روزنامه تایمز، چاپ لندن، در گزارشی اختصاصی خبر داده است که نامهها و اسنادی را مشاهده کرده است که ثابت میکند جمهوری اسلامی در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ (۱۳۹۳ تا ۱۳۹۹)، یعنی در عرض شش سال، دست کم ۲۲۲ میلیون دلار به حماس پرداخته است.
به نوشته تایمز، ارتش اسرائیل که این مکاتبات را در جریان جنگ غزه کشف کرده، آنها را بهطور انحصاری به این روزنامه نشان داده است.
ارتش اسرائیل معتقد است که این نامهها شواهد قانعکنندهای از مجموعهای پیچیده از پرداختها را در اختیار میگذارد که ثابت میکند جمهوری اسلامی چگونه به حمایت مالی از گروه حماس دست زده است.

حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق که نقطه عطفی در چارچوب استراتژی مقابله اسرائیل با دکترین جنگهای نیابتی تهران بود، نبرد تهران و تلآویو را از حالت جنگ در سایه خارج کرده و جمهوری اسلامی را در برابر یک معمای راهبردی گیجکننده قرار داده است.
آیا جمهوری اسلامی به رغم دریافت ضربه باید همچنان به نبرد در سایه با اسرائیل ادامه دهد یا باید برای پاسخ متناسب به اسرائیل، آماده جنگ آشکار و مستقیم با این کشور شود؟
اسرائیل در حالی به جنگ در متن و نه در سایه با جمهوری اسلامی رفته است که توانسته قوای نظامی حماس را در غزه تا حدی (نه به طور کامل) تضعیف کند، بازدارندگی نسبی در برابر حزبالله در جبهه شمال اسرائیل را حفظ کند یا دستکم نبردها را در آن جبهه زیر آستانه جنگ تمام عیار نگه دارد و به رغم فشارهای بینالمللی علیه اقدامات اسرائیل و بروز اختلافات بین واشنگتن و تل آویو برای عملیات نظامی در رفح نیز آمادهسازیهایی انجام دهد.
اسرائیل اگرچه هنوز به تمامی اهداف راهبردی اصلی خود در جنگ با حماس دست نیافته اما جنگ در غزه همچنان ادامه دارد و اسرائیل در تلاش است به تدریج با ادامه نبردها در غزه و مدیریت جنگ در جبهههای ثانویه، به تدریج بازدارندگی از دست رفتهاش را احیا کند.
واقعیت این است که اسرائیل پس از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ که باعث به چالش کشیده شدن بنیادیترین اصول دکترین امنیتی- نظامی اسرائیل از زمان نخستوزیری بن گوریون تا امروز شد، با یک نبرد موجودیتی روبهرو است. نبرد موجودیتی اسرائیل فقط با حماس بهعنوان عامل اصلی حمله «تروریستی» هفتم اکتبر نیست، بلکه از نگاه اسرائیل اینطور به نظر میرسد که این نبرد موجودیتی با جمهوری اسلامی است؛ حکومتی که علنا خواهان نابودی اسرائیل است. حمله هفتم اکتبر در راستای همین هدف جمهوری اسلامی صورت گرفت.
از این رو اسرائیل با درک این موضوع که در برابر یک معادله بازدارندگی پیچیده، سخت و خطرناک با جمهوری اسلامی در بطن یک نبرد موجودیتی با تهران و کل «محور مقاومت» قرار دارد، به این نتیجه رسیده که میتواند بازدارندگی از دست رفتهاش را به تدریج هم در غزه در برابر حماس و هم در برابر جمهوری اسلامی احیا کند، ولی در این مسیر نیاز داشت تا با یک اقدام نظامی شاخص و غافلگیر کننده، قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی را تضعیف کند یا به آن ضربه کاری یا مهلک بزند.
منطق راهبردی- نظامی اصلی پشت حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، در درجه اول تغییر موازنه بازدارندگی به نفع اسرائیل بود.
