وزیر خارجه آلمان: اعدام معترضان ما را به افزایش بیشتر فشار بر ایران ترغیب میکند
آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان، در توییتی نوشت که محمدمهدی کرمی و محمدحسینی «به دار آویخته شدند، زیرا نمی خواستند تسلیم اقدامات وحشیانه و غیرانسانی رژیم ایران شوند. دو سرنوشت وحشتناک دیگری که ما و اتحادیه اروپا را ترغیب به افزایش بیشتر فشار بر تهران میکند»
تعدادی از نمایندگان از جمله نمایندگان ایرانیالاصل پارلمانهای اروپایی و سازمانهای حقوق بشری در واکنش به اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، خواستار اقدام فوری برای جلوگیری از اعدامها در ایران شدند. دریا صفایی، کفیل سیاسی حسینی، خواستار تحمیل هزینه سنگینتر به جمهوری اسلامی شد.
خبرگزاری قوه قضاییه اعلام کرد احکام اعدام محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی به اجرا درآمد و این دو نفر در ارتباط با پرونده کشته شدن یک بسیجی به نام روحالله عجمیان، بامداد شنبه ۱۷ دی ماه به دار آویخته شدند.
دقایقی پس از انتشار خبر اعدام این دو معترض، محمدحسین آقاسی، وکیل تعیین شده از سوی خانواده محمدمهدی کرمی، در توییتی نوشت که او «بدون این که اجازه آخرین دیدار با خانوادهاش» را پیدا کند، اعدام شده است.
آقاسی تاکید کرد: «چهارشنبه از زندان تماس گرفت و گفت اعتصاب غذای خشک را به عنوان اعتراض به نپذیرفتن شما به عنوان وکیلم شروع کردهام. قرار بود اگر موفق به اعطای وکالت شد، اعاده دادرسی را مطرح کنم.»
محمدمهدی کرمی در اعتراض به تایید حکم اعدامش اعتصاب غذای خشک کرده بود.
واکنش نمایندگان غربی، ورزشکاران و فعالان اجتماعی
نمایندگان پارلمانهای غربی که برخی از آنان در هفتههای گذشته کفالت سیاسی شماری از بازداشتشدگان خیزش انقلابی را بر عهده گرفتهاند، به اجرای این دو حکم اعدام شدیدا اعتراض کردند.
از جمله هلگه لیمبورگ، نماینده پارلمان آلمان و کفیل سیاسی محمدمهدی کرمی، در توییتی در واکنش به اعدام او نوشت: «نمیتوانم غم عمیق و خشم خود را توصیف کنم. نام او فراموش نخواهد شد و مبارزه برای آزادی و دموکراسی ادامه خواهد داشت.»
کلمانتین اوتان، نماینده پارلمان فرانسه و یکی دیگر از کفیلان سیاسی محمدمهدی کرمی هم با اشاره به خشم و اندوه ناشی از اعدام او نوشت: «امانوئل مکرون، سکوت تو در برابر رژیم [جمهوری اسلامی] غیرقابل قبول است!»
علیرضا آخوندی، نماینده پارلمان سوئد هم در واکنش به این اعدامها در توییتی نوشت: «دو قربانی جدید رژیم وحشی اسلامی، اما اجازه دهید واضح بگوییم، رژیم نفسهای آخر خود را میکشد.»
دریا صفایی، نماینده پارلمان بلژیک و کفیل سیاسی محمد حسینی، خواستار تحمیل هزینه سنگینتر از سوی جامعه جهانی به جمهوری اسلامی شد.
او گفت: «مسوولیت جهان غرب اکنون ایجاب میکند رژیم ایران و سران خونریزش را بیش از پیش منزوی کند. در غیر این صورت سر میز مذاکره نشستن و دست دادن با دستهای آلوده به خون همیشه در حافظه تاریخ به عنوان یک ننگ تاریخی خواهد ماند.»
هانا نیومن، نماینده آلمان در پارلمان اروپا نیز در توییتی نوشت که اقدامات رژیم جمهوری اسلامی با «صحبت و فرش قرمز متوقف نمیشود».
او افزود: «ما باید یک سیگنال واضح ارسال و با آنها به عنوان آنچه واقعا هستند، یعنی تروریست، رفتار کنیم.»
