شهرام خلدی، پژوهشگرتاریخ خاورمیانه و روابط بینالملل: به نظر میرسد بیت رهبری و دولت جمهوریاسلامی به دنبال راه فرار از ضربه قاطعی هستند که ممکن است به زودی از سوی اسرائیل دریافت کنند.
جمهوریاسلامی برای پوتین مهمات و موشکهایی تولید میکند که خیلی بهتر از کرهشمالی عمل میکنند. روسیه نگران است که اسرائیل توان نظامی جمهوریاسلامی را هدف قرار دهد و این در توان نظامی روسیه تاثیرگذار باشد.
خلدی گفت: «روزنامه کیهان به عنوان بلندگوی بخشی از سپاه پاسداران، بیانکننده این طرز فکر است که اگر قرار است توافقی میان اسرائیل و جمهوریاسلامی پیش بیاید و روسیه میانجیگری کند، باید موجودیت حزبالله نابود نشود.»
او تاکید کرد: «در نهایت حزبالله وجهالمصالحه بین روسیه و اسرائیل خواهد شد.»
ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه اعلام کرده که برای کمک به کاهش تنشها میان جمهوریاسلامی و اسرائیل آماده است.
از سوی دیگر روزنامه کیهان وابسته به علی خامنهای نوشته مذاکره بعد از کشته شدن سنوار، رنگ و بوی تسلیم دارد.
جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در تحلیلی درباره پیامدهای کشته شدن رهبران گروههای نیابتی جمهوری اسلامی نوشت: «هم کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس، و هم نحوه واکنش جمهوری اسلامی و گروههای نیابتیاش به آن تا همین جا دو نکته را روشنتر و برجستهتر کرده است: ضعف و از دست رفتن اعتماد بهنفس در سلسله مراتب قدرت در نظام حاکم بر ایران و بیاعتمادی بیسابقه گروههای نیابتی به جمهوری اسلامی در حین تحمل ضربات جبرانناپذیر.»
به نوشته برزگر، «نگاهی به سکوت طولانی علی خامنهای، و سپس واکنشهای انگشتشمار مقاماتی چون حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، و مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی، به کشته یحیی سنوار و بازتاب این رویداد تعیینکننده در جنگ غزه نشان میدهد که چگونه در فاصله کمتر از سه ماه، رهبران جمهوری اسلامی عادت قدیمی رجزخوانی و حریفطلبی را به ناگهان کنار گذاشتهاند و در پی خرید زمان و فرصتی برای بازسازی خود و نیروهای نیابتی ناگهان پرچمدار صلح در منطقهای شدهاند که نزدیک به نیم قرن، پیوسته بر آتش جنگ و خونریزی و ترور در آن دمیدهاند.»
جمشید برزگر افزود: «رهبران جمهوری اسلامی، که شدت ضربات اسرائیل را بهطور عمیق درک کردهاند، چنان اعتماد بهنفس خود را پس از شکستهای حقارتبار اخیر از دست دادهاند که دیگر رمق و توان و حوصله رجزخوانی برای انتقامگیری ندارند. در سوی دیگر، نیروهای نیابتی از جمله حماس و حزبالله نیز ضربهخورده و متزلزل، بیش از هر کس به جمهوری اسلامی و توان و اراده فرقه حاکم بر ایران برای کمک به خود بیاعتماد شدهاند.»
او نوشت: «مرگ یحیی سنوار، حسن نصرالله و اسماعیل هنیه و لشکری از فرماندهان ارشد این دو گروه نقطه عطفی در مناسبات گروههای نیابتی با جمهوری اسلامی خواهد بود و به احتمال فراوان تا دورهای قابل پیشبینی، دستهای درازشده جمهوری اسلامی را از منطقه کوتاه خواهد کرد، البته اگر به آن فرصت بازسازی داده نشود.»
متن کامل این تحلیل را اینجا بخوانید.

مجید محمدی، جامعهشناس، در مصاحبه با ایراناینترنشنال با اشاره به کشته شدن یحیی سنوار گفت اسرائیل در یک نبرد بزرگ پیروز شده اما جنگ هنوز پایان نیافته است.
او افزود: «امروز که سنوار رفته، شرایط بسیار آمادهتر است تا اسرائیل به هدف اصلی خود که نابودی کامل حماس در نوار غزه بوده، دست یابد.»
به گفته این جامعهشناس، بعید است بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، تحت فشار کشورهای غربی به برقراری آتشبس در غزه تن بدهد.
مئیر جاودانفر، تحلیلگر مسائل اسرائیل به ایراناینترنشنال گفت: «یکی از شرایطی که اسرائیل به رهبران چهار گروه حماس ارائه کرده این است که آنها میتوانند از غزه خارج شوند، اما باید شهروندان اسرائیلی را آزاد کنند.»
او افزود: «بعد از کشته شدن یحیی سنوار، رهبران حماس این را میدانند که اگر مذاکرات به ثمر نرسد، تنها چیزی که در انتظارشان است، مرگ است.»
به گفته جاودانفر ، «بعضی از رهبران حماس مانند سینوار، شهادتطلب نیستند و میخواهند رهبر حماس بمانند. برادر سینوار هنوز زنده است و با گروههای مجرم غزه تماس دارد.»

ماه گذشته بسیاری منتظر حمله موشکی جمهوریاسلامی به اسرائیل بودند. حالا بسیاری منتظر حمله اسرائیل به جمهوریاسلامی هستند و هیچ تضمینی نیست که این پینگ پنگ بین دو کشور همچنان ادامه نیابد و به یک جنگ منطقهای تبدیل نشود.
