پژوهشگران وجود ذرات میکروپلاستیک را در مغز انسان تایید کردند
به گزارش نشریه تایمز لندن، پژوهشگران دانشکده پزشکی دانشگاه سائوپائولو برای نخستین بار وجود ذرات میکروپلاستی در مغز انسان را تایید کردند. این یافته میتواند پیامدها و دستاوردهای گستردهای درباره درک ما از بیماریهای عصبی داشته باشد.
وجود ذرات ریزپلاستیکی که تقریبا همه جا از مناطق شهری گرفته تا دورافتادهترین نقاط مانند قطب جنوب یافت میشوند، تا پیش از این در بخشهای دیگر بدن انسان از جمله ریهها، قلب، دستگاه گوارش، کبد، جفت جنین و حتی در مایع منی و خون گزارش شده بود.
•
در این مطالعه گروهی از پژوهشگران برزیلی اعلام کردهاند برای اولین بار، وجود این ذرات را در بخشی از مغز که مسئول پردازش حس بویایی است، شناسایی کردهاند.
تاکنون هیچ گزارش علمی معتبری مبنی بر نفوذ میکروپلاستیکها به مغز انسان که با سد خونی-مغزی محافظت میشود، منتشر نشده بود.
سد خونی-مغزی یک ساختار حفاظتی در مغز است که از ورود مواد مضر، میکروبها و مولکولهای بزرگ به مغز جلوگیری میکند.
این تحقیق که نتایج آن در مجله «جاما اوپن نتورک» منتشر شده، نشان میدهد در مغز هشت فرد از ۱۵ فرد فوت شده در سائوپائولو که مورد پژوهش قرار گرفتهاند، ذرات میکروپلاستیک یافت شده است.
این ذرات که اندازهای حدود ۵/۵ میکرومتر و بزرگتر داشتهاند، در بخشی از مغز به نام «پیاز بویایی» که مسئول پردازش بو است، شناسایی شدند.
محققان برای اطمینان از صحت یافتههای خود، از دو روش مختلف برای شناسایی میکروپلاستیکها استفاده کردند.
در روش اول، بافت تعدادی از مغزها با یک آنزیم خاص تجزیه شدند تا تنها مواد غیر بیولوژیکی از جمله پلاستیک باقی بماند.
در روش دوم، از برشهای یخزده مغز و میکروسکوپهای مادون قرمز برای شناسایی میکروپلاستیکها در محل استفاده شد.
محققان با توجه به محل حضور این ذرات حدس میزنند افراد احتمالا این ذرات را از طریق بینی استنشاق میکنند.
وجود سلولهای عصبی در حفره بینی که به پیاز بویایی متصل هستند، این فرضیه را تقویت میکند.
پژوهشهای اخیر در زمینه آلودگی هوا نیز نشان دادهاند ذرات بسیار ریز معلق در هوا، موسوم به «پیام-۲/۵» قادرند به مغز نفوذ کنند.
این یافتهها احتمال ورود میکروپلاستیکها به مغز را از طریق مسیر تنفسی، تقویت میکند.
تاثیر بر سلامت انسان
گرچه تاثیر دقیق میکروپلاستیکها بر سلامت انسان هنوز به طور کامل مشخص نیست، اما مطالعات اخیر نشان دادند حضور این ذرات در بدن میتواند خطر ابتلا به برخی بیماریها را افزایش دهد.
برای نمونه، یک تیم تحقیقاتی ایتالیایی دریافته است بیمارانی که ذرات میکروپلاستیک در شریانهای کاروتید خود دارند، با احتمال بیشتری دچار سکته میشوند.
علاوه بر این، نگرانیهایی در مورد ارتباط احتمالی بین حضور میکروپلاستیکها در مغز و بروز بیماریهای عصبی و روانی، به ویژه در مغز در حال رشد، وجود دارد.
این موضوع، بهخصوص در مورد کودکان و نوجوانان که مغزشان هنوز در حال تکامل است، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
یکی از چالشهای اصلی محققان در این مطالعه، جلوگیری از آلودگی نمونههای مغزی با میکروپلاستیکهای موجود در محیط آزمایشگاه بوده است.
از آنجا که امروزه تقریبا همه چیز از پلاستیک ساخته میشود، محققان مجبور بودهاند روشهای آزمایش خود را به دقت تنظیم کنند تا از آلودگی نمونهها جلوگیری شود.
