مشاور رئیسی در امور روحانیون: وعدههایی به مردم دادهایم که میدانیم امکانپذیر نیست
رضا تقوی، مشاور رئیسی در امور روحانیت، گفت: «مشکلات را به گونهای بیان نکنیم که زیباییها و بزرگیهای نظام اسلامی تحتالشعاع قرار گیرد.»
او افزود: «انقلابیون ما گاه حتی نمیتوانند از انقلاب دفاع کنند، زیرا غلط تبلیغ کردیم و انتظارات را بالا بردیم.»
اسرائیل و آمریکا به رزمایش مشترک خود که در آن یک «درگیری همهجانبه» شبیهسازی شده بود، پایان دادند. این در حالی است که سه هفته پیش رزمایش بحثبرانگیز حزبالله لبنان در جنوب این کشور برگزار شده بود.
رزمایش مشترک اسرائیل و آمریکا در حالی برگزار شد که همزمان با آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدعی ساخت یک «موشک هایپرسونیک» شد.
فرمانده تیپ هفت زرهی ارتش اسرائیل که در رزمایش مشترک با آمریکا شرکت کرد به نیوزویک گفت: «اسرائیل همیشه تحت تهدیدهای بسیاری از اطراف بوده و همیشه برای هر چیزی که در راه است، آماده خواهد بود.»
او افزود: «فکر میکنم آمریکا قدرت و توانایی ارتش اسرائیل را دیده و این واقعیت که ارتش آمریکا به اینجا آمده، نشان دهنده اتحاد ما با ارتش آمریکا است و اعتماد میان ما را تقویت میکند.»
این فرمانده ارتش اسرائیل تاکید کرد: «مهمترین چیزی که به دست آوردم اعتماد و این آگاهی بود که در صورت نیاز می توانیم با هم بجنگیم.»
نیوزویک نوشت که در رزمایش گسترده «دست محکم» همچنین واحدهایی از نیروی هوایی، نیروی دریایی و واحدهای سایبری اسرائیل به عنوان بخشی از سناریوی جنگ چند جبههای شرکت داشتند.
پیشتر مایکل کوریلا، فرمانده ستاد مرکزی ایالات متحده آمریکا، سنتکام، همزمان با برگزاری این رزمایش، برای یک دیدار سهروزه وارد تلآویو شده بود.
در این رزمایش همچنین آموزش عملیات پدافندی و آفندی در چارچوب جنگ چندجانبه انجام شد و آمادگی ارتش و سطح هماهنگی یگانهای آن مورد بررسی قرار گرفت.
کمتر از سه هفته پیش، یک مانور نظامی حزبالله لبنان، گروه شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی که در آن از سلاحهای سبک و سنگین استفاده شد و همچنین در آن شبیهسازی حمله به خاک اسرائیل صورت گرفت، موجی از انتقاد و خشم را در میان لبنانیها برانگیخت.
مانور نظامی حزبالله در پادگانی وابسته به این گروه شبهنظامی در شهرک عرمتا در منطقهای بیرون از چارچوب قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل انجام شد.
در این مانور نظامی قدرتنمایی حزبالله در استفاده از تانکها، موشکهای دوربرد و میانبرد و نیز شبیهسازی حمله به خاک اسرائیل به نمایش درآمد.
این مانور نظامی اما با واکنشهای تندی از سوی شخصیتهای سیاسی از جمله برخی نمایندگان پارلمان لبنان روبهرو شد.
آنان بر این باورند که انجام این مانور در چنین زمانی از سوی حزبالله یک تحریک نه علیه اسرائیل بلکه علیه شهروندان لبنانی است، چون دیگر نمیتوانند عواقب جنگی احتمالی را تحمل کنند.
این مانور همچنین مورد توجه و انتقاد رسانههای عربی قرار گرفت.
