انتقاد مولوی عبدالحمید از تبعیض و قدرت گرفتن نظامیان: زنان و سنیها شهروند درجه ۲ و ۳ شدند
عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، با اشاره به سالگرد انقلاب ۵۷ گفت هرچه از این انقلاب بیشتر گذشت، تنگناها و نابرابریها بیشتر شد تا جایی که زنان به شهروند درجه دو و اهل سنت به شهروندانی درجه سه تبدیل شدند. او همچنین از اداره کشور به دست نظامیان انتقاد کرد.
مولوی عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه روز ۲۱ بهمن گفت: «ما هر چه از اوایل انقلاب دورتر شدیم، به جای این که تجربه کسب کنیم و بهتر بشویم، متاسفانه تنگناها در کشورمان بیشتر شد. خیلیها اوایل انقلاب همراه آن بودند اما کمکم جدا شدند یا ما جدایشان کردیم. چون برای خودشان میدانی ندیدند.»
او ادامه داد: «اوایل انقلاب مساله اقتصادی به این صورت نبود اما هرچه بیشتر گذشت، مشکلات اقتصادی سختتر شد و حلقهها را تنگتر کردند. بارها هشدار دادیم که دایره انقلاب را وسیع کنید تا هر طیفی در آن باشد و شامل همه بشود اما هرچه از عمر انقلاب بیشتر گذشت، بهجای کسب تجربیات بیشتر، متاسفانه این دایره تنگتر شد و تبعیض و نابرابری خیلی زیاد شد.»
عبدالحمید اسماعیلزهی که از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» بارها بر نادیده گرفته شدن حقوق زنان و اقوام و مذاهب در جمهوری اسلامی تاکید کرده، خاطرنشان کرد: «تبعیض نسبت به زنان اکنون بیداد میکند و آنها تبدیل به شهروند درجه دو شدهاند و حق و حقوق و جایگاه آنان همچون اقوام و مذاهب با تبعیض گسترده روبهرو شده است. اهل سنت هم نه شهروند درجه دو که درجه سه قلمداد شدند.»
به گفته امام جمعه اهل سنت زاهدان، تبعیض در استانهای سنینشین آنقدر شدید است که در شورای تامین آنها حتی یک نفر از اهل سنت تاکنون حضور نداشته است. شورایی که مسوولیت دارد برای امنیت یک استان فکر و برنامهریزی کند اما به گفته مولوی عبدالحمید، «در استانی که جمعیت شهروندانش اهل سنت هستند، این شورا یک نماینده هم از سنیها ندارد».
او با تاکید بر این که دغدغههای تبعیض و نابرابری هر سال سنگینتر شده است، گفت انتقاداتش در این زمینه مربوط به امروز و دیروز نیست: «در دوره اطلاحطلبان هم فریاد زدیم، مذاکره کردیم و گفتیم زنان مورد تبعیض هستند.»
مولوی عبدالحمید در ادامه یادآوری کرد که قصد صحبت درباره مسائل قومی و مذهبی را ندارد چرا که «اولویتهای ما مسائل ملی است که شامل کل ملت ایران میشود».
امام جمعه اهل سنت زاهدان با تاکید بر این که خواسته همه مردم ایران این است که حقوق همه شهروندان در همه جای کشور رعایت شود، گفت: «همه ایرانیان، شهروند ایران و با هم برادر و خواهرند. تکرار میکنم که ما شیعه و سنی نداریم؛ مسوولان نگران اختلاف میان آنها نشوند. حتی اقوام هم نداریم امروز. همه آنها مردم ایران و یکی هستند و خواسته همه آنها هم این است که از حق و حقوقی برابر برخوردار شوند.»
عبدالحمید اسماعیلزهی خطاب به حکومت خاطرنشان کرد: «نگران تمامیت ارضی کشور و اختلافات قومی و مذهبی نباشید بلکه نگران بحرانهایی باشید که در کشور ایجاد شده است.»
