این سفر که سومین دیدار نتانیاهو با دونالد ترامپ پس از بازگشت او به ریاستجمهوری محسوب میشود، قرار است به عنوان «رژه پیروزی» پس از حملات مشترک آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران معرفی شود؛ حملاتی که از دید نتانیاهو و حامیانش، هم پیام سیاسی روشنی به تهران فرستاد و هم نفوذ او را در داخل اسرائیل افزایش داد.
به نوشته این روزنامه، نتانیاهو از روایت جنگ با حکومت ایران برای تقویت پایگاه راستگرای خود بهره گرفته و حتی وکلایش از همین روایت به عنوان بهانهای برای به تعویق انداختن جلسات دادگاه فساد او استفاده کردهاند. همزمان، ترامپ نیز حمایت خود از اسرائیل را به یک «نمایش عمومی» تبدیل کرده و ضمن تاکید بر پشتیبانی نظامی، از توقف رسیدگی قضایی به پرونده نتانیاهو حمایت کرده است. این در حالی است که کاخ سفید اخیراً یک بسته تسلیحاتی ۵۱۰ میلیون دلاری برای تجهیز ارتش اسرائیل تصویب کرده است.
جرزوالِم پست مینویسد نتانیاهو موفق شد ترامپ را متقاعد کند که برخلاف تمایل اولیهاش به مذاکرات، دستور حمله به مراکز هستهای ایران را صادر کند. این حملات به تاسیسات فردو، نطنز و اصفهان، گرچه صرفاً جنبه نمادین داشت و توانمندی هستهای ایران را بهطور کامل از بین نبرد، اما تصویری از «همافزایی راهبردی» میان دو کشور ایجاد کرد.
این نشریه هشدار داده است که «پیروزیطلبی افراطی» میتواند به روند دیپلماسی لطمه بزند؛ بهویژه آنکه آتشبس اخیر با ایران هنوز پر از ابهام است و مسائلی چون توقف همکاری تهران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خطرات باقیمانده هستهای و مکانیزمهای راستیآزمایی بدون پاسخ ماندهاند.
در ادامه این تحلیل آمده است که همراستایی فعلی میان نتانیاهو و ترامپ به اسرائیل کمک کرده حمایت داخلی را تقویت کند و همزمان به ترامپ امکان داده خود را بهعنوان رئیسجمهوری «امنیتمحور» و صلحساز معرفی کند. این اتحاد جدید، از نظر سیاسی برای هر دو طرف کارآمد بوده است و آنها را قادر ساخته در افکار عمومی بر تصویر «تصمیمگیری قاطع» تاکید کنند.
جرزوالِم پست همچنین خاطرنشان کرده که چالشهای واقعی همچنان باقی است. آتشبسهای کنونی شکنندهاند و امکان بازگشت سریع درگیریها وجود دارد، بازسازی غزه فوریت دارد اما برنامه مشخصی برای آن در دست نیست و بحران هستهای ایران نیز احتمالا بهطور پایدار مهار نشده است.
این نشریه در پایان تاکید کرده که اگر این اتحاد و نمایش سیاسی نتواند به راستیآزمایی، خویشتنداری و یک دیپلماسی منطقهای پایدار منتهی شود، خاورمیانه دوباره به همان باتلاقی بازخواهد گشت که همه بازیگران میگویند میخواهند از آن اجتناب کنند.