در گزارش این پژوهش، به این نکته اشاره شد که علت عدم مشاهده میکروپلاستیک در تمامی ۱۵ نمونه مغزی مورد بررسی، علیرغم فراگیر بودن ذرات پلاستیکی، با قطعیت قابل تبیین نیست.
احتمالا در برخی نمونهها، شناسایی این ذرات با دشواریهایی همراه بوده است. علاوه بر این، ارتباط معناداری میان حضور میکروپلاستیکها و پیشینه شغلی افراد متوفی یافت نشده است.
این یافتهها همچنین با نتایج «پیش چاپ» یک مطالعه که در ماه گذشته منتشر شد، همخوانی دارد.
در آن مطالعه نیز وجود میکروپلاستیکها در مغز انسان گزارش شده بود.
دکتر متیو کامپن از دانشگاه نیومکزیکو که در مطالعه پیشچاپ مشارکت داشته، معتقد است اندازه میکروپلاستیکهای یافت شده در پژوهش دانشگاه سائوپائولو به قدری بزرگ است که احتمالا از طریق بینی وارد پیاز بویایی شدهاند.
به گفته کامپن، اگرچه در حال حاضر شواهد قطعی مبنی بر ارتباط مستقیم بین میکرو یا نانوپلاستیکها و بیماریهای عصبی وجود ندارد اما دانشمندان نسبت به افزایش قرار گرفتن انسان در معرض این ذرات نگران هستند.
به گفته این پژوهشگران، اکنون از مرحله بررسی وجود میکروپلاستیکها در بدن انسان عبور کردهایم: «ما وارد مرحلهای شدهایم که باید به دنبال پاسخ به این سوال مهم باشیم: آیا وجود میکروپلاستیکها در بافتهای بدن، مضراتی برای سلامت ما به همراه خواهد داشت؟»
گزارش جدید سازمان ملل هشدار میدهد که سرمایهگذاری ناکافی دولتها روی توانمندسازی زنان و دختران، منجر به از دست رفتن فرصتهای اقتصادی میلیارد دلاری میشود.
طبق این گزارش، نابرابری جنسیتی در دسترسی به اینترنت طی پنج سال آینده، ۵۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشورهای کمدرآمد و با درآمد متوسط آسیب میزند.
گزارش تصویری جنسیتی آژانس زنان ملل متحد نشان میدهد که هزینه جهانی ناشی از آموزش ناکافی زنان جوان، سالانه به ۱۰ تریلیون دلار میرسد. این گزارش همچنین پیشبینی میکند که در صورت نبود اقدام جدی، پدیده ازدواج کودکان ممکن است تا سال ۲۰۹۲ ادامه یابد.
به گزارش گاردین این یافتهها اهمیت سرمایهگذاری در توانمندسازی زنان و دختران را برجسته میکند و لزوم اقدامات فوری برای رفع نابرابریهای جنسیتی را آشکار میسازد. این ارقام نشان میدهد که دسترسی برابر به فناوری اطلاعات و ارتباطات، نه تنها یک حق اساسی، بلکه یک ضرورت اقتصادی است.
در بخش کشاورزی نیز، این گزارش به پتانسیل عظیم نهفته در توانمندسازی زنان اشاره میکند. بهبود حمایت از کشاورزان زن میتواند یک تریلیون دلار به تولید ناخالص داخلی جهانی بیفزاید. این امر نشان میدهد که سرمایهگذاری در توانمندسازی زنان، نه تنها یک مساله اخلاقی، بلکه راهکاری برای رشد اقتصادی پایدار است.
موضوع نگرانکننده کودک-همسری
یکی از نگرانکنندهترین یافتههای این گزارش، مربوط به کودک همسری است. با روند فعلی، این پدیده ممکن است تا سال ۲۰۹۲ ادامه یابد. این آمار ضرورت اقدام فوری برای حمایت از حقوق کودکان و به ویژه دختران را آشکار میسازد.
به گفته پاپا سک، رییس بخش تحقیقات و دادههای زنان سازمان ملل، هزینه دستیابی به برابری جنسیتی بسیار زیاد است، اما در عین حال، بازده بالقوه انجام این کار برای جوامع نیز به قدری چشمگیر است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
این گزارش همچنین به مسائل دیگری مانند ناامنی غذایی و تاثیرات تغییرات اقلیمی بر زنان میپردازد. طبق این گزارش، ۴۷.۸ میلیون زن بیشتر از مردان با ناامنی غذایی متوسط یا شدید مواجه هستند. پایان دادن به فقر شدید زنان ممکن است ۱۳۷ سال دیگر طول بکشد. علاوه بر این، تغییرات آب و هوایی میتواند ۱۵۸ میلیون زن و دختر بیشتر از مردان و پسران را به فقر بکشاند.