سعید معدنی، جامعهشناس و عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد-تهران مرکزی، در یادداشتی با عنوان «وقتی حکومتی را اکثریت مردم نمیخواهند چه باید کرد؟» نوشت: «در کشورهای دیکتاتوری با جنگ مسلحانه و انقلاب میتوان قدرت را تغییر داد.»
معدنی که این یادداشت را در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، نوشت: «همیشه تاریخ این بوده که حکومتها تا آخرین نفس و آخرین گلوله در مقابل مردم میایستند. در خیابانها قتل عام و در زندانها و سیاهچالها شکنجه و اعدام میکنند. اما در دنیای مدرن هر از گاهی حکومتها عاقلانه رفتار کرده و تن به رفراندوم داده و سعی میکنند با مراجعه به رای مردم، کشور را از غلتیدن به بحران و ورطهی نیستی نجات دهند که یک نمونه آن کشور ایتالیاست.»
او افزود: «جالب اینجاست که تنها و فقط ۵۵ درصد(!) مردم ایتالیا به جمهوری رای دادند و نظام از پادشاهی به جمهوری انتقال یافت. پس از ۷۰ و اندی سال و پشت سر گذاشتن بحران و خرابیهای جنگ، ایتالیا روز به روز پیشرفت کرد و الان جزو هفت کشور صنعتی جهان و نهمین اقتصاد دنیاست.»
این جامعهشناس ادامه داد: «اما امثال ژاپن، انگلستان، اسپانیا، سوئد و ... مسیر دموکراسی حزبی را طی کردند، شاه و ملکه و امپراطور نماد وحدت و یکپارچگی کشور شدند و در یک نظام حزبی رقابتی نخستوزیران منتخب توسط مجلس عهدهدار مدیریت کشور شدند که قابل استیضاح و برکناری هستند.»
معدنی درباره ایران نوشت: «تاریخ ایران را که مرور می کنیم فرازهایی وجود داشت که احتمالا ما هم میتوانستیم از مرحله حاکمان مادامالعمر فراقانونی عبور کنیم و به یک کشور دمکراتیک حزبی با مجلس و دولت قدرتمند تبدیل شویم.»
او افزود: «به هر روی کشورهای جهان سوم به خاطر مقاومت دیکتاتورها با ایستادن بر سریر قدرت تا آخرین نفس، مجبورند نظامهای سیاسی را با کودتا یا جنگ مسلحانه و انقلابهای خونین برکنار کنند و تبعات و آسیبهای ناشی از آن دههها بر جای بماند.»
این جامعه شناس در پایان تاکید کرد: «شاید اگر مردمان کشورهای جهان سوم میتوانستند مثل ایتالیا، پروسه تغییر نظام را به جای ابزارهای خشونتی، با اصلاحات سیاسی و رفراندوم انجام دهند، اینچنین عقبمانده و فقیر نبودند و جهانزیست بهتری داشتند.»
پیشتر نیز جامعهشناسان دیگری در داخل ایران در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی، از این خیزش حمایت کردند و راهکارهایی را برای خروج از وضعیت بحرانی امروز ایران ارائه دادهاند.
روزنامه اعتماد در گزارشی خبر داد که از ابتدای امسال ۱۰ زن و دختر ، به دلیل مسایل خانوادگی کشته شدهاند که برخی از آنان قربانی کودکهمسری و اکثرشان ساکن روستاهای كردستان و آذربايجان غربی بودند.
بر اساس گزارشی که این روزنامه منتشر کرد، در روزهای هشتم تا سیزدهم خرداد سال جاری، چهار زن و دختر قربانی کودکهمسری و مسایل خانوادگی شدهاند که تعداد قربانیان را از ابتدای سال جاری تاکنون به ۱۰نفر رسانده است.
بررسیها نشان میدهند از چهار نفری که در ماه خرداد جان باختند، یکی را برادرش کشته و دیگری را شوهرش به دلایلی نامشخص خفه کرده است.
