گزارش هممیهن از افزایش افسردگی در سال اخیر؛ از هر پنج نسخه داروخانه، یکی داروی اعصاب است
روزنامه هممیهن روز ۲۶ شهریور با انتشار گزارشی از رشد بیماری افسردگی در ایران به ویژه در میان زنان و جوانان خبر داد و به نقل از متخصصان حوزه روان و داروخانهداران نوشت که از هر پنج نسخه ارجاع شده به داروخانهها، یکی از آنها مربوط به داروهای ضد افسردگی، ضد استرس و خوابآور است.
در این گزارش به ارتباط «سلامت روان» ایرانیان با اعتراضاتی مانند خیزش انقلابی اشاره شده است.
پس از آغاز این خیزش، کارشناسان زیادی از جمله اساتید دانشگاه، متخصصان سلامت روان و جامعهشناسان درباره وضعیت جامعه ایران هشدار دادند و چهار انجمن حوزه سلامت روان نیز در بیانیهای، نسبت به وضعیت سلامت روان شهروندان ابراز نگرانی کردند.
اخیرا نیز روزنامه اعتماد در گزارشی به بررسی محتوای تولید شده درباره «خودکشی» در شبکههای اجتماعی و ارتباط آن با رویدادهای سیاسی و اجتماعی پرداخت و با استناد به کلاندادهها نوشت جستوجوی این کلمه در فروردین ۱۴۰۲ نسبت به نیمه دوم سال ۱۴۰۱ بیش از دو برابر افزایش داشته است.
اتفاقی که به نظر میرسد با سرکوب اعتراضات مردمی در جریان خیزش انقلابی و فروکش کردن تجمعهای خیابانی مرتبط باشد.
گزارشهای میدانی رسانهها از میزان بیماران مراجعه کننده به پزشکان حوزه سلامت روان هم طی سال گذشته نشان میدهد که «حملات اضطرابی» افزایشی چشمگیر داشته است.
اما گزارش جدید هممیهن که بر اساس گفتوگو با ۱۳ متخصص حوزه روان و داروخانهداران و داروسازان تهیه شده حاکی است اختلالات اضطرابی جای خود را به «بیماری افسردگی، ناامیدی و حتی بیعملی» داده است.
این روزنامه به نقل از متخصصان تاکید کرد که از سال گذشته تاکنون، افراد زیادی به مهاجرت فکر میکنند و این مهاجرت برای آنها «بهمثابه فرار از موقعیت» است.
اوایل شهریور امسال هم سعید معیدفر، رییس انجمن جامعهشناسی از قرار گرفتن ایران در آستانه یک «موج بسیار شدید مهاجرت» خبر داده و گفته بود «ناامیدی وحشتناکی» جامعه و به ویژه جوانان و نخبگان را فراگرفته است.
پیشبینی و هشدارها درباره موج مهاجرت بزرگ پیشرو در شرایطی است که برآوردها نشان میدهند حدود یکدهم جمعیت کشور برابر با ۸/۵ میلیون ایرانی هماکنون بهعنوان مهاجر در خارج از ایران زندگی میکنند.
از سوی دیگر بر اساس گزارش هممیهن و به گفته داروخانهداران و داروسازان، میزان مصرف داروهای اعصاب و روان هم بالا رفته است. بهطوری که مسوول فنی یک داروخانه دولتی تاکید کرد از هر پنج نسخهای که به داروخانهشان میآید، یکی مربوط به داروهای اعصاب و روان است.
بر اساس گفتههای این متخصصان، زنان و جوانان عمدتا تحصیلکرده، مراجعهکنندههایشان برای داروهای روان هستند.
اتفاقی که به گفته پزشکان به دلیل «کم شدن امید به زندگی در میان این گروه» است و آنها نتیجه گرفتهاند فاصله میان خواستهها و تحقق خواستههای زنان و جوانان زیاد شده و طبیعی است که اختلالهای روان در این گروه بیشتر شود.
بر اساس گزارش هممیهن، داروهای ضدافسردگی، ضداسترس و خوابآور نیز بیشترین تقاضا را دارند؛ آسنترا رکوردار است، اما داروهایی در گروه اساسآرآیها که ضدافسردگیاند و داروهایی مثل کلونازپام، لورازپام، کلردیازپوکساید و آلپرازولام نیز تجویز و استفاده میشوند.
با اینکه داروهای اعصاب و روان بدون نسخه داده نمیشود اما داروخانهداران میگویند مراجعه برای تهیه داروی بدوننسخه، زیاد شده که یکی از دلایل آن تمایل نداشتن برای مراجعه به پزشک است.
هممیهن به نقل از متخصصان سلامت روان نوشت که اضطراب و افسردگی بهعنوان یکی از بارزترین اختلالات روان از سال گشته تاکنون به شکلهای مختلفی مانند افزایش میل به مهاجرت، مصرف الکل، موادمخدر و خودکشی بروز داشته است.
در طول یکسال گذشته، نهادهای امنیتی و قضایی، فشارهایی متعددی را بر خانوادههای کشتهشدگان خیزش تحمیل کردند.
فشارهایی شامل صدور احکام زندان و شلاق، احضار و بازداشتهای گسترده و خانوداگی، تفتیش خانه، ربودن وسایل ارتباط جمعی، حصر خانگی، ممانعت از حضور بر سنگ مزار عزیزانشان و برگزاری هر گونه مراسم، تخریب سنگ مزارها، آتش زدن سنگ مزار، نصب دوربینهای امنیتی و استقرار نیروهای امنیتی در اطراف مزار کشتهشدگان و بستن آرامگاهها، ساخت دیوار در مقابل مزار کشتهشدگان از جمله این فشارهاست. فشارهایی که در یکی دو ماه منتهی به سالگرد قیام افزایش یافته است.
روز ۲۳ شهریورماه، ماموران امنیتی معید ساعدی، برادر سارینا و ریزان ساعدی خاله او در آرامستان بهشت محمدی سنندج بازداشت کردند. پیشتر هاشم ساعدی، پدر او به اتهام اخلال در نظم عمومی به شش ماه و نیم حبس و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شد.
او در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به صدور چنین حکمی در ۱۳ تیر نوشت: «من از زندان و شلاق نمیترسم. دخترم با این کارها پدرت حق تو را فراموش نمیکند. سارینا ساعدی نوجوان ۱۶ ساله متولد کامیاران بود. او ۵ آبان بر اثر ضربات باتون ماموران در سنندج کشته شد.»
روز ۲۲ شهریورماه در تهران، آرمین رستمی، برادر آیدا رستمی، پزشک کشته شده در اعتراضات بازداشت شد. او تیرماه در سالروز تولد خواهرش از پزشکان خواسته بود به یاد آیدا رستمی بیماران را رایگان درمان کنند.
آیدا رستمی، ۳۶ ساله، پزشک عمومی بیمارستان چمران تهران بود که در ۲۱ آذر ۱۴۰۱ مفقود شد. او در طول اعتراضات در محله اکباتان معترضان زخمی را در خانههایشان مداوا میکرد. چند روز بعد جسد او در حالی پیدا شد که آثار شکنجه روی بدنش مشخص بود.
روز ۱۳شهریور۱۴۰۲، ماموران امنیتی شهر سقز «صفا عائلی»، دایی مهسا ژینا امینی را بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کردند.
بهرغم بازداشت او، خانواده امینی اعلام کردند مراسم سالگرد ژینا را در قبرستان آیچی سقز برگزار میکنند. در دو هفته گذشته ماموران اداره اطلاعات سقز، چهار بار امجد امینی را احضار کردند و در روز سالگرد هم پدرش را بعد از بازداشتی چند ساعته ناگزیر به «بازداشت خانگی» کردند تا مانع از حضور بر مزار دخترش شوند.
هشتم شهریورماه اولین جلسه رسیدگی به اتهامات صالح نیکبخت، وکیل خانواده صالح امینی برگزار شد. شاکی وزارت اطلاعات است و اتهام او «تبلیغ علیه نظام» به خاطر مصاحبههایش درباره روند پیگیری قضایی قتل مهسا امینی است.
۱۶ شهریور، امید قدیمی، برادر فواد قدیمی، در دیواندره توسط نیروهای امنیتی در یکی از خیابانهای این شهر بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است. فواد قدیمی، در جریان اعتراضات در دیواندره در تاریخ ۲۸ شهریور از ناحیه مچ دست و شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در روز ۳۰ شهریور در بیمارستان کوثر سنندج جان باخت. او پدر دو پسر نه و ۱۶ساله بود.
