مقامهای تایلندی اعلام کردند پیکر «سونتایا آککاراسری»، کارگر کشاورز تایلندی که در حمله هفت اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل کشته و از سوی حماس در غزه نگهداری شده بود، به تایلند بازگردانده شد.
بنا بر گزارشها، بقایای او در چارچوب توافق آتشبس از تلآویو به فرودگاه سووارنابومی بانکوک منتقل شد. مقامهای اسرائیلی در هفته جاری تایید کردند که پیکر سونتایا را تحویل گرفته و هویت او را بهطور رسمی شناسایی کردهاند.
سونتایا ۳۰ ساله بود و در مزرعه اشتراکی «کیبوتص بئری» کار میکرد. مادرش به رسانههای محلی گفت از مرگ پسرش ویران شده، اما سپاسگزار است که جسد او به زادگاهش در استان شمالی «نونگ بوا لامفو» بازمیگردد.
در چارچوب توافق آتشبس، حماس آخرین ۲۰ گروگان زنده را که در اختیار داشت آزاد کرده و تاکنون پیکر ۱۵ نفر از میان ۲۸ گروگان کشتهشده را تحویل داده است.
وزارت بهداشت غزه اعلام کرد که شمار قربانیان فلسطینی در جنگ اسرائیل علیه غزه از هفت اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون به دستکم ۶۸ هزار و ۲۸۰ نفر رسیده و ۱۷۰ هزار و ۳۷۵ نفر نیز در این مدت زخمی شدهاند.
به گفته این وزارتخانه، در ۲۴ ساعت گذشته یک فلسطینی در حملات اسرائیل در سراسر نوار غزه کشته و دو نفر دیگر زخمی شدهاند. همچنین پیکر ۱۳ نفر در این بازه زمانی از زیر آوارها بیرون کشیده شده است.
وزارت بهداشت غزه افزود که از دیروز تاکنون هویت ۳۲ پیکر دیگر شناسایی شده است.
بر پایه همین گزارش، از زمان آغاز آتشبس میان اسرائیل و حماس در ۱۱ اکتبر، تاکنون ۸۹ فلسطینی در غزه کشته، ۳۱۷ نفر زخمی و پیکر ۴۴۹ نفر بازیابی شده است.


دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، گفت جمهوری اسلامی در نتیجه اقدامات دولت او «بسیار ضعیف» شده و »برای بقا و برای زندهماندن میجنگد، نه برای برنامه هستهای.»
ترامپ در گفتوگو با نشریه تایم اظهار داشت: «آنها برای بقا و زندهماندن میجنگند، نه برای برنامه هستهای.» او افزود جمهوری اسلامی زمانی از قدرت خود برای تسلط بر خاورمیانه استفاده میکرد، اما «اکنون دیگر منطقه را کنترل نمیکند و هیچ احترامی ندارد.»
رییسجمهوری آمریکا تضعیف جمهوری اسلامی را عامل اصلی دستیابی به توافق صلح غزه دانست و گفت: «حتی اگر ما توافق را امضا میکردیم ــ که بدون تضعیف ایران ممکن نبود ــ عربستان و دیگر کشورها از آن حمایت نمیکردند، چون از آن قلدر میترسیدند.»
ترامپ پیشتر نیز در بخش دیگری از این گفتوگو تاکید کرده بود که کشته شدن قاسم سلیمانی آغاز روند تضعیف جمهوری اسلامی بوده است.

محمدرضا فرزین، رییسکل بانک مرکزی، از انحلال بانک آینده و ادغام آن در بانک ملی خبر داد؛ اقدامی که مقامها و رسانههای جمهوری اسلامی از آن با عنوان «گزیر» یاد میکنند، اما در پس آن، سالها فساد، نبود شفافیت، سوءمدیریت و ناکارآمدی نهفته است.
فرزین پنجشنبه اول آبان گفت: «یکی از بانکهایی که در دو دهه اخیر بهعنوان نماد ناکارآمدی و ناترازی نظام بانکی از آن یاد میشود، بانک آینده است. با وجود تمام تلاشهای صورتپذیرفته، این بانک نتوانست در مسیر اصلاحات مورد نظر بانک مرکزی قرار گیرد.»