در درجه دوم اسرائیل قصد دارد تهران را در دو راهی «واکنش- عدم واکنش» یا بازی دو سر باخت قرار دهد؛ به این معنا که بر اساس تئوری زنجیره واکنش که نگارنده برای نخستین بار مطرح کرده است، اسرائیل میکوشد جمهوری اسلامی را در وضعیت تنگنا یا در برابر معمای راهبردی سختی قرار دهد که اگر به اقدام نظامی اسرائیل واکنش نظامی مستقیم، متناسب و همسنگ نشان دهد، زنجیره واکنش فعال میشود و سلسله واکنشهای نظامی رد و بدل شده، در نهایت میتواند بقای جمهوری اسلامی در داخل ایران را با خطر جدی روبهرو کند.
اگر هم تهران پاسخ غیرمتناسب یا ضعیف نشان دهد، اولا بازدارندگی از دست رفته برای حکومت با واکنش نامتناسب و ضعیف احیا نمیشود، دوم اینکه اسرائیل با دیدن ناتوانی جمهوری اسلامی در ارائه پاسخ مستقیم و متناسب میتواند با فراغ بال، قدرت و مانور بیشتری تهران را به گوشه رینگ ببرد و تهدیدهای ترکیبی جمهوری اسلامی را در حوزه های اتمی، موشکهای بالستیک، پهپادی و مداخلات منطقهای مهار کند.
اسرائیل بر اساس دکترین مابام (جنگ در میان جنگها به زبان عبری) که هدفش مقابله با تثبیت حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه است و نیز با تکیه بر دکترین اختاپوس که با هدف ضربه به برنامه اتمی، موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی در داخل خاک ایران انجام میگیرد، قادر خواهد بود در صورت خودداری تهران از بازی با ریسک بالا با اسرائیل، وضعیت را به قدری برای تهران دشوار کند که فراتر از مهار تهدیدهای ترکیبی عمل کرده، بقای جمهوری اسلامی را در نتیجه اقدامات بعدی خود با خطر جدی روبهرو کند.

به عبارت دیگر اسرائیل بسته به نوع، ماهیت، ابعاد و قدرت واکنش جمهوری اسلامی یا در صورت عدم واکنش متناسب تهران، میتواند به ایجاد یک واقعیت جدید در ایران کمک کند؛مشروط بر اینکه در درجه اول واقعا بخواهد بر اساس منافع خود صرفا به احیای بازدارندگی و تضعیف دکترین جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی (قطع پاهای اختاپوس) بسنده نکند و به دنبال پیروزی قاطع در نبرد موجودیتی با کل محور مقاومت و نیز کمک به روند سرنگونی جمهوری اسلامی باشد (کور کردن چشم اختاپوس).
در این میان ذکر دو نکته ضروری است.
یکم: جمهوری اسلامی به دلیل ضربهای که از سوی اسرائیل متحمل شده و بر اساس قاعده بازی، هیچ راهی ندارد جز اینکه پاسخ نظامی مستقیم، متناسب و همسطح با اقدام این کشور نشان دهد. هرگونه واکنش نظامی از سوی تهران که زیر آستانه بازی با ریسک بالا باشد، منجر به تغییر موازنه یا معادله بازدارندگی به نفع تهران نخواهد شد. معمای راهبردی بزرگ پیش روی تهران اما این است که همانند بازی شطرنج، تهران اکنون باید حرکت زوگ زوئنگ (ZugZwang) یا حرکت اکراهی زیانبار را انجام دهد. به بیان دیگر، واکنش نظامی جمهوری اسلامی اگرچه یک الزام است، یک قمار بزرگ برای تهران نیز محسوب میشود.
از منظر رئالیستی محض، جمهوری اسلامی برای واکنش نظامی متناسب و مستقیم به یک خلاقیت ناب نیاز دارد. این خلاقیت نیازمند زمان است اما این واکنش از نظر راهبردی نباید به تاخیر بیفتد چون اسرائیل به تدریج در حال احیا و حتی تثبیت بازدارندگی مطلوب خود است و چنانچه زمان بیشتری داشته باشد، ضربات بعدیاش در راستای دکترین مابام و اختاپوس، مرگبارتر و محکمتر خواهد بود.
با در نظر گرفتن ملاحظات بالا واکنشهای جمهوری اسلامی را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
واکنش مستقیم و احتمالا متناسب خود جمهوری اسلامی: رونمایی از بمب اتم، حملات موشکی و پهپادی به خاک اسرائیل، حمله به مواضع اسرائیل در بلندیهای جولان، حمله به میدان گازی کاریش در دریای مدیترانه و حمله موشکی یا پهپادی به منافع اسرائیل در منطقه (از جمله سفارتخانهها یا دفاتر دیپلماتیک و تجاری).