روز سهشنبه ۱۴ شهریور، احمد حسنزاده، ۵۶ ساله، و سولماز حسنزاده، ۲۹ ساله، پدر و خواهر محمد حسنزاده، پس از احضار به اداره اطلاعات بوکان بازداشت شدند. محمد حسنزاده، ۲۸ ساله، ۲۵ آبان ۱۴۰۱ و یک هفته پیش از ازدواجش با شلیک گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
فرزانه برزهکار مادر عرفان رضایی نوایی روز یکشنبه ۱۲ شهریور همراه با خشونت و ضرب و شتم بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری منتقل شد.
عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، پس از پایین کشیدن بیلبوردی با تصویر علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، ۳۰ شهریور در آمل توسط نیروهای امنیتی به ضرب گلوله کشته شد. پیش از بازداشت، خانم رضایی در پستی در اینستاگرام از احضار خود و تهدید به اتهام «تبلیغ علیه نظام» توسط وزارت اطلاعات خبر داده بود.
او گفت که به من گفتهاند «شما افراطی هستید و علیه نظام تبلیغ میکنید» و به احضارکنندگان پاسخ داد «شما افراطی کردید که پسرم را با دو گلوله جنگی کشتید». پدر عرفان رضایی از جانبازان جنگ ایران و عراق است.
هفتم شهریورماه، فرهاد زارع، برادر میلاد زارع، توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی بازداشت و بدون دستور قضایی بازداشت شد. او را پس از دستگیری به زندان بابل بردند. میلاد زارع معترض ۲۶ساله ۲۹ شهریور ماه در بابل با شلیک گلوله مستقیم به پشت سر کشته شد.
روز ششم شهریورماه، تمامی اعضای خانواده حنانه کیا شامل امیر کیا، همسر او، وحید کیا، پدرش، معصومه آذری، مادرش و هلیا کیا، خواهر ۱۶سالهاش دستگیر شدند. حنانه کیا، ۲۳ ساله، ۳۰ شهریور در نوشهر به ضرب گلوله کشته شد. او را به عروس ایران میشناسند زیرا قبل از قتلش عقد کرده بود. از بازداشتگاهشان خبری نیست و اجازه تماس ندارند.
روز سی و یکم مردادماه، ماشاالله کرمی پدر محمدمهدی کرمی، معترض اعدام شده و امیرحسین کوهکن، وکیل این خانواده بازداشت شدند. محمدمهدی «کیان» کرمی، ۲۱ساله در پرونده کشته شدن یک بسیجی در چهلمین روز حدیث نجفی، معترض کشته شده توسط جمهوری اسلامی در کرج، توسط جمهوری اسلامی اعدام شد.
او قهرمان کاراته، عضو تیم ملی جوانان ایران و قهرمان مسابقات قهرمانی کشور بود. رویای او ایستادن روی سکوی قهرمانی جهان بود. او در روز تولد آقا ماشالله به او قول داده بود که قهرمان جهان میشود. حلقههای المپیک را روی بازویش تتو کرده بود اما جمهوری اسلامی نگذاشت رویای او محقق شود، همانطور که او را از حق داشتن وکیل و دادرسی محرمانه محکوم کرد و زیر شکنجه مجبور به اعترافات اجباری.
محمدمهدی کرمی پیشتر به پدرش گفته بود هنگام بازداشت طوری او را کتک زدهاند که بیهوش شده و فکر کردهاند مرده و جنازهاش را اطراف دادگاه نظرآباد انداختند اما موقع ترک کردن محل فهمیدهاند زنده است و او را با خود برده اند.
آقا ماشاالله پدرش دستفروش و کارگر بود. وقتی پسرش اعدام شد، آخرین جمله کیان را روی بازویش تتو کرد. «بابا، حکمها رو دادن، حکم من اعدامه اما به مامان چیزی نگو.»
پس از اعدام کیان وسید محمد حسینی کومار، جوان دیگری که با همین اتهام و به همراه کیان در ۱۷ام دیماه اعدام شد، آقا ماشاالله و همسرش منیژه پدر و مادر هردوی آنها شدند. هر روز سر مزار کیان و کومار میرفتند. مزارهایشان را شستند و گل گذاشتند. هفتهای یک بار ۳۰ وعده غذا میپختند و به نام کیان و کومار بین نیازمندان تقسیم میکردند. نیروهای سپاه به خانه ماشالله کرمی حمله کردند. دستگیرش کردند و مدالهای کیان را دزدیدند. از آن روز از او و محل بازداشتش خبری نیست.
مهسا یزدانی، مادر محمدجواد زاهدی از قربانیان جنبش زنان، زندگی، آزادی، ۳۱ مردادماه در ساری توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند روز بازداشت به زندان قائم شهر منتقل شد.
محمدجواد زاهدی در شامگاه ۳۰ شهریور، تنها چند هفته پس از تولد ۲۰ سالگی اش، زمانی که برای رفتن به آرایشگاه بیرون رفته بود، با شلیک نیروهای امنیتی کشته شد. او بر اثرعدم همکاری اورژانس بیمارستان ساری جان باخت. ششم شهریور، سالروز تولد محمد جواد، مادرش در زندان بود و نیروهای امنیتی در ورودی قبرستان را با زنجیر بستند و دور مزارش دوربینهای مداربسته نصب کردند.
آنها به مادرش گفتند برای آزادی شدن، باید ابراز پشیمانی کند و او جواب داده بود: «من پشیمان نیستم و تا آخرین لحظه دادخواه محمدم میمانم. او در تماس تلفنی در ۱۸ شهریور به خانواده خود گفته: «نگرانم نباشید. یه مبارزهاس … تا پای جونم برای محمدم میجنگم…».
شرمین حبیبی، همسر فریدون محمودی هم در سی و یکم مردادماه در سقز بازداشت شد. فریدون محمود، ۳۲ ساله، پدر یک پسر، با شلیک مستقیم بیش از ۲۰۰ گلوله ساچمهای و دو گلوله جنگی توسط نیروهای پلیس ضدشورش در ۲۸ شهریور کشته شد. او را در نزدیکی مزار مهسا (ژینا) امینی در قبرستان آیچی سقز دفن کردند. شرمین حبیبی همسرش گفته بود: وقتی فریدون را دفن کردیم هنوز خون از بدنش میآمد.
فرمرز براهویی برادر ۱۵ساله اسماعیل براهویی یکی از قربانیان جمعه خونین زاهدان، ۳۱ مردادماه در شهرستان تربت حیدریه بازداشت شد. او پس از شش روز با پرداخت ۳۰ میلیون تومان جریمه نقدی از بازداشتگاه اداره اطلاعات تربت حیدریه آزاد شد. فرامرز برای سر زدن به مزار برادرش از مشهد به زاهدان سفر کرده بود. اسماعیل براهویی ۲۳ساله بود که هشتم مهرماه سال گذشته در زاهدان به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
۲۶ مردادماه، کوروش وزیری، همسر شیرین علیزاده، در روز تولد همسرش در اصفهان بازداشت شد. نسرین علیزاده، خواهر شیرین با انتشار تصاویری از تولدش بر سر مزارش، در صفحه اینستاگرامش نوشت: «اگر خواهرم را نمیکشتید، امروز تولد خانوادگی داشتیم و مجبور نبودید این همه نیرو اعزام کنید. در مراسم تولد او نه شعری بود و نه شعار و نه هیچ جمعیتی جز خانواده. چرا شوهرش را دستگیر کردید؟» او پس از انتشار این پست دستگیر شد.
شیرین علیزاده، ۳۵ساله در مسیر تنکابن به چالوس در سفر تابستانی بود که با شلیک نیروهای بسیج به خودرویشان کشته شد. پسر ۷ساله او شاهد صحنه مرگ مادرش بود. او از جمله شهروند خبرنگارانی بود که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی در حال فیلمبرداری در داخل خودرو از اعتراضات، مرگ خود را ثبت کرد. آخرین جملات او اینها بود: «دارند شلیک میکنند. شلیک مستقیم میکنند. میترسم به ماشین ما شلیک کنند. خاک تو سرم دختر مردم را کشتند» و این آخرین صحبتهای شیرین علیزاده بود. او از مرگش فیلم گرفت. چند ثانیه بعد خونش روی دوربین گوشیاش پاشید.
