بسیاری از زوجها نگران مسائل مربوط به روابط جنسی خود هستند و با سوالاتی از این دست مواجهند که آیا میزان رابطه جنسی ما «طبیعی» است؟ چرا میل جنسی ما متفاوت است؟ چرا رسیدن به ارگاسم برای من دشوار است؟ نیویورک تایمز در گزارشی، توصیههای متخصصان را درباره این مسائل منتشر کرد.
این گزارش که حاصل مصاحبه با برخی از برجستهترین متخصصان در زمینه رابطه جنسی و صمیمیت است، به بررسی نکاتی کلیدی میپردازد که این متخصصان میخواهند عموم مردم در مورد روابط جنسی و صمیمیت بدانند.
•
مقایسه، دزد لذت جنسی است
دکتر لوری بروتو، روانشناس دانشگاه بریتیش کلمبیا معتقد است مفهوم زندگی جنسی «نرمال» باید کنار گذاشته شود.
به گفته او، «تعداد دفعات رابطه جنسی معیار مناسبی برای سنجش سلامت جنسی نیست و نشان نمیدهد آیا زوجین واقعا از زمان با یکدیگر بودن لذت میبرند یا نه».
کیسی تانر، درمانگر روابط جنسی ساکن نیویورک، تجربیات متنوع زوجها را بررسی کرد و نتیجه گرفت تعداد دفعات رابطه جنسی لزوما نشاندهنده رضایت و خوشبختی نیست.
او به نیویورک تایمز گفت: «به جای مقایسه و تمرکز بر آمار، باید کیفیت و احساس هر تجربه جنسی را مورد توجه قرار داد.»
تعریف خود از «سکس» را به روز کنید
استر پرل، زوج درمانگر برجسته توصیه میکند سکس را تجربهای فراتر از عمل صرف بدانیم.
او از مراجعانش میپرسد: «در رابطه جنسی دنبال چه تجربهای هستید؟ تعالی، اتحاد معنوی، ارتباط عمیق یا فرصتی برای شیطنت و رهایی از هنجارها؟»
به گفته پرل، این دیدگاه میتواند به زوجها کمک کند تا از تمرکز صرف بر ارگاسم فراتر روند و ابعاد مختلف لذت و صمیمیت را کشف کنند.
دکتر کندیس هارگونز، دانشیار دانشگاه اموری، ایده «منوی جنسی» را مطرح کرده است.
او معتقد است اکثر مردم در کودکی، منویی نامشخص از رفتارهای جنسی را از رسانهها، آموزشها و هنجارهای اجتماعی دریافت میکنند.
دکتر هارگونز افراد را تشویق میکند تا تجربیات جنسی خود را شخصیسازی کرده و «منوی جنسی» خودشان را تعریف کنند.
انواع مختلفی از میل جنسی وجود دارد
دکتر لورن فوگل مرسی، روانشناس و درمانگر روابط جنسی، از دو نوع میل جنسی سخن میگوید: «خودانگیخته و پاسخگو.»
میل پاسخگو در واکنش به محرکهای عمدی یا عاشقانه ایجاد میشود. افراد با این نوع میل باید کشف کنند چه نوع تحریکی آنها را برای صمیمیت آماده میکند.
به گفته فوگل، این افراد ممکن است نیاز داشته باشند کمی بیشتر کار کنند تا بفهمند چه نوع تحریک جنسی آنها را برای صمیمیت آماده میکند: «تفاوت در میزان میل جنسی هنجار است نه استثنا.»
قدرت کلیتوریس را دست کم نگیرید
دکتر ایان کرنر، درمانگر روابط جنسی مستقر در نیویورک، بر نقش کلیدی کلیتوریس در لذت جنسی زنان تاکید دارد.
او کلیتوریس را «مرکز ارگاسم زنانه» میداند و معتقد است اکثر پایانههای عصبی حساس در سطح فرج قرار دارند نه درون واژن.
به گفته کرنر، اغلب حالتهای آمیزش، تحریک کافی کلیتورال ایجاد نمیکنند که عامل اصلی «شکاف ارگاسم» در بین زوجهای دگرجنسگراست.
او پیشنهاد میکند فعالیتهایی مانند تحریک دستی و دهانی نه بهعنوان پیشنوازی، بلکه به عنوان بخشی اصلی از رابطه جنسی در نظر گرفته شود.
