یک منبع آگاه به تایمز اسرائیل گفت پیشنهاد آتشبس حماس، اسرائیل را غافلگیر کرد.
او تاکید کرد مقامات اسرائیلی هنوز در حال بررسی تفاوتهای ظریف این پیشنهاد با متن قبلی توافقنامه هستند.
به گفته این منبع، اصلیترین نقطه اختلاف، خواست حماس برای پایان دادن به جنگ و تلاشش برای گنجاندن گروگانهای کشته شده به عنوان بخشی از ۳۳ اسیری است که در مرحله اول آزاد میشوند
یک مقام ارشد اسرائیلی نیز به رویترز گفت تیمی متشکل از مقامات ردههای میانی این کشور طی چند ساعت آینده برای ارزیابی شرایط توافق آتشبس و تغییر در آن به قاهره خواهند رفت.
آنها قرار است بررسی کنند که آیا میتوان حماس را متقاعد به تغییر پیشنهاد آتشبس خود کنند یا خیر.

موضوع پوشش و حجاب اجباری برای دانشجویان در دانشگاههای ایران یکی از ابزارهای سرکوب جمهوری اسلامی برای خاموش کردن صدای دانشگاه است.
با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، یکی از اولین جرقههای پیادهسازی حجاب اجباری در اسفند همان سال زده شد. کمتر از یک ماه پس از انقلاب اسلامی و یک روز قبل از روز جهانی زن در هشت مارچ، روزنامه «کیهان» با این تیتر منتشر شد: «زنان باید با حجاب به ادارات بروند»؛ موضعی که نمایانگر آغاز آپارتاید جنسیتی بود و سرانجام، به اعمال حجاب اجباری از ادارات و دانشگاهها، تا سراسر ایران منجر شد.
موضوع پوشش و حجاب اجباری برای دانشجویان در دانشگاههای ایران نیز یکی از ابزارهای سرکوب جمهوری اسلامی برای خاموش کردن صدای دانشگاه است.
سیاستهای حجاب اجباری که توسط مقامات حکومتی ترویج و توسط نیروهای حراستی و درگیر کردن خانوادهها در بیش از یک سال و نیم اخیر بعد از قتل حکومتی «مهسا (ژینا) امینی» اعمال میشود، با واکنشهای گسترده از سوی دانشجویان همراه روبهرو شده و به تشدید تنشها و برخوردهای سرکوبگرانه نیروهای حراست در داخل و خارج دانشگاهها با آنها انجامیده است.
دانشگاه، سنگر همیشگی اعتراضات
بعد از انتشار خبر قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد، اولین تجمع اعتراضی در دانشگاهها در تاریخ ۲۷شهریور۱۴۰۱ و از دانشگاه تهران آغاز شد و بهسرعت به دانشگاههای دیگر ازجمله دانشگاههای علامه طباطبایی، امیرکبیر، شهید بهشتی و تربیت مدرس در تهران و بعد به اکثر دانشگاههای در ایران گسترش پیدا کرد.
دانشجویانی که صحن دانشگاه را به سنگری برای اعتراضات تبدیل کرده بودند، روسری و مقنعهها را از سر درآورده و در هوا میچرخاندند؛ عملی اعتراضی که از روز خاکسپاری مهسا ژینا امینی در آرامستان آیچی سقز توسط زنان آغاز شده بود.
مقاومت مدنی دانشجویان بهشکلهای مختلف ادامه پیدا کرد و «هنر اعتراضی» از دل این مقاومتها بیرون آمد؛ تحریم کلاسهای درس و ایستادگی تعداد قابلتوجهی از استادان دانشگاهها در کنار دانشجویان، جمهوری اسلامی را غافلگیر کرده بود.
این غافلگیری اما دیری نپایید و دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی با تلفیق روشهای سرکوبگرانه، مقابله با دانشگاهیان معترض را چه در داخل و چه در خارج دانشگاهها آغاز کرد.