مهسا بصیر توانا خواهر مهران بصیر توانا ۲۶ مرداد در فومن دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. مهران بصیر توانا ۲۹ساله روز ۲۳ آبان وقتی دید که نیروهای سپاه در حال ضرب و شتم یک زن مسن هستند، از ماشین پیاده شد و به آرامی به آنها گفت این زن مانند مادر شما است و او را کتک نزنید. فرمانده سپاه در حالی که مهران در حال کمک به پیرزن بود از فاصله یک متری به سر وی شلیک کرد. مردم بلافاصله مهران را به بیمارستان رساندند. او ۳ روز در کما بود. و پس از سه روز در ۲۵ آبان ماه در بیمارستان پورسینای رشت بر اثر شدت جراحات جان باخت.
چهارشنبه ۲۵ مرداد خانواده کومار درافتاده در روز تولدش در حالیکه راهی مزار فرزندانشان بودند، بازداشت شدند. به گزارش هه نگاو ماموران امنیتی آنها را مجبور کردند تا لباس کردی خود را که برای حضور بر مزار فرزنداشان پوشیده بودند از تن در بیاوردند. مادر او به دلیل تهدید با اسلحه دچار حمله قلبی شد و به بیمارستان منتقل شد. پدرش بعد از ساعتها بازجویی، آزاد شد. کومار درافتاده ۱۶ساله اهل پیرانشهر دانش اموز پایه یازدهم بود. او در ۸ آبان با شلیک گلوله ماموران امنیتی کشته شد.
رضا ببرنژاد برادر مهدی ببرنژاد ۲۰ مرداد در قوچان در آستانه تولد برادرش در ۲۴ مردادماه بازداشت شد. ماموران اطلاعات سپاه با حمله به منزل آنها، شیشهها را شکستند، موبایل و لپ تاپ او را ضبط و بدون ارائه حکم رسمی او را دستگیر کردند. مهدی ببرنژاد، ۲۲ ساله، ۳۰ شهریور ماه به ضرب گلوله کشته شد، مهدی را به بیمارستان منتقل کردند، اما اجازه ندادند به اتاق عمل برود و تا جانش را از دست داد.
عفت، محمدعلی و میلاد موگویی، مادر، پدر و برادر مهسا موگویی روز ۲۵ تیرماه در سالگرد تولد و مزارش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. مرکز مشاوره حقوقی دادبان در توییتر خود نوشت: «خشونت ماموران هنگام دستگیری اعضای خانواده مهسا موگویی به حدی بود که سر میلاد برادرش را شکستند.»
در همین حال سایت حقوق بشر هارانا گزارش داد که مادر مهسا موگویی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان لنجان به سر میبرد و محمدعلی و میلاد موگویی پدر و برادرش نیز پس از بازداشت به زندان دستگرد اصفهان منتقل شدند. بدون دسترسی و اجازه ملاقات با وکیل و در «بلاتکلیفی» در بازداشت موقت هستند. مهسا موگویی ۱۹ساله قهرمان تکواندو بود که هشتم مهرماه توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران به ضرب گلوله کشته شد. او در رشته تکواندو مدالهای زیادی کسب کرده بود و صاحب کمربند مشکی در این رشته ورزشی بود.
۱۶ مهرماه سال گذشته، ابوالفضل آدینه زاده ۱۷ساله به جای رفتن به مدرسه در تظاهرات سراسری مشهد شرکت کرد. او با شلیک گلولههای متعدد، از فاصله یک متری به کلیهها و کبد جان باخت. روز ۲۶ تیرماه همه اعضای خانواده ابوالفضل برای جلوگیری از برگزاری مراسم تولد برای او بازداشت شدند.
نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی پس از آنکه خواهر، پدر و عموی ابوالفضل آدینهزاده را در کنار آرامگاه این نوجوان کشته شده بازداشت کردند، به روستای محل سکونت اقوام این خانواده دادخواه در اطراف فاروج در خراسان شمالی، گلدسته حسینی مادر ابوالفضل، خالهها، عموها، داییها، عمهها، دخترخالهها و تمامی دیگر افراد فامیل ابوالفضل را بازداشت کردند
بعدتر روز ششم تیرماه خسرو علیکردی وکیل خانواده آدینه زاده گفت: علی و رضا پدر و عمویش به زندان شیروان و مرضیه آدینه زاده و گلدسته حسینی خواهر و مادرش به زندان بجنورد منتقل شدند. آنها به تبلیغ علیه نظام و انتشار تصاویر مبتذل متهم شدند. آنها سی خردادماه با تودیع وثیقه دو میلیارد و پانصدمیلیون تومانی به طور موقت آزاد شدند. دهم مردادماه خسرو علیکردی وکیل خانواده آدینه زاده به اتهام انتشار محتویات پرونده بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد.
«متاسفم مادر، در راهی قدم میگذارم که شاید جوانیام را نبینی.» این آخرین یادداشت آرتین رحمانی ۱۶ساله برای مادرش بود. او در روز ۲۵ آبان با شلیک گلوله نیروهای امنیتی در ایذه کشته شد. فواد چوبین دایی آرتین رحمانی ۲۲ فروردین با خشونت دستگیر و به سلول انفرادی زندان شیبان اهواز منتقل شد. هنگامه چوبین، مادر آرتین اعلام کرد: برادرم بدون اثبات جرم در زندان شیبان اهواز زندانی است. او ۲۶ خرداد ماه متن احضاریهاش را در اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت: «من مادر آرتین هستم، به جرم شکایت برای خون به ناحق ریخته شده پسرم احضار شدهام
اول آذرماه فاطمه حیدری خواهر جواد حیدری معترض کشته شده در ۳۱ شهریور در اعتراضات قزوین از صدور حکم جلب برای خودش، پدر هفتاد سالهاش در مجموع ۱۵ نفر از خانواده و بستگان حکم جلب خبر داده او گفت: «برای ما اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی/خارجی و اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور» صادر شده است. در حالی که برادرم محمد حیدری در بازداشت است، برادر دیگرم حجت حیدری و دو تن از اهالی روستایمان بازداشت شدند.
۲۹ آذر حجت و محمد حیدری موقتا به قید وثیقه آزاد شدند. بیست و ششم اسفندماه فاطمه حیدری از اخراج خود از سازمان نقشه برداری خبر داد و گفت: کارمند نمونه تابستان بودم و حالا به جرم دادخواهی برادرم اخراج شدم.
مجددا ۱۴ فروردین روحالله حیدری و ۱۶ فروردین پدر هفتادساله، مادر او، محمد حیدری برادر و دلوان، برادرزادهی ۲ساله جواد حیدری بازداشت شدند. آنها بعد از یک هفته با قرار کفالت آزاد شدند.
فاطمه حیدری درباره نحوه کشته شدن برادرش در توییترش نوشت: یادمون نمیره جواد رو از پشت سر با تیر زدید؛ دورش با اسلحه حلقه زدید و برادرم رو به جای بیمارستان بردید داخل مقر فرماندهیتون تا جون دادنش رو تماشا کنید. بعد از ۲۴ ساعت بیخبری با وقاحت گفتید که باید بگید حادثه بوده…
طبق جواز فوت و صورتجلسات نیروی انتظامی، جواد حیدری روز ۳۱ شهریور با اصابت گلوله جنگی نیروی انتظامی کشته شده است.
هفتم شهریورماه او از اخراج همسر برادرش که پرستار بوده خبر داد و گفت: «برادرم محمد رو پس از چهلم جواد بازداشت و از کار اخراجش شد؛ بعد، فرزند دوسالهاش دلوان رو بازداشت کردن؛ حالا هم همسرش فرانک کریمی رو که پرستاره، اخراج کردن و بهش گفتن: چرا جواد در اعتراضات شرکت کرده! داداشم رو کشتین و الان نزدیک سالگردش فشار میارین که ساکتمون کنید بدبختا؟»
غروب ۲۵ آبان بود. خانواده پیرفلک در راه بازگشت به خانه خود در ایذه بودند. ماموران امنیتی از آنها خواستند مسیرشان را تغییر دهند. «بابا این دفعه رو به پلیسها اعتماد کن.» اینها آخرین جملات کیان پیرفلک کودک نهساله ایذهای بود. میثم پدر او به حرف پسرش گوش داد. او مسیر خورو را به جهتی که نیروهای امنیتی گفته بودند، تغییر داد که ناگهان خودروی آنها را از چهار طرف به گلوله بستند. کیان کشته شد و پدرش معلول. مادرش از همسایهها یخ گرفت و برای جلوگیری از سرقت پیکر کودکش تا پیش از خاکسپاری او را در خانه نگه داشت. این آغاز مسیر دادخواهی ماه منیر بود. مراسم خاکسپاری او در ۲۷ آبان با حضور گستردهی مردم ایذه و با شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی و سید علی خامنهای برگزار شد.