او یادآور شد: «مردم ایران حقشان است که عزت و حرمت داشته باشند. حقشان این نیست که با وجود این گنج و نعمت خدادادی، گرسنه باشند. ملت ایران از این که وضعیتش بهبود یابد ناامید شده است. این اعتراضاتی که در سطح کشور شاهدش بودیم به همین دلیل است چون ملت به این نتیجه رسید که مشکلش [به شکل دیگری] حل نمیشود.»
مولوی عبدالحمید بار دیگر از حضور نظامیان در مسوولیتهای سیاسی و اجرایی کشور انتقاد کرد و گفت: «الان کشور بیشتر در دست نظامیان است و بسیاری از سرداران در پستهای سیاسی قرار دارند. ما نظامیان را دوست داریم و فرزندان ما هستند. ولی نظامی میدانی دارد که شامل دفاع از تمامیت ارضی و برقراری نظم و امنیت و این مسائل میشود و سیاسیون هم میدانی دیگر دارند.»
او ادامه داد: «کشور را باید سیاستمداران اداره کنند. متخصصانی که در میدان سیاست توانمندی دارند اداره امور را در دست بگیرند. اما بسیاری از متخصصان، ایران را ترک کردند چون به آنها میدانی داده نشد. دردی که امروز ملت فریاد میزند همین است. اگر میگوییم صدای ملت را بشنوید همین است که ببینید دردش و خواستهاش چیست.»
عبدالحمید اسماعیلزهی در بخشی دیگر از سخنانش با اشاره به آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در روزهای اخیر، آن را «قدمی مثبت» از سوی حکومت در برآورده کردن خواسته ملت توصیف کرد و گفت: «خوب شد که تعدادی از زندانیان آزاد شدند ولی انتظار ما این است که فعالان سیاسی و همه بازداشتیهای اخیر از زندان آزاد شوند.»
امام جمعه اهل سنت زاهدان که در ماههای گذشته از ضرورت «همهپرسی» برای تغییر قانون اساسی و رفراندومی برای آنچه ملت ایران میخواهند سخن گفته بود، بار دیگر بر این خواسته تاکید کرد و خطاب به حکومت گفت: «ملت ایران احساس بحران میکند. تابع اکثریت باشید و خواسته "اکثریت قاطع" را -هرچه که باشد- برآورده کنید.»
عبدالحمید اسماعیلزهی روز پنجشنبه نیز در واکنش به بیانیه میرحسین موسوی مبنی بر گذر از جمهوری اسلامی و برگزاری رفراندوم برای تدوین قانون اساسی جدید و نظامی مبتنی بر خواست مردم با آن موافقت کرده و از دیگر فعالان و چهرههای سیاسی هم خواسته بود تا با آن همراهی کنند.
او امروز هم بر ضرورت «حل مسالمتآمیز مشکلات کشور» از طریق «همهپرسی» و «پرسش از مردم برای آنچه میخواهند» تاکید کرد و به مقامات جمهوری اسلامی هشدار داد: «سرکوب و فشار و زندان جواب نمیدهد. با معلول مبارزه نکنید و سراغ علت بروید.»
پایان سخنان امام جمعه اهل سنت زاهدان به خسارات و تلفات زلزله سوریه و ترکیه اختصاص داشت.
مولوی عبدالحمید از این زلزله بزرگ با تعبیر «قیامت» یاد کرد و گفت: «گرچه جامعه جهانی به کمک و امدادرسانی نسبت به مناطق زلزلهزده اقدام کردهاند اما این فاجعه و نقصان آنقدر عظیم است که لازم است همه جای دنیا وظیفه انسانی خود را در قبال آن انجام دهند.»
او همچنین بار دیگر بر ضرورت توجه حداکثری مسوولان به زلزلهزدگان خوی و تامین نیازهای آنها تاکید کرد.
