با تداوم تنشهای منطقهای، روز چهارشنبه ۲۳ آبان دهها راکت از لبنان به سوی شمال اسرائیل شلیک شد و اسرائیل نیز به نقاط مختلف لبنان از جمله حومه جنوبی بیروت حمله کرد.
ارتش اسرائیل در این روز گفت در حملات هوایی یک ماه اخیر نیروهایش به جنوب لبنان، چندین فرمانده میدانی حزبالله کشته شدهاند.
موضوع آتشبس در لبنان نیز بار دیگر مطرح شد اما نبیه بری، رییس پارلمان لبنان به روزنامه الشرق الاوسط گفت بیروت هیچ پیشنهادی بهطور رسمی در این زمینه دریافت نکرده است.
یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل گفت که این کشور با هیچ آتشبسی در لبنان موافقت نخواهد کرد مگر آنکه حزبالله خلع سلاح شده و به شمال رودخانه لیتانی در لبنان عقبنشینی کند.
ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه روز چهارشنبه اعلام کرد اسرائیل خواستار حفظ توانایی حمله به لبنان در هر زمان به عنوان بخشی از توافق آتشبس با حزبالله است.
شامگاه چهارشنبه خبرگزاری دولتی سوریه از حمله هوایی اسرائیل به شهر القصیر در غرب شهر حمص سوریه و نزدیکی مرز شمالی لبنان خبر داد.
دیدهبان حقوق بشر سوریه گفت در این حمله به القصیر، ۱۵ نفر از نیروهای مسلح سوریه و گروههای متحد آن زخمی شدند.
در این روز نشریه آلمانی بیلد در گزارشی نوشت که سپاه پاسداران به دنبال ساخت سلاح شیمیایی برای نیروهای نیابتی خود است.
دونالد ترامپ نیز در مصاحبه با نیویورکپست گفت که او و جو بایدن در دیدارشان در کاخ سفید گفتگوی مفصلی درباره خاورمیانه انجام دادند.
اخبار تحولات تنشها و درگیریهای منطقه خاورمیانه در روز چهارشنبه ۲۳ آبان را در اینجا بخوانید.


پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، مقامات دولت پزشکیان و مجلس ایران میکوشند با لحنی نرم درباره آمریکا اظهارنظر کنند. از سوی دیگر، مقامهای سپاه پاسداران و ارتش وعده میدهند در پاسخ به حمله اسرائیل به ایران، انتقامی سخت و پاسخ کوبنده از این کشور میگیرند.
عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی در دیدار با خانواده یکی از نیروهای ارتش که در حمله اسرائیل به ایران کشته شد، با تاکید بر این که «قطعا به رژیم صهیونی پاسخ کوبنده خواهیم داد»، گفت: «زمان و نحوه پاسخ به اسرائیل را ما تعیین میکنیم و زمانی که لازم باشد در آن هیچ تعللی نخواهیم کرد و قطعا پاسخ ما کوبنده خواهد بود.»
حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در جریان رزمایش «نصرالله» که روز پنجشنبه ۲۴ آبان برگزار شد، با تاکید بر این که «انتقام خواهیم گرفت، منتظر بمانید»، گفت: «با شما تا آخر میجنگیم و اجازه نمیدهیم بر سرنوشت مسلمانان مسلط شوید.»
یک روز پس از این اظهارات سلامی، علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در حاشیه مراسمی به مناسبت گذشت ۴۰ روز از مرگ حسن نصرالله، دبیرکل پیشین حزبالله لبنان که از سوی دفتر این گروه در شهر قم برگزار شد، با بیان این که «همه در کمک به جبهه مقاومت و مقابله با جبهه کفر نقشآفرینی کنند»، گفت: «انقلاب اسلامی در طول عمر خود هیچ خباثتی را بیپاسخ نگذاشته و قطعا به این اقدام اسرائیل (حمله به مواضع جمهوری اسلامی) پاسخی پشیمانکننده خواهیم داد.»