ماهمنیر مولایی راد، مادر کیان در مراسم خاکسپاری شعری علیه خامنهای خواند و گفت که پسرش توسط ماموران امنیتی کشته شده است: اَتَل متل توتوله، آسِدعلی چهجوره؟ یه ریش داره تا سینه، سینهی پُر زِ کینه؛ قلبش مثالِ سنگه، حرفهاش همه جفنگه.
مادر کیان، دبیر گرافیک و معلم رسمی آموزش و پرورش ایذه بود که بعد از کشتهشدن کیان از محل کارش اخراج شد. ماه منیر هر روز تصاویری از مزار کیان را در صفحه اینستاگرام خود منتشر میکرد که با «به نام خدای رنگین کمان» شروع و با «سر خم قدغن» پایان مییافت.
در اولین تولد کیان در غیاب او در ۲۱ خردادماه، پویا مولاییراد، پسر عموی ۲۱ساله ماه منیر با ۶ گلوله نیروهای امنیتی کشته شد. اشکان امینی برادر ژینا پس از درگذشت پویا مولایی راد در اینستاگرامش نوشت: تولد کیان بود. همه هدیه آوردند. قاتلان دعوت نبودند، اما مرگ را هدیه آوردند.
نیروهای امنیتی به مدت ده روز جسد پسرخاله ماهمنیر را به خانواده ندادند و تحویل جسد را به سکوت ماه منیر مشرط کردند. ۲۸ خردادماه، ماهمنیر به اداره اطلاعات ایذه احضار شد. پس از آن صفحه اینستاگرام ماه منیر با بیش از ۵۰۰ هزار دنبال کننده از دسترس خارج شد. از آن زمان دیگر خبری از ماه منیر نیست. سرانجام در حدود ساعت پنج بامداد چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، پیکر پویا مولاییراد توسط نیروهای امنیتی او را در مکانی که خود تعیین کرده بودند، تنها با حضور اعضای درجه یک خانواده به خاک سپرده شد.
برگزاری دادگاه به اتهام اخلال در نظم عمومی، صدور احکام زندان و شلاق
دوشنبه بیست شهریور، اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سمیه کاظمی، خواهر مجید کاظمی، معترض اعدام شده، در دادگاه کیفری شهرستان برخوار استان اصفهان برگزار شد. اتهام او اخلال در نظم عمومی است. ادامه رسیدگی به پرونده جلسه بعد موکول شده است. سمیه کاظمی یک روز پس از اعدام برادرش مجید کاظمی به همراه دو برادر دیگرش بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شد. پس از اعدام مجید کاظمی، حقوق بازنشستگی پدرش را قطع کردند. سمیه را هم از محل کارش اخراج کردند.
محمد هاشمی پسر عموی مجید هاشمی روز ۱۸ خرداد در توییتر خود نوشت: نیروهای امنیتی خانواده مجید کاظمی را تهدید کردند که حق ندارند در روز تولد مجید بر سر مزار وی بروند. نیروهای امنیتی یک شب قبل از تولد او به قبرستان رفتند و مزار او را آتش زدند. به خانواده مجید کاظمی اجازه نصب سنگ مزار بر مزار پسرش را نمیدهند. خانواده روی مزار او گل کاشتند و روز بعد نیروهای امنیتی گلها را با خاک یکسان کردند.
مجید کاظمی، «صالح میرهاشمی» و «سعید یعقوبی»، سه متهم پرونده موسوم به «خانه اصفهان»، بدون دسترسی به دادرسی عادلانه و با وجود مخالفتهای عمومی، اعتراض وکلا، حقوقدانان و نهادهای حقوقبشری ۲۹در اردیبهشت اعدام شدند. خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه یک روز قبل از اجرای حکم اعدام آنها، از توقف آن خبر داده بود. به خانوادههای آنها اجازه برگزاری مراسم ختم داده نشد و پیکر آنها، بدون حضور خانواده در قبرستانهای دورافتاده توسط نیروهای امنیتی به خاک سپرده شد.
۵۴ سال زندان و ۵۹۲ ضربه شلاق برای هشت شهروند برای حضور بر مزار مهرشاد شهیدی
بیست و یکم مردادماه، رییس دادگستری کل استان مرکزی از صدور کیفرخواست اتهامات توهین به مقدسات تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبتنی برای حاضران بر مزار مهرشاد شهیدی در روز تاسوعا خبر داد. مهرشاد شهیدی، سرآشپز و دانشجوی بیست ساله در چلهم مهسا با ضربات باتوم در خیابان ملک کوچه رضوان در اراک کشته شد.
یازدهم شهریور، حسین رضایی، یکی از وکلای ۹ شهروندی که به دلیل «حضور بر مزار مهرشاد شهیدینژاد در روز تاسوعا» بازداشت شدند، اعلام کرد: حکم صادره برای ۸ نفر از آنها دربردارنده حداکثر مجازات توهین به مقدسات یعنی ۵ سال حبس تعزیری و برای اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی نیز حداکثر مجازات یعنی ۱ سال حبس است.
این هشت شهروند اراکی همچنین به اتهام «اخلال در نظم و آسایش عمومی» محکوم به تحمل ۷۴ ضربه شلاق شدهاند که قاضی صادرکنندۀ رأی تأکید کرده این حکم در مصلای بیتالمقدس اراک، بعد از برگزاری نماز جمعه و در ملاءعام اجرا شود.
روز ۱۹ خردادماه، بیش از ۳۰ نفر از خانوادههای دادخواه قیام ژینا که اهل سنندج، دیواندره و دهگلان، در مسیر بازگشت از مزار قربانیان سقز و بوکان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
به گزارش سازمان حقوق بشری هه نگاو، چهار کودک به نامهای هیرا عبدالهی ۴ ساله، یونا مرادی ۶ ساله، باران منبری ۱۲ساله و کیا مرادی ۱۶ساله در میان بازداشتشدگان بودند.
تمام این افراد در طول مدت یک هفته بازداشت، از داشتن وکیل، ملاقات با خانواده و سایر حقوق اولیه منع شدند. ۲۵ خرداد با تودیع وثیقه به طور موقت آزاد شدند. در میان آنها چهار نفر از اعضای خانوادههای دادخواه پس از آزادی موقت به زندان و شلاق محکوم شدند.
آرمان حبیبی، برادر آرام حبیبی، در دادگاه سنندج به اتهامی مشابه به شش ماه و نیم حبس تعزیری و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شد. آرام حبیبی معترض ۲۷ساله در سنندج توسط نیروهای امنیتی مجروح شد و پیش از رسیدن به بیمارستان در ۲۶ مهرماه جان باخت.
در دادگاه دیگری در بوکان، حسن امینی، برادر محمد امینی به اتهام اخلال در نظم عمومی به جرم حضور بر مزار کشتهشدگان «شش ماه و نیم حبس تعزیری و ۴۰ ضربه شلاق» محکوم شد. محمد امینی در جریان تظاهرات زنان، زندگی، آزادی در ۱۷ مهر در سنندج توسط نیروهای امنیتی کشته شد.
عبدالرحمن نصری پدر متین نصری دادگاه بوکان با اتهام مشابه و به شش ما و نیم حبس و شش ماه زندان محکوم شد. متین نصری ۱۹ساله ۱۸ آبان ماه در سنندج در بازداشت نیروهای امنیتی کشته شد.
کمال لطفی، پدر رضا لطفی، روز ۲۸ فروردین در دهگلان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او در اعتراض به وضعیت خود از ۲۸ اردیبهشت ماه در زندان کامیاران دست به اعتصاب غذا زد. او پس از سه ماه بازداشت، به طور موقت با تودیع وثیقه از زندان در ۱۳ تیرماه آزاد شد. پسر او رضا لطفی ۱۹ساله در ۲۸ شهریور در آغاز تظاهرات زنان، زندگی، آزادی در شهرستان دهگلان با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته شد.
