سازمان ملل: در کمتر از سه ماه ۱۷۶۰ نفر حین توزیع غذا در غزه کشته شدند

دفتر حقوق بشر سازمان ملل خبر داد در حدود ۸۰ روز گذشته تاکنون دستکم هزار و ۷۶۰ فلسطینی در جریان توزیع کمکهای بشردوستانه در غزه کشته شدهاند.

دفتر حقوق بشر سازمان ملل خبر داد در حدود ۸۰ روز گذشته تاکنون دستکم هزار و ۷۶۰ فلسطینی در جریان توزیع کمکهای بشردوستانه در غزه کشته شدهاند.

دونالد ترامپ گفت اگر مذاکراتش با ولادیمیر پوتین نتیجه خوبی نداشته نباشد، جلسه با رییسجمهور روسیه را ترک خواهد کرد. رئیسجمهور آمریکا پیشتر گفته است که در «دو دقیقهی نخست» دیدار امروز، خواهد فهمید ولادیمیر پوتین تا چه اندازه در پایان دادن به جنگ اوکراین جدی است.
ترامپ اضافه کرد: «نمیدانم چه چیزی باعث موفقیت اجلاس میشود؛ هنوز هیچ چیز قطعی نشده است.»
رییسجمهور آمریکا افزود: «اروپا به من نخواهد گفت چه کار کنم؛ میخواهم شاهد آتشبس باشم و اگر امروز حاصل نشود، راضی نخواهم بود.»

شماری از مقامهای دولت لبنان، از جمله نخستوزیر این کشور و روسای جمهوری پیشین، بهتندی به سخنان نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، واکنش نشان دادند و اظهارات او را تهدید به ایجاد جنگ داخلی در این کشور خواندند. آنها همچنین جمهوری اسلامی را عامل پشت پرده اظهارات دبیرکل حزبالله دانستند.
امین جمیل، میشل سلیمان، فواد سینوره، نجیب میقاتی و تمام سلام، روسای جمهوری سابق لبنان، جمعه ۲۴ مرداد سخنان دبیرکل حزبالله مبنی بر خودداری از خلع سلاح را محکوم کردند.
نواف سلام، نخستوزیر لبنان، نیز در گفتوگو با روزنامه الشرق الاوسط، سخنان قاسم را تهدید ضمنی به جنگ داخلی در لبنان خواند.
او گفت هیچ کس در لبنان خواهان جنگ داخلی نیست و تهدید و دامن زدن به این موضوع اشتباه است.
سلام گفت: «تصمیم جنگ و صلح امروز در دست دولت است و ما میخواهیم همه سلاحها تحت فرمان دولت باشد.»
او افزود: «تصمیم لبنان امروز در بیروت گرفته میشود و از تهران یا واشینگتن به ما دیکته نمیشود.»
در هفتههای اخیر، مسئله خلع سلاح گروههای مسلح در لبنان، از جمله حزبالله، به یکی از محورهای اصلی و تاثیرگذار بر فضای سیاسی این کشور تبدیل شده و بر روابط بیروت-تهران نیز سایه افکنده است.
صبح جمعه نعیم قاسم تصمیم دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله را «بسیار اشتباه» توصیف کرد و هشدار داد مقابله با این گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی، میتواند منجر به «جنگ داخلی» شود.
او همچنین تهدید کرد در صورت مقابله با حزبالله، «هیچ حیاتی» در لبنان باقی نخواهد ماند.
نخستوزیر لبنان تاکید کرد هیچ حزب و گروهی در لبنان حق حمل سلاح خارج از چارچوب دولت را ندارد و افزود قرار نیست دولت از تصمیمش در این زمینه عقبنشینی کند.
سلام اتهاماتی مبنی بر اینکه دولت در حال اجرای پروژهای آمریکایی - اسرائیلی است، را «گفتمان بسیجگرایانه برای هدف قرار دادن مخاطب خاص» توصیف کرد.
او تاکید کرد دولت از حزبالله نخواسته سلاحهایش را به اسرائیل تحویل دهد، بلکه گفته باید آنها را به دولت بسپارد.
دبیرکل حزبالله در سخنرانی خود گفته بود تا زمانی که «اشغالگری و تجاوز» ادامه دارد، نه تنها «مقاومت» هرگز خلع سلاح نمیشود، بلکه برای مقابله با طرحهای اسرائیلی و آمریکایی حتی وارد «نبردی پرهزینه» نیز خواهد شد.
انتقاد نخستوزیر لبنان از لاریجانی
این تشدید تنش لفظی ساعاتی پس از ترک بیروت از سوی علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، صورت گرفت؛ او در این سفر با سران دولت و مجلس لبنان دیدار کرده بود.