قوه قضاییه خبر داد تا پایان بهمن «قسمت زیادی از بازداشتشدگان» خیزش انقلابی آزاد میشوند. این در حالی است که به تازگی خبرها و گزارشهایی درباره احضار و بازداشت بیش از ۲۵۰ نفر از اهالی روستای رحمتآباد به دلیل شرکت در مراسم چهلم جواد حیدری، از کشتهشدگان اعتراضات، منتشر شده است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران خبر داد بعد از چهلم جواد حیدری در رحمتآباد، تعداد زیادی از شرکتکنندگان این مراسم در مسیر بازگشت بازداشت شدند و در روزهای بعد از آن نیز بسیاری از اهالی روستا از دادگاه ارداق احضاریه دریافت کردند.
اَرداق شهری است در بخش دشتابی شهرستان بوئینزهرا در استان قزوین.
اتحادیه آزاد کارگران ایران اما تعداد افرادی را که بازداشت شده یا احضاریه دریافت کردهاند، ۲۵۰ نفر اعلام کرد.
جواد حیدری روز ۳۱ شهریور در جریان اعتراضات شهر قزوین با شلیک نیروهای حکومتی مجروح شد و چند ساعت بعد به دلیل دریافت نکردن خدمات درمانی، درگذشت.
مراسم چهلم او روز ۱۲ آبان با حضور جمعیت بسیاری از مردم در آرامستان روستای «رحمتآباد بزرگ» از توابع قزوین برگزار شد اما از همان مراسم تا روزهای بعد، یک ششم جمعیت این روستای هزار و ۵۰۰ نفری بازداشت و احضار شدند که برخی از آنان همچنان در بازداشت به سر میبرند.
در همین حال اما مسوولان جمهوری اسلامی از «عفو گسترده» و «نگاه پدرانه نظام اسلامی» میگویند.
مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضاییه، خبر داد کسانی که در جریان اعتراضات اخیر و از ۲۵ شهریور به بعد بازداشت یا محاکمه شدهاند، تا «۲۲ بهمن یا اواخر بهمن ماه سال جاری» آزاد میشوند.
او درباره آزادی سلبریتیها، هنرمندان و روزنامهنگاران هم گفت: «اگر این افراد شرایط عفو را داشته باشند حتما در روزهای آتی و تا ۲۲ بهمن آزاد خواهند شد.»
سخنگوی قوه قضاییه البته از «استثنائات» هم سخن گفت و تاکید کرد این افراد «مشمول عفو» نخواهند بود: «کسانی که مباشرت، مشارکت و معاونت در ارتقای جرایمی همچون محاربه و افساد فی الارض و بغی داشته باشند، مرتکب قتل و جرح عمدی شده باشند، جاسوسان و کسانی که اموال عمومی را آتش زدند یا با سرویسهای جاسوسی معاند همکاری داشتند یا کسانی که بیش از دو فقره محکومیت کیفری مؤثر داشتند و نیز کسانی که شاکی خصوصی دارند.»
این اظهارات در حالی مطرح شده است که بر اساس گزارش نهادهای حقوق بشری، دستکم ۱۰۷ تن از بازداشتشدگان در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند.
از سوی دیگر در جریان خیزش انقلابی ایرانیان، دستکم حدود ۵۰۰ شهروند به دست نیروهای حکومتی کشته شدهاند که ۶۴ نفر از آنها کودک بودند.
یک منبع نظامی اسرائیلی به جمهوری اسلامی هشدار داد اگر تجهیزات و تسلیحات نظامی را زیر پوشش کمکهای بشردوستانه به مردم زلزلهزده سوریه به این کشور منتقل کند، بدون تردید پاسخ نظامی قاطعانهای از سوی اسرائیل دریافت خواهد کرد.
این منبع نظامی اسرائیلی که نامش فاش نشده روز پنجشنبه ۲۰ بهمن به روزنامه سعودی ایلاف گفت که اسرائیل در بحبوحه تلاشهای امداد و نجات در سوریه، از حمله به هر محموله تسلیحاتی که ایران به سوریه بفرستد، تردید نخواهد کرد.