خانوادههای دادخواه در واکنش به تمام این تهدیدها، در پستی مشترک نوشتند: این روزها که هر ساعت یکی از خانوادههای دادخواه را بازداشت و احضار میکنند، سخن را کوتاه و اضافهگویی نمیکنیم. بین ما با تن بیجان جگرگوشههایمان بر دوش و شما با زندانها و شلاقها و تهدیدهایتان، تنها یک جمله باقیست: «قسم به خون یاران؛ ایستادهایم تا پایان»
روز شنبه ۲۵ شهریور در سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی، دهها شهروند از سراسر ایران بازداشت شدند که هویت دستکم ۲۰ نفر آنان مشخص شده است. خانوادههای دادخواه مانند مادر یلدا آقافضلی و پدر حدیث نجفی از جمله این دستگیرشدهها هستند.
بازداشت مادر یلدا آقافضلی
فهیمه مرادی مادر یلدا آقافضلی، جانباخته خیزش ۱۴۰۱ روز شنبه بازداشت و بر اساس گزارشها به بند ۲۰۹زندان اوین منتقل شد.
یلدا آقافضلی ۱۹ ساله، چهارم آبان سال گذشته با خشونت شدید نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد و پنج روز پس از آزادی در ۲۰ آبان به طرز مشکوکی جان باخت.
او درباره نحوه دستگیریاش گفته بود چهل مامور به سمتش حمله کردهاند، یکی از آنها نزدیک بوده او را با موتور زیر بگیرد. بعد او را روی زمین کشیدهاند و چنان دستهایش را با دستبند بستهاند که رگهایش را حس نمیکرد.
این معترض جوان همچنین پس از آزادی در پیامی صوتی به دوستانش گفت که با وجود فشارهای بازجویانش و ضرب و شتم شدید، هرگز ابراز پشیمانی نکرده است.
سنگ مزار یلدا آقافضلی در یک سال گذشته پنج بار تخریب شده است.
بازداشت مجدد پدر حدیث نجفی
افسون، خواهر حدیث نجفی از کشتهشدگان خیزش انقلابی نیز خبر داد که پدرش روز شنبه دستگیر شده است.
او پیشتر از بازداشت چهار تن از اعضای این خانواده در روز جمعه و پیش از سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی و آزادی آنها پس از یک روزخبر داده و گفته بود تمام وسایل الکترونیکی و مدارک شناسایی آنها تا «بعد از سالگرد خواهرش» از سوی ماموران ضبط شده است.
افسون نجفی روز شنبه خبر داد که پدرش دوباره از سوی وزارت اطلاعات با هدف «مصاحبه اجباری» بازداشت شده است.
حدیث نجفی روز ۳۰ شهریور سال گذشته بر اثر اصابت گلوله نیروهای امنیتی در کرج کشته شد.
در مراسم چهلم او که با حضور هزاران نفر از شهروندان برگزار شد، چند نفر کشته و زخمی شدند.
بازداشت هانیه توسلی
در سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی، هانیه توسلی بازیگر سینما نیز دستگیر و ظهر روز یکشنبه ۲۶ شهریور با قرار کفالت آزاد شد.
طناز توسلی خواهر او در اینستاگرام خود نوشت که ماموران حکومتی این بازیگر سینما را ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه شامگاه شنبه در منزل شخصیاش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
هانیه توسلی درباره سالگرد قتل حکومتی مهسا در اینستاگرام خود نوشته بود: «سکوت... تصویر گویاست، این آخرین لبخندش. آخرین عکس. بیگناهی و جوانی و زیبایی و خون پاک.»
صفحه اینستاگرامی این بازیگر اکنون از دسترس خارج شده است.
در جریان خیزش انقلابی شمار دیگری از زنان بازیگر از جمله ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، کتایون ریاحی، سهیلا گلستانی و... نیز به دلیل همراهی با اعتراضات مردمی و بر سر نداشتن حجاب اجباری، بازداشت، زندانی و احضار شده بودند.
دیگر دستگیرشدگان در روز سالگرد
علاوه بر این، روز و شب شنبه شماری دیگر از شهروندان نیز در سراسر ایران بازداشت شدند.
رسانهها و مقامهای حکومتی بدون اشاره به هویت افراد، از روز گذشته خبرهایی تنها درباره تعداد بازداشتشدگان منتشر کردهاند.
از جمله در اصفهان که سازمان اطلاعات فرماندهی نیروی انتظامی با صدور اطلاعیهای از بازداشت ۱۰ شهروند خبر داد.
بر اساس گزارش تسنیم، خبرگزاری وابسته به سپاه شش شهروند نیز در شهرستان بویین زهرای استان قزوین به دلیل «قصد ایجاد تحرک ضد امنیتی» بازداشت شدند.
استانداری کهگیلویه و بویراحمد نیز از بازداشت ۱۵ شهروند این استان خبر داد و مدعی شد آنها در سالگرد مهسا اقدام به «سنگاندازی و پرتاب نارنجک دستی» در دهدشت کردهاند.
در آذربایجانغربی نیز ۱۴ شهروند با اتهام «تشویش اذهان عمومی در فضای مجازی» از سوی نیروهای نظامی بازداشت شدند.
خبرگزاری تسنیم همچنین گزارش داد سازمان اطلاعات سپاه یک فرد دوتابعیتی را در کرج دستگیر کرده است.
هویت این فرد یا تابعیت دوگانه آن هنوز مشخص نشده است.
بازداشتشدگانی با هویت مشخص
«پریسا محمدی» اهل کرمانشاه و «گلاویژ طهماسبی» اهل سنندج از جمله کنشگرانی هستند که روز شنبه از سوی ماموران امنیتی دستگیر شدند.
«نیما رضایی» نوازنده و آهنگساز ساکن تهران، «نیما صفار» شاعر، نویسنده و فعال مدنی، «مانی صفار» و «مجید کلاته» شهروندان ساکن گرگان از جمله افرادی هستند که در این روز از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به یکی از بازداشتگاههای اطلاعات سپاه منتقل شدند.
«محمود صفدری» عضو هیات مدیره انجمن صنفی معلمان خراسان شمالی نیز بر اساس گزارشها ۲۵ شهریور از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
اکانت اینستاگرام «خانه سینما» نیز روز یکشنبه اعلام کرد «لیلا نقدیپری» عضو هیات مدیره انجمن طراحان فیلم سینمای ایران روز پیش بازداشت شده است.
این هنرمند سال ۱۴۰۱ نیز برای ساعاتی بازداشت و سپس با توقیف پاسپورت، ممنوعالخروج شده بود.
«شیدا صابری» بازیگر، فعال حقوق زنان و کودکان نیز که روز شنبه پلاکاردی اعتراضی را در میدان هفتتیر یاسوج به دست گرفته بود، بازداشت شد.
او در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۳۹۸ نیز به دلیل فعالیتهای اعتراضی خود، مدتی زندانی شده بود.
بر اساس گزارشها، «بختیار نظری» عکاس و فیلمبردار اهل مریوان روز ۲۵ شهریور پس از احضار به اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، «علی نورانی» کارگردان، نویسنده و بازیگر تئاتر نیز روز گذشته با یورش ماموران امنیتی به محل سکونتش، بازداشت شده است.
«سعید فتحیپور» فعال سیاسی و از زندانیان اعتراضات آبان ۹۸ در فسا، «محمد معینی» وبلاگنویس، «علی احمدی» و «دیار احمدی» در روستای آرانان از توابع سنندج، «آرمان سهرابی» اهل دیواندره، «جبار محمودی» اهل جوانرود و «محمد مرادینژاد» اهل کامیاران از دیگر دستگیرشدگان روز شنبه هستند.
پیش از آن و در روزهای منتهی به نخستین سالگرد خیزش انقلابی نیز دهها شهروند از جمله خانوادههای دادخواه و فعالان مدنی و سیاسی در شهرهای مختلف بازداشت شده بودند.
علاوه بر بازداشتها، نیروهای حکومتی از بامداد شنبه به بسیاری از شهرهای ایران اعزام شده و فضایی نظامی و امنیتی بر کشور حاکم کردند.
با وجود تلاش حکومت برای سرکوب اما تجمعهای اعتراضی متعددی در شهرهای مختلف برپا شد.
فشار حکومت بر خانوادههای دادخواه تنها به احضار، زندانی کردن، بازداشت، ضرب و شتم و حصر خانگی محدود نیست. حتی سنگ مزار کشتهشدگان هم از دست ماموران امنیتی در امان نبودهاند.
