انتقال شبهنظامیان وابسته به تهران از سوریه به عراق و استقرار آنان در کمپ اشرف سابق
اردوگاه اشرف
موسسه واشینگتن خبر داد نیروهای افغانستانی و پاکستانی نیروی قدس سپاه پاسداران موسوم به فاطمیون و زینبیون، پس از عقبنشینی از سوریه در پی سقوط رژیم بشار اسد، در کمپ ابومنتظر المحمداوی (اردوگاه اشرف سابق) مستقر شدهاند.
این موسسه پنجشنبه ۱۱ بهمن نوشت مکانهای شناخته شدهای که در آن نیروهای فاطمیون و زینبیون مستقر شدهاند، در استانهای الانبار و دیالی قرار دارند.
در ماه دسامبر، تعدادی از نیروهای فاطمیون و زینبیون از طریق گذرگاه القائم وارد عراق شدند.
این گذرگاه تحت کنترل قاسم مصلح، از رهبران برجسته نیروهای حشد الشعبی است.
قاسم مصلح در سال ۱۴۰۰ به اتهام دست داشتن در ترور ایهاب الوزانی، فعال سیاسی و مدنی در کربلا بازداشت و مدتی بعد آزاد شد.
مقامات عراق علت آزادی مصلح را ناکافی بودن شواهد اعلام کردند.
موسسه واشینگتن نوشت نیروهای فاطمیون و زینبیون ابتدا در مجتمعهایی در منطقه القائم حضور داشتند که به عنوان مراکز انتقال موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی و سایر تجهیزات در مسیر سوریه و لبنان، استفاده میشدند.
این نیروها اکنون در کمپ ابومنتظر المحمداوی (اردوگاه اشرف سابق) مستقر شدهاند که تا زمان حضور اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق، در اختیار این سازمان بود.
پس از خروج نیروهای سازمان مجاهدین خلق از عراق، کمپ اشرف در اختیار نیروهای حشد الشعبی قرار گرفت و نام آن به اردوگاه ابومنتظر المحمداوی تغییر یافت.
سال ۲۰۱۹ حملاتی هوایی به این کمپ انجام شد و رسانهها نوشتند این حملهها از سوی اسرائیل انجام شده و هدف آنها، «اقدام علیه پایگاهی نظامی بوده که در آن موشکهای ساخت جمهوری اسلامی نگهداری میشده» است.
موسسه واشینگتن با طرح این پرسش که چه کسی ورود این نیروها را -که مورد تحریم آمریکا هستند- به عراق تایید کرده، افزود: «تنها نخستوزیر به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح دارای چنین اختیاری است.»
در این گزارش یادآوری شده که «استقرار این گروهها در عراق و حمایت مادی از آنان، نقض تحریمهای آمریکا» است.
وزارت خزانهداری آمریکا سال ۱۳۹۷ لشکرهای فاطمیون و زینبیون را تحریم کرد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، با گذشت ۱۳ روز از حادثه غرقشدن پناهجویان در مسیر ترکیه به یونان، پیکر دو شهروند ایرانی غرق شده در این حادثه از طریق مرز زمینی به ایران منتقل شد.
قایق حامل ۲۷ پناهجو از جمله چندین زن و کودک در ۱۶ ژانویه برابر با ۲۷ دی ماه در مسیر کوشآداسی ترکیه به جزیره ساموس یونان، «به دلیل مداخله گارد ساحلی ترکیه» دچار حادثه شده و غرق شد.
مهران فتی، از بازماندگان این حادثه که به همراه خواهر و دو خواهرزادهاش در این قایق بودهاند، به ایراناینترنشنال گفت: «گارد ساحلی با ایجاد موجهای سنگین قایق را به زیر آب برد و نتوانست خواهرش "نازنین" و خواهرزادهاش "دلسا" را از آب بیرون بکشد.»
خواهرزاده خردسالش «دنیز» نجات یافت و مهران هم پس از ۴۰ دقیقه عملیات نجات، بیهوش به بیمارستان منتقل شد و پس از چند روز بستری، به کمپ آیدین ترکیه فرستاده شد.