بیشتر زنان و دختران قربانی امسال، اهل روستاهای دو استان کردستان و آذربایجان غربی بودند. دو استانی که بر اساس گزارش اعتماد، آمار وقوع قتل زنان و دختران در آنها به دلایلی چون «اختلافات خانوادگی، ازدواجهای اجباری، کودک همسری و تعصبات» بالاست و در برخی موارد هم دختران کمسن برای فرار از تن دادن به ازدواجهای اجباری، اقدام به خودکشی میکنند.
خودکشی نوجوانی ۱۵ساله به نام «شکیلا» در کرمانشاه به دلیل فشارهای خانواده برای ازدواج اجباری و قتل زن ۳۸ ساله اهل ایلام با ضربات آجر به دست پدرش، آخرین موارد ثبت شده در این زمینه هستند.
دو نفر دیگر از مقتولان خرداد ماه نیز «پرستو. ش» و «روژین. ع» نام دارند که هر دو به فاصله یک روز و در استان کردستان کشته شدند.
بر اساس گزارش اعتماد، پرستوی ۱۸ ساله که شش سال پیش قربانی کودکهمسری شده بود، روز هشتم خرداد امسال به دست همسرش حلقآویز شده است.
قتل روژین ۱۷ ساله اما به دلایل ناموسی بوده؛ برادر روژین او را روز نهم خرداد با ضربات شدید تبر به قتل رسانده است.
پیش از آن هم در روزهای ۲۵، ۲۷ و ۲۹ فروردین به ترتیب یک زن ۳۴ ساله به نام «مریم» اهل آذربایجانغربی، دختری ۱۹ ساله به نام «دنیا» اهل کرمانشاه و نوجوان ۱۶ سالهای به نام «شبنم» اهل کردستان جان خود را از دست دادند که دستکم دلیل قتل یکی از آنها «ناموسی» بوده است.
روز نهم اردیبهشت هم دو زن ۳۴ ساله و ۲۴ ساله، یکی به دست همسر و دیگری به دست پدر و با انگیزههای خانوادگی و «ناموسی» کشته شدند.
روز ۱۳اردیبهشت هم زنی به نام «غزال» اهل آذربایجانغربی با شلیک گلوله از سوی دوست همسر سابقش به قتل رسید.
پدیدههایی چون کودکهمسری، زنکشی، قتل ناموسی و خودکشی به دلیل ازدواج اجباری همچنان در شماری از استانهای ایران با فراوانی بسیاری رخ میدهند.
مرکز آمار ایران به تازگی گزارشهایی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور در سه فصل ابتدایی سال گذشته منتشر کرد که نشان میدهند در بازه زمانی بهار تا پاییز ۱۴۰۱، بیش از ۲۰ هزار مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال و یک هزار و ۸۵ مورد فرزندآوری از سوی مادران زیر ۱۵ سال در کشور ثبت شده است.
خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران هم در گزارش سالانه خود درباره وضعیت حقوق بشر ایران در سال ۱۴۰۱، از ثبت دستکم ۳۹ مورد قتل زنان مرتبط با خشونت خانگی و ۵۴ مورد گزارش خشونت خانگی شدید خبر داد.
بر اساس این گزارش، در سال گذشته چهار مورد اسیدپاشی، هشت مورد تجاوز و آزار جنسی گزارش شده، چهار مورد خودسوزی و هشت مورد خودکشی زنان نیز به وقوع پیوسته است. ۱۴ زن هم از سوی خانوادههایشان قربانی قتلهای ناموسی شدهاند.
احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی کل کشور تهدید کرد با دستگاههای اجرایی در صورت ارائه خدمات به زنان «بیحجاب» برخورد خواهد شد. همزمان رسانههای ایران نسخه «نهایی» لایحه موسوم به «عفاف و حجاب» را که هفته گذشته به مجلس رفته بود، منتشر کردند.