نخستوزیر لبنان گفت در جریان سفر لاریجانی، از او انتقاد و دخالتهای جمهوری اسلامی در لبنان را محکوم کرد.
سلام افزود: «ما روابطی با ایران داریم و میخواهیم که این روابط باثبات و بدون دخالت در امور داخلی ما باشد.»
جوزف عون، رییسجمهوری لبنان، نیز پیشتر و در ۲۲ مرداد در دیدار با لاریجانی، خواستار عدم دخالت تهران در امور داخلی این کشور شد و بر اجرای طرح سلاح حزبالله و دیگر گروهها تاکید کرد.
وزارت امور خارجه لبنان نیز پیش از این سفر و در ۱۸ مرداد، اظهارات مقامهای حکومت ایران در مخالفت با خلع سلاح حزبالله را محکوم کرده بود.
وزیر دادگستری لبنان: جناح تحت حمایت ایران، دولت را تهدید میکند
عادل نصار، وزیر دادگستری لبنان، ۲۴ مرداد به شبکه العربیه گفت حزبالله با توافق ۲۰۲۴ با اسرائیل موافقت کرده و سخنان جدید دبیرکل آن، در تضاد با موضع سابق این گروه است.
وزیر دادگستری لبنان گفت: «نعیم قاسم در حالی با دولت لبنان مخالفت میکند، که خود بخشی از آن است.»
دبیرکل حزبالله در سخنرانی خود گفته بود دولت تصمیمی «بسیار خطرناک» گرفته و کشور را در معرض بحرانی بزرگ قرار داده است.
نصار سخنان قاسم را «کاملا غیر قابل قبول» خواند و افزود جناح مورد حمایت جمهوری اسلامی، دولت لبنان را تهدید میکند.
او با تاکید بر اینکه گروه مسلح حزبالله به اصول و بنیانهای دولت خسارت میزند، گفت تهدید ارتش لبنان، تهدید صلح داخلی است.
دولت لبنان اوایل ماه آگوست (اواسط مرداد) به ارتش ماموریت داد طرحی را برای خلع سلاح حزبالله تا پایان سال جاری میلادی آماده کند.
این اقدام همزمان با فشارهای آمریکا و نگرانی از اجرای تهدیدات اسرائیل به انجام یک عملیات نظامی جدید پس از ماهها درگیری با حزبالله مطرح شد.

کاخ کرملین اعلام کرد که مذاکرات ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ در آلاسکا احتمالا حدود شش تا هفت ساعت طول خواهد کشید. همچنین خبرگزاری رویترز به نقل از نماینده روسیه نوشت مذاکرات همه ابعاد روابط روسیه و آمریکا را در بر خواهد گرفت، نه فقط موضوع اوکراین.
کرملین تاکید کرد که «روسیه انتظار دارد که مذاکرات آلاسکا به نتیجه برسد.گفتوگوهای آلاسکا باید به نتیجه برسد تا امکان برگزاری نشست سهجانبه بعدی فراهم شود.»
به گفته این دیپلمات روسیه هدف مذاکرات، احیای روابط مسکو و واشینگتن است، نه صرفاً مسائل اقتصادی.

سخنان دبیرکل حزبالله لبنان مبنی بر خودداری این گروه از خلع سلاح و این تهدید که چنین سیاستی میتواند به جنگ داخلی در کشور منجر شود، با محکومیت گسترده دولت و رهبران در این کشور مواجه شده است.
نخستوزیر لبنان سخنان نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله مبنی بر خودداری این گروه از خلع سلاح را تهدیدی پنهان برای جنگ داخلی در لبنان خواند.
نواف سلام گفت که تصمیم جنگ و صلح امروز در دست دولت است، و ما میخواهیم همه سلاحها تحت فرمان دولت باشد.» او افزود: «تصمیم لبنان امروز در بیروت گرفته میشود و نه از تهران یا واشینگتن به ما دیکته میشود.»
امین جمیل، میشل سلیمان، فواد سینیوره، نجیب میقاتی و تمام سلام، روسای جمهور سابق لبنان، سخنان دبیر کل حزبالله مبنی بر خودداری از خلع سلاح را محکوم کردند.
اشرف ریفی، وزیر کشور سابق لبنان، گفت که هیچ راه برگشتی از تصمیم دولت لبنان برای محدود کردن سلاح به دولت وجود ندارد.

در آستانه دیدار دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، سابقه رویارویی تاریخی آمریکا و روسیه، از جمله در دوران «جنگ سرد» میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، مورد توجه قرار گرفته است.
از ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۱، آمریکا و شوروی درگیر رقابتی جهانی شدند که به «جنگ سرد» شهرت یافت؛ نبردی بدون رویارویی مستقیم که چهره سیاست جهان را دگرگون کرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم واشینگتن و مسکو وارد یک رقابت چهار و نیم دههای شدند که سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داد.
مورخان، مسیر این رویارویی را از زمان شکلگیری دو بلوک رقیب در اواخر دهه ۱۹۴۰، عبور از بحرانهای هستهای و جنگهای نیابتی، تا دوران تنشزدایی و در نهایت فروپاشی سیاسی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ترسیم میکنند.
آغاز رقابت و تشدید اولیه (۱۹۴۵ تا ۱۹۵۳)
با شکست آلمان نازی، بیاعتمادی عمیق ایدئولوژیک و اهداف امنیتی متعارض میان واشینگتن و مسکو، به سرعت به رقابت آشکار تبدیل شد. در سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸، ایالات متحده با اعلام دکترین ترومن، اجرای طرح مارشال و مشارکت در تأسیس ناتو (۱۹۴۹)، بلوک غرب را تثبیت کرد.
دکترین ترومن، سیاست اعلامشده رییسجمهوری هری ترومن در سال ۱۹۴۷ بود. هدف، حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی از کشورهایی بود که با فشار یا تهدید کمونیسم روبهرو بودند، بهویژه یونان و ترکیه.
طرح مارشال هم برنامه کمک اقتصادی آمریکا بود که از ۱۹۴۸ آغاز شد و با ارائه میلیاردها دلار وام و کمک بلاعوض به کشورهای اروپایی جنگزده، بازسازی اقتصاد اروپا را تسریع و نفوذ شوروی را مهار کرد.
در مقابل، شوروی با تحکیم کنترل بر اروپای شرقی، پایههای بلوک شرق را بنا نهاد. این اقدامات عملا اروپا را به دو اردوگاه متقابل تقسیم کرد.
در ژوئن ۱۹۴۸، شوروی تمام مسیرهای زمینی و ریلی به برلین غربی را مسدود کرد تا کنترل کامل بر شهر را به دست آورد. پاسخ آمریکا و متحدانش، پل هوایی برلین بود که به مدت ۱۱ ماه، نیازهای شهر را از طریق هوا تامین کرد. محاصره در مه ۱۹۴۹ بدون موفقیت شوروی پایان یافت و این رویداد، جدایی آلمان به دو کشور و شکاف اروپا را تثبیت کرد.
آزمایش بمب اتمی شوروی در ۱۹۴۹ به انحصار هستهای آمریکا پایان داد و مسابقه تسلیحاتی را آغاز کرد.
در آمریکا، سند NSC-68 که یک گزارش محرمانه راهبردی از شورای امنیت ملی آمریکا بود، در آوریل ۱۹۵۰ تهیه شد و مسیر سیاست خارجی آمریکا را در سالهای آغازین جنگ سرد تعیین کرد.
در این سند، شوروی بهعنوان تهدید اصلی برای امنیت جهانی معرفی و توصیه شد که ایالات متحده برای مهار کمونیسم، بهطور چشمگیر بودجه نظامی خود را افزایش دهد، توان هستهایاش را گسترش دهد و از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی در سراسر جهان فعالانهتر عمل کند. این رویکرد بعدها مبنای سیاست «مهار» در مقیاس جهانی شد.
همزمان، جنگ کره (۱۹۵۰–۱۹۵۳) بهعنوان نخستین جنگ بزرگ نیابتی میان دو بلوک، ماهیت جهانی این رویارویی را آشکار ساخت.
بحرانها، دیوارها و موشکها (۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳)
پس از مرگ استالین در ۱۹۵۳، امیدهایی برای کاهش تنش پدید آمد، اما قیامهای مردمی در اروپای شرقی بهشدت سرکوب شد. در سال ۱۹۵۶، شوروی با نیروی نظامی قیام مجارستان را خاموش کرد. برلین همچنان نقطهای بحرانی باقی ماند تا اینکه در ۱۹۶۱، دولت آلمان شرقی با حمایت شوروی دیوار برلین را بنا کرد؛ دیواری که نماد جدایی شرق و غرب شد.
در اکتبر ۱۹۶۲، تصاویر شناسایی هوایی آمریکا، استقرار موشکهای هستهای شوروی در کوبا را فاش کرد. ایالات متحده با اعلام «قرنطینه دریایی» و هشدار به شوروی، جهان را در یک رویارویی ۱۳ روزه به آستانه جنگ اتمی کشاند.