مردان کلید برق نیستند
دکتر کرنر کلیشههای رایج درباره میل جنسی مردان را نیز به چالش میکشد.
او توضیح داده است که تمایلات جنسی مردان نیز مانند زنان پیچیده و متغیر است: «بعضی از مردان هم ممکن است میل جنسی کمتری داشته باشند.»
به گفته کرنر، این موضوع اغلب باعث شرم و خجالت در آنها میشود که رابطه جنسی را آنطور که قرار است، آغاز نمیکنند.
صمیمیت را در تقویم قرار دهید، نه فقط رابطه جنسی
جسا زیمرمن، درمانگر جنسی در سیاتل، پیشنهاد کرده است زوجها به جای برنامهریزی برای رابطه جنسی، فعالیتهایی را در تقویم قرار دهند که میتوانند به صمیمیت منجر شوند: «برای نمونه میتوانید یک شب کمی زودتر از معمول به رختخواب بروید تا ببینید چه اتفاقی میافتد.»
به گفته زیمرمن، برنامهریزی مستقیم برای رابطه جنسی میتواند باعث اجتناب یا ترس در بعضی افراد شود.
بیش از حد به چگونگی رابطه جنسی فکر نکنید
دکتر سارا ناصرزاده، روانشناس اجتماعی به نیویورک تایمز گفت که برخی مراجعانش در آمریکای شمالی بیش از حد درباره روابط جنسی فکر میکنند: «این خندهدار است چون رابطه جنسی امری جسمانی است.»
ناصرزاده توصیه کرد: «گاهی اجازه دهیم بدنمان به جای ما حرف بزند.»
دکتر استفان اسنایدر، متخصص درمان روابط جنسی مستقر در نیویورک، این نظر را تایید کرد و گفت: «رابطه جنسی باید لحظهای فهم و هوش فرد را زایل کند.»
او باور دارد که یک رابطه جنسی مطلوب باید فرد را تا حدی خودمحور کرده و شاید حتی اندکی به حالت بدوی بازگرداند.
اسنایدر با لحنی طنزآمیز به نیویورک تایمز گفت: «رابطه جنسی خوب شما را کمی احمق میکند و با رابطه جنسی عالی شما کاملا احمق میشوید.»
بر اساس توصیه این متخصصان، با درک بهتر پیچیدگیهای میل و لذت جنسی و با پذیرش تنوع در تجربیات و خواستهها، میتوان از مقایسه خود با دیگران دست برداشت، تعاریف سنتی را از رابطه جنسی تغییر داد و به جای اعداد و ارقام، بر لذت و صمیمیت تمرکز کرد.
مطالعات جدید با استفاده از تلسکوپ فضایی جیمز وب (JWST) نشان میدهند سیاهچالهها ممکن است دلیل افزایش اندازه کهکشانهای اولیه در جهان باشند. این پدیده، دانشمندان را به بازنگری در مدلهای کیهانشناسی وادار کرده است.
تلسکوپ فضایی جیمز وب ناسا که از زمان پرتاب در دسامبر ۲۰۲۱ با هزینه ۱۰ میلیارد دلاری به کاوش در جهانهای دور و کشف رازهای کیهانی میپردازد، به دانشمندان کمک کرده است تا این یافتهها را به دست آورند.
محققان با استفاده از سیستمهای تشخیص نور مادون قرمز این تلسکوپ، توانستند نور کهکشانهای اولیه را که با گذر زمان به طیف مادون قرمز منتقل شده بودند، ثبت کنند.
آنچه دانشمندان انتظار داشتند با آنچه مشاهده کردند، متفاوت بود. آنها به جای مشاهده کهکشانهای کوچک، با کهکشانهای بزرگی روبهرو شدند که به سرعت رشد کرده بودند.
به گفته استیو فینکلشتاین، اخترفیزیکدان دانشگاه تگزاس در آستین، به طور کلی کهکشانهای اولیه تقریبا به اندازه دو برابر بزرگتر از آن چیزی بودند که مدل استاندارد پیشبینی میکرد.
این یافتهها باعث شدند دانشمندان تردیدهایی نسبت به مدل استاندارد کیهانشناسی که چگونگی تشکیل و تکامل جهان را توضیح میدهد، پیدا کنند.
