محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی، با اشاره به احتمال حمله تلافیجویانه اسرائیل گفت: «تمهیدات حفاظتی برگرفته از ضوابط پدافند غیرعامل، از روز نخست برای تاسیسات هستهای و نیروگاهها اجرا شده است.»
او روز چهارشنبه دوم آبان گفت: «ملاحظات ایمنی و امنیتی تاسیسات هستهای دیده شده است.»
اسلامی همچنین تاکید کرد: «هیچ یک از تاسیسات هستهای کشور در پی تهدیدهای ادعایی تعطیل نشدهاند و فعالیتها کاملا عادی و در جریان است.»
در هفتههای گذشته شماری از مقامهای اسرائیلی و رسانههای خارجی، احتمال حمله تلافیجویانه اسرائیل به تاسیسات هستهای و نفتی ایران را مطرح کردهاند.

با گذشت حدود دوماه از روی کار آمدن دولت پزشکیان روزنامهنگاران و خبرنگاران بر خلاف وعده دولت همچنان تحت فشار و برخوردهای امنیتی هستند.
در حالی که دولت چهاردهم بارها خبر داده پیگیری پروندههای روزنامهنگاران را متوقف کرده و شکایات مطرح شده علیه آنها را پس گرفته است، روایاتی که روزنامهنگاران ارائه میدهند خلاف ادعای این دولت است.
در این گزارش شماری از این روایتها ارائه شده است.
استرس روزانه
ح. که پیش از این روزنامهنگار بوده، بیش از چهار سال است دیگر در هیچ رسانهای فعالیت نمیکند.
او که اکنون برای امرار معاش آشپزی میکند، میگوید بازجویش همچنان با او تماس میگیرد و درباره همه جزییات زندگیاش باید به او پاسخ دهد.
ح. میگوید وقتی تلفنش زنگ میخورد و شماره روی آن نمیافتد، ناخودآگاه استرس میگیرم: «بار آخر که بازجو تماس گرفت با صدای برافروخته گفت این عکس بیحجاب با دامن را برای چی منتشر کردی؟ چرا کلمه رژیم صهیونیستی را در پستت به اسرائیل تغییر دادی؟ این پست را حذف کن و متنی را که برایت میفرستم بازنشر کن!»
به گفته ح.، وقتی او حاضر به انتشار پست مورد نظر نشده، یک هفته بعد به دادسرای مقدس احضار و صفحه اینستاگرامش مسدود شده است.
ایراناینترنشنال روز ۱۹ مهر در گزارشی خبر داد شماری از روزنامهنگاران و فعالان مدنی و سیاسی در ماههای گذشته و پس از قطع سیمکارتهای خود با دریافت ابلاغیههایی به نهادهای امنیتی و واحدهای دادسرا احضار و بازجویی شدهاند.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، برخی از این افراد با دستور ماموران امنیتی و بازپرسهای دادسراها به خصوص در دادسرای اوین، ناچار به حذف پستهای خود و انتشار مطالبی بر خلاف عقایدشان در شبکههای اجتماعی شدند.
رفتن و دور شدن
الف. روزنامهنگاری که به یکی از شهرهای شمال کشور نقل مکان کرده نیز تجربهای مشابه ح. دارد: «وقتی بازجو تماس گرفت، گفت بیا پایین. شوکه از پنجره بیرون را نگاه کردم و دیدم کنار ماشینی ایستاده است. همه حرف بازجو این بود که باید تمام ارتباطاتم را با همکاران قدیمی -چه در داخل و چه در خارج از ایران- قطع کنم تا دست از سرم بردارد.»
او تاکید میکند که هدف تهدید بازجو قرار گرفته است: «من را تهدید کرد و گفت فکر کردید دولت عوض شده قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ این ماییم که تصمیم میگیریم چه کسی نفس بکشد و چهطور نفس بکشد.»
همراهی مدیران مسئول و بازجویان
ش. با تمام محدودیتها همچنان در یکی از رسانههای داخلی مجبور به کار است.
او میگوید که مدیر مسئول روزنامه بعد از بازداشت اولش به او گفته است اگر میخواهد کارش را از دست ندهد، باید آن چیزی که از او خواسته میشود انجام بدهد.
این روزنامهنگار میگوید که مدیر مسئول به او گفته قرار نیست به خاطرش روزنامه تعطیل شود.
ش. درباره تماس بازجو هم میگوید: «بازجو در تماسی به من گفت اگر متنهایی را که برایم ارسال میشود در شبکههای اجتماعی منتشر کنم، میتوانم مطالب انتقادی هم منتشر کنم. او گفت که البته خط قرمز، رهبری است.
به گفته الف. که در یکی از رسانهها به شکل آزاد کار میکند و در تپسی هم مشغول کار است، مدیر مسئول یک رسانه پس از این که او بارها از سوی اطلاعات سپاه تهران احضار شده، حکم «قطع همکاری» برایش صادر کرده است.
او میگوید: «در حال حاضر با تعهد کتبیای که دادهام، امکان همکاری برایم فراهم شده است.»