بانک مرکزی نیز در بیانیهای اعلام کرد با توجه به زیان انباشته ۵۵۰ هزار میلیارد تومانی، اضافه برداشت ۳۱۳ هزار میلیارد تومانی، کفایت سرمایه منفی ۶۰۰ درصدی، ناترازی شدید نقدینگی و عدم بازگشت ۸۰ درصد تسهیلات پرداختی، ورود بانک آینده به «فرآیند گزیر» امری ضروری بود.
«فرآیند گزیر» اصطلاحی است که در ادبیات بانکی برای «ساماندهی یا انحلال کنترلشده بانکهای ورشکسته یا ناتراز» به کار میرود.
به گفته بانک مرکزی، تمامی شعبههای بانک آینده به بانک ملی واگذار میشوند و سپردهگذاران از شنبه سوم آبان میتوانند بدون تغییر محل، خدمات بانکی خود را در همان شعب پیشین، اما با تابلوی بانک ملی دریافت کنند.
بانک آینده در سال ۱۳۹۱ در پی ادغام بانک تات، موسسه مالی و اعتباری صالحین و موسسه آتی تاسیس شد.
بر اساس برآوردهای غیررسمی، این بانک اکنون حدود چهار هزار کارمند دارد و خدمات خود را به نزدیک به سه میلیون مشتری از طریق ۲۷۰ شعبه در سراسر ایران ارائه میدهد.
عدم بازگشت ۹۸ درصد تسهیلات کلان
روزنامه هممیهن اول آبان با اشاره به شرایط بحرانی بانک آینده نوشت «نسبت مطالبات غیرجاری» شاخصی برای سنجش وامهای پرداختنشده در موعد مقرر است؛ نسبتی که در بانکهای سالم باید زیر پنج درصد باشد.
با این حال، گزارشهای مالی بانک آینده نشان میدهد تا پایان خرداد امسال حدود ۹۸ درصد از تسهیلات کلان این بانک، معادل ۱۲۰ هزار میلیارد تومان، در ردیف مطالبات غیرجاری قرار داشته است؛ رقمی که عملا به معنای فلج شدن چرخه بازپرداخت در این بانک است.
روزنامه کیهان، رسانه تحت نظر نماینده علی خامنهای، اول آبان از ادغام بانک آینده در بانک ملی استقبال کرد، آن را اقدامی «ارزنده» و «مثبت» در مسیر «اصلاح نظام بانکی» دانست و از همه دستگاهها خواست جهت انجام «این ماموریت بزرگ» به بانک مرکزی یاری برسانند.
در مقابل، بسیاری از کارشناسان اقتصادی و کاربران شبکههای اجتماعی نسبت به تحولات اخیر بانک آینده دیدگاهی انتقادی دارند.
آنان این اقدام را نشانهای از بحران عمیق و فساد ساختاری در نظام بانکی جمهوری اسلامی میدانند که با حمایت نهادهای حکومتی تداوم یافته است.
انتقادات شدید کاربران شبکههای اجتماعی از فساد بانکی
کاربری به نام محمدرضا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تا توانستند دزدی کردند و به خودیها وامهای کلان بدون برگشت دادند. وقتی پول تموم شد و برای گول زدن مردم، بهجای اعلام ورشکستگی و تحقیق و تفحص، ادغام رو ترجیح دادند.»
کاربر دیگری به نام احمدرضا هشدار داد هرچند «تصمیم اضطراری» بانک مرکزی برای انحلال بانک آینده به ظاهرا به کاهش بحران میانجامد، اما بار مالی آن سرانجام روی دوش جامعه خواهد افتاد.