فدوی در پاسخ به این سوال که آیا پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تغییری در سیاست جمهوری اسلامی ایجاد خواهد کرد یا نه، گفت: «جبهه خبیث در خباثت فرقی با هم نمیکند؛ در مورد ماهیت اصالتی شیطان بزرگ فرقی بین هیچکس قائل نیستیم.»
پیام نرمش از پاستور
اظهارات تهدیدآمیز فرماندهان سپاه پاسداران در حالی بیان میشود که مقامات دولتی جمهوری اسلامی در حال ارسال سیگنال مثبت به واشینگتن از نهاد ریاستجمهوری در خیابان پاستور تهران، پس از پیروزی ترامپ هستند.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با اشاره به دیدار خود با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که به دعوت جمهوری اسلامی به تهران سفر کرده، در شبکه ایکس نوشت: «آماده مذاکره بر اساس منافع ملی و حقوق غیرقابل انکار خود هستیم اما تحت فشار و ارعاب حاضر به مذاکره نیستیم.»
پیش از این و در روز سهشنبه ۲۲ آبان، مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم، در نشستی با جمعی از وزیران سابق امور خارجه، با تاکید بر این که باید «با دوستان مروت و با دشمنان مدارا داشته باشیم»، بدون اشاره به پیروزی ترامپ گفت: «به نظرم حتی در رابطه با آمریکا نیز ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بالاخره در عرصه منطقهای و بینالمللی با این کشور مواجهه خواهیم داشت و بهتر است این عرصه را خودمان مدیریت کنیم.»
در حالی که رویکرد مثبت ترامپ به اسرائیل و همچنین رویکرد سخت او به تهران در چینش کابینهاش واضح است، دولت پزشکیان تاکنون محتاطانه با پیروزی ترامپ در آمریکا مواجه شده است.
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی پزشکیان که در دولت حسن روحانی در کسوت وزیر امور خارجه، روابط خوبی با دولت باراک اوباما داشت، در پستی که در حساب شبکه ایکس خود منتشر کرد، از ترامپ و جیدی ونس، معاون او خواست به وعده خود در مورد خودداری از جنگ پایبند باشند.
عراقچی هم روز چهارشنبه ۲۳ آبان، پس از جلسه هیات دولت در گفتوگو با خبرنگاران گفت: «بعضا اختلافاتی که با آمریکا داریم بسیار اصولی و مبنایی است و ممکن است حل شدنی نباشند ولی باید مدیریت کنیم تا هزینهها و تنشها کاهش یابد.»
او با تاکید بر اینکه «کانالهای تماس بین ایران و آمریکا همیشه وجود دارد»، تاکید کرد: «باید مدیریت کنیم تا هزینههای اختلافات ایران و آمریکا کاهش یابد.»
پیغام ملایم از بهارستان
پس از حمله مستقیم اسرائیل به مواضع جمهوری اسلامی در ایران در عملیات موسوم به «روزهای پاسخ»، برخی مقامات جمهوری اسلامی مکررا از احتمال تغییر دکترین هستهای جمهوری اسلامی و حرکت به سمت ساخت بمب اتمی سخن گفتند.
این تهدیدها پس از پیروزی ترامپ کمرنگ شدند تا این که روز ۲۴ آبان، ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: «اگر قرار باشد تغییری در دکترین هستهای ایران پیش بیاید در بالاترین سطح در شورای عالی امنیت ملی نه حتی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بلکه در سطوح عالی اتخاذ میشود.»
ظهرهوند در ادامه تاکید کرد: «حضرت آقا (علی خامنهای) نیز موضع قاطع و رسمی ایران را اعلام کردهاند و بر آن تاکید و تصریح داشتهاند و من نمیدانم کسی که این کار را میکند (از تغییر دکترین هستهای سخن میگوید)، چه هدفی را دنبال میکند. یا این فرد نادان است یا میخواهد روی ایران فشار ایجاد کند.»
۱۸ مهر ۱۴۰۳، حدود ۲۰ روز پیش از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، ۳۹ نماینده مجلس شورای اسلامی در نامهای به شورای عالی امنیت ملی خواستار تغییر دکترین دفاعی شدند.