واکنش مستقیم و احتمالا متناسب از طریق نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی: حملات از طریق نیابتیها در سوریه و عراق علیه مواضع اسرائیل در جولان، حمله تروریستی به سفارتخانههای اسرائیل، حمله از طریق نیروهای حزبالله در اسرائیل، فعالتر کردن جنگ در جبهه کرانه باختری با گردانهای الاقصی و ...
واکنش غیرمستقیم و نامتناسب از طریق خود جمهوری اسلامی یا با کمک نیروهای نیابتی: حملات موشکی و پهپادی عمدتا علیه مواضع نیروهای آمریکایی در منطقه یا حمله به منافع/تاسیسات زیرساختی کشورهای عربی مثل امارات و عربستان (مشابه حملات آرامکو)
عدم واکنش: ممکن است جمهوری اسلامی تحت فشار آمریکا نتواند واکنش مطلوب و الزامآور را نشان دهد که در این صورت ضربه بزرگ حیثیتی به جمهوری اسلامی و دکترین جنگهای نیابتیاش وارد خواهد شد و راه برای اسرائیل در وارد کردن ضربات بیشتر به جمهوری اسلامی فراهمتر میشود.
درباره واکنش احتمالی جمهوری اسلامی باید خاطر نشان کرد که ممکن است جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به اسرائیل تاکتیک سووارم (Swarm) یا حملات پشهای علیه اسرائیل را یا خودش بهطور مستقیم یا تنها از طریق نیروهای نیابتیاش در منطقه در دستور کار قرار دهد.
تاکتیک سووارم یا حملات پشهای به حملات همزمان موشکی و پهپادی از چندین نقطه در منطقه علیه اسرائیل با هدف اشباع کردن یا از کار انداختن کارآمدی حداکثری سامانههای پدافند موشکی و پهپادی اسرائیل اطلاق میشود. این حمله چندجبههای به شهرهای مختلف اسرائیل اگر از درون خاک ایران نیز انجام شود، با توجه به اظهارات صریح مقامات ارشد اسرائیل (یوآو گالانت وزیر دفاع و ییسرائیل کاتز وزیر خارجه اسرائیل) میتواند عکسالعمل بزرگتر اسرائیل به صورت حمله به زیرساختهای نظامی سپاه یا حمله به تاسیسات اتمی در داخل خاک ایران به همراه داشته باشد.
دوم: بازی شطرنج اسرائیل با جمهوری اسلامی به گونهای در حال پیگیری است که اسرائیل با اقدامات اخیرش، از جمله تغییر تاکتیک در سوریه به سمت فاز تلفاتگیری مستقیم از فرماندهان ارشد نیروهای قدس سپاه، قصد دارد و تا حدی موفق شده جمهوری اسلامی را از منطقه خاکستری در چارچوب دکترین جنگهای نیابتی تهران خارج کند.
استراتژی جنگ در منطقه خاکستری همان تداوم سیاست «نه جنگ نه صلح» علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و حفظ اصل «صبر استراتژیک» در چارچوب دکترین جنگهای نیابتی این کشور است. اکنون اسرائیل در منطقه خاکستری یا در وضعیت نه جنگ نه صلح با جمهوری اسلامی نبرد نمیکند.
اسرائیل سعی می کند تهران را از این منطقه خارج و وادار به جدال مستقیم با اسرائیل کند؛ چون تلآویو میداند حکومت در تهران در ابعاد داخلی و خارجی در موضع ضعف قرار دارد و نبرد مستقیم با اسرائیل برای تهران با در نظر گرفتن حمایت آمریکا از اسرائیل و برخوردار نبودن حکومت از پشتوانه عظیم تودهها بسیار گران و پرهزینه تمام خواهد شد.
همچنین اسرائیل از فرصت پیشآمده استفاده میکند تا در صورت واکنش یا بازی با ریسک بالای جمهوری اسلامی، تاسیسات اتمی در ایران را هدف قرار دهد تا تهدید اتمی این کشور را مهار کند.