نازنین فتی و دخترش دلسا
ایرانیها در کمپها با سختگیری بیشتری مواجهاند
فتی با بیان اینکه ایرانیها در کمپها با سختگیری بیشتری مواجهاند و خود نیز مدت بیشتری در بازداشت نگه داشته شد، به ایراناینترنشنال گفت پس از آزاد شدن از کمپ، پیکر عزیزانش را دوشنبه ۱۱ بهمن به ایران فرستاد.
او در این باره گفت: «من و شوهرخواهرم امین، از نظر روحی اصلا شرایط خوبی نداریم. نمیدانیم چه تصمیمی بگیریم. سردرگم هستیم. ادامه مسیر مجهول است و برای به عقب برگشتن هم پلی برایمان نمانده است. ترکیه بوی خون عزیزانم را میدهد و نمیدانم به ایران بازگردم یا چه کنم.»
فتی که زندهماندنش را تنها به خاطر خواهرزادهاش «دنیز» میداند که در این حادثه مادر و خواهرش را از دست داده و اکنون دچار مشکلات روحی شدید شده است، به ایراناینترنشنال گفت: «فقط میخواهم دنیز بتواند زندگی و آیندهای نرمال داشته باشد.»
مرگ پناهجویان
مرگ پناهجویان در آبهای ترکیه و یونان پیش از این نیز بارها سابقه داشته است.
۳۰ آذر سال جاری در پی واژگون شدن یک قایق حامل پناهجویان در نزدیکی جزیره رودس در شرق یونان، دستکم هشت نفر کشته شدند و ۱۸ نفر نجات یافتند.
مقامات یونان ۲۵ آذر نیز گزارش دادند پس از غرق شدن یک قایق پناهجویان در سواحل کرت در جنوب یونان، هفت نفر جان خود را از دست دادند.
در این حادثه بیش از ۲۰۰ تن نجات یافتند و دهها نفر دیگر مفقود شدند که جستوجو برای یافتن آنها، ۲۸ آذر متوقف شد.
پنجم آذر امسال، هفت پناهجو و ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، دستکم ۷۹ نفر در پی واژگونی قایق در سواحل یونان کشته شدند.
در سالهای اخیر غرق شدن یک خانواده پنج نفره پناهجوی ایرانی اهل سردشت در راه رسیدن به بریتانیا و در کانال مانش، واکنشهای گستردهای را در رسانهها و میان کنشگران بریتانیایی و فرانسوی برانگیخت.
ترکیه بارها یونان را به نقض قوانین بینالمللی متهم و اعلام کرده که این کشور با نقض این قوانین، پناهجویان را به سمت آبهای ترکیه پس میزند.
بر اساس پیشبینیها، تعداد مهاجرانی که تلاش میکنند خود را بهطور غیرقانونی به یونان برسانند، در سال جاری به بیش از ۶۰ هزار نفر خواهد رسید.
دادههای رسمی نشان میدهند از میان افرادی که تلاش میکنند خود را به یونان برسانند، بیشترین تعداد متعلق به پناهندگان سوری است و پس از آن، شهروندان افغانستان، مصر، اریتره و فلسطین در رتبههای بعدی قرار دارند.
اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، از احتمال نقش داشتن یک قدرت خارجی در قتل سلوان مومیکا، آتشزننده قرآن در سوئد، خبر داد. او پنجشنبه ۱۱ بهمن، در نشستی خبری اطمینان داد که سرویسهای امنیتی عمیقا درگیر تحقیق درباره این ماجرا هستند.
نخستوزیر سوئد گفت بدیهی است که «خطر ارتباط یک قدرت خارجی با این قتل» وجود دارد.
سرویس امنیتی سوئد اعلام کرد در حال ارزیابی تاثیر این تیراندازی بر امنیت این کشور است. سرویس امنیتی دانمارک نیز به تحقیقات درباره پرونده کشته شدن مومیکا اضافه شده است.