ادامه وضعیت پادگانی در دانشگاهها
در آستانه دومین سالگرد قتل مهسا ژینا امینی، وضعیت دانشجویان و دانشگاهها طی یک سال و هشت ماه گذشته پادگانی بوده است. با اینکه بعد از روزهای اوج اعتراضات، حضور نیروهای لباسشخصی اسلحه به دست، پرتاب گاز اشکآور داخل کلاسها، ماشینهای سنگین زرهی داخل محوطهها و محاصره دانشجویان در دانشگاه شریف مشاهده نشده است، اما دستهای سرکوب جمهوری اسلامی در دانشگاهها علیه دانشجویان، از آستینهای دیگری بیرون آمده است.
«ایراناینترنشنال» در گفتوگو با ۱۱ دانشجو دختر و پسر از دانشگاههای مختلف در ایران، به اطلاعاتی دست یافته که نشان میدهد مسوولان این دانشگاهها، با تکیه بر عناوینی مانند «آییننامه»، «دستورالعملهای جدید»، «مقررات آراستگی» و «استانداردهای طرح نور»، طرحی که نیروی انتظامی از ۲۵ فروردین۱۴۰۳ برای تشدید برخورد با پوشش اختیاری زنان آن را اجرایی کرد، از ورود بسیاری از دانشجویان، خاصه دانشجویان دختر به دانشگاهها جلوگیری میکنند، بلکه با تغییر نیروهای حراستی و حتی اداری در بخشها مختلف از آموزش تا برخی اساتید، خاصه استادان راهنما برای ارائه پایاننامه، برای دانشجویان مشکلات زیادی ایجاد میکنند.
اطلاعات بدهید، فارغالتحصیل شوید
یکی از مهمترین روشهای سرکوب و ایجاد فشار توسط بدنه مدیریتی دانشگاهها که بهصورت علنی این نهاد آموزشی را به نیروهای امنیتی واگذار کردند، تحت فشار قرار دادن دانشجویانی است که در آستانه فارغالتحصیلی هستند.
دانشجویانی که برای دریافت مدرک تحصیلی خود، نیاز به دفاع از پایاننامه و تایید استادان راهنما را دارند. در گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال، تعدادی از دانشجویان مختلف در دانشگاههای ایران، به کمیتههای انضباطی فراخوانده شده و در این جلسات، با نیروهای امنیتی که از عنوان کردن ارگان و نهاد خود خودداری میکنند روبهرو شدهاند.
یکی از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان دراینباره میگوید: «در حال تدوین و مراحل پایانی پایاننامه و فارغالتحصیلی هستم و بهصورت ناگهانی برای مراجعه به کمیته انضباطی فراخوانده شدهام. این بهاصطلاح "دعوت"، نه از طریق تماس تلفنی، نه نامه و نه هیچ مرجع رسمی دیگری به من ابلاغ شد؛ در راهرو دانشگاه توسط یکی از اعضای کمیته انضباطی برای دو ساعت دیگر فراخوانده شدم. در این جلسه که با حضور سه عضو از کمیته انضباطی دانشگاه و سه فرد ناشناس که حتی خودشان را معرفی نیز نکردند برگزار شد، با خصوصیترین مسائل شخصی و حتی جنسیام تهدید شدم.
از من میخواستند درباره دانشجویانی که اصرار بر پوشش اختیاری دارند و یا فعالیتهای صنفی میکنند اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار دهم، وگرنه به قول خودشان "باید خواب دریافت مدرک و فارغالتحصیلی را ببینیم" و با افشای جزییات روابط جنسیام، من را بیاعتبار و بدنام میکنند.»
تهدید به بردن «آبرو» و افشای اطلاعات خصوصی، آنچه در جوامع سنتی در ایران ارزش تلقی میشود، از سوی نهادهای امنیتی با همکاری کادر دانشگاه، یکی از روشهای جدید جمهوری اسلامی برای مقابله با حق پوشش اختیاری در دانشگاهها و «یکدست» کردن نوع پوشش دانشجویان، بدون کمترین دخالت ظاهری است؛ یکی از موضوعاتی که میتواند دلیل ادعای اجراکنندگان و حامیان این طرح «بهعنوان موفقترین طرح» در سالهای اخیر برای مقابله با پوشش اختیاری باشد.