این مقام که هویتش فاش نشده همچنین گفت: «دادههایی وجود دارد که نشان میدهد ایران قصد دارد از شرایط دشوار سوریه برای ارسال سلاح و تجهیزات به دمشق و حزبالله لبنان استفاده کند.»
بر اساس گزارشها، جمهوری اسلامی تاکنون به بهانه ارسال کمکهای بشردوستانه به سوریه، چندین هواپیمای باری به این کشور فرستاده است.
حزبالله لبنان و شبهنظامیان شیعی تحت حمایت جمهوری اسلامی در عراق نیز مدعی تلاشهای بشردوستانه در سوریه شدهاند اما به گزارش روزنامه ایلاف، محمولههای ارسالی شامل سلاحهایی بوده که در میان مواد غذایی و سایر کالاها پنهان شده بودند.
جمهوری اسلامی از متحدان منطقهای رژیم بشار اسد است و تاکنون بارها محمولههای تسلیحاتی به سوریه برای مسلح کردن این رژیم و همچنین شبهنظامیان حزبالله لبنان فرستاده است.
اسرائیل اما بارها اعلام کرده که اجازه نخواهد داد چنین نقل و انتقالاتی صورت بگیرد.
در روزهای گذشته پهپادها کاروانی از کامیونها را در منطقه تحت نفوذ ایران در شرق سوریه مورد هدف قرار دادند. این حمله بلافاصله پس از عبور کامیونها از عراق به خاک این کشور صورت گرفت.
هنوز مشخص نیست چه کسی پشت حمله به کامیونها در منطقه مرزی البوکمال در استان دیرالزور سوریه است اما این مناطق تحت کنترل گروەهای مسلح مورد حمایت سپاه پاسداران است.
دیدهبان حقوق بشر سوریه گفت این پهپادها ظاهرا از آن ائتلاف تحت رهبری آمریکا بودهاند و افزود در این حمله شش کامیون یخچالدار هدف قرار گرفتهاند.
این گروه اعلام کرد این حمله تلفات جانی هم بر جای گذاشت و آمبولانسها به سرعت به منطقه اعزام شدند.
ماه گذشته، رییس ستاد ارتش اسرائیل در موضعی کمنظیر درباره جنگ این کشور علیه جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش در سراسر منطقه، اشاره کرد که اسرائیل پشت حمله به یک کاروان کامیون در سوریه در ماه نوامبر بوده است.
فرهاد میثمی در نامهای از زندان رجاییشهر اعلام کرد که اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد چون برای رسیدن به آیندهای استوار بر «قدرت بیقدرتان»، باید کنشهای ایستادگی به صورت جمعی آغاز شوند و همگان پای خواستههای بر حق و همچنان معلق مانده «زندگی» بایستند.
انتشار تصاویری تکاندهنده از فرهاد میثمی، زندانی سیاسی در روزهای گذشته که حاکی از کاهش وزن شدید او به دلیل اعتصاب غذا بود، از جمله واکنش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران را در پی داشت.
این شورا روز ۱۵ بهمن با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به میثمی از او خواست حالا که دیگر «جسم به صلیب کشیده» او «فریاد تظلمخواهی ملتی به ستوه آمده را جهانی کرده است»، اعتصاب غذای خود را بشکند.
در بخشی دیگر از این نامه سرگشاده، وجود فرهاد میثمی برای «روزهای آینده ایران بسیار حیاتی و ضروری» عنوان شده و خطاب به او آمده: «به لحاظ راهبردی، حضور تعیین کننده شخص جنابعالی برای شکلدهی به ایده راهگشای قدرت بیقدرتان در آینده نزدیک بسیار راهگشا و حیاتی خواهد بود.»