در ادامه موج سرکوب آزادیهای اجتماعی و اعمال محدودیت برای تحمیل حجاب اجباری، احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی کل کشور از برنامههای این نیرو برای سواحل دریای خزر در تابستان خبر داد و گفت: «برای پایش و رصد ناهنجاریهای اجتماعی در سواحل استانهای شمالی برنامه ویژهای داریم.»
او گفت که پلیس «با اقتدار» سواحل را برای «رفع دغدغه مردم» به صورت حضوری و الکترونیکی رصد و پایش و با رفتار خارج از طرح دریا «برخورد قانونی» میکند.
فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی همچنین دستگاههای اجرایی را تهدید کرد که در صورت ارائه خدمات به «زنان بیحجاب»، پلیس «کمکاری» آنها را بهعنوان تخلف اداری گزارش میکند تا با این دستگاهها «برخورد» شود.
رادان پیشتر زنان مخالف حجاب اجباری را تهدید کرده بود از ۲۶ فروردین در صورت «کشف حجاب» در معابر عمومی، خودرو یا اماکن تجاری، به محاکم قضایی معرفی میشوند.
همزمان اما وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی با اشاره به تعطیلی برخی اماکن تاریخی به دلیل «بیحجابی» گردشگران، خواستار کاستن از «سختگیری بیش از حد» شد.
عزتالله ضرغامی با اشاره به اینکه ورودی این اماکن کنترل و تذکر داده میشود، خطاب به مدیران اماکن تاریخی گفت: «نباید از ترس برخوردهای قضایی، سختگیریهای بلاوجه درباره حجاب کنند یا مرکزشان را تعطیل کنند یا خدماتشان را کاهش دهند.»
تاکید او بر سختگیری کمتر در حالی است که به تازگی خبرهایی درباره بازداشت مدیرکل میراث فرهنگی استان فارس و مدیر حافظیه شیراز به دلیل انتشار ویدیویی از خواستگاری یک زوج در این محوطه منتشر شده بود.
همزمان با تداوم واکنشها به نافرمانی مدنی گسترده زنان در ایران اما روز پنجشنبه ۱۸ خرداد، خبرگزاری مهر نسخه نهایی لایحه جدید حجاب را که هفته گذشته به مجلس ارسال شده، منتشر کرد.
بخش عمده این لایحه شبیه به متن پیشین منتشر شده در رسانههاست و در آن، برای «کشف حجاب» جریمه نقدی تعیین شده است.
بر اساس لایحه جدید اما اشخاص شناخته شده فرهنگی، ورزشی و سیاسی (سلبریتیها) در صورت «کشف حجاب»، علاوه بر جریمه و «لغو کلیه امتیازات، تخفیفات و معافیتهای اعطایی» با حکم مرجع قضایی به «محرومیت از فعالیت حرفهای و فعالیت در فضای مجازی به مدت سه ماه تا یک سال» محکوم میشوند.
در این لایحه ادعا شده مبالغ حاصل از جریمههای «کشف حجاب» بر اساس قانون بودجه سالانه «جهت رفع آسیبهای اجتماعی از جمله طلاق، ساماندهی کودکان کار و زنان سرپرست خانوار نیازمند و همچنین تامین تجهیزات و سامانههای مربوط» اختصاص پیدا میکند.
حدود دو هفته پیش هم رسانههای داخل ایران متن لایحه «حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» را منتشر کردند که به پیشنهاد قوه قضاییه به دولت ارسال و پس از تصویب در دولت، روز ۳۱ اردیبهشت به رییس مجلس ارائه شد.
بر اساس این لایحه، ماموران پلیس به عنوان ضابط قضایی مکلفاند به اشخاصی که در ملاءعام یا اماکن عمومی یا فضای مجازی «کشف حجاب» میکنند یکبار با استفاده از فنآوریهای نوین و سامانههایی مثل پیامک، تذکر دهند.