در بررسی دقیقتر، مشخص شد این کهکشانهای در ظاهر بزرگ، به دلیل وجود سیاهچالهها به این شکل دیده میشوند.
تحقیقات روی ۲۶۱ کهکشان از حدود ۷۰۰ میلیون تا ۱/۵ میلیارد سال پس از انفجار بزرگ، نشان داد برخی از این کهکشانها در واقع کمجرمتر از آن چیزی هستند که در ابتدا تصور میشد.
دانشمندان دریافتند سیاهچالهها باعث میشوند کهکشانهای اولیه بسیار روشنتر و در نتیجه بزرگتر از آنچه واقعا هستند، به نظر برسند.
اگر چه سیاهچالهها به خاطر گرانش بسیار قویای که دارند، باید مانع فرار نور شوند اما گازی که درون سیاهچالهها میافتد میتواند به دلیل اصطکاکی که هنگام حرکت سریع تجربه میکند، به شدت درخشان شود.
این نور اضافی باعث میشود کهکشانها، بزرگتر و پر ستارهتر به نظر برسند.
یک نظریه احتمالی این است که در جهان اولیه، ستارگان با سرعت بیشتری نسبت به امروز تشکیل میشدند.
دانشمندان بر این باورند که جهان اولیه به دلیل چگالی بیشتر، اجازه میداد تا گازها با سرعت زیادتری به ستاره تبدیل شوند.
اکنون محققان قصد دارند تا با مطالعه بیشتر، چگونگی شکلگیری و تکامل این کهکشانها را بررسی کنند و به درک بهتری از این پدیده دست یابند.
نتایج مطالعهای جدید نشان میدهد با وجود گذشت دههها از اولین انقلاب جنسی، «شکاف ارگاسم» همچنان پابرجاست. بر اساس این مطالعه، زنان آمریکایی کمتر از مردان اوج لذت جنسی را تجربه میکنند. یک قرن پیش، نتایج یک نظرسنجی توانسته بود نگاه آمریکاییها را به تمایلات جنسی زنان تغییر دهد.
یکی از نویسندگان اصلی در مطالعه تازه در موسسه «تحقیقات جنسی، جنسیت و تولید مثل کینزی» به نیویورکتایمز گفت شکاف ارگاسم به دلیل اولویت دادن به لذت مردان و کمارزش دانستن لذت جنسی زنان، در جامعه آمریکا همچنان ادامه دارد.
به گزارش کانورسیشن، این نگرشها نسبت به لذت جنسی زنان ریشههای تاریخی عمیقی دارند اما تلاشهایی برای به چالش کشیدن آنها نیز صورت گرفته است.
یکی از پیشگامان این حوزه، کاترین بمنت دیویس، محقق آمریکایی در زمینه جنسیت بود که نزدیک یک قرن پیش این دیدگاه رایج را که «زنان محترم نباید میل جنسی داشته یا رابطه جنسی برقرار کنند مگر برای خشنودی مردان یا فرزندآوری»، به چالش کشید.
فعالیت حرفهای کاترین بمنت دیویس
دیویس در ابتدای حرفه خود بهعنوان سرپرست کانون اصلاح و تربیت ایالتی زنان نیویورک در بدفورد هیلز فعالیت میکرد.
در آن زمان، او اکثر محکومان زن را «زنان بیعفت» میدانست.
سال ۱۹۱۷، فعالیتهای دیویس در زمینه ترویج «اخلاق جنسی»، توجه جان دی. راکفلر جونیور را به خود جلب کرد.
راکفلر از دیویس دعوت کرد تا مدیریت دفتر بهداشت اجتماعی را بر عهده بگیرد.
طی جنگ جهانی اول، دیویس آموزشهای جنسی را برای مهار عفونتهای مقاربتی در میان سربازان و غیرنظامیان ترویج کرد.
این تجربه او را متقاعد کرد که نه بیبندوباری جنسی بلکه ناآگاهی در این زمینه است که بزرگترین خطر برای رفاه زنان محسوب میشود.
مطالعه پیشگامانه دیویس
دیویس در فاصله سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ میلادی، پرسشنامهای جامع را میان زنان طبقه متوسط و بالای جامعه توزیع کرد.