عفو بینالملل در گزارشی در ۳۰ مرداد ماه از تخریب مزار دستکم ۲۲ تن از قربانیان اعتراضات سال گذشته از ۱۷ شهر ایران خبر داد.
تخریب سنگ مزارها از شکستن شیشه، تا پاک کردن نمادهای جنبش زن، زندگی، آزادی و هر نماد آزادیخواهانه، شکستن و خط انداختن سنگ صورت کشتهشدگان، تخریب گلکاریها و درختهای اطراف سنگ مزارها، پاشیدن قیر و نوشتن شعارهایی در حمایت از حکومت، دیوار کشیدن و نصب دوربینهای امنیتی، پاک کردن کلمه شهید از مزار کشته شدگان، تهدید به با خاک یکسان کردن و دزدیدن استخوانهای کشته شدگان و دفن آنها در جایی دور از دسترس خانواده بوده است. تخریبی که البته کودک و نوجوان و بزرگسال هم ندارد.
تصویر مشترک سنگ مزار تعدادی از معترضان، تفنگی است که به کبوتری شلیک میکند و صدها کبوتر از بالهای او به پرواز در میآیند و در کنار آن زن، زندگی، آزادی حک شده است:از جواد حیدری، مهندس ۴۰ساله کشته شده در قزوین گرفته تا عرفان رضایی نوایی، معترض ۲۱ساله کشته شده در آمل و ابولفضل آدینهزاده نوجوان ۱۷ساله کشته شده در مشهد و همچنین برخی دیگر از کشته شدگان.
بعد از نصب سنگ مزار جواد حیدری، ماموران امنیتی فشار زیادی بر خانواده آنها میآوردند تا سنگ مزار را تعویض کنند. خانواده در مقابل این فشار مقاومت کرد و بهایش را با زندان و بازداشتهای متعدد داد.
فاطمه حیدری، خواهر او، درباره این فشارها شانزدهم فروردین ماه در حساب توییترش نوشت: «صمد حکمیان، بازپرس شعبه پنج دادسرای قزوین، پس از بازداشت خانوادهام به پدرم گفته یا سنگ را بردار یا میاندازمت زندان. بعد از مقاومت پدر، پیرمرد هفتادساله و برادرانش بازداشت میشوند.»
گلی حسینی، مادر ابوالفضل آدینهزاده، نوجوان ۱۷سالهای که در اعتراضات مشهد با شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد، ۱۸ خرداد، در صفحه اینستاگرام خود از تخریب بخشی از مزار فرزندش خبر داد و نوشت: «درست ۹ روز مانده به تولد پسرم جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، شیشه مزار پسرم و گوی سنگ مزار پسرم رو شکستند. هفته گذشته در بیدادگاه جمهوری اسلامی حضور پیدا کرده بودیم و یکی از مواردی که بازگو کردند این بود که چرا شعار «زن، زندگی آزادی» و «مرد، میهن، آبادی» را روی مزار نوشتهاید، ما هم گفتیم هیچگونه عنوان مجرمانهای ندارد و قانونی نمیتوانید برای سنگ مزارش به ما فشار بیاورید، اما حالا میبینیم که شکستند چون حقیرند. بشکنید ما دوباره میسازیم، نه یک بار بلکه هزاران بار.»
فشار برخانواده مهسا ژینا امینی هم تنها بازداشت، احضار و دادگاهی کردن نبوده، روز ۳۱ اردیبهشت، اشکان امینی برادر مهسا با انتشار یک استوری از شکسته شدن شیشه سنگ مزار خواهرش خبر داده و گفته بود این دومین باری است که به سنگ مزار مهسا ژینا امینی خسارت وارد میشود. او نوشته بود: «شیشه سنگ مزارت هم اذیشون میکنه، هزار بار بشکن، ما باز درستش میکنیم، ببینیم کی خسته میشه.»
اشکان امینی، دوم خردادماه در صفحه اینستاگرام نوشت: «دو روز پس از شکستن شیشه بزرگ سنگ مزار ژینا، نیروهای امنیتی شیشههای کناره و بالا و تاج سنگ مزار او را نیز شکستند. مژگان افتخاری مادر مهسا امینی استوری پسرش را در صفحه اینستاگرام خود بازنشر کرد و نوشت: «با این کارها کمبود و کوچکی خود را نشان میدهند.»
زهرا سعیدیان جو ۱۹ خردادماه با انتشار ویدیویی در صفحه اینستاگرامش گفت افراد ناشناس شبانه و مخفیانه سنگ مزار برادرم را تخریب کردند. کلمه شهید را از روی سنگ مزار او حذف کردند. او نوشت: «با مخدوش کردن سنگ مزار برادرم تنها به ما نشان دادید که نباید سکوت پیشه کنیم. میلاد سعیدیان جو جوان ۲۶سالهای بود که ۲۵ آبان ماه در جریان اعتراضات مردمی در ایذه به ضرب گلوله ماموران امنیتی کشته شد.»
در اردیبهشتماه، ویدیوهایی از تخریب سنگ مزار زانیار ابوبکری بیرون آمد. واژه شهید را از کنار نامش حذف کردند. زانیار جوانی ۲۰ساله بود که سه ماه پس از جشن عقدش، روز پنجم آبان با تیراندازی ماموران حکومتی در مهاباد، کشته شد. ماموران در اقدامی مشابه عنوان شهید را از قبر آزاد حسینپور جوان کشته شده در مهاباد پاک کردند.
بیش از هفتاد کودک و نوجوان در جریان اعتراضات زن، زندگی، آزادی کشته شدند. از هستی نارویی هفتساله که چند روز قبل از رفتن به کلاس اول دبستان با شلیک پوکه گاز اشکآور در نماز جمعه خونین زاهدان کشته شد تا کیان نهساله و کودکان و نوجوانان کرد و امیرعلی موسی کاظمی دوساله.
ماهمنیر مولاییراد، مادر کیان پیرفلک، کودکی که با شلیک نیروهای حکومتی در شامگاه ۲۵ آبان ماه گذشته در ایذه کشته شد، هفدهم فروردین ماه در اینستاگرامی که بعد از کشته شدن پسرعمویش و حصر خانگی از دسترس خارج شده، نوشت که شبانه اقدام به نوشتن شعارهایی در حمایت از خامنهای بر سر مزار فرزندش کردهاند. او گفت:
«کودک معصومم از نامت میترسند، حتی از سنگ قبرت هم میترسند.»
سی خردادماه مادر امیرعلی موسی کاظمی کودک دو سالهای که دوازده اسفند سال گذشته با اصابت گلوله مأمورین حکومتی به خودروی آنها کشته شد با انتشار پستی در اینستاگرامش از شکستن شیشه سنگ مزار فرزندش خبر داد. نسیم باقری نوشت: «دیدم شیشه مزار پسرم را شکستند. دو تا آجر هم کنارش برایمان یادگاری گذاشتند.»
بیست و دوم تیرماه تصایری از تخریب سنگ مزار کاروان قادر شکری، نوجوان کشتهشده در اعتراضات پیرانشهر منتشر شد. کاروان قادر شکری تنها ۲۷ روز پس از تولد ۱۵ سالگیاش در اعتراضات پیرانشهر کشته شد.
دیوارکشی در اطراف مزار کشتهشدگان
۳۰ شهریور سال گذشته اعتراضات در مقابل فرمانداری آمل در جریان بود. زن جوان و معترضی در حال فیل گرفتن از اعتراضات، فریاد میزد: «نترسید، نترسید» اما او مهلت نیافت که جملهاش را کامل کند. او با شلیک اسلحه یک مامور سپاه از داخل فرمانداری به سرش کشته شد. او مرگ خود و جمله ناتمامش را فیلم گرفت. جملهای که ادامهاش ما همه با هم هستیم بود. اما او دیگر در میان ما نیست. او غزاله چلابی، ورزشکار و کوهنورد سی و سه ساله، اهل آمل بود. غزاله پیش از قتلش، دوبار فرم اهدای اعضای بدن در صورت مرگ مغزی را پرکرده بود. خانوادهاش اعلام کردند میخواهند اعضای بدن او را اهدا کنند اما ماموران اجازه ندادند و گفتند با این کار او اسطوره میشود. روبه روی مزارش دیوار بلندی کشیدند و دوربینهای مداربسته نصب کردند، تا مانع حضور مردم شوند. در روز تولدش تمام خیابانهای اطراف مزار او را با موانع بتنی بستند. فاطمه مجتبایی، مادرش در واکنش به تمام این محدودیتها در ایسنتاگرامش نوشت: «اگر دور مزار دخترم دیوار برلین هم بکشید باز مردم میآیند. غزاله در قلب و عمق جان مردم شهرم، وطنم و تمام دنیا جا گرفته و کسی نمیتواند او را از ذهن مردم پاک کند.»