از این رو اسرائیل بر اساس ارکان اصلی مندرج در تئوری زنجیره واکنش، از جمله رکن فریب راهبردی و عنصر آشوب- جنگ (Myatezh Voina) به سبک روسی، توانسته دستکم تا الان جمهوری اسلامی را دچار نوعی استیصال ادراکی- روانی کند و تهران را در شرایطی قرار دهد که نتواند به راحتی از منظر راهبردی- نظامی تصمیم درست را بگیرد بدون اینکه با هر تصمیمی بقایش به خطر بیفتد، حیثیتش زیر سوال برود و ضعیف نشان داده شود.
به هر تقدیر واقعیت این است که جمهوری اسلامی با گذشت ۴۵ سال از حیاتش اکنون با بزرگترین و سرنوشتسازترین معمای راهبردی دست و پنجه نرم میکند. اسرائیل در راستای دکترین مابام و اختاپوس، توپ را در زمین جمهوری اسلامی قرار داده و متناسب با واکنش/عدم واکنش تهران عکسالعمل نشان خواهد داد.
فارغ از اینکه در نبرد اسرائیل و حماس در غزه شاهد آتشبس موقت یا دائمی باشیم و صرف نظر از نوع و ابعاد واکنش تهران و سوای اینکه بنیامین نتانیاهو در اسرائیل در مسند قدرت باقی بماند، بعید بهنظر می رسد که نبرد اسرائیل با جمهوری اسلامی در منطقه خاکستری باقی بماند. اینکه هدف راهبردی اصلی و کلان اسرائیل صرفا زدن پاهای اختاپوس در ایران است یا کور کردن چشم اختاپوس، پرسش مهم و سرنوشتسازی است.
با این حال به نظر میرسد منطقه خاورمیانه و جهان در ضعیت آشوب تمامعیار به سر میبرد و چون منطقه درگیر نوعی معادله بازدارندگی سخت، پیچیده و خطرناک بین تهران و تلآویو است، احتمال بروز جنگ برای حل این معادله از هر زمان دیگری بالاتر است.
چنین معما یا معادله بازدارندگی، به شکل نسبتا مشابه بین روسیه و ناتو نیز در جنگ اوکراین مشاهده میشود. اما اکنون عزم اسرائیل برای حل این معادله بازدارندگی به نفع خودش جزم بهنظر میرسد. جمهوری اسلامی هم برای حل این معادله دیگر نمیتواند بر صبر استراتژیک تکیه کند. اسرائیل صبر استراتژیک تهران را به طور چالشبرانگیزی آزمایش و دکترین جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی را تضعیف کرده است.
شاید نخستین بار است که تئوری جنگ و آشوب نیز نمیتواند بقای جمهوری اسلامی را تضمین کند و تئوری زنجیره، واکنش چالشی جدیای برای تهران ایجاد کرده است.
خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه ۲۳ فروردین، به نقل از منابع ایرانی نزدیک به حکومت که نام آنها را اعلام نکرد، گزارش داد جمهوری اسلامی در پیام تازهای به آمریکا گفته تهران به حمله اسرائیل به کنسولگریاش در دمشق به گونهای پاسخ خواهد داد که به تشدید تنش و درگیری در منطقه منجر نشود.
متن کامل این خبر را در اینجا بخوانید.

لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا به همتای اسرائیلی خود گفت اسرائیل میتواند به حمایت کامل واشینگتن از این کشور در برابر حمله احتمالی جمهوری اسلامی اطمینان کند. همزمان گزارشهایی از حمله قریبالوقوع احتمالی ایران، تا ۴۸ ساعت آینده، به اسرائیل منتشر شده است.
آستین روز پنجشنبه با یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، درباره تحولات منطقه و واکنش احتمالی جمهوری اسلامی به حمله دمشق گفتوگو کرد.
پنتاگون با صدور بیانیهای درباره این گفتوگو اعلام کرد دو طرف در مورد «تعهد آهنین» ایالات متحده به امنیت اسرائیل در برابر تهدیدات ایران و نیروهای نیابتیاش تبادل نظر کردند.
در بیانیه وزارت دفاع آمریکا آمده است آستین با تکرار پیام صریح پیشین جو بایدن، رییسجمهوری ایالات متحده به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به گالانت اطمینان داد که «اسرائیل میتواند برای دفاع از خود در برابر حملات ایران، از حمایت کامل ایالات متحده مطمئن باشد».