در نهایت، مسکو با خروج موشکها موافقت کرد و واشینگتن نیز تعهد داد به کوبا حمله نکند. توافق محرمانهای نیز برای جمعآوری موشکهای آمریکا از ترکیه صورت گرفت. این بحران به ایجاد خط تماس مستقیم واشینگتن-مسکو و آغاز گفتوگوهای جدی کنترل تسلیحات منجر شد.
از تقابل تا تنشزدایی (اواسط دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۷۰)
پس از سالها افزایش سریع زرادخانههای هستهای، دو قدرت به سوی کنترل رقابت گام برداشتند.
در مه ۱۹۷۲، پیمان محدودسازی سامانههای ضدبالستیک (ABM) و توافق موقت سالت یک امضا شد. سالت یک بخشی از مذاکرات «محدودسازی تسلیحات راهبردی» میان آمریکا و شوروی بود که در مه ۱۹۷۲ در مسکو به امضای ریچارد نیکسون و لئونید برژنف رسید.
این توافق موقت، برای یک دوره پنجساله، تعداد سامانههای پرتاب موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM) و موشکهای بالستیک زیردریاییپرتاب (SLBM) دو کشور را در سطح موجود آن زمان «فریز» میکرد؛ یعنی اجازه افزایش تعداد این سکوهای پرتاب را نمیداد، هرچند توسعه کیفی و نوسازی سامانهها را محدود نمیکرد.
این توافق همراه با پیمان سامانههای ضدبالستیک (ABM Treaty)، نخستین گام جدی دو ابرقدرت برای مهار رقابت هستهای در دوران جنگ سرد بود.
در سال ۱۹۷۵، سند نهایی هلسینکی میان ۳۵ کشور اروپایی با تاکید بر مرزهای اروپا، امنیت، همکاری اقتصادی و حقوق بشر به تصویب رسید. این سند به مخالفان سیاسی در بلوک شرق زبان مشترکی برای بیان اعتراضاتشان داد. این سند، گرچه الزامآور نبود، اما نقطه عطفی در روند تنشزدایی جنگ سرد شد.
حتی در دوره تنشزدایی، رقابت ژئوپلیتیکی پایان نیافت. آمریکا و شوروی در جنگهای نیابتی در جنوبشرقی آسیا، خاورمیانه و آفریقا فعال بودند. در دسامبر ۱۹۷۹، تهاجم شوروی به افغانستان بهعنوان نقطه پایانی تنشزدایی، موجب اعمال تحریمهای غرب، تحریم المپیک مسکو و بازگشت به فضای تقابل شد.
بازگشت رقابت و مسیر به سوی کاهش تنش (دهه ۱۹۸۰)
در اوایل دهه ۱۹۸۰، آمریکا هزینههای دفاعی را بهشدت افزایش داد و موشکهای جدیدی در اروپا مستقر کرد، در حالی که شوروی با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد.
در سال ۱۹۸۵، میخائیل گورباچف با دو سیاست گلاسنوست (فضای باز سیاسی) و پروسترویکا (بازسازی اقتصادی) به قدرت رسید. این اصلاحات زمینهساز آغاز مذاکرات گستردهتر شد.
نشست ریکیاویک در اکتبر ۱۹۸۶ هرچند به توافق نهایی منجر نشد، اما راه را برای امضای پیمان موشکهای میانبرد (INF) در ۸ دسامبر ۱۹۸۷ هموار کرد؛ پیمانی که برای نخستین بار، یک طبقه کامل از موشکهای دو کشور را حذف کرد.
پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱)
انقلابها در اروپای شرقی: سال ۱۹۸۹ با موج انقلابهای ضدکمونیستی آغاز شد. سقوط دولتهای وابسته به شوروی، از لهستان تا چکسلواکی و سقوط دیوار برلین در نوامبر همان سال، نشانه پایان سلطه شوروی بر اروپای شرقی بود.
در نشست مالتا (۲ تا ۳ دسامبر ۱۹۸۹)، جورج بوش و گورباچف عملا پایان جنگ سرد را اعلام کردند، هرچند مورخان بر سر تاریخ دقیق «پایان» اختلاف نظر دارند.
کودتای نافرجام اوت ۱۹۹۱ علیه گورباچف، اقتدار مرکزی را تضعیف کرد. جمهوریهای اصلی، از جمله روسیه، اوکراین و بلاروس، استقلال خود و در ۸ دسامبر تشکیل جامعه کشورهای مستقل همسود (CIS) را اعلام کردند.