نوربرت روتگن، دیگر نماینده پارلمان آلمان نیز نوشت که آلمان و اتحادیه اروپا باید اقدام قاطعانه برای محافظت از جان ۱۹ هزار زندانی دیگر را آغاز کنند و دولت آلمان به جمهوری اسلامی بفهماند که از خطوط قرمز عبور میکند.
کیت ولاهان، نماینده منطقه منزیس در پارلمان استرالیا هم اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، دو جوان معترض زندانی در ایران را «وحشتناک» و «یک اقدام تروریستی دیگر علیه مردم ایران» خواند و گفت عجله برای اعدام آنها «قساوت» بوده است.
مسعود قرهخانی، رییس پارلمان نروژ نیز در توییتی نوشت که جمهوری اسلامی به «اعدام معترضان جوان ادامه میدهد» و آنان «بدون مستندات حقوقی و در حالی که اجازه ملاقات با خانواده را نداشتند، اعدام شدند».
مسعود قرهخانی در توییت خود این جمله محمدمهدی کرمی را نوشت که گفته بود «بابا حکمم اعدامه، به مامان نگو ...»
اردلان شکرابی، نماینده پارلمان سوئد هم در توییتی نوشت: «قتل محمدمهدی کرمی و محمد حسینی به دست حکومت جمهوری اسلامی را فراموش نخواهیم کرد. پیگرد قانونی برای محکومیت مسوولان و مجریان این جنایت وظیفه حقوقی همه کشورهای آزاد است.»
نازنین بنیادی، بازیگر سرشناس ایرانیالاصل و فعال حقوق بشر، در توییتی در واکنش به اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی نوشت: «شرم بر جامعه جهانی و رهبران آنکه جلوی جنایات جمهوری اسلامی را نگرفتند.»
او خواستار لغو ویزای بستگان مقامات ایران شد و نوشت «مگر اینکه رژیم را محکوم کرده و روابط خود را قطع کرده باشند».
علی کریمی، فوتبالیست صاحبنام ایرانی که به جمع مخالفان جمهوری اسلامی پیوسته است نیز در یک استوری در اینستاگرام خود به اعدام دو جوان در ایران واکنش نشان داده و نوشته است: «آی وطن، بیکس وطن، تا بیدار نشیم، بیدار نمیشیم.»
غزل رنجکش، زن جوان معترضی که با گلوله ماموران امنیتی در بندرعباس یک چشمش نابینا شده هم در توییتی در واکنش به این اعدامها نوشت: «جمله یه چشم اشک و یه چشم خون رو دارم زندگی میکنم».
مهسا افسانه، کاراتهکای ملیپوش ایران هم در واکنش به اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی نوشت: «دل پدر و مادرشان را خون کردید، اصلا انگار کارتان خون کردن و جدا کردن همیشگی پدر و مادران از فرزاندانشان است، کاری مهمتر از اعدام جوانها و نسلکشی در این کشور ندارید؟!»
کمپین حقوق بشر در ایران نیز اعلام کرد که «تاخیر در واکنش فوری و قاطع جامعه جهانی، یعنی تداوم قتلهای حکومتی از سوی جمهوری اسلامی.»
در همین حال حامد اسماعیلیون، دبیر و سخنگوی انجمن خانوادههای کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی، در توییتی به زبان انگلیسی درباره اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی نوشت: «تروریستهای جمهوری اسلامی ساعتی پیش دو جوان بیگناه را بدون دسترسی به وکیل و پشت درهای بسته به قتل رساندند. زمان اخراج سفرای آنها فرا رسیده است.»
او همچنین به فارسی نوشت: «دو نفر دیگر از ما را کشتند. وقت اخراج سفرای این حکومت تروریست فرا رسیده است.»
در پرونده کشته شدن روحالله عجمیان، از نیروهای بسیجی، در مراسم چهلم حدیث نجفی، دادگاهی در اواسط آبان برگزار شد و پنج نفر محکوم به اعدام و ۱۱ نفر دیگر نیز به حبسهای طولانی مدت محکوم شدند.
در همین حال تعدادی از دانشجویان و معترضان بازداشت شده در این زندان در اعتراض به قطعی شدن حکم اعدام چند تن از بازداشتشدگان اعتراضات از شامگاه پنجشنبه اعتصاب غذای خشک کردهاند.