۳۱ مرداد ماموران امنیتی در اطراف آرامستان موقوفه الجواد نوشهر دیوار کشیدند، جایی که مزار کشته شدههایی مانند حنانه کیا، حسین علی کیا و محمدرضا بالی لاشک در آن قرار دارد. معصومه آذری مادر حنانه که از ششم شهریور در بازداشت است، در آن روز با انتشار پستی در اینستاگرام از دیوار کشی حکومت دور مزار دخترش خبر داد و گفته بود شما بویی از انسانیت نبردهاید. حنانه کیا، ۲۳ ساله، ۳۰ شهریور در نوشهر به ضرب گلوله کشته شد. او را به عروس ایران میشناسند زیرا قبل از قتلش عقد کرده بود.
خط انداختن و شکستن تصویر معترضان و آتش زدن قبر
لیلا مهدوی، مادر سیاوش محمودی، دوم مرداد با انتشار ویدیوی تخریب سنگ مزار پسرش در حساب اینستاگرامش نوشت: «خراب کردن سنگ مزار، یکی از کثیفترین کارهاست که جمهوری کثیف اسلامی انجام میدهد. امروز وقتی سر مزار فرزندم رفتم و دیدم صورت سیاوش خط انداختی به حماقت و نادان بودنتان خندیدم… و به بزرگمرد بودن و نامدار بودن فرزندم افتخار کردم.»
سیاوش محمودی، جوان ۱۷ سالهای بود که در ۳۰ شهریور در محلهی نازیآباد با شلیک نیروهای حکومتی به پشت سرش کشته شد. تنها تخریب سنگ مزار نبود. دوم شهریور، ماموران امنیتی به خانه او حمله کردند و بعد از تفتیش خانه برخی از لوازم شخصی از جمله تلفن همراه او را توقیف کردند. او چهارم شهریور برای دادخواهی خون فرزند نوجوانش به دادسرای اوین احضار شد.
هفدهم مردادماه ژیلا زهرا خاکپور مادر علی سیدی، با انتشار تصاویری از تخریب مزار پسرش نوشته بود: «الان از سنگ مزارت چی میخوان؟ علی سیدی تنها یک ماه از ۲۵ سالگیاش در چهارم آبان با شلیک نیروهای امنیتی از فاصله نزدیک در پرند کشته شد.»
خواهر بهنام لایقپور، یکی دیگر از کشتهشدگان خیزش سراسری، سیزدهم آبان از تخریب مزار برادرش خبر داد. او در پستی اینستاگرامی با نشان دادن پوکههای برجای مانده از تیراندازی ماموران در محدوده مزار و محل برگزاری مراسم چهلم برادرش گفت: «دیروز در مراسم چهلم بهنام ماموران با تیراندازی به ما اجازه برگزاری مراسم را نمیداند. ماموران سنگ مزار بهنام را شکستند و ما تکههای آن را در باغ پیدا کردیم. ما نمیگذاریم خون بهنام پایمان شود. بهنام لایقپور معترضی بود که ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در سبزهمیدان رشت به ضرب گلوله ماموران امنیتی جان باخت. او اولین کشته اعتراضات در شهر رشت بود.
محمد هاشمی پسر عموی مجید هاشمی روز ۱۸ خرداد در توییتر خود نوشت: «نیروهای امنیتی خانواده مجید کاظمی را تهدید کردند که حق ندارند در روز تولد مجید بر سر مزار وی بروند. نیروهای امنیتی یک شب قبل از تولد او به قبرستان رفتند و مزار او را آتش زدند. به خانواده مجید کاظمی اجازه نصب سنگ مزار بر مزار پسرش را نمیدهند. خانواده روی مزار او گل کاشتند و روز بعد نیروهای امنیتی گلها را با خاک یکسان کردند.»
مجید کاظمی، «صالح میرهاشمی» و «سعید یعقوبی»، سه متهم پرونده موسوم به «خانه اصفهان»، بدون دسترسی به دادرسی عادلانه و با وجود مخالفتهای عمومی، اعتراض وکلا، حقوقدانان و نهادهای حقوقبشری ۲۹در اردیبهشت اعدام شدند. خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه یک روز قبل از اجرای حکم اعدام آنها، از توقف آن خبر داده بود. به خانوادههای آنها اجازه برگزاری مراسم ختم داده نشد و پیکر آنها، بدون حضور خانواده در قبرستانهای دورافتاده توسط نیروهای امنیتی به خاک سپرده شد.
تهدید به محو کردن سنگ مزارها
بیست و سوم مردادماه، امیر شهیدینژاد پدر مهرشاد شهیدی نژاد در صفحه اینستاگرامش نوشت: «دادستانی اراک به او گفته تا کنون با خانواده شما راه آمدهایم و مزار پسر ضد انقلابت را خراب نکردیم. اگر به جمع کردن مردم در قرستان ادامه دهی، نشانی از مزار پسرت باقی نمیگذاریم.» او همچنین از تخریب سی درخت کهنسال در اطراف مزار پسرش خبر داده بود. مهرشاد شهیدی، سرآشپز و دانشجوی بیستساله در چلهم مهسا با ضربات باتوم در خیابان ملک کوچه رضوان در اراک کشته شد.
شرمین حبیبی، همسر فریدون محمود، ۳۲ ساله، پدر یک پسر که با شلیک مستقیم بیش از ۲۰۰ گلوله ساچمهای و دو گلوله جنگی توسط نیروهای پلیس ضدشورش در ۲۸ شهریور در سقز کشته شد، درباره تهدیدهای نیروهای امنیتی گفته بود: «وقتی فریدون را دفن کردیم هنوز خون از بدنش میآمد. نیروهای امنیتی چندین بار مرا تهدید کردند که اگر به صحبت ادامه بدهم، جسد شوهرم را بیرون آورده و در جایی که خدا هم نمیداند دفن میکنند و تا آخرعمرم حتی نمیتوانم مزارش را پیدا کنم و سر مزارش بروم.»
خانواده سپهر اعظمی نیز خبر دادند درختی که خانواده محمدمهدی کرمی بر مزار سپهر کاشته بودند، شکسته شده است. سپهر اعظمی در وقایع چهلم حدیث نجفی در کرج با شلیک گلوله کشته شد و محمدمهدی کرمی، نیز در ارتباط با اعتراضهای همین روز با اعترافات اجباری و بدون دسترسی به وکیل و محاکمه منصفانه در ۱۷ خردادماه اعدام شد.
قبر یلدا آقافضلی دیگر کشته اعتراضات تاکنون پنج بار تخریب شده است. او معترض ۱۹ سالهای بود که روز چهارم آبان با خشونت شدید نیروهای امنیتی در خیابان انقلاب دستگیر شد، درباره نحوه دستگیریاش گفته بود: «چهل مامور به سمتش حمله کردهاند، یکی از آنها نزدیک بوده او را با موتور زیر بگیرد. بعد او را روی زمین کشیدهاند و چنان دستهایش را با دستبند بستهاند که رگهایش را حس نمیکرد.» او در ۱۵ آبان از زندان قرچک آزاد شد و در پیامی صوتی به دوستانش گفت که با وجود فشارهای بازجویانش، هرگز ابراز پشیمانی نکرده. او گفته بود که در زمان بازداشتش در زندان به شدت مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته است. یلدا هنگام آزادی از زندان و در اغلب ویدیوها و عکسهایش هفت پیروزی را نشان میداد. پنج روز پس از آزادی، یک شب خوابیده و بیدار نشده است. روی سنگ قبرش هفت پیروزی را حک کرده بودند. هفتی که سه بار توسط نیروهای امنیتی پاک شد و بعد به تخریب صورتش اقدام کردند. پدرش در واکنش به تخریبها گفت این حقارت آنها و بزرگی یلدا را نشان میدهد. بر روی سنگ قبرش نوشتهاند: «هیچ وقت زنجیر را باور نکرد.»
ایرانیان ساکن کانادا تجمعهای گستردهای را به مناسبت سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی در سراسر این کشور برگزار کردند، که همراهی سه وزیر کانادایی را نیز در پی داشت.