روز گذشته وبسایت اینترسپت گزارش داد جمهوری اسلامی تهدید کرده است اگر آمریکا در برابر هر گونه اقدام تلافیجویانه ایران در واکنش به حمله به دمشق به اسرائیل در دفاع از خود کمک کند، به نیروهای آمریکا در منطقه حمله خواهد کرد.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی روز عید فطر درباره حمله دمشق اعلام کرد که اسرائیل باید «تنبیه» شود.
دوشنبه هفته گذشته، کنسولگری ایران در دمشق هدف حمله قرار گرفت و چندین فرمانده ارشد و پرسنل نیروی قدس از جمله فرمانده ارشد این نیرو در حوزه سوریه و لبنان کشته شدند.
اسرائیل رسما مسوولیت این حمله را بر عهده نگرفته و اعلام کرده است به هر حملهای از سوی ایران پاسخ مستقیم خواهد داد.
وزیر دفاع اسرائیل در این زمینه به همتای آمریکایی خود گفت: «حمله مستقیم ایران مستلزم پاسخ مناسب اسرائیل به ایران است.»
در ادامه بیانیه وزارت دفاع آمریکا آمده است دیدار ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه (سنتکام) از اسرائیل جلو افتاده تا بتواند با رهبری نظامی اسرائیل دیدار و درباره «تهدیدات امنیتی فعلی» گفتوگو کند.
کوریلا که در ماههای اخیر به طور منظم به اسرائیل سفر کرده، روز پنجشنبه وارد اسرائیل شد.
رسانهها خبر دادند سفر او به اسرائیل برای گفتوگو درباره تهدید جمهوری اسلامی به حمله تلافیجویانه انجام شده است.
روزنامه والاستریت ژورنال روز پنجشنبه گزارش داد اسرائیل برای حمله مستقیم از سوی ایران در ۲۴ تا ۴۸ ساعت آینده آماده میشود.
این روزنامه به نقل از یک منبع آگاه افزود تهران هنوز در این زمینه تصمیمی نگرفته است.
در روزهای اخیر، گزارشهای اطلاعاتی ایالات متحده نشان دادهاند حمله به منافع اسرائیل از سوی ایران یا نیروهای نیابتیاش ممکن است قریبالوقوع باشد.
منابع آگاه گفتهاند به نظر میرسد این حمله میتواند در داخل مرزهای اسرائیل به وقوع بپیوندد.
یک مقام آمریکایی که از این موضوع مطلع است، به والاستریت ژورنال گفت گزارشهای اطلاعاتی جدید آمریکا نشان میدهند به جای دیگر کشورها، حمله احتمالی ایران «احتمالا در خاک اسرائیل» باشد.
سفارت آمریکا در اسرائیل روز پنجشنبه اعلام کرد کارمندان این سفارت و اعضای خانوادههای آنان تا اطلاع ثانوی از هر گونه سفر شخصی به خارج از مرکز اسرائیل منع خواهند شد.
حساب ایکس وزارت امور خارجه نیوزیلند، روز جمعه در ارتباط با حمله احتمالی تلافیجویانه جمهوری اسلامی به اسرائیل نوشت: «نیوزیلند نگران گزارشهایی است که نشان میدهند ایران در حال برنامهریزی برای حمله تلافیجویانه علیه اسرائیل است.»
وزارت امور خارجه نیوزیلند افزود: «ما قویا از بازیگران منطقهای میخواهیم حداکثر خویشتنداری را به خرج دهند و از تشدید تنش اجتناب کنند.»
کشورهای دیگری چون روسیه و آلمان نیز از جمهوری اسلامی خواستهاند در این زمینه خویشتنداری کند.
وزیر امور خارجه استرالیا نیز در تماسی تلفنی از حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی خواست تا تهران از نفوذ خود در منطقه برای ارتقای ثبات استفاده کند و باعث تشدید تنش نشود.

سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد گفت ایالات متحده گفتوگوهای مستقیمی با کشورهای درگیر در بحران سودان داشته و کشورهای منطقه را تشویق کرده تا ایران را تحت فشار بگذارند که در جنگ سودان مداخله نکند.