جامعه آماری این پژوهش، شامل هزار زن متاهل و هزار و ۲۰۰ زن مجرد بود.
هر چند این نمونه نمیتوانست نماینده تمام اقشار جامعه باشد و عمدتا زنان سفیدپوست و تحصیلکرده را در بر میگرفت اما پاسخهای دریافتی به دیویس امکان داد تا مفهوم «جنسیت زنانه» را از نو تعریف کند.
یافتههای کلیدی
کتاب دیویس با عنوان «عواملی در زندگی جنسی دو هزار و ۲۰۰ زن» که در سال ۱۹۲۹ میلادی منتشر شد، طیف گستردهای از موضوعات را پوشش میداد.
یافتههای کلیدی این پژوهش حاکی از آن بود که تنها حدود نیمی از زنان متاهل معتقد بودند «به اندازه کافی برای جنبه جنسی ازدواج آماده شدهاند».
کمتر از یکسوم شرکتکنندگان در نظرسنجی، آموزشهای جنسی را از والدین خود دریافت کرده بودند.
نکته قابل توجه دیگر این بود که نزدیک سهچهارم از پاسخدهندگان متاهل گزارش دادند از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده میکنند.
با وجود غیرقانونی بودن سقط جنین، حدود ۱۰ درصد از زنان به انجام آن اعتراف کردند.
در زمینه روابط عاطفی، بیش از نیمی از زنان مجرد و نزدیک به یکسوم زنان متاهل اعلام کردند که «روابط عاطفی شدیدی» را با زنان دیگر تجربه کردهاند.
در نهایت، آمارها نشان دادند نزدیک ۶۵ درصد از زنان مجرد و بیش از ۴۰ درصد زنان متاهل، تجربه خودارضایی را گزارش کردهاند.
تاثیر مطالعه دیویس
پژوهش دیویس نشان داد بسیاری از زنان فارغ از تصورات رایج، دارای تجربیات و احساسات جنسی هستند و از روابط جنسی نه فقط برای تولید مثل بلکه برای کسب لذت شخصی بهره میبرند.
این یافتههای نوین، باورهای متداول را درباره ماهیت جنسیت زنانه به چالش کشید و زمینه را برای پژوهشهای آتی در این حوزه فراهم کرد.
دیویس همچنین با تاسیس کمیته پژوهشهای ملی شورای تحقیقات در زمینه مسائل جنسی، گامی فراتر برداشت.
این کمیته بعدها نقشی کلیدی در تامین بودجه مطالعات آلفرد کینزی درباره «رفتارهای جنسی انسان» ایفا کرد که خود نقطه عطفی در مطالعات جنسیت به شمار میرود.
دستاوردهای دیویس و چالشهای امروز
میراث دیویس همچنان زنده است. یافتههای جدیدترین مطالعه موسسه کینزی نشان میدهند بحث در مورد لذت جنسی، بهویژه برای زنان همچنان اهمیت دارد.
این مطالعه همچنین نشان میدهد درک آمریکاییها از رابطه جنسی در قرن گذشته بهبود یافته اما «شکاف ارگاسم» همچنان یک چالش باقی مانده است.
در حالی که در زمان دیویس، تعریف «ارگاسم» برای بسیاری از شرکتکنندگان نامشخص بود، امروزه نسل جدیدی از آمریکاییهای آگاهتر به دنبال راهحلهایی برای پر کردن این شکاف هستند.
این مطالعه تاریخی نشان داد چگونه پژوهشهای علمی میتوانند دیدگاههای اجتماعی را تغییر دهند و اهمیت ادامه گفتوگو و تحقیق در مورد سلامت و رفاه جنسی را برجسته کرد.
جمعه، ۹ شهریور، یکی از قضات دیوان عالی برزیل، حکم داد شبکه اجتماعی ایکس در این کشور باید مسدود و حداکثر ظرف ۵ روز از دسترس کاربرانش خارج شود. این دستور قضائی پس از آن صادر شد که ایلان ماسک، مالک این شبکه اجتماعی از معرفی یک نماینده قانونی در این کشور خودداری کرد.