در بخش قوانین و مقررات نیز، گزارش نشان میدهد که هیچ کشوری تمام قوانین لازم برای منع تبعیض، جلوگیری از خشونت مبتنی بر جنسیت، حمایت از حقوق برابر در ازدواج و طلاق، و تضمین دسترسی کامل به سلامت جنسی و باروری را ندارد. این امر نشاندهنده شکاف عمیق بین آرمانهای برابری جنسیتی و واقعیتهای موجود است.
قانونهایی که در نقش مانع عمل میکنند
از میان ۱۲۰ کشوری که اطلاعات آنها در دسترس است، بیش از نیمی دارای حداقل یک محدودیت قانونیاند که زنان را از اشتغال در مشاغل مشابه مردان بازمیدارد. افزون بر این، در نیمی از این کشورها، قوانین موجود تجاوز جنسی را بر مبنای عدم رضایت قربانی تعریف نمیکنند.
کارشناسان معتقدند که برای غلبه بر این چالشها، دولتها باید اقدامات جدی و فوری انجام دهند. ریچل ساندرز، کارشناس حقوق زنان در دانشگاه ناتینگهام بریتانیا، خواستار وضع قوانین جدید برای شفافیت حقوق و اطلاعرسانی درباره مجرمان جنسی شد. به گفته ساندرز حتی قوانین موجود مانند قانون برابری ۲۰۱۰ به طور کامل اجرا نمیشوند. شکاف دستمزد جنسیتی همچنان پابرجاست و انتظار میرود زنان بیشتر از مردان از مرخصی والدین استفاده کنند، به جای اینکه این مرخصی بین والدین تقسیم شود.
دومینیک پلیکوت، مرد ۷۱ ساله فرانسوی روز سهشنبه ۲۷ شهریور در دادگاه بهطور علنی اعتراف کرد که خود را «یک متجاوز جنسی» میداند. او به خوراندن دارو، تجاوز به ژینل پلی کوت، همسرش و دعوت از دهها مرد دیگر برای تجاوز به همسرش در حالت بیهوشی متهم شده است.
در جلسه دادگاه، پلیکوت با اشاره به ۵۰ مرد دیگری که در دادگاه برای تجاوز به همسرش دعوت کرده بود گفت: «من یک متجاوز جنسی هستم، مانند دیگران در این اتاق.»
پلیکوت با بیان این که آنها همه میدانستند برای تجاوز دعوت شدهاند، تاکید کرد که همسرش لایق این وضعیت نبود.
شهادت پلیکوت برای ۵۰ مرد دیگر در دادگاه، که سنهای آنها از ۲۶ تا ۷۴ سال است، تعیینکننده خواهد بود.
پلیکوت به خوراندن داروهای ضد اضطراب به همسرش در طول نزدیک به یک دهه، از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ متهم است.
پلیکوت در حالی که همسرش بیهوش بود، به او تجاوز میکرد و دهها مرد دیگر را که بهطور آنلاین ملاقات کرده بود، برای انجام همین کار جذب میکرد.
برخی از متهمان اعتراف کردهاند که پلیکوت به آنها گفته بود که به همسرش دارو داده است، در حالی که دیگران ادعا میکنند که فکر میکردند در یک فانتزی جنسی زوجها شرکت دارند.
این اولین بار است که پلیکوت بهطور مفصل از زمان آغاز دادگاه در دو سپتامبر صحبت میکند.
وکیل پلیکوت، پیش از این اعلام کرده بود که موکلش به دلیل مشکل لخته خون در مثانه و شروع عفونت کلیه، از شرایط جسمانی نامناسبی برخوردار است. با این حال، معاینه پزشکی درخواست شده از سوی قاضی نشان داد که او در وضعیت مناسبی برای حضور در دادگاه قرار دارد.
ژیزل درخواست کرده است که این دادگاه در شهر آویگنون بهطور عمومی برگزار شود تا آگاهی درباره استفاده از داروها برای ارتکاب به سوءاستفاده جنسی افزایش یابد.
این پرونده واکنشهای گستردهای را در فرانسه به همراه داشته است، و هزاران نفر در آخر هفته میلادی به خیابانها آمده و از ژیزل پلیکوت حمایت کردند.
او خطاب به حامیانش گفت: «به لطف شما، من قدرت دارم که این مبارزه را تا انتها ادامه دهم.»