قیمت دلار که در هفته گذشته با تغییر رییس کل بانک مرکزی اندکی کاهش یافته بود، دوباره روند صعودی در پیش گرفت و روز شنبه هفدهم دی ماه به ۴۰ هزار ۸۰۰ تومان رسید. طلای ۱۸عیار هم با قیمت یک میلیون و ۸۷۰ هزار تومان معامله شد.
قیمت دلار که پیش از معرفی محمدرضا فرزین بهعنوان رییس کل جدید بانک مرکزی در هشتم دی، تا کانال ۴۴ هزار تومانی پیش رفته بود، پس از این تغییر در مسیر کاهشی قرار گرفت و به ۳۹ هزار تومان رسید اما پس از یک هفته، دوباره به کانال ۴۰ هزار تومان بازگشت.
تجارتنیوز در گزارشی افزایش مجدد قیمت دلار را نشاندهنده این دانست که سیاستهای دستوری و ارزپاشی برای مدتی طولانی نمیتواند قیمت دلار را کاهشی نگه دارد چرا که اقتصاد ایران در حال حاضر با مشکلاتی مواجه است که دوباره روی نرخ ارز تاثیر میگذارند.
محمدرضا فرزین روز شنبه گذشته و در نخستین اظهارنظر رسمی خود، از قیمت دستوری ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی برای دلار خبر داده و گفته بود حتما در «بازار آزاد ارز» دخالت خواهد کرد؛ دو سیاستی که از جمله مهمترین دلایل برهم خوردن نظم بازار هستند.
آنچه در هفته گذشته و با کاهش دستوری و موقتی قیمت دلار رخ داد، نگرانی کارشناسان بازار ارز را مبنی بر وارد شدن ضربهای بزرگ به تولید داخلی و اقتصاد کشور در پی داشت.
برخی کارشناسان اقتصادی، سیاست نهاد پولی کشور را دلیل سقفشکنیهای پی در پی بازار ارز در هفتههای گذشته عنوان کردهاند و معتقدند کاهش دستوری قیمت دلار ایدهای ناکارآمد است چرا که در توازن با تورم و سایر فاکتورهای مؤثر بر بازار قرار ندارد.
از سوی دیگر بر اساس آخرین گزارشهای مرکز آمار ایران، تورم در کشور به ۴۸/۵ درصد رسیده که خود عاملی موثر بر نرخ دلار است.
در چنین شرایطی برخی تحلیلگران پیشبینی کردهاند در صورت تداوم مشکلات سیاسی و کنترل نشدن نرخ تورم، قیمت دلار به روند صعودی خود ادامه داده و باز هم سقفشکنی خواهد کرد.
علاوه بر دلار، بازار طلا نیز با افزایشی نسبی مواجه بود.
روز شنبه قیمت سکه موسوم به امامی ۲۰ میلیون و ۵۵۳ هزار تومان، بهار آزادی ۱۹میلیون و ۴۰۸ هزار تومان و هر گرم طلای ۱۸عیار یک میلیون و ۸۶۹ هزار و ۸۰۰ تومان اعلام شد.
با توجه به این که افزایش قیمت دلار و نرخ ارز بر بازار طلا نیز اثرگذار است، کارشناسان اقتصادی پیشبینی کردهاند قیمت طلا نیز در روزهای آینده روندی افزایشی پیدا کند.
رهبر جمهوری اسلامی، حسین اشتری، فرمانده انتظامی کل کشور را برکنار و احمدرضا رادان، جانشین سابق نیروی انتظامی را به جای او منصوب کرد.
پیشتر ایران اینترنشنال گزارش داده بود که با ادامه سرکوب اعتراضات مردم، علی خامنهای، اشتری، فرمانده کل فراجا را به دلیل ناکارآمدی توبیخ کرده است.
بر اساس اطلاعاتی که به ایران اینترنشنال رسیده، در پی توبیخ خامنهای وضعیت روحی اشتری به هم ریخته و او نمیتواند زیردستانش را مدیریت کند.
در همین حال در بولتنهای محرمانه خبرگزاری فارس نیز اعلام شده بود خامنهای به اشتری گفته است: «یک وقت خود را نبازید.»
با این حال در حکم انتصاب رادن، علت برکناری حسین اشتری «پایان یافتن دوران ماموریت» او عنوان شده است.
در روزهای اول خیزش انقلابی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، ویدیویی منتشر شد که در آن اشتری، در میان ماموران یگان ویژه سرکوب، درباره مسیر مقابله با خیزش سراسری مردم به آنان میگفت: «یک ذره شک نکنید. مسیر ما درست است.»