کاربری به نام آرزو نیز نوشت: «بانک آینده پس از سالها وارد آوردن ضربههای سنگین بر پیکر اقتصاد ایران با صدها هزار میلیارد تومان زیان انباشته، فسادهای گسترده و خلق بیضابطه پول، با بانک ملی ادغام شد. حال چه کسانی باید پاسخگوی افزایش تورم حاصل از سالها تداوم فعالیت این بانک و دشوارتر شدن معیشت مردم باشند؟»
محمد پارسی، فعال سیاسی، هم به زیان روزانه ۴۰۰ میلیارد تومانی بانک آینده پرداخت و افزود: «این عملکرد بانک آینده است، بیدادگاه و بیمحکوم. حالا با تعویض تابلو به نام بانک ملی، بدهیاش هم رسما ملی میشود؛ بانکی که آیندهاش برای غارتگران بود و گذشتهاش سالها از سفره مردم پرداخت میشود.»
بابک زنجانی، متهم ردیف اول بزرگترین پرونده فساد نفتی در تاریخ ایران، به تصمیمات اقتصادی اخیر در کشور، از جمله ادغام بانک آینده در بانک ملی و حذف چهار صفر از پول ملی، واکنش نشان داد و با لحنی طعنهآمیز در ایکس نوشت: «پیشنهادم این است که برای هوای اهواز هم یک صفر از ۵۰ درجه حذف کنند تا آبوهوای عالی و دلپذیری برای هموطنان ایجاد شود.»
زنجانی اضافه کرد: «بانک آینده منحل نشده، بلکه تنها "پالان" بانک تغییر کرده است.»
زنجانی که نامش با یکی از بزرگترین پروندههای فساد اقتصادی ایران گره خورده، اینبار در نقش منتقد ظاهر شده است. چهرهای که افکار عمومی او را نماد فساد ساختاری میداند، اکنون از موضع اصلاحگر به انتقاد از تصمیمهای اقتصادی حکومت میپردازد؛ تصویری روشن از چرخه معیوب فساد و قدرت در اقتصاد بحرانزده ایران.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا درباره طرحهایی در ائتلاف حاکم اسرائیل برای الحاق بخشهایی از کرانه باختری گفت: «این اتفاق نخواهد افتاد. من به کشورهای عربی قول دادهام. ما از حمایت گسترده کشورهای عربی برخوردار بودهایم و نمیتوانیم اکنون چنین کاری انجام دهیم.»
او افزود: «اگر اسرائیل چنین اقدامی انجام دهد، تمام حمایت خود را از سوی ایالات متحده از دست خواهد داد.»
اظهارات ترامپ پس از رای مقدماتی پارلمان اسرائیل به طرح گسترش حاکمیت بر کرانه باختری بیان میشود؛ اقدامی که با مخالفت گسترده فلسطینیها و هشدارهای بینالمللی روبهرو شده است.
رییسجمهوری آمریکا که طی هفتههای گذشته برای تثبیت توافق آتشبس غزه با رهبران منطقه در تماس بوده، پیشتر گفته بود حفظ اعتماد کشورهای عربی برای موفقیت طرح صلح خاورمیانه حیاتی است.

میلاد پناهیپور، وکیل دادگستری، اعلام کرد که موکلش منوچهر فلاح، کارگر ۴۲ ساله اهل گیلان و زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، به اتهام «تخریب به قصد مقابله با حکومت» به اعدام محکوم شده است. به گفته این وکیل، اتهام به انفجار یک ترقه صوتی کوچک مقابل دادگستری گیلان مربوط میشود.
پناهیپور، پنجشنبه اول آبان در گفتوگو با سایت امتداد گفت که فلاح در کودکی پدرش را از دست داده و این حادثه تنها خسارتی معادل ۱۵ میلیون تومان برجای گذاشته است. با این حال، دادگاه حکم اعدام صادر کرده است.
این وکیل توضیح داد که فلاح از زمان کودکی و پس از فوت پدرش با کارگری گذران زندگی کرده و همواره با فقر و سختی معیشت دستوپنجه نرم کرده است. او طی بیش از دو سال و نیم حبس، تنها چند بار اجازه ملاقات داشته و بهدلیل شرایط روحی خود، تمایلی به دیدار دختر کمسنش در فضای زندان نداشته است.
او با اشاره به وضعیت روحی و معیشتی موکلش گفت که صدور چنین حکمی برای انسانی که نه سلاحی در اختیار داشته و نه آسیبی به کسی وارد کرده، «نهایت بیعدالتی» است.
