منشه امیر، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، در گفتوگو با ایراناینترنشنال با اشاره به درز برخی مدارک در خصوص حمله تلافیجویانه اسرائیل علیه جمهوری اسلامی گفت مطلب جدیدی در این اطلاعات وجود ندارد و نمیتوان تعویق حمله اسرائیل را به این موضوع نسبت داد.
او افزود در چنین شرایطی «هر روز که بگذرد، به نفع اسرائیل است و هر روز جنگ روانی علیه رژیم ایران تشدید خواهد شد».
به گفته امیر، این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی پس از حمله اسرائیل، بار دیگر این کشور را با موشک هدف قرار دهد.

ایران عزیز ما در آستانهی جنگی قرار گرفته که جنگِ ما ایرانیان نیست. با تصمیمات اشتباه و توهمات خطرناک، رهبر جمهوری اسلامی و سرداران سپاه، که گماشتگان او هستند، ایران را به جنگ میکشانند. دیگر نهادها مانند دولت و مجلس هم هیچ نقش موثری در این روند ندارند.
جنگی که ایران را تهدید میکند، جنگ برای ایران و مردم آن نیست. این حکومت به جای آنکه به فکر ایران و منافع مردمش باشد، اولویتهای خود را به حماس و حزبالله گره زده است.
سرنوشت ما را بدون پرسش از مردم، با سرنوشت لبنان و غزه پیوند دادهاند. برای آنها نه ایران مهم است و نه ایرانی؛ بلکه امت اسلامی اولویت دارد؛در حالی که ۵۷ کشور اسلامی و ۲۲ کشور عرب خود و مردم خود را از این جنگها دور نگه داشتهاند.
سیاستهای جمهوری اسلامی ایرانسوز است؛ با این سیاستها چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. در حالی که شعار «برای ایران» سر میدهند، کشور را به مسیری میبرند که تنها لبنان و غزه در آن مطرح است، نه ایران.
آنهایی که امروز در خیال نابودی اسرائیل هستند، همانهاییاند که با توهم سرنگونی صدام، هشت سال جنگ را بعد از آزادی خرمشهر ادامه دادند و زیرساخت های کشور را به نابودی کشاندند. نتیجهی آن توهمات، شکستهای فاجعهبار پایان جنگ بود.
آیا واقعا بعد از آزادسازی خرمشهر، جنگ نباید تمام میشد؟ چرا آن را شش سال دیگر ادامه دادند؟ با توهم فتح بغداد و رسیدن از راه کربلا به قدس. نتیجه چه شد؟ ایرانی ویران و دستکم ۲۰۰ هزار نفر که هرگز به خانه بازنگشتند. فاجعه کربلای ۴ و غواصهای دستبسته در لب اروند رود هم ثمرهی همین توهمات بود؛ زمانی که حتی با وجود اطلاع از لو رفتن عملیات، دستور دادند تا اجرا شود.
حالا همان تفکرات باز تکرار شده است. متوهمانه از نابودی اسرائیل سخن میگویند و کشور را به جنگی میبرند که پایانش جز ویرانی ایران نخواهد بود. همانطور که غرامت ۱۰۰ میلیارد دلاری ایران را از عراق نگرفتند و آن را به حشد شعبی و نوری مالکی بخشیدند، امروز هم برای کشور و مردم تصمیم میگیرند در حالی که تنها لبنان و غزه برایشان مهم است.

این سیاستها فقط ایران را به سمت جنگ نمیبرند، بلکه باعث انزوای کامل ایران در دنیا هم شدهاند. در جنگ با عراق به دلیل سیاست های اشتباه جمهوری اسلامی، ۳۰ کشور و دو ابرقدرت علیه ایران متحد شدند، به جای عبرت گرفتن، امروز هم به رویارویی با دنیا افتخار میکنند. در حالی که ملت ایران خواهان جنگ و دشمنی نیست؛ بلکه خواستار زندگی عادی و بدون ترس است.
چرا ۴۶ سال است که خبرهای ایران با جنگ، ترور، سرکوب و اعدام در صدر رسانههای دنیا است؟ چرا نام ایران به جای تمدن و فرهنگ، امروز با تروریسم و جنگطلبی گره خورده است؟
حاکمان امروز حتی در برابر روسیه و چین، که علیه تمامیت ارضی ایران موضعگیری کردهاند، سکوت میکنند. در حالی که اتحادیه اروپا جزایر سهگانه ایران را اشغالی میخواند، سیاستهای منزوی کننده ایران در تهران ادامه دارد.
