه ضعف تلقی میشود.
در شرایطی که طرفدارانش میخواهند حضور مجدد او در بیت رهبری بهمثابه تجدید حیات برای جمهوری اسلامی تعبیر شود،ادامه غیبتش نشاندهنده آن است که ساختار حاکم تا چه اندازه در وضعیت تدافعی و شکننده قرار دارد.
شاید عجیب بهنظر برسد، اما برای بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی و حامیان آن، صرف اینکه رهبر کشته نشده و ساختار ظاهری حکومت «سقوط نکرده»، نوعی پیروزی خوانده میشود.
این تفکر ناشی از این واقعیت است که خود مقامات نیز تا حد زیادی انتظار فروپاشی داشتند و حال که این اتفاق تا امروز نیفتاده، آن را نوعی دستاورد تلقی میکنند.
یکی از ویژگیهای کلیدی حکومتهای اقتدارگرا از جمله جمهوری اسلامی، آلمان نازی، فاشیسم ایتالیا و اتحاد جماهیر شوروی اتکای شدید آنها به نمایش قدرت از طریق مراسمهای جمعی و تبلیغات است.
جمهوری اسلامی همواره بر پخش مکرر سخنرانیهای خامنهای تاکید داشته است اما تفاوت مهم آن با حکومتهای مشابه در این است که در اغلب آن حکومتها، شخص دیکتاتور در میان جمعیت ظاهر میشد، با مردم دست میداد و خود را نشان میداد. خامنهای اما هیچگاه چنین نکرده است جز حضور محدود مخفیانه و با تغییر چهره بعد از زلزله بم در سال ۱۳۸۲.
خامنهای از سال ۱۳۶۸ که رهبری را بر عهده گرفته، تا امروز بیش از ۱۹۶۰ سخنرانی داشته است یعنی بهطور متوسط سالی حدود ۵۴ سخنرانی. اما اکنون این ابزار مهم تبلیغاتی نیز از او گرفته شده است. دیگر نمیتوان تصویر او را در نماز جمعه یا در حال سخنرانی در بیت پخش کرد و این یک ضعف راهبردی بزرگ برای حکومت محسوب میشود.
تاثیرات روانی و شخصی برای خامنهای
خامنهای اساساً شخصیتی است که به سخنرانی وابستگی روانی دارد. او در کنفرانسهای خبری یا جلسات پرسشوپاسخ حضور نمی یابد و خود را بالاتر از پاسخگویی به خبرنگاران و مردم میداند.
ابزار حکمرانی او طی دههها، سخنرانی بوده؛ سخنرانیهایی که در آنها از واکنشهای تاییدآمیز طرفدارانش انرژی میگرفته است. اکنون که در یک مخفیگاه قرار دارد و چنین مخاطبی ندارد، به نظر میرسد دچار افسردگی شده است. ویدیوهایی که از او در مخفیگاه منتشر شده، تفاوت چشمگیری با سخنرانیهای پیشین او دارند و از اختلال در روند عادی گفتار حکایت میکنند.
قطع ارتباط رهبر با مقامات و بحران مدیریتی
در سطح ساختاری نیز، عدم دسترسی مقامات به رهبر جمهوری اسلامی پیامدهایی جدی دارد. تا پیش از آغاز جنگ، خامنهای بهطور مرتب با رییسجمهوری، فرماندهان سپاه، روسای اطلاعاتی و مسئولان عالیرتبه دیدار داشت و شخصاً در بسیاری از تصمیمها دخالت میکرد. اکنون این ارتباطات قطع یا بهشدت محدود شده است و همین امر روند تصمیمگیری در نظام را مختل کرده است.
فرماندهان نظامی و سیاسی که عادت داشتند برای کوچکترین تصمیمات به بیت مراجعه کنند، حال در شرایطی مبهم و بدون هدایت مستقیم رهبر قرار گرفتهاند. این موجب نوعی سردرگمی در سطح فرماندهی و افزایش احتمال اشتباهات تاکتیکی و راهبردی شده است.