راهپیماییهای روز شنبه ۲۵ شهریور از جمله در تورنتو، مونترآل، اتاوا، کلگری، ونکوور، ویکتوریا و ادمونتون برگزار شد.
وزیر خارجه کانادا که در یک راهپیمایی در مونترآل ایرانیان را همراهی کرد، در توییتی از «حمایت بیدریغ» این کشور برای «جنبش زنان در ایران» سخن گفت.
ملانی جولی گفت: «به تحریم بالاترین مقامهای رژیم ایران ادامه خواهیم داد و تلاش خواهیم کرد این رژیم را به عنوان آنچه هست به رسمیت بشناسیم: رژیمی که رعب و وحشت ایجاد میکند.»
جنا سادز، وزیر امور خانواده، کودکان و توسعه اجتماعی، و همچنین، مارک میلر، وزیر مهاجرت ،پناهندگی و شهروندی کانادا، هم به تجمع ایرانیان در اتاوا پیوسته و در آنجا سخنرانی کردند.
سادز با زنان و دخترانی که «قدرتمندانه» در مقابل جمهوری اسلامی و «بیاعتنایی وحشیانهاش به حقوق بشر» مقاومت میکنند ابراز همدردی کرد و خطاب به ایرانیان گفت: «در سالروز این جنبش و قتل وحشیانه مهسا امینی با شما میمانیم.»
وزیر امور خانواده کانادا گفت حقوق زنان حقوق بشر است و افزود اتاوا هر چه در توان داشته باشد برای پاسخگو کردن حکومت ایران به کار خواهد گرفت.
میلر نیز در سخنان خود قتل مهسا امینی را «اقدامی شرمآور به دست رژیمی ننگین» خواند و گفت این دولتهای دیگر نبودند که این جنبش را آغاز کردند بلکه زنان ایران بودند که در مقابل حکومت به پا خواستند. وزیر مهاجرت کانادا سخنان خود را با شعار «زن زندگی آزادی» به پایان رساند.
ماموران حکومتی روز شنبه ۲۵ شهریور و در سالروز خیزش انقلابی ایرانیان به یک شهروند در سقز شلیک و او را زخمی کردند. از صبح شنبه حاکم شدن فضای امنیتی شدید در بسیاری از شهرهای ایران گزارش شد. زندان زنان قرچک نیز همزمان با سالگرد مهسا ژینا امینی دچار آتشسوزی شد.
عصر روز شنبه مهدی رمضانی، معاون سیاسی-امنیتی استاندار کردستان خبر شلیک ماموران امنیتی را به یک شهروند در سقز تایید کرد.
رمضانی مدعی شد که او «پس از ورود به منطقه ممنوعه برابر مقررات از سوی ماموران مورد اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی شده است».
پیشتر سازمان حقوق بشری ههنگاو هویت این شهروند را «فردین جعفری» اعلام کرده و گفته بود او در مسیر سقز به بانه و نزدیکی آرامستان آیچی از سوی نیروهای سرکوبگر از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفته است.
بر اساس گزارش این مجموعه حقوق بشری، جعفری به بیمارستان «شفا» منتقل و وضعیت جسمانی او وخیم گزارش شده است.
از صبح شنبه چندین شهروند نیز عمدتا در شهرهای کُردنشین ایران بازداشت شدهاند. علی احمدی و دیار احمدی در روستای آرانان از توابع سنندج، آرمان سهرابی، اهل دیواندره، جبار محمودی، اهل جوانرود و محمد مرادینژاد، اهل کامیاران، از جمله دستگیرشدگان روز شنبه بودند.
سعید فتحیپور، فعال سیاسی و از زندانیان اعتراضات آبان ۹۸ در فسا و محمد معینی، وبلاگنویس هم امروز بازداشت شدند.
فضای امنیتی و شلیک به شهروندان
علاوه بر بازداشتها، نیروهای حکومتی از بامداد شنبه به بسیاری از شهرهای ایران اعزام شده و فضایی نظامی و امنیتی بر کشور حاکم کردند.
بر اساس ویدیوهای رسیده به ایراناینترنشنال، نیروهای امنیتی جاده بانه به سقز را مسدود کردند و در سقز نیز هلیکوپترهای نظامی در آسمان شهر و از جمله بر فراز آرامستان آیچی، محل دفن مهسا امینی به پرواز درآمدند.
گزارشها و ویدیوها همچنین حاکی از استقرار نیروهای یگان ویژه در شهرهای تاکستان، گرگان، اردبیل، کرج، شیراز، تبریز، مشهد، مهاباد، شهر ری، تهران، سنندج، همدان، اهواز، اصفهان، رشت، نجفآباد و ... بودند.
ویدیوهای رسیده حاکی از شلیک به مردم معترض در کرمانشاه و حمله به معترضان در صادقیه تهران در شامگاه شنبه است.
این ویدیوها به صدا درآمدن بوق خودروها به نشانه اعتراض در شامگاه شنبه ۲۵ شهریور در خیابانهای رشت، کرج سنندج و کرمان را نیز نشان میدهند.
تجمعات پراکندهای در چند شهر از جمله تهران، کرج و رشت شکل گرفت که با برخورد خشن نیروهای امنیتی مواجه شد.
شهروندان در زاهدان برای برگزاری تجمع اعتراضی به خیابان آمده و شعارهایی از جمله «مرگ بر خامنهای» سردادند.
ویدیوهای دریافتی نشانگر این بود که حکومت بر تن افرادی در رده سنی نوجوانان لباس نظامی کرده و با دادن تجهیزات نظامی، آنها را در میان ماموران سرکوبگر در تهران قرار داده است.
بر اساس تصاویر و گزارشهای رسیده به ایران اینترنشنال، شهروندان از خانههای خود در بسیاری از مناطق تهران از جمله تهرانپارس، اکباتان، شهر زیبا، گیشا، سعادتآباد، ستارخان، پونک، بلوار کشاورز، ولیعصر، نیاوران، پونک و تهرانسر شعارهای شبانه علیه جمهوری اسلامی و علی خامنهای سردادند.
گزارشها همچنین حاکی از حضور گسترده نیروهای امنیتی در پارک دانشجوی تهران و بازداشت برخی افراد و انتقال آنان به ون مستقر در محل بوده است.
از ظهر شنبه گزارشهایی نیز درباره حمله ماموران حکومتی به مردم رهگذر و عابران و بازداشت برخی از آنان در میدان آزادی، خیابان انقلاب و مقابل دانشگاه تهران و میدان انقلاب منتشر شدند.
آتشسوزی در زندان زنان قرچک
بعد از ظهر شنبه گزارشهایی از وقوع حریق در زندان زنان قرچک همزمان با سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی در رسانههای اجتماعی منتشر شد.
آتنا دائمی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق در شبکههای اجتماعی خبر داده که «زندان زنان قرچک، دچار آتشسوزی گسترده شده و گارد ویژه و ماموران امنیتی، به زندان رفتهاند.»
گزارشهای رسیده به ایران اینترنشنال نیز حاکی از وقوع حریق در زندان قرچک و ضرب و شتم زندانیان به دست نیروهای گارد بوده است.
بعد از آن، خبرگزاری ایرنا ضمن تایید خبر آتشسوزی در زندان زنان قرچک اعلام کرد که «حریق این زندان مهار شده» و علت آن «آتشزدن تخت و البسه توسط زندانیان بند اعدامیها در اعتراض به مدیریت زندان» بوده است.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی در مورد آتشسوزی در زنان قرچک گفت این حریق «بسیار جزئی» بوده و در کمتر از ۱۰ دقیقه مهار شده و هیچ آسیب جانی و مالی نداشته است.
آتشسوزی شدیدی در زندان اوین در ۲۳ مهر ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی رخ داد و در پی آن معترضان در نگرانی از وضعیت زندانیان با وجود حملههای نیروهای امنیتی به سمت این زندان به راه افتادند و محلههای اطراف زندان صحنه خیزش ضد حکومتی شد.
سه شاهد عینی در زندان اوین، بعد از این حریق به ایران اینترنشنال گفتند که آتشسوزی زندان اوین کار خود جمهوری اسلامی است و تعداد زندانیانی که در این اتفاق کشته شدهاند، بیش از آمار رسمی است. بر اساس گزارشها، دستکم هشت نفر در این واقعه کشته شدند.