با تفکرات آخرالزمانی، ایران را به جنگی میبرند که در پایان آن ویرانی نصیب کشور میشود. اینها همانهایی هستند که به جای پاسارگاد و تخت جمشید، به چاه جمکران دل بستهاند و از آنجا برای سرنوشت ملت تصمیم میگیرند.
این حاکمان که میگویند نصف جهان را برای باورهای خود فدا میکنند، از نابودی میلیونها ایرانی هم ابایی ندارند. در حالی که ذهن و فکرشان فقط درگیر شهادت و بهشت است، کشور و مردم را به سمت جهنم جنگ میبرند.

این ملت دنبال شهادت نیست؛ این ملت زندگی میخواهد. ۴۶ سال است که زندگی عادی را از این مردم گرفتهاند و حالا با بردن کشور به جنگ، ممکن است ۵۰ سال دیگر هم این سرزمین را عقبتر ببرند.
ایران فقیر نبود، شما فقیرش کردید. این ملت در دنیا احترام داشت؛ شما آن را گرفتید. ایران را در جهان با تمدن ۲۵۰۰ سالهاش میشناختند؛ اما حالا با تروریسم و جنگطلبی شناخته میشود.
شما با حمایت از بشار اسد و کشتن صدها هزار نفر برای حفظ او، محبوبیت ایران را در منطقه از بین بردید. با تحریک و تجهیز حماس برای کشتار هفتم اکتبر، نهتنها خون بیگناهان اسرائیلی، بلکه خون فلسطینیهای بی پناه نیز بر زمین ریخت.
این ملت زندگی عادی میخواهد، نه کشوری که هر روز با خبرهای جنگ و خونریزی در صدر رسانههای جهان باشد. چرا به صدای این مردم گوش نمیکنید؟ چرا ایران را به جنگ میبرید؛جنگی که جنگ ما ایرانیان نیست؟

همزمان با ابهام در مورد نحوه حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی، ارتش اسرائیل تصمیم به انتشار عکسی از حمله پهپادی به خانه بنیامین نتانیاهو گرفته است. عکسهای منتشر شده نشان میدهد شیشههای بخشی از خانه نتانیاهو در اثر این حمله آسیب دیده است.
اکنون این سوال مطرح میشود چرا اسرائیل که در چند روز گذشته این عکسها را در اختیار داشته، اکنون تصمیم به انتشار آنها گرفته است؟ این اقدام ممکن است پیامدهایی برای حزبالله و جمهوری اسلامی داشته باشد و به نوعی نشان دهد که اسرائیل ممکن است بخواهد بگوید حق تلافیجویی دارد.
سوال اصلی این است که آیا اسرائیل قصد دارد همان بلایی را که با کشتن نصرالله و هنیه بر سر حماس و حزبالله آورد، بر سر جمهوری اسلامی و مقامات ارشد آن بیاورد؟ دیوید بارنیا، رئیس موساد، پیشتر گفته بود اسرائیل باید به سراغ مقامات جمهوری اسلامی برود.
اینکه آیا اسرائیل قصد دارد مقامات ارشد جمهوری اسلامی را هدف قرار دهد یا نه؛ به دو موضوع اراده و توان اسرائیل بستگی دارد. نخست اینکه، آیا میتواند این کار را انجام دهد؟ و دومی اینکه، آیا میخواهد این کار را انجام دهد؟
از طرف دیگر، جمهوری اسلامی نیز با همین دو موضوع و وضعیت یعنی اراده کشتن مقامات اسرائیلی و توانایی انجام آن روبهرو است. جمهوری اسلامی در سالهای گذشته تلاشهای متعددی برای ترور مقامات ارشد اسرائیل انجام داده، اما به دلیل کمبود توان اطلاعاتی و عملیاتی، نتوانسته موفق باشد.
از سوی دیگر، شواهد نشان میدهد که اسرائیل توانایی لازم برای هدف قرار دادن رهبران حماس و حزبالله و همچنین مقامات جمهوری اسلامی را دارد. نمونههای مشخصی از این توانایی شامل ترور محسن فخریزاده و حملات به تاسیسات هستهای ایران است.
سوال مهم این است که آیا اسرائیل اکنون میخواهد مقامات ارشد جمهوری اسلامی را هدف قرار دهد و هزینه و فایده این اقدام چیست؟ شواهد نشان میدهد زمانی که اسرائیل اراده کرده، توانسته است به هدفهایش برسد.