بهدنبال قرآن سوزاندنهای مومیکا، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ۳۱ تیر ۱۴۰۲ در پیامی اعلام کرد دولت سوئد باید عامل آتش زدن قرآن را به دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد و «اشد مجازات برای "عامل این جنایت" مورد اتفاق همه علمای اسلام است».
شماری دیگر از مقامهای جمهوری اسلامی نیز خواهان اخراج سفیر و تعطیلی سفارت سوئد در ایران شدند.
سلوان مومیکا، پناهنده عراقی در سوئد که با آتش زدن قرآن موجی از واکنشها را در کشورهای اسلامی برانگیخت، به ضرب گلوله در آپارتمانی در حوالی پایتخت سوئد کشته شد.
او در خانهای در شهر سودرتالیه در نزدیکی استکهلم هدف قرار گرفت.
رسانههای سوئد از بازداشت پنج نفر در این رابطه خبر دادند.
بر اساس اطلاعاتی که پلیس در حال بررسی آنهاست، او در حال پخش یک برنامه زنده از تیکتاک بوده که کشته شده است.
مومیکا در ماههای گذشته چندین بار اقدام به سوزاندن قرآن کرده بود.
اقدام او برای آتش زدن قرآن و پرچم عراق در مقابل سفارت عراق در استکهلم موجی از واکنشها را برانگیخت.
گفته میشود مومیکا پیش از این از رهبران سازمان حشد الشعبی تحت حمایت جمهوری اسلامی بوده است و بعدها با یکی از رهبران تیپ بابل این سازمان دچار اختلاف شده است.
اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد
اواخر تیر ماه سال گذشته، پس از این که معترضان عراقی در واکنش به سوزانده شدن قرآن به دست مومیکا به سفارت سوئد در بغداد حمله کرده و ساختمان آن را آتش زدند، سوئد، کاردار سفارت عراق را در استکهلم احضار کرد و سفارت خود را در بغداد بست.
وزارت خارجه عراق ضمن اعلام اعتراض به این اقدام، خواستار استرداد مومیکا به این کشور برای دادگاهی کردنش شد.
سوئد در سال ۲۰۲۳ هشدار تروریسم خود را به دومین سطح بالا رساند و نسبت به تهدیدات علیه سوئدیها در داخل و خارج از کشور هشدار داد.
پاییز گذشته و در جریان یک حمله مسلحانه در بروکسل، دو نفر سوئدی کشته شدند که مرد ضارب در این حمله گفته بود قرآن «خط قرمز» اوست و او آماده است خود را برای آن قربانی کند.
پیشتر دادگاه مهاجرت سوئد با اخراج مومیکا با عنوان این که «با سوزاندن قرآن موجب ایجاد تنش در روابط کشورهای اسلامی با استکهلم شده»، موافقت کرده بود.
قرار بود یک دادگاه در استکهلم پنجشنبه حکم خود را در مورد این که «آیا مومیکا به دلیل تحریک به نفرت گناهکار است یا نه»، صادر کند.
همنسلان من شاید تصویر صف طولانیِ جلوی نخستین شعبه مکدونالد در مسکو را به یاد بیاورند: ۳۱ ژانویه ۱۹۹۰ میلادی. میخائیل گورباچف با قول اصلاحات گسترده روی کار آمده بود و درهای اتحاد جماهیر شوروی را به روی «مظاهر سرمایهداری» باز کرد، اما برای نجات دولت کمونیستی دیر شده بود.
مردمانی که هفت دهه قهرمانسازی و دشمنسازی را تجربه کرده بودند، حالا به چیزی جز آنکه مثل ساکنان آنسوی دیوار آهنین زندگی کنند رضایت نمیدادند. مثل جوانهای امروز ایران «زندگی معمولی» میخواستند.
حاکمان مستبد گاه در مواجهه با نارضایتی گسترده فضای بسته را برای نمایش هم که شده کمی باز میکنند و سپس از ترس اینکه کنترل اوضاع از دستشان خارج شود، با همان آزادی نمایشی هم بهشدت برخورد میکنند؛ و اینگونه کلاهشان را باد میبرد.