یک نماینده مجلس هم به صراحت خواستار ساخت سلاح هستهای شد.

یک دادگاه استیناف ایالات متحده روز چهارشنبه، ۲۳ آبان، حکم ۱.۶۸ میلیارد دلاری علیه بانک مرکزی ایران را که به نفع خانوادههای کشتهشدگان و مجروحان حمله سال ۱۹۸۳ به پایگاه نیروی دریایی ایالات متحده در بیروت صادر شده بود، لغو کرد تا این پرونده ۱۱ ساله همچنان باز بماند.
دادگاه استیناف ناحیه دوم در منهتن اعلام کرد که قاضی دادگاه بدوی باید ابتدا و پیش از آنکه حکمی علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی و واسطه لوکزامبورگی آن، «کلیر استریم بانکینگ»، که زیرمجموعهای از بورس آلمان است، صادر کند، به پرسشهای مربوط به قوانین ایالتی رسیدگی میکرد.
هر سه عضو هیات قضات همچنین دعوایی را رد کردند که میکوشید بر اساس قانون فدرال سال ۲۰۱۹، ایمنی حاکمیتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی را لغو کند. قانون فدرال سال ۲۰۱۹ در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و برای آسانتر کردن کار توقیف داراییهای ایران در خارج از ایالات متحده تصویب شد.
قاضی رابرت سک، یکی از سه قاضی دادگاه استیناف، نوشت که این قانون «نه ایمنی قضایی بانک مرکزی را لغو میکند و نه به دادگاهها برای رسیدگی به این موضوع اختیارات مستقل میدهد.»
دادگاه، پرونده را به قاضی منطقهای لورتا پرسکا در منهتن بازگرداند تا به پرسشهای مربوط به قوانین ایالتی این پرونده پاسخ دهد و مشخص کند که آیا پرونده میتواند بدون حضور بانک مرکزی جمهوری اسلامی ادامه یابد یا خیر.
قربانیان بمبگذاری در مقر نیروی دریایی آمریکا در بیروت، تلاش داشتند جمهوری اسلامی را بهدلیل حمایت مادی از حمله انتحاری ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ که منجر به کشته شدن ۲۴۱ نیروی نظامی ایالات متحده شد، مسئول بدانند و از این رو خواستار توقیف اوراق قرضهای بودند که در حساب مسدود شدهای به نیابت از بانک مرکزی ایران نزد «کلیر استریم» نگهداری میشد.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی با استناد به قانون مصونیت دولتهای خارجی، در این پرونده ادعای مصونیت کرد. این قانون بهطور کلی از دولتهای خارجی در برابر مسئولیت در دادگاههای ایالات متحده محافظت میکند.
جمهوری اسلامی که از سوی ایالات متحده بهعنوان حکومت حامی تروریسم معرفی شده و بانکهایی که متهم به ارائه خدمات به تروریستها هستند، با هزاران دعوای حقوقی مطرحشده از سوی قربانیان و خانوادههای آنان در دادگاههای ایالات متحده روبهرو هستند.
در پرونده بانک مرکزی جمهوری اسلامی، شاکیان در سال ۲۰۱۳ شکایت کردند تا بخشی از حکمی را که در سال ۲۰۰۷ علیه جمهوری اسلامی صادر شده بود، اجرا کنند. در آن حکم حکومت ایران به پرداخت غرامتی به مبلغ ۲.۶۵ میلیارد دلار محکوم شد.
یک قاضی دیگر در سال ۲۰۱۵ این پرونده را رد کرد، اما دادگاه استیناف ناحیه دوم در سال ۲۰۱۷ آن را احیا کرد. در سال ۲۰۲۰، دیوان عالی ایالات متحده با توجه به قانون سال ۲۰۱۹ که از سوی دونالد ترامپ، رییسجمهوری وقت، به عنوان بخشی از «قانون مجوز دفاع ملی» امضا شده بود، دستور بازبینی دوباره پرونده را صادر کرد.
