در اورنج کانتی در ایالت کالیفرنیا، هر صبح آتش کوچکی روشن میشود و غروب همانروز، همراه با پایان کاری مرکز زرتشتیان به اجبار خاموش میشود درست برعکس آتش اتشکدههای یزد و تهران که به گفته موبدان قرنهاست خاموش نشدهاند.
در سالهای اخیر، مهاجرت زرتشتیان به خارج از ایران و بیش از همهجا به آمریکا شدت گرفته است و اکنون ایالات متحده پذیرای نزدیک به ۲۰ هزار زرتشتی است که با وجود محدودیتهای قانونی میکوشند سنت روشن نگهداشتن «آتش مقدس» را زنده نگه دارند.
اما برای زرتشتیان طنز تلخ این است که قوانین شهری آمریکا با «آتش همیشه روشن» به راحتی کنار نمیآید. این مساله و کمبود موبدان و هزینههای بالای ساخت آتشکده با استانداردهای آمریکا، باعث شده مهاجران به آتش کوچکی که با گاز شهری روشن میشود، بسنده کنند.
موبد اشکان باستانی، نوه آخرین موبد موبدان ایران که ۲۰ سالی از مهاجرتش میگذرد و ساکن اورنج کانتی است به ایراناینترنشنال گفت: «آتش را فقط در ساعاتی که در مرکز حضور داریم، روشن میکنیم. چارهای نیست. ما همراه با زمان و مکان تغییر میکنیم.»
مهاجرت زرتشتیان، که از کمجمعیتترین گروههای مذهبی در ایران هستند شاید بیشتر از اقلیتهای مذهبی دیگر، به معنای از دست دادن ریشهها و آیینهایشان باشد.
مهاجرت انتخاب ما نبود پس از انقلاب ۵۷، با آغاز مصادره اموال شخصی و شرکتهای متعلق به برخی چهرههای زرتشتی و همچنین دشوار شدن زندگی زیر سایه قوانین اسلامی که بر تمام ابعاد زندگی اجتماعی حاکم شد، موج مهاجرت زرتشتیان از ایران شکل گرفت.
پدربزرگم وقتی در کوچهپسکوچههای باریک یزد راه میرفت، عادت داشت هر چند قدم یکبار برگردد و پشت سرش را نگاه کند. او از سایهها میترسید. پدربزرگم میگفت وقتی ۱۰ سالش بود و ندانسته روی زمین کشاورزی همسایه مسلمان راه رفت، پایش را به فلک بستند. بار دیگر در دهه چهارم زندگی، در بازار پسته از پشت سر به او حمله کردند چرا که به گفته آنها ورود یک گبر (واژه توهینآمیز برای زرتشتیان) به بازار خوش یمن نبود.
در ایران پس از انقلاب ۵۷، برای همهچیز از سرشماری جمعیت تا ثبتنام در مدرسه، دانشگاه و فرمهای اشتغال، مذهب آدم را میپرسند. مذهب او برگ ورودش به مکانهای خاص است و از همان ابتدا مشخص میشود تا کجاها میتواند بلندپروازی کند و کجاها مرز عبورناپذیر او خواهند بود. یک اقلیت مذهبی یاد میگیرد در سکوت و حاشیه زندگی کند و در این مسیر، بسیاری رفتن را به ماندن ترجیح میدهند.
این مهاجرتها تا اواخر دهه هفتاد شمسی به صورت فردی و خانوادگی انجام میشد اما از آن زمان و با کمک سازمان غیردولتی HIAS (هایاس) شکلی سازمانیافته پیدا کرد و تا سال ۱۳۹۵، پیش از شروع نخستین دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، صدها زرتشتی ایران را به مقصد آمریکا ترک کردند.
این موج مهاجرت زرتشتیها به آمریکا در سال ۲۰۲۴ و در پرتو نگرانی از سختتر شدن قوانین مهاجرتی در صورت انتخاب مجدد ترامپ به ریاستجمهوری این کشور بار دیگر شدت گرفت و گروه دیگری از زرتشتیان با کمک تشکلی دیگر خارج شدند.
کاهش جمعیت و زادو ولد در سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۷۵، جمعیت زرتشتیان نزدیک به ۲۸ هزار نفر عنوان شد. ده سال بعد، در سال ۱۳۸۵، این تعداد ۱۹ هزار و ۸۲۳ نفر و در آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵، جمعیت زرتشتیان ۲۳ هزار و ۱۰۹ نفر اعلام شد.
با این حال، خود زرتشتیان معتقدند جمعیتشان بسیار کمتر از این تعداد است.
یکی از اعضای سابق انجمن زرتشتیان تهران، که خواست نامش محفوظ بماند، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «خیلی از مسلمانان علاقهمند به دین زرتشت، در زمان سرشماری ملی، مذهب خود را زرتشتی عنوان میکنند و از طرف دیگر مسئولان زرتشتی از ترس فشارهای بیشتر حکومت، درباره رقم واقعی جمعیت اظهارنظر نمیکنند، چون میخواهند نشان دهند که زیاد هستند. لابد جمعیت زیاد یکجور نمایش قدرت است اما خودمان میدانیم خیلی کمتر از اینها هستیم.»
این عضو سابق انجمن گفت: «در ایران خانوادههای زرتشتی مثل بقیه جامعه به دلایل اقتصادی علاقهای به بچهدار شدن ندارند. اما برعکس مهاجرانمان از بزرگ کردن ابعاد خانوادههایشان هراسی ندارند.»