جمهوری اسلامی ایران و اتحاد جماهیر شوروی، علیرغم تفاوت ماهوی در ایدئولوژی، از لحاظ ساختاری، بهویژه در حوزه نظام سیاسی و سرکوب آزادیها، شباهتهای بسیاری دارند. قدرت در نهادهای خاص، نظیر پولیتبورو و حزب کمونیست در شوروی و شورای نگهبان و دفتر رهبری در ایران متمرکز است. رقابت سیاسی واقعی نیست. و نهادهای انتخابی زیر سایه نهادهای غیر انتخابی قرار دارند.
در شوروی، مخالفان را به اسم «دشمنان خلق و انقلاب» سرکوب میکردند. دغدغه حکومت حفظ انقلاب و دستاوردهای آن بود و شهروندان راهی جز فرمانبری یا پذیرش تاوان سرپیچی نداشتند. در ایران نیز مخالفان را با تکیه بر یک ایدئولوژی مرکزی (اسلام سیاسی) سرکوب میکنند.
در شوروی، نهاد گلاولیت متصدی اصلی سانسور و نظارت بر نویسندگان و مطبوعات بود. در ایران، این نقش به عهده وزارت ارشاد، شورای نظارت بر فضای مجازی و نهادهای مشابه است. اما همانطور که در شوروی، نسل جوان به فرهنگ غربی روی آورد و از کمونیسم دور شد، در ایران هم جوانان نمادهای انقلاب اسلامی، از حجاب اجباری تا ادبیات مذهبی، را کنار گذاشتهاند.
ایران پس از قتل حکومتی مهسا امینی و اعتراضات ۱۴۰۱، بیشباهت به سالهای پایانی شوروی نیست. اگر زمانی رونالد ریگان، رئیسجمهور آمریکا درباره شوروی جوک میگفت، در ماهها و سالهای آخر خود مردم شوروی دولت کمونیستی را مسخره میکردند. در ایران امروز نیز چادر، عمامه و ریش دیگر کارکردهای نمادین دهه شصت را ندارند.
نسل جوان ایرانی، همچون جوانان شوروی دهه ۸۰، هر روز با فضای بیرون از مرزها آشناتر میشود هرچه دسترسی به فنآوری آسانتر و نسل جوان با دنیای خارج آشناتر شده، فاصله باورها و ارزشهای این نسل با نسل حاکمان هم بیشتر شده است. دیگر از دور هم میتوان دید که شعار «یا روسری یا توسری» بر این نسل کارگر نیست. خفقان دهه اول انقلاب به این سادگی برنمیگردد.
امیل دورکیم، جامعهشناس نامدار فرانسوی، میگوید شکاف میان نسلها در بُعد هویتی و فرهنگی، ساختارهای اجتماعی را عمیقا متاثر میکند. وقتی این شکاف به حدی برسد که اختلاف به تقابل آرمانها بدل شود، یکی از آن دو باید از میدان به در شود.
دختران و پسران ایرانی که با وجود دشواریهای معیشتی، به هر بهانهای میرقصند و شادی میکنند، مثل صف جلوی مکدونالد در مسکو (یا شاید مثل انفجار چرنوبیل چند سال پیش از آن) نشانهاند. نشانههایی که رهبران روس زیر فرش زدند که همه چیز را عادی جلوه دهند. تنها چند بهار پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی.
برخی اقلام خوراکی و ضروری خانوارها در ایران، از مهر تا بهمن ۱۴۰۳، طی تنها سه ماه، دو تا دو نیم برابر افزایش قیمت داشتند. این درحالی است که گزارشهای رسمی، این افزایش قیمتها را منعکس نمیکند و برای نمونه، مرکز آمار قیمت رسمی روغن را که ۱۵ درصد افزایش، دو درصد گزارش کرده است.
مرکز آمار جمهوری اسلامی گزارشی با عنوان «متوسط قیمت کالاهای خوراکی منتخب در مناطق شهری کشور– دی ۱۴۰۳»، که دهم بهمن ۱۴۰۳ منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش، ۵۳ قلم مواد غذایی در دیماه ۱۴۰۳ نسبت به زمان مشابه سال ۱۴۰۲، به طور میانگین حدود ۳۷ درصد افزایش قیمت داشته است.