آنتوان کامو، وکیل این زن به خبرگزاری فرانسه گفت محاکمه این افراد برای قربانی «تجربهای وحشتناک» است زیرا او برای اولین بار با اسناد و تصاویر این جرائم روبهرو خواهد شد.
پلیس تحقیقات خود را درباره دومینیک در سپتامبر ۲۰۲۰ آغاز کرد. او در آن زمان به اتهام فیلمبرداری مخفیانه از زیر دامن سه زن در یک مرکز خرید بازداشت شد.
به گزارش سازمان جهانی هواشناسی، با وجود فوران آتشفشانیِ شدید در اقیانوس آرام جنوبی، لایه اُزون همچنان در مسیر بهبود بلندمدت قرار دارد. این سازمان اعلام کرد که تلاشهای جهانی برای حذف تدریجی مواد شیمیایی مخرب اُزون، تاثیرات مثبتی بر بازسازی این لایه حیاتی داشته است.
براساس پیشبینیها، لایه اُزون تا حدود سال ۲۰۶۶ در قطب جنوب، ۲۰۴۵ در قطب شمال و ۲۰۴۰ در سایر نقاط جهان به سطح سال ۱۹۸۰ باز خواهد گشت.
با این حال، فوران آتشفشانی در نزدیک تونگا در اوایل سال ۲۰۲۲، به دلیل افزایش بخار آب در جو، باعث تخریب موقت لایه اُزون در قطب جنوب شد.
سازمان جهانی هواشناسی در بولتن سالانه خود اعلام کرد که این خسارات در مجموع محدود بوده است.
لایه اُزون چیست و چه کارکردی دارد؟
لایه اُزون زمین را از تابشهای مضر فرابنفش خورشید محافظت میکند که این تابشها میتوانند خطر ابتلا به سرطان پوست و سایر مشکلات سلامتی را افزایش دهند.
اُزون شکل یک لایه محافظتی در جو زمین است که در فاصله ۱۲ تا ۵۵ کیلومتری از سطح زمین واقع شده و ۹۷-۹۹ درصد از اشعه فرابنفش خورشید که برای زندگی بر روی زمین مضر است را جذب می کند.
تابشهای فرابنفش میتوانند خطر ابتلا به سرطان پوست و سایر مشکلات سلامتی را افزایش دهند.
تراز ۱۹۸۰ لایه اُزون
ضخامت اُزون از نظر فصلی و جغرافیایی متفاوت است. تشخیص سوراخ اُزون در سال ۱۹۸۰ یکی از مهمترین اکتشافات علمی چند دهه گذشته است که تاثیر قابل توجهی در سیستم جوی کره زمین به ویژه در قطب جنوب داشت.
در سال ۱۹۸۰لایه اُزون هنوز به طور قابل توجهی تحت تاثیر مواد شیمیایی مخرب مانند کلروفلوئوروکربنها (سی.اف.سی) قرار نگرفته بود، به همین دلیل سطح لایه اُزون در سال ۱۹۸۰ به عنوان یک نقطه مرجع در نظر گرفته میشود.
در دهههای بعد، به دلیل انتشار گسترده این مواد، ضخامت لایه اُزون بهویژه در مناطق قطبی، کاهش یافت و به ایجاد سوراخ ازون منجر شد.
بازگشت لایه اُزون به سطح ۱۹۸۰ به معنای بازیابی آن به وضعیتی است که قبل از شروع تخریب گسترده ناشی از فعالیتهای انسانی داشت و این لایه به طور موثرتر از زمین در برابر تابشهای مضر فرابنفش محافظت میکرد.
پروتکل مونترال که در سال ۱۹۸۹ به اجرا درآمد، موفقیت قابل توجهی در حذف سی.اف.سی و سایر مواد مخرب اُزون داشته است.
دبیرکل سازمان ملل متحد، آنتونیو گوترش، این توافق را «نمادی قوی از امید» در دورهای که همکاریهای بینالمللی با چالشهای متعددی مواجه شده است، توصیف کرد.
سی.اف.سیها بهطور عمده با هیدروفلوئوروکربنها (اچ.اف.سی) جایگزین شدهاند که اگرچه به تخریب اُزون منجر نمیشوند، اما از گازهای گلخانهای قوی و مسبب گرمایش زمین هستند.
در حال حاضر، کشورها در حال اجرای اصلاحیه کیگالی (Kigali) پروتکل مونترال هستند که به کاهش تولید اچ.اف.سی منجر خواهد شد و پیشبینی میشود از افزایش ۰/۵ درجهای دمای کره زمین تا سال ۲۱۰۰ جلوگیری کند.