همچنین روانشاد کوروش نیکنام، موبد و نماینده سابق زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی، در تیر ۱۳۹۴ به سایت امنیتی دیدهبان وابسته به وزارت اطلاعات گفته بود تعداد زرتشتیان ایران در سی سال گذشته به نصف کاهش یافته است. او یکی از دلایل کاهش جمعیت را علاوه بر مهاجرت، عدم رغبت به فرزندآوری در ایران دانسته بود.
و افشین نمیرانیان، فرنشین انجمن زرتشتیان تهران، در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۲ گفته بود جمعیت زرتشتیان ایران یکسوم تا یکچهارم شده است.
زرتشتیان در آمریکا از آنجا که در سرشماری رسمی آمریکا مذهب افراد ثبت نمیشود، آمار دقیق و رسمی از تعداد زرتشتیان در آمریکا وجود ندارد. فدراسیون جهانی زرتشتیان جمعیت را ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر و انجمن زرتشتیان شمال آمریکا حدود ۲۰ هزار زرتشتی (ایرانی و پارسی هند) تخمین میزند.
اکثر آنها در کالیفرنیا ( لسآنجلس، اورنج کانتیو سندیگو) و تعدادی هم در جاهای مانند نیویورک و تگزاس ساکن هستند.
متمولان زرتشتی که تعدادشان کم نیست، با کمکهای خود مراکز گردهمایی و معابدی را در این شهرها ایجاد کردهاند. با این حال پارسیان هند که وضعیت مالی بهتری دارند، در هیوستون آتشکدهای با مجمع واقعی آتش ساختهاند.
جزیرههای کوچک مهاجرت فقط ترک خانه و شهر نیست؛ معنایش ترک آیینها و جمعهای کوچک خانوادگی است.
در آمریکا، که هر ایالتش به اندازه چند کشور فاصله دارد، شانس گردهم آمدن و بهجا آوردن آداب و رسوم آنقدر اندک است که بسیاری پس از مهاجرت چارهای جز زندگی با خاطرات خوش از ایران ندارند و زرتشتی بودن خود را در چیدمان سفرههای هفتسین یا مراسمهای شخصیتر مثل عروسی و عزاداری محدود میکنند.
آناهیتا، زرتشتی ساکن نبراسکا، میگوید: «از وقتی به اینجا آمدم، در هیچ مراسم زرتشتی شرکت نکردم. حتی فکر نمیکنم زرتشتی دیگری در این ایالت باشد. دلم برای جمعهای کوچکمان در ایران تنگ شده است.»
البته وضعیت در برخی از نقاط کالیفرنیا بهتر است. موبد اشکان باستانی میگوید: «ما در مرکز زرتشتیان اورنجکانتی کلاسهای آموزش بایستههای دینی را برای کودکان برگزار میکنیم. تمام جشنها و سنتها را برگزار میکنیم و ورود برای همه، فارغ از مذهب آزاد است. در برخی از جشنها که شناختهشدهتر هستند مثل مهرگان و سده، بسیاری از مسلمانان هم شرکت میکنند، غذای ما را میخورند و با ما میرقصند.»
زیر درخت فشارها گاهی ترسهایی که در ما ریشه کردهاند، حتی با زندگی در یک منطقه آزاد هم رهایمان نمیکنند. بارها در ایران شنیدم که به زرتشتیان لقب محافظهکار داده میشود، اما این محافظهکاری به قدمت رنجهای داده شده میآید.
یکی از موبدان ساکن کالیفرنیا میگوید: «تا وقتی در ایران بودیم اجازه توضیح دادن درباره مذهب را به مسلمانان علاقهمند نداشتیم. اینجا هم، البته من و برخی از همکارانم، آیین بهجا آوردن تغییر مذهب را برای علاقهمندان انجام نمیدهیم. من این کار را نمیکنم چون هنوز مادر و برادرم در تهران هستند و نگرانم که آنها با آزار و اذیت حکومت مواجه شوند یا باقیمانده اموالمان مصادره شود. شاید هیچکدام از این ترسها اتفاق نیفتد، اما چه کنیم که این ترس را داریم، چون دیدهایم چه بر سر بقیه آمده است. پس حتی اینجا هم راحت نیستیم. این ترسی که زاده شده همیشه با من، با ما اقلیت، همراه است.»
سایهها یکی از مسئولان جامعه زرتشتیان داخل ایران به ایراناینترنشنال گفت: «درک کلی جامعه نسبت به زرتشتیان تغییر کرده، دیگر واژههای نجس و آتشپرست را کمتر میشنویم اگرچه که هنوز برخی از مقامات حکومتی در اظهارنظرهای ما را شگفتزده میکنند و معلوم نیست که اینها هنوز معتقدند ما نجسایم یا برای نشان دادن قدرت این برچسبها را به ما میزنند. ما که خودمان هم نفهمیدیم اما دیگر برخی چیزها مثل سابق نیست.»
در نهایت، داستان مهاجرت زرتشتیان فقط جابهجایی جغرافیایی نیست؛ روایتی است از تلاش برای حفظ هویت، آیین و شعلهای که قرنهاست نماد زندگی و روشنی است. چه این آتش در یزد باشد، چه در کالیفرنیا و چه در دل تنهایی نبراسکا.
آتشی که هنوز هم، بیصدا، اما استوار، به سوی آسمان میرود.