ایراناینترنشنال ۱۴ اردیبهشت گزارش داد با مطالعه حکم اعدام صادر شده برای فلاح دریافته تنها مبنای قاضی دادگاه انقلاب برای انتساب اتهام محاربه به او، وارد کردن خسارت مالی بسیار ناچیز به در و نمای ساختمان دادگستری رشت بوده است.
در این گزارش آمده بود، وکلا میگویند ایرادات فراوانی در این حکم به چشم میخورد و آنچه در پرونده وجود دارد، مستنداتی نیست که قاضی بتواند بر پایه آنها، فلاح را به محاربه متهم یا برای او کیفرخواست محاربه و حکم اعدام صادر کند.
مبنای صدور حکم مرگ
پناهیپور گفت ماده استنادشده ناظر بر تخریب تاسیسات حیاتی عمومی است؛ حال آنکه در پرونده فلاح نه تاسیساتی آسیب دیده، نه کسی مجروح شده و نه خللی در خدمترسانی ایجاد شده؛ تنها خسارت، آسیب جزئی به یک در فلزی بوده است.
او تاکید کرد موضوع صرفا انفجار یک ترقه صوتی بسیار کوچک در نیمهشب و بدون حضور رهگذر بوده، اما دادگاه با تفسیر نادرست ماده ۶۸۷ آن را تخریب تاسیسات حیاتی تلقی کرده است.
این وکیل افزود از فردای همان روز، دادگستری گیلان عادی کار کرده و نه خدمترسانی مختل شده و نه شهروندی آسیب دیده است؛ پس سخن از کدام تخریب و مقابله با حکومت است؟ آیا عدالت چنین پاسخی میطلبد؟
به گفته او، با وجود ایرادات حقوقی و فنی، دیوان عالی کشور فرجامخواهی را رد کرده و موکلش پس از بیش از دو سال و نیم حبس در آستانه اجرای حکم است. فلاح در آخرین ملاقات گفت: «جانم فدای مردم ایران.»
پناهیپور این حکم را نمونهٔ روشن نقض اصل تناسب جرم و مجازات دانست.
بازداشت و صدور حکم
فلاح تیرماه ۱۴۰۲ به دست ماموران وزارت اطلاعات در فرودگاه رشت بازداشت و با اتهاماتی از جمله «تبلیغ علیه نظام، توهین به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران، تخریب اموال عمومی و ساخت و بهکارگیری بمب صوتی دستساز» مواجه شد.
این زندانی سیاسی، آذرماه ۱۴۰۲ بابت یک پرونده خود، از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت به اتهام «توهین به خامنهای» به یک سال و سه ماه و یک روز حبس و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به هفت ماه و ۱۶ روز زندان محکوم شد.
در پی تسلیم به رای، یک چهارم از حکم صادره کسر شد و دوران محکومیت او در خصوص این پرونده، اردیبهشت ۱۴۰۳ به پایان رسید.
او در دیگر پرونده خود ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ بهصورت ویدیو کنفرانس در دادگاه انقلاب رشت به ریاست محمدعلی درویشگفتار محاکمه و بهمن همان سال به اتهام «محاربه»، به اعدام از طریق چوبه دار محکوم شد.
این زندانی سیاسی بهمن ۱۴۰۳ در نامهای خطاب به دخترش عسل به مناسبت سالگرد ۱۶ سالگیاش نوشت: «در آستانه تولدت، قاضی محمدعلی درویش گفتار حکم اعدامم را به من ابلاغ کرده است شاید که مرا به تسلیم وادارد. اما غافل است از اینکه راهی را که برگزیدهام، نه از میان صفحات کتابها بلکه از دل زندگی و از میان رنجهای مردم آموختهام.»
در حال حاضر علاوه بر زندانیان جرایم عمومی که روزانه در زندانهای ایران به دار آویخته میشوند، حدود ۷۰ زندانی در زندانهای سراسر کشور با اتهامات سیاسی در خطر تایید یا اجرای حکم اعدام قرار دارند و بیش از ۱۰۰ تن نیز با اتهامات مشابه با خطر صدور حکم مرگ روبهرو هستند.