فرهاد میثمی در پاسخ به این درخواست، از «شوق وافر» خود برای حضور در آیندهای گفت که در آن «قدرت بیقدرتان» در برابر «استبداد» طی «راه باریک آزادی» به ظهور رسیده است اما اعتقاد دارد که بذر آن آینده نزدیک، در دل عمل «اکنون» نهفته است.
میثمی تاکید کرد چنین آیندهای از طریق پایان اجتناب او از غذا محقق نمیشود بلکه این مسیر از طریق آغاز کنشهای ایستادگی به صورت جمعی معلمان، کارگران، دانشجویان، وکلا، خبرنگاران، بازنشستگان و دیگر تشکلها به مقصود میرسد.
از سوی دیگر به گفته او، این هدف با ایستادن پای «خواستههای بر حق و همچنان معلق مانده همگان بر زندگی» محقق میشود.
این فعال سیاسی زندانی همچنین به اظهار نگرانی جمعی از فعالان حقوق زنان، کارگران، معلمان و دیگر زندانیان سیاسی درباره وضعیت سلامتیاش در پی تداوم اعتصاب غذا واکنش نشان داد.
حدود ۳۸۰ نفر از فعالان زنان از جمله این افراد بودند که در نامهای با قدردانی از فعالیتهای فرهاد میثمی در مخالفت با حجاب اجباری و علیه اعدام، از او درخواست کردند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد و تاکید کردند که در خیزش اعتراضی-انقلابی زن زندگی آزادی، «زنده ماندن» را نخستین شاخص زندگی میدانند.
میثمی در پاسخ به درخواستهای شکستن اعتصاب غذا، اجتناب از غذای خود را از نوع «امساک طولانی مدت» خواند که از خطرات اعتصاب غذاهای فوق حاد یا حتی حاد «کاملا به دور است» و با ذکر مثالی گفت: «به هیچوجه شبیه روشن کردن فتیله یک دینامیت با احتمال انفجار هر لحظه نیست؛ بلکه شبیه آرام سوختن یک شمع است.»
این پزشک و فعال مدنی در ادامه پیشبینی کرد که بر اساس تجربههای شخصیاش، وضعیت فعلی سلامتیاش تا «پس از نوروز» ادامه دارد.
او یادآور شد: «اطمینان میدهم که از هر گونه خطر جانی عاجل به دور هستم .... مطمئن باشید من زندگی را بسیار دوست میدارم و از زمانی زودتر که فرصت کافی باشد درباره احتمال خطر جدی برای سلامتیام هشدار خواهم داد.»
میثمی در پایان نامه خود از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران خواست تا در این مقطع، تمام توان خود را بر «ایفای نقش تاریخی و بسیار حیاتی» خود متمرکز کند چرا که این کار به اعتقاد او، «دقیقا بخشی شکستناپذیر از ساز و کار ظهور تاریخی قدرت بیقدرتان است».
فرهاد میثمی از ۱۰ مهر و همزمان با خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» اعتصاب غذای چند مرحلهای و سه خواسته اصلی خود را اعلام کرد.
این پزشک و فعال سیاسی که به دلیل کنشگری در مخالفت با حجاب اجباری به شش سال زندان محکوم شده، از مرداد سال ۱۳۹۷ بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر میبرد.
میثمی ۱۳ بهمن پس از مدتها اعتصاب غذا، در نامهای از زندان رجاییشهر کرج اعلام کرد به نشانه «روزگار تلختر از زهری که جمهوری اسلامی برای همگان آفریده»، به مدت ۱۰روز آب تلخ خواهد نوشید.
آزادی زندانیان سیاسی و مدنی، توقف اعدام معترضان و پایان دادن به آزار و اذیت برای حجاب اجباری، سه خواسته اصلی فرهاد میثمی در اعتصاب غذاست.
وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد شش شرکت تولید کننده محصولات پتروشیمی در ایران یا شرکتهای تابعه آنها و نیز سه شرکت در مالزی و سنگاپور را به دلیل نقش کلیدی آنها در تولید، فروش و انتقال صدها میلیون دلار تولیدات پتروشیمی و نفتی ایران، تحریم کرده است.