چهارشنبه، ۷ شهریور، قاضی الکساندر دو مورائس به ماسک هشدار داده بود که اگر در عرض ۲۴ساعت نماینده شبکه اجتماعی ایکس در برزیل را معرفی نکند، این شبکه اجتماعی در این کشور فیلتر خواهد شد.
برابر با قوانین برزیل، شرکتهای خارجی که در این کشور فعالیت داشته باشند، باید در برزیل نماینده قانونی مستقر داشته باشند اما بر اساس گزارشها، ایکس از اوایل ماه جاری میلادی در برزیل نماینده قانونی نداشته است.
بر اساس دستور این قاضی دیوان عالی برزیل، ارائهدهندگان خدمات اینترنتی و فروشگاههای اپلیکیشن حداکثر ۵ روز فرصت دارند دسترسی کاربران داخل این کشور را به شبکه اجتماعی ایکس مسدود کنند.
کسبوکارها و افرادی که سعی کنند از طریق راههای دورزدن فیلترینگ و با استفاده از ویپیانها به ایکس دسترسی پیدا کنند، با جریمههای مالی سنگین روزانه تا حدود ۹ هزار دلار، مواجه خواهند شد.
الکساندر دو مورائس در حکم خود با اشاره به مسئله حاکمیت ملی نوشته است: «ایلان ماسک بیاحترامی کامل خود را نسبت به حاکمیت برزیل و بهویژه دستگاه قضائی این کشور نشان داده و خود را به عنوان یک نهاد فراملیتی و مصون از قوانین داخلی کشورها فرض گرفته است.»
پیش از اینکه دو مورائس حکم خود را صادر کند، شبکه ایکس پیشبینی کرده بود در این کشور که یکی از بزرگترین بازارهای آن است، مسدود شده و از دسترس کاربرانش خارج خواهد شد.
این شرکت در پیامی که در حساب رسمی امور بینالملل خود منتشر کرد، نوشته بود ایکس به علت «عدم رعایت دستورات غیرقانونی قاضی دو مورائس برای سانسور مخالفان سیاسی او به احتمال زیاد» مسدود خواهد شد.
ایکس در این پیام با اشاره به سابقهای از این موضوع نوشته بود: «هنگامی که سعی کردیم از خود در دادگاه دفاع کنیم، قاضی دو مورائس نماینده قانونی ما در برزیل را به زندان تهدید کرد و حتی پس از استعفای او، حسابهای بانکیاش را مسدود کردند. تلاش ما برای به چالشکشیدن اقدامات آشکارا غیرقانونی او یا رد شد یا نادیده گرفته شد. همکاران قاضی دو مورائس در دادگاه عالی نمیخواهند یا نمیتوانند در مقابل او بایستند.»
دستوری که قاضی دو مورائس روز جمعه ۹ شهریور صادر کرد منطبق بر قانون برزیل است که از شرکتهای اینترتی خارجی که در برزیل فعالیت میکنند میخواهد در برزیل نمایندگی داشته باشند که بتواند دستورات قضایی را دریافت کرده و به طور قانونی مسئول کسبوکار باشند.
از مدتی پیش، ایلان ماسک با دو مورائس علنا درگیر شده بود و در جریان این درگیریها از جمله پیامهای توهینآمیزی در حساب کاربری خود در شبکه ایکس علیه این قاضی برزیلی منتشر کرده بود.
ماسک در پستی در شبکه ایکس که بالای صفحه خود سنجاق کرد این قاضی عالیرتبه برزیلی را «دیکتاتور شرور» خطاب کرد.
ماسک در پستی دیگر هم از مورائس به عنوان «یک جنایتکار آشکار از بدترین نوعش» نام برده و او را متهم به جعل عنوان قاضی کرده بود.
به گزارش رسانهها، تنش بین این دو، پس از آن بالا گرفت که دو مورائس با صدور حکمی قضائی به شبکه ایکس دستور داد حسابهای کاربری متعلق به متحدان حزب راستگرای ژائیر بولسونارو، رییس جمهوری سابق که به انتشار اطلاعات نادرست و تحریف متهم شده بود را ببندد.
در پاسخ به این درخواست، این میلیاردر فناوری گفت این دستورها معادل سانسور است و ایکس به آن تن نمیدهد.