در صورت تکرار، آنان معادل یکششم حداکثر جزای نقدی درجه هشت یعنی ۵۰۰ هزار تومان و در مرتبه سوم معادل یکسوم حداکثر جزای نقدی درجه هشت که برابر با یک میلیون تومان است، جریمه خواهند شد.
برای تکرار مرتبه چهارم و بیشتر هم علاوه بر اعمال جریمهای معادل یکدوم جزای نقدی درجه هشت (یکونیم میلیون تومان)، مرتکب به مرجع قضایی معرفی و به جزای نقدی درجه هفت (شش میلیون تومان) محکوم میشود.
در قوانین جمهوری اسلامی، «حداکثر» جریمههای نقدی درجه هشت «سه میلیون تومان»، درجه هفت «شش میلیون تومان» و درجه شش «۲۴ میلیون تومان» است.
انتشار متن این لایحه اما واکنشهای بسیاری را هم از سوی شهروندان و حقوقدانان در پی داشته و هم از سوی حامیان حکومت.
حکومتیها میگویند باید مجازات مخالفان پوشش اجباری «شدیدتر» از جریمه نقدی شود و شهروندان از آن با عنوان «اخاذی» حکومت از زنان به بهانه مخالفت با حجاب اجباری یاد میکنند.
با وجود اعمال فشار و تلاش حکومت برای سرکوب زنان اما از زمان شکلگیری انقلاب «زن، زندگی، آزادی» در ایران، نافرمانی مدنی زنان منسجمتر و گستردهتر شده و هر روز تصاویر بیشتری از حضور آنان بدون پوشش تحمیلی در خیابانها و اماکن عمومی ایران منتشر میشود.
گزارشی از حضور یک زندانی در اوین با اتهام جاسوسی برای روسیه
مسعود کاظمی - چندی پیش «نیویورک تایمز» در گزارشی اعلام کرد علیرضا اکبری، رییس اسبق دفتر مطالعات دفاعی وابسته به وزارت دفاع در ایران جاسوس بریتانیا بوده و این موضوع از سوی روسیه به مقامات جمهوری اسلامی اطلاع داده شده است.
اکبری در دی ماه سال ۱۴۰۱ به اتهام جاسوسی در ایران اعدام شد.
نقش روسیه در این همکاری اطلاعاتی و امنیتی با جمهوری اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفت. جمهوری اسلامی در حال حاضر در بالاترین سطح همکاری نظامی و اطلاعاتی با روسیه قرار دارد.
در چهار دهه گذشته دهها نفر از شهروندان، افراد دوتابعیتی و اتباع دیگر کشورها در ایران به اتهام جاسوسی بازداشت شدند. بسیاری از این افراد سالهای زیادی در زندان ماندند و برخی نیز با حکم محاکم انقلاب، اعدام شدند. اغلب این افراد با اتهام جاسوسی برای آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپایی مواجه شدند.
در این میان اما اثری از روسیه نیست. تصور عمومی بر این است که روابط دو کشور روسیه و جمهوری اسلامی به حدی نزدیک است که نیازی به جاسوسی از یکدیگر ندارند.
در سال ۱۳۹۸ که نگارنده به علت فعالیت روزنامهنگاری در ایران بازداشت و حدود ۱۱ ماه را در زندان اوین سپری کرد، با فردی آشنا شد که به اتهام «جاسوسی برای روسیه و همکاری با سرویس اطلاعاتی این کشور» به شش سال حبس محکوم شده بود؛ یک شهروند اصفهانی به نام «میلاد یوسفی».
میلاد یوسفی
جاسوس روسیه در اوین؟
میلاد یوسفی، شهروند اهل اصفهان و متولد سال ۱۳۶۸ است که به اتهام «جاسوسی برای روسیه و همکاری با سرویس اطلاعاتی این کشور»، چهارم اردیبهشت سال ۱۳۹۷ بازداشت شد.