پتروشیمی امیرکبیر و شرکت تابعه آن پتروشیمی سیمرغ، پتروشیمی لاله، تینا تدبیر مارون، افق سپهر مارون و صنایع تکمیلی مارون شرکتهای ایرانی هستند که در فهرست جدید تحریمهای آمریکا قرار گرفتند.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در واکنش به تحریم این ۹ شرکت گفت: «ایالات متحده به اقدامات خود برای ایجاد اختلال در تلاشهای ایران جهت دور زدن تحریمهای ایالات متحده در زمینه فروش محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی ادامه میدهد.»
معاون وزیر خزانهداری آمریکا نیز تحریم ۹ شرکت مرتبط با پتروشیمی و نفت ایران را ادامه تلاش این کشور برای هدف قرار دادن منابع درآمد «غیرقانونی» جمهوری اسلامی خواند و گفت: «ایران بهطور فزایندهای به خریداران در شرق آسیا روی میآورد تا محصولات پتروشیمی و نفتی خود را به فروش برساند.»
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، نیز درباره این تحریمها گفت: دولت بایدن برای اقدام علیه ناقضان تحریمها تردید نخواهد کرد. با توجه به ادامه پیشرفتهای هشدارآمیز برنامه هستهای ایران، ایالات متحده مصمم به اعمال کامل تحریمهای خود است
در همین حال، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به تحریمهای آمریکا علیه این ۹ شرکت گفت: «توسل دولت بايدن به تحريمها صرفا موجب مصمم شدن ما در پيگيری مجدانه اهداف توسعه ملی و بهرهبرداری از حقوق خود میشود.»
آمریکا در ماههای اخیر به دلیل اقدامات جمهوری اسلامی در سرکوب معترضان ایران، ارائه پهپاد به روسیه در جنگ اوکراین و نیز فروش غیرقانونی محصولات نفتی و پتروشیمی در نقض تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای خود، حکومت ایران را هدف چندین دور تحریم قرار داده است.
همچنین در راستای اعمال تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی، روز پنجشنبه وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد: یک دادگاه فدرال در بروکلین یک شهروند ایرانی-آمریکایی به نام کامبیز عطار کاشانی را به جرم توطئه برای ارسال غیرقانونی محصولات، فناوری و خدمات آمریکا به ایران، و از جمله به دولت جمهوری اسلامی، به ۳۰ ماه زندان و پرداخت ۵۰ هزار دلار جریمه محکوم کرد.
وبسایت جدلیه تحلیلی منتشر کرده است درباره خیزش علیه جمهوری اسلامی در ایران و نامی که باید بر آن گذاشت. این مطلب را در ادامه میخوانید:
بسیاری از فعالان داخل و خارج ایران، جنبش عظیمی را که اخیرا علیه جمهوری اسلامی به راه افتاده، «انقلاب» نامیدهاند. اما انقلابهای امروزی واقعا چه شکل و شمایلی دارند؟
قیام مردم ایران مانند انقلابهای بهار عربی، در عصری نئولیبرال شکل گرفته است. بهار عربی فرصتی برای پژوهشگران بود تا درباره عناصر و سبک انقلاب در زمانهای نئولیبرال نظریهپردازی کنند و اینگونه انقلابها را در قالب تئوری بنشانند.
به طور خلاصه، این انقلابها، انقلابهایی بدون رهبر، صلحآمیز، «روندمند» و وفقپذیرند و در نهایت، احتمال این که تغییر در تعقل مردمی را در پی داشته باشند بیشتر است تا این که به تحولی سیاسی بینجامند.
مقاله حاضر به بازنمایی خصوصیات انقلابهای اینچنینی در رژیمهای نئولیبرال میپردازد و خلاصهوار به مختصات آنچه آصف بیات، جامعهشناس، آن را «انقلابی بدون انقلابیون» توصیف میکند، اشاره میکند.