شاکیان اعلام کردهاند که احکامی به مبلغ بیش از چهار میلیارد دلار علیه جمهوری اسلامی در اختیار دارند اما در چند دهه گذشته نتوانستهاند این غرامت را دریافت کنند.

کیانوش سنجری، روزنامهنگار، چهارشنبه شب در حرکتی اعتراضی به زندگی خود پایان داد. او روز سهشنبه در ایکس نوشته بود اگر تا غروب چهارشنبه فاطمه سپهری، نسرین شاکرمی، توماج صالحی و آرشام رضایی از زندان آزاد نشوند، «در اعتراض به دیکتاتوری خامنهای و شرکایش» به زندگی خود پایان میدهد.
سنجری، با وجود پیامهای زیادی که زیر نوشتهاش در شبکه ایکس دریافت کرد و اینکه به گفته فعالان داخل ایران، دو تن از پزشکان متخصص و شماری از فعالان سیاسی شناختهشده با او در تماس بودند، ساعت ۷ شب تصویری از پل حافظ در تهران منتشر کرد.
او دقایقی بعد ساعت ۷:۲۰ شامگاه چهارشنبه، متنی دیگر در شبکه ایکس خود منتشر کرد و نوشت «الوعده وفا. هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانیست. زندگی من پس از این توییت به پایان خواهد رسید، اما فراموش نکنیم که ما برای عشق به زندگی جان داده و میدهیم، و نه مرگ. آرزومندم روزی ایرانیان بیدار و بر بردگی چیره شوند. پاینده ایران.»
این زندانی سیاسی پیشین، در بیوگرافی شبکه ایکس خود نوشته است «هنوز زنده» است.
به توصیه کارشناسان اگر با کسی یا کسانی روبهرو میشوید که از جملهها و عبارتهایی نشاندهنده افسردگی یا تمایل به پایان زندگی استفاده میکنند، از آنان بخواهید با پزشک معتمد، نهادهایی که در این زمینه فعالیت میکنند یا فردی مورد اعتماد، درباره نگرانیهایشان صحبت کنند. اگر به خودکشی فکر میکنید در ایران با اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید.
بازداشت و زندان
سنجری نخستین بار سال ۱۳۷۹ در سن ۱۷سالگی در جریان تظاهرات دانشجویی در اولین سالگرد واقعه تیر ۱۳۷۸ بازداشت شد و چند ماه در انفرادی نگهداری شد.
او بعدتر و تا پیش از ترک ایران در سال ۱۳۸۶، در نیمه اول این دهه، ۹ بار بازداشت شد و در بازداشتگاههای ۵۹ سپاه، ۲۰۹ وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجه شد.
در یکی از این بازداشتها، در دولت خاتمی، او ۱۱۱ روز را در بند ۲۰۹ زندان اوین گذراند که زیر نظر وزارت اطلاعات است.
او در این سالها، به«اقدام علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» به استناد «عضویت در جبهه متحد دانشجویی»، شرکت در تجمعات اعتراضی، مصاحبه با رسانههای خارج از کشور، «سیاهنمایی شرایط زندانها در وبلاگ» و سازماندهی تجمع در برابر دفتر سازمان ملل متحد در تهران متهم شده بود و در مجموع دو سال را در زندان گذارند.
سنجری، اواسط سال ۱۳۸۶، پیش از تشکیل یکی از جلسات دادگاه، از ایران خارج شد و پس از مدتی ماندن در یکی از اردوگاههای حزب کومله در کُردستان عراق، به عنوان پناهنده سیاسی در نروژ پذیرفته شد و ۹ آبان ۱۳۸۶ وارد این کشور شد.
کیانوش سنجری، کمتر از یک سال در نروژ اقامت داشت و در همین مدت به فعالیت سیاسی خود ادامه داد و از جمله با همراهی دفتر نروژ سازمان عفو بینالملل، تجمعات اعتراضی علیه مجازات اعدام و سرکوب دانشجویان در پایتخت این کشور برگزار کرد.