یوسفی دانشآموخته رشته هوافضای دانشگاه خواجه نصیر است که پیش از بازداشت به مدت پنج سال به عنوان جایگزین خدمت سربازی و به صورت قراردادی برای وزارت دفاع جمهوری اسلامی مشغول به کار شد. او قصد داشت پس از اتمام این مدت برای تحصیل در دوره دکتری به کشور روسیه سفر کند که به دلیل بازداشت و زندانی شدن، این امکان از او سلب شد.
یوسفی در زندان اوین برای نگارنده نقل کرد که اوایل دهه ۹۰، طرحی با عنوان «طراحی مکانیزمهای پنوماتیکی در جدایش فیرینگ و مراحل ماهوارهبر» در بنیاد ملی نخبگان ثبت کرده است. او مدارک مربوط به این طرح ثبت شده در بنیاد ملی نخبگان را به نشان داد.
سیستم «پنوماتیک» به سیستمی میگویند که از هوای فشرده استفاده میکند. «فیرینگ» نیز بالاترین بخش یک حامل ماهواره است که وظیفه در بر گرفتن ماهواره یا دیگر محمولههایی را برعهده دارد که قصد قرار گرفتن در مدار زمین را دارند.
وزارت دفاع جمهوری اسلامی این طرح را از بنیاد ملی نخبگان خارج و به عنوان طرحی ملی در وزارتخانه به کار گرفت و یوسفی خود مسوولیت اجرای آن را به عهده داشت.
پس از پنج سال و با پایان قرارداد همکاری، میلاد یوسفی قصد تحصیل در دوره دکتری در خارج از ایران را داشت که به علت سابقه همکاری با وزارت دفاع، موفق به پذیرش در اروپا و آمریکا نشد و از دانشگاه «لومونوسوف» روسیه موافقتنامهای دریافت کرد اما قبل از مهاجرت تحصیلی به وسیله «حفاظت اطلاعات وزارت دفاع» بازداشت شد.
میلاد یوسفی
■■■
ساعت هشت صبح روز چهارم اردیبهشت سال ۱۳۹۷، ۹ مامور به خانه میلاد یوسفی در اصفهان یورش بردند و پس از تفتیش منزل، او را به دادسرای اصفهان بردند و از همان جا به تهران منتقل کردند.
یوسفی به مدت ۱۰۵ روز در بازداشتگاه حفاظت اطلاعات وزارت دفاع در سلول انفرادی و تحت بازجویی قرار گرفت و در زندان ادعا کرد که به او «در دوران بازداشت و در سلول انفرادی، بدون رضایت خودش داروهایی خوراندهاند که باعث میشده از حالت طبیعی خارج شود و هذیان بگوید.»
نگارنده خود شاهد برخی رفتارهای عجیب و غیرطبیعی او در زندان بوده که میگفته تاثیر همان داروهاست.
پس از آن نیز مدتی در بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه بوده و به گفته خودش، آنجا به دستگاه دروغسنج هم متصل شده است.
در نهایت او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اتهام «جاسوسی برای روسیه و همکاری با سرویس اطلاعاتی این کشور» به شش سال حبس و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد که این حکم در ۱۶ تیر سال ۱۳۹۸ در شعبه ۳۶ تایید و لازمالاجرا شد.
یوسفی اما در دوره زندان ضمن رد این اتهام، خود را بیگناه میدانست و بارها تاکید میکرد که نه با مقامهای سیاسی و نه مقامهای اطلاعاتی کشور روسیه ارتباط نداشته و صرفا با یک استاد دوره دکتری دانشگاه «لومونوسوف» در ارتباط بوده است.