این مرکز در گزارش تورم (شاخص قیمت مصرف کننده) خود که سوم بهمنماه منتشر شد، تورم نقطه به نقطه دیماه ۱۴۰۳ را حدود ۳۲ درصد اعلام کرد. در این گزارش تورم بخش خوراکیها در دیماه ۱۴۰۳ نسبت به دیماه ۱۴۰۲، حدود ۲۷ درصد اعلام شد.
تغییرات یک ساله قیمت ۱۵ محصول در بازار ایران. قیمتها به تومان
از بازار تا گزارش رسمی
بررسی ایران اینترنشنال از قیمت ۱۵ قلم از اقلام مصرفی خانوارهای ایرانی، نشان میدهد افزایش قیمت در بازار، با این گزارش تفاوت آشکاری دارد.
قیمت پوشک بچه با نشان «مای بیبی»، در حال حاضر نسبت به مهرماه ۱۴۰۳، حدودا دو برابر شده است و نسبت به بهمنماه سال گذشته، افزایش ۱۴۰ درصدی داشته است.
در گزارش مرکز آمار، افزایش قیمت برنج خارجی در دیماه ۱۴۰۳، نسبت به دیماه سال گذشته، حدود ۲۲ درصد اعلام شده است، اما بررسی بازار نشان میدهد یک کیسه برنج پاکستانی ۱۰ کیلویی که بهمنماه سال گذشته ۶۵۰ هزار تومان بود، هم اکنون در بازار حدود یک میلیون و ۷۵۰ هزار تومان به فروش میرسد؛ این یعنی افزایش حدود ۱۷۰ درصدی.
گزارش مرکز آمار میگوید افزایش قیمت گوشت گوسفندی، در دیماه ۱۴۰۳، نسبت به دیماه ۱۴۰۲، حدود ۲۷ درصد بوده است. اما یک بسته سه کیلویی گوشت سردست گوسفندی، در بهمنماه ۱۴۰۳، نسبت به بهمنماه ۱۴۰۲، ۸۱ درصد افزایش قیمت داشته است.
افزایش قیمت در همهمه قیمت بنزین، آلودگی هوا، مذاکرات و جنگ
در شرایطی که افکار رسانهها بیشتر به موضوع مذاکرات، افزایش قیمت دلار، بنزین، احتمال جنگ و… میپردازند، در سطح بازار قیمتها نه تنها طی یک سال، بلکه در سه ماهه و نه ماهه سال جاری افزایش چشمگیری داشته است.
میانگین افزایش قیمت همین ۱۵ قلم بررسی شده در اینجا در بهمنماه ۱۴۰۳، نسبت به مهرماه ۱۴۰۳، حدود ۴۴ درصد و نسبت به خردادماه سال جاری حدود ۶۰ درصد بوده است.
مورد عجیب روغن و دارو
از نیمه دیماه ۱۴۰۳، شرکتهای تولید روغن خوراکی شروع به افزایش قیمتهای خود کردند و در نهایت ستاد تنظیم بازار با اطلاعیه رسمی، در ۲۴ دیماه افزایش قیمت انواع روغن مایع و جامد برای مصارف خانگی را تا ۱۵ درصد تایید کرد.
اما آخرین گزارش مرکز آمار اعلام کرده است قیمت روغن مایع و جامد نباتی، در دیماه نسبت به آذرماه ۱۴۰۳، حدود دو درصد افزایش داشته است.
دارو هم شرایط مشابهی داشت؛ همزمان با ستاد تنظیم بازار، سازمان غذا و دارو هم به بسیاری از کارخانجات عرضه کننده دارو، مجوز افزایش قیمت تا پنج برابر یا ۴۰۰ درصد را داد. اما گزارش تورم مرکز آمار، تورم بخش بهداشت و درمان در دیماه ۱۴۰۳، نسبت به آذرماه را حدود دو درصد ثبت کرده است.