توضیحات بیات در ترسیم تصویری از لحظه انقلابی در ایران و درک وضعیت فعلی آن مهم است.
بهار عربی
بیات، در کتاب خود «انقلاب بدون انقلابیون»، بین «انقلاب به مثابه یک تغییر» و «انقلاب به عنوان یک جنبش» خطی میکشد.
انقلاب به مثابه یک تغییر، به بر سر کار آمدن حکومتی نو اشاره دارد اما انقلاب به عنوان یک جنبش، تنها تعقل مردمی را تحت تاثیر قرار میدهد. بر اساس تحلیل بیات، بهار عربی بیشتر انقلابی جنبشگون بوده تا انقلابی موجب تغییر.
اینگونه انقلابها چهار مشخصه دارند:
۱. حقوق بشر و مشروعیت
این انقلابها از سمت نهادهای بینالمللی انقلابهای مشروع محسوب میشوند حال آن که در چهارچوب ایدئولوژیکی، درگیری مسلحانه و خشونت انقلابی تا حدود زیادی نامشروع تلقی میشود.
بدین شکل، یک رویکرد با محوریت حقوق بشر برای تغییر، بیشتر بر اصلاح نهادهای سیاسی حاضر متمرکز است تا ایجاد تحولات رادیکال سیاسی-اقتصادی.
در این دست انقلابها، باوری پذیرفته شده وجود دارد که تغییر تندروانه میتواند به مصیبتی بزرگتر منجر شود اما در عین حال، مردم همچنان مصرانه خواهان تغییر حکومت و سلطه آن بر زندگی افرادند. احتمال تغییر در رژیمهای نئولیبرال محدود است.
۲. انقلابهایی بدون رهبر
این دست انقلابها رهبر رسمی ندارند. البته در مورد بهار عربی، رهبرانی وجود داشتند اما جای رهبران کاریزماتیک و ملی خالی بود و بدون رهبر، انقلابیون فرصتهای کمتری برای مذاکره با حکومت و طبقه حاکم داشتند. آنها گزینهای جز این نداشتند که در خیابانها بمانند تا حاکمان از کشور بگریزند و تا آن وقت هم دیر شده و آشوب و اختلال مملکت را فرا گرفته بود.
مساله دیگر این که جنبشهای بدون رهبر نمیتوانند سازماندهی قرص و محکم و یا ساختار فرماندهی واحد داشته باشند که کار این انقلابها برای انتقال قدرت پس از سقوط دیکتاتور را بسیار دشوارتر میکند.
۳. «افقیگرایی»
در غیاب رهبر، جنبشهای مذکور میتوانند به سرعت خود را با تغییرات در سطح خیابانها وفق دهند اما از سوی دیگر، بیشتر هم مستعد تفرقهاند چون موجی از ایدهها و نظرات، در هر دو سطح راهبردی و ایدئولوژیک، در حال رقابت با یکدیگرند.
در مورد بهار عربی، این افقگرایی با فنآوری دیجیتال سهولت بیشتری یافت و به افراد بیشتری اجازه داد تا فراتر از مرزهای ملی، در این انقلابها مشارکت کنند که البته همین خود موجب درگیری و تنش شد.
۴. جای خالی بینش ایدئولوژیک
انقلابهای بهار عربی در غیاب رهبر و تکثر، درباره شفافیت هدفشان به مشکل خوردند؛ بر خلاف انقلاب سال ۵۷ که افراد و سازمانها در مقوله بینش و آنچه میخواستند همسو بودند و ارزشها و دید یکسانی درباره حکومت آتی در ایران داشتند.
عصر نئولیبرال، در کل پسا ایدئولوژیک است و این بدان معناست که بسیاری در خیابانها، بدون این که یک بینش ایدئولوژیک برای آینده کشور ارائه کنند، رهبر انقلاب محسوب میشوند.