به عبارت دیگر، وضعیت دو طرف در مورد اراده و توانایی برعکس است. جمهوری اسلامی خواهان کشتن رهبران و فرماندهان اسرائیلی است، اما توان انجام این کار را ندارد. در عوض، اسرائیل توانایی لازم را دارد، و اکنون موضوع بر سر اراده و تمایل آن به اقدام است.
در تایید این موضوع؛ علی یونسی، وزیر پیشین اطلاعات جمهوری اسلامی، به نفوذ اطلاعاتی گسترده اسرائیل در ایران اشاره کرده و گفته که همه مقامات جمهوری اسلامی باید نگران جان خود باشند.
نکته دیگر اینکه جمهوری اسلامی که در ابتدا به حمله پهپادی به خانه نتانیاهو افتخار میکرد، اکنون با نگرانی از احتمال حملات تلافیجویانه اسرائیل از آن فاصله میگیرد.
این نگرانی به ویژه با اشاره برخی رسانهها به نقش سفارت جمهوری اسلامی در لبنان در حمله اخیر تشدید شده است. به همین دلیل، رسانههای حزبالله به سرعت اعلام کردند که این حمله به خانه نتانیاهو بهطور مستقل و از سوی حزب الله انجام شده است تا اتهامهای مربوط به دخالت جمهوری اسلامی را رد کنند.
در نهایت، مقامات جمهوری اسلامی میدانند که اسرائیل توانایی لازم برای هدف قرار دادن ساختار رهبری و شبکه فرماندهی حماس و حزبالله را داشته و ممکن است اگر اراده کند این الگو را در مورد آنها نیز تکرار کند. این واقعیت، آنها را به شدت نگران کرده است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مراد ویسی در برنامه روزانهاش در ایران اینترنشنال، خبرهای مهمی را که در لابهلای اخبار دیده، همراه با نکات تحلیلی و سوابقی که هر خبر ممکن است داشته باشد، گردآوری میکند تا اگر کسی فرصت پیگیری اخبار را نداشته باشد، بتواند با دیدن این برنامه از مهمترین اخبار روز مطلع شود
این متن خلاصه مطالب مطرح شده در برنامه سیاست با مراد ویسی است که روزهای شنبه تا چهارشنبه اینجا به اشتراک گذاشته خواهد شد.
مئیر جاودانفر، تحلیلگر مسائل اسرائیل اعلام کرد: «به نظر میرسد اسرائیل از حمله به تاسیسات اتمی و نفتی ایران منصرف شده، اما حمله به مقامات جمهوری اسلامی، بویژه خامنهای محتمل نیست.»
جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی به ایراناینترنشنال گفت که حمله به اقامتگاه بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این فرصت را در اختیار اسرائیل قرار میدهد تا رهبران جمهوری اسلامی را تهدید کند.
او افزود: «با توجه به موفقیتهای پیشین اسرائیل در ترور چهرههای شاخص در جمهوری اسلامی طبیعی است که مقامات جمهوری اسلامی این تهدید را جدی بگیرند و احساس نگرانی کنند.»
برزگر همچنین با اشاره به توجه رهبران اسرائیل به افکار عمومی در داخل ایران، گفت که مردم ایران حذف خامنهای از سوی اسرائیل را کمکی به خود در گذار از جمهوری اسلامی میبینند.

جنگطلبی جمهوری اسلامی در این روزها، اقتصاد بحرانزده ایران را ویرانتر کرده است. هنوز حملهای از سوی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی آغاز نشده، اما فنر قیمتها رها شده و دلار و سکه، بهعنوان شاخصهای حساس به تحولات سیاسی و جنگی، هر روز رکوردهای جدیدی میزنند.
دلار به ۶۵ هزار تومان و سکه به ۵۶ میلیون تومان رسیده و نگرانی عمومی نسبت به آینده اقتصادی کشور بهوضوح دیده میشود. دیگر نیازی به تحلیل کارشناسان نیست؛ مردم، اثرات بحران را در زندگی روزمره خود احساس میکنند.
دولت بیعمل و فشارهای داخلی
در شرایطی که شاخصهای اقتصادی رو به سقوط است و بازار بوی جنگ را احساس کرده، دولت پزشکیان و تیم اقتصادیاش عملاً ناتواناند. با وجود هشدارهای وزرا، ازجمله همتی، وزیر اقتصاد، که به صراحت میگویند بدون تغییر سیاست خارجی و رفع تحریمها نمیتوان اقدامی موثر انجام داد، اما خامنهای و سپاه همچنان سیاستهای ضدآمریکایی و ضداسرائیلی خود را دنبال میکنند.