بدیهی است که بهداشت و درمان محدود به قیمت دارو نیست و قیمت دارو هم از سوی بیمهها پوشش داده میشود. اما افزایش قیمت ۴۰۰ درصدی، طبیعتا باید خود را بیشتر از دو درصد در این بخش نشان دهد.
«تلویزیون ۴» یکی از دو شبکه بزرگ و سراسری سوئد، خبر داد که روزبه پارسی، رییس بخش خاورمیانه انستیتوی سیاست خارجی در سوئد و برادر تریتا پارسی، رییس پیشین نایاک، با یک شبکه وزارت خارجه جمهوری اسلامی که هدف آن تاثیر بر سیاستهای کشورهای غربی بوده، مرتبط بوده است.
در مهرماه ۱۴۰۲، یک گزارش تحقیقی مشترک ایران اینترنشنال و سمافور، که با بررسی هزاران ایمیل دیپلماتهای ایرانی تهیه شده است، شبکهای از دانشگاهیان و تحلیلگران اندیشکدهها را افشا کرد که از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای گسترش قدرت نرم تهران ایجاد شده بود.
«تلویزیون ۴» در گزارش خود به گزارش ایران اینترنشنال اشاره کرده است و با استناد به ایمیلهایی که ایران اینترنشنال در اختیار آنها قرار داد، حضور شبکه نفوذ ایران در سوئد را بررسی کرده است.
وزارت خارجه ایران در اواخر سال ۱۳۹۲ حلقهای از تحلیلگران و محققان خارج کشور را تحت عنوان «طرح کارشناسان ایران» (The Iran Experts Initiative) یا «شبکه جوانان» تشکیل داد و طبق اسناد بررسی شده، برای سالهای متمادی از این شبکه برای گسترش حوزه نفوذ خود در صحنه جهانی استفاده کرد.
«شبکه جوانان» همزمان دامنه نفوذ خود را به اندیشکدههای اروپایی نیز گسترش داد و بر اساس ایمیلها، با برخی از تحلیلگران ایرانی آنها رابطه برقرار کرد؛ از جمله الی گرانمایه، معاون رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا، روزبه پارسی، رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه امور بینالملل سوئد و عدنان طباطبایی، از بنیانگذاران و مدیر عامل مرکز تحقیقات کاربردی همکاری با شرق.
روزبه پارسی از موسسه امور بینالملل سوئد در پاسخ به سوال ایراناینترنشنال درباره این ایمیلها گفته بود: «این برای تحلیلگران و دانشگاهیان امری کاملا طبیعی است که با مقامات و متخصصان طرفهای مختلف در یک مذاکره یا تنش دیدار کنند تا بتوانند تجزیه و تحلیل خود را غنیتر کنند.»
روزبه پارسی در پاسخ به شبکه «تلویزیون ۴» ارتباطاتش با «شبکه جوانان» را تایید کرده و در عین حال گفته که هدف از آن دسترسی به مقامات جمهوری اسلامی برای درک چگونگی رفتارهای آنها بوده است.
پارسی با اشاره به ضرورت ملاقات به همه افراد به تلویزیون ۴ سوئد گفت: «بحث بر سر این است که سعی کنی بین خطوط را بخوانی و برای خواندن بین خطوط باید با همه جور افرادی ملاقات کنی، اعم از رسمی و غیررسمی، چه از ایران باشند یا عربستان سعودی یا هر جای دیگر. تا ببینی چه میشنوند، چطور فکر میکنند، و پشت یک عبارت چه چیزی ممکن است پنهان شده باشد.»
ایده تشکیل «شبکه جوانان» برای اولین بار در اواخر سال ۱۳۹۲ از سوی سعید خطیبزاده، از اعضای موسسه مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، مطرح شد.
خطیبزاده هفته گذشته به عنوان رییس مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه ایران منصوب شد.
در اسناد به دست آمده، نام آرین طباطبایی رئیس دفتر معاون وزیر دفاع آمریکا در امور عملیات ویژه و جنگهای محدود به چشم میخورد.