در چنین جوامعی، روشنفکران که احتمالا میتوانستند شفافیت به چنین فضایی بیاورند، اهمیتشان را از دست میدهند یا حتی از سوی معترضان داخل خیابان محکوم میشوند.
بیات اشاره میکند که بهار عربی، شماری بیسابقه از مردم، از هر قشر و طبقه را به خیابانها کشاند و پیوندهای اجتماعی محکمی پدید آورد که از انقلابهای پیشین در این کشورها، بسیار دموکراتیکتر بودند.
بهرغم این نقاط قوت، بهار عربی از ایجاد تغییر سیاسی طولانیمدت بازماند.
با ظهور نئولیبرالیسم، انقلابها از حالت تندروانه خارج شدهاند و طبقه اقتصادی حاکم همچنان کنترل روابط سیاسی مهم را بر عهده دارد.
در چنین شرایطی، اصلاحات، طبقه حاکم را از میدان به در نخواهد کرد و پیرو باور کارل مارکس درباره این که «قدرت مادی را باید با نیروی مادی سرنگون کرد»، میتوان پیشبینی کرد که گرچه ایندست انقلابها به صورت غیررسمی فضاهای دموکراتیک به وجود میآورند اما به تغییرات سیاسی بنیادین ختم نمیشوند و انقلابی به مثابه جنبش خواهند بود نه انقلابی که تغییر به ارمغان بیاورند.
ایران؛ انقلابی خالی از ایده انقلابی اما آتیهدار
نکته اول این که قیام مردم ایران در این مقطع رهبر کاریزماتیکی ندارد و بیشتر به نظر میرسد جنبشی دموکراتیک است. همچنین احتمالا از سازماندهی لازم کلی برای انقلابی سیاسی بیبهره است. ممکن است این گفته متناقض به نظر برسد اما احتمال این که انقلابی دموکراتیک به اهدافش دست پیدا کند، کمتر است.
دو این که از بیانیههای منتشر شده برمیآید که معترضان حاضر در خیابانها و شبکه حامیان آنها، حقوق بشر، عدم خشونت و تکثر را به ایدهآل خود تبدیل کردهاند. پس انقلاب ایران به هر حال پساایدئولوژیک است چون حتی یک بینش ایدئولوژیک شیرازه آن را متصل به هم نگه نداشته است.
در غیاب یک رهبر یا بینش ایدئولوژیک، شخصیتهای متعدد آنلاین به گزینههای رهبری تبدیل شدهاند اما برخلاف مورد مصر و تونس، چنین رهبرانی نتوانستهاند تودههای انبوه مردم را بسیج کنند.
نبود رهبری و بینش، در نتیجه به اختلافات سیاسی انجامیده که گرچه باعث تغییر تعقل مردمی شده اما تغییرات سیاسی در پی نداشته است.
در نتیجه گرچه بسیاری جنبش مردم ایران را انقلاب میخوانند، با توجه به نظریات بیات در کتابش، آنچه در ایران در حال روی دادن است در واقع انقلاب به مثابه جنبش است تا انقلاب به عنوان تغییر و این به معنای بیاهمیت بودن آن نیست و برخلاف چالشهای بر سر راه، وضعیت انقلابی در ایران بسیار آتیهدار است.
تحلیلگران در ایران شاهد تغییر ایجاد شده در تعقل مردمی در قبال حکومتی غیردموکراتیکاند.
در مرکز قرار گرفتن حقوق زنان و آزادیهایشان باعث به وجود آمدن نوعی انقلاب شده که کارگران، دانشجویان و گروههای اتنیکی را کنار هم آورده تا در کنار پیشینه دیگر انقلابها در ایران، دیدی متفاوت از آینده این کشور ارائه دهند.
انقلابگونه فعلی مردم ایران، روزی به عنوان بخشی از لحظه «پیشاانقلاب» در ایران قلمداد خواهد شد.