خامنهای اما در حکم انتصاب احمدرضا رادان خواستار «پرورش پلیس تخصصی برای بخشهای گوناگون امنیت» شد.
احمدرضا رادان تا سال ۱۳۸۷ فرمانده انتظامی تهران بود و در این سال جانشین فرمانده نیروی انتظامی شد. او در سرکوب اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نقش داشت.
در این سال گزارشهایی درباره نقش رادان در شکنجه منجر به مرگ زندانیان در بازداشتگاه کهریزک منتشر شد.
با این حال اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گفته بود که او و رادان در این پرونده متهم نیستند.
سال ۱۳۹۳ احمدرضا رادان از سمت جانشینی فرماندهی نیروی انتظامی کنار گذاشته شده و حسین اشتری جایگزین او شد. او پس از آن رییس مرکز مطالعات راهبردی فراجا بود.
دیوید پاتریکاراکوس، نویسنده کتاب «ایران هستهای: تولد یک دولت اتمی»، مقالهای در وبسایت نشریه اسپکتیتر منتشر کرده است که در ادامه آن را میخوانید.
پاتریکاراکوس باور دارد مثل روز روشن است که مردم ایران، جمهوری اسلامی را سرنگون خواهند کرد؛ اما او با اشاره به قسمتهایی از کتاب «انقلاب و دیکتاتوری»، نوشته استیون لویتسکی و لوکان وی، دو محقق علوم سیاسی، توضیح میدهد که چرا فرآیند انقلاب در ایران اینچنین به طول کشیده و زمانبر خواهد بود:
سالها قبل در تهران، ساعاتی را در یک کتابفروشی گذراندم که صاحب آن یک ارمنی بود. زندگی او در دوران بزرگسالی تقریبا دقیقا با ظهور جمهوری اسلامی مقارن شده بود. همینجور که به کتابها نگاهی میانداختم، کتابفروش هم با یک دانشجوی زبان آلمانی گپ میزد. دانشجو امید به تغییر در ایران داشت و از جماعتی جوان با توانایی استفاده از رسانههای اجتماعی و سرکوب و ضعف مدیریت اقتصادی جمهوری اسلامی حرف میزد. او باور داشت که آخوندها به زودی سرنگون میشوند.
صاحب مغازه برای مدتی طولانی مودبانه به دانشجو گوش سپرد و وقتی به این نتیجه رسید که میشود به او اعتماد کرد، گفت که هیچکدام از اینها (مواردی که پسر عنوان کرد) تاثیری ندارد. آنچه گفت، به شکلی بوی درماندگی میداد. سپس ادامه داد: «ممکن است ملاها ندانند چطور باید مملکت را بچرخانند اما بلدند چطور جان سالم به در ببرند.»
وقتی کتاب انقلاب و دیکتاتوری، نوشته لویتسکی و وی را میخواندم، یاد آن کتابفروش ارمنی افتادم. این کتاب، تحلیلی جالب و موشکافانه درباره این است که دولتهای خودکامه سر بر آورده از انقلابهای اجتماعی، مثل اتحاد جماهیر شوروی، چین، ایران و غیره، چطور از مشکلاتی که رژیمهای معمولی را از پای درمیآورند، جان به در میبرند.
لویتسکی و وی، برای توضیح چنین رخدادی، نظریه «دوام انقلابی» را مطرح میکنند.
آنها مینویسند:
قدرت شوروی در نوامبر ۱۹۴۱ به مویی بند بود و دولت از مشکلاتی همچون اشغال نازیها و سالهای قحطی و پاکسازی لبریز بود؛ این که کسی منتظر انقلاب مردمی دیگر یا کودتایی علیه استالین باشد توقع به جایی بود اما در عوض، روزها پس از اشغال روسیه به دست نیروهای آلمان، استالین در کلبه تابستانی خود در صندلیاش لم داده بود و گرچه توقع داشت به دست نیروهای ارشد «پولیتبورو»، کمیته سیاستگذاری حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی که سر زده به دیدار او آمده بودند دستگیر شود، اما سلطه استالین یک دهه بعد و تنها پس از مرگ او بود که تمام شد.
اتحاد جماهیر شوروی هم پس از آن نیمقرن دیگر سر پا ماند.