یکی دیگر از اعضای اصلی شبکه، علی واعظ بود. رابرت مالی او را در سال ۱۳۹۱ در گروه بینالمللی بحران استخدام کرده بود.
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در تیر ماه سال جاری، پس از تعلیق مجوز امنیتیاش در پی تحقیقاتی که درباره عملکرد او آغاز شده بود به مرخصی اجباری فرستاده شد. علت قطعی تعلیق او هنوز اعلام نشده است.
مکاتبات پارسی پس از حضور در نشست هتل پاله-کوبورگ وین
اسناد نشان میدهد که در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳، اعضای این گروه برای اولین بار در اتاقی در هتل پاله-کوبورگ وین و با حضور محمد جواد ظریف جمع شدند. بر اساس این گزارش، روزبه پارسی در این جلسه حاضر بود.
پاله-کوبورگ محلی بود که ایران و کشورهای عضو برجام در سال ۱۳۹۳ نیز مذاکرات هستهای را برگزار کردند.
بعد از نشست وین، مکاتبات بین این تحلیلگران و وزارت خارجه ایران افزایشی بیسابقه یافت.
تحلیلگران مقالات منتشر شده خود درباره ایران را در رسانههای غربی با مقامات وزارت خارجه ایران به اشتراک میگذاشتند.
ایده تشکیل «شبکه جوانان»از سوی سعید خطیبزاده مطرح شد
در ۲۵ فروردین ۱۳۹۴ (۱۴ آوریل ۲۰۱۵)، خطیبزاده فهرستی از مقالات و مصاحبههایی را که اعضای «طرح کارشناسان ایران»، در هفته بعد از بیانیه لوزان منتشر کرده بودند، به مصطفی زهرانی، مدیرکل سابق امور راهبردی وزارت خارجه ایران و مشاور محمدجواد ظریف، ایمیل کرد.
او ۱۰ سند جداگانه در فرمت ورد را به این ایمیل ضمیمه کرد که هر کدام به نام یکی از اعضای این شبکه بود، از جمله علی واعظ، آرین طباطبایی، عدنان طباطبایی، دینا اسفندیاری، الی گرانمایه و روزبه پارسی.
زهرانی یکی از مقالات خود را برای تریتا پارسی، برادر روزبه، فرستاده بود
در این میان، زهرانی نیز از دوستی خود با تحلیلگران برای دعوت به نشستهای اندیشکدههای مطرح و درخواست چاپ مقالاتش در رسانههای معتبر برای ارتقای جایگاه خود در دانشگاههای ایران استفاده کرد.
در ۱۰ تیر ۱۴۰۱ (اول ژوئیه ۲۰۲۱)، او یکی از مقالات خود را برای تریتا پارسی، برادر روزبه، و معاون اجرایی موسسه کشورداری مسئولانه کویینسی فرستاد و گفت که به مشاوره و کمک نیاز دارد.
او نوشت: «مقاله ضمیمه شده، توسط من نوشته شده و انتشار آن در مجلهای با رتبهبندی آیاسآی، به من برای تبدیل شدن به یک استاد تمام کمک میکند. آیا توصیهای در این زمینه دارید؟ وقت من هم کم است.»
تریتا پارسی، رئیس سابق شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک)، در جواب برای بحث در مورد مقاله و «رویدادهای اخیر» خواستار گفتوگو با زهرانی از طریق اسکایپ یا گوگلمیت شد. پارسی به تقاضای ایراناینترنشنال برای اظهارنظر در این مورد، پاسخی نداد.
مصطفی زهرانی یا ترکزهرانی، در سال ۱۳۸۰ در نمایندگی دائم ایران در سازمانملل در نیویورک کار میکرد.
زهرانی به عنوان یکی از اعضای سپاه پاسداران و یک دیپلمات کهنهکار جمهوری اسلامی، در حمایت از این شبکه و تامین منابع مالی آن نقش مهمی داشته و به عنوان رابط بین اعضای شبکه و ظریف عمل کرده است.