این فعال سیاسی جانباخته، اواخرتابستان ۱۳۸۷به آمریکا مهاجرت کرد و یکی از سخنرانان تظاهراتی بود که ۲ مهر ۱۳۸۷ همزمان با سفر محمود احمدینژاد به نیویورک و در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران در برابر سازمان ملل متحد برگزار شد.
بازگشت به ایران، بازداشت دوباره و زندان
سنجری ۱۱ مهرماه ۱۳۹۵ پس از ۸ سال زندگی در آمریکا و سالها کار به عنوان روزنامهنگار حوزه حقوقبشر در بخش فارسی صدای آمریکا، به ایران بازگشت.
او در یادداشتی که به طور اختصاصی در ایرانوایر منتشر شده است درباره این بازگشت نوشته است: «به اختصار بگویم که من دچار بیماری جنون وطن بودم ... تصمیم گرفتم یکبار برای همیشه بر دلتنگی مرگبار برای خانواده و وطن و دهشتِ بازگشت به سرزمینی که پیش از گریختن از آن، در آن بارها به زندان و انفرادی و شکنجه محکوم شده بودم، چیره شوم.»
سنجری دو ماه پس از بازگشت به ایران، در آذرماه ۱۳۹۵ بازداشت شد و پس از نزدیک به دو ماه بازداشت و بازجویی در هفته آخر بهمن ماه ۱۳۹۵با تودیع قرار وثیقه ۱۰۰میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.
سنجری بعدتر درباره شکنجههای که به او در جریان بازجویی و انتقال ۵ روزه به بیمارستان روانی آمینآباد داده شده بود نوشت
سنجری، اول مرداد ماه ۱۳۹۶در اینستاگرام خود خبر داد با وجود اطلاع از دلیل بازگشت او به ایران برای مراقبت از مادر تنها و بیمارش، پرونده به شکلی راهی دادگاه شده که قاضی ماشاالله احمدزاده رئیس شعبه ۲۶دادگاه انقلاب، او را به اتهامهایی همچون اجتماع و تبانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام و عضویت در گروهک غیرقانونی به ۵سال حبس تعزیری و ۶سال حبس تعلیقی، و همچنین ۲سال ممنوعالخروجی محکوم کردهاست.
سنجری پس از گذارندن بخش عمده محکومیت زندان، با صدور حکم عدم تحمل کیفر، از زندان آزاد شد.
او پس از آزادی بارها درباره وضعیت سلامتی، شکنجههایی که بر او اعمال شده بود و آزاری که در بیمارستان روانی امینآباد دیده بود اطلاعرسانی کرد.
سنجری، مدتی بعد در شب نوزوز ۱۴۰۱ برای بار دوم از ایران خارج شد. او در یاداشتش برای ایرانوایر درباره این خروج نوشته است: «امشب، ۱ فروردین ۱۴۰۰، با گامهایی مردد، چشمانی اشکآلود و قلبی زخمی از آخرین گیت پرواز عبور کردم، سوار هواپیما شدم و بعد از تحمل ۵ سال و ۵ ماه و ۲۰ روز زندان، تیمارستان، بازجویی در خانه امن، حضور و غیاب در دایره نظارت، پرداخت جریمه [باج] و رفع ممنوعیت خروج، از وطن عزیز و اشغالیام خارج شدم.»
اما این بار هم کیانوش سنجری نتوانست دوری از ایران را مدت زیادی تاب بیاورد و پس از مدت کوتاهی دوباره به ایران بازگشت و در ایران به نوشتن مطالب انتقادی ادامه داد.
سنجری، در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی هم، در ادامه موج دستگیریهای مربوط به اعتراضات ۱۴۰۱ در تاریخ ۲۲ آبان بازداشت شد و پس از مدتی آزاد شد.

در روزهای اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و همچنین جواد ظریف معاون پزشکیان و خود مسعود پزشکیان به عنوان رییس جمهوری با ادبیات متفاوتی درباره لزوم تعامل با آمریکا یا دست کم کنترل و مدیریت تنش ها با آمریکا صحبت کردهاند.
این اظهارات نشاندهنده نگرانی آنها بعد از بازگشت دونالد ترامپ به قدرت است، زیرا میدانند که دوره سیاست مماشات جو بایدن در برابر جمهوری اسلامی به پایان خود نزدیک میشود.