این اصرار بر حمایت از گروههای نیابتی مانند حزبالله و حماس، کشور را به آستانه جنگ کشانده است؛ جنگی که هیچکدام از ۵۷ کشور اسلامی و ۲۲ کشور عربی حاضر به ورود به آن نیستند.
سیاستهای پرهزینه خامنهای و سپاه
در حالیکه کشورهای منطقه انتقاداتشان از اسرائیل را محدود به بیانیههای سیاسی کردهاند، جمهوری اسلامی کشور و مردمش را قربانی حمایتش از گروههای نیابتی کرده است. نتیجه این سیاستها، افزایش تنشها و انزوای دیپلماتیک ایران بوده است.
حتی درخواستهای پزشکیان و همتی برای بازنگری در این رویکردها نیز با بیتوجهی کامل خامنهای و سپاه روبهرو شده است.
ناکامی دیپلماسی عراقچی
در این میان، عباس عراقچی در ادامه سفرهای بیحاصلش، راهی بحرین و کویت شده است. این سفرها نهتنها کمکی به جلوگیری از حمله احتمالی اسرائیل نمیکند، بلکه تهدیدات فرماندهان سپاه کشورهای منطقه را بیشتر به آمریکا و اسرائیل نزدیک کرده است.
بحرین و امارات، که خود در گذشته هدف تهدیدهای نیروی قدس بودهاند، حالا توافقهای عادیسازی روابط با اسرائیل را امضا کردهاند و از همکاری با این کشور ابایی ندارند.
عراقچی تلاش میکند با تهدید این کشورها به پیامدهای جنگ منطقهای، حمایت آنها را جلب کند؛ اما واقعیت این است که کشورهای عربی، از جمهوری اسلامی بیشتر از اسرائیل احساس خطر میکنند. تهدیدهای مکرر فرماندهان سپاه علیه منطقه، تنها به نزدیکی بیشتر این کشورها با آمریکا و اسرائیل منجر شده است.
توافق ابراهیم وعادیسازی روابط با اسرائیل: نتیجه سیاستهای جمهوری اسلامی
سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی نهتنها تنشها را تشدید کرده، بلکه به توافقهای عادیسازی روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل، مانند توافق ابراهیم، سرعت بخشیده است. جمهوری اسلامی، بهجای مدیریت بحرانها، کشورهای منطقه را وادار به ایجاد ائتلافهایی علیه خود کرده است.
حتی در مجامع بینالمللی، چین، روسیه و اتحادیه اروپا بهراحتی علیه تمامیت ارضی ایران موضع میگیرند. آخرین نمونه آن موضعگیری اتحادیه اروپا علیه ایران در مورد جزایر سه گانه است.
انزوای ایران و تشدید تهدیدها
اگر هدف سفرهای عراقچی تهدید کشورهای منطقه برای عدم همکاری با اسرائیل باشد، تاریخ نشان داده که اینگونه تهدیدها اوضاع را بدتر میکند. کشورهای منطقه از تهدیدات سپاه نگراناند و به همین دلیل ناوگان پنجم آمریکا در بحرین مستقر است. این کشورها، در صورت گسترش جنگ، از جمهوری اسلامی بیشتر میترسند تا اسرائیل.
سیاستهای جنگطلبانه جمهوری اسلامی تنها به انزوای بیشتر کشور و ایجاد اتحادهای پنهانی علیه آن منجر شده است. این وضعیت نشان میدهد که سفرهای دیپلماتیک عراقچی، نهتنها کمکی به حل بحران نمیکند، بلکه موجب تشدید انزوای ایران و تقویت ائتلافهای منطقهای علیه جمهوری اسلامی شده است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مراد ویسی در برنامه روزانهاش در ایران اینترنشنال، خبرهای مهمی را که در لابهلای اخبار دیده، همراه با نکات تحلیلی و سوابقی که هر خبر ممکن است داشته باشد، گردآوری میکند تا اگر کسی فرصت پیگیری اخبار را نداشته باشد، بتواند با دیدن این برنامه از مهمترین اخبار روز مطلع شود
این متن خلاصه مطالب مطرح شده در برنامه سیاست با مراد ویسی است که روزهای شنبه تا چهارشنبه اینجا به اشتراک گذاشته خواهد شد.