لیندا توماس گرینفیلد روز پنجشنبه در آستانه پانزدهم آوریل، سالگرد درگیریها در سودان، در وزارت خارجه آمریکا در واشینگتن به خبرنگاران گفت: «ما گفتوگوهای متعددی با کشورهای منطقه داشتهایم و در آن گفتوگوها، آنها را تشویق کردهایم که کشورهای دیگری مانند ایران را به عدم مداخله ترغیب کنند.»
او به کشورهایی اشاره کرد که احتمالا به جنگ سودان دامن میزنند و گفت واشینگتن با کشورهایی که در گزارشهای خبری درباره جنگ سودان از آنان نام برده میشود، از جمله امارات متحده عربی و مصر تعامل دائمی دارد.
تام پریلو، نماینده ویژه ایالات متحده در امور سودان گفت: «ما به همه شرکای خود در سرتاسر منطقه اعلام کردهایم تشدید جنگ در این زمان چیزی است که نه تنها هزینههای بشردوستانه فزایندهای دارد، بلکه در واقع خطر بیثباتی کل منطقه را به دنبال خواهد داشت.»
او افزود: «اکنون زمانی است که هر محموله تسلیحاتی، هر ذرهای که به این درگیری دامن میزند، چیزی است که ما را نه تنها به قحطی، بلکه به یک دولت ورشکسته نزدیک میکند.»
یک منبع ارشد ارتش سودان روز چهارشنبه گفته بود یک سال پس از جنگ داخلی سودان، پهپادهای نظامی ساخت ایران به ارتش کمک کردند تا جریان درگیری را به سود خود تغییر دهد.
سودان در سواحل دریای سرخ قرار گرفته است که در میانه جنگ خاورمیانه، مکانی کلیدی برای رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی محسوب میشود.
منبع نزدیک به ارتش سودان که نامش اعلام نشده، به خبرگزاری رویترز گفت پهپادهای ایران باعث شد ارتش سودان بتواند جلو پیشروی نیروهای شبهنظامی رقیب خود، نیروهای پشتیبانی سریع را بگیرد و قلمروهای اطراف پایتخت را باز پس گیرد.
جنگ سودان میلیونها نفر را به گرسنگی شدید سوق داده و بزرگترین بحران آوارگی در جهان را به وجود آورده است.
درگیریهای سودان موجهایی از قتلهای قومیتی و خشونت جنسی را در منطقه دارفور در غرب این کشور به راه انداخته است.
کارشناسان سازمان ملل گفتهاند تلاشهای جنگی نیروهای پشتیبانی سریع با حمایت کشورهای آفریقایی همسایه از جمله چاد، لیبی و سودان جنوبی انجام شده است و ادعاهای مبنی بر حمایت مادی امارات متحده عربی از نیروهای پشتیبانی سریع معتبر است.
امارات متحده عربی گفته است نقشش در سودان بر حمایت بشردوستانه متمرکز است و خواستار کاهش تنش است.
همکاری خارطوم و تهران در زمان عمر البشیر، رییسجمهوری پیشین سودان، از سطح خوبی برخوردار بود تا اینکه او در اواخر سه دهه حکومت خود، برای دریافت حمایت اقتصادی به رقبای ایران در خلیج فارس روی آورد و روابط خود را با تهران قطع کرد.
منابع ایرانی و منطقهای گفتند حمایت جمهوری اسلامی از ارتش سودان با هدف تقویت روابط با این کشور استراتژیک صورت میگیرد.
یک دیپلمات غربی که خواست نامش فاش نشود، به خبرگزاری رویترز گفت: «ایران در ازای این کمکها چه چیزی دریافت میکند؟ آنها اکنون در دو سوی دریای سرخ پایگاه دارند.»

در تازهترین نظر درباره پرونده قضایی بمبگذاری مرکز همیاری یهودیان در سال ۱۹۹۴ (بمبگذاری آمیا)، عالیترین دادگاه کیفری آرژانتین حکم داد جمهوری اسلامی این حمله را طراحی و گروه شبهنظامی حزبالله لبنان آن را اجرا کرده است.