در ۲۵ دسامبر، گورباچف استعفا کرد و پرچم شوروی در کرملین پایین کشیده شد. روز بعد، مجلس اعلای شوروی، نهاد قانونگذاری عالی اتحاد جماهیر شوروی که از دو مجلس هماختیار یعنی شورای اتحاد و شورای ملیتها تشکیل میشد، انحلال رسمی این کشور را اعلام کرد و جنگ سرد پایان یافت.
چرا این رویارویی «سرد» باقی ماند؟
سه عامل کلیدی مانع از آغاز جنگ مستقیم میان دو ابرقدرت شد. نخست، بازدارندگی هستهای که با تجربه بحران موشکی کوبا به روشنی نشان داد تشدید تنش میتواند به فاجعه منجر شود و همین آگاهی رهبران دو طرف را به ایجاد کانالهای ارتباطی و امضای پیمانهای کنترل تسلیحات سوق داد.
دوم، سیاست ائتلافی و موازنه قوا که با وجود تشدید رقابت از طریق ناتو و پیمان ورشو، «خطوط قرمز» روشنی ایجاد کرد و امکان مذاکره و معامله را فراهم ساخت.
سوم، محدودیتهای داخلی که در قالب فشارهای اقتصادی، نارضایتی عمومی، بهویژه در آمریکا پس از جنگ ویتنام و در اروپای شرقی بهدلیل کمبودها و ضرورت اصلاحات سیاسی در شوروی، هر دو طرف را به سمت کاهش تنش کشاند.
جنگ سرد، با وجود بحرانهای شدید و رقابتهای جهانی، هرگز به یک جنگ مستقیم بین آمریکا و شوروی تبدیل نشد، اما ساختار سیاسی و امنیتی جهان را برای نیم قرن شکل داد. پایان این دوران در ۱۹۹۱، آغازی برای نظم جدید جهانی بود؛ نظمی که میراث و پیامدهای آن هنوز هم بر سیاست بینالملل سایه انداخته است.
این نهاد سازمان ملل جمعه ۲۴ مرداد با انتشار بیانیهای اعلام کرد از ۲۷ می تا ۱۳ آگوست (شش خرداد تا ۲۲ مرداد) صدها نفر در غزه هنگام تلاش برای دریافت کمکهای انسانی کشته شدهاند.
این آمار نسبت به گزارش منتشر شده قبلی در دهم مرداد، حدود ۴۰۰ نفر افزایش یافته است.
بر اساس این گزارش، ۹۹۴ نفر در اطراف مراکز بنیاد کمکهای بشردوستانه غزه که با حمایت آمریکا و اسرائیل فعالیت میکند و ۷۶۶ نفر در مسیر کاروانهای تدارکاتی جان خود را از دست دادهاند.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل افزود: «بیشتر این کشتارها از سوی ارتش اسرائیل انجام شده است.»
همزمان با انتشار این گزارش، آژانس دفاع مدنی غزه اعلام کرد ۲۴ مرداد دستکم ۲۳ نفر بر اثر تیراندازی ارتش اسرائیل کشته شدند.
به گفته این آژانس، ۱۲ نفر از کشتهشدگان در صف دریافت کمکهای بشردوستانه بودند.
ارتش اسرائیل پیشتر اعلام کرده بود به سمت افرادی که تهدیدی برای سربازان محسوب میشوند تیرهای هشدار شلیک میکند.
اسرائیل میگوید حماس در اعلام آمار کشتهشدگان این رویدادها «اغراق» میکند، اما تاکنون آمار جایگزین و مستقلی درباره قربانیان تیراندازیها اعلام نکرده است.
بیشتر مرگهای گزارششده در مسیر رسیدن به مراکز بنیاد کمکهای بشردوستانه غزه رخ داده است.
از زمان آغاز به کار این بنیاد در اوایل خرداد تاکنون، در جریان توزیع کمکها صدها تن از ساکنان غزه بهدلیل تیراندازی یا ازدحام جمعیت، جان خود را از دست دادهاند یا زخمی شدهاند.
با اینحال، در چند هفته گذشته شمار تلفات در نزدیکی کاروانهای سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی دو برابر شده است.
تایمز اسرائیل نوشت افزایش آمار تلفات با هرج و مرج اطراف کاروانهای سازمان ملل مرتبط است.
این کاروانها پیش از رسیدن به انبارها یا مراکز توزیع، از سوی شهروندان ناامید غزه مورد هجوم قرار میگیرند و متوقف میشوند.
بر اساس آمار سازمان ملل، نزدیک به ۹۰ درصد کمکهای این سازمان به مقصدهای تعیینشده در سراسر غزه نمیرسد.
کارشناسان مورد حمایت سازمان ملل هشدار دادهاند قحطی گستردهای در غزه در حال شکلگیری است.