الف میگوید که عملا هیچ فعالیتی در شبکههای اجتماعی ندارد چون بر اساس تعهدی که داده است، در صورت احضار یا بازداشت، همین کار را هم از دست خواهد داد.
نه دولت حامی است نه حمایت صنفی داریم
م. در یکی از رسانههای محلی کار میکند. او میگوید شرایط در رسانههای محلی بسیار بد است و عموما حقوق ماهانه را با تاخیر پرداخت میکنند.
به گفته این روزنامهنگار، اعتراضها به این وضعیت با توجه به این که ارگان و حمایت صنفی نیز وجود ندارد، بینتیجه مانده است.
م. میگوید: «دولت پزشکیان هزار و یک وعده داد اما حالا عملا در بر همان پاشنه میچرخد. ما روزنامهنگاران مشکلات و واقعیات جامعه را منتشر میکنیم ولی وقتی نوبت به خودمان میرسد هیچکس نیست که بتواند به دادمان برسد.»
ط. هم به عنوان یک خبرنگار دیگر، با انتقاد از نبود سندیکا برای حمایت از روزنامهنگاران میگوید: «انجمن صنفی فقط محلی است برای خوش و بش و دیدار، آن هم نه برای همه که گزینشی است. حتی دوستان خود ما بعد از بازداشت، روابطشان را کم کردهاند.»
سانسور لحظهای
ع. بیش از یک دهه است مشغول به کار در رسانهها و مطبوعات است. او میگوید وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شده، تصور میکرده است قرار است مثل خبرنگاران نیویورک تایمز و گاردین کار کند اما: «زهی خیال باطل ...»
ع. میگوید مطالبش بارها از سوی دبیر، سردبیر و مدیر مسئول سانسور شده است.
او تاکید میکند: «ممکن است امروز گزارشی بنویسم که اجازه انتشار داشته باشد اما همان گزارش یک ساعت بعد اجازه نشر نداشته باشد.»
ک. هم تجربه تلخی از سانسور لحظهای دارد.
این روزنامهنگار میگوید: «بحث غربالگری و سقط جنین بود و گزارشم سه بار سانسور شد. بار آخر تلفنم زنگ خورد و فردی پشت خط گفت حواست را جمع کن! قرار نیست من با تو راه بیایم. تو قرار است با ما هماهنگ باشی.»
تجارب روزنامهنگاران در ایران عموما شبیه هم است: کار زیر تیغ سانسور، تهدید و بازداشت.
تغییر دولت در جمهوری اسلامی در طول این چهار دهه موجب تغییرات شگرف در عرصه روزنامهنگاری نشده است. این روزنامهنگاران هستند که تلاش میکنند با همه محدودیتها، راه سخت اطلاعرسانی را ادامه دهند.
آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان، با هدف پیدا کردن راهحلی دیپلماتیک، عملی و قابل اجرا بین اسرائیل و لبنان، به بیروت سفر کرد.
او در بیانیهای گفت: «اکنون وظیفه داریم با شرکای خود در آمریکا، اروپا و دنیای عرب همکاری کنیم تا راهحلی دیپلماتیک و قابل اجرا پیدا کنیم که منافع امنیتی مشروع هر دو کشور اسرائیل و لبنان را تامین کند.»
وزیر خارجه آلمان هشدار داد که لبنان «در آستانه فروپاشی» قرار دارد و گفت که نبود ثبات کامل، برای کشوری که متنوعترین جامعه مذهبی را در تمام خاورمیانه دارد و همچنین برای سراسر منطقه، فاجعهبار خواهد بود.
او همچنین از تمام طرفهای درگیر در این نزاع منطقهای خواست تا از نیروهای صلحبان سازمان ملل مستقر در منطقه مرزی اسرائیل و لبنان (یونیفیل) محافظت کنند.
بربوک تاکید کرد: «هر حمله عمدی به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، ناقض قوانین بینالمللی انسانی است.»

سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد بمبارانهای شدید، جابهجاییهای گسترده و عدم دسترسی در شمال غزه، باعث به تعویق افتادن کمپین واکسیناسیون فلج اطفال در این منطقه شده است.
مرحله نهایی کمپین جاری واکسیناسیون فلج اطفال در غزه قرار بود از امروز (چهارشنبه دوم آبان) آغاز شود.
هدف از این کمپین، واکسینه کردن بیش از ۱۱۹ هزار کودک در شمال غزه بود.

ارتش اسرائیل اعلام کرد طی دو شبانهروز گذشته، سه فرمانده منطقهای حزبالله در جنوب لبنان کشته شدند.
به گفته ارتش، در شبانهروز اخیر هم ۷۰ نفر از نیروهای حزبالله با حملات هوایی و زمینی اسرائیل کشته شدند.
روز سهشنبه ارتش اسرائیل کشته شدن هاشم صفیالدین، گزینه جانشینی حسن نصرالله برای رهبری حزبالله را تایید کرد.
صفیالدین سه هفته پیش در حمله نیروهای اسرائیلی به حومه جنوبی بیروت هدف قرار گرفته بود.