انفجار مرکز همیاری یهودیان در بوئنوسآیرس در ۲۷ تیر ۱۳۷۳ (۱۸ ژوییه ۱۹۹۴) موجب کشته شدن ۸۵ نفر و زخمی شدن ۳۰۰ نفر از شهروندان یهودیتبار آرژانتینی شد و مرگبارترین حمله تاریخ آرژانتین را رقم زد.
در حکمی که روز پنجشنبه منتشر شد، دادگاه تجدیدنظر آرژانتین، ایران و گروه لبنانی تحت حمایتش، حزبالله را مسوول این بمبگذاری دانست و گفت که این حمله در انتقام از عقبنشینی آرژانتین از توافق همکاری هستهای با تهران صورت گرفت.
دادگاه آرژانتین با تایید نقش «سیاسی و استراتژیک» جمهوری اسلامی در بمبگذاری، راه را برای خانوادههای قربانیان هموار کرد تا علیه جمهوری اسلامی شکایت کنند.
در سه دهه گذشته، ایران کسانی را که در این پرونده در آرژانتین محکوم شدهاند تحویل نداده و حکم بازداشت آنان که از سوی اینترپل صادر شده، به جایی نرسیده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی (رییسجمهوری وقت)، علیاکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت)، علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت)، محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران)، احمدرضا اصغری (دبیر سوم پیشین سفارت جمهوری اسلامی در آرژانتین)، احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس سپاه)، محسن ربانی (رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی در آرژانتین) و عماد مغنیه (رییس وقت ستاد عملیات ویژه حزبالله لبنان) از متهمان این پرونده هستند که از میان آنان هاشمی درگذشته و مغنیه کشته شده است.
در حکم دادگاه تجدیدنظر آرژانتین آمده است: «اهمیت این نقضهای شدید حقوق بشر برای جامعه بینالملل بهعنوان یک کل، موجب وظیفه یک دولت برای ارائه حمایت قضایی میشود».
این حکم، بمبگذاری در مرکز همیاری یهودیان آرژانتین را «جنایت علیه بشریت» توصیف کرده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت تصمیم دادگاه تجدیدنظر آرژانتین در این پرونده غیرمترقبه نبوده است.
قوه قضاییه آرژانتین مدتهاست ایران را عامل این حمله میداند و روابط بین دو کشور بهویژه پس از شکست یک تحقیقات مشترک، تیره شده است.
ایران دخالت خود را در این انفجار رد کرده است.
حزبالله لبنان، گروهی که اکنون درگیر با اسرائیل در مرز لبنان و اسرائیل است، هنوز به این حکم واکنشی نشان نداده است.
دادگاه ضمن مشخص کردن نقش مقامات ارشد جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه پاسداران در این حمله، اعلام کرد ایران این بمبگذاری را در واکنش به لغو سه قرارداد با آرژانتین که میتوانست تهران را در اواسط دهه ۱۹۸۰ از فنآوری هستهای برخوردار کند، طراحی کرد.
نتیجهگیری در این زمینه بر اساس گزارشهای اطلاعاتی محرمانه صورت گرفته است.
تحقیقات گذشته در مورد بمبگذاری آمیا نه تنها علیه مقامات ایرانی بود بلکه علیه دو رییسجمهوری پیشین آرژانتین نیز کیفرخواستهایی صادر شد.
در سال ۱۳۹۳، جسد آلبرتو نیسمان که رییسجمهوری آرژانتین را به سرپوش گذاشتن بر این پرونده متهم کرده بود یک روز پیش از ارائه گزارش او به پارلمان آرژانتین، در آپارتمانش در بوئنوسآیرس کشف شد.
آسوشیتدپرس نوشت طی سالهای گذشته، شاهدان این پرونده تهدید شده یا رشوه دریافت کردهاند.
حکم روز پنجشنبه، چند ماه قبل از سیامین سالگرد انفجار آمیا صادر شد.
آرژانتین به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد این حمله، حزبالله را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد و داراییهای مالی این گروه را مسدود کرد.
حدود ۲۳۰ هزار یهودی در آرژانتین زندگی میکنند و نمایندگان آنان حکم روز پنجشنبه را «تاریخی» توصیف کردند.
به نوشته آسوشیتدپرس، برای بستگان کسانی که در بمبگذاری آمیا کشته شدند این حکم تنها یک یادآوری دردناک بود زیرا این پرونده همچنان باز است.