اما آیا صحبتهای اخیر عباس عراقچی و محمد جواد ظریف و مسعود پزشکیان نمایانگر صدای اصلی جمهوری اسلامی است؟ به نظر نمیرسد چنین باشد.
عراقچی اخیرا به ترامپ توصیه کرده که به جای بازگشت به سیاست فشار حداکثری، «عقلانیت حداکثری» را در پیش گیرد؛ این در حالی است که جمهوری اسلامی خود در سیاستهایش کمتر نشانی از عقلانیت به نمایش میگذارد.
صداهای عراقچی و ظریف و حتی پزشکیان صدای واقعی جمهوری اسلامی نیستند؛ این اظهارات در واقع تلاشی است برای کاهش فشارهای بینالمللی بر جمهوری اسلامی. صدای واقعی این حکومت از سوی علی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران شنیده میشود که بر ادامه سیاستهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی تاکید دارند.
صدای واقعی جمهوری اسلامی نه از سالنهای هیات دولت، بلکه از شلیک پهپادها و موشکهای سپاه پاسداران در یمن به سوی ناوهای آمریکایی در دریای سرخ و از حملات پهپادهای حشد شعبی عراق به سوی پایگاههای آمریکا در سوریه شنیده میشود.
بعید است که دولت ترامپ نیز به این اظهارات عراقچی و ظریف توجه خاصی نشان دهد یا آنها را جدی بگیرد. برای دولت ترامپ، ملاک اصلی، اقدامات تهاجمی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن علیه منافع و پایگاههای آمریکا و همچنین تلاش برای ترور شخصیتهایی چون ترامپ، جان بولتون، مایک پومپئو و برایان هوک است.
در دوره بایدن، آمریکا با حداکثر مماشات با جمهوری اسلامی برخورد کرد و حتی شش میلیارد دلار از داراییهای مسدودشده جمهوری اسلامی را آزاد کرد. این مماشات اما موجب تقویت و تهاجمیتر شدن سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال آمریکا و اسرائیل شد.
پس از آن، حماس تحت حمایت جمهوری اسلامی به اسرائیل حمله کرد، حزبالله نیز شمال اسرائیل را هدف راکتهای خود قرار داد و حشد شعبی نیز بیش از ۷۰ حمله به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه ترتیب داد.
بنابراین، بعید بهنظر میرسد که تنها با اظهارات دیپلماتیک عراقچی تغییری در رویکردهای سختگیرانه ترامپ و تیم او علیه جمهوری اسلامی ایجاد شود. البته، بعید است که ترامپ بلافاصله پس از رسیدن به قدرت، به درگیری مستقیم با جمهوری اسلامی روی آورد، اما همانطور که خود او نیز اشاره کرده، مساله اصلی برایش مهار برنامه هستهای ایران خواهد بود.
به احتمال بسیار او در ابتدا به جمهوری اسلامی پیشنهاد مذاکره خواهد داد از جمله درباره برنامه هستهای و توان موشکی آن، اما بعید است که علی خامنه ای و فرماندهان سپاه پاسداران حاضر باشند دست از برنامه هستهای و توان موشکی خود بکشند.
جمهوری اسلامی هم اکنون نظامی در آستانه تولید بمب اتمی است و مدام تهدید به تغییر دکترین هسته ای خود می کند. معنای این تهدید روشن است. جمهوری اسلامی میگوید ما میتوانیم بمب اتمی بسازیم و اگر بخواهیم می سازیم.
از طرف دیگر آمریکا نیز خوهان پایان یافتن این برنامه هستهای است که اطمینانی به غیر نظامی بودن آن نیست. این وضعیت همراه با ضعیف تر شدن جمهوری اسلامی بعد از حملات اسرائیل به شبکه های نظامی و رهبران سیاسی حماس و حزب الله، جمهوری اسلامی را در وضعیت ضعیفتری در قبال آمریکای ترامپ قرار داده است.