در همین حال، شرکت اینترنتی استارلینک که یکی دیگر از شرکتهای ایلان ماسک است، روز پنجشنبه ۸ شهریور اعلام کرد به حکم قاضی دو مورائس، حسابهای بانکیاش در برزیل مسدود شده است.
قاضی برزیلی در واکنش به انتشار این خبر اعلام کرد این اقدام را به این دلیل انجام داده است که ظاهرا شبکه اجتماعی ایکس منابع مالی لازم برای پرداخت جریمههای قانونی اعمالشده علیه آن را نداشته است.
یک منبع در دادگاه عالی به رویترز گفت تصمیم دادگاه برای مجازات استارلینک، پاسخی به عدم حضور نمایندگان قانونی ایکس در برزیل است.
ایکس پیشتر به دلیل عدم ارائه برخی اسناد محکوم به پرداخت جریمه شده بود که رویترز به نقل از یک روزنامه محلی خبر داده مبلغ این جریمه احتمالا ۳ میلیون و ششصد هزار دلار است.
ناظران میگویند آنچه در جریان است برای طرفین دو معنای متفاوت دارد؛ طرف برزیلی این را یک نبرد قانونی بر سر رعایت قوانین محلی میداند و ایلان ماسک میگوید این شبکه اجتماعی به دلیل مقاومت در برابر سانسور مجازات میشود.
اوایل ماه آگوست سال جاری، ایکس اعلام کرده بود به دلیل آنچه آن را «دستورات سانسور» از سوی مورائس خواند، عملیات خود را در بزرگترین اقتصاد آمریکای لاتین تعطیل خواهد کرد و کارکنان خود را اخراج میکند.
به نوشته رویترز، در آن زمان، «ایکس مدعی شده بود مورائس به طور پنهانی یکی از نمایندگان قانونی شرکت در برزیل را تهدید کرده اگر دستورات قانونی برای حذف برخی مطالب را اجرا نکند، بازداشت میشود.»
سابقه این دعوای حقوقی به اوایل سال جاری میلادی بازمیگردد. در آن زمان قاضی مورائس دستور داد ایکس برخی حسابها را که در تحقیقات پرونده «شبهنظامیان دیجیتال» به انتشار مطالب دروغ، تحریف و نفرتپراکنی در دوران بولسونارو متهم شده بود، مسدود کند.
پس از اینکه ایلان ماسک آن تصمیم را به چالش کشید و گفت که حسابهایی را که قاضی دستور مسدود شدن آنها را داده بود، مجددا فعال خواهد کرد، مورائس در ماه آوریل سال جاری، تحقیقاتی را در مورد کسبوکارهای ماسک در برزیل آغاز کرد.
نمایندگان شبکه ایکس در نهایت تغییر موضع دادند و به دادگاه عالی اعلام کردند احکام این دادگاه را اجرا خواهند کرد. اما در ماه آوریل، در پاسخ به مورائس که پرسیده بود چرا دستورها به طور کامل اجرا نشده است، گفته بودند «مشکلات عملیاتی» باعث شده این کاربران با وجود دستور مسدود شدن، همچنان در ایکس فعال باشند.
شبکه اجتماعی ایکس در برزیل به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد و به ویژه برای سیاستمداران این کشور یک ابزار ارتباطی مهم است.
در عرصه پیشرفتهای علمی و فناوری، محققان دانشگاه کورنل به دستاوردی نوین در زمینه رباتیک دست یافتهاند. آنها موفق به ساخت «رباتهای بیوهیبرید» شدهاند که ترکیبی از قارچ و رایانه هستند.
به گزارش نشنال جئوگرافیک این رباتها قادرند سیگنالهای الکتریکی قارچی را به فرمانهای دیجیتال تبدیل کنند؛ این گامی امیدوارکننده در ساخت رباتهای پایدارتر محسوب میشود.
ترکیبی از طبیعت و فناوری
یکی از نمونههای ساخته شده، رباتی شبیه به ستاره دریایی است که پنج پای خود را به اندازه یک اینچ روی سطح چوبی منقبض میکند. نکته جالب توجه این است که این ربات نه با باتری و نه با اتصال به پریز برق، بلکه با استفاده از سیگنالهای قارچ کنترل میشود. علاوه بر این، محققان یک ربات چرخدار ساختهاند که به همین شیوه کنترل میشود.