صبح روز چهارشنبه دوم آبان، حکم اعدام چهار محکوم پرونده توزیع مشروبات الکلی مسموم در کرج به اتهام «افساد فی الارض» در زندان مرکزی این شهر اجرا شد. توزیع این مشروبات الکلی تقلبی به مرگ ۱۷ تن و مسمومیت ۱۹۱ نفر منجر شده بود.
علاوه بر این چهار محکوم، هفت متهم دیگر این پرونده نیز مجموعا به ۲۹ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
حسین فاضلی هریکندی، رییس کل دادگستری استان البرز در شرح این پرونده گفته که در پی مسمومیتهای سال ۱۴۰۲، قوه قضاییه با کمک پلیس ابتدا شش متهم را در این پرونده بازداشت کرد و در مرحله بعدی هم شش متهم دیگر بازداشت شدند.
به گفته فاضلی هریکندی، این شبکه ۱۱ نفره متشکل از چهار «عرضه کننده محصولات بهداشتی، تجهیزات پزشکی و آرایشی» به علاوه هفت توزیع کننده خرد نوشیدنیهای الکلی بودند.
متهم ردیف اول در این پرونده، به گفته مقامات قضایی، «از تولید کنندگان لوازم آرایشی و بهداشتی» بوده و منشاء اصلی توزیع متانول (الکل صنعتی) به جای اتانول (الکل پزشکی) بوده است.
نام متهم ردیف اول در گزارش قوه قضاییه ذکر نشده اما گفته شده که با برگ جعلی آنالیز محصول، متانول را به جای الکل طبی به فروش رسانده است.
به گفته قوه قضاییه، متهم ردیف دوم که «فعال حوزه تولید لوازم آرایشی و بهداشتی» معرفی شده است، با وجود تحصیلات مرتبط و آگاهی از جعلی بودن مدارک آنالیز محصول، مقدار هشت هزار لیتر از الکل سمی را سفارش داده است.
متهمان ردیف سوم و چهارم هم از فعالان این حوزه معرفی شدند که در توزیع الکلهای سمی مشارکت کردند.
رییس کل دادگستری استان البرز گفته است این متهمان الکل سمی متانول را به قیمت یک هشتم قیمت الکل طبی اتانول تهیه کردند. در مرحله بعد این اشخاص متانول را در گالنهای ۲۰ لیتری با برچسب تقلبی «محلول ضد عفونی کننده حاوی ۹۶ درصد اتانول» به فروش رساندند.
هفت متهم دیگر به گفته قوه قضاییه بدون آگاهی از سمی بودن این الکلها، بعد از خریداری، الکل را با آب و اسانس مخلوط کرده و به فروش رساندند.
این هفت نفر به ۲۹ سال حبس محکوم شدند و در حال حاضر در زندان هستند.
۲۸ خرداد سال ۱۴۰۲، پس از افزایش گزارشهای مسمومیت با الکل تقلبی در کرج، دانشگاه علوم پزشکی استان البرز اعلام کرد ۱۴۷ نفر در این استان دچار مسمومیت شدند. همان زمان فاضلی هریکندی گفت که صاحب کارخانه فروشنده مشروبات الکلی تقلبی در شهرک صنعتی اشتهارد، برای تولید محصولات آرایشی الکل سهمیهای دریافت کرده بود.
موضوع مسمومیت با الکلهای تقلبی محدود به سال ۱۴۰۲ و استان البرز نبوده است.
در ایران به دلیل ممنوعیت خرید و فروش و مصرف نوشیدنیهای الکلی، این کالا به صورت قاچاق به فروش میرسد و هر سال تعداد زیادی از شهروندان ایرانی به خاطر مصرف انواع تقلبی این نوشیدنیها دچار عوارضی همچون مسمومیت و کوری دائمی میشوند و حتی گاهی جان فرد از دست میرود.
آبان ۱۴۰۲، حسن ارداقیان، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، از مسمومیت الکلی ۱۷ نفر در این شهر خبر داد و گفت دو نفر از این افراد جان خود را از دست دادند.
دی ماه ۱۴۰۲ نیز موج جدیدی از مسمومیت و مرگ بر اثر مصرف الکل تقلبی در ایران آغاز شد. این مسمومیتها علاوه بر تهران و البرز به سایر نقاط کشور از جمله خوزستان و هرمزگان نیز کشیده شد.
مهر ۱۴۰۳ نیز موجی از مسمومیتهای جدید در استانهای شمالی کشور آغاز شد. روابط عمومی پزشکی قانونی استان مازندران روز سهشنبه ۲۴ مهر تعداد کشتهشدگان نوشیدنیهای الکلی تقلبی در این استان را ۲۵ نفر اعلام کرد. در همین حال دانشگاه علوم پزشکی گیلان هم از فوت ۱۸ نفر و مسمومیت ۶۶ نفر دیگر در این استان خبر داد.
همزمان با گیلان و مازندران، عباس نجفی، دادستان همدان، روز چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ گفت که بنا بر اعلام کادر درمان بیمارستان سینای همدان، ۱۸ نفر به علت مسمومیت الکلی به این بیمارستان مراجعه کردند که چهار نفر از این افراد جان خود را از دست دادند.