رسانههای حکومتی در ایران، با تاکید بر آمار تلفات آلودگی هوا در تلاش برای «دستاوردسازی» برای مسعود پزشکیان در ماجرای ممنوعیت مازوت سوزی هستند. آمارها نشان میدهد ذخایر مازوت و گازوئیل نیروگاهها شدیدا کاهش داشته است و مازوتسوزی، عامل اصلی مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوا نیست.
عباس شاهسونی رییس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت، از مرگ ۳۰ هزار و ۶۹۰ نفر در سال ۱۴۰۲ در اثر آلودگی هوا خبر داد. این عدد در سال ۱۴۰۱ بیش از ۲۶ هزار نفر گزارش شده بود.
شاهسونی توضیح داد گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت از سال ۱۳۹۶، مسئول تهیه آمار مرگ و میر و خسارت ناشی از آلودگی هوا شده است. بر اساس اطلاعاتی که تاکنون از سوی این مرکز در گفتوگوهای مطبوعاتی ارایه شده است، تعداد مرگ زودرس ناشی از آلودگی هوا در سال ۱۳۹۸ حدود ۴۱ هزار و ۷۰۰ مورد برآورد شده بود.
این دست آمارگیریهای وزارت بهداشت معمولا در شهرهای منتخب انجام میگیرد. آماری که شاهسونی در خصوص سال ۱۴۰۲ اعلام کرده است براساس بررسی ۵۷ شهر با جمعیتی نزدیک به ۴۸ میلیون نفر انجام شده است.
شاهسونی درباره رابطه مازوتسوزی نیروگاهها با این تلفات گفته است در تهران بحث مازوتسوزی وجود نداشته است، آلودگی ناشی از مازوتسوزی بیشتر در شهرهایی مثل اصفهان و اراک وجود دارد.
پزشکیان مازوتی برای سوزاندن ندارد
مازوتسوزی نیروگاهها یکی از عوامل مهم آلودگی هوا به شمار میرود، اما عوامل دیگری هم برای آلودگی هوا وجود داشته و دارد. رسانههای دولتی در تلاشند از دستور توقف مازوتسوزی پزشکیان، دستاوردی بسازند و آن را گامی در جهت حفظ سلامت شهروندان معرفی کنند.
اما واقعیت این است که مازوتی برای سوزاندن وجود ندارد؛ همانطور که گازوئیل و گازی وجود ندارد.
طبق آمارهای شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی و با احتساب مجموع مازوت و گازوئیل، ذخایر سوخت مایع نیروگاهی کشور در شهریور ۱۴۰۳ نسبت به شهریور سال گذشته، ۳۶ درصد کاهش داشته است.
خبرگزاری فارس نیز روز یکشنبه در گزارشی با استناد به دادههای وزارت نیرو نوشت از شهریور امسال فرآیند پر شدن ذخایر سوخت مایع نیروگاهها متوقف شده و به مرور، حجم این ذخایر به یکسوم رسیده است.
بر اساس این گزارش، تامین گاز نیروگاهها در دو هفته اول آبان جاری ۳۰ درصد نسبت به سال ۱۴۰۲ کم شد و ذخیره گازوئیل نیروگاهها هم به کمتر از هزار و ۲۶۰ میلیون لیتر رسید تا شبکه برق ایران در یک قدمی شرایط فوقاضطراری قرار گیرد.
پزشکیان هم دیگر پرده پوشی را کنار گذشته است و آشکارا از کمبود انرژی سخن میگوید.
او روز چهارشنب، ۲۳ آبان ۱۴۰۳، در پاسخ به سوالی درباره قطعیهای برنامهریزیشده برق گفت: «چون ذخایر گازمان کم است و در زمستان ممکن است با مشکل مواجه شویم، مجبوریم ذخایر نیروگاهها را طوری تنظیم کنیم که به مشکل برنخوریم.»
زمستان سال ۱۴۰۱ نیز خاموشیهای گستردهای در سراسر کشور رخ داد که علت آن ناتوانی شبکه تولید و انتقال در تامین گاز نیروگاهها بود.