چگونگی عملکرد رباتهای زیستی
محققان برای ساخت این رباتها، ابتدا میسلیوم قارچهای شاه صدفی را پرورش دادند.
میلسیوم شبکهای متراکم از رشتههای نخ مانند است که قارچها را در زیر زمین به هم متصل میکند.
این قارچها به دلیل سهولت رشد و نگهداری، گزینهای ایدهآل برای استفاده در رباتیک هستند.
میسلیومها روی یک داربست پرینت سه بعدی که با الکترود پر شده، رشد داده شدند.
این میسلیومها در پاسخ به تغییرات محیطی، تکانههای الکتریکی تولید میکنند که شباهت زیادی به عملکرد نورونهای مغز انسان دارد. این تکانههای الکتریکی از طریق الکترودها به یک رابط کامپیوتری منتقل میشوند.
رابط کامپیوتری، این تکانههای الکتریکی را به دستورات دیجیتالی تبدیل میکند که به دریچهها و موتورهای ربات ارسال میشود و به آنها فرمان حرکت میدهد.
این فرآیند تبدیل، از نحوه عملکرد نورونهای حیوانی الهام گرفته شدهاست.
کاربردهای رباتهای بیوهیبرید قارچی
در آینده رباتهای بیوهیبرید قارچی، این فناوری جدید میتواند کاربردهای گستردهای در زمینههای مختلف داشتهباشد.
برای نمونه در زمینه کشاورزی، قارچها به محیط زیست خود بسیار حساس هستند و رباتهای قارچی میتوانند آلایندههای شیمیایی، سموم یا عوامل بیماریزا را در مزارع کشاورزی با دقت بیشتری نسبت به رباتهای مصنوعی تشخیص دهند.
در شرایط نامساعد محیطی، سلولهای قارچی توانایی بقا در چنین شرایط سختی مانند آب بسیار شور یا سرمای شدید را دارند.
این ویژگی رباتهای بیوهیبرید قارچی را برای کار در محیطهای خشن مناسبتر میکند.
با توجه به مقاومت بالای قارچها در برابر تشعشعات، این نوع رباتهای بیوهیبرید میتوانند در تشخیص تشعشعات در مکانهای خطرناک کمک کنند.
همچنین در زمینه پایداری زیستمحیطی، استفاده از مواد زیستی مانند قارچها در ساخت رباتها، مشکلات زیستمحیطی ناشی از زبالههای الکترونیکی را کاهش میدهد.
در آینده، کاربردهای فضایی این رباتهای زیستترکیبی نیز قابل توجه خواهدبود. امکان پرورش میسلیوم در مکانهای دوردست و ساخت ربات در محل، پتانسیل استفاده از این فناوری را در عرصهی رباتیک فضایی به طور چشمگیری افزایش میدهد.
مزایای استفاده از قارچها در رباتیک
استفاده از قارچها در ساخت رباتهای بیوهیبرید چندین مزیت عمده دارد.
در مقایسه با استفاده از سلولهای حیوانی که گرانقیمت و از نظر اخلاقی پیچیده است، قارچها هزینه کمتری دارند و از نظر اخلاقی سادگی بیشتری دارند.
همچنین، نسبت به سلولهای گیاهی که تمایل به پاسخدهی کندتر دارند، قارچها سرعت پاسخدهی بالاتری دارند.
از طرفی، قارچها در همه جا یافت میشوند و این امر ساخت چنین رباتهایی را در مناطق با منابع محدودتر امکانپذیر میسازد، که به معنای دسترسی آسانتر است.
شرایط نگهداری میسلیوم در یک ربات به نسبت ساده است که امکان استفاده طولانی مدت از این رباتها را فراهم میکند.
این پیشرفت در زمینه رباتیک بیوهیبرید، افقهای جدیدی را در عرصه فناوری و علم گشوده است. با ادامه تحقیقات در این زمینه، میتوان انتظار داشت که در آیندهای نه چندان دور، شاهد کاربردهای گستردهتر و پیچیدهتر این فناوری نوین در زندگی روزمره و صنایع مختلف باشیم.
نتایج مطالعهای جدید در دانشگاه کمبریج نشان میدهند آموزش همدلی در مدارس، میتواند منجر به تغییرات مثبت در رفتار کودکان و نوجوانان شود.