برای لویتسکی و وی، بقای رژیم شوروی، مشت نمونه خروار است و شاهدی بر این که «رژیمهای دیکتاتوری که از قلب انقلابهای اجتماعی خشونتآمیز زاده میشوند به طرز اعجابآوری دوام میآورند».
لویتسکی و وی در این مورد حق دارند چون کمونیستهای چین هم بهرغم «انقلاب فرهنگی» و «جهش بزرگ رو به جلو» همچنان سر کارند و با وجود بلاهایی که آخوندها سر ایران آوردند، سلطه آنها هم رفتهرفته به نیمقرن نزدیک میشود.
بر اساس آمارهای لویتسکی و وی، رژیمهای دیکتاتوری سر بر آورده از انقلابهای مردمی، تقریبا سه برابر طولانیتر از آنهایی که به این شکل زاده نشدهاند، عمر کردهاند.
دیگر این که، ۷۱ درصد رژیمهای انقلابی ۳۰ سال یا بیشتر از حکومتهای غیرانقلابی دوام داشتهاند.
چنین آماری مهم است چون کشورهایی که این دو نویسنده مورد بررسی قرار دادهاند «بر سیاست جهان مدرن تاثیر عظیمی داشتهاند» و از شواهد به نظر میرسد که از سر راه برداشتن نخبگان باتجربه و تغییر در رویه سنتی انجام کارها، راهی بسیار موثر برای تغییر سریع یک جامعه است.
مثلا بلشویکها، طی فرآیندی، روسیه را از یک کشور متکی به کشاورزی به کشوری تبدیل کردند که قادر به شکست ارتش آلمان هیتلری و رقابت هستهای با ایالات متحده شد. انقلاب چین هم این کشور را از کشوری ضعیف و غیرمتمرکز به یک ابرقدرت نظامی و اقتصادی تبدیل کرد.
اما روسیه و چین هر دو باید ابتدا پا بر روی مردم خودشان میگذاشتند تا چنین تحولاتی در این دو کشور را ممکن کنند. جای تعجب ندارد که این گونه پیشرفتهای رعدآسا اغلب نصیب کشورهایی نمیشود که با قرار و قانون اداره میشوند.
لویتسکی و وی اشاره میکنند که چنین کشورهایی در مقایسه با دیگر کشورهای غیرانقلابی، تا دو برابر بیشتر به درگیری در جنگها تمایل دارند و البته، دوست دارند محدودیت قدرت غرب را هم به رخ بکشند؛ مثال بارز چنین موردی رابطه ایران، کوبا، ویتنام و افغانستان با آمریکاست.
اما آنچه مردم اغلب از فهم آن ناتوانند این است که این انقلاب یک اتفاق نیست بلکه یک فرآیند است و در آغاز چنین فرآیندهایی است که منبع و مدت بقای رژیم جایگزین مشخص میشود.
اقدام جنبشهای انقلابی برای بازسازی کشورهایشان اغلب متکی بر مقاومت اولیه و البته سرسختانه داخلی و خارجی است. انقلابیون ایران هم در سال ۵۷ اول در داخل، نیروهای مسلح کشور را پاکسازی کردند و سپس به صادرات ایدئولوژی تندروانه به سایر مناطق خاورمیانه پرداختند که البته اکثریت منطقه را از گرد این رژیم پراکنده کرد.
این نوع به عقب راندن که لویتسکی و وی آن را «فعالیت ضدانقلابی» مینامند، برای رژیمهای در شرف تکوین تهدید وجودی به شمار میرود اما اگر از آن جان سالم به در ببرند، بقا مییابند چون قادر به ساختن ارکان حفظ قدرتاند که در کتاب «انقلاب و دیکتاتوری» اینگونه توضیح داده شده است:
سه رکن اصلی برای قدرت رژیم وجود دارد:
اول: سران حاکم متحد
دوم: اسباب سرکوب بسیار پیشرفته در داخل
سوم: نابودی سازمانها و مراکز جایگزین قدرت در جامعه
تا زمانی که این ارکان وجود داشته باشند، ساز انواع اوباشی که چنین کشورهایی را اداره میکنند کوک است یا دستکم برای مدتی اوضاعشان رو به راه است.