کارگزاران جمهوری اسلامی در خانهها
پنج تن از دختران دانشجویی که دراینباره با ایراناینترنشنال صحبت کردهاند، از تغییر شکل کنترل وضعیت پوشش دانشجویان دختر توسط کمیته انضباطی دانشگاهها، با در اختیار قرار دادن اطلاعات دانشجویان به نهادهای امنیتی خبر دادهاند.
یکی از این دختران دانشجو، از تماسهای مکرر تلفنی با شمارههای ناشناس به پدر و مادر خود خبر داده است. او عنوان میکند باتوجه به سابقه مذهبی- سنتی خانواده، براثر این تماسها، کنترل پدر و برادرش بر نوع پوشش و رفتوآمدهای او به دانشگاه شدت یافته است.
این دانشجو که در یکی از دانشگاههای تهران تحصیل میکند، بعد از ضبط کارت دانشجویی توسط مامور حراست دانشگاه که بهدلیل پوشیدن «شلوار گشاد» رخ داده، تایید میکند که کمیته انضباطی، دریافت کارت دانشجویی و شرکت در امتحانات پایان ترم را، حضور پدر او در دانشگاه و اخذ تعهد برای رعایت پوشش اسلامی عنوان کرده است.
این دانشجو همچنین تایید میکند بهدلیل همراستا بودن اعتقادات خانواده با پوشش اجباری، این فشار از درون خانواده بر او بیش از پیش شده و تا جایی رسیده است که توسط پدر و برادر بزرگترش، تهدید به منع تحصیل بهدلیل آنچه آنها «بیعفتی و بیآبرویی» میدانند شده است
جمهوری اسلامی بخش مهمی از سرکوب زنان در جامعه و خاصه دانشگاهها بهعنوان یکی از نبضهای تپنده شکلگیری اولین حلقههای اعتراضی را، به کارگزارانش در خانهها و نیروهای امنیتی در پشت درهای بسته کمیتههای انضباطی سپرده است.
برونسپاری خشونت پنهان در روزهایی که روایتها و تصاویر منتشر شده از برخورد خشونتآمیز با زنان در سطح شهر در رسانههای اجتماعی دست به دست میشود، میتواند امتیازی برای جمهوری اسلامی باشد تا عریان بودن خشونت لایهای، از ترکیب نیروهای نظامی، انتظامی، سپاه، بسیح و لباسشخصیها را با پنهان شدن پشت سیاستهای چرک توطئه، تکیه بر مردسالاری و مردانگی سمی در بنیان بسیاری از خانوادهها مخفی کند و آن را ثمربخشی طرح نور، طرحی که سراسر سیاهی و تاریکی بر زندگی زنان است عنوان کند.
جمهوری اسلامی، با عدم پایبندی به اصول اخلاقی، حقوق شهروندی و اجتماعی، نقص حریم خصوصی و سناریوسازیهای مختلف برای رسیدن به اهداف خود، بار دیگر قصد دارد با تغییر ماهیت نیروهای حراست و بدنه دانشگاهها و سواستفاده از فضای ناامن و مردسالارانه برخی از خانهها، سرکوب گستردهتر اما بیسروصداتری را علیه دانشجویان ترتیب دهد؛
تلاشی با هویتی مافیایی، برای کرنشی عظیم در برابر خواست «علی خامنهای» برای سرکوب زنان در برابر آزادی حق پوشش.
آژانس کمکهای بشردوستانه سازمان ملل گفت ارتش اسرائیل دسترسی آنها را به گذرگاه رفح بین غزه و مصر بسته و ممنوع کرده است.