بیبیسی جهانی در گزارشی با اشاره به نتایج این پژوهش نوشت آموزش همدلی در مدارس میتواند به طور قابل توجهی رفتار و سواد عاطفی دانشآموزان را بهبود بخشد.
این مطالعه که با مشارکت حدود ۹۰۰ دانشآموز پنج تا ۱۸ ساله در شش کشور مختلف از جمله بریتانیا انجام شد، تاثیر یک دوره آموزشی ویدیویی را روی همدلی و رفتار دانشآموزان بررسی کرد.
همدلی، توانایی درک دیگران و به اشتراکگذاری احساسات با دیگران و مهارتی است که ما در دوران کودکی و از طریق تجربیات زندگی پرورش میدهیم.
آموزش همدلی و نتایج چشمگیر
این دوره آموزشی، شامل نمایش فیلمهای تاملبرانگیز تهیه شده از سوی استودیو امپتی و سپس ۳۰ دقیقه بحث و فعالیت گروهی بود.
تحلیل دانشکده آموزش دانشگاه کمبریج نشان داد که این دوره در طول ۱۰ هفته، تاثیر مثبتی بر رفتار و سواد عاطفی دانشآموزان داشته است.
بر اساس نتایج این مطالعه، پس از یک دوره ۱۰ هفتهای، میانگین نمره همدلی دانشآموزان از ۵/۵۵ به هفت و نمرات رفتاری آنها از ۶/۵۲ به ۷/۸۹ افزایش یافت.
دکتر هلن دمتریو، متخصص آموزش همدلی در دانشگاه کمبریج گفت: «یافتههای ما نشان میدهند یک برنامه ساده و مبتنی بر ویدیوهای آموزشی میتواند سطح همدلی دانشآموزان را بالا ببرد و درک آنها از خود، دیگران و مسائل جهانی را افزایش دهد.»
به گفته او، این امر منجر به تجربه یادگیری کاملتر و توسعه مهارتهای اجتماعی و عاطفی میشود که به نوبه خود به بهبود رفتار و یادگیری فعالتر کمک میکند.
همدلی، کلید حل مشکلات اجتماعی
اد کیروان، معلم سابق علوم و بنیانگذار استودیو امپتی، با تاکید بر اهمیت آموزش همدلی در جامعه گفت: «موفقیت این برنامه در آموزش دانشآموزان برای پذیرش و جشن گرفتن تفاوتهاست که منجر به بهبود رفتار و رفاه آنها میشود.»
او ادامه داد: «هر چند هرگز بهانهای برای رفتار نامناسب وجود ندارد اما اغلب دلایلی پشت آن نهفته است که با درک متقابل میتوان به آنها رسیدگی کرد.»
کیروان با اشاره به ناآرامیهای اجتماعی در بریتانیا گفت: «این وقایع نشان میدهند که ما به شدت نیازمند افزایش همدلی در سراسر جامعه هستیم. گرچه همدلی همه مشکلات را حل نمیکند اما پایه و اساس راهحلهاست و این مسیر با آموزش آغاز میشود.»
چالشهای رفتاری پس از همهگیری کرونا
این مطالعه در زمانی انجام شد که مدارس پس از همهگیری کووید-۱۹ با افزایش مشکلات رفتاری مواجه شدهاند.
گزارشها حاکی از افزایش بیسابقه تعلیق و اخراج دانشآموزان است.
نگاه به آینده
با توجه به نتایج امیدوارکننده این مطالعه، به نظر میرسد گنجاندن آموزش همدلی در برنامه درسی مدارس میتواند گامی موثر برای بهبود رفتار دانشآموزان و ایجاد جامعهای سالمتر باشد.
این رویکرد نه تنها به بهتر شدن روابط بین دانشآموزان کمک میکند بلکه میتواند در درازمدت به کاهش تنشهای اجتماعی و ایجاد جامعهای منسجمتر منجر شود.
بر اساس این مطالعه، همدلی، مهارتی قابل آموزش است و میتواند تاثیر چشمگیری بر رفتار و نگرش افراد داشته باشد.
با توجه به چالشهای پیشِ روی جوامع امروزی، آموزش همدلی میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای ایجاد تغییرات مثبت در مدارس و جامعه به کار رود.