چین به عنوان بزرگترین تولیدکننده اچ.اف.سی در جهان متعهد شده مصرف این گازها را تا سال ۲۰۴۵ به میزان ۸۵ درصد کاهش دهد. این کشور در حال کاهش سهمیههای تولید و مقابله با تولید غیرقانونی است، اما همچنان با چالشهایی در یافتن جایگزینهای مناسب برای این گازها روبهروست.
در عصر ارتباطات دیجیتال، پارادوکسی عجیب شکل گرفته است: با وجود امکانات گسترده برای برقراری ارتباط، مردان بیش از پیش در یافتن و حفظ دوستان نزدیک با مشکل مواجه شدهاند. این پدیده که به «رکود دوستی مردانه» معروف شده، توجه پژوهشگران و جامعهشناسان را به خود جلب کرده است.
به گزارش آینیوز، تحقیقات اخیر نشان میدهند مردان در مقایسه با زنان، در ایجاد و نگهداری روابط دوستانه عمیق با چالشهای بیشتری روبهرو هستند.
مطالعهای از دانشگاه هاروارد به این نتیجه رسیده که روابط انسانی، بیش از ثروت یا شهرت، عامل اصلی شادی و رضایت از زندگی در طول عمر افراد است. با این حال، آمارها حاکی از وضعیتی نگرانکننده در این مورد، در میان مردان است.
بر اساس یک پژوهش جامع، از سال ۱۹۹۰ میلادی تاکنون، درصد مردانی که دستکم شش دوست صمیمی دارند، به نصف کاهش یافته و از ۵۵ درصد به ۲۷ درصد رسیده است.
همزمان، نسبت مردانی که هیچ دوست نزدیکی ندارند، از سه درصد به ۱۵ درصد افزایش یافته است.
این آمار نگرانکننده با افزایش موارد افسردگی و مشکلات روانشناختی در میان مردان همراه بوده است.
عوامل متعددی در این پدیده نقش دارند. تغییرات در الگوهای کاری، افزایش ساعات کار، فشارهای اقتصادی و تغییر در ساختارهای خانوادگی و اجتماعی از جمله این عوامل هستند.
رشد فنآوری و شبکههای اجتماعی، اگرچه امکان ارتباط را افزایش داده اما در بسیاری موارد به سطحی شدن روابط منجر شده است.
این مساله با افزایش سن شدت مییابد. بسیاری از مردان پس از بازنشستگی یا با تغییر در شرایط زندگی، خود را در انزوای اجتماعی مییابند.
اندرو نورمن ویلسون، نویسنده و زندگینامهنویس انگلیسی، به تازگی به این نکته اشاره کرده است که مردان، دیگر از مهارتها و فضاهای اجتماعی لازم برای شکل دادن به دوستیهای عمیق برخوردار نیستند.
مردان اغلب دوستیهای خود را حول محور فعالیتهای مشترک شکل میدهند.
با کاهش فرصتهای اجتماعی برای انجام این فعالیتها، امکان ایجاد و تقویت دوستی نیز کمتر شده است.
راهحل چیست؟
راهحلهای پیشنهادی برای این مشکل متنوع است.
برخی کارشناسان بر اهمیت ایجاد فضاهای اجتماعی جدید تاکید میکنند؛ گروههای حمایتی، کلاسهای آموزشی و فعالیتهای داوطلبانه میتوانند فرصتهایی برای تعامل اجتماعی فراهم کنند.
برخی دیگر بر اهمیت فعالیتهای گروهی تاکید دارند.
ورزشهای تیمی یا سایر فعالیتهای اجتماعی میتوانند فرصتهایی برای ایجاد پیوندهای اجتماعی فراهم کنند.
نکته جالب توجه این است که نوع دوستی که مردان تجربه میکنند، ممکن است با آنچه زنان از دوستی انتظار دارند، متفاوت باشد.
در روابط دوستانه مردان، لزوما صحبتهای عمیق شخصی یا به اشتراک گذاشتن رازها اتفاق نمیافتد. گاهی صرف وقت گذراندن با یکدیگر و لذت بردن از یک فعالیت مشترک، میتواند پیوندهای عمیق و باارزشی ایجاد کند.
آگاهیرسانی درباره اهمیت دوستی و روابط اجتماعی برای سلامت روان مردان ضروری است. جامعه باید این مساله را جدی بگیرد و راهکارهایی برای حمایت از مردان در ایجاد و حفظ روابط دوستانه ارائه دهد.
