این روزنامه پنجشنبه ۳۰ مرداد به نقل از فعالان اجتماعی صحنههای ضعف و غش کردن دانشآموزان سر صف مدرسه را دلخراش توصیف کرد و نوشت: «این کودکان در عمل هیچ سوختی برای یادگیری ندارند و معلمان و مدیران بهدلیل نبود حتی یک بقالی در نزدیکی مدرسه، نمیتوانند برای آنها خوراکی تهیه کنند و اغلب ناچار میشوند پس از چنین اتفاقاتی، دانشآموزان را به خانه بفرستند.»
سوءتغذیه، معضل جدی در مدارس
روناک رستمی، فعال اجتماعی، به شرق گفت که سوءتغذیه به معضل جدی در مدارس تبدیل شده و بسیاری از کودکان با دلدرد، معدهدرد و ضعف عمومی مواجهاند و همین امر مانع استفاده موثر آنها از زمان کلاس میشود.
او اشاره کرد که بسیاری از دانشآموزان ساکن در روستاها از ساعت شش صبح یا زودتر خانه را ترک میکنند و تنها قوت غالبشان تکهای نان خشک و کمی کشک است که در مسیر مدرسه میخورند.
هشدارهای مکرر درباره سوءتغذیه کودکان
این اولین بار نیست که رسانهها در ایران نسبت به وضعیت سوءتغذیه کودکان هشدار میدهند.
پیشتر و بر اساس نتایج یک پژوهش میدانی که گروهی از مددکاران اجتماعی داوطلب و آموزشدیده انجام دادند، وضعیت مصرف لبنیات در میان کودکان در ایران نیز بحرانی گزارش شد.
بر اساس این پژوهش، تنها دو درصد کودکان روزانه لبنیات مصرف میکنند و ۵۰ درصد، هیچ لبنیاتی دریافت نمیکنند.
به این ترتیب، بخش بزرگی از خانوارهای ایرانی با مشکلات جدی در تامین تغذیه پایه، بهویژه پروتئین و لبنیات، مواجه هستند.
استانهای محروم
یک فعال مدنی در استان خوزستان که در گزارش پنجشنبه روزنامه شرق نامش ذکر نشده، درباره معضل گرسنه ماندن کودکان به وقت رفتن به مدرسه گفت: «سبک زندگی خانوادههای کمدرآمد جایی برای صبحانه خوردن برایشان باقی نمیگذارد.»
او افزود: «این بچهها صبحانه نمیخورند و علتش هم نوع زندگیای است که به آن خو گرفتهاند و جبر حاکم است. این خانوادهها صبح زود بیدار میشوند و پدر و مادر سراغ دامها یا کارهای کشاورزی میروند. بچهها هم یا در این مسیر به والدین کمک میکنند یا وظیفهشان نگهداری از سایر کودکان خانواده است.»
یک فعال اجتماعی در استان ایلام نیز به شرق گفت: «اینجا دیگر کسی به فکر صبحانه خوردن نیست. به فکرش هم باشند، پولی بابتش ندارند و کودکی که به طور کلی در شبانهروز تغذیه مناسبی ندارد، بدون صبحانه راهی مدرسه میشود.»
او افزود: «جایی که دانشآموز نیاز دارد از ذهن و فکر و بدنش بهطور توامان استفاده کند، سوختی ندارد که آن را بسوزاند. خود من بارها شاهد صحنههای دلخراشی از ضعف و بیحالی و حتی غش کردن بچهها سر صف مدرسه بودهام.»