مشکل اما زمانی گریبان دیکتاتوریها را میگیرد که در راه رو به پایان -و البته آن پایان ممکن است دیر از راه برسد- از داخل میپوسند و فرو میریزند. چنین رژیمهایی با تخریب نهادهای ملی و تقدیم قدرت مطلق به رهبر و جانشینانش -که اغلب از او ضعیفتر از آب درمیآیند- مرگ خود را رقم میزنند.
نکته این است که نهادها و نه مردم، ضامن بقای نظامهای سیاسیاند. به همین علت است که بر خلاف آنچه زوال غرب پنداشته میشود، دولتهای دموکراتیکی مثل آمریکا و بریتانیا همچنان سر کارند ولی امیدهای دور و دراز ناپلئون و هیتلر، مشتی اوهام از آب درآمدند.
در روسیه، ولایمیر پوتین میکوشد تا استالینیسم را بازگرداند و برای همین به اوکراین چنگ انداخته است.
در ایران، مردم هر روز زندگیشان را در خیابانها به خطر میاندازند تا آخوندها را از کشورشان بیرون کنند و البته در نهایت موفق خواهند شد. این مثل روز روشن است.
همزمان با حضور مردم بر مزار قربانیان جمهوری اسلامی، حامد اسماعیلیون در گفتوگویی اختصاصی با ایراناینترنشنال از برنامههای خود برای بازگشت به ایران گفت و با تاکید بر ضرورت همگرا کردن ایرانیان خارج از کشور، یادآور شد: «باید به متنی مکتوب که مورد قبول مردم داخل ایران باشد برسیم.»
سخنگوی خانواده جانباختگان هواپیمای اوکراینی در آستانه سومین سالگرد شلیک عمدی موشکهای سپاه به این پرواز، به ایراناینترنشنال گفت: «آخرین باری که فکر کردم میخواهم به ایران برگردم اواخر نوامبر بود و اندازه یک کلیک به آن نزدیک بودم اما خرید بلیت را به فردایش موکول کردم.»
او در ادامه گفت: «روز بعد به من اطلاع دادند که پرونده هواپیما در راه لاهه است و فکر کردم باید برای فرجام کاری که در کنار بقیه برایش سه سال با خون دل کار کردم، حضور داشته باشم و بعد از آن هم که سومین سالگرد هواپیما به زودی فرا میرسد. بعد هم اتفاقاتی افتاد که تردیدم را برای برگشت به ایران بیشتر کرد اما میدانم قبل از این که انقلاب کاملا به پیروزی برسد، باید این کار را کرد.»
نویسنده کتاب «گاماسیاب ماهی ندارد» درباره سناریوهای مختلفی که تصور میکند از زمان فرود هواپیمایش در ایران با آنها روبهرو میشود، گفت: «بهترینش این بود که به میدان آزادی برسم و از آنجا تا میدان انقلاب فریاد بزنم، در انقلاب بنشینم و فریاد بزنم. اگر مردم هم همراه شدند که چه بهتر. بدترینش هم این بود که در فرودگاه دستگیر شوم. من هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم؛ منتها احمق هم نیستم و در مورد سناریوهای مختلف فکر میکنم.»
اسماعیلیون از قرار گرفتن بر سر دو راهی اخلاقی گفت و توضیح داد: «این که مثل یک قهرمان بمیری یا آلوده چیزی شوی ... خیلی برای خودم نگرانم و ترجیح میدهم مثل یک قهرمان بمیرم؛ [البته] اگر از دید مردم قهرمانم. اگر نه که [دلم میخواهد] مانند فردی عادی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بمیرم.»
او در بخشی دیگر از این مصاحبه در پاسخ به سوالی درباره گرایشهای سیاسی خود گفت: «قبل از این معمولا بهعنوان یک ناظر به وقایع نگاه میکردم. بعد از این اتفاق (شلیک به هواپیما) همه تمایلات سیاسی را پشت در گذاشتم. مانند تمام افراد دیگری که در هیات مدیره انجمن [کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی] هستند. مساله اصلی دادخواهی است.»
اسماعیلیون تاکید کرد که در انتخابات اخیر «کشور دموکراتیکی مثل کانادا» به هیچیک از دو حزب اصلی رای نداده است اما در ایران آزاد طرفدار حکومتی بر پایه «جمهوری» است و منتظر فعالیت احزاب مختلف و معرفیشان به مردم میماند و بعد بهعنوان یک شهروند رای خواهد داد.