در دنیای پرتلاطم کسب و کار امروز، بسیاری از سازمانها با چالشهای جدی روبهرو میشوند. این چالشها میتواند از شکست در انتخابات تا رکود اقتصادی را شامل شود. در چنین شرایطی، کارکنان با این سوال اساسی مواجه میشوند که آیا باید در سازمان بمانند یا آن را ترک کنند؟
گزارش منتشر شده در کانورسیشن به بررسی چهار عامل کلیدی میپردازد که میتواند به افراد در اتخاذ تصمیم درست کمک کند.
تحولات در رهبری سازمان
یکی از مهمترین عواملی که باید مورد توجه قرار گیرد، تغییرات احتمالی در رهبری سازمان است.
آیا مدیران فعلی در سمت خود باقی خواهند ماند یا شاهد تغییرات گسترده در ساختار مدیریتی خواهیم بود؟
کارشناسان معتقدند رهبران اصیل و متعهد میتوانند تاثیر بهسزایی در بهبود عملکرد سازمان و حفظ نیروهای کارآمد داشته باشند.
لائوتسه، فیلسوف چینی میگوید: «بهترین رهبر کسی است که مردم به سختی حضورش را احساس کنند. وقتی کارش به پایان میرسد و هدفش محقق میشود، مردم میگویند ما خودمان این کار را انجام دادیم.»
ارزشگذاری به مهارتها و تواناییهای فردی
عامل دوم که باید مورد ارزیابی قرار گیرد، میزان ارزشی است که سازمان برای مهارتها و تواناییهای فرد قائل است.
آیا با ماندن در سازمان، فرصتهای بیشتری برای رشد و پیشرفت در میانمدت و بلندمدت وجود خواهد داشت؟
گاهی اوقات، ماندن در سازمان برای مدتی کوتاه میتواند فرصتی برای ارزیابی دقیقتر شرایط و اتخاذ تصمیم مناسبتر فراهم کند
لئوناردو داوینچی، نابغه دوران رنسانس، در این باره مینویسد: «کار مداوم، قدرت قضاوت را کاهش میدهد. گاهی فاصله گرفتن از کار باعث میشود دید بهتری نسبت به مسائل پیدا کنیم.»
بررسی آسیبهای احتمالی به برند شخصی
نکته سوم، ارزیابی تاثیر منفی احتمالی بر برند شخصی است. آیا ارتباط با سازمانی که دچار بحران شده، میتواند به اعتبار حرفهای فرد لطمه بزند؟
در برخی موارد، ترک سازمان ممکن است راه حل مناسبی نباشد زیرا یافتن شغل جدید در کوتاهمدت میتواند بسیار دشوار باشد.
فرصتی برای تغییر مسیر شغلی
چهارمین عامل، بررسی امکان تغییر مسیر شغلی است. آیا این بحران میتواند فرصتی برای ورود به حوزهای جدید یا کسب مهارتهای تازه باشد؟
هنری فورد، کارآفرین مشهور آمریکایی، معتقد است: «اگر همیشه همان کاری را انجام دهید که قبلا انجام میدادید، همان نتیجهای را خواهید گرفت که قبلا میگرفتید.»
راهکارهایی برای اتخاذ تصمیم درست
از تصمیمگیری عجولانه بپرهیزید و زمان کافی برای بررسی همه جوانب اختصاص دهید.
نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید و گزینههای مختلف پیش رو را ارزیابی کنید.
به علایق و استعدادهای خود توجه کنید و ببینید آیا شغل فعلی یا گزینههای جدید با آنها همخوانی دارند.
امکان کسب مهارتهای جدید یا توسعه تواناییهای موجود را در نظر بگیرید.
به دنبال شغلی باشید که علاوه بر تامین نیازهای مالی، حس رضایت و هدفمندی به شما بدهد.
جان راسکین، متفکر اجتماعی قرن نوزدهم، سه عامل اصلی رضایت شغلی را اینگونه بیان میکند: «برای اینکه افراد از کار خود راضی باشند، سه چیز لازم است: باید برای آن کار مناسب باشند، نباید بیش از حد کار کنند و باید در آن احساس موفقیت داشته باشند.»
باید توجه داشت که تغییر همیشه منفی نیست. بسیاری از افراد از تغییرات مثبت و سازنده استقبال میکنند.
آنچه مهم است، داشتن نقش فعال در روند تغییر و تصمیمگیری آگاهانه برای آینده شغلی است.