در این میان، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در سفر اخیر خود به اردن گفته است که «نگرانیهای مشترکی داریم و باید تلاش کنیم از وقوع جنگ منطقهای جلوگیری کنیم».
اما هر کسی که تحولات منطقه را دنبال کرده باشد، از این سطح از تناقض در سیاست خارجی جمهوری اسلامی متعجب میشود.
همین اردنی که عراقچی اکنون به آن سفر کرده و در برابر دوربین خبرنگاران با وزیر امور خارجهاش رایزنی و لبخند رد و بدل میکند، در گذشته دو بار شاهد نقض حریم هواییاش از سوی سپاه پاسداران بوده است. در عملیات «وعده صادق ۱ و ۲»، سپاه بدون اطلاع و اجازه اردن، از حریم هوایی این کشور برای شلیک موشک و پهپاد به سمت اسرائیل استفاده کرده است. اعتراضات مکرر اردنیها به این نقض حاکمیت نیز بیپاسخ مانده بود.
حالا همان جمهوری اسلامی که پیشتر از آسمان اردن برای حملات خود استفاده کرده، به دنبال همکاری با اردن برای «امنیت منطقهای» است و ادعا میکند که باید مانع وقوع جنگ شد.
جالبتر اینجاست که جمهوری اسلامی حالا از اردن و دیگر کشورهای منطقه میخواهد اجازه ندهند از فضای هواییشان علیه جمهوری اسلامی استفاده شود؛ در حالی که خود جمهوری اسلامی بارها همین کار را کرده است.
این تناقضات زمانی آشکارتر میشود که به مسائل دیگر بین تهران و امان نگاه کنیم. علاوه بر نقض حریم هوایی، شبکههای قاچاق اسلحه و مواد مخدر وابسته به جمهوری اسلامی نیز از سوریه به داخل اردن در سالهای اخیر فعال بودهاند. نیروهای مرزبانی اردن هرچند وقت یکبار قاچاقچیان مرتبط با این شبکهها را بازداشت میکنند. با وجود این، جمهوری اسلامی همچنان موضعی طلبکارانه در برابر اردن دارد.
اما این پایان ماجرا نیست. عراقچی در ادامه سفرهای خود به مصر نیز رفته تا با مقامات قاهره درباره مسائل منطقه و اسرائیل گفتوگو کند. این در حالی است که مصر در سالهای اخیر از فعالیتهای جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش آسیبی جدی دیده است. سپاه پاسداران با ارسال موشک به حوثیها باعث حملات مکرر به کشتیهای تجاری در دریای سرخ شده، که بهطور مستقیم به اقتصاد مصر ضربه زده است.
پیش از این حملات، کشتیهایی که از آسیا به اروپا میرفتند یا برعکس، از کانال سوئز عبور میکردند و سالانه حدود ۹.۵ میلیارد دلار درآمد برای مصر به همراه داشتند. اما پس از آغاز حملات حوثیها، این درآمد کاهش یافت و رییسجمهوری مصر، عبدالفتاح سیسی، اعلام کرد که درآمد کانال سوئز ۴۰ درصد افت کرده است.
با این حال، عراقچی به مصر رفته و از قاهره خواسته که مانع بروز جنگ در منطقه شود. این رفتار جمهوری اسلامی شبیه همان رویکردی است که در داخل ایران هم اتخاذ کرده است: در حالی که مردم معترض را در خیابانها سرکوب میکند و به گلوله میبندد، در سطح منطقه نیز با همان لجاجت و بیاعتنایی با همسایگان برخورد میکند.
این سطح از بیاعتنایی به منافع و اعتراضات کشورهای همسایه نشان میدهد که جمهوری اسلامی همانطور که نسبت به خواست و اراده مردم ایران بیتفاوت است، در برابر دولتهای منطقه نیز با همان پررویی و بیمسئولیتی رفتار میکند. شاید بتوان گفت که این رفتارها عواقب ناگزیر خود را به همراه خواهند داشت.
مراد ویسی، تحلیلگر ارشد در ایراناینترنشنال نوشت: «تجربه حملات قبلی، نظیر «وعده صادق ۲»، نشان داده که حتی با وجود سامانههای پدافندی قوی، تعدادی از موشکها به اهداف اصابت میکنند. بنابر این فرماندهی جبهه داخلی ارتش اسرائیل از مدتها قبل مردم را برای چنین شرایطی آماده کرده و گالانت از فرماندهان ارتش خواسته است که به سوالات مردم پاسخ دهند و نگرانیهای آنان را کاهش دهند تا ارتش و مردم در کنار یکدیگر آماده درگیری باشند.»
ویسی افزود: «در مقابل، جمهوری اسلامی ایران هیچ برنامه روشنی برای آمادهسازی مردم در برابر چنین درگیری احتمالی نداشته است. نه پناهگاههای کافی در شهرها ساخته شده و نه آموزشهای لازم به مردم ارائه شده است.»
به نوشته ویسی به نظر میرسد حکومت تصور میکند که اسرائیل به مناطق مسکونی حمله نخواهد کرد و بنابراین نیازی به اتخاذ تدابیر حفاظتی برای مردم نمیبیند. این رویکرد، نهایت بیمسئولیتی از سوی سپاه پاسداران و دولت ایران در قبال مردم است؛ اگر چه اسرائیل از تهدید مستقیم مردم ایران خودداری کرده است و بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اسرائیل میداند مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی هستند.
متن کامل این تحلیل را اینجا بخوانید.