او در پاسخ به سوالی دیگر درباره این که اگر حامد اسماعیلیون پیش از سرنگونی هواپیما، حامد امروز را ببیند چه فکری دربارهاش میکند، گفت: «این آدمی که الان هستم را نمیشناسد. قبل از این من اصلا فکر نمیکردم اینطور شود. حتی در بدترین کابوسهایم هم این فکر را نمیکردم.»
پدر ریرا و همسر پریسا اقبالیان که در هواپیمای اوکراینی با شلیک موشک سپاه کشته شدند، از عمق دلتنگی و ناباوری خود از این اتفاق هم گفت و یادآوری کرد: «هر صبحی که بیدار شدم به آنان گفتم حقتان را میگیرم. بدون استثنا و سه سال تمام. کسی اینها [دلتنگی و ناباوری از مرگ همسر و دخترش] را نمیبیند. هر روز به صندلی خالی ریرا نگاه میکنم و میگویم حقت را میگیرم دخترم.»
اسماعیلیون در بخش دیگری از این گفتوگو درباره توییت مشترکی که در شب سال نوی میلادی همراه با چهرههای سیاسی و اپوزیسیون فعال خارج از کشور منتشر کرد، گفت: «متن توییت را علی کریمی برای من فرستاد و چون ایده خوبی بود انجام دادیم.»
او با بیان این که نه قبل از توییت و نه بعد از آن با همه افرادی که توییت کرده بودند، صحبتی نکرده است، یادآوری کرد: «امیدوارم بتوانیم با هم صحبت کنیم. نه تنها با کسانی که این توییت مشترک را زدند که خیلی کسان بیشتری باید با هم حرف بزنند.»
سخنگوی انجمن جانباختگان هواپیمای اوکراینی با تاکید بر این که به اعتقاد او «گرهی در مسیر ائتلاف وجود ندارد» ادامه داد: «در میان آدمهایی که من میشناسم [افرادی که این توییت مشترک را منتشر کردند] کیش شخصیتی وجود ندارد و فکر میکنم باید مقدمات کار را فراهم کرد، بدون این که سوءتفاهمی ایجاد شود یا کسی حذف شود. توییت مشترک هم به نظرم ایده خوبی رسید که نشان دهد آدمها دستکم با هم مشکلی ندارند.»
حامد اسماعیلیون، دبیر و سخنگوی انجمن خانوادههای کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی به تازگی اعلام کرده بود طبق نامهای که وزیر امور خارجه کانادا برای خانوادههای جانباختگان فرستاده، روند قضایی ارجاع پرونده سرنگونی هواپیمای اوکراینی به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه آغاز شده است.
گروه بینالمللی هماهنگی و واکنش برای قربانیان پرواز شماره ۷۵۲ اوکراین نیز در بیانیهای اعلام کرد: «اقدام ملموسی انجام دادهایم تا اطمینان حاصل کنیم تلاشهایمان برای پاسخگو کردن ایران درباره ساقط کردن غیرقانونی پرواز پیاس۷۵۲ اوکراین میتواند به فاز حل و فصل اختلافات منجر شود.»
این گروه که متشکل از وزرای کشورهای کانادا، سوئد، اوکراین و بریتانیاست، اعلام کرد درخواست داده تا پرونده جمهوری اسلامی در مورد ساقط کردن عمدی و غیرقانونی پرواز اوکراینی با موشکهای سپاه پاسداران، به استناد ماده ۱۴ کنوانسیون جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری، به داوری الزامآور ارجاع شود.
در روزهای گذشته، در آستانه سومین سالگرد شلیک عمدی موشکهای سپاه به پرواز پیاس۷۵۲، انجمن خانوادههای کشتهشدگان این هواپیمای مسافربری خواستار پیوستن مردم در سراسر دنیا به تجمعاتی شدند که به این مناسبت برگزار میشود.
این انجمن در توییتر نوشت: «عدالت پیروز میشود. در سومین سالگرد جنایت سرنگون کردن پرواز پیاس۷۵۲ و در همراهی با انقلاب ایران، روز هشتم ژانویه (۱۸ دی ماه) به تجمعات در سراسر دنیا بپیوندید.»
علاوه بر تجمعات جهانی روز یکشنبه، اسماعیلیون از همه شهروندان در سراسر جهان خواست تا امروز (شنبه، هفدهم دی) شاخه گلی بر مزار قربانیان جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته بگذارند.