ترس از اعلام نام فرمانده جدید قرارگاه خاتمالانبیاء
در جریان جنگ اخیر، ارتش اسرائیل توانست فرماندهان اصلی قرارگاه خاتمالانبیاء، یعنی غلامعلی رشید و پس از او علی شادمانی را هدف قرار دهد و حذف فیزیکی کند. شادمانی تنها چهار روز پس از انتصاب، در حملات اسرائیل کشته شد. این ضربه سنگین نهتنها از نظر نظامی بیسابقه بود، بلکه از نظر روانی نیز به ساختار نظامی جمهوری اسلامی آسیب زد.
اکنون جمهوری اسلامی حتی از اعلام نام فرمانده جدید قرارگاه خاتمالانبیاء خودداری میکند. این پنهانکاری، هم نشاندهنده برتری اطلاعاتی اسرائیل است و هم نشانهای از بیاعتمادی کامل حاکمیت به ساختار حفاظتی و امنیتی خودش.
مقامات جمهوری اسلامی که اکنون در حال بازداشت شهروندان عادی به اتهام جاسوسیاند، هنوز حاضر نیستند بپذیرند که عامل نفوذ در میان ردههای بالای خودی است، نه مردم عادی کوچه و بازار.
ناتوانی در بازیخوانی و استراتژی جنگ
در این جنگ ۱۲ روزه، یکی از مهمترین مشکلات جمهوری اسلامی، ناتوانی در تحلیل رفتار حریف بود. فرماندهان سپاه و حتی خامنهای، تصور میکردند که آمریکا و اسرائیل تمایلی به جنگ و ورود نظامی ندارند و میتوان با وقتکشی در مذاکرات، آنها را خسته کرد. اما این تصور بهشدت اشتباه بود.
تصور جمهوری اسلامی از ساختن «خندق نیابتی» در اطراف خود و امید به نبرد زمینی در دنیایی که ماهیت جنگها تغییر کرده، نشان داد که درک نظامی سپاه و فرماندهان ارشد آن از معادلات مدرن جنگی، سنتی و فرسوده است.
فرار به جلو؛ سرکوب داخلی پس از شکست خارجی
پس از شکست در این جنگ، به جای بررسی دلایل ناکامیها، حکومت مسیر سرکوب و انتقام از مردم داخل را در پیش گرفته است. بازداشت گسترده شهروندان، تشدید فشار بر یهودیان و بهاییان و رفتارهای غیرانسانی و شرمآور با مهاجران افغانستانی، نشانههایی است از فرافکنی شکست به سمت آسیبپذیرترین اقشار جامعه. این رفتارها، بهویژه در قبال مهاجران افغان، نهتنها بیرحمانه، بلکه از نظر اخلاقی نیز غیرقابلقبول است.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، روز سهشنبه با تاکید بر موفقیت عملیات نظامی این کشور علیه تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی، گفت ایران بهشدت تضعیف شده و تحت تحریمهای فلجکننده قرار دارد، و افزود: «ما هرچه بخواهیم، از ایران میگیریم.»
ترامپ در جمع خبرنگاران در ایالت فلوریدا گفت جمهوری اسلامی از حملات اخیر آمریکا آسیب شدیدی دیده و سالها طول خواهد کشید تا بتواند زیرساختهای نابودشده را بازسازی کند.
او تاکید کرد: «ما با ایران موفقیت فوقالعادهای داشتیم. آنها اصلا خوشحال نبودند... آنجا نابود شده. سالها کسی نمیتونه حتی واردش بشه.»
رییسجمهوری آمریکا در پاسخ به سوالی درباره احتمال امضای توافق هستهای با تهران گفت که این موضوع دیگر در اولویت دولتش نیست، اما افزود: «ما هرچه بخواهیم، از ایران میگیریم.»
ترامپ همچنین گفت تحریمها علیه جمهوری اسلامی بسیار شدید و «گزنده» است و شرایط اقتصادی و سیاسی تهران را فلج کرده است.
او گفت: «خیلی برایشان سخت است که بتوانند تحت این تحریمها کاری کنند. امیدوارم روزی برسد که بتوانیم کنار بیاییم و آنها کشورشان رو بازسازی کنند.»