او آن زمان در پاسخ به این سوال نگارنده که چرا با چنین اتهامی مواجه شده، گفت: «طرحی که من در وزارت دفاع بر روی آن فعالیت میکردم طرحی بود که خودم در بنیاد ملی نخبگان ثبت کرده بودم و حتی در رابطه با آن اختراعی به ثبت رساندم، برای اخذ پذیرش دانشگاه در روسیه، بخشهایی از طرحم را توضیح دادم. همین باعث شد به من انگ جاسوسی بزنند.»
او توضیح داد که خودش به اطلاع مقامات وزارت دفاع رسانده که برای ادامه تحصیل قصد سفر به روسیه دارد.
میلاد یوسفی روز نهم شهریور سال ۱۴۰۱ و پس از سپری کردن چهار سال و چهار ماه از ایام حبس، با عنوان «آزادی مشروط» از زندان اوین آزاد شد. او پس از آزادی از زندان، به مدت دو سال ممنوعالخروج بود. همچنین بخشی از اموال و وسایل شخصی او به وسیله حفاظت اطلاعات وزارت دفاع توقیف شده است.
سوالات پرشمار حول یک پرونده
مقامات جمهوری اسلامی پس از دستگیری هر یک از شهروندانی که با عنوان جاسوسی برای کشورهای غربی دستگیر میشوند، مانور خبری بزرگی روی آن فرد و پرونده مورد نظر انجام میدهند. درباره میلاد یوسفی اما رویکرد آنها متفاوت بوده است. از سال ۱۳۹۷ که او با اتهام جاسوسی برای روسیه بازداشت شد، هیچ مقام رسمی و هیچ رسانهای نه تنها به وجود چنین فردی اشاره نکرده بلکه اساسا موضوع پروندهای با عنوان جاسوسی برای روسیه مخفی مانده است. اگر بنا بر ادعای مقامات وزارت دفاع و تایید قوه قضاییه جمهوری اسلامی، این فرد جاسوس بوده، روسیه در چه مواردی از ایران جاسوسی میکند؟ چند جاسوس روسیه در ایران بازداشت و زندانی شدهاند؟ در مقابل چند نفر در روسیه به اتهام جاسوسی برای ایران شناسایی شدهاند؟
البته یوسفی اتهامات وارده به خود را بیاساس و دلیل آن راعدم تمایل وزارت دفاع به خروجش از کشور و اعمال فشار برای ادامه همکاری او عنوان میکرد که اگر گفته او درست باشد، آیا یک شهروند بیگناه دیگر مانند زندانیان پرونده محیط زیست یا ترور «دانشمندان هستهای»، قربانی پروندهسازی حکومت شده است؟
با استناد به حکم قوه قضاییه جمهوری اسلامی میتوان ادعا کرد روسیه علیرغم نزدیکی با جمهوری اسلامی بهخصوص در بحثهای نظامی و هستهای، در حال جاسوسی از ایران است. آیا سرویسهای امنیتی روسیه به جمهوری اسلامی بیاعتماد هستند و مانند کشورهای غربی نسبت به برنامههای نظامی، موشکی و ماهوارهای ایران، شک و تردید دارند؟
اگر میلاد یوسفی واقعا جاسوس روسیه بوده باشد، واکنش مقامات روسیه به این موضوع چه بوده؟ آیا روسیه از بازداشت چنین فردی مطلع شده است؟ پشت پرده چه توافقاتی صورت گرفته تا این موضوع مسکوت بماند؟
سوال دیگر اینکه چرا رفتار جمهوری اسلامی با افرادی که آنها را جاسوسان کشورهای غربی مینامد، با این مورد خاص متفاوت است؟ در موارد مشابه افراد با احکام حبس طویلالمدت و برخی با حکم اعدام مواجه میشوند در حالی که این متهم حکم خفیفی دریافت کرده و در نهایت پیش از پایان دوره حبس، از امتیاز آزادی مشروط برخوردار شده است؟
این فرد و این پرونده ابهامات و سوالات بسیاری دارد که میتواند حتی روابط دو کشور ایران و روسیه را با چالش جدی مواجه کند.