ینس لرکه، سخنگوی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل روز سهشنبه در کنفرانسی مطبوعاتی در ژنو گفت نیروهای سازمان ملل اکنون هیچگونه حضور فیزیکی در گذرگاه رفح ندارند.
او گفت اسرائیل همه هشدارها را در مورد اینکه حمله به رفح چه تبعاتی برای غیرنظامیان و عملیات بشردوستانه در سراسر نوار غزه میتواند داشته باشد، نادیده میگیرد.
لرکه در ادامه افزود: «گزارشهایی که ما از همکارانمان در غزه دریافت میکنیم حاکی از این است که وحشت و ناامیدی همهگیر شده است و مردم وحشتزدهاند.»
آژانسهای سازمان ملل میگویند رفح و کرم شالوم بهعنوان دو گذرگاه اصلی به غزه همچنان بسته هستند و عملا این منطقه را از دریافت کمکهای خارجی قطع میکنند.
از سوی دیگر فروشگاههای بسیار کمی در داخل غزه مستقر و فعالاند.
سازمان ملل هشدار داده است تمام سوخت وارداتی به غزه از مسیر رفح است و این منطقه تنها یک روز ذخایر سوخت دارد.
سازمان بهداشت جهانی نیز میگوید اسرائیل اجازه انتقال بیماران را از طریق رفح نمیدهد.

حسین آقایی، تحلیلگر امور استراتژیک و روابط بینالملل به ایراناینترنشنال گفت حمله اسرائیل به رفح از منظر نظامی و راهبردی و با توجه به اهدافی که نتانیاهو در ابتدای جنگ آن را ترسیم کرده، یک الزام است.
به گفته او، اگر اسرائیل عملیات رفح را به هر شکلی انجام نمیداد، سه یا چهار گردان باقی مانده حماس از گردانهای عزالدین قسام با جمعیت هفت هزار نفری که در رفح باقی ماندهاند، جان سالم به در میبردند و از نظر نظامی تصعیف نمیشدند.
آقایی ادامه داد: «در چنین شرایطی اسرائیل نمیتوانست مدعی پیروزی در جنگ بر اساس الزامات دکترین امنیتی و نظامی کشورش باشد. مگر اینکه دیپلماسی حماس تمکین کند و مجبور به تسلیم شود.»
این تحلیلگر همچنین از اقدامات نظامی انجام گرفته در رفح با عنوان «عملیاتی محدود» نام برد.
آقایی گفت اسرائیل سعی میکند کنترل گذرگاه رفح را در دست بگیرد تا حماس از طریق این شریان اقتصادی و حیاتی اقدام به قاچاق سلاح نکند.
ارتش اسرائیل گفت چهار خمپاره از منطقه رفح به سمت منطقه کرم شالوم در مرز اسرائیل و غزه شلیک شد اما هیچ خسارت یا تلفاتی در پی نداشت.
صبح روز سهشنبه حماس مدعی شد یک موضع نظامی اسرائیل را در نزدیکی کرم شالوم با موشک هدف قرار داده است.
پایگاه ارتش اسرائیل در کرم شالوم روز یکشنبه هدف حمله مرگبار موشکی قرار گرفت که در آن چهار سرباز کشته شدند.
حملات راکتی صبح سهشنبه در حالی انجام میشود که ارتش اسرائیل در شرق رفح و درست در آن سوی مرز کرم شالوم، مشغول عملیات نظامی است.

به گفته رییس انجمن تالاسمی ایران حدود ۴۰ درصد از مبتلایان به تالاسمی در کشور برای زنده ماندن راهی جز مصرف داروهای خارجی ندارند اما سال گذشته واردات دارو تنها ۱۲ درصد بوده است. هشتم می (امسال برابر با ۱۹ اردیبهشت)، روز جهانی تالاسمی است.
یونس عرب، رییس انجمن تالاسمی ایران میگوید از زمان بازگشت تحریمها یعنی از سال ۱۳۹۷ تا امروز، هزار و ۱۰۰ بیمار مبتلا به تالاسمی به دلیل در دسترس نبودن داروی مورد نیازشان جان باختهاند.
عرب سال گذشته نیز درباره کمبود دارو برای بیماران تالاسمی هشدار داده و گفته بود: «با روند کنونی ممکن است آمار مرگ این بیماران در آینده تصاعدی شود.»
او ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ نیز گفته بود: «از ۱۴۰۰ تاکنون ۱۷۰ بیمار مبتلا به تالاسمی به دلیل نبود و کمبود دارو جان باختهاند.»
به گفته عرب، در آن زمان استان سیستان و بلوچستان با داشتن یک هفتم کل جمعیت مبتلایان به این بیماری، بیشترین تعداد مبتلایان به تالاسمی در ایران را داشته است.
پیش از آن و در دی ماه ۱۴۰۰، محمد علیزاده، رییس هیات مدیره انجمن تالاسمی ایران از کمبود شدید داروهای این بیماران خبر داده و گفته بود از اردیبهشت ۱۳۹۷ تا آن زمان، بیش از ۵۰۰ بیمار تالاسمی فوت کردهاند.
تالاسمی یک بیماری خونی ژنتیکی است که افراد مبتلا به آن مجبورند تا آخر عمر دارو مصرف کنند. این بیماری محصول نقص در ساخت زنجیره هموگلوبین (پروتئین حمل اکسیژن در خون) است. در این بیماری، هموگلوبینِ معیوب قادر به اکسیژنرسانی مطلوب به اعضای بدن نیست.
تالاسمی سالهاست که در ردیف بیماریهای خاص قرار گرفته است.
فاطمه هاشمی رفسنجانی، رییس بنیاد خیریه امور بیماریهای خاص میگوید: «ما در گذشته آمارهای مرگومیر بیماران را از واحدهای مختلف میگرفتیم اما از چندین سال قبل، بخشنامهای صادر شد با این مضمون که آمار مرگومیر بیماران خاص دیگر منتشر نشود یا به دست ما نرسد که به دنبال آن، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز دیگر این آمارها را در اختیار ما نگذاشت.»
به گزارش سایت فرارو، بیماران مبتلا به تالاسمی از حدود شش سال گذشته با کمبود دارو مواجه شدهاند: «واردات دارو به دلیل تحریمها به سختی و به میزان اندک انجام میشود و داروهای تولید داخل نیز عوارض زیادی دارند و جوابگو نیستند.»
همزمان با نسبت دادن مشکل کمبود دارو به تحریمها، گزارشهای مختلف و روایت شهروندان حکایت از آن دارد که نظام توزیع دارو در ایران با مشکلات فراوانی دست به گریبان است.
دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی هنگام آغاز کار خود وعده حل این مشکلات را دادهاند اما وضعیت در این زمینه تغییر خاصی نکرده است. عمدهترین مشکل، کمبود و نبود برخی داروها در داروخانهها و فروخته شدن آنها در بازار آزاد است.
رییس انجمن تالاسمی ایران نیز میگوید که مساله فقط تحریمها نیست و تغییر مدام مدیران در سازمان غذا و دارو یکی دیگر از دلایل بروز مشکلات در حوزه دارو است: «حوزه دارو نیازمند یک مدیریت ثابت، پایدار با پایش دائمی است. در حالی که تغییرات مدیریتی در سازمان غذا و دارو خیلی زیاد اتفاق میافتد. متاسفانه با تغییر دولتها یا تغییر یک وزیر، مدیران حساسترین جایگاهها هم تغییر میکند و این میتواند به منافع مردم ضربه بزند. در واقع بخش بزرگی از مشکل موجود در حوزه دارو به همین موضوع مربوط است.»
یک شهروند درباره مشکلات موجود در نظام توزیع دارو در ایران میگوید وقتی شفافیت نباشد، چنین وضعیتی پیش میآید: «از ۸۵ میلیون جمعیت، ۱۰۰ میلیون دفترچه بیمه داریم! بعضیها چند دفترچه بیمه دارند؛ طرف میرود با یک پزشک میبندد. او برایش دارو مینویسد، این میرود از داروخانه میخرد. پولش را بیمه میدهد. میآید در بازار آزاد میفروشد.»
به گزارش همشهری آنلاین، در حال حاضر ۲۳ هزار بیمار تالاسمی در ایران زندگی میکنند که بسیاری از آنها کودک هستند. عده زیادی از جانباختگان مبتلا به این بیماری نیز کودک بودهاند در حالی که بر اساس گزارش فرارو، به گفته رییس انجمن تالاسمی ایران، یک بیمار تالاسمی اگر درمان مناسب و پایداری داشته باشد و دارورسانی به او دچار مشکل و وقفه نشود، میتواند یک عمر طبیعی داشته باشد: «در تمام دنیا همینطور است اما در ایران در ذهن همه جا افتاده که طول عمر بیماران تالاسمی کم و کوتاه است. دلیلش هم ساده است: اساسیترین داروی این بیماران، تزریق مداوم خون و مصرف داروهای آهنزداست. اگر هر یک از اینها دچار مشکل شود، ممکن است جان این بیماران به خطر بیفتد و طبیعی است که عمر طولانی هم نکنند. البته ما بیماران تالاسمی بالای ۶۰ سال هم داریم اما تعداد زیادی بیمار هم داریم که زیر ۱۸ سالگی میمیرند.»
فرارو نوشت که یک بیمار مبتلا به تالاسمی باید برای داروهایش دستکم ماهانه حدود هفت میلیون تومان از جیب هزینه کند: «علاوه بر این، داروها یا جوابگو نیستند یا اگر موثر باشند، در بازار کشور موجود نیستند و در هر دو صورت جان بیمار در معرض تهدید است.»
همزمان پایگاه خبری پزشکان و قانون نیز تاکید کرد برای مبتلایان به بیماریهای خاص تنها زنده ماندن مطرح نیست بلکه بیماران خواهان زندگی باکیفیت و مناسب هستند: کیفیتی که تنها به دلار و یوروی تامین دارو وابسته نیست و به بهزیستی روانی برای بهبودی بیماری هم نیاز دارد.»
به گفته رییس انجمن تالاسمی ایران، قبل از بازگشت تحریمها، سالانه حداکثر ۴۰ بیمار تالاسمی در کشور جان خود را از دست میدادند اما «از زمان بازگشت تحریمها یعنی از ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ تا الان این آمار بیش از شش برابر رشد کرده و سالانه ۲۶۰ بیمار تالاسمی به دلیل کمبود و نبود دارو جان خود را از دست میدهند. حدود ۲۰۰ نفر از فوتیها نیز کودکان زیر ۱۸ سال بودهاند.»
عرب میگوید که حتی داروی ایرانی هم در سال گذشته به اندازه کافی تامین نشده و به طور مرتب در دسترس نبوده است: «همان داروها هم عارضه میدادند و نه تنها بیماران از این موضوع گلایه دارند بلکه پزشکان هم اذعان دارند که داروها عوارض میدهند. علاوه بر اینها، کیفیت داروها هم زیر سوال است. سال گذشته در ویالهای یک شرکت دارویی داخلی، تار مو و چیزهای دیگر پیدا کردیم! تازه تولیدکننده قصد شکایت از ما را داشت.»
او تاکید میکند که در این میان، مسئولان مدام با افتخار اعلام میکنند که «تامین دارو روند رو به رشد دارد»، در حالی که واقعیت چیز دیگری است: «برخی مسئولان آمارسازی و عملکردسازی میکنند و آن را کادوپیچ شده پیش چشم مردم میگذارند و با این کار فقط نمک به زخم بیماران و خانوادههای آنها میپاشند چون فقط بیماران میدانند که اتفاق مثبت پایداری در حوزه دارو